اگر کسی همیشه سالم باشد و گه گاه به زکامی، تب و سردردی مبتلا نشود، قدر سلامت نمی داند و در حفظ آن نمی کوشد.
اگر انسانی به خطر نیفتد، قدر آسایش و آرامش را نمی داند و داستان او داستان غلامی است که وقتی سوار کشتی شد، شروع به داد و فریاد کرد و سرنشینان کشتی را ناراحت ساخت. حکیمی دستور داد که: او را به دریا بیفکنند و چون در آستانه غرق شدن و خفگی قرار گرفت دستور داد بیرونش کشند. از آن پس بی سروصدا و آرام در گوشه کشتی خزید و دم بر نیاورد!.
فراز و نشیب های زندگی و بیماری ها و تندرستی ها و غم وشادی ها برای جامعه و فرد، سازنده است. خانواده هم نمی تواند یک نواخت باشد. آن خانواده ای که همواره توفان زده اختلافات و کشمکش هاست، نه محیط جذب و انجذاب، بلکه محیط دفع و اندفاع است و (عدمش به ز وجود!) و آن خانواده ای که در آن هیچ گونه انتقاد و بحث و مشاجره ای وجود ندارد، محیط تفاهم کامل نیست و حتماً طرفین قضیه، هر چه عقده دارند، در دل نگاه می دارند و دردها و رنج ها را بروز نمی دهند و در موارد اعتراض و انتقاد، مهر سکوت بر لب می زنند و گلایه ها و شکوه ها را همچون آتشی زیر خاکستر پنهان می سازند، تا کی شعله کشد و همه چیز را در کام خود بسوزاند!.
بعضی از دانشمندان روان شناس معتقدند که اگر در محیط خانواده، گه گاه جرّ وبحثی میان زن و شوهر باشد، مفید است و زندگی را از یک نواختی نجات می دهد و عقده ای در دل کسی باقی نمی ماند و زمینه برای تفاهم و همفکری و هماهنگی بیشتر فراهم می شود و طرفین، بهتر می توانند با همزیستی مسالمت آمیز و بلکه عشق آمیز، زندگی کنند و یکدیگر را درک نمایند.
واقعیت نیز همین است، سخن از این است که دو انسان، یکدیگر را درک کنند. مسلماً هیچ انسانی فاقد نقطه های ضعف روحی و عاطفی و اخلاقی نیست. اگر بناست دو انسان به درک کامل یکدیگر برسند، حق این است که همه نقطه های مثبت و منفی و جنبه های قوت و ضعف یک شخصیت، به ظهور و بروز برسد تا برای دیگری معلوم شود که این انسان، چند درصد قابل اعتماد و دوست داشتنی و جذب شدنی است.
بنابراین، پوشاندن عقده ها وگله ها و گلایه ها و اعتراض ها و انتقادها، حل مشکل نمی کند، بلکه مولد اشکال است. بهتر این است که شخصیت هر کسی آن گونه که هست، برای دیگری عریان و آشکار گردد و آن دیگری نیز، در برابر هر چه قبول ندارد، بی تحملی خود را عریان و آشکار سازد تا تلاقی نظرها و سلیقه ها پیش آید و حد گذشت و سخت گیری هر یک ظاهر گردد و هر کدام بتواند خود را آن گونه که برای همزیستی لازم است، بسازد.
خواننده گرامی توجه دارد که ما مسأله را دو جانبه مطرح می کنیم نه یک جانبه. نمی خواهیم به یکی بی اندازه میدان بدهیم و دیگری را خفه و خاموش کنیم.
می خواهیم بگوییم: محیط خانواده، نباید محیط قلدری و حاکمیت مطلق مرد یا زن باشد. باید هرکس بتواند در برابر نقطه های ضعف دیگری اظهار نظر و انتقاد و اعتراض کند و دیگری نیز حق دفاع داشته باشد؛ اما هر دو باید توجه داشته باشند که این را مقدمه درگیری ها و انتقامجویی های طولانی قرار ندهند، بلکه زمینه ساز تفاهم ها و آشتی های بهتر و عمیق تر و همه جانبه تر باشد.
لطف زندگی در جنگ و کشمکش طولانی نیست، بلکه در صفا و صمیمیت طولانی است. زن و مرد باید خود، راز آسایش و آرامش را درک کنند و با توقعات غیر معقول، زندگی را به کام خود و دیگری تلخ ننمایند.
جالب این است که بسیاری از زن ها و شوهرها، در ضمن جر و بحث های طولانی توجه دارند که باید آشتی کنند و در عین حال، آن چنان تاخت و تاز می کنند که گویی هرگز نباید به یکدیگر روی آورند. شاید فرخی شاعر به همین درد گرفتار بوده که می گوید:.
آشتی کردم با او پس از جنگ دراز.
هم بدین شرط که دیگر نکند با من ناز.
زن ها باید بدانند که اگر جهاد مرد در سنگرها و جبهه ها و حمله ها و دفاع های هوایی و زمینی و دریایی است، جهاد آنها در سنگر مقدس خانواده، کوشش و تلاش در راه هر چه بهتر شوهرداری کردن است؛ زیرا امام موسی کاظم(ع) فرمود:.
جِهادُ المَرْأَةِ حُسْنُ التبَعُّلِ؛(1).
جهاد زن، نیکوشوهرداری است.
در عین حال، اگر روزی ایجاب کرد این حق برای او محفوظ است که برای دفاع از مکتب و مبارزه با ظلم و استکبار، سلاح بر کف گیرد و جان بازی کند.
زن ها فکر نکنند امروز بیدار شده اند و برای دفاع از حقوق خویش حرف های تازه ای می زنند که گذشتگان نزده اند، بلکه درصدر اسلام هم زنان مسلمان و روشنفکری بودند که خدمت پیامبرْ می رسیدند و حرف های خود را می زدند و جواب می گرفتند.
اسماء دختر یزید، خدمت پیامبر آمد و خود را نماینده زنان دیگر معرفی کرد و مطالب و اشکالات خود را این گونه توضیح داد:.
خداوند تو را به پیامبری مبعوث کرد و ما ایمان آوردیم. ما زن ها در خانه ها نشسته ایم و خواسته های شما مردان را برآورده می کنیم و فرزند می زاییم و شما مردان به نماز جمعه و جماعت و عیادت بیماران و تشییع جنازه و حج پیاپی و بالاتر از همه جهاد در راه خدا، بر ما برتری یافته اید. در غیبت شما اموالتان را حفظ می کنیم و لباستان را آماده می سازیم و فرزندانتان را تربیت می کنیم؛ آیا در اجر با شما شریک نیستیم.
پیامبرْ رو به اصحاب کرد و فرمود:.
آیا هرگز در مسائل و مشکلات دینی، سخنی بهتر از این از زنی شنیده بودید!.
اصحاب عرض کردند: گمان نمی کردیم زنی این گونه سخن بگوید.
سپس رهبر عالی قدر اسلام متوجه او شد و فرمود:.
برو به زن ها بگو: اگر شما در برابر همسرانتان، وظیفه همسری را خوب انجام دهید و در پی خشنود ساختن آنها باشید و در راه جلب موافقت آنها کوشش کنید، با همه اینها برابری می کند.
اسماء در حالی که تکبیر و تهلیل می گفت، خوش حال از پیش پیامبر رفت.(2).
این حقیقت را هم مردها باید توجه کنند، هم خود زن ها که در وجود زنان آنچه اصالت دارد قهرمانیگری درمیدان های جنگ و سیاست و ورزش و... نیست، بلکه آنان از دیدگاه اسلام (ریحانه) زندگی هستند و همچون گل های زیبا لطافت و طراوت دارند و این لطافت و طراوت را نمی شود به دست توفان های متداوم اختلاف و مشاجره و ضرب و جرح، سپرد که: جای گل در گلدان و در محفل انس و صفاست.
به سخن امیرمؤمنان(ع) بیندیشیم که فرمود:.
إنَّ المَرْأةَ رَیْحاَنَة وَلَیْسَتْ بِقَهْرَمانَةٍ؛(3).
زن در گلزار زندگی، گل است، نه قهرمان.
اشاره کردیم که اگر ضرورت ایجاب کرد، همین که لطافت و طراوت گل را دارد، در جای خود قهرمانیگری هم می کند و همچون جمیله پوپاشای الجزایری و صدها زن مجاهد و فداکار دیگر، در عرصه مبارزات رهایی بخش، قدم به پیش می گذارد و افتخارآفرینی می کند.(4).
اما پرواضح است که هرگز نباید اصل را فدای فرع کرد و هرگز مردی نباید به دلیل قدرت جسمی و بعضی جنبه های دیگر، از ارزش و اعتبار گلی که در بوستان خلقت، به نام زن و همسر و مادر و شریک زندگی با یک دنیا طراوت و لطافت روییده و شکفته است، بکاهد و او را اسیر مشت و سیلی و لگد و حربه های شکننده و جراحت بار کند.
به راستی که آیین اسلام، دقیقاً به ویژگی های زن توجه دارد و به مردان هشدار می دهد که مبادا این گوهر لطیفی که وسیله دلگرمی و دلخوشی و صفای زندگی شماست و بی او هیچ و پوچید، تضییع کنید و رسالت آسمانی او را در تحکیم و استوارماندن خانواده، فراموش نمایید.
همه این ویژگی ها در سخن جاودانه و حکیمانه پیامبر اسلامْ نهفته است که فرمود:.
إنَّما المَرأةُ لَعِبَة مَنِ اتَّخَذَها فَلایُضَیِّعها؛(5).
زن در محیط خانواده وسیله دلخوشی است. مبادا کسی که او را می گیرد، ضایعش کند.
شرم آور است دستی که باید به نشان هماهنگی و صفا و صمیمیت، در دست و گردن دیگری باشد، سیلی های گیج کننده و مشت های کوبنده و شکننده بزند!.
احمقانه است که دستی در برابر شریک زندگی خود گاهی مظهر قهر و خشم و زنندگی و کوبندگی و شکنندگی باشد و گاهی در دست و در گردن او - ولابد برای ارضای یک جانبه غریزه جنسی خود! - به لطف و نوازش بپردازد!.
پیامبر خدا از این گونه مردم تعجب می کند و می فرماید:.
کَیْفَ تُعانَقُ المَرْأةُ بِیَدٍ ضُرِبَتْ بِها!(6).
چگونه دستی که زن را زده است، به گردن اوحلقه می شود!.
یا می فرماید:.
أیَضْرِبُ أحَدُکُمُ المَرْأةَ ثُمَّ یَظَلُّ مُعانِقَها!(7).
آیا همسر خود را می زنید و بعد با او دست به گردن می شوید!.
مگر نه قرآن مجید می فرماید:.
فَإنْ أطَعْنَکُمْ فَلا تَبْغُوا عََلَیْهِنَّ سَبیلاً؛(8).
اگر زن ها شما را اطاعت کنند، برای اذیت آنها بهانه جویی نکنید.
باید حدود وظایف و مسؤولیت های هر یک مشخص شود، تا اگر تخلف کرد، قابل مؤاخذه و تعقیب و حتی تنبیه باشد.
اکثر اختلافات خانوادگی، مخصوصاً اگر از جانب مرد باشد، نتیجه توقعات و انتظاراتی است که از حدود وظایف و مسؤولیت های هر یک خارج است.
اگر انسان به پرونده های دادگاه ها نظری بیفکند، متوجه می شود که بیشترِ شکایات زنان از مردان، به خاطر ندادن نفقه و تخلف از وظایف شوهری است و به ندرت اتفاق می افتد که مردی از زنی شکایت داشته باشد که وظایف لازم خود را انجام نداده است.
زن چه وظایفی دارد حدود این وظایف چیست قرآن در یک جمله با معرفی زنان صالح، حد و مرز وظایف آنها را مشخص کرده و می فرماید:.
فَالصّالِحِاتُ قِانِتِات حِافِظِات لِلْغَیْبِ؛(9).
زنان صالح، در برابرشوهران مطیع و متواضعند و در غیاب آنها حافظ مال و ناموس آنهایند.
زن شایسته از نظر قرآن، زنی است که در برابر شوهر (قانت) یعنی در آنچه مربوط به وظایف (زناشویی) است و نه چیزهای دیگر، مطیع و متواضع است. چنین زنی در غیاب شوهر، بستر و خانه و ثروت او را در معرض دستبرد خائنان قرار نمی دهد.
اگر در خارج از این محدوده، مرد از زن توقعاتی دارد و زن نمی خواهد یا نمی تواند برآورده سازد، نباید تحمیل و اجبار کرد. در این جا مرد حق قدرت نمایی و شکایت کردن و پرونده سازی ندارد. چرا با توقعات بی جا انسانی را پریشان و محیط زندگی را صحنه نبرد و کشمکش سازیم! اگر هر کسی به وظیفه خود عمل کند و هر کسی مواظب باشد که توقعات خود را در حدی که وظیفه و تکلیف ایجاب می کند، محدود سازد، زندگی، آرامش بخش خواهد بود؛ آن وقت است که هر کسی قدر گذشت و فداکاری و ایثار دیگران را می داند و از جان و دل سپاسگزار است.
ما می گوییم: زن فداکاری کند؛ مادری کند؛ در زندگی مشترک خانوادگی هر چه در توان دارد، به کار بیندازد و هرچه بهتر، مایه دلگرمی و سربلندی و اطمینان و آسایش شوهر باشد؛ اما می گوییم: مرد هم باید بداند که اینها در قلمرو وظیفه و تکلیف و مسؤولیت زن نیست. قرآن وظیفه او را محدود کرده است به آنچه گفتیم. بنابراین، اگر زن فداکاری می کند، خود را طلبکار او نداند و اجرش را ضایع نکند و اگر فداکاری نکرد، جار و جنجال راه نیندازد و با قهر و غضب و تهدید و ضرب و جرح و پرونده سازی، او را به آنچه وظیفه اش نیست، مجبور نسازد.مرد باید بداند که در این زندگی مشترک و در این پیوند مقدس، کتاب آسمانی اسلام دو وظیفه بر دوش او نهاده و حق هم همین است:.
1. انفاق هزینه زندگی زن در حد متعارف و معمول.
قرآن کریم می فرماید:.
الرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَی النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ وَبِما أنْفَقُوا؛(10).
مردان تکیه گاه زنانند. به خاطر این که خدا بعضی را بر بعضی برتری داده و به خاطراین که مردان انفاق می کنند.
واژه (قوّام) در زبان عربی مبالغه (قیّم) است و قیّم به کسی گفته می شود که به رفع حوایج زندگی دیگری قیام می کند و از آن جا که هم در جامعه و هم در خانواده، به واسطه نیرومندی بیشتر، مسؤولیت های سنگین تری بر عهده مردان گذاشته شده است قوام و قیم شده اند.
2. حسن معاشرت و رفتار.
قرآن مجید به مردان چنین دستور می دهد:.
وَعاشِرُوهُنَّ بِالمَعْرُوفِ؛(11).
با زنان، به (خوبی) معاشرت کنید.
قبلاً گفته ایم که: مقصود از (معروف) پسندیده و نیکوست و هدف این است که در جامعه اسلامی، نیکی ها معروف و شناخته و بدی ها، منکر و ناشناخته باشد.
در نظام زندگی اجتماعی و خانوادگی، همه باید نفع برسانند. معروف و پسندیده، در این نظام این است که هرعضوی همان طور که نفع می رساند، نفع هم بگیرد و اصالت و استقلال هیچ کس فدای اصالت و استقلال دیگری نشود.
هنگامی که قرآن از بعضی از سنت های ناپسندیده عربی در مورد زنان، از قبیل به ارث گرفتن آنها و زیر فشار گذاشتن آنها برای آن که از مهریه خود چشم بپوشند، سخن می گوید، خاطر نشان می فرماید که:.
(بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ.)(12) یعنی، شما زنان و مردان همه اعضای یک پیکرید و همه به یکدیگر نیاز دارید و هیچ یک از شما نمی تواند اصالت و استقلال و فردیت دیگری را فدای اصالت و استقلال و فردیت خود سازد.
وَکَیْفَ تَأخُذُونَهُ وَقد أفضی بَعْضُکُم إلی بعض وَأخَذنَ مِنْکُم مِیثاقاً غلیظاً؛(13).
وچگونه آن را می گیرید، در صورتی که شما به یکدیگر رسیده (ویگانه شده اید) و زنان از شما پیمانی استوار گرفته اند (و نباید به یکدیگر ضرر بزنید).
اکنون، هم چارچوب وظایف مرد مشخص است و هم چارچوب وظایف زن. ما باز درباره این که معاشرت مرد در محیط خانواده با همسر چگونه باید باشد و نیز وظایف متقابل آنها به تفصیل بحث می کنیم. این جا می خواهیم ملاک ها و معیارها را مشخص کنیم تا جلوِ آن گونه اختلافاتی که زاییده توقعات بی جاست گرفته شود و هرکس به وظایف خود آشنا باشد و تخلف نکند و نیز با وظایف دیگری آشنا باشد و توقع اضافی نداشته باشد.
قبل از این که درباره کیفیت رفع اختلاف و روش به راه آوردن زن و شوهر برای ادای وظایف خویش، سخن بگوییم، تذکر یک نکته قرآنی به همه مردان را لازم می دانیم و آن این است که: حسن معاشرت با زنان، به قدری دامنه اش وسیع است که حتی اگر در دل نسبت به همسر خویش احساس کراهتی هم بکنند، نباید در رفتارِ آنها تأثیری بگذارد.
قرآن در این باره می فرماید:.
فَإنْ کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسی أنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَیَجْعَلَ اللّهُ فیهِ خَیْراً کَثیراً؛(14).
اگر همسرانتان مورد کراهت شما باشند، باید توجه داشته باشید که ممکن است چیزی را نپسندید و خدا در همان چیز، خیر فراوان قرار دهد.
این جاست که خدا در چنین مواردی توصیه به حسن معاشرت کرده و وعده خیر فراوان می دهد.
پینوشتها:
1.محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج 4، ص 373.
2.همان جا.
3.همان جا.
4.برای شناخت هر چه بهتر قهرمان های زنان به دو کتاب: زنان قهرمان و زنان نامدار در تاریخ اسلام، به همین قلم، مراجعه فرمایید.
5.تفسیرالمیزان، ج 4، ص 373.
6.تفسیرالمیزان، ج 4، ص 373.
7.تفسیرالمیزان، ج 4، ص 373.
8.نساء (4) آیه 34.
9.همان جا.
10.نساء (4) آیه 34.
11.نساء (4) آیه 19.
12.نساء (4) آیه 19.
13.نساء (4) آیه 21.
14.نساء (4) آیه 18.