آیینه ى یزدان
اى مقتداى ساجدین
اى رهبر اهل یقین
اى سرور و مولاى دین
ماه امیر المومنین
از آسمان اى نازنین
ریزد ستاره بر زمین
گشتم به ذکر یا على
من مست زین العابدین
اى نور چشمان حسین
اى ماه تابان حسین
هستى تو زین العابدین
هم جان و جانان حسین
اى بر همه سلطان على
آیینه ى یزدان على
دادى دعا را جان على
بر درد ما درمان على
بر ما امسیر و سرورى
کز مقدمت اى حیدرى
»على على مولا (3) على على«
گلعذار دل
بیا که آمد بهار دل
بهار میلاد یار دل
على گل گلعذار دل
ذکر تو گشته کار دل
الا مى و جام مرتضى
تویى تو همنام مرتضى
تویى گل گلشن حسین
مه دل آرام مرتضى
امام ما زین العابدین
کلام ما زین العابدین
به محضرت اى گل حسین
سلام ما زین العابدین
زینت عابدین تویى
سید و ساجدین تویى
زهرا خلق و على نما
نوگل شاه دین تویى
تو خورشید ولایتى
سرتا پا ایزد آیتى
امشب به حق فاطمه
بر ما بنما عنایتى
امشب اى نو گل مولا
عیدى بر ما نما عطا
به عاشقان خود بده
مولا برات کربلا
زمزمه ى شبانه
ولى حق روح دعا على
گل پر خون خدا على
قبله اهل یقین
انت زین العابدین
تو مظهر حى داورى (2)
عزیز جان پیمبرى (2)
گل شکوفاى کوثرى
فروغ چشمان حیدرى
ولى حق روح دعا على
گل پسر خون خدا على
قبله اهل یقین
انت زین العابدین
سیدالساجدینى و آبروى عبادتى
کریمى و ابن کریم تواسوه سخاوتى
ستاره ولایتى به آسمان عالمین
هم قدم زینبى و على دیگر حسین
ولى حق روح دعا على
گل پسر خون خدا على
قبله ى اهل یقین
انت زین العابدین
مدینه شد روشن ز روى تو
دل حسین در تاب موى تو
اى همه دل داده است
نه فلک سجاده ات
مَلک سرودى دگر گرفت
فلک به دامن قمر گرفت
حسین فروغ بصر گرفت
عروس زهرا به بر گرفت
ولى حق روح دعا على
گل پسر خون خدا على
قبله ى اهل یقین
انت زین العابدین
زمین و آسمان پر از نواى عاشقانه ات
ذکر لب ملک شده زمزمه شبانه ات
امید و آرزوى من و سرشت من
به موى تو قسم بود بقیع تو بهشت من
ولى حق روح دعا على
گل پسر خون خدا على
قبله ى اهل یقین
انت زین العابدین
آیینه ى حق
گل پسرى زیبا چون شاخه شمشاد آمد
باده بده اى ساقى، امام سجاد آمد
آمده اى اى که بود تمام حسنت یزدانى
فخر من است به عالمین که مادر تو ایرانى
]باب المراد، زین العباد یابن الحسین یا مولا[
اهل دعا مى نازند، که پیر آنان هستى
آینه حقى و تمام قرآن هستى
کشیده اى به بند خود مرا به تار زلفینت
دو صد مسیح زنده شود ز خاک زیر نعلینت
]باب المراد، زین العباد یابن الحسین یامولا[
پور حسین
آمده زیبا پسر عزیز زهرا عزیز زهرا
قبله ى حراب همه زینت طاها زینت طاها
بود و پناه، مى فروش مى گساران
آمده دنیا آمده دنیا
عشق آفرین جان زینب
هم عهد و هم پیمان زینب
تو محبوب خلق خدا هستى
تو سرور اهل ولا هستى
شه عالمینى
پور حسینى
خیال خال لب تو، ربوده هوشم، ربوده هوشم
به عالمى عشق تو را نمى فروشم نمى فروشم
چون ساقیم شد نگارم، بود همین افتخارم
که باده نوشم که باده نوشم
به به عجب شیرین لبى تو
سوداى قلب زینبى تو
ز جامى که در کربلا دادى
دلم را به باد فنا دادى
شه عالمینى
پور حسینى
عشق زینبین
اى عشق زینبین
یا على بن الحسین
ما را اسیر ناز نگاهت نوشته اند
ما را خمار چهره ماهت نوشته اند
اى عشق زینبین
یا على بن الحسین
هر کس به عشق دلبر خود زنده مانده است
ما را به زیر چتر پناهت نوشته اند
اى عشق زینبین
یا على بن الحسین
زلفى براى شانه زدن دست مابده
ما را اسیر زلف سیاهت نوشته اند
اى عشق زینبین
یا على بن الحسین
رزق دل شکسته ما را تو مى دهى
ما را گداى بر سر راهت نوشته اند
اى عشق زینبین
یا على بن الحسین
ماه مکه
]على یا على (3) مولا[
حسین ارباب بى همتا (2) على گوید على گوید(2)
به عشق حضرت مولا (2) على گوید على گوید (2)
ز بس دل بسته بر حیدر، پس از فرزند خود اکبر
سلیل دیگر خود را على گوید على گوید
]على یا على (3) مولا[
اگر که خالق سرمد، بر او یک صد پسر بخشد
حسین بر هر یک از آنها على گوید على گوید
]على یا على (3) مولا[
ببین روح دعا آمد، گل خون خدا آمد
شکفته غنچه لبها، على گوید على گوید
پدر را دیده مى خندد،لب از خنده نمى بندد
که ماه مکه و بطحا، على گوید على گوید
]على یا على (3) مولا[
خوشا عشق و خوشا مستى، خوشا ببریدن از هستى
که مجنون هم پى لیلا، على گوید على گوید
اباالفضل از تماشایش، نموده یاد بابایش
ز یاد روز عاشورا، على گوید على گوید
]على یا على (3) مولا[
در این میدان که میدانى، به هنگام رجز خوانى
على اکبر،لیلا على گوید على گوید
یل ام البنین عباس، در هر لحظه ى حساس
میان عرصه ى هیجا، على گوید على گوید
]على یا على (3) مولا[
بوى جبرئیل
سقف پرواز را شکسته پرم
روى اعجازها نشسته پرم
بالهایم به عرش مى ساید
بوى جبریل شعر مى آید
از تجلى پُرم سرازیرم
ذکر نعم الامیر مى گیرم
السلام اى رسیدن اى جاده
السلام اى صحیفه سجاده
السلام اى عبادت فاضل
السلام اى سیادت نازل
با تو تکبیر رنگ مى شنوم
ذکر تسبیح سنگ مى شنوم
کلمات تو آیه قرآن
جملات تو سوره انسان
حزب حزب دلت رئوف و رحیم
جزء جزء صحیفه تو کریم
اصل تو فرع ذات بارى بود
کارهاى تو کردگارى بود
جا نمازت پراز تهجد بود
عمر تو قدر یک تشهد بود
سجده هاى طویل زیر سرت
نفس جبرئیل گیر پرت
رونق هر شهود را مى برد
قوت هر صعود را مى برد
خون پاک تو همچمنان اکسیر
از لب پله پله زنجیر
مى چکاند حیات باقى را
مى دهد شرح اتفاقى را
اى غم پشت ناقه زنجیر
اى گل تا به ساقه در زنجیر
با اسارت به راه افتادى
مثل یوسف به چاه افتادى
آتش خیمه خوار را دیدى
شعله بى مهار را دیدى
سنگها با سر تو مشغولند
سنگها باز طبق معمولند
دشنه ها در کمین تو تیزند
تا ترا بین خود بیاویزند
یوسف حسین
اگه آسمون بباره، دم به دم بپات ستاره
پیش خاک مقدم تو، ستاره جلوه ندارد
اگه هفتا آسمون سر رات گل ببارند
پیش طاق ابروات بخدا کم مى یارند
على بن حسین نور دوعینه
بخدا تو دلبرا عشق حسینه
تو عزیز عالمینى، به همه نور دو عینى
برا عاشقا همین بس، که تو یوسف حسینى
من به شاهى نمى دم، سمت نوکرییم
چه نیازم به کسى، من على اکبرییم
على بن حسین نور دو عینه
بخدا تو دلبرا عشق حسینه
از تو دارم مى و مستى همه هستیم تو هستى
تو پیش از ولادت من توى قلب من نشستى
اون که از روز ازل شده دیوونه ى تو
تا قیامت نمى ره ز در خونه ى تو
على بن حسین نور دو عینه
بخدا تو دلبرا عشق حسینه
ماه دل آرا
یا زین العابدین، مستم از سبوى تو
چشم حسین روشن، گردیده ز روى تو
شه والا - اى گل طاها - نو گل زهرا خوش آمدى
همه هستم - دل به تو بستم - ماه دل آرا - خوش آمدى
تو همه هستى منى
تو مى و مستى منى
بده جامى، تو اى ساقى، که دلها بى قرار است
ز قدومت، اى گل زهرا، ارض و سما گلعذار است
)على مولا - یا على مولا - یا على مولا - على مدد(2
شوق تماشا
]اى که نامت از خدا
آمده اى مهلقا
حق پرستان را شدى
زینت ذکر و دعا[ (2)
شهر بانو گلى بانو گلى بیاورده، گوهرى در صدف بپرورده
برحسین دلبر آمده (2)
اى که نامت...
فرش راهت اقاقى ها شقایق ها وریحان ها
حوریان گشته از شوق تماشایت غزلخوان ها
به فداى تو اى محبوب بى همتا همه جان
تو همه عشق و دین هستى
ولى مؤمنین هستى
من چه گویم خدا گفته
سید الساجد ین هستى (2) اى که نامت...
]ذکرُکُمْ فِى الذّاکرین
اى همه معناى دین
خوانده ات اینسان خدا
انتَ زَیْنُ العابدین
جشن میلاد تو بهار دعاست، با تو دست به سوى خداست
ذکر نامت نماز است (2)
اى که نامت...
آسمان در تماشا مست تو وقت مناجاتت
با خدایت دمادم در سحرگاهان ملاقات
تو گلى و همه گل هاى عالم همچو مرآتت
تو رکن محکمت ایمان
تو تفسیر همه قرآن
به قلب ما شدى مهمان
تو زیبا جلوه ى یزدان (2)
اى که نامت...
گل باغ ولا
امشب از ترانه روح الامین خوانم یا زین العابدین
آمده دنیا امام ساجدین خوانم یا زین العابدین
امشب که مست مستم
مولا دل بر تو بستم
)یا على بن الحسین على على على یا سجاد(
آمده زیبا گل باغ ولا سجاد مددى یا سجاد
آمده گل پسر خون خدا سجاد مددى یا سجاد
اباالحسن یا سجاد
عشق من زین العباد
)یا على بن الحسین على على على یا سجاد(
آمده میلاد گل اى شیعیان تبریک اى شیعیان تبریک
موسم اعیاد گل اى شیعیان تبریک این شیعیان تبریک
شد ذکر عید احساس
على و حسین و عباس )ع(
مولا مولا مبارک - بقیه اللَّه مبارک(
آرزوى ملائک
)از دلم تا حریم تو زدم پل
همه سرمایه ام باشد توسل((2)
)گرچه پستم ولى آیم به سویت
که منم خار و تو زیباترین گل((2)
على بن الحسین مولا (4) یا مولا
على بن الحسین مولا (4)
آرزوى ملائک دیدن راز و نیاز توست
بهترین لحظه ى هستى همان وقت نماز توست
من گمانم چنین حکم قضا بسته به ناز توست (2)
على بن ال...
دمام گیتى دوباره کرده اعجاز
در باغى تماشایى شده باز (2)
)بین زیبا گلان زیباترین را
شهر بانو بیاورده گلى ناز، (2)
على بن ال...
تو که شب نان و خرما برده اى بر روى دوشت
کن نگاهى به سوى بنده ى حلقه به گوشت
که شوم تا قیامت سائل پیمانه نوشت (2)
على بن الحسین...
ذکر حقیقى
ربوده دل عاشقان او
که دلبرى کرده به ابرو (2)
کشد به غمزه دلبران را
ز روى دست شهربانو
آمد یاران، همچون باران، ز اوج بینش (2)
روح طاعات، یامناجات، روح پرسش
])خوش آمدى خوش آمدى، اى گل زهرا (2) [(3)
سرو ز قامتش شود خم
سجده کند تمام عالم (2)
کار دلش ذکر حقیقى
روى لبش ذکر دمادم
)گل مى روید، هر کس گوید، حروف نامش (2)
هر دم هر جا، نام زهرا، ذکر مدامش
]خوش آمدى...[
باز شده وقت مناجات
داده خدا وقت ملاقات، (2)
نشسته در میان محراب
نور دل مادر سادات
)وقت دعا، باشد خدا، عاشق ذکرش( (2)
عشق مطلق، که باشد حق، تمام فکرش
]خوش آمدى...[
شمع محفلها
شکوفاشد گل زهرا على بن الحسین مولا على مولاعلى(2)
به بستان حسین آمد
على نور دو عین آمد
ز بمن مقدمش امشب
جهان در شور و شین آمد
شکوفاشد گل زهرا على بن الحسین مولا على مولاعلى(2)
بریز ساقى مى و صهبا
شدم مست از مى مولا
که زین العابدین امشب
بود او شمع مخطها
شکوفاشدگل زهرا على بن الحسین مولا على مولاعلى(2)
سهیل و ماه تابانى
تو آن خورشید رخشانى
گل باغ حسینى و
تو آن سرو خرامانى
شکوفاشد گل زهرا على بن الحسین مولا على مولاعلى(2)
ماه ولایت
اى که با دل ها عجینى
دلربا و دلنشینى
اى که نامت را خدایت
گفته زین العابدینى
کعبه عالم، قبله جانم، اى گل خاتم، سدى سجاد
اى گل زهرا (3) سیدى سجاد
رمز عشق عالمینى
مادرت را نور عینى
نو گل زیبایى زهرا
تو على بن الحسینى
اى نیاز ما، اى نماز ما، رمز و راز ما، سیدى سجاد
اى گل زهرا (3) سیدى سجاد
اى گل زیبا و خوشبو
روى تو بهشت دلجو
سرزدى ماه ولایت
روى دست شهربانو
من غلام تو، مستم جم تو، بر سلام تو، سیدى سجاد
اى گل زهرا (3) سیدى سجاد
ساقى جام ولایى
شاهد دشت بلایى
جان فداى اشک چشمت
اى امام کربلایى
شاهد غم ها، نو گل زهرا، یا على مولا، سیدى سجاد
اى گل زهرا (3) سیدى سجاد
شمس چارمین
آمده زیبا نگارى
که بود دلها به دستش
خانه کعبه اسیرش
هستى هستى ز دستش
آمده آنکس که از عرش برین
گفت یزدان انت زین العابدین
]على بن الحسین یا زین العابدین[
عکس روح حق دوباره
به میان باده افتاد
گل بریزید گل بریزید
که شده میلاد سجاد
همه جا پر شده از شادى و شور
چارمین شمس هدى کرده ظهور
]على بن الحسین یا زین العابدین[
اقتداى عشق
آسمون چشماتو واکن،دلبر ما رو نگاه کن
تااذان عشقو گفتند به آقامون اقتدا کن
چشم گیتى ندیده روى دست سجده ه اش
به خدا دل مى بره از خدا وقت دعاش
]سیدى سیدى یا على بن الحسین[ (4)
شهر بانو روى دامن، خورشید و بغل گرفته
شاه عاشقا حسین از لب او، عسل گرفته
این کیه حتى حسین دست و پا شو مى بوسه
عمه زینبش مى یاد هى چشاشو مى بوسه
]سیدى سیدى یا على بن الحسین[ (4)
آسمون...
سلطان سحر
به جمال حق مرآت آمد، روح مناجات آمد
اهل سحر با ناله هایش خو گرفتند
از قوت چشمان اونیرو گرفتند
بر فاطمه نور دو عین، آمد امیر عالمین
]مولانا )على على جان(4) [4)
به ترانه بلبل آمد، باغبان را گل آمد
شهزاده اى که شه زیرویش بوسه چیند
ابن الحسین آقا امام العابدین است
شد شهر بانو شهر عشق، خواند ترانه بهر عشق
]مولانا )على على جان( 4) [4)
تو سفیر دریاى خونى، هم لیلا هم مجنونى
در خیمه بودى و ز لیلا سربریدند
بر پیکرت رخت اسارت مى کشیدند
اى صاحب شأن رفیع، اى ساکن خاک بقیع
]مولانا )على على جان( 4) [4)