رفتار، حرکتی است هماهنگ و منطبق با ایدئولوژی و ایدئولوژی، برنامه و راهکار رسیدن به هدف و مقصد است که بر اساس جهان بینی، تبیین و تنظیم می گردد.
آدمی وقتی به دنیا می آید، حیوان بالفعل و انسان بالقوه است، یعنی هویت و شخصیت انسانی او به صورت بذرهای آماده برای رشد و شکوفایی است که از آنانها به استعدادهای بالقوه تعبیر می شود. محیط زندگی (خانه، مدرسه و اجتماع) مناسب و فضای تربیتی مساعد، زمینه ساز رشد و تکامل آن استعدادها می شود. هرگاه آن استعدادها به صورت تدریجی و هماهنگ با هم از حالت استعداد و قوه، خارج شوند و به عینیت و فعلیت برسند و در رفتار و گفتار، و خُلق و خوی انسان به گونهای تأثیر بگذارد که حالت همیشگی پیدا کند، انسانیت او محقّق می گردد. و شخصیت و ماهیتش انسانی می شود. فرق فطرت با شخصیت این است. فطرت به منزلة بذر است و شخصیت، ساقه و شاخه و برگ و میوه های آن می باشد.
رفتار، تابع شخصیت است، یعنی رفتار، گفتار و منش های هرکسی، بازگو کنندة میزان شخصیت او است. به بیان دیگر: رفتار و حرکات هر کسی نشان می دهد که چه میزان از استعدادهای فطری و انسان ساز درونش به فعلیت رسیده و به کدام سمت و سو در سیر و حرکت است. به سمت انسان شدن یا به سوی از دست دادن هویت و شخصیت انسانی؟
رفتار، حرکتی است هماهنگ و منطبق با ایدئولوژی و ایدئولوژی، برنامه و راهکار رسیدن به هدف و مقصد است که بر اساس جهان بینی، تبیین و تنظیم می گردد.
برنامه و راهکارهایی که برای نیل به هدف و ساختن شخصیت صحیح انسانی و رفتار متناسب با آن تنظیم می شود، دو دسته اند: دسته ای با نظام تکوین و فطرت انسان هماهنگی و انطباق دارد. آن ها مطلق و ثابت است، مثل نماز، نیایش، روزه، راست گویی، امانت دارد، وفای به عهد.
دسته ای دیگر بر اساس اوضاع متغیر زمان و مکان و افراد، تنظیم و تدوین میگردد، و با تحوّل وضعیت، برنامه و به پیروی از آن، رفتار نیز تحوّل پیدا می کند. این دسته نسبی و متغیر است. اما شخصیت، اگر چه پایه اساسی شکل گیری آن بر فطرت استوار است، اما عوامل دیگری چون وراثت و سرشت ثانوی انسان که از تکرار و تمرین فعل یا قول، به صورت عادت یا خُلق و خوی در می آید، نیز در جهت گیری شخصیت تأثیر گذار است.
تکوین اخلاق و شخصیت افراد و جهت یابی آن با عقل و درایت، قدرت و توان روحی، طرز تفکر و درجة علاقه آن ها نسبت به ارزش اشیا ارتباط مستقیم دارد. قوانین اوّلیه حیات از مهم ترین قوانینی هستند که مادام العمر بر آدمی حکمروایی می کنند و در شکل گیری شخصیت نوجوانان و جوانان، عواملی چون جنبه های زیستی، روانی، عاطفی، اجتماعی، حیات سیاسی و تشکل و تحزّب ها و جنبه های مربوط به رغبتها، علایق و گرایش ها و همچنین جنبه مربوط به اقتصاد و حیات اقتصادی و بالاخره و در رأس آن ها، جنبه های مربوط به مذهب و علایق مذهبی، تأثیر به سزایی دارد.
مجموعه این عوامل در کنار وراثت و قوای فطری، سازندة شخصیت انسان هستند. و چون عوامل سازنده شخصیت، در انسان ها متفاوت است، شخصیت ها نیز متفاوت، نسبی و متغیرند.
منبع : پاسخگو