آداب نقل حدیث ۲

۱ بزرگان (۱) فرموده اند: هنگامی که محدث.عالم بصحت حدیث است، شایسته است بالفاظی که حاکی از جزم بمضمون حدیث است (مانند: قال رسول الله.فعل.امر.نهی) تعبیر نماید.ولی اگر چنین اطمینانی ندارد، می بایست بالفاظی که مشعر بجزم ویقین است، تأدیه نکند.مثلا در نقل چنین احادیثی بگوید: روی عن رسول الله (مثلا) یا جاء عنه، یا یذکر.یحکی.بلغنا (۲).

1 بزرگان (1) فرموده اند: هنگامی که محدث.عالم بصحت حدیث است، شایسته است بالفاظی که حاکی از جزم بمضمون حدیث است (مانند: قال رسول الله.فعل.امر.نهی) تعبیر نماید.ولی اگر چنین اطمینانی ندارد، می بایست بالفاظی که مشعر بجزم ویقین است، تأدیه نکند.مثلا در نقل چنین احادیثی بگوید: روی عن رسول الله (مثلا) یا جاء عنه، یا یذکر.یحکی.بلغنا (2).

2 چنانکه لفظی بر محدث مشتبه باشد، می بایست پس از نقل آن کلمه (ظ) که علامت (ظاهرا) است یا (نحو هذا) بیاورد تا مفهم تشکیک در قرائت صحیح آن لفظ باشد.

3 هنگامی که درباره یکی از روات سلسله سند قصد توضیحی دارد، میبایست لفظ (یعنی) اضافه کند، تا معلوم باشد که اضافه مزبور از وی است نه از شیخ حدیث.مثلا: عن ابی بصیر، یعنی لیث البختری.

ولی در زمان ما (که علائم اختصار اروپائی متداول شده) می توان لفظ مزبور را در بین الهلالین (پرانتز) آورد.خاصه که قبل و بعد پرانتز نقطه گذاری شود.مثلا: عن ابی بصیر: (لیث بن البختری المرادی) .

4 چنانچه حدیثی را چند شیخ نقل کرده و یا در کتب صحیحه آمده و لفظ حدیث یا معنی آن یکی است، و فقط اختلاف مختصری در تعبیر وجود دارد، می توان نام تمام آنان را در صدر حدیث آورده سپس اضافه کرد: (دخل حدیث بعضهم فی بعض) تا معلوم شود که لفظ حدیث از مجموع آنان است ولی هر یک اختلاف جزئی در نقل داشته اند. فاصله گذاشتن بین دو حدیث، گرچه بهتر است که هر حدیث، از آغاز سطر شروع شود.

6 رعایت دستورات املائی و قواعد کتابت همزه (که در آخر شروح شافیه ابن حاجب، از قبیل شرح نظام و شرح رضی، ذکر شده.و قسمتی را مروج الاسلام در آخر درایه فارسی خود آورده) .

7 ادا نمودن الفاظ حدیث بوجه صحیح و غلط نخواندن (3) و ترتیل و شمرده شمرده خواندن.

8 پرسش اشتباهات و مواردیکه احتمال اشتباه آنرا میدهد و تصحیح نکردن حدیث بسلیقه شخصی .حضرت صادق (ع) فرمود: انما یهلک الناس لانهم لا یسألون، (همانا مردم بواسطه نپرسیدن هلاک می گردند) .

9 حسن انتخاب حدیث.و رعایت بلاغت کلام (که مطابق مقتضی حال مخاطبین و مجلس القاء حدیث، نقل روایت کند) .

بخاری در صحیح خود بابی برای این موضوع باز کرده: (باب من خص بالعلم اقواما دون قوم، کراهیة ان لا یفهموا) .

آنگاه نقل کرده که امیر المؤمنین علی (ع) فرمود: حدثوا الناس بما یعرفون.اتحبون ان یکذب الله و رسوله؟ برای مردم احادیثی را که می توانند بفهمند نقل کنید. (و گرنه) آیا مایلید که خدا و رسول تکذیب شوند؟

سپس از معاذ نقل کرده: که روزی پیغمبر بوی فرمود: ما من احد یشهد ان لا اله الا الله، و ان محمدا رسول الله، الاحرمه الله علی النار (4).معاذ عرض کرد یا رسول الله اجازه میفرمائی این حدیث را برای مردم نقل کنم؟ فرمود: اذا یتکلوا.

صاحب اشهر مشاهیر الاسلام گوید (بنقل علامه قاسمی) : هر مسلمانی که بکنه دین اسلام پی برده باشد و بر اسرار و حکمتهای آن واقف گردد، بآیاتی در ترغیب و ترهیب برخورد می کند که اگر آنها را در محل خود استعمال کند برای بازداشت نفوس بدکار از بدیها و جدا ساختن از رذائل اخلاقی، کافی است.و نیز برای نیکان نور علی نور است.

در قرآن کریم آیاتی برای ترغیب آمده تا نیکان را انگیزه کارهای شایسته گردد.چرا که پاداش اخروی که خدایتعالی برای شایستگان وعده فرموده، مایه امید آنان باشد.نه چنانکه گمان می رود، موجب روا دانستن محرمات بامید عفو الهی، گردد.

آنگاه اضافه می کند که: حدیث پیغمبر نیز مانند قرآن و بهمین منظور (ترغیب و ترهیب) وارد شده.متأسفانه جمعی نفهمیده در نقل احادیث وارده در ترغیب، افراط می کنند.و این باعث روا شمردن محرمات نزد آنان شده.

از همین باب است احادیثی که در فضائل روزه های مستحبی و فضائل ماهها و ایام و ثواب تلاوت بعض سور و آیات، ذکر گردیده که مقداری (اگر نگوئیم اکثر،) از مجعولاتی است که برای اباحه محرمات وضع شده.

ما در سابق، ضمن احادیث (من بلغ) اشاره کردیم که عده ای باستناد احادیث مزبور، هر روایت ضعیفی را که مفید موضوع مندوب و مستحبی باشد! مورد عمل قرار داده اند.و روی همین اصل، ادعیه و اذکار و زیارات کثیری باثوابهای بیشمار و مبالغه آمیز (مثلا بخشایش گناهان گذشته و آینده خواننده، ثواب صد هزار حج و عمره، اجر شهید در راه خدا، همدرجگی با انبیاء و اولیاء در بهشت) برای اعمال بسیار آسان و بی مؤنه ای ذکر کرده اند که حتی با تجویز مبالغه و مجاز هم نمی توان صدور آنرا به پیغمبر و ائمه نسبت داد.

گرچه در مقابل این استبعاد، بفضل بی منتهای الهی (که جنت بد بهانه می دهند) استناد شده، ولی غافل از اینکه عالم آفرینش بازیچه و عبث نیست. ما خلقنا السموات و الارض و ما بینهما لاعبین «سوره دخان» و خدایتعالی دستگاه خلقت را، عالم اسباب قرار داده.و در اسباب، حسابی است که نمی شود ثواب صدهزار حج و عمره را با خواندن وردی در بستر خواب مساوی شمرد.

10 رعایت دستورات اخلاقی که در احادیث شریفه رسیده یا بزرگان (در وظیفه استاد و شاگرد) فرموده اند. (رک: کافی ابواب: صفة العلماء، حق العالم، مجالسة العلماء، بذل العلم، النهی عن القول بغیر العلم، استعمال العلم، المستأکل بعلمه و المباهی به، لزوم الحجة علی العالم، النوادر، از ص 36 تا ص 51 ج 1 اصول کافی، چاپ آخوندی) .نیز بکتاب قواعد التحدیث ص 236 و درایه مامقانی (مقباس الدرایه) و درایه مروج الاسلام رجوع فرمائید.

دستورات دیگری نیز برای کتابت حدیث، از قبیل: (نیکو نوشتن، ابتدا بنام خدا، حمد و ثنای الهی، ثناء بر معصوم پس از نام وی و همچنین ثنای بر اصحاب و بزرگان علماء (هنگام آوردن نام آنان)، آشکار نوشتن الفاظ حدیث، ریز ننوشتن حدیث، اهتمام بصحیح نوشتن، ضبط کلمات مشتبه در پرانتز یا زیر صفحه، خط کشیدن روی جمله یا کلمه مکرر)، ذکر شده که رعایت آن شایسته است.

نکات لازم الرعایه

ولی آنچه اهم از اینهاست و یاد نشده.

1 رعایت علائم اختصار (متداول) از قبیل علامت استفهام (؟) .فاصله (،) .تمامی جمله (). .تعجب (!) افتادگی یا ناتمامی جمله .(.). .

2 نوشتن توضیحات در پرانتز (شایسته است آیات قرآن را نیز در پرانتز آورد) .

3 آوردن نام کتاب و تعیین صفحه و چاپ آن، یا شخصی که از وی حدیث را استماع کرده.

4 تاریخ و خصوصیات نسخه خطی که از آن نقل حدیث کرده و محل نگهداری نسخه یا عکس آن . (این قسمتها در کتابت حدیث، لازم الرعایه است) .

5 اعراب گذاری: اعلام، کلمات مشابه که معنی آن بواسطه اعراب عوض می شود، جمله های عربی (خصوص اگر قرآن و متن حدیث است) .

6 عنوان ابواب و فصول و مطالب، با حروف بزرگتر آورده شود و بهتر اینست که در وسط خط و بین الهلالین یا در آغاز سطر نوشته شود.

7 اسناد احادیث بحروفی کوچکتر از حروف متن ثبت شود (این قسمت در چاپ احادیث مراعات شود) .

8 در مواردیکه قرائت متن، برای نویسنده مورد تردید و مشکوک باشد، پس از کلمه مشتبه در پرانتز، لفظ (کذا) نوشته شود.

نیز در مواردیکه بنظر محدث، کلمه در کتابی که از آن نقل کرده اشتباه است، صحیح آنرا نوشته و در پرانتز (ظ) که علامت ظاهرا می باشد، بیاورد.

9 آوردن فهرست ابواب و فصول، اعلام و اماکن، مدارک، در آخر کتاب.

10 نوشتن مقدمه شامل معرفی کتاب، موضوع آن، معرفی کتبی که در این باره نوشته شده و ذکر خصوصیات نوشته خود، معرفی نسخه ای که برای تصحیح متن برگزیده (اگر تصحیح کتابی یا ترجمه آنست) (5).نیز برای محدث دانستن اموری که ذیلا (از شرح نخبة الفکر) نقل می شود، اهمیت دارد:

1 شناسائی طبقات راویان (که بآن وسیله حدیث مدلس شناخته می شود) .

2 شناسائی موالید و وفیات روات (که بدینوسیله، صحت و بطلان ادعای راوی دائر بر ملاقات و سماع از شیخ، تشخیص داده می شود) .

3 شناسائی احوال راویان، از لحاظ جرح و تعدیل (که موکول بعلم رجال است و در لزوم آن فی الجمله، جای تردید نیست) .

4 شناسائی کنیه (لقب تشریفاتی است، که بابن یا اب مصدر باشد، مانند ابن بابویه، ابو جعفر) راویان.و نیز شناسائی اسم کسانی که معمولا بکنیه مشتهرند. (مانند ابو بصیر، ابو خالد کابلی، ابو حنیفه) .

همچنین شناسائی کسانی که نام و کنیه آنان یکی است (مانند ابو طالب، پدر امیر المؤمنین (ع) که بنا بمشهور نام و کنیه اش همانست) .

5 شناسائی کسانی که بچند نام یا چند کنیه اشتهار دارند. (مانند ابن جریج که وی را دو کنیه دیگر است: ابو الولید و ابو خالد) . شناسائی کسانی که کنیه شان با نام پدر یکسان است (مانند ابی اسحق، ابراهیم بن اسحق مدنی) .

7 شناسائی کسانی که نام پدرش با نام شیخش یکی است (مانند ربیع بن انس عن انس) .

8 شناسائی کسانی که نامشان بغیر پدر اضافه شده (مانند مقداد بن اسود.که اسود نام پدر خوانده وی است.و نام پدرش، عمرو می باشد) .

9 شناسائی نام کسانی که اسم وی بمادر، اضافه شده (مانند ابن علیه) .

10 شناسائی کسانی که نام وی و پدر و جدش یکسان است. (مانند حسن بن حسن بن حسن علیه السلام) .که از فروع «مسلسل» است.

یا نام وی و نام شیخ و همچنین شیخ شیخش، یکی است.مانند: عمران «قصیر» عن عمران «العطاردی» عن عمران «ابن حصین» .

11 شناسائی راویانی که نام شیخ وی با نام راوی از او یکی است.چون بخاری که نام شیخش، مسلم (فراهیدی) است و نام راوی و تلمیذش، مسلم (بن حجاج قشیری صاحب صحیح مسلم) است، زیرا در صورت عدم اطلاع بر این جهت، ممکن است گمان تکرار یا انقلاب در روایت داده شود .

12 شناسائی انساب و اقسام نسبت: چون نسبت بقبائل (که بیشتر در متقدمین است) .و نسبت بوطن و محل سکونت (که بیشتر در متأخرین ملاحظه می شود) و نسبت به: زادگاه، صنعت و شغل، کوچه و محل، همجواری، ملک و غیره.

کلیه امور فوق، جزو شعب علم رجال است که با معرفت و اطلاع بر آن (که ما در سابق لزومش را یاد آور شدیم) اینها و همچنین شناسائی مشترکات، (که اهم از امور مذکور در فوقست) حاصل می شود.

پی نوشت ها:

1 نووی در شرح صحیح مسلم.

2 علامه قاسمی از شارح مهذب نقل فرموده: که متأسفانه فقهاء باصطلاح مزبور پای بند نیستند.زیرا در بسیاری موارد هنگام نقل حدیث صحیح، (روی) استعمال می کنند.چنانکه در حدیث ضعیف (قال) می آورند.

3 مذهب مشهور حتی نسبت بغلطهای مسموع از راوی (نسبت بمتن حدیث) اینست که می بایست آنرا بوجه صحیح تأدیه کرد.زیرا پیغمبر و امامان (مسلما) غلط ادا ننموده اند.و این غلط از ناحیه تبدیل الفاظ اصل حدیث است.که بتوسط رواة عملی شده.گرچه شایسته است که محدث، ابتداء عین الفاظ راوی را (گرچه ملحون و غلط باشد) بیاورد آنگاه خود توضیح دهد که صحیح آن، چنین است:

4 یعنی هیچکس از قائلین بوحدانیت خداوند و رسالت پیغمبر در آتش نمی روند.

5 برای توضیحات بیشتری در موضوع تصحیح متون خطی و قواعدی که رعایت آن جهت انتشار نسخ خطی لازم است، به جزوه بسیار مفید (روش بررسی و تصحیح نسخه های خطی) تألیف دکتر صلاح الدین منجد، ترجمه آقای حسین خدیوجم، مراجعه فرمائید.

نیز دستورات مقابله و تصحیح کتاب حدیث را در کفایه خطیب بغدادی صفحه 237 ببینید.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر