نظر جامعه شناسی ، « هنجارها» قواعد رفتاری افراد را در وضعیت مشخصی معیّن می کنند. به بیان دیگر هر جامعه ای از طریق هنجارها ، رفتارهای مناسبی را تعیین می کند . این هنجارهای اجتماعی از طریق مذهب و یا قانون ، دولت و یا تجربه های فردی تعیّن می یابند.(1) هنجارهای اجتماعی یک جامعه ، در واقع تجلّی ارزش های آن جامعه است . یعنی عقاید مشترک اجتماعی درباره آن چه خوب ، مطلوب و درست است و یا حدّاقل می توان اذعان داشت که تمامی هنجارها در یک ارزش اجتماعی اساسی ریشه دارند.(2) « اسلام » شیوه ی زندگی جامعی است که سراسر باورهای دینی و رفتارها و اعمال خصوصی و عمومی افراد را شامل می گردد . واژه ی « اسلام » به معنی تسلیم در مقابل خداست و این امر موجب وحدت درونی و عدالت اجتماعی و برادری و برابری میان همه ی پیروان می شود .(3) با توجّه به این مقدمه باید افزود که مقوله ی « از خود بیگانگی » می تواند یکی از آسیب های بزرگ اجتماعی و فردی قلم داد شود . زیرا همواره شخص از خود بیگانه به مخالفت با ارزش ها و هنجارهای جامعه ی خویش می پردازد. هم چنین جامعه نیز ممکن است هنجارهایی را به کار بندد که با ارزش های بنیادین آن جامعه به کلّی متناقض باشند . به عبارت دیگر از خودبیگانگی می تواند زمینه های بروز رفتارهای معارض فردی و حتّی اجتماعی را فراهم نماید.
موقعیت ارزش ها در عصر امام حسین (علیه السلام )
ارزش ها و هنجارهای اجتماعی جامعه ی اسلامی پس از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم ) به دلایل متعدّدی دچارآفت انحراف می گشت. تحریف باورهای دینی و بازگشت به ارزش های جاهلی ، فراموشی سیره پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم ) که نشأت گرفته از تعالیم مقدّس اسلام بود ، تبدیل اشرافیت معنوی به اشرافیت مادی ، ثروت اندوزی ، گرایش به تجمّل و کم رنگ شدن روحیه ی عالی اسلامی به ویژه در عصر عثمان و پس از آن ، برتری حربه ی ارعاب و تزویر بر عامل حق طلبی و ظلم ستیزی در روحیه ی جامعه اسلامی ، بالاخص مردم کوفه ، بی عدالتی و فساد رهبران سیاسی و برخی عوامل دیگر ، از جمله مسایل دردناک و آسیب های عمده ی اجتماعی بود که امام حسین (علیه السلام ) تلاش گسترده ای را برای نجات امت اسلامی از آن ها آغاز کرد .
مشکلات اساسی جامعه ی اسلامی در اواخر دوره ی خلیفه ی سوم
اهم این مشکلات عبارت بودند از:
1.برتری دادن به امویان و قریشیان در امر حکومت داری و تعیین والیان ناصالحی چون ولید بن عقبه در کوفه ، عبدالله بن ابی سَرح در مصر ، بازگرداندن حکم بن ابی العاص به مدینه که یک صدهزار درهم به او هدیه داد ، سعید بن عاص در کوفه ، مروان بن حکم به عنوان مشاور خلیفه ، عبدالله بن عامر در بصره و حارث بن حکم بن ابی العاص برادر مروان حکم که سیصد هزار درهم خلیفه به او داد.(4)
2. تاراج بیت المال مسلمین و حاتم بخشی های خلیفه :
از مشکلات مهمّ این دوره که موجب ایجاد شکاف های طبقاتی در بین آحاد جامعه ی اسلامی شد ، ثروت اندوزی خلیفه و ساختن بنا در مدینه و اختصاص اموال و باغ هایی برای خود در مدینه و اختصاص سهمی از بیت المال به خویشان و نزدیکان با هدف تقویت و حفظ امنیت خلافت که سرانجام نتیجه ی عکس داد و عامل سقوط او شد . آن چنان که مسعودی روایت می کند: « خلیفه موقع مرگ خویش ، یک صد و پنجاه دینار و یک میلیون درهم پول نقد و تعداد زیادی اسب و شتر داشت و ارزش املاکش به یک صد دینار می رسید».(5)
3. گسترش تفاخر قبیله ای :
رواج تفکّر برتری جویی قبیله ای و تبدیل اشرافیت معنوی به مادی در دوره ی خلیفه ی ، که نخستین نتیجه ی اجتماعی آن ، از بین رفتن مساوات اسلامی در جامعه بود . خلیفه به سران قبایل عرب در کوفه ، زمین هایی اختصاص می داد که در قبال واگذاری زمین هایشان در مدینه بود . مثل طلحة بن عبیدالله ، مروان بن حکم ، اشعث بن قیس و دیگران . زراندوزی برخی رجال و خواص این عصر ، به تدریج موجب پیدایش طبقه ای جدید اشراف در بین مسلمین گردید . چنان که منابع تاریخی می گویند : « کسانی مثل عبدالرحمن بن عوف یک هزار اسب ، یک هزار شتر و ده هزار گوسفند داشت... زبیر بن عوام پنجاه هزار دینار پول نقد ، یک هزار غلام و اموال غیر منقول زیادی داشت . زبیر بن عوام و طلحة بن عبیدالله ، خانه های با شکوه و مجلّلی نیز در بصره و حتّی در کوفه و بندر اسکندریه داشتند.(6)
نکته ی قابل توجه این که فتوحات اسلامی در زمان خلیفه ی دوم و غنایم و خراج و مالیات های زیاد حاصل از آن ، متأسفانه می توانست انگیزه های زراندوزی گسترده ای را دربین خواص و رؤسای قبایل فراهم آورد .
4. برخوردهای شدید خلیفه با صحابی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) :
موارد بسیاری از جمله : تبعید ابوذر غفاری به ربذه ؛ راندن عمار بن یاسر که در واقع مغضوب خلیفه شد . ضرب و شتم عبدالله بن مسعود ؛ و تبعید ناراضیان از عمل کرد خلیفه به شام ، از جمله مالک اشتر نخعی ، صَعصَعة بن صوحان و برادرش زید ، کمیل بن زیاد ، جُندب بن زهیر اَزدی ، ثابت بن قیس و دیگران . این عمل کرد خلیفه ی سوم موجب شدت یافتن واکنش های سیاسی – اجتماعی علیه وی گردید . به ویژه این که در این واکنش ها قبایل عرب یمنی و موالی ایرانی که بیش از نیمی از مردم کوفه را تشکیل می دادند ، نقش مؤثری داشتند.
مشکلات جامعه ی اسلامی در عصر امام علی (علیه السلام )
1. قتل خلیفه ی سوم که متأسفانه سبب ایجاد نفاق در جامعه ی اسلامی گردید و اگر چه حضرت امیر (علیه السلام ) برای حفظ جان خلیفه تلاش زیادی کرد و قتل او را فتنه ای بزرگ می دانست ، امّا طلحه و زبیر و عایشه دست به این توطئه زدند و این آغاز فتنه هایی بود که امام (علیه السلام ) را در سه جبهه ی اصحاب جمل ، صفین و نهروان به یک رویارویی عظیم کشاند .
2. عدالت امیرالمؤمنین (علیه السلام ) ، صراحت لهجه عزل والیان ناصالح اقداماتی از ین قبیل که عمدتاً مورد نارضایتی برخی سران قبایل بود ، مشکلاتی جدّی برای حکومت نوپای علوی به بار آورد .
3. اساسی ترین مشکل دوران امامت علی (علیه السلام ) ، وجود خوارج و رواج تفکّر « خارجی گری » در جامعه ی اسلامی آن روز بود . اگر چه خوارج مردمی شجاع و صبور بودند و زیاد عبادت می کردند ؛ امّا به سبب جهل شان اصلاً قادر به تحلیل اوضاع و احوال سیاسی و فتنه های دشمنان علیه اسلام نبودند . بنابراین همواره مشکل آفرین به حساب می آمدند.(7)آن چه در مورد تفکّر خوارج لازم به تذکر است عوامل و زمینه های شکل گیری آن ها است که در یک ارزیابی اجمالی عبارت بودند از : روحیه ی خشن بدوی و شکل زندگی قبیله ای آنان که عبارت از نوعی زیست صحرانشینی و بی ثباتی در زندگی بود . عامل مهم دیگر ، عامل شک و تردید در عقاید دینی بود که عمدتاً می توانست به دلیل وجود رقابت آیین های مذهبی مختلف در عربستان و کوفه و نیز فقدان یک آیین واحد باشد . عوامل دیگری هم مثل دست آوردهای سقیفه ی بنی ساعده و تجدید خشونت و عدم آموزش عقیدتی ناشی از جریان فتوحات خارجی و آشنایی با افکار بیگانه ، آن هم به خاطر اختلاط موالی با مسلمانان ، به ویژه از دوره ی خلیفه ی دوم و ایجاد اختلافات اجتماعی و طبقاتی دخیل بودند . هم چنین موارد دیگری از جمله :
تردید در رهبری و مواضع امام علی (علیه السلام ) ؛ انزوای برخی صحابه مثل اسامة بن زید ؛ تبلیغات ابوموسی اشعری که نتیجه ای جز بی تفاوتی جامعه نداشت ، ترکیب ناهمگون سپاه امام علی (علیه السلام ) که در صفین موجب استقبال از حکمیت و طولانی شدن جنگ شد .(8)
4. بروز جدّی رقابت های سیاسی بین دو پایگاه مهم عراق ( کوفه ) و شام نیز از عوامل مهمی بود که دوران امامت حضرت امیر (علیه السلام ) را تحت تأثیر خود قرار داد . عراقی ها همواره به داشتن « عراقی آزاد از تسلط امویان » علاقه مند بودند و از این رو به امام علی (علیه السلام ) پیوستند . زمینه های متعدّد دیگری نیز آنان را بر آن داشت تا از واکنش های امام علی (علیه السلام ) در برابر معاویه دفاع کنند. گرچه متغیّر الحال بودن مردم کوفه سرانجام نتیجه ای جز تحمیل حکمیّت به علی (علیه السلام ) نداشت.
5. رقابت و اختلاف بین عراقی ها و شامی ها که پیش از آن نیز در زمان عثمان بر سر تقسیم غنایم ارمنستان و فتح آن بروز کرده بود.(9)
مشکلات جامعه ی اسلامی در عصر امامت امام حسن(علیه السلام )
در تبیین این موضوع علاوه بر جبهه ی مقابل امام (علیه السلام ) ، یعنی معاویه و سیاست های قدرت طلبانه ی او ، کافی است نظری به جبهه ی داخلی و به ویژه تبلور آن یعنی سپاه امام حسن (علیه السلام ) داشته باشیم. سپاه حضرت ، دارای ترکیبی ناهمگون و متشکّل بود از : « طرفداران امویان » ؛ « خوارج »، که عمدتاً اهل کوفه بودند و بر جنگ با معاویه اصرار می ورزیدند ؛ « شکّاکان » که از خوارج متأثر بودند ؛ « گروه های نظامی » که در واقع مزدور و عاشق جنگ آن هم با دست مزد بودند ؛ « مثل گروه های حمراء ( سرخ رویان ) و روادف و دسته ی مهم دیگر که « شیعیان خالص» حضرت بودند تعداد اندکی به شمار می آمدند هر چند بیش ترین تلاش را در تقویت موقعیت حضرت داشتند.
اهداف امام حسن (علیه السلام ) از صلح با معاویه
در این رابطه به سه هدف عمده اشاره می کنیم و سپس به طرح تفاوت های عمده ی عصر امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) خواهیم پرداخت:
1. سازماندهی اقلیت شیعه برای حفظ مصالح امت اسلامی .
2. تلاش برای دگرگونی و نوسازی جامعه و جلوگیری از انحطاط اخلاقی جامعه ی اسلامی .
3. ایجاد فرصتی برای افشای چهره ی مزوّرانه ی معاویه و حفظ موقعیت شیعان که می تواند از مهم ترین عوامل صلح آن حضرت به حساب آید.
بنابراین امام حسن (علیه السلام ) در صدد ایجاد زمینه های لازم برای تحقّق تحوّلی بزرگ در جامعه ی اسلامی بود . به فرمایش رهبر معظم انقلاب : « گاهی شهید شدن آسان تر از زنده ماندن است و امام حسن (علیه السلام ) این کار مشکل تر را انتخاب نمود...» تلاش معاویه نیز در عصر امام حسن (علیه السلام ) به گونه ای به بار نشسته بود که نه تنها آسیب های اجتماعی جامعه ی اسلامی اصلاح نشده باقی مانده بود ، بلکه با مشکلات عمیق تری نیز روبه رو گردید و از این رو امام حسن (علیه السلام ) در چنین وضعیتی علی رغم حمایت تعداد اندکی از شیعیان حقیقی ، نمی توانست به جنگ با معاویه ادامه دهد . زیرا در آن صورت بزرگ ترین ضربات دستگاه اموی به پیکره ی شیعه وارد می آمد . بدین ترتیب تلاش صلح طلبانه و تدابیر ارزنده ی امام (علیه السلام ) سرانجام موجب افشای چهره ی مزوّرانه ی معاویه و حفظ موقعیت شیعیان گردید . امّا انحراف جامعه ی مسلمین از ارزش ها و هنجارهای اسلامی در عصر امام حسین (علیه السلام ) ، ابعاد گسترده تری به خود گرفت . انحراف جامعه ی اسلامی و تخطّی از هنجارهای اجتماعی اسلام ، امام حسین (علیه السلام ) را بر آن داشت تا علیه این آسیب های اجتماعی که طبعاً روابط ناسالمی را بر امّت اسلامی تحمیل می کرد ، قیام کند(10) و اصلاح جامعه ی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم ) را در قالب شیوه های عملی « امر به معروف و نهی از منکر » سر لوحه ی کار خود قرار دهد . علاوه بر این که از طرفی یزید ، مترصّد بیعت گرفتن از امام (علیه السلام ) به هر قیمتی بود و از سوی دیگر اجابت دعوت مردم متغیّر الحال کوفه ، یک بار دیگر جامعه ی اسلامی به ویژه مردم کوفه را در معرض آزمایش الهی مهمّی قرار می داد.(11) در چنین وضعیت دشواری ، امام (علیه السلام ) می فرمود: « ... مردم نمی بینید که به حق عمل نمی شود و کسی از باطل روگردان نیست؟ در این اوضاع ، مؤمن باید لقای پروردگارش را بر چنین زندگی ای ترجیح دهد.»(12) به نظر می رسد که اقدامات و روش های عملی امام (علیه السلام ) در برخورد با آسیب های اجتماعی عصر خود در سه سطح عمده بوده است:
اوّلاً با رهبران فاسد و حاکم بر جامعه ی اسلامی ؛ که یزید مظهر آنان بود .
ثانیاً با امّت اسلامی ؛ که از هنجارها و ارزش های اسلامی عصر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم ) به کلّی منحرف شده بودند.
ثالثاً با جبهه ی خودی ؛ که همان شیعیان راستین حضرت بودند. با هر کدام از این سدت ها برخوردی متناسب داشت ؛ از جمله امام (علیه السلام ) در برخورد با یزید فرمود: « ... و علی الاسلام السّلام اذا قد بقیت الامة براع مثل یزید یعنی دیگر فاتحه ی اسلام را باید خواند اگر نگهبانش شخصی هم چون یزید باشد . و یا موارد بسیار دیگری که امام (علیه السلام ) همواره نسبت به انحراف و وضعیت بیمارگونه ی جامعه ی اسلامی روشی مهربانانه و مشفقانه داشت.(13)
محورهای کلّی آسیب ها و انحرافات اجتماعی در عصر امام حسین (علیه السلام )
از دیدگاه جامعه شناسی ، « انحرافات اجتماعی » مفهوم وسیعی دارند . « انحرافات » ممکن است در یک تقسیم بندی ، مثبت یا منفی باشند.(14)
انحرافات مثبت : گونه ای از انحرافات است که فرد ، با اطلاع کامل ، از حدود و ارزش اعتبارات حاکم بر جامعه پا فراتر می گذارد و ارزش های نوینی را می آفریند که ممکن است در تمام زمینه های زندگی اجتماعی باشند ؛ مثل کار قدّسیان در نظام ارزش های مذهبی ، قهرمانان در نظام جنگی ، رهبران در نظام سیاسی و ...(15) از این نظر ، این نوع انحراف در حقیقت انحراف به معنی واقعی آن نیست.
انحرافات منفی : امّا انحرافات منفی از دیدگاه جامعه شناسی باعث پیدایش عوامل چندی می گردد که مهم ترین آن ها عبارتند از :
از هم گسیختگی اجتماعی و نقض گسترده ی هنجارهای اجتماعی ، سردرگمی درباره ی ارزش ها و هنجارها به دلیل شدّت انحراف ؛ تغییر جهت دادن منابع و امکانات در امور غیر مفید و نیر بی اعتمادی مردم.(16) بنابراین با توجّه به هنجارها و ارزش های حاکم بر جامعه ی اسلامی عصر امام حسین (علیه السلام ) ، که خود انحراف بزرگی از هنجارهای عصر نبوی به شمار می آمدند ؛ از دیدگاه جامعه شناسی ، قیام امام حسین (علیه السلام ) علیه ارزش های منحط حاکم بر آن روزگار ، موجب آفرینش ارزش های نوینی شد که بر دستورهای الهی قرآن کریم و سیره ی امیرالمؤمنین (علیه السلام ) و سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) متّکی بود و موجب گشت تا فضای فکری و فرهنگی مناسبی پدید آید و بار دیگر ارزش های اصیل اسلامی احیا شود . با افشای چهره ی پلید امویان ، علایم نارسایی و انحراف جامعه ی اسلامی ، بیش از پیش از سوی امّت اسلامی تشخیص داده شد و پس از آن با تقویت و انسجام و هم نوایی جامعه ، راه حصول به تغییراتی بنیادین در ساختار نظام اجتماعی حاکم بر آن عصر هموارتر گردید. محورهای کلّی انحرافات اجتماعی عصر امام حسین (علیه السلام ) عبارت بودند از :
1.تحریف باورهای دینی و بازگشت به ارزش های جاهلی و برتری روحیه ی قومی و قبیله ای ر ارزش ها و هنجارهای اصیل اسلامی .
2. انحراف جامعه ی اسلامی از مسیری که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم ) ترسیم کرده بود و فراموشی سیره ی آن حضرت .
3. حاکمیت نظام سیاسی فاسد اموی و بی عدالتی رهبران سیاسی که در تجمّل ، ثروت اندوزی ، اشرافیت مادی و فساد اخلاقی گوی سبقت از یک دیگر می ربودند و برای حفظ موقعیت خویش ، روش هایی چون اعمال زور و ارعاب و تزویر به کار می بردند.
4. از دست دادن شخصیت اسلامی و پذیرش روحیه ی ذلّت پذیری و تسلیم در برابر حکومت گران فاسد اموی ، مشکل بزرگ جامعه ی اسلامی به ویژه پایگاه حسّاس کوفه بود . علی رغم این که همگان به امامت و برتری فضایل امام حسین (علیه السلام ) بر سایر رهبران سیاسی آگاه بودند .
5. حرکت انفعالی امّت اسلامی در برابر بازگشت به ارزش های عصر جاهلی و عدم تلاش جدّی در جهت پیش گیری و کنترل و نظارت اجتماعی بر انحرافاتی که جامعه ی اسلامی را به سقوط حتمی می کشاند و به عبارت دیگر ، ترک عامل مهم « امر به معروف و نهی از منکر » و واگذاری این وظیفه ی مهم اسلامی به یکدیگر که ثمره ای جز سقوط ارزش های الهی نداشت.
6. دنیا طلبی و گرایش به رفاه به ویژه پس از فتوحات اسلامی عصر خلفا نیز اراده ی امت اسلامی را سست کرده بود و رقابت هایی که بین دو کانون مهم عراق و شام وجود داشت ، مزید بر علل دیگر شده بود . بنابراین روشن است که برای شخصیتی چون امام حسین (علیه السلام ) ، راهی جز قیام علیه این انحرافات بزرگ اجتماعی ( هر چند به قیمت شهادت خود و اسارت اهل بیتش) متصوّر نبود . در این راستا عوامل متعدّدی به شهادت امام (علیه السلام ) منجر گردید که مهم ترین آن ها عبارت بود از :
- طمع ورزی به ملک ری ( که خواست قلبی عمر بن سعد ، علی رغم اکراهش از رویارویی با حسین (علیه السلام ) بود).
- طمع پول و دادن رشوه به رؤسای قبایل عرب به ویژه در کوفه.
- مرعوب بودن عامه ی مسلمین در برابر فشارهای دستگاه اموی.
- میل به جبران محبّت یزید که ابن زیاد در صدد جبران کدورت یزید از پدرش در زمان ولایت عهدی بود .
- خبث ذاتی اشخاصی چون شمرو مستی و غرور و سبک سری یزید.
- و از همه بالاتر جهالت و فراموش کاری عامه ی مردم که تاریخ صت ساله ی اسلام را فراموش کرده بودند و فریب ظواهر را می خوردند.(17)
علل انحرافات اجتماعی عصر امام حسین (علیه السلام )
جامعه شناسان ، علل گوناگونی را موجب پیدایش آسیب های اجتماعی می دانند ؛ مانند : اجتماعی ، محیطی و جمعیتی ، سیاسی و نظامی ، اقتصادی ، روانی و شخصیتی و فرهنگی که همواره عوامل اجتماعی از دیدگاه جامعه شناسی مهم تر بوده اند . در حالی که از دید جامعه شناسی دینی ، تأثیرات عوامل فرهنگی در آسیب های اجتماعی عمیق تر به نظر می رسد. از نظر جامعه شناسی نا به هنجاری های اجتماعی ، زاییده ی محیط اجتماعی است . علاوه بر این که عواملی چون محیط طبیعی ، عوامل نژادی و ارثی و نارسایی فرهنگی نیز بی تأثیر نیست(18) به بیان دیگر علل همه ی رفتارهای غیر عادی را می باید در محیط اجتماعی جستجو کرد .(19) نظریه ی دیگری می گوید: هر جامعه ای دارای تبهکاران مخصوص به خود است و اگر محیط اجتماعی برای پروراندن مجرم آمادگی نداشته باشد، فعالیت آنان عقیم می ماند.(20) در جرم شناسی اجتماعی نیز برای محیط وقوع جرم اهمیّت زیادی قایلند.(21) گاهی نیز ممکن است وضعیت اجتماعی « عاملان» ، یعنی افرادی که مقام و منزلت اجتماعی لازم را به دست نمی آورند ، در بروز انحرافات اجتماعی تأثیر به سزایی داشته باشد . (22) عامل جمعیّت و اکولوژی انسانی غیر از نظر برخی جرم شناسان حائز اهمیّت است . به عبارت دیگر ، تراکم جمعیّت و محیط سکونت در جنایت کاری افراد تأثیر فراوان دارد . در برخی مطالعات اجتماعی در می یابیم که بی نظمی اجتماعی ، فساد اخلاقی ، بیماری و جرم و جنایت در بعضی نواحی بسیار شایع تر از مناطق دیگر است .(23)
علل اجتماعی ، محیطی و جمعیتی
ویژگی های مهم شهری نیز در بروز انحرافات می تواند نقش مهمّی داشته باشد ، به عنوان مثال مادی گرایی ، نفع پرستی ، فردگرایی و کاهش روابط صمیمانه در شهرهای سنتّی به مراتب کمتر از شهرهای امروزین بوده است . دگرگونی سریع فرهنگی و اجتماعی و بروز تناقضات در هنجارها و رفتار اجتماعی از دیگر خصایص شهری است.(24) برخی جامعه شناسان نیز معتقدند که در مسایل اجتماعی مهمّی چون فساد و جنایت ، برای شناخت مسأله باید با روش استقرایی در جستجوی علل عقلانی آن بود(25) البته شایان ذکر است که به کار بردن کامل این روش در مطالعات جامعه شناسی تاریخی همواره با محدودیت های جدّی روبه روست که بیشتر از فقر منابع تاریخی و یا تناقضات در نقل روایات تاریخی و عوامل دیگر ناشی می شود . مقایسه ی اجمالی مراکز مهم عراق ( کوفه) و شام و حجاز(مکه و مدینه) در عصر امام حسین (علیه السلام ) و توجّه امام (علیه السلام ) به کوفه و نیز تمایل شیعیان کوفه به امامت علویان و رقابت های دیرینه ی اعراب یمنی کوفه و شام ، اهمیّت پایگاه کوفه را در عالم اسلام آشکارا نشان می دهد . در مورد وضعیت کلّی کوفه می توان گفت که هجوم و مهاجرت دسته های زیادی از مردم سرزمین های فتح شده به کوفه و نیز رواج بازار پر رونق بحث و جدل ، با وجود مهاجران مختلفی از کیش ها و فلسفه های گوناگون ، تأثیر مهمّی در شکل گیری تمایلات درونی و اخلاقی مردم کوفه داشته است و مردم کوفه عمدتاً دارای خصوصیاتی از این قبیل بودند : « احساسات تند ، قابلیّت تحرک آنی ، عاقبت اندیشی ، اخذ تصمیمات سریع و پشیمانی فوری از تصمیمات گرفته شده .»(26) این نکته نیز قابل توجّه است که بیشتر حاکمان شام ، که از مدینه به دمشق مأمور می شدند ، از قریشی ها و مضریانی بودند که با زندگی اشرافی خو گرفته بودند و با قبایلی چون ربیعه در عراق و قیسی ها در حجاز درگیری های قبیله ای دیرینه ای داشتند.(27) تأثیر فتوحات اسلامی نیز به ویژه در کوفه ، نقش قابل توجّهی داشت ؛ زیرا عمده ی قبایل عرب هم چنان که خلیفه ی دوم تصریح کرده بود ، به هوای دست یابی به غنایم به این منطقه مهاجرت کرده بودند هم چنین وجود دسته های نظامی چون « روادف » و اصولاً ترکیب اجتماعی قبایلی که در جریان فتوحات نقش داشتند ، در این رابطه گویای بسیاری از حقایق است به ویژه این که ( به روایت طبری) حتّی مرتدین جنگ های اهل ارتداد در زمان خلیفه ی اوّل نیز در این فتوحات شرکت داشتند و از این رو بروز برخی عمل کردهای غیر اسلامی از آنان بعید به نظر نمی رسید.(28) به احتمال زیاد در ابتدای امر ، هدف از ایجاد کوفه بر کرانه ی غربی فرات ، اختصاص اردوگاه ثابتی برای لشکریان اسلام بود . افزون بر این که قبایل ساکن در کوفه ناهمگون بودند . بنابراین ویژگی نامتجانس بودن جمعیّت کوفه – متشکّل از اعراب یمنی که بیش از دوازده هزار نفر بودند و (29)تعداد کثیری از موالیان و گروه هایی به نام روادف که فقط در فکر رسیدن به غنایم بودند (30)، زمینه ی مناسبی را برای برقراری نظامی سیاسی – اجتماعی که در آن استیلای عربی در تفوّق و برتری اسلامی حل شود ، فراهم می کرد و قدرت قبیله ای باید در قدرت اسلامی حل می شد.(31) با همه ی این ها ، کوفه در واقع اصالت عربی نداشت و بیشتر مهاجران ساکن در شهر ، دسته های نظامی بودند که در پی رسیدن به غنایم و آذوقه و داشتن زندگی بهتر شرکت در فتوحات را پذیرفته بودند و بدین جهت خصلت های نظامی گری که عبارت از غرور ، عصیان و گرایش به برتری و سروری بر دیگران است در وجود آنان بسیار قوی تر از مردمان سایر بلاد اسلامی بود . علاوه بر این ها ، عامل گرایش به تشیّع در مردم عراق خصوصاً کوفه ، به اسلام آوردن قبایل عربی یمن مثل همدان و بنی نخع بر می گردد که به نوبه ی خود نقش مهمّی در تشیّع مردم کوفه داشتند و نتیجه آن شد که کوفه به صورت مرکز تشیّع درآمد. (32) بنابراین افزایش جمعیّت این مرکز مهم (کوفه)، رواج و گسترش نابرابری های اجتماعی و تهدید رفاه عمومی و نظامی بودن شهر ، زمینه های مناسبی را برای بروز انحرافات اجتماعی پدید آوردند.
علل سیاسی
حاکمیت یافتن سیاست مداران اموی و رواج فساد وبی عدالتی ، در حقیقت انحرافی جدّی در مسیر جامعه ی اسلامی بود که خود انحرافات اجتماعی بزرگ تری را نیز موجب می گردید . تلاش یزید و دستگاه اموی در جهت خاموش کردن اعتراضات مردم ، کسب مشروعیت سیاسی – مذهبی ، هماهنگ کردن امت اسلامی با ارزش های مولود دستگاه اموی و تحت فشار قرار دادن امام حسین(علیه السلام ) برای اخذ بیعت ، جلوه هایی از انحرافات اجتماعی عمیق این عصر بود . ارعاب مردم کوفه از سوی امویان و تهدید و تطمیع اشراف کوفه توسط عبیدالله بن زیاد ، علاوه بر دیگر زمینه های مساعد اجتماعی که در این مرکز وجود داشت ،(33) از عوامل مهمی بود که کوفیان سست اراده را به ورطه ی آن انحراف بزرگ اجتماعی ، یعنی جنگ با حسین (علیه السلام ) و در نهایت مباح دانستن ریختن خون او می کشاند ، در حالی که امام (علیه السلام ) همواره به پایگاه کوفه نظر ویژه داشت. چرا که کوفه می توانست نقش مهمّی در پیروزی قیام حسینی داشته باشد.(34) با توجّه به این وضعیت ، می توان تصوّر نمود که ابن زیاد برای تسلیت ناکامی های پدرش و ارضای قدرت طلبی خود و کسب محبوبیّت بیشتر در دستگاه اموی و عمر بن سعد که در آرزوی رسیدن به منزلت والای حکومت ری به رویارویی با امام حسین(علیه السلام ) پرداخته باشند . علاوه بر این ها سلاح ارعاب و تزویر از سوی یزید و ابن زیاد کارگر افتاده بود . ابن زیاد در اوّلین خطبه اش در جمع مردم کوفه که به استقبال او آمده بودند ، فریاد بر می آورد : « ... تازیانه و شمشیر من آماده ی عقوبت کسی است که از دستور من سرباز زند و با پیمان من مخالفت کند.»(35) روزی دیگر خطاب به مردم کوفه می گوید: « ... یزید برای من چهارهزاردینار و دویست هزار درهم پول فرستاده تا میان شما تقسیم کنم و سپس شما را به جنگ با دشمنش روانه ی کربلا کنم.»(36)
علل اقتصادی
برخی از جامعه شناسان همواره در تحلیل علل انحرافات اجتماعی ، اثر به سزایی برای « عامل اقتصادی» و « فقر» قایلند و عمدتاً می کوشند تا در بررسی های خویش ثابت کنند که ریشه ی بسیاری از رفتارهای نابه هنجار جوامع بشری ، به امکانات اقتصادی آن جوامع بشری ، به امکانات اقتصادی آن جوامع بر می گردد ؛ در حالی که باید توجّه داشت که فقر یک عامل نسبی است و نباید تأثیر عوامل غیر اقتصادی به ویژه « عامل فرهنگی » را انکار و یا کم رنگ تلقّی کرد . بعضی دیگر نیز بر این عقیده اند که اختلالات شخصیتی ، احساس شکست ، انزجار عمومی ، ترس از مجازات و تبعیض های قومی و نژادی ، که باعث بی کاری یا کم کاری می شوند ، عواملی هستند که راه گرایش به سوی کج روی را بیش از پیش هموار می کنند.(37) از دیدگاه اسلامی تأثیر عوامل اقتصادی بر انحرافات اجتماعی هرگز قابل انکار نیست ؛ ولی همواره علل فرهنگی ، تقدّم بر عوامل مادی دارند . فرد ضعیف النّفسی چون عمر بن سعد که حرص و طمع مال و جاه دنیا را کور کرده بود و خود نیز اعتراف می کرد که گرفتار عذاب وجدان شده است و می گفت: « فوالله ما ادری و انی لحائر ، افکّر فی امری». یعنی به خدا سوگند نمی دانم . سرگردان مانده و در کار خویش اندیشه می کنم.(38) هم چنین در روز عاشورا در جواب « بُریر» که او را نصیحت می کرد ، پاسخ داد که : « راست می گویی ای بُریر! ، هر کس با حسین بن علی (علیه السلام ) و فرزندان او جنگ کند و حق ایشان را از ایشان برگرداند، جای او در آتش دوزخ باشد . لکن ای بریر! ملک ری بزرگ است و ولایتی پر نعمت که ترک آن نتوانم گفت : ... شقاوت بر من مستولی شده و نعمت و جاه و دولت را در چشم من بیاراسته می دانم که بد می کنم امّا چه کنم؟...»(39)نمونه ی دیگری از این گونه اشخاص ، « سنان بن انس» است که پس از شهادت امام حسین (علیه السلام ) و اسب دواندن بر یپکر مطهرش ، بر در خیمه ی عمر بن سعد ایستاد و شعری خواند که حاکی ازدنیا طلبی او بود :
« أوقر رکابی فضةً و ذهباً انا قتلت سیدَ المحجّبا...»
یعنی رکابم را از طلا و نقره سنگین کن که من سلطان پرده دار را کشته ام ...(40) ثروت اندوزی اعراب در جریان فتوحات ، یکی از مشکلاتی بود که هر قوم فاتحی ممکن بود گرفتار آن گردد. ولی آن چه بدیهی به نظر می رسد این است که این ثروت اندوزی در پی خود ، گرایش به تجمّل ، عیش و نوش ، سستی و بسیاری مشکلات و آسیب های دیگر را به ارمغان می آورد که این عوامل می تواند خود دلایل عمده ای برای سقوط هر قوم فاتحی باشد . بنابراین در اندک زمانی در کنار خانه های ویران ، خانه هایی مجلّل در سرزمین های فتح شده مثل کوفه و بصره ساخته شد که شرح آن در منابع تاریخی آمده است.(41) از دومین سخنرانی امام حسین (علیه السلام ) در روز عاشورا به خوبی بر می آید که امام (علیه السلام ) به عامل اقتصادی و تأثیرات آن توجّه بسیاری داشتند ، آن جا که فرمودند : « ... قد انخزلت عطیّاتکم من الحرام و ملئت بطونکم من الحرام قطع الله علی قلوبکم...» یعنی : ... آری در اثر هدایای حرامی که به دست شما رسیده و در اثر غذاهای حرام و لقمه های غیر مشروعی که شکم های شما از آن انباشته شده است ، خدا این چنین بر دل های شما مُهر زده است...(42) در جمع بندی اجمالی تأثیر عامل اقتصادی در انحرافات اجتماعی آن عصر به ویژه در کوفه ، به نظر می رسد که در ابتدای تأسیس کوفه به دلیل دست یابی مسلمین به غنایم حاصل از فتوحات و برخورداری مردم از یک رفاه نسبی و سپس به تدریج بر اثر افزایش جمعیّت مهاجران به این شهر و مشکلات ناشی از آن ، وضع بد اقتصادی مردم و توقّف فتوحات . عطش حرص و آز مردم شدّت یافت و این مسأله به خودی خود پیدایش جوّی نامطلوب را موجب شد . دستگاه اموی هم با استفاده از همین زمینه ، قدرت افزون تری را تحصیل نمود که حاصل آن چیزی جز جنگ و رویارویی نظامی با امام حسین (علیه السلام ) نبود .
علل شخصیتی و روانی
به نظر پژوهش گران اجتماعی ، در مطالعه ی آسیب های اجتماعی ، توّجه به عوامل روانی نا بهنجاری از اهمیّت زیادی برخوردار است. روان شناسان در این خصوص از تکنیک های پژوهشی گوناگونی بهره می گیرند که از میان آن ها مطالعات توصیفی و یا روش های زمینه یابی ، شرح حال نویسی و استفاده از اطلاعات منابع تاریخی ، بیش از همه به پژوهش های جامعه شناسی ِ تاریخی نزدیک تر است. امّا از آن جا که در دست یابی به داده های منابع تاریخی همواره مشکلاتی چون فقر منابع ، تناقضات در نقل وقایع و شرح حال افراد ، انتخابی بودن و یک بار اتّفاق افتادن هر حادثه ی تاریخی وجود دارد ، افزون بر این که می باید از روش های زمینه یابی عیر واکنشی یعنی استفاده از سوابق و اسناد عمومی تاریخی نیز بهره گرفت و از آن جا که هیچ امکانی برای پژوهش زمینه یابی واکنشی یا حضوری و تهیه پاسخ نامه های آن وجود ندارد ، مطالعه در این باب به مراتب مشکل تر خواهد بود . ولی به هر حال تا حد زیادی می توان به مطالعه ی انواع رفتارهای جوامع انسانی در گذشته و توصیف موقعیت های طبیعی و شخصی پی برد و منبعی برای فرضیه های بعدی مهیّا کرد.(43) روان شناسان کیفری برخلاف جامعه شناسان که « محیط» را عامل اصلی ساختمان صفات انسانی می دانند ، برای عامل « توارث» تقدّم ویژه ای قایلند.(44) امّا قوی ترین دیدگاه در این زمینه ، دیدگاه اجتماعی – فرهنگی است که بیماری روانی را محصول آسیب های اجتماعی توصیف می کند.(45) برخی نیز شکل مهم دیگری از انحراف اجتماعی یعنی « اختلال روانی » را مورد توجه قرار داده اند که در این صورت افراد مبتلا بدان برای مقابله واقع بینانه و مؤثر با دشواری های اجتماعی ، عاجز و ناتوان هستند و هنجارهای اجتماعی مربوط به واقعیت را نقض می کنند . زیرا دامنه ی رفتار آنان ممکن است خوش خیالی های غیر منطقی ، خیالات باطل و حتّی نارسایی های فکری را نیز در برگیرد.(46) در روان پزشکی هم برای تأثیر « عامل مذهب » در درمان آسیب های اجتماعی نقش خاصی قایل هستند . زیرا اعتقادات مذهبی در زندگی فردی و اجتماعی ، امنیت و مصونیت و آرامش ویژه ای را برای انسان فراهم می سازد که به برکت آن ، شخصیت اجتماعی افراد رشد و تکامل می یابدو بر قدرت تحمّل رنج ها و صدمات احتمالی می افزاید و بنابراین به نوبه ی خود می تواند از بروز آسیب های اجتماعی جلوگیری به عمل آورد.(47) بعضی دیگر از جامعه شناسان معتقدند که رفتارهای جامعه ی بیمارگونه می تواند ناشی از سرخوردگی ، اضطراب و احساس عدم امنیت باشد که میل به اصلاح اجتماعی یا نوآوری را سبب می شود.(48) با نظری به ویژگی های جامعه ی عصر امام حسین (علیه السلام ) می توان دریافت که عمده ترین مشکل این جامعه ی بیمار گونه ، « از خود بیگانگی و از دست دادن شخصیت آرمانی و اسلامی خود » بود که عوامل متعدّدی در این رابطه نقش داشتند. امام حسین (علیه السلام ) به عنوان مصلحی بزرگ و الهی ، خود را موظّف می دید که در برابر این آسیب های اجتماعی به واکنش های مناسب بپردازد و از آن جا که در بین امّت اسلامی از شرافت معنوی والایی برخوردار بود ، مبارزه با آن همه آفات اجتماعی را مشی عملی خود می پنداشت و لحظه ای از آن غفلت نمی کرد . اگر چه در جامعه ی اسلامی این دوران ، زمینه های مناسبی برای تخلّف از هنجارها و ارزش های اصیل اسلامی وجود داشت ، ولی باید توجّه نمود که بی ارادگی مردم از سویی ، از سوی دیگر تحریکات سران قبایل عرب و ضعیف شدن و فراموشی سنت های اسلامی ، موجب افزایش انحرافات اجتماعی شده بود . بنابراین اگر جامعه ی بیمارگونه ی کوفه که از نظر روحی و روانی دچار سردرگمی های متعدّدی بود ، خیالات باطل و آرزوهای غیر منطقی خود را کنار می گذاشت و به شخصیت اصیل اسلامی خود وقوف کامل می یافت ؛ به خوبی درمی یافت که بیعت شکنی و مقابله با سپاه هفتاد و چند نفری امام حسین (علیه السلام ) و حتّی به دست آوردن پیروزی نظامی ، که ظواهر امر نیز بر آن دلالت می کرد بزرگ ترین انحراف اجتماعی است و هرگز حاضر نمی شد برای تأمین آمال دستگاه اموی ، که با کانون عراق رقابت های دیرینه ای هم داشت ، سر تسلیم فرود آورد و اسیر زور و ارعاب ابن زیاد و تهدیدات واهی او گردد. بنابراین بیشترین تلاش امام حسین (علیه السلام ) ، برای احیای شخصیت مسلمین بود ؛ زیرا امام (علیه السلام ) با قیام خویش حقیقتاً روح تازه ای به کالبد بی جان امّت اسلامی بخشید و غیرت های اسلامی وروح ایده آل گزینی مردم را برانگیخت . به قول استاد شهید مطهری ( رحمت الله علیه): « امام حسین (علیه السلام ) حسّ استغنا و بی نیازی را در مردم به وجود آورد ، درس صبر و تحمّل و بردباری و مقاومت و ایستادگی در مقابل شداید را به مردم داد ؛ ترس ها را ریخت ، و همان مردمی که تا آن حد می ترسیدند را تبدیل به یک عده مردم شجاع و دلاور کرد.»(49)
علل فرهنگی
الف) تحریف باورهای دینی
پیش از این در بحث انحرافات اجتماعی عصر امام (علیه السلام ) ، تحریف باورهای دینی و تخریب ارزش های اسلامی عصر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) را به عنوان یکی از انحرافات عمده ی جامعه اسلامی آن روزگار ذکر کردیم و جالب این که دامنه ی این آسیب بزرگ اجتماعی تا آن جا گسترش یافته بود که می پنداشتند امام حسین (علیه السلام ) بر امام خود ، خلیفه ی اموی ، خروج کرده و اتحاد مسلمین را بر هم زده است و امام (علیه السلام ) را به خاطر این کار سرزنش می کردند و صف آرایی در مقابل او را نوعی تقرّب الهی می پنداشتند . چنان که امام باقر(علیه السلام ) می فرمایند: « سی هزار نفر جمع شده بودند که جدّ ما حضرت حسین (علیه السلام ) را بکشند و کلٌ یتقرّب الی الله بدمه و هر یک با کشتن او به خدا تقرّب می جستند ، چون می گفتند : یزید خلیفه ی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم ) است و حسین بن علی (علیه السلام ) بر او خروج کرده و باید با او جنگید».(50) با توجّه به رهیافت جامعه شناسی دینی ، هیچ تئوری ای به اندازه ی « عقب ماندگی فرهنگی » سبب کج روی و انحراف نیست.(51)بنابراین به نظر می رسد که سقوط فرهنگی جامعه ی اسلامی در عصر یاد شده ، علت العلل همه ی آسیب های اجتماعی آن دوران باشد و از این رو تحریف باورهای دینی ، تأثیرات اجتماعی – سیاسی عمیقی در اندیشه و عمل مسلمین داشت که این مسأله از یک سو به شخصیت جامعه ی اسلامی و تسلّط هواهای نفسانی و فراموشی یاد خدا وتقوای الهی و از سوی دیگر به اعمال سیاست های ضد اسلامی دستگاه اموی بر می گشت. یکی از آسیب های فکری قرون اوّلیه ی اسلام ، خوار شمردن تأثیر عمل در سعادت انسان بود ؛ در حالی که اسلام ، دین عمل ، و تکیه گاه تعلیم و تربیت اسلامی عمل است و به تعبیر قرآن : لیس للانسان الّا ما سعی ( نجم ، آیه 39) ریشه ی این فکر را اموی ها ایجاد کردند . زیرا آنان که هم قدرت و هم ثروت داشتند ، برای این که خلفای بنی امیه را تبرئه کنند تا مردم خیلی حسّاسیّت نشان ندهند ، روی این اندیشه تبلیغ می کردند و پیدایش فرقه ی مرجئه نیز برای همین منظور بود.(52) ظهور اندیشه ی جبرگرایی ، به گفته ی ابی هلال عسکری ، اوّل بار از مغز معاویه تراوش کرد(53) ؛ به گونه ای که معاویه در مورد بیعت یزید گفته بود: « و ان امر یزید قضاءٌ من القضاء و لیس الخیرةٌ من امرهم ...» یعنی بیعت و حکومت یزید ، قضایی از قضاهای الهی است و در این مورد کسی اختیاری از خود ندارد.(54) عمر بن سعد نیز وقتی به دلیل مشارکتش در قتل امام حسین (علیه السلام ) مورد اعتراض قرار گرفت ، گفت : این کار از جانب خدا مقدّر شده بود.(55) شاید قطع امید امام (علیه السلام ) از هدایت امت بیمارگونه عصر خویش ، آن جا بیشتر نمایان گشت که حضرت دردمندانه اظهار کرد : « ... ان لم یکن لکم دین و کنتم لا تخافون المعاد فکونوا احراراً فی دنیاکم...»(56)
ب) کم رنگ شدن نظارت اجتماعی و مسأله ی امر به معروف و نهی از منکر
در جوامع اسلامی که ارزش ها و هنجارهای مهم اجتماعی نشأت گرفته از تعالیم عالیه ی اسلام است ، عنصر« مذهب» می تواند از طریق تقویت ارزش ها و هنجارهای مهم به « کنترل اجتماعی » کمک مؤثری کند . در نظریه ی « کنترل اجتماعی » اعتقاد بر آن است که چنان چه « هم بستگی اجتماعی » در یک جامعه قوی باشد ، اعضای آن جامعه احتمالاً بر ارزش ها و هنجارهای مشترک هم نوا می شوند . ولی در جامعه ای که بستگی ها میان اعضای آن ضعیف است ، احتمال بیشتری می رود که مردم منحرف گردند.(57) با توجّه به این مقدمات به نظر می رسد جدایی مردم از کانون هدایت بخش امامت و عدم بهره گیری از ارزش های الهی متجلّی در وجود مقدّس امام حسین (علیه السلام ) نقش عمده ای در انحراف جامعه ی اسلامی از مسیر اصلی خویش داشت . تغییر این نظام اخلاقی فاسد ، که از سوی امویان تبلیغ و تثبیت می شد ، وجهه ی همّت امام (علیه السلام ) در نهضت حسینی بود ؛ و بی جهت نبود که دستگاه اموی ، حیات خویش را در تثبیت نظام ضد اخلاقی موجود می دید و در جلوگیری از این دگرگون سازی ، نهایت تلاش خود را مصروف می ساخت تا تدابیری بیندیشد که امام (علیه السلام ) نتواند به آسانی از این مرحله گذر کند. شیوه ی امام (علیه السلام ) در کنترل اجتماعی این بود که با تبلیغ ارزش های اسلامی ، سیستم اجتماعی عصر خویش را نظام بخشد و روابط اجتماعی افراد جامعه را شکل دهد ؛ تا هنجارها و ارزش های اسلامی بدون احساس زور و به طور آزادانه از سوی جامعه پذیرفته شوند و به عبارت دیگر « درونی » گردند . اگر چه این کنترل با آموزش های دینی و به طور غیر رسمی انجام می شد .
روش های آموزشی ، تربیتی و تبلیغی امام حسین (علیه السلام ) و اهل بیت(علیهم السلام ) در برخورد با آسیب های اجتماعی
برخورد مهربانانه و آزادمنشانه ی امام حسین (علیه السلام ) با یارانش در طول نهضت ، حاکی از تلاش گسترده ی او در مسیر آموزش و تربیت نسل عاشورایی قیام کربلا بود . سخنان امام (علیه السلام ) در شب عاشورا مؤید این نکته است: « ... و امّا بعد ، یارانی شایسته تر و بهتر از یارانم نمی شناسم و خاندانی از خاندان خودم نکوتر و خویش دوست تر ... بدانید که من اجازه تان می دهم با رضایت من همگی بروید که حقی بر شما ندارم. اینک شب را در برگرفته و آن را وسیله ی رفتن کنید...»(58) بنابراین یاران باوفای امام (علیه السلام ) در اوج آزادگی و مقاومت خویش در روز عاشورا ، آن چنان عرصه را بر سپاه کوفی تنگ کردند که « عروة بن قیس» فرمانده ی سواره نظام ، خطاب به عمر بن سعد فریاد می زد : « ... آیا نمی بینی این سواران من ، امروز از دست این مردان انگشت شمار چه می کشند؟ ...»(59) امام حسین (علیه السلام ) رد برخورد با آحاد امّت اسلامی ، روشی هدایت گرانه و دل سوزانه داشت و بر این اساس اصلاح جامعه ی اسلامی را تنها از راه « نشر آموزه های دینی و تخریب ارزش های غیر الهی »ممکن می دید . از این رو در فراز و نشیب های قیام مقدّسش از مدینه تا کربلا ، همواره به چنین روشی مشفقانه ای عمل می کرد ؛ در حالی که در مقابل سران فاسد و منحرف دستگاه اموی روشی کاملاً ویران گرانه داشت. امام (علیه السلام ) در « عذیب هجانات» ،علی رغم اکراه عبیدالله بن حرّ جعفی از رو به رو شدنش با او ، نزد وی رفت و سلام کرد و او را به همراهی با خود دعوت فرمود ؛ هر چند مؤثر نیفتاد.(60)
دادن آب به سپاه حرّ در منزل « ذی حسم» ، جلوه ی دیگری از کرامات نفسانی امام حسین (علیه السلام ) است.(61) پس از آن ، صحنه ی با شکوه بازگشت حرّ و پذیرفتن توبه ی او ، آن چنان عظیم بود که جان هر انسان آزاده ای را به تعظیم در مقابل آن همه عظمت وا می دارد.(62) سخن امام (علیه السلام ) با عمروبن قیس المشرقی و پسر عمویش در قصر بنی مقاتل نیز نشان دیگری از نهایت مظلومی حضرت و عظمت روحی او بود ؛ آن گاه که تقاضای یاری از آنان نمود و هر دو عذر خواستند و به رغم آن امام (علیه السلام ) فرمود: « شما رها هستید...».(63) یا اجازه دادن امام (علیه السلام ) به ضحّاک بن عبدالله مشرقی در روز عاشورا برای ترک میدان جنگ در حالی که حتّی تعدادی از سپاه دشمن را نیز به قتل رسانده بود ؛ آشکارا روش آزادمنشانه ی حضرت را در برخورد با جبهه ی خودی نشان می داد.(64) نپذیرفتن پیشنهاد زهیر بن قین از سوی امام (علیه السلام ) ؛ مبنی بر آغاز جنگ با سپاه حرّ ، حتّی در صبح روز عاشورا و ده ها مورد دیگر. همه دلایل روشنی بر اصلاح طلبی وجود مقدّس امام حسین (علیه السلام ) بود.(65)
تأثیر وسایل ارتباط جمعی در گسترش نهضت حسینی
در باب روش های آموزشی و تربیتی و تبلیغی مؤثر در نهضت عاشورا ، بهره گیری از تأثیر وسایل ارتباط جمعی متناسب با آن روزگار در برخورد با آسیب های اجتماعی ، به عنوان بُعد دیگری از قیام حسینی قابل بحث و بررسی است . طبیعی است که در این مقطع تاریخی هم چنان که در جوامعه سنتی دیگر هم معمول بود ، عمدتاً همان شیوه های معمول یعنی رویارویی به طور مستقیم و نیر تبلیغ به شکل غیر مستقیم که بیشتر در قالب ارسال نامه ها و سفیران خاص است که امام حسین (علیه السلام ) در تبلیغ نهضت اسلامی خویش از آن ها بهره جُست و افزون بر آن امام (علیه السلام ) شناخت عمیق از پیام ها و تعالیم اسلامی داشت و در به کار بردن وسایل تبلیغی و شناسایی آن ها کاملاً مهارت داشت.(66) آن چه مهم به نظر می آید این است که در یک جامعه ی اسلامی ، کیفیت ارتباط سالم و حیات بخش و تضمین کننده ی سعادت جامعه ، می باید از چه ویژگی هایی برخوردار باشد؟ در مقدمه ی این بحث اشاره می کنیم به آیه 200 سوره آل عمران که می فرماید: « یا ایها الذین امنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتقوالله لعلکم تفلحون» « صبر» در این آیه ی شریفه ، به « صبر بر شداید» ، « صبر در طاعت خدا» و « صبر در مقابله با معاصی » معنا شده است. « صابروا » همان « مصابره» و در حقیقت « صبر و تحمّل اجتماعی » است ؛ یعنی در ظرف اجتماع و هم کاری های اجتماعی که قدرت های فردی به یکدیگر پیوند می خورند ، نیروی عظیمی به برکت این صبر و تحمّل اجتماعی به وجود خواهد آمد .(67) نکته ی دیگر آیه شریفه ، « رابطوا» است که از نظر معنا اعم از معنای « مصابره » است ؛ یعنی چه در حال آسایش و چه در حال بلا و سختی ، لازم است که قدرت های معنوی با هم جمع شده و کلیه ی شؤونِ حیاتی خویش را در پرتوی یک تعاون و هم کاری اجتماعی به سامان برسانند.(68) در جوامع بشری ، رشد و اجتماعی بودن تکامل تدریجی داشته است . هم چنان که نخستین اجتما بشری ، « خانواده» بوده است و از آن جا که انسان عاجز از تأمین نیازهای زندگی اجتماعی خویش است ، لذا مسأله ی استخدام و دفاع و به کارگرفتن دیگران در جهت رسیدن به آرمان های خودش ، از ضروریات جوامع بشری به حساب می آید.(69) چنان که قرآن کریم می فرماید: «کان الناس امةً واحدةً فبعث الله النبیین مبشّرین و منذرین و انزل معهم الکتاب بالحق لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه ...» ( آیه 213 سوره بقره )
انسان از قدیمی ترین روزگار حیات خویش ، ملّت واحدی بوده است . ولی بر اثر مشاجره و اختلاف ، ارسال رسل صورت گرفته است . بنابراین فلسفه ی ارسال پیامبران برای این است که با اختلافات ، تعارضات انحرافات و آسیب هایی که اجتماع بشری را تهدید می کند برخورد شود ، تا همواره جامعه ی بشری در مسیر الهی خویش هدایت گردد.(70)
ضمانت اجرای احکام اجتماعی در اسلام
مرحوم علامه طباطبایی در المیزان به سه راه کار مهم در این زمینه اشاره می کند که عبارتند از :
1.« سازمان حکومتی اسلام» ؛ که موظف به حفظ شعائر عمومی دین و حدود آن هاست .
2. « انجام فریضه ی » امر به معروف و نهی از منکر »؛ که بر تمام مسلمین واجب است .
3. « هدف عالی اجتماع اسلامی » ؛ که سعادت حقیقی و قرب و منزلت پیدا کردن نزد خداست.(71)
راه های درمان اختلافات اجتماعی
جوامع بشری در طول تاریخ با مشکلات ، انحرافات و آسیب های زیادی روبه رو بوده اند . راه کارهای اسلامی برای معالجه ی این انحرافات بر اساس آموزه های قرآن کریم عبارتند از :
1.گسترش تعلیم و تربیت دینی و تعمیم تبلیغات مذهبی .
2.وجود روحیه ی گذشت و ارفاق درمحیط تربیت دینی و انتظار یک سان از مردم نداشتن.
3. تعمیق و گسترش عنصر بصیرت و بینایی ؛ چنان که در آیه ی شریفه ی 108 سوره ی یوسف می فرماید: « قل هذه سبیلی ادعوا الی الله علی بصیرة انا و من التبعتی.» بگو این است طریقه و راه من و پیروانم ، که مردم را با بینایی به سوی خدا دعوت می کنم.(72)
ارتباط مستمر جامعه با رهبری
مرحوم علامه طباطبایی بحث روایی زیبایی دارند که در ذیل آیه 200 سوره آل عمران ذکر شده است و می فرمایند:در مورد کلمه ی « رابطوا» در این آیه ، امام صادق (علیه السلام ) فرموده است: « در مصیبت ها صبر کنید و در فتنه ها پایدار باشید و با پیشوایان خود رابطه برقرار سازید.»(73) بنابراین ارتباط بین آحاد جامعه ی اسلامی و رهبری که بر اساس تقوا خواهد بود ، می تواند در نهایت جامعه را به سمت فلاح و رستگاری و سعادت رهنمون گردد. اشکال عمده ی جامعه ی اسلامی عصر امام حسین (علیه السلام ) این بود که ارتباط بین جامعه و امام و رهبر قطع شده و امام (علیه السلام ) به عنوان یک مصلح حقیقی باید جامعه را به مسیر اصلی سعادت خویش برگرداند . از این رو رمز نامه ها ، خطبه ها و ارسال سفیران و فرستادگان متعدّد به سوی کوفیان و تحکیم پیوند بین رهبری و امت اسلامی بود تا در آخر دستگاه فاسد و منحط بنی امیه را از میان بر دارد.
پیام رسانی در نهضت حسینی
« تبیلغ » و پیام رسانی رساندن یک تفکّر وپیام با شیوه های مناسب به دیگران است؛ شیوه هایی که باید متناسب با مقتضیات زمان و مکان باشد. در یک دیدگاه کلّی ، همه ی پیامبران الهی مکلّف به تبلیغ بودند و تنها بعضی از آن ها مکلّف به تشریع و قانون گذاری بودند . لذا امر به معروف و نهی از منکر در اسلام همان حکم عملی و تشریعی مُبلّغ است و بنابراین وظیفه ای است مضاعف بر عنصر تبلیغ.(74)
عوامل مهم پیام رسانی در ارتباطات اجتماعی
در بحث « پیام رسانی » عوامل ذیل قابل بررسی است:
1.ماهیت پیام و غنا ، حقانیّت و منطقی بودن آن .
2. شخصیت و ویژگی های پیام رسان
اوّلاً : باید از ماهیّت پیام ، شناخت عمیق و شفافی داشته باشد.
ثانیاً: از انحرافات اجتماعی به دور باشد.
ثالثاً: در به کار بردن وسایل تبلیغی ، مهارت داشته و از شناخت عمیقی در این خصوص برخوردار باشد.
3. ابزار پیام رسانی
از نظر اسلام این ابزار باید مشروع و مقدّس باشندو برای هدفی مقدّس استخدام شوند. مثل برخورداری از صداوبیان زیبا. به نظر استادشهید مطهری( رحمت الله علیه) بهره گیری مشروع از ابزار تبلیغ ، وظیفه ی سنگینی است که به دو رکن مهم در شخصیت پیام رسان نیازمند است:
اوّلاً: آگاهی و اطلاع وسیعی می خواهد( رکن آگاهی).
ثانیاً: قدرت و امکان می طلبد؛ ( رکن قدرت و توانایی و امکان عمل)
امکان دست یابی به قدرت از نظر فقهای شیعه به عنوان شرط وجود در امر به معروف و نهی از منکر تلقّی می شود نه شرط وجوب ، یعنی آن که باید امکان قدرت را به دست آورد.(75)
4. شیوه ها ، کیفیت و اسلوب پیام رسانی
1. پیام باید به وضوح بیان شود و ابلاغ المبین باشد که از خصایص پیام های قرآنی است.
2.مبلّغ پیام ، باید خالص باشد.
3. باید در ارسال پیامش ، متواضع و فروتن باشد.
4. شهامت و شجاعت داشته باشد.
5. از خشونت در گفتار پرهیز کند و با حالت رفق و نرمش عمل نماید.
6.در پیام رسانی بین مردم تفاوت قایل نشود.( خواص یا عوام برای او فرقی نکند).
7. در ارسال پیام ، صبر و استقامت بورزد.« فاستقم کما امرت و من تاب معک» سوره هود آیه 112).(76) امام حسین (علیه السلام ) پیوسته از روش های مهمّ تبلیغ در اسلام ، که « تبشیر و تنذیر و پرهیز از تنفیر» است بهره می گرفت (77) و با تمام محدودیت های تبلیغی ، لحظه ای از وظیفه ی الهی امر به معروف و نهی از منکر که بسی فراتر از وظیفه ی تبلیغ بود ، باز نمی ایستاد.(78) امام حسین(علیه السلام ) از نظر روش ، کیفیت و اسلوب پیام رسانی هم چون ناصحی با خلوص ، متواضع ، شجاع ، عادل ، صابر و بردبار عمل می کرد و پرهیز از خشونت در گفتار را با حالت رفق و نرمش در رساندن پیام الهی خویش ، در هم آمیخته بود.(79)
نمونه هایی از روش های تبلیغ در نهضت حسینی
- حرکت امام (علیه السلام ) به سوی مکّه ، سه روز پس از بیعت خواستن یزید از او .
- انتخاب مکّه و اعلام مخالفت خویش در سطحی عظیم و فراگیر به ویژه در خطبه ای که در منی ایراد فرمود.
- تشرف به مکّه در سوم شعبان که ایام عمره بود .
- حرکت از منی و عرفات به سوی کربلا در روز ترویه( 8 ذیحجة الحرام).
- اعتراض به حج اموی ، مادامی که یزید خلیفه است.
- بردن اهل بیت(علیهما السلام) به همراه خود که به منزله ی استخدام بهترین مبلّغین برای اعلام پیام والای خود بود.
- آب دادن به سپاه حرّ.
- آغازگر جنگ نبودن.
- تأیید اصحابش در شب عاشورا و گفتن رازهایی به آنان.
- پذیرش توبه ی حرّ بن یزید ریاحی.
- استغاثه و استنصار امام (علیه السلام ) در روز عاشورا.
- شهادت مظلومانه ی علی اصغر در آن فضای نا امن که از هر سو تیر می آمد.
- آزاد گذاشتن یاران خویش در شب عاشورا و اتمام حجّت با آنان.
- پوشیدن عمّامه ی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) و لباس آن حضرت به قصد جذب آن ها و کم کردن از سپاه کوفی.
- بدبختی و انحراف کوفیان که بر امام (علیه السلام ) بسیار گران بود.
- برپایی نماز در آن شرایط دشوار ظهر عاشورا.
- بهره گیری از نقش زنان به ویژه شخصیت والای زینب کبری( علیهما السلام) در اصلاح نابسامانی های اجتماعی.
- سلام نکردن زینب( علیهما السلام) به ابن زیاد در کوفه و خطبه اش در مجلس ابن زیاد.
- خطبه ی امام سجاد (علیه السلام ) در مجلس یزید در شام.(80)
در خاتمه با توجّه به رهیافت جامعه شناسی ، به نظر می آید که رازِ نامه ها و خطبه های امام حسین (علیه السلام ) و سایر اقدامات تبلیغیِ حضرت ، آن بود که نظارت اجتماعی غیر رسمی خود را از طریق ابلاغ و آموزش آموزه های دینی و تبیین ارزش های الهی انسانی و درونی کردن آن ها به مرحله اجرا در آورد تا در جامعه ی اسلامی تحوّلی زیربنایی و ساختاری ایجاد شود و در این مسیر هم چنان که متذکّر شدیم امام (علیه السلام) همواره در برخورد با ناهنجاری های اجتماعی عصر خویش ، روشی آموزشی و تربیتی ، هدایت گرانه و دل سوزانه و آزادمنشانه و مهربانانه داشت.
تأمّلی بر بیانات رهبر معظم انقلاب : « خطوط اصلی نظام اسلامی در عصر رسالت»
مقام معظم رهبری(دام عزه) در خطبه های نماز جمعه مورخ 18/2/77 و در بررسی و تحلیل خطوط اصلی نظام اسلامی در عصر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) به چهار عنصر مهم اشاره فرمودند که عبارت بودند از :
الف) معرفت شفاف و بی ابهام ب) عبودیت کامل
ج) عشق و عاطفه ی جوشان
د) عدالت مطلق
امّا متأسفانه پس از این بیانات مهم ، از سوی اندیشمندان اسلامی و صاحبان قلم ، تلاش مطلوبی در تبیین این اصول چهار گانه صورت نگرفت. تلاش ما در این سطور بدان امید است تا ان شاء الله با عبرت آموزی از حوادث تاریخ پرفراز و نشیب اسلام و بهره پیری لازم از سیره ی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم ) و ائمه ی معصومین (علیهما السلام) راه هدایت امروز و افق های روشن آینده را دریابیم.
الف) معرفت شفاف و بی ابهام
این معرفت در عصر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم ) نسبت به خدا ، دین ، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) ، احکام اسلامی ، جامعه ی اسلامی و تکلیفِ آحاد مسلمین کاملاً روشن و بی ابهام بود. در یک ملاحظه ی اجمالی دلایل وجود این معرفت الهی را می توان چنین برشمرد:
1.بی اساس بودن فرهنگ عصر جاهلی ، تبعیض ها و ستم های دوران جاهلیت عرب ، از بین رفتن شخصیت اصیل انسان ها و ... علی رغم این که در یک نگاه به عنوان نکاتی منفی جلوه می نمود ، امّا از نگاهی دیگر زمینه های خوبی را برای گرایش به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) و تعالیم حیات بخش اسلام فراهم می ساخت و بر جاذبه ی پیام های الهی آن حضرت می افزود.
2.وجود پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم ) به عنوان شخصیتی اسوه ، حتّی در دوران جاهلیت قبل از اسلام و این که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم ) از متن جامعه ی عصبیّت گرای جاهلی عصر خویش مبعوث شده بود و تأکید آیات الهی قرآن بر اسوه بوده آن بزرگوار ، دلیل دیگری بر این معرفت الهی بود .
3. احساس نیاز شدید به معارف دینی و نو بودن تعالیم الهی اسلام در آن فضای شرک آلود و عصبیت زده.
4. نزول تدریجی آیات الهی برحسب مقتضیات زمان و در دسترس بودن سریع و آسان آیات الهی و وجود پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) به عنوان مُفسّر این آیات حیات بخش از دیگر دلایل گسترش این معرفت به حساب می آید.
5. از دیگر ویژگی های مهم این معرفت ، آگاهانه ، آزادمنشانه و از روی تعقّل بودن آن بود .
6. وجود صحابه ی بزرگ پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و مبلّغین قرآن کریم که به طور خستگی ناپذیر در مقابل انحرافات احتمالی آن عصر می ایستادند ، این معرفت را عمق بیشتری می بخشید.
7. امید به آینده ی درخشان امّت اسلامی که بشارت آن را قرآن کریم و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) داده بودند .
8. باید توجّه داشت که عصر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) در واقع عصر تنزیل آیات الهی بود که نفوذ قوی و جامعیّت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم ) مقوّم این مهم بود . امّا متأسفانه پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) ، عصر تنزیل ، به عصر تأویل و تفسیر به رأی های شخصی و متعصّبانه از سوی غاصبین خلافت امیرالمؤمنین (علیه السلام ) تبدیل شد که آثار شوم آن تا امروز نیز ادامه دارد.
9. باید اذعان نمود که دوران پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) عصر گسترش و تثبیت معارف الهی بود و اهمیت مسأله ی وصایت و جانشینی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) از آن جهت مهم بود که وصایت در حقیقت تداوم تربیت تازه مسلمانانی بود که عمدتاً پس از فتح مکّه ایمان آورده بودند.
10. نکته ی مهم دیگر کم بودن فرصت ده ساله ی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) آن هم با وجود پرداختن به حدود نود غزوه و سرّیه برای تربیت جامعه ی نوپا و نو آشنای اسلامی آن روز با تعالیم الهی قرآن کریم بود که بر اهمیّت مسأله ی جانشینی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم ) می افزود و به بیان دیگر هدایت جامعه ی اسلامی در عصر امامت ، تکامل و گسترش و تعمیق تعالیم اسلامی عصر رسالت به حساب می آمد . قابل ذکر است که برخی روشن فکران معاصر در مورد این دوران دچار کج اندیشی شده و می گویند: « اگر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) فرصت بیشتری می یافت هم معارف بیشتر و هم آیات زیادتری نازل می شد» در حالی که به صراحت آیات الهی ، همه ی معارف مورد نیاز بشری ، از سوی کانون وحی به طور کامل نازل شده است و تأکید بر این مسأله نه از جهت نزول وحی و معارف ، بلکه از جهت تعمیق و گسترش آموزه های دینی است؛ که ادامه ی این مسیر الهی می بایست در قالب سنّت امامت علوی ادامه می یافت. اینک برآنیم با تأکید بر مسایل فوق الذکر تأمّلی بر عصر زرین انقلاب اسلامی و ظهور امام خمینی ( رحمت الله علیه) ومهم ترین مسایلی که پس از رحلت جان سوز آن امام راحل در راستای تداوم انقلاب اسلامی رخ داد ، داشته باشیم.
دوران امام خمینی ( رحمت الله علیه) شباهت عجیبی با عصر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) داشت ؛ چرا که گسترش فرهنگ طاغوتی نظام شاهنشاهی و بی عدالتی های فراوان آن از سویی ، و ظهور شخصیت اسلامی نمونه ای چون امام ، احساس نیاز جامعه ی اسلامی به تحوّلی اساسی ، وجود صحابی وفادار به امام ، تصمیمات سریع و ارزشی آن بزرگوار بر حسب شرایط زمان ومکان ، امید انقلابیون به آینده ی روشن ، وحدت اسلامی و موارد دیگر ... همه از عوامل مهم و مؤثر در پیروزی انقلاب اسلامی بودند . امّا پس از رحلت آن بزرگوار ، دشمنان اسلام و انقلاب که به اهمیّت سنگر شکت ناپذیر ولایت فقیه در هدایت مستضعفان عالم در برابر مستکبرین جهان خوار پی برده بودند ، درصدد تخریب این سنگر و براندازی انقلاب اسلامی برآمدند و از هیچ توطئه ای دریغ نکردند که در این جا به برخی از آن ها اشاره می گردد:
1. ایجاد شبهه در اصول مسلّم انقلاب اسلامی مثل تئوری ولایت فقیه که با هوشمندی دوستان انقلاب ان شاء الله هرگز به نتیجه ای نخواهد رسید.
2. رواج شک و تردید نسبت به خدا ، دین و احکام اسلامی برای مناسب کردن بستر فروپاشی انقلاب.
3. تهاجم فرهنگی گسترده علیه مقدّسات دینی ، ارزش های اسلامی و تدیّن مردم و کم رنگ کردن فریضه ی حیاتی امر به معروف و نهی از منکر .
4. تهدید وحدت اسلامی و دامن زدن به اختلافات داخلی و جناح بندهای سیاسی.
5. تلاش در جهت گسترش فساد و رواج زمینه هایی برای نابودی طیّبات و جای گزینی خبائث ؛ در حالی که هدف اساسی نظام اسلامی باید « یحل لهم الطیّبات و یحرم علیهم الخبائث» باشد.
6. ناموّفق جلوه دادن انقلاب اسلامی در صحنه ی عمل و کم اهمیّت جلوه دادن دست آوردهای عظیم انقلاب اسلامی و سوق دادن جامعه ی اسلامی به سوی ضعف و سستی تدریجی و آماده کردن زمینه های سقوط انقلاب اسلامی به زعم ناقص خویش.
7. نفوذ عناصر نامحرم در صفوف انقلابیون و سعی در از صحنه خارج نمودن عناصر حزب اللهی و رنج دیده ی انقلاب.
8. زیر سؤال بردن اصول مسلّم قانون اساسی که به منزله ی میثاق ملّی و اسلامی امت حزب الله است.
9. طرح شبهاتی مثل : تعارض مشروعیت و مقبولیت نظام ، جدایی دین از سیاست ( سکولاریسم ) و تبلیغ تساهل و تسامح در مسایل دینی بر اساس اندیشه های لیبرالیسم غربی در این راستا روشن فکران به ظاهر دینی جامعه ی ما ، ( کاتولیک تر از پاپ، ) به میدان مبارزه با ارزش های اسلامی و اصالت دین آمده اند که در این زمینه لزوم جریان شناسی و تطبیق تجربیات تاریخی با مسایل روز ، بیش از هر زمان دیگری لازم است.
ب) عبودیت کامل در برابر مقام پروردگار
به نظر معظّم لّه این عبودیت در عرصه های مختلفی مفهوم داشت: « در کار و عمل فردی ، در نماز و عبادات اسلامی که با قصد قربت انجام می شد ، در ساخت جامعه و در پایان در نظام حکومت ، زندگی مردم و مناسبات اجتماعی ».
ابعاد اجتماعی عبودیت خدا
1. تسلیم بودن فقط در برابر خدا و اوامر الهی.
2. تسلیم بودن و اطاعت از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) و جانشینانش بر اساس وصایت و نص آیات الهی.
3. هدف جامعه ی اسلامی بر اساس عبودیت خدا ، رسیدن به تقوی و رستگاری دنیا و آخرت است و بر مبنای آیه 200 سوره آل عمران « یا ایها الذین امنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتقوا الله لعلکم تفلحون» ، ایمان به علاوه ی صبرهای فردی ،( اصبروا) صبر در برابر ناملایمات و صبر در اطاعت حق ، اضافه بر صبر و تحمّل اجتماعی ( صابروا) مقدماتی است برای تنظیم روابط اجتماعی ( رابطوا) در پرتو تعاون و هم کاری های اجتماعی تا رسیدن جامعه ی الهی به تقوی و سعادت ابدی ، که در روایات اسلامی مصادیق « رابطوا» ائمه ی معصومین(علیه السلام ) هستند که باید جامعه اسلامی با آن ها ارتباط برقرار کند.(81)
4. آن چه مسلم است این که جامعه ی اسلامی پس از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم ) روند صحیحی را در تنظیم روابط اجتماعی خود نداشت و کم رنگ شدن عبودیت در ساخت جامعه ، موجب اختلافات اجتماعی و عدم امکان صحیح تنظیم روابط اجتماعی گردید.
ج) عشق و عاطفه ی جوشان
به نظر رهبر معظم انقلاب این عشق و عاطفه ی جوشان ، در عشق به خدا ، عشق به مردم ، به همسر و فرزندان ، به برادر مسلمان و محبّت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم ) و اهل بیت آن بزرگوار متبلور بود. در خصوص این محور نظام اسلامی در عصر رسالت نکات زیر قابل تأمّل است:
1. این که این عشق و عاطفه ی جوشان از روی معرفت و عبودیت خدا به وجود آمده و تعمیق یافته بود و بنابراین می توانست از ثبات خوبی برخوردار باشد.
2. ایثار و شهادت طلبی یاران پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) در غزوات مختلف و عرصه های خطر ، ناشی از همین عشق و محبت به خدا و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) بود.
3. بر اساس آموزه های اخلاقی و تعالیم انسان ساز اسلام ، در عصر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) عدم علاقه ی مردم به زن و فرزند دختر که ارمغان عصر جاهلیت بود ، جای خود را به مهر و عطوفت داد.
4. در یک روند صحیح و عقلانی ، جامعه ی اسلامی عصر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) ، نمونه ی روشنی از « اشداء علی الکفار و رحماء بینهم » بود.
5. در عصر رسالت ، زنان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) و خانواده و خاندان آن بزرگوار همواره از احترام فوق العاده ای برخوردار بودند که متأسفانه علی رغم « قل لا اسئلکم علیه اجراً الا المودة فی القربی» ، پس از رحلت نبی اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم ) این مهم به بوته ی نسیان سپرده شد.
6. در دوران خلفا این عشق و محبّت الهی ، جای خود را به عطوفت و علاقه متناسب با ارزش های جاهلی و قومی داد ، به طوری که خانواده ، عشیره و قبیله ی هر کدام از خلفا و سران قبایل عرب ، از امتیازات بیشتری نسبت به سایرین برخوردار بودند . در نتیجه این امتیازات طبقاتی ، عنصر عشق و محبّت را کم رنگ کرد و ضایعات اجتماعی گسترده ای را به همراه آورد . چنان چه در ظهر و غروب عاشورا جلوه هایی از عدم ترحّم و سنگ دلی مردم کوفه ، نسبت به اهل بیت ( علیه السلام ) و ظلم به کودکان و زنان به خوبی نمایان بود .
د) عدالت مطلق و بی اغماض
این عدالت در قضاوت ، در برخورداری از بیت المال ، در اجرای حدود الهی و در اعطای مناصب و مسؤولیت پذیری های اجتماعی ، تحقّق یافته بود در این ارتباط ذکر نکاتی چند ضرورت دارد:
1. پیامبر عظیم الشأن اسلام ( صلی الله علیه و آله و سلم ) به عنوان رییس و رهبر امّت اسلامی در بحث قضاوت و محاکم قضایی ، بر توصیه و سفارش هیچ صاحب نفوذی وقعی نمی نهاد. نمونه های تاریخی فراوانی از جمله تنبیه زن یهودی که پس از فتح مکه دزدی کرده بود و عدم قبول توصیه های اشراف قریش (صلی الله علیه و آله و سلم ) درباره ی او گویای این مسأله است.
2. برخورد خلیفه ی اوّل با اهل ردّه و قتل مالک بن نویره به جرم ندادن زکات توسط خالد بن ولید و عدم تنبیه خالد از سوی خلیفه ، نشانه ی گویایی از بی عدالتی های خلیفه ها است.
3. سیاست های تبعیض برانگیز و ناعادلانه ی خلیفه ی دوم ، نشان دیگری از زوال عدالت عصر نبوی است که تبعیض در اعطای بیت المال ، سخت گیری ظالمانه نسبت به موالی و اهل کتاب و اهل ذمّه به ویژه در مدینه و عدم کارآیی خلیفه در امر قضاوت به طوری که خودش بارها می گفت : « لو لا علیّ لهلک العمر»و موارد بسیار دیگر جلوه هایی از آن به شمار می آیند.
4. موارد بسیاری از تعیین والیان ناصالح از سوی خلفا و مصادیق آن تا عصر امام حسین(علیه السلام ) به وضوح در منابع تاریخی یافت می شود که به روشنی از انحراف حاکمیت اسلامی در مسؤولیت دادن ها و مسؤولیت پذیری های اجتماعی حکایت دارند. چنین است که عدالت مطلق عصر رسالت به تدریج رو به ضعف نهاد تا آن جا که در دوران امام حسین (علیه السلام ) به پایین ترین حد خود رسید و امام را بر آن ساخت که در مقابل آن بی عدالتی ها قیام کند و حتّی جانش را نثار نماید.
نویسنده: نوروز اکبری زادگان
پی نوشت ها :
1- محسنی ، منوچهر : مقدمات جامعه شناسی ، تهران 1371 ، چ9 ، صفحات 376-392.
2- رابرتسون ، یان : درآمدی بر جامعه ، ترجمه حسین بهروان ، انتشارات آستان قدس ، 1372 ، ج1 ، ص65.
3- همان ، ص339.
4- بلاذری ، احمد بن یحیی : فتوح البلدان ، ترجمه دکتر محمّد توکّل ، نشر نقره ، 1367 ، ص394 به بعد.
5- مسعودی : مروج الذهب ، ج2 ، ص352 به بعد .
6- مسعودی : مروج الذهب ، ج2 ، ص452 به بعد.
7- ر.ک. مطهری ، استاد شهید : جاذبه و دافعه علی (علیه السلام ) ، انتشارات صدرا، صفحات 130-126.
8- ر.ک. خاکرند، شکر الله: علل شکل گیری خوارج ، سازمان تبلیغات اسلامی ، تهران 1372 ، صفحات 50 به بعد.
9- جعفریان ، رسول : حیات فکری امامان شیعه ، سازمان تبلیغات اسلامی ، چ 2 ، 1372 ،ج1 ، ص94 به نقل از الفتوح : ابن اعثم ، ج2 ، ص110 و نیز دینوری : اخبار الطوال ، صفحات 160 به بعد.
10- ستوده ، هدایت الله: مقدمه ای بر آسیب شناسی اجتماعی ، انتشارات آوای نور ، تهران 1372 ، صفحات 30 و 31.
11- مطهری ، استاد شهید: حماسه حسینی ، انتشارات صدرا ، ج2 ، صفحات 39 به بعد.
12- همان ، ج2 ، ص 207.
13- مطهری ، مرتضی: حماسه حسینی ، انتشارات صدرا ، ج2 ، ص245.
14- ستوده ، هدایت الله : همان کتاب ، صفحات 38- 34.
15- شیخاوندی ، داود: جامعه شناسی انحرافات و آسیب شناسی اجتماعی ، نشر و پخش کتاب ، تهران ، 1350 ، ج1 ، ص15.
16- رابرتسون ، یان : درآمدی بر جامعه ، ... ، صفحات 200 و 201.
17- مطهری ، مرتضی: حماسه حسینی ، ... ، ج3 ، ص49.
18- سیف الهی ، سیف الله : مبانی جامعه شناسی ، نشر مرند ، تهران 1373 ، ص224.
19- مساواتی ، آذر: مبانی جامعه شناسی ، انتشارات احرار ، تبریز 1372 ، ص174.
20- مساواتی ، آذر : مبانی جامعه شناسی ، ص176.
21- شیخاوندی ، د: جامعه شناسی انحرافات و ... ، ص24.
22- همان : صفحات 17و 18.
23- مساواتی ، آذر:مبانی جامعه ... ، صفحات 184و 185 و نیز: حکمت ، سعید: روان پزشکی کیفری، انتشارات گوتنبرگ ، تهران 1370 ، صفحات 127- 125.
24- مساواتی ، آذر: همان ، صفحات 108 و 109.
25- مساواتی ، آذر: مبانی جامعه شناسی ، ص173.
26- شهیدی ، جعفر: قیام امام حسین (علیه السلام ) ، ...، صفحات 103-100.
27- شهیدی ، جعفر : قیام امام حسین(علیه السلام ) ، ... ، ص95.
28- طبری: تاریخ طبری ، نشر اساطیر ، ج2 ، صفحات 1645 و 1646.
29- لسترنج : جغرافیای تاریخی سرزمین های خلافت شرق ، ترجمه محمود عرفان ، انتشارات علمی فرهنگی ، ج3 ، تهران 1367 ، ص127 و نیز: بلاذری : فتوح البلدان ، ترجمه محمد توکل ، نشر نقره ، 1367 ، ص274.
30- بلاذری : فتوح البلدان ، ... ، ص394.
31- خاکرند ، شکر الله : علل شکل گیری خوارج ، ... ، ص41.
32- جعفریان ،رسول : جغرافیای تاریخی و انسانی شیعه در جهان اسلام ، انتشارات انصاریان ، قم 1371 ،صفحات 50 و 51.
33- مفید( رحمت الله علیه) : الارشاد ، ترجمه سید هاشم رسولی محلاتی ، انتشارات علمیه اسلامیه ، تهران 1346 ، ج2 ، صفحات 52 و 53 و نیز طبری : تاریخ طبری ، ترجمه پاینده ، ... ، ج7، صفحات 2996و2997.
34- مطهری ، مرتضی : حماسه حسینی ، انتشارات صدرا، 1361 ، ج2 ، ص32.
35- دینوری : اخبار الطوال ، ترجمه محمود مهدوی دامغانی ، نشر نی ، ج3 ، تهران 1368 ، ص281.
36- جعفریان ، رسول : حیات فکری امامان شیعه ، ... ، ج1 ، ص139 به نقل از ابی اعثم ، الفتوح ، ج5 ، ص157.
37- فرجاد ، محمد حسین : آسیب شناسی اجتماعی و جامعه شناسی انحرافات ، انتشارات بدر ، تهران 1363 ، صفحات 121-119.
38- مطهّری ، مرتضی : حماسه حسینی ، انتشارات صدرا ، چاپ 12 ، ج3 ، ص59.
39- ابن اعثم : الفتوح ، ترجمه مستوفی هروی ، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی ، چ1 ، تهران 1372 ، ص898.
40- بلاذری : انساب الاشراف ، الجزء الرابع ، القسم الثانی ، ص205 و نیز : تاریخ طبری ، ترجمه پاینده ، .. ، ج7 ، ص197.
41- دینوری : اخبار الطوال ، ... ، ص149 و نیز فتوح البلدان : ترجمه آذرنوش ، تهران ، سروش 1364، ج2 ، ص197.
42- نجمی ، محمد صادق : سخنان حسین بن علی (علیه السلام ) از مدینه تا کربلا ، دفتر انتشارات اسلامی ، قم ، 1374 ، چ4 ، ص197.
43- تیمونی کاستلو- جوزف کاستلو: روان شناسی ناهنجاری ، ترجمه نصرت الله پورافکاری ، نشر آزاده ، چ1 ، تهران 1373 ، صفحات 538 -525.
44- حکمت ، سعید : روان پزشکی کیفری ، انتشارات گوتنبرک : چاپ 1 ، تهران 1370 ، ص116.
45- تیمونی کاستلو : روان شناسی نابهنجاری ،... ، ص89.
46- رابرتسون ، مایان : درآمدی برجامعه شناسی ، ... ، ص194.
47- حکمت ، سعید : روان پزشکی کیفری ، ... ، ص215.
48- گی روشه : کنش اجتماعی ، ترجمه دکتر هما زنجانی زاده ، ج2 ، دانشگاه مشهد 1370 ، ص189.
49- مطهری ، مرتضی : حماسه حسینی ،... ، ج1 ، ص174.
50- مطهری( رحمت الله علیه) : حق و باطل ، صدرا ، چ7 ، 1366 ، ص53 و نیز: طبری ، تاریخ طبری ، ترجمه پاینده ، ... ، ج7 ، ص3035.
51- قائمی ، علی : آسیب ها و عوارض اجتماعی و ... ، انتشارات امیری ، چ3 ، تهران 1370 ، صفحات 177و 178.
52- مطهری ، مرتضی : حق و باطل ، ... ، صفحات 97-95.
53- جعفریان ، رسول : حیات سیاسی فکری امامان شیعه ، ... ، ج1 ، ص130 به نقل از : الاوائل ، ابی هلال عسکری ، ج2 ، ص125.
54- همان : ص130 ، به نقل از : ابن قتیبه ، الامامة و السیاسة ، ج1 ، صفحات 187-183.
55- همان : ص130 ، به نقل از : الطبقات الکبری، ابن سعد ، ج5 ، ص148 ، طبع بیروت.
56- ابن طاووس : مقتل الحسین (علیه السلام ) ، المنشورات مکتبة الداوری ، قم ، ص50.
57- رابرتسون، یان : درآمدی بر جامعه شناسی ، ... ، ص175.
58- طبری : تاریخ طبری ، ... ، ج7 ، ص3014 و نیز مفید ( رحمت الله علیه) : الارشاد ، ترجمه محلاتی ، انتشارات علمیه اسلامیه ، تهران 1346 ، ص93.
59- مفید( رحمت الله علیه) : الارشاد ، ... ، ص108.
60- مفدی( رحمت الله علیه): الارشاد ، ... ، ص83.
61- طبری ، تاریخ طبری ، ترجمه پاینده ، ... ، ج7 ، صفحات 2989 و 2990 .
62- همان : ج7 ، ص3027 و نیز الارشاد ، شیخ مفید ( رحمت الله علیه) ، ترجمه محلاتی ، ... ، صفحات 103 و 104.
63- شیخ طوسی ( رحمت الله علیه) : اختیار معرفة الرجال ( رجال کشی) ، با تحقیق و تصحیح حسن المصطفوی ، دانشگاه مشهد 1348 ، صفحات 113 و 114.
64- طبری: تاریخ طبری ، ... ، ج7 ، صفحات 3015 و3051.
65- همان :ج7 ، ص3001 و نیز الارشاد ، ... ، صفحات 85 و 86.
66- مطهری ، مرتضی : حماسه حسینی، انتشارات صدرا ، ج1 ، صفحات 350 -348.
67- ر.ک: طباطبایی ، علامه محمد حسین : تفسیر المیزان ، ترجمه فارسی ، ج4 ، ص156.
68- همان : ص156.
69- همان : صفحات 157 و 158.
70- ر.ک: طباطبایی ( رحمت الله علیه) ، علامه محمد حسین : تفسیر المیزان ، ترجمه فارسی ج4 ، ص159.
71- همان : ج4 ، ص167.
72- ر.ک: طباطبایی ( رحمت الله علیه)، علامه محمد حسین : تفسیر المیزان ، ترجمه فارسی ، ج4 ، ص204.
73- تفسیر المیزان ، ترجمه فارسی ، همان ، ج4 ، ص227.
74- مطهری ، مرتضی : حماسه حسینی ، انتشارات صدرا ، ج1 ، صفحات 254-190.
75- مطهری ، مرتضی : حماسه حسینی ، انتشارات صدرا ، ج1 ، ص254-190.
76- مطهری ، مرتضی: حماسه حسینی ، صدرا ، جلد 1 ، صفحات 254-190
77- مطهری ، مرتضی : سیری در سیره نبوی ، صدرا.
78- مطهری ، مرتضی: حماسه حسینی ، ... ، ج1، ص196.
79- همان : خلاصه و برداشت از صفحات 245-210.
80- مطهری ، مرتضی: حماسه حسینی ، صدرا، ج1 ، صفحات 327-270 و نیز حماسه حسینی ، ج2 ، صفحات 192-175.
81- طباطبایی( رحمت الله علیه) ، علامه محمد حسین : تفسیر المیزان ، ترجمه موسوی همدانی ، جلد 4 ، صفحات 220 به بعد.