قرآن از آغاز پیدایش خود تا فرجام این جهان ، مراحل و مراتبى دارد که عبارتند از:
1 مرحله پیدایش آن در لوح محفوظ
2 در قلب اسرافیل
3 در قلب میکائیل آنگاه که اسرافیل بر او خواند.
4 قلب فرشته وحى
5 فرود آمدن آن در شب قدر در بیت المعمور
6 فرود یک باره آن بر قلب مطهّر پیامبر تا آن را به مردم بیاموزد.
7 فرود آمدن قرآن بر قلب مصفّاى پیامبر تا در آغاز بعثت بر مردم تلاوت کند.
8 فرود آن در شبهاى گرامى قدر بر امام عصر علیه السلام
9 جاى گرفتن آن در گوشهاى شنوا
10 قرار گرفتن آن بر زبانها و دهانها
11 جاى گرفتن بر روى کاغذ یا مرحله کتابت آن
12 جایگزین آن در دلها
13 ورود قرآن به سبک شگفتى به صحراى محشر
14 و دیگر ورود قرآن به بهشت که به تلاوت کننده آن گفته مى شود:
(قرآن را تلاوت نما و از نظر مقام و منزلت اوج بگیر. )
همه نکات چهاردهگانه در مورد قرآن ، از روایات گرفته شده است که در کتاب مستقلّى آمده است .
و اکنون آنچه مورد بحث است این است که حسین علیه السلام نیز همین مراحل چهاردهگانه را، هم در ارزشهاى والا و فضایل انسانى و ویژگیهاى شخصیّت خویش دارد و هم در مصائب جانگداز و داراى پیامش ، که به خواست خدا هر دو بخش را ترسیم خواهیم کرد.
مراتب چهارده گانه او
1- آن گرامى پیش از آفرینش موجودات به صورت نورى خاصّ در مرحله نورانیّت خویش بود .
2 - مرحله دوّم از نور وجودش مراحلى است که در عرش و کرانه ها و اطراف آن به صورتها و حالات گوناگونى جلوه داشته که روایات بیانگر آن است.
3 - سوّمین مرحله نور وجودش مراحل چندگانه اى است که در بهشت به صورت درخت مخصوص ، میوه درخت مخصوص ، گوشواره در گوش فاطمه علیها السلام زینت بهشت و زینت ارکان و کرانه هاى بهشت بود.
4 - چهارمین مرحله نور وجودش ، بنا به روایات مرحله اى است که به صورت نورى خاصّ در صلب بندگان گرانقدر خدا بود و آنان به اراده الهى وسیله انتقال آن حضرت به این جهان بودند.
5 - پنجمین مرحله ، مراحلى بود که به صورت نورى در جانهاى پاک و رحمهاى پاکیزه قرارگرفت ، به ویژه هنگامى که نور وجودش در وجود پاک و پاکیزه دخت گرانقدر پیامبر صلى الله علیه و آله منزل داشت و آن بانوى نمونه جهان بشریّت پیوسته مى فرمود: (هنگامى که به حسین باردار بودم در شبهاى تاریک ، به چراغ احساس نیاز نمى کردم .)چرا که نور وجود حسین نورانیّت خاصّى در او و فضاى خانه و زندگى او ایجاد کرده بود.
6 - مرحله ششم ، مرحله اى که نور وجودش بر روى دست حوریه ویژه اى به نام لعیاء بود که همراه انبوه فرشتگان به هنگام تولّد حسین علیه السلام ، براى همراهى و کمک به فاطمه علیها السلام به عنوان قابله فرستاده شد.
7 - مرحله هفتم ، مراحلى است که نور وجودش در آغوش پیامبر بود و کران تا کران وجود آن بزرگوار، از شانه پر فراز و کتف گرانقدر و دامان پرمهر گرفته تا سینه پرشکوه و پشت بلند مرتبه او، منزلگاههاى او بود.
هر کدام از این مراحل و منزلگاههاى رفیع ، ویژگیهایى داشت که در بخشهاى گذشته ترسیم شد.
و نیز پیامبر گرامى نیز به او عنایت و توجّه خاصّى داشت . با زبان مقدّسش به اراده الهى او را شیر مى داد و دهان حسین علیه السلام منزلگاه زبان پیامبر بود و با انگشت مبارکش او را تغذیه مى کرد ... . و با دو لب شریفش کران تا کران پیکر نورانى او به ویژه پیشانى بلند، زیر گلو، فرازناف و نزدیک سینه او را بوسه باران مى کرد.
8 - منزلگاه هشتم آن حضرت سینه پر مهر فاطمه علیها السلام بود.
9 - منزلگاه نهم او بر روى دستهاى پرتوان پدر والایش امیرمؤ منان علیه السلام بود که او را روى دست مى گرفت تا پیامبر گرامى کران تا کران پیکر مقدّس او را به دقّت بوسه باران سازد.
آرى ! آن گرامى مى بوسید و اشک مى ریخت ، حسین علیه السلام مى پرسید: (چرا گریه مى کنید؟) مى فرمود: (جایگاه فرود شمشیرها را مى بوسم ومى گریم .)
10 - دهمین منزلگاه او، کتف و شانه فرشته گرانقدر وحى بود که پیوسته با اصرار از پیامبر گرامى اجازه مى گرفت و نور وجود حسین علیه السلام را بر کتف و شانه خویش مى نهاد و بر آن افتخار مى کرد.
11 - منزلگاه یازدهم فراز منبر پیامبر صلى الله علیه و آله بود، هیچکس با پیامبر بالاى منبر قرار نگرفت مگر على علیه السلام آن هنگامى که در غدیر، پیامبر به فرمان خدا او را بلند کرد و فرمود:
(هان اى مردم ! هر کسى که من سرپرست ، فرمانروا و پیامبر او هستم على علیه السلام رهبر و پیشوا و امام اوست .)
امّا همین پیامبر گرامى که کسى همراه او بر فراز منبر نرفت ، حسین علیه السلام را بارها و بارها با خویشتن بر فراز منبر مى برد، او را در کنار خویش یا بر دامان خود مى نشانید و مى فرمود:
(هان اى مردم ! این حسین است فرزند گرامى على علیه السلام او را نیک بشناسید و گرامیش بدارید؛ همانگونه که خدا او را گرامى داشته است .)
پس شهادت جانسوز او را براى مردم باز گفت و قاتل پلیدش را نفرین کرد و از خود راند و وجود گرامى او را بر همه ایمان آورندگان قرون و اعصار به عنوان امانتى گرانقدر به یادگار نهاد و فرمود: ( بار خدایا! او را به تو مى سپارم و به ایمان آورندگان شایسته کردار.)
مردم سخت گریه کردند، فرمود: (آیا اینک گریه مى کنید؟ امّا در اوج تنهایى او و قیام الهى اش او را تنها مى گذارید و شما هستید که یاریش نمى کنید؟)
و شما آیا با شنیدن این حدیث ساکت هستید و گریه نمى کنید؟
12 - منزلگاه دوازدهم حسین علیه السلام قلب مصفّاى پیامبر بود. در قلب پیامبر، آن حضرت موقعیّت و منزلت ویژه اى داشت که هیچ کسى چنان منزلتى نداشت .
13 - منزلگاه سیزدهمین او، سینه پرمهر پیامبر در واپسین لحظات زندگى در این جهان بود.
14 - چهاردهمین منزلگاه او، قلب پیامبر در آخرین لحظات بود که سخت براى حسین علیه السلام اندوهگین بود.
در آن شرایط، مصائب حسین را به یاد مى آورد و مى فرمود: (مرا با یزید چکار؟ خداوند برکت خود را از او بردارد.)
15 - پانزدهمین منزلگاه او قلبها و جانها و دلهاى مردم باایمان است ، چرا که در دلهاى آنان نسبت به حسین علیه السلام مهر خاصّى است که پیامبر گرامى از آن به مهر نهفته و سرشته شده در دلهاى باایمان تعبیر فرمود.
پس ، اینک به قلب خویش بنگر و بگو:
صدق رسول اللّه .
منبع : ویژگیهاى امام حسین علیه السلام