رمز جاودانگى عاشورا
هیچ حادثه اى به جاودانگى و ماندگارى «کربلا»نمى رسد و در این حد،در ذهنها وزندگیها زنده نیست و اینگونه فراگیر زمانها و مکانها و انسانها نگشته است و موج آن مثل عاشورا همیشه متلاطم نمانده است.رمز آن در چند مساله نهفته است،از جمله:
1-خدایى بودن آن:حرکت حسین «ع »،جهاد و شهادتش،انگیزه و محرکش همه و همه براى خدا بود و هر چه که «لله »باشد،رنگ جاودانه مى گیرد.نور خدا خاموشى ندارد وجهاد براى حق، همواره امتداد مى یابد.
پایان زندگانى هر کس به مرگ اوست
جز مرد حق که مرگ وى،آغاز دفتر است
قیام براى خدا فراموش نمى شود و نورش خاموش نمى گردد،چونکه رنگش خدایى ونورش الهى است.
دشمنت کشت ولى نور تو خاموش نگشت
آرى آن نور که فانى نشود،نور خداست
2-افشاگریهاى اسراى اهل بیت:هر انقلابى،یک بازو مى خواهد و یک زبان،خون و پیام،عمل و تبلیغات.خطابه هاى زینب و سجاد«علیهما السلام »و سخنان بازماندگان کربلا دردوران اسارت، نقش مهمى در افشاگرى چهره دشمن و خنثى کردن تبلیغات دروغین امویان و آگاهى مردم از ماهیت قیام و شخصیت سید الشهدا و شهیدان عاشورا داشت وسبب شد امویان نتوانند پرده بر جنایات خویش بکشند و آن حادثه را از یادها ببرند.
3-احیاگریهاى «ذکر»:در تعلیمات ائمه،تاکید فراوان شده که براى امام حسین «ع »وشهداى کربلا گریه کنند،نوحه بخوانند،شعر بسرایند،عزادارى کنند.زیارت روند،برتربت امام حسین سجده کنند.اینها همه سبب شده که مکتب عاشورا و حادثه کربلا ومظلومیت امام حسین «ع »و شهداى کربلا،بصورت زنده و جاوید و فراگیر باقى بماند.
نقش «یاد»،«بکاء»،«زیارت »،«شعر»و«مرثیه »در جاودانه ساختن عاشورا مهم است.[1] -کیفیت حادثه:نفس حوادث عاشورا و اوج فداکاریها و اخلاص یاران امام و اوج خشونت و بى رحمى سپاه کوفه نسبت به سید الشهدا و غربت و مظلومیت و عطش در اوج خود،همه و همه این حادثه بى نظیر را ماندگار ساخته است.
*********
روز شمار قیام کربلا
در این قسمت،حوادثى را که در ارتباط با نهضت عاشورا در شام،مدینه،کوفه،مکه،کربلا و...به ترتیب زمانى اتفاق افتاده است،مى آوریم:
15 رجب 60 هجرى:مرگ معاویه در شام و نشستن یزید به جاى پدر.
28 رجب 60:رسیدن نامه یزید به والى مدینه مبنى بر بیعت گرفتن از حسین «ع »ودیگران.
29 رجب 60:فرستادن ولید،کسى را سراغ سید الشهدا و دعوت به آمدن براى بیعت،دیدار امام حسین «ع »از قبر پیامبر و خدا حافظى،سپس هجرت از مدینه،همراه بااهل بیت و جمعى از بنى هاشم.
3 شعبان 60:فرستادن ولید،کسى را سراغ سید الشهدا و دعوت به آمدن براى بیعت،دیدار امام حسین «ع »از قبر پیامبر و خداحافظى،سپس هجرت از مدینه،همراه با اهل بیت و جمعى از بنى هاشم.
ورود امام حسین «ع »به مکه و ملاقاتهاى وى با مردم.
10 رمضان 60:رسیدن نامه اى از کوفیان به دست امام،توسط دو نفر از شیعیان کوفه.
15 رمضان 60:رسیدن هزاران نامه دعوت به دست امام،سپس فرستادن مسلم بن عقیل به کوفه براى بررسى اوضاع.
5 شوال 60:ورود مسلم بن عقیل به کوفه،استقبال مردم از وى و شروع آنان به بیعت.
11 ذى قعده 60:نامه نوشتن مسلم بن عقیل از کوفه به امام حسین و فراخوانى به آمدن به کوفه.
8 ذى حجه 60:خروج مسلم بن عقیل در کوفه با چهار هزار نفر،سپس پراکندگى آنان از دور مسلم و تنها ماندن او و مخفى شدن در خانه طوعه.تبدیل کردن امام حسین «ع »
حج را به عمره در مکه،ایراد خطبه براى مردم و خروج از مکه همراه با 82 نفر از افرادخانواده و یاران به طرف کوفه.دستگیرى هانى،سپس شهادت او.
9 ذى حجه 60:درگیرى مسلم با کوفیان،سپس دستگیرى او و شهادتش بر بام دار الاماره کوفه،دیدار امام حسین با فرزدق در بیرون مکه.
ذى حجه 60:بر خورد امام حسین «ع »با حر و سپاه او در منزل «شراف ».
ذى حجه 60:دریافت مجدد خبر شهادت مسلم بن عقیل و قیس بن مسهر در منزل «عذیب الهجانات ».
2 محرم 61:ورود امام حسین «ع »به سرزمین کربلا و فرود آمدن در آنجا.
3 محرم 61:ورود عمر سعد به کربلا،همراه چهار هزار نفر از سپاه کوفه و آغازگفتگوى وى با امام براى وادار کردن آن حضرت به بیعت و تسلیم شدن.
5 محرم 61:ورود شبث بن ربعى با چهار هزار نفر به سرزمین کربلا.
7 محرم 61:رسیدن دستور از کوفه بر ممانعت سپاه امام از آب،ماموریت پانصدسوار دشمن بر شریعه فرات به فرماندهى عمرو بن حجاج.
9 محرم 61:ورود شمر با چهار هزار نفر به کربلا،همراه با نامه ابن زیاد به عمر سعد،مبنى بر جنگیدن با حسین «ع »و کشتن او،و آوردن امان نامه براى حضرت عباس «ع »و حمله مقدماتى سپاه عمر سعد به اردوگاه امام و مهلت خواهى امام براى نماز و نیایش در شب عاشورا.
10 محرم 61:درگیرى یاران امام با سپاه کوفه،شهادت امام و اصحاب،غارت خیمه ها،فرستادن سر مطهر امام به کوفه،توسط خولى.
11 محرم 61:حرکت سپاه عمر سعد و نیز اسراى اهل بیت از کربلا به کوفه،پس ازآنکه عمر سعد بر کشته هاى سپاه خود نماز خواند و آنان را دفن کرد و اهل بیت را برشترها سوار کرده به کوفه برد.
1 صفر 61:ورود اسراى اهل بیت «ع »از کربلا به دمشق.
20 صفر:بازگشت اهل بیت «ع »از سفر شام به مدینه.
*********
روضه
روضه و روضه خوانى،به معناى ذکر مصیبت سید الشهدا و مرثیه خوانى براى ائمه ومعصومین «ع »است که مورد تشویق امامان و یکى از عوامل زنده ماندن نهضت حسینى وپیوند روحى و عاطفى شیعه با اولیاء دین است.اشک ریختن و گریستن در مصائب اهل بیت «ع »نشانه عشق به آنان است و علاوه بر سازندگیهاى تربیتى براى سوگوار،موجب اجر و پاداش الهى در آخرت و بهره مندى از شفاعت ابا عبد الله الحسین است.
معناى روضه در اصل،باغ و بوستان است،اما سبب اشتهار مرثیه خوانى به «روضه »آن است که مرثیه خوانان در گذشته،حوادث کربلا را از روى کتابى به نام «روضة الشهداء»
مى خواندند که تالیف ملا حسین کاشفى است.«ملا حسین کاشفى(متوفاى 910 هجرى)
یکى از دانشمندان و خطباى با قریحه و خوش آواز سبزوار در قرن نهم هجرى بود،درزمان سلطنت سلطان حسین بایقرا(875-911 ه)به هرات،مرکز حکمرانى این پادشاه رفت و چون حافظه اى توانا و قریحه اى سرشار و آوازى گیرنده و مطبوع داشت و خطیبى دانشمند بود، بزودى شهرت یافت و مجالس وعظ و ذکر او بسیارى را به خود جلب کرد ومورد توجه پادشاه و شاهزادگان و اعیان و اکابر دولت و وزیر فاضل و هنرمند هنر پرور او«امیر على شیرنوایى »قرار گرفت.کاشفى دانشمندى فصیح و بلیغ و شاعر پرکار بود وبیش از چهل کتاب و رساله تالیف کرد.از جمله آنها«روضة الشهداء»بود.کاشفى کتاب روضة الشهدا را در واقعه کربلا به فارسى نوشت و چون مطالب این کتاب را در مجالس عزادارى از روى کتاب بر سر منبر مى خواندند، خوانندگان این کتاب به «روضه خوان »
معروف شدند و بتدریج خواندن روضه از روى کتاب منسوخ شد و روضه خوانها مطالب کتاب را حفظ کرده و در مجالس عزادارى مى خواندند.در زمان صفویه اقامه عزادارى بسیار رواج گرفت.»[2]کتاب روضة الشهدا که حاوى ذکر مقتل و حوادث کربلا بود،در قرن دهم توسطمحمد بن سلیمان فضولى به ترکى ترجمه شد،با نام «حدیقة السعداء».[3] در اینجا نمونه اى از متن روضة الشهداى واعظ کاشفى را جهت آشنایى مى آوریم،که نثرى زیبا و ادبى است:«...آخر نظرى کن به حسرت آدم صفى و نوحه نوح نجى و در آتش انداختن ابراهیم خلیل و قربانى کردن یعقوب در بیت الاحزان و بلیت یوسف در چاه و زندان وشبانى و سرگردانى موسى کلیم و بیمارى و بى تیمارى ایوب و اره شکافنده بر فرق زکریاى مظلوم و تیغ زهر آبداده بر حلق یحیى معصوم و الم لب و دندان سرور انبیاء،وجگر پاره پاره حمزه سید الشهدا و محنت اهل بیت رسالت و مصیبت خانواده عصمت وسرشک درد آلود بتول عذرا و فرق خون آلوده على مرتضى «ع »و لب زهر چشیده نوردیده زهرا و رخ به خون آغشته شهید کربلا و دیگر احوال بلاکشان این امت و محنت رسیدگان عالى همت همه با جان غم اندوخته در کانون غم و الم سر تا پاى سوخته.نظم:
ز اندوه این ماتم جان گسل
روان گردد از دیده ها خون دل »[4]
نثر شیوا و ادیبانه «روضة الشهدا»ستودنى است،هر چند از نظر نقل،حاوى برخى مطالب ضعیف و بى ماخذ است.بعلاوه این کتاب،در تحلیل حادثه عاشورا دیدگاهى صوفیانه دارد و حوادث را بیشتر به منشا غیبى و مسائل آزمایش و ابتلاء اولیاء نسبت مى دهد،تا بعد حماسى و اجتماعى و قابل اسوه گیرى در مبارزات ضد ظلم.
از آنجا که مرثیه خوانى و ذکر مصیبت،سنت پسندیده دینى در احیاء خاطره و نام وفضایل اهل بیت پیامبر است،بجاست که اهل منبر و مداحان و ذاکران،با توجه به اهمیت ونقش بسزاى روضه خوانى،در ارائه الگوهاى شایسته بکوشند و چهره خوبى از ائمه ومعصومین ارائه کنند.در این زمینه،به درستى و صحت مطالب نقل شده،اعتبار منابع مورداستفاده،استوارى و زیبایى اشعار انتخابى و دورى کردن از هر حرف و روضه و شعرى که با مقام والاى اولیاء خدا ناسازگار است توجه داشته باشند.[5] در فضیلت گریست و گریاندن افراد براى امام حسین «ع »به این حدیث توجه کنید:امام صادق «ع »فرمود:«من انشد فى الحسین علیه السلام بیت شعر فبکى و ابکى عشرة فله و لهم الجنة »[6] هر کس در باره حسین «ع »شعرى بگوید و گریه کند و ده نفر را بگریاند،براى او و آنان بهشت است.
*********
روضة الحسین «ع »
به حرم سید الشهدا«ع »در کربلا روضة الحسین «ع »گویند.چرا که حرم هر یک از ائمه و حرم نبوى،روضه و باغى از باغهاى بهشتى است.نسبت به مدفن آن حضرت،امام صادق «ع »فرموده است:«موضع قبر الحسین منذ یوم دفن فیه روضة من ریاض الجنة ».[7]
*********
زنان در نهضت عاشورا
پیرامون زنان در حادثه کربلا در دو محور سخن مى توان گفت:یکى آنکه آنان چند نفرو چه کسانى بودند،دیگر آنکه چه نقشى داشتند.زنانى که در کربلا حضور داشتند،برخى از اولاد على «ع »بودند،و برخى جز آنان،چه از بنى هاشم یا دیگران.زینب،ام کلثوم،فاطمه،صفیه،رقیه و ام هانى،از اولاد«ع »بودند،فاطمه و سکینه،دختران سید الشهدا«ع »
بودند،رباب،عاتکه،مادر محسن بن حسن،دختر مسلم بن عقیل،فضه نوبیه،کنیز خاص امام حسین «ع »و مادر وهب بن عبد الله نیز از زنان حاضر در کربلا بودند.[8]5 نفر زن که از خیام حسینى به طرف دشمن بیرون آمدند،عبارت بودند از:کنیز مسلم بن عوسجه،ام وهب زن عبد الله کلبى،مادر عبد الله کلبى،مادر عمر بن جناده،زینب کبرى «ع ».زنى که در عاشورا شهید شد،مادر وهب بود،بانوى نمیریه قاسطیه،زن عبد الله بن عمیر کلبى که بر بالین شوهر آمد و از خدا آرزوى شهادت کرد و همانجا با عمود غلام شمر که بر سرش فرود آورد،کشته شد.
در عاشورا دو زن از فرط عصبیت و احساس،به حمایت از امام برخاستند و جنگیدند:
یکى مادر عبد الله بن عمر که پس از شهادت فرزند،با عمود خیمه به طرف دشمن روى کرد و امام او را برگرداند.دیگرى مادر عمرو بن جناده که پس از شهادت پسرش،سر او راگرفت و مردى را به وسیله آن کشت،سپس شمشیرى گرفت و با رجزخوانى به میدان رفت،که امام حسین «ع »او را به خیمه ها برگرداند.[9] دلهم،دختر عمر(همسر زهیر بن قین)
نیز در راه کربلا به اتفاق شوهرش به کاروان حسینى پیوست.زهیر بیشتر تحت تاثیرسخنان همسرش حسینى شد و به امام پیوست.رباب،دختر امرء القیس کلبى،همسر امام حسین «ع »نیز در کربلا حضور داشت،مادر سکینه و عبد الله.زنى از قبیله بکر بن وائل نیزحضور داشت،که ابتدا با شوهرش در سپاه ابن سعد بود،ولى هنگام حمله سپاهیان کوفه به خیمه هاى اهل بیت،شمشیرى برداشت و رو به خیمه ها آمد و آل بکر بن وائل را به یارى طلبید.
زینب کبرى و ام کلثوم،دختران امیر المؤمنین «ع »،همچنین فاطمه دختر امام حسین «ع »
نیز جزو اسیران بودند و در کوفه و...سخنرانیهاى افشاگر داشتند.(توضیح بیشتر پیرامون این زنان را تحت عنوان نام هر یک در این مجموعه مطالعه کنید).مجموعه این بانوان،همراه کودکان خردسال،کاروان اسراى اهل بیت را تشکیل مى دادند که پس از شهادت امام و حمله سپاه کوفه به خیمه ها،ابتدا در صحرا متفرق شدند،سپس بصورت گروهى و اسیربه کوفه و از آنجا به شام فرستاده شدند.
اما در باره حضور این زنان در حادثه عاشورا بیشتر به محور«پیام رسانى »باید اشاره کرد(آنگونه که در بحث «اسارت »گذشت).البته جهات دیگرى نیز وجود داشت که فهرست وار به آنها اشاره مى شود که هر کدام مى تواند به عنوان «درس »مورد توجه باشد:
-مشارکت زنان در جهاد.شرکت در جبهه پیکار و همدلى و همراهى با نهضت مردانه امام حسین و مشارکت در ابعاد مختلف آن از جلوه هاى این حضور است.چه همکارى طوعه در کوفه با نهضت مسلم،چه همراهى همسران برخى از شهداى کربلا،چه حتى اعتراض و انتقاد برخى همسران سپاه کوفه به جنایتهاى شوهرانشان مثل زن خولى.
آموزش صبر.روحیه مقاومت و تحمل زنان به شهادتها در کربلا درس دیگر نهضت بود.اوج این صبورى و پایدارى در رفتار و روحیات زینب کبرى «ع »جلوه گر بود.
-پیام رسانى.افشاگریهاى زنان و دختران کاروان کربلا چه در سفر اسارت و چه پس از بازگشت به مدینه.پاسدارى از خون شهدا بود.سخنان بانوان،هم به صورت خطبه جلوه داشت، هم گفتگوهاى پراکنده به تناسب زمان و مکان.
-روحیه بخشى.در بسیارى از جنگها حضور تشویق آمیز زنان در جبهه،به رزمندگان روحیه مى بخشید.در کربلا نیز مادران و همسران بعضى از شهدا این نقش را داشتند.
-پرستارى.رسیدگى به بیماران و مداواى مجروحان از نقشهاى دیگر زنان در جبهه ها،از جمله در عاشوراست.نقش پرستارى و مراقبت حضرت زینب از امام سجاد«ع »یکى ازاین نمونه هاست[10].
-مدیریت.بروز صحنه هاى دشوار و بحرانى،استعدادهاى افراد را شکوفا مى سازد.
نقش حضرت زینب در نهضت عاشورا و سرپرستى کاروان اسرا،درس «مدیریت درشرایط بحران »را مى آموزد.وى مجموعه بازمانده را در راستاى اهداف نهضت،هدایت کرد و با هر اقدام خنثى کننده نتایج عاشورا از سوى دشمن،مقابله نمود و نقشه هاى دشمن را خنثى ساخت.
-حفظ ارزشها.درس دیگر زنان قهرمان در کربلا،حفظ ارزشهاى دینى و اعتراض به هتک حرمت خاندان نبوت و رعایت عفاف و حجاب در برابر چشمهاى آلوده است.زنان اهل بیت،با آنکه اسیر بودند و لباسها و خیمه هایشان غارت شده بود و با وضع نامطلوب در معرض دید تماشاچیان بودند،اما اعتراض کنان،بر حفظ عفاف تاکید مى ورزیدند.ام کلثوم در کوفه فریاد کشید که آیا شرم نمى کنید براى تماشاى اهل بیت پیامبر جمع شده اید؟
وقتى هم در کوفه در خانه اى بازداشت بودند،زینب اجازه نداد جز کنیزان وارد آن خانه شوند. در سخنرانى خود در کاخ یزید نیز بر اینگونه گرداندن بانوان شهر به شهر،اعتراض کرد:«امن العدل یابن الطلقاء تخدیرک حرائرک و امائک و سوقک بنات رسول الله سبایاقد تکت ستورهن و ابدیت وجوههن یحدو بهن الاعداء من بلد الى بلد و یستشرفهن اهل المناهل و المعاقل و یتصفح وجوههن القریب و البعید و الغائب و الشهید...»[11] و نمونه هاى دیگرى از سخنان و کارها که همه درس آموز عفت و دفاع از ارزشهاست.
-تغییر ماهیت اسارت.اسارت را به آزادى بخشى تبدیل کردند و در قالب اسارت،به اسیران واقعى درس حریت و آزادگى دادند.
-عمق بخشیدن به بعد عاطفى و تراژدیک کربلا.گریه ها،شیونها،عزادارى بر شهدا وتحریک عواطف مردم،به ماجراى کربلا عمق بخشید و بر احساسات نیز تاثیر گذاشت واز این رهگذر، ماندگارتر شد.
*********
زیارت
دیدار،بر سر تربت یک شهید یا امام و امامزاده حضور یافتن،دیدار از حرم هاى مطهرو بقاع متبرک.زیارت پیامبر و ائمه «ع »هم در حال حیاتشان ارزشمند و تاثیر گذار است،هم پس از رحلت یا شهادتشان سازنده و الهام بخش است و تاکید زیارت،نسبت به حضرت رسول «ص »، حضرت زهرا«س »،امامان معصوم،شهداى آل محمد،علما وصلحاست.امام صادق «ع »فرمود: «من زارنا فى مماتنا فکانما زارنا فى حیاتنا»[25] هر کس مارا پس از مرگمان زیارت کند،گویا در حال حیات،زیارتمان کرده است.
زیارت ائمه،نشانه احترام به مقامشان،پیروى از راهشان،تبعیت از مواضعشان،استمرار خطشان،تجدید عهد با امامتشان،وفادارى به ولایتشان و زنده نگاهداشتن نام ویاد و خاطره و فرهنگ و تعالیم آنان است.حضرت رضا«ع »فرمود:«ان لکل امام عهدا فى عنق اولیائه و شیعته و ان من تمام الوفاء بالعهد و حسن الاداء زیارة قبورهم...»[12] براى هرامامى در گردن و بر عهده هواداران و پیروانش عهد و پیمانى است و از جمله نشانه هاى وفاى کامل به این پیمان،زیارت قبور امامان است.
اینگونه زیارتها،علاوه بر آنکه براى خود زائر،اثر تربیتى و تزکیه روح دارد و دلیل حقشناسى او نسبت به اولیاء خدا و پیشوایان دین است،در زمینه احیاء امر امامان و ترویج مکتب انسانى و تربیتى آن اسوه ها در جوامع بشرى و توجه دادن به خط صحیح رهبرى وولایت در جامعه مؤثر است،بویژه وقتى حکام مستبد و منحرف،با برنامه در جهت محو آثار و یاد ائمه مى کوشیدند،«زیارت »به عنوان یک عمل مثبت و انقلابى محسوب مى شدو نوعى مبارزه با دستگاههاى ستمگر.
در احادیث متعدد،تاکید شده که زیارت ائمه در غربتشان و همراه با خوف و خطر،پاداش بیشترى دارد،و اگر راه زائر دور باشد،و زیارت،پیاده و همراه با مشقتها باشد،اجرو قرب بیشترى خواهد داشت.[13] فضایل زیارت،در باره دیدار و زیارت خانه خدا،مرقدمطهر نبوى، قبور مؤمنان و صالحان بسیار فراوان است و حضور پیروان حق،پیرامون مرقد پاکشان،کانونى از ایمان و جذبه و پیوستگى و همبستگى به وجود مى آورد و به زائران هم،«دعوت به خیر»، «دفاع از حق »و«شهادت در راه خدا»را الهام مى دهد وزیارت،«وسیله »قرب به پروردگار است.[14] زیارت،قلمرو«دل »و وادى محبت و شوق است،نمودى از احساس متعالى و زبان علاقه و ترجمان پیوند قلبى است.فیض «حضور»در کنار اولیاء خدا،زائر را از کیمیاى «نظر»برخوردار مى سازد.زیارت،الهام گرفتن از اسوه ها و تعظیم شعائر و تقدیر ازفداکاریها و تجلیل از پاکیهاست و زائر در برابر آیینه تمام قد فضیلتها مى ایستد،تا عیارخود را در آن بسنجد و خود را در برابر«میزان »قرار مى دهد تا کم و کاستى خود را جبران کند.زائر،مهمان مائده معنوى اولیاء الله است و زیارت،تجدید پیمان و میثاق «ولایت »بارهبرى است.زیارت،سفر با کاروان اشک و بر محمل شوق و سوار شدن بر موج عرفان وبراق عشق است.
*********
زیارت اربعین
اربعین،چهلمین روز شهادت امام حسین علیه السلام است که جان خود و یارانش رافداى دین کرد.از آنجا که گرامیداشت خاطره شهید و احیاء اربعین وى،زنده نگهداشتن نام و یاد و راه اوست و زیارت،یکى از راههاى یاد و احیاء خاطره است،زیارت امام حسین «ع »بویژه در روز بیستم ماه صفر که اربعین آن حضرت است،فضیلت بسیاردارد.
امام حسن عسکرى «ع »در حدیثى علامتهاى «مؤمن »را پنج چیز شمرده است:نمازپنجاه و یک رکعت،زیارت اربعین،انگشتر کردن در دست راست،پیشانى بر خاک نهادن و«بسم ا...»را در نماز،آشکارا گفتن:«علامات المؤمن خمس:صلاة احدى و خمسین وزیارة الاربعین...»[15] زیارت اربعین که در این روز مستحب است،در کتب دعا آمده است و به اینگونه شروع مى شود: «السلام على ولى الله و حبیبه...»که این متن،از طریق صفوان جمال از امام صادق «ع »روایت شده است.زیارت دیگر آن است که جابر بن عبد الله انصارى در این روز خوانده است و متن زیارت بعنوان زیارتنامه آن امام در نیمه ماه رجب نقل شده و با جمله «السلام علیکم یا آل الله...»شروع مى شود.[16]مورخان نوشته اند که جابر بن عبد الله انصارى،همراه عطیه عوفى موفق شدند که درهمان اولین اربعین پس از عاشورا به زیارت امام حسین «ع »نائل آیند.وى که آن هنگام نابینا شده بود،در فرات غسل کرد و خود را خوشبو ساخت و گامهاى کوچک برداشت تاسر قبر حسین بن على «ع »آمد و با راهنمایى عطیه،دست روى قبر نهاد و بیهوش شد،وقتى به هوش آمد،سه بار گفت:یا حسین!سپس گفت:«حبیب لا یجیب حبیبه...»آنگاه زیارتى خواند و روى به سایر شهدا کرد و آنان را هم زیارت نمود.[17]
نویسنده:حجت الاسلام جواد محدثی
پی نوشتها:
1- در این زمینه ر.ک:مقاله «سنت احیاگرى »،جواد محدثى(چشمه خورشید،ج 1، مجموعه مقالات کنگره امام خمینى(ره)و فرهنگ عاشورا).
2- موسیقى مذهبى ایران،ص 8.
3- فصلنامه هنر(وزارت ارشاد اسلامى)ج 2،ص 157.این ماخذ،مقاله مبسوطى در باره تاریخچه تعزیه خوانى دارد،ص 156 تا 173.
4- در آمدى بر نمایش و نیایش در ایران،جابر عناصرى،ص 79.
5- در زمینه آداب اهل وعظ و منبر،از جمله ر.ک:«لؤلؤ و مرجان »،مرحوم میرزا حسین نورى.
6- کامل الزیارات،ص 105.
7- من لا یحضره الفقیه،صدوق،ج 2،ص 600،المزار،شیخ مفید،ص 141.
8- تعزیه در ایران،صادق همایونى،ص 288.
9- زندگانى سید الشهدا،عمادزاده،ج 2،ص 124،به نقل از لهوف،کبریت احمر و انساب الاشراف.
10- همان،ص 236.
11- در این زمینه ر.ک:مقاله «درسهاى امدادگرى در نهضت عاشورا»از مؤلف(مجله پیام هلال، شماره 26،شهریور1369).
12- بحار الانوار،ج 97،ص 124.
13- همان،ص 116،وسائل الشیعه،ج 10،346.
14- براى مطالعه بیشتر پیرامون احادیث زیارت،از جمله ر.ک:بحار الانوار،ج 97،98 و 99،من لا یحضره الفقیه،صدوق،ج 2،کامل الزیارات،عیون اخبار الرضا،المزار شیخ مفید،الغدیر،ج 5، وسائل الشیعه،ج 10،میزان الحکمه،ج 4،مصباح الزائر،مصباح المتهجد و کتب دیگر.
15- در باره سازندگیهاى زیارت،ر.ک:«زیارت »به قلم نویسنده،ناشر:سازمان حج و زیارت.نیز: سلسله مقالات «زیارت »در مجله «پیام انقلاب »،سال 1363 از شماره 115 به بعد،که بیش از پنجاه شماره طول کشید،و کتاب «شوق دیدار»از:دکتر محمد مهدى رکنى،انتشارات آستان قدس رضوى.
16- بحار الانوار،ج 98،(بیروت)ص 329،المزار،شیخ مفید،ص 53.
17- مفاتیح الجنان،زیارت اربعین.
منبع : فرهنگ عاشورا