نویسنده: باقر طالبی دارابی جوهره تلمود،«~ ( The Essential Talmad ~»، به عبری:«~ Talmud Kolha la) ~»، مؤلف: آدین آشتاین سالتز،«~ (Adin Steinsaltz) ؛ ~»مترجم انگلیسی : چایاگالایی،«~ (Chaya Galai) ؛ ~»نوبت چاپ: سوم؛ ناشر: .«~ publisher Basic Books Inc، ~»296 ص. رقعی.
مقدمه
تلمود اثری بزرگ و پراهمیت است که از زمان تدوین آن در اواخر قرن پنجم میلادی تاکنون، محورمباحثات گوناگونی بوده است. ادبیات تلمودی میراث پرمایه شریعت یهودی است. در آثاردین پژوهان، هر جا که سخن از یهودیت می رود، نقبی به آن گنجینه ای عظیم نیز زده می شود.اصطلاحاتی چون سنت حاخامی (1) ، یهودیت حاخامی (2) و یا یهودیت تلمودی (3) همه از رویکردی حکایت می کنند که مبنای اصلی آن تلمود و اندیشه آفرینندگان آن است. بی شک شناخت این اثر نه تنها به فهم هر چه بیشتر آیین یهود کمک می کند، که دست مایه های ارزشمندی را نیز در اختیار مامی گذارد که می توان در مطالعات تطبیقی با سنت فقهی اسلامی به کار گرفت و به بررسی احتمال تعامل این دو سنت پرداخت. در مباحثی نظیر اصیل یا اعتباری بودن فقه اسلامی یکی از فرض های تحقیق، تعامل و حتی بهره گیری فقه اسلامی از سنت شفاهی یهود به ویژه رویکرد تلمودی است. اگربخواهیم در نفی یا اثبات این نظریه سخن بگوییم، ناگزیر از شناخت تلمود هستیم. پیش تر نگارنده باهمین دل مشغولی به معرفی اجمالی تلمود در شماره دوم مجله هفت آسمان پرداخت. در این شماره به بهانه معرفی یک کتاب در همین زمینه نقبی به محتوای مجموعه عظیم تلمود می زند.
مؤلف این کتاب، آدین اشتاین سالتز، در سال 1937 در یک خانواده غیرمذهبی درروسیه به دنیا آمد. تحصیلات رسمی او در رشته ریاضیات است و در کنار آن به مطالعات حاخامی پرداخت.در بیست و سه سالگی ریاست یک دبیرستان را در فلسطین اشغالی به عهده گرفت که جوان ترین رئیس دبیرستان محسوب می شد. امروزه شخصیتی جهانی و از حاخام ها و رهبران فکری جامعه یهودیان به حساب می آید. باتأسیس مؤسسه چاپ و نشر تلمود، تاکنون بیش از 58 عنوان کتاب در زمینه تلمود، تفکرعرفانی یهود، جامعه شناسی، شخصیت شناسی تاریخی و فلسفی نوشته و به چاپ رسانده است. این کتاب ها به زبان های مختلف از جمله روسی، انگلیسی، فرانسوی، ژاپنی برگردانده شده اند.
آدین اشتاین سالتز در بیشتر نوشته هایش دل مشغولی خود را نسبت به آینده یهودیان نشان می دهد. وی در این راه گام های عملی نیز برداشته است. یهودیان شوروی سابق ازاو به رئیس فرقه در میان خودشان یاد می کردند. او سفرهای زیادی به روسیه وجمهوری های تازه استقلال یافته انجام داد و در آن جا برای معرفی یهودیت بسیار فعالیت کرد.
شهرت اشتاین سالتز بیشتر به شرح و تفسیر و ترجمه های او در زمینه تلمود بابلی است، کاری که وی از حدود سی سال قبل آغاز کرده است. حدود پانزده جلد از ترجمه عبری تلمود بابلی وی به چاپ رسیده است و چیزی حدود دو میلیون نسخه آن زیر چاپ است. پیش بینی می شود که این اثر در دهه آینده در حدود 43 جلد به پایان برسد.ترجمه وتفسیر انگلیسی وی نیز تا کنون در 21 جلد از چاپ خارج شده است. چند جلد ازبرگردان روسی و چهار جلد از ترجمه فرانسوی تلمود نیز تاکنون عرضه شده است.
از جمله کارهای مهم اشتاین سالتز که برای یهودیان روسی انجام داده است، تأسیس دانشگاه یهودی مسکو و دانشگاه یهودی سن پترزبورگ است. در این دو مرکز آموزشی، هر ساله زبان عبری و درس هایی درباره زندگی، تاریخ و فلسفه یهودی برای هزاران یهودی روسی تدریس می شود . او یک مرکز انتشاراتی نیز در مسکو تأسیس کرد.وی عضو آکادمی علوم روسیه نیز است.
در فلسطین اشغالی، وی ریاست مراکز آموزشی زنجیره ای از مقطع مهد کودک تادبیرستان را بر عهده دارد.در سال 1988 بالاترین نشان افتخار دولت حاکم بر فلسطین اشغالی را کسب کرد .
درباره فعالیت های علمی اشتاین سالتز در اروپا و امریکا باید گفت که وی مدتی استادمقیم دانشگاه و مؤسسات آموزش عالی بزرگ در این دو منطقه بود. از جمله این مراکزمی توان به دانشگاه ییل (4) و دانشگاه پرینستون اشاره کرد. چند سال قبل موفق شد نشان افتخار هنر و ادبیات فرانسه را کسب کند. فعالیت های علمی اشتاین سالتز در امریکا را «جامعه ألف» (5) حمایت و پشتیبانی می کند.
او هم اکنون در قدس در فلسطین اشغالی ساکن است و از حاخام های معتقد به سنت و یهودیت تلمودی است. کتاب جوهره تلمود، که ترجمه فارسی آن در مرکز مطالعات وتحقیقات ادیان و مذاهب به دست صاحب این قلم به پایان رسیده است، دارای سه بخش است: تاریخچه، ساختار و محتوا، و روش ها. در پایان جدول مقایسه ای ابواب وفصول میشنا و تلمود، و نیز نمایه کتاب آمده است.
جهت آشنایی بیشتر دین پژوهان گرامی با محتوای کتاب جوهره تلمود، اجمالی از اهم مباحث مطروحه آن را تقدیم می کنیم.
بخش اول: تاریخچه
.1 تلمود چیست؟
اگر کتاب مقدس شالوده یهودیت باشد، تلمود ستونی است که از فراز بنیادها سربرآورده و عمارت معنوی و عقلانی این دین را تقویت می کند. تلمود خلاصه ای از شریعت شفاهی (6) است که طی قرن ها تلاش عالمان فلسطین و بابل به بار نشسته است؛ مجموعه ای از قوانین، اسطوره ها، فلسفه و آمیزه ای از منطق یگانه و عمل گرایی ناب، تاریخ، دانش، حکایات و فکاهی، جنگی از مطالب ضد و نقیض اما دارای چارچوبی منظم و منطقی است. تلمود تجسم مفهوم بلند میصوا تلمود توراه (7) ، یعنی تکلیف شرعی یادگیری و مطالعه تورات، دانش اندوزی و خردورزی است. تلمود در بیشترموضوعات یعنی هلاخاها، آیات تورات، احادیث و سنت عالمان نگاهی عینی و واقعی دارد.
از آن جایی که تلمود اثری متجانس و یکدست نیست و نویسنده واحدی آن را ننوشته است، مباحث و موضوعات پراکنده و متنوعی در آن طرح شده اند که بیانگر طیف وسیعی از علایق است. تلمود نتیجه و حاصل تقریر اندیشه ها و بیانات تعداد زیادی ازعالمان در یک دوره طولانی است، گفته ها و نظراتی که ملهم از زندگی و واقعیات آن است.
.2 شریعت شفاهی نسل های اولیه
اطلاعات ما درباره خاستگاه ها و رشد اولیه شریعت شفاهی بسیار اندک است، اما ازکنایات و اشارات متنوع و متعدد کتاب مقدس می توانیم دریابیم که چرا شریعت شفاهی برای تفسیر و تکمیل شریعت مکتوب رشد کرد. اصولا هر قانون مدون و هر نوشته ای باید با یک سنت شفاهی همراه باشد؛ وظیفه این سنت شفاهی انتقال معانی لغات، شرح و تفسیر واژگان و اصطلاحات و توضیح و تبیین رسوم عامه و واقعیات حاکم بر جامعه زمان نزول است. بنابراین، بایسته بود که این سنت شفاهی در کنار تورات مکتوب باشد وحفظ شود.
با گذشت زمان و فاصله گرفتن از عصر ابلاغ شفاهی، انتقال رسمی شریعت شفاهی به نسل های بعدی بایستگی تازه ای یافت. در میان نسل های اولیه، بعد از نزول وحی درطور سینا، تمامی افراد و جامعه معنی و مقصود هر عبارتی را می دانستند و اقدام عملی عمدی و آگاهانه برای تدوین سنت شفاهی امری زاید بود.
در دوره معبد اول، اغلب باعنوان توفسئی توراه (8) (تورات آموختگان) مواجه می شویم که در مطالعه و تفسیرشریعت شرکت داشتند.در دوره معبد دوم، عزرای کاتب اولین کسی است که تاریخ از او به عنوان حکیمی که به مطالعه وشرح تورات و آموزش آن به قوم یهود اقدام کرده است، یادمی کند. نام و زمان او طلیعه دوره ای است به نام عصر کاتبان، عصری که در تاریخ یهود به دوره کنست گدولا (9) (دوره مجمع کبیر) معروف است. این دوره تقریبامقارن است با دوره حاکمیت پارسیان بر سرزمین فلسطین.
از لحظه ای که تدوین رسمی تورات به انجام رسید و همه پذیرفتند که این متن، مرجع اصلی و محور باشد و زندگی قوم یهود مطابق آن پی ریزی گردد، کاتبان خود را با وظیفه تنظیم شریعت شفاهی مواجه دیدند. ایشان در ابتدا به آن دسته از سنت شفاهی پرداختند که حاوی تفاسیر، آداب و رسوم، سابقه ها و رویه های قانونی بود.
بنابراین، در دوره معبد دوم پایه های شریعت یهود بنا نهاده شد و چهره معنوی قوم یهود برای قرن های آتی شکل گرفت، دوره بی دغدغه و راحتی که در آن تحولات تدریجی و خوش ساختی به وجود آمد و دنیای یهود را برای خیزش های اجتماعی آینده مهیا می ساخت.
.3 شریعت شفاهی عصر زوگوت (10) (جفت ها)
عصر زوگوت تا حد زیادی با دوره حاکمیت یونانیان بر سرزمین فلسطین (332 140ق م) و دوره سلسله حشمونیان (11) (140 37 ق م) و بعد از آن منطبق است. این دوره ازلحاظ فرهنگی دوران مقابله است، مقابله با یونانیان سلوکید، مقابله با نفوذ یونانی گرایی، مقابله با فرقه های مرتد. در این دوره شخصیتی بزرگ و اسطوره ای به نام کاهن اعظم شمعون هاصدیق (12) زندگی می کند که بنا به نقلی بازمانده مجمع کبیر است.
پیدایش فرقه های دینی مانند حسیدیم (13) (پارسایان) و قیام اینان علیه حشمونیان و آزادشدن یهودیه و فلسطین، فعال شدن صدوقیم (14) (صدوقیان) که از محافظه کاری دینی طرفداری می کردند و تنها به شریعت مکتوب باور داشتند و پروشیم (15) (فریسیان) که رهبری عامه مردم را به عهده داشتند، از جمله مسائل مربوط به این دوره است .
فعالیت های زوگوت و نشر روشمند شریعت شفاهی توسط آنها موجب شد تادانشمندان و عالمان دینی به رهبران قوم یهود مبدل شوند، اگرچه فاقد جایگاه و قدرت سیاسی و حکومتی بودند .
.4 تناییم (16) (معلمان)
شروع دوره تناییم همزمان است با آغازین ایام حکومت هیرودیس (17) و دو دانشمندبزرگ، هیلل و شمای. تنا یعنی کسی که می آموزد و آموخته هایش را به دیگران انتقال می دهد. تناییم جمع عبری است که بر تمامی عالمان این دوره اطلاق می شد. مشخصه این دوره، کشف روش های نوین در تحقیق بود. از تناهای بزرگ می توان از یوحانان بن زکای، (18) الیعزر بن هیرکانوس، (19) ربی یوشع بن حننیا (20) و ربی یوسی ها کهن (21) نام برد.بارزترین شخصیت های تنایی، هیلل و شمای هستند که دو مکتب فکری هیلل و شمای منسوب به آن دو است.
.5 تدوین میشنا
از آن جا که شریعت شفاهی طی قرن ها، از طریق ابلاغ و تعلیم شفاهی از استاد به شاگردمنتقل شده بود، لازم بود که این مجموعه تنظیم و موضوعات آن طبقه بندی شود. باافزایش حجم این گفته ها و استنباطات و نظریات، به خاطر سپردن آنها، که تا آن زمان متداول بود، غیرممکن شد. این ضرورت حکیمان و عالمان یهود را به تدوین اولیه این مجموعه کشاند که نام آن را میشنا نهادند. مطالب میشنا در شش سدر (22) یا بخش است که برای اولین بار ربی یهودا هناسی (23) ترسیم کرده است. بعد از مرگ وی، تنها اصلاحاتی جزئی و اضافاتی ضروری روی میشنا صورت گرفت. تدوین میشنا حسن ختام دوره تناییم است و در انتهای این دوره، میشنا اثری کامل و مقدس است که در رتبه دوم، بعد ازتورات، قرار دارد.
.6 آموراییم (24) بابل
تدوین میشنا و مرگ ربی یهودا سرآغاز عصری جدید به نام عصر آموراییم بود. آموراییم جمع عبری به معنای «مفسران میشنا» است. از سال 200 ق م تا 500 م حکیمان راآموراییم می خواندند . بعد از فوت ربی یهودا دیگر کسی نتوانست جایش را در فلسطین پر کند؛ لذا آمورای بزرگ، ربی ابا بن ایبو (25) ، یک مرکز روحانی در بابل ایجاد کرد.
از آموراییم بزرگ بابل باید از ابا و سموییل (26) یاد کرد که اولین نسل آموراییم آن جا رابه وجود آوردند. محور کار این گروه میشنا بود و تلاش می کردند تا از طریق نقل منابع ازمیان میشناهای متفرقه تا آن جا که ممکن بود به تحلیلی همه جانبه از میشنا دست یازند.اینان را ربی نمی خواندند، چون ربی لقبی انتصابی بود و تنها در فلسطین این انتصاب ممکن بود؛ لذا عنوان راو (27) بر آنان اطلاق شد که صرفا به مقام علمی ایشان اشاره داشت وبر خلاف واژه ربی، بیانگر جایگاه فقهی و هلاخایی آنها نبود.
ثمره تلاش اینان به دست ربی آشی (28) به جامعه عرضه شد و آن تنظیم و انشای تلمودبابلی، یا، بهتر بگوییم، گمارای بابل است که در شرح و تفسیر میشنا پدید آمده بود.
.7 آموراییم فلسطین
اگرچه مرگ ربی یهودا هناسی پایان عصر میشنایی را رقم زد، ولی تعلیم و تعلم میشنایی چون پلی ارتباطی میان تناییم و آموراییم باقی ماند. آموراییم فلسطین، از جمله شخصیتی چون ربی یوحانان، گمارای فلسطینی را پدید آوردند.
.8 نگارش تلمود بابلی
تلمود در معرض ویرایش های متعددی قرار گرفته و به شکل تلخیص شریعت شفاهی تدوین شده است . با این همه، روش مطالعه و تحقیق حاکم بر دارالعلم های بابل را به درستی بیان کرده است و باید به آن به چشم یک جزء از زندگی و جوهره تجربه عقلانی نسل های پیشین نگاه کرد.
دارالعلم های بابل مراکزی هستند که تلمود از روش تحقیق و تحصیل در آنها سخن می گوید . میشنا در این دارالعلم ها به بحث گذاشته می شد و حکیمان و عالمان یهودی درحضور شاگردان و گاه در محافل عمومی به شرح و تبیین آنها می پرداختند. اصولاپرسش های اساسی درباره هر بخش از میشنا عبارت بودند از: راوی این نظریه یا نص کیست؟ شأن نزول آن چیست؟ و در لابه لای بحث همچنین از اسامی حکیمان و عالمان، ترتیب هجاها و املای دقیق اسامی آنها، معانی واژگان، تناقضات و تعارضات موجودمیان نصوص و مطالب دیگری از این دست بحث می شد .
تلمود بابلی مجموعه ای از این مباحث در دارالعلم های بابل است و گواه ما بر این مدعااین است که در اول اکثر رساله های تلمود در بخش های مختلف آن، مباحثی مطرح شده اند که به دارالعلم ها اختصاص دارند.
.9 تفسیر تلمود
حتی پیش از آن که کار نگارش تلمود به پایان برسد، کاملا مشهود بود که این اثر در آینده متن اصلی و منبع اولیه شریعت یهودی خواهد بود. تمام جوامع یهودی نشین این اثر رادر میان خود داشتند؛ اما ویرایش غیرمتعارف و نامنظم تلمود، متن آن را دشوار ساخته بود.
در این میان، کسانی، و در رأس آنها رؤسای دارالعلم ها معروف به گائون ها، پا درعرصه تفسیر و شرح تلمود گذاشتند. اینان واژه ها و اصطلاحات دشوار را توضیح دادند وبه تشریح موضوعات پیچیده پرداختند. در تفسیر، رویکردهای متفاوتی را پیش گرفتندکه طی قرن ها روشمندتر و مترقی تر شد. فرقه های گوناگون یهودی، از جمله سفاردی واشکنازی، تفسیرهای متفاوتی بر تلمود نوشتند. امروزه بهترین روش مطالعه تلمودبهره گیری از کتب تفسیری بزرگ و کلاسیک و شرح و توضیحی است که بر خود این تفاسیر نوشته شده است.
.10 چاپ تلمود
بعد از تدوین نهایی تلمود، وجود نسخه هایی از این اثر کامل جهت تأمین اهداف آموزشی دارالعلم ها ضرورت یافت. در ابتدا، بسیاری از نسخه های تلمود به دست خود طلاب دارالعلم ها و از روی مجموعه های در دسترس در دارالعلم ها نوشته شده بود. با گذشت زمان و اختراع دستگاه های چاپ، علی رغم مشکلات و سخت گیری ها، تعداد معدودی نسخه از تلمود به چاپ رسید. در سال 1520 پاپ لئوی دهم اجازه انتشار تلمود را صادرکرد و چاپ اولین نسخه کامل آن در ونیز به اتمام رسید. در نیمه دوم قرن بیستم، باافزایش چاپ های گرافیکی تلمود مواجهیم. در این زمان، اختراع صنعت افست موجب شد که متن تلمود دیگر بازبینی نشود و اصلاح و تجدیدنظر، که روزی متداول بود، روی آن واقع نشود و اشتباهات و اغلاط چاپی از نسخه ای به نسخه دیگر منتقل شود و باقی بماند.
.11 توقیف تلمود
تلمود بارها مورد هجوم دستان سانسورگر قرار گرفت. در این میان، مسیحیان ابتدا با توقیف و ممانعت از انتشار تلمود و سپس با اعمال سانسورهای گوناگون در آن، بیشترین سخت گیری ها را نسبت به تلمود روا داشتند. اگرچه بعضی از محذوفات و موارد سانسورشده در نسخه های بعدی بازگردانده شد، اما به خاطر گستره مباحث و تغییرات زیادی که در طی قرن ها روی تلمود صورت گرفت، اصلاح تمامی تحریفات، حتی از نسخه هایی که انتشار آنها بعد از لغو حکم سانسور بود، غیرممکن شد. البته در نسخه های دوره های اخیر تلاش شده است تا شکل اصلی متن بازگردانده شود.
بخش دوم: ساختار و محتوا
.12 ساختار تلمود
ترتیب مباحث تلمود بابلی و فلسطینی مطابق همان ترتیب میشنا است. تلمود نیز مانندمیشنا از شش بخش تشکیل شده است: بخش زراعیم (29) در هلاخاهای مربوط به امورکشاورزی و محصولات سرزمین فلسطین؛ بخش موعد (30) درباره اعیاد طول یک سال واحکام روز شبات؛ بخش ناشیم (31) درباره زنان، ازدواج و طلاق؛ بخش نزیقین (32) درباره خسارات مدنی و کیفری؛ بخش قداشیم (33) درباره احکام معبد و قربانی ها و ذبح شرعی، حیوانات حلال گوشت و حرام گوشت؛ و بخش طهاروت (34) درباره احکام مربوط به طهارت و نجاست شرعی.
.13 موضوع تلمود
محور و موضوع اصلی مباحثات تلمود، شرح و بسط تورات و میشناست. حوزه و قلمروتورات بسیار گسترده است و شامل تمامی حوزه های زندگی یهودی می شود. عادات، رسوم، توصیه های شغلی، دستورالعمل های پزشکی، بررسی وقایع انسانی، مسائل زبان شناختی، مسائل اخلاقی همگی موضوع تورات را تشکیل می دهند و تلمود نیز باهمین گستردگی از اینها بحث کرده است.
حکیمان تلمودی گفته اند: «مکالمات بی حساب و کتاب روزمره، شوخی ها وگفتارهای خودمانی حکیمان را بایدمطالعه کرد» . بر اساس این دیدگاه، آنچه آنها گفته اند و از آن بحث کرده اند، درتلمود آمده است. نگاه به تورات به عنوان کتابی جامع و فراگیر موجب پیدایش خصیصه ای در ادبیات تلمودی شد و آن انتقال مداوم از موضوعی به موضوع دیگر و از حوزه ای به حوزه دیگر است، بدون آن که تمایزی میان آنها ایجاد کنند.
.14 دعاها و برکت ها
در دوره معبد اول، دعا خواندن خودجوش بود. هر زمانی که یک یهودی احساس می کردباید به درگاه خداوند استغاثه یا شکرگزاری کند، در اماکن خصوصی یا در معبد این عمل را انجام می داد.
اما در دوره معبد دوم، بنابه ملاحظاتی، از جمله بیگانه شدن یهودیان سرزمین های آوارگی (دیاسپورا) از زبان عبری و مفاهیم اصلی آیین یهود، دعا خواندن برای ایشان مشکل شده بود . بر این اساس، مجمع کبیر دعای ویژه ای را تدوین کرد. این دعا به «برکات هجده گانه» (35) معروف است. از نکات مورد توجه در مراسم نیایش یهودی «زمان های خاص» دعا و نیایش است . مواقیت دعا به تفصیل مشخص شده اند.
مراسم دعا اغلب به صورت جماعت و در معبد یا کنیسه ها برگزار می شد. در تلموددرباره این که جماعت با چه عددی برپا می شود بحث گسترده ای صورت گرفته است.
از معروف ترین دعاهای یهودی، مراسم رسمی نیایش «شمع ییسرائیل» (36) بود که درآن، دو قطعه از تورات (سفر تثنیه 6: 4 9 و 11: 13 21) در هر صبح و شام قرائت می شد . چندی بعد ده فرمان به آن افزوده شد. اما بعدها ده فرمان بنا به عللی از آن حذف شد.
علاوه بر دعاها، از برکت های گوناگون نیز باید نام برد. ذکرهای زیادی برای حوادث مختلف زندگی در نظر گرفته شده بودند: ذکر ایام شادمانی، عزاداری، پدید آمدن حادثه ای تلخ و شر و نیز ذکرها و برکت هایی در قبال حوادث طبیعی مثل ذکری که درهنگام دیدن اولین شکوفه بهاری یا به هنگام بارش باران و یا دیدن زنان زیبا باید بر زبان جاری می شدند. اغلب این ذکرها و برکت ها در رساله براخوت (37) به شکل مفصل موردبحث قرار گرفته اند.
.15 شبات (38) (روز شنبه)
مفهوم شبات یک مفهوم اصلی و بنیادین در شریعت یهودی است. اهمیت و حرمت آن از داستان آفرینش در سفر پیدایش تا حکم صریح مبنی بر منع کار کردن در روز هفتم درده فرمان کاملا پیداست. «نباید در روز شبات کارکنی» حکم شرعی ای است که در تورات چندین بار تکرار شده است و انبیا بارها به آن تصریح کرده اند.
تعریف «کار» و محدوده زمانی روز شنبه و نوع ممنوعیت از جمله مباحث مهمی هستند که در تلمود از آنها بسیار سخن به میان آمده است. میشنا یک سیاهه از کارها را به لحاظ هدفی که از انجام آنها مدنظر است ارائه می کند؛ از اعمال مقدماتی و زراعت گرفته تا پردازش فلز و پارچه که مجموعا سی و نه عووداه (39) (مقولات اصلی کارها) نام دارد.
اما شبات تنها تداعی گر ممنوعیت ها و نواهی نیست. این آیه که «... و شبات راخوشی و مقدس خداوند خوانی» (اشعیای نبی، 58: 13) یادآور اعمال و آداب بسیاری است که تداعی گر اصطلاح عام و کلی انگ شبات (40) (خوشی روز شبات) است. از جمله این آداب می توان به سه وعده غذای شادمانه روز شبات، پوشیدن لباس شادی وافروختن شمع نام برد.
ممنوعیت خروج از منزل، و حرمت دست زدن به اشیا در روز شنبه نیز از جمله مباحث مطرح و مورد بحث حکیمان تلمودی است. به طور کلی باید گفت که احکام بی شمار روز شبات یک شبکه گسترده از امور جزئی است که از چند مفهوم اساسی درآیین یهود به دست آمده اند و در نهایت به ایجاد ساختاری مینیاتوری و مرکب از هزاران جزء ریز و ظریف که بر گرد چارچوب اولیه جمع شده اند، انجامیده اند.
.16 عیدها
اکثر رساله های بخش موعد تلمود درباره روزهای مقدس و مناسبت های ویژه در طی یک سال است . عید نیز چون شبات روز استراحت است، اما با روز هفتم دو تفاوت دارد: اولا، مقررات آن نسبت به شبات از شدت کمتری برخوردار است و ثانیا، در روز شبات انجام هر کاری ممنوع است اما ممنوعیت های روز عید تنها شامل ملخت آوداه (41) (کارهای فیزیکی) می شود.
اعیاد یهود مطابق تقویم قمری است. از جمله این اعیاد روش حودش (42) (روز اول ماه) یعنی زمان رؤیت حسی و با چشم غیرمسلح هلال اول ماه یا زمان ثبوت آن توسط دوشاهد عادل بود. در این جا تلمود بحث مفصلی درباره کیفیت رؤیت هلال و شرایط آن مطرح می کند. عید روش هشانه (43) (رأس السنه) عید سال نو است. اعیاد پسح (44) و سوکوت (45) (عید خیام) نیز احکام خاصی دارند. مراسم یوم کیپور (46) (روز کفاره)، پوریم (47) و حنوکا (48) ازدیگر مناسبت ها در آیین یهود هستند. تلمود درباره اعیاد و مناسبت ها و مسائل مرتبط به آنها به تفصیل سخن گفته است.
.17 ازدواج و طلاق
در این حوزه از دو دسته احکام راجع به دو موضوع مهم سخن به میان می آید: یکی حرمت زنا و تماس جنسی با محارم، و دومی احکام مربوط به ازدواج و طلاق. تورات درحالی که از این حوزه در فرمان «زنا مکنید» تا فهرستی از احکام در سفر لاویان و اضافاتی نیز در سفر تثنیه درباره ممنوعیت ها سخن می گوید، اما تقریبا از رفتار زناشویی مجازسخنی به میان نمی آورد . آنچه در میشنا و تلمود وجود دارد، شبکه ای بسیار مفصل وپیچیده و در عین حال منسجم از قوانین و احکام زناشویی است. ارتباط میان زن و مرد وطرز برخورد دیگران با آن دو، جایگاه عقد ازدواج و کیفیت آن، طلاق نامه، صیغه عقد، مراسم عروسی، احکام زفاف، روابط زوجین با دیگران، حکم زنای با محارم، فرزندمتولد از زنا، مهریه، احکام تفصیلی طلاق، شرایط و مقررات ازدواج، حق مالکیت زن براموال و مباحث جزئی دیگر از جمله مباحثی هستند که فقیهان و حاخامهای یهودی درتلمود از آنها سخن گفته اند.
.18 جایگاه زنان
در نگاه اول، چنین به نظر می آید که حقوق تلمودی زنان را از یک طبقه دون پایه و ایفاگرنقشی کاملا فرعی در زندگی و جامعه یهودی می داند. اما زنان در حوزه های بسیارگوناگونی فعال اند و حضور خود را نه تنها در ایفای نقش همسر و مادر، که در حوزه هایی که به ظاهر در انحصار جنس مذکر است، به اثبات رسانده اند. علت این برداشت اولیه ظاهرا در طبیعت رویکردی است که تلمود در قبال زندگی و تورات دارد. اگر می بینیم حاخامی بزرگ مثل ربی الیعرر به زن باسوادی می گوید: «هیچ حکمتی برای زن نیست مگر ریستن نخ» ، یا زن از آموختن منع می شود، به این خاطر نیست که حکیمان تلمودی زن را فاقد استعداد آموختن می دانستند، بلکه برعکس، آنان معتقد بودند که زنان از بیناه (49) (درک) بیشتری برخوردارند. لذا در سوی دیگر حکیمی را می بینیم که معتقد است که هر پدری باید تورات را به دخترش بیاموزد.
حکیمان از این که مبادا زنان خود را به کلی وقف خواندن دعاها و انجام اعمال شرعی کنند، و از وظیفه خانه داری و همسرداری و تربیت فرزند بازمانند، این احکام خاص را برای زنان وضع کرده اند. اما آنچه از تلمود برمی آید صرفا تمایز احکام زنان ازاحکام مردان است و این امر به هیچ وجه بر دون پایگی زنان دلالت ندارد.
.19 حقوق مدنی
حقوق مدنی یا، چنان که معمولا نامیده می شود، دینئی ممونوت (50) (حقوق پولی) یکی ازپربارترین حوزه های تفکر و خلاقیت تلمود است و یکی از حکیمان میشنایی در تعریف آن می گوید: «هر کس که در پی حکمتی است باید به مطالعه دینئی ممونوت بپردازد، زیرا در تورات موضوعی مهم تر از آن وجود ندارد؛ این موضوع یک چشمه جوشان است» . بر خلاف دیگر قوانین که عموما بر یک چارچوب نسبتا انعطاف ناپذیری از قواعدو احکام مبتنی اند، قانون مدنی که به یک حوزه مهم از روابط بشری می پردازد، منعطف و دائما در حال تغییر است.
یکی از اصولی که شالوده تمام دینئی ممونوت است و به انحای مختلف بر رویه هلاخایی نیز اثر گذاشته، این فرض کلی است که پول را می توان به عنوان هدیه به دیگری داد، نکته اساسی دیگر که حقوق مالی را انعطاف پذیرتر از دیگر دسته های حقوق یهود می کند، این برداشت عمومی است که پول را «می توان جایگزین کرد» . ازدیگر قواعد و اصول اساسی حاکم بر حقوق مدنی قاعده «عرف زمین» است، یعنی کسی که در محلی ساکن است، متعهد است قانون و عرف محلی را رعایت کند و بعضی حقوق را که تورات برای او شناخته، ملغی کند. قوانین و احکام مالی و پولی تورات به نحوگسترده ای شرح داده شده اند و با نیازهای گوناگون و اوضاع و احوال متغیر زمان و مکان منطبق گشته اند. رساله قدیمی نزیقین به سه باب تقسیم شد که کم و بیش با مسائلی که درحقوق پولی مطرح است، منطبق است. قوانین و احکام مربوط به خسارت های خاص که دربردارنده صدماتی است که انسانی به همنوع خود وارد می سازد، در باواقما (51) (باب نخست)، دعاوی مالی یا شغلی و دیون در باوا مصیا (52) (باب دوم یا میانی)، و احکام مربوط به شرکت های مدنی، اجناس فروشی و اسناد قانونی در باوا باترا (53) (باب سوم یاپایانی) مورد بحث قرار می گیرند.
.20 حقوق کیفری
تلمود میان حقوق کیفری و مدنی هیچ تفاوت اصولی قائل نیست، چنان که میان جرایم فردعلیه انسان و فرد در مقابل خدا تفاوتی نمی گذارد. از نگاه تلمود تمامی حوزه های فعالیت آدمی در عرصه شریعت، جنبه های گوناگون و مختلف یک تعلیم جامع و فراگیر هستند.در عین حال، تلمود میان احکام و قوانین مربوط به مسائل مالی و احکام راجع به جرایم ومجازات های جسمانی تفاوتی جزئی قائل می شود.
رسیدگی به جرایم مستوجب اعدام به عهده دادگاهی خاص معروف به سنهدرین کوچک (54) بود که از 23 قاضی تشکیل می شد. قضات این دادگاه همگی منصوب و خوددادگاه و قضات آن ملزم به رعایت مقررات خاص و دقیقی بودند.
دادگاه سنهدرین کبیر (55) ، عالی ترین دادگاه، مرکب از 71 قاضی، تنها جنبه قضایی نداشت. این دادگاه تجلی قدرت متعالی دینی بود؛ حق اعلان جنگ، تشخیص مشروعیت مصوبات دادگاه ها و نهادهای قضایی و صدور مصوبات جدید که برای تمام قوم الزام آور بود، از جمله اختیارات این دادگاه بود که در واقع دنباله بت دین (56) بود (دادگاه شرع را خود موسی بنا نهاده بود) .
آیین دادرسی دادگاه های یهودی دارای یک نظام قانونی ثابت و در عین حال انعطاف پذیر بود . در ادله اثبات دعوا، بینه در صدر ادله بود. اقرار متهم در بعضی دعاوی مورد قبول دادگاه بود و موجب اصدار حکم می شد. تلمود درباره ادله و قراین مورداستناد در امور کیفری از دقت، سخت گیری و مقررات خاصی سخن به میان می آورد.متهم به عنوان انسان مختار مورد توجه تلمود است و سوء نیت پیشین در ارتکاب جرم بسیار اهمیت دارد. برای محکومیت متهم، اکثریت سیزده به ده لازم بود و برای تبرئه اکثریت یک نفری (یعنی دوازده به یازده) هم کافی بود . طرفین دعوا در دادگاه های دینی یهودی برای دفاع از خود نمی توانستند وکیل بگیرند و مفهوم مشورت حقوقی، که در آن زمان در حقوق یونانی و رومی وجود داشت، منفی تلقی می شد؛ زیرا باور همگانی براین بود که وکلا با ارائه نظرات مشورتی نادرست به موکلان حقیقت را وارونه می کنند.
در میان مجازات ها تازیانه متداول ترین بود. جرایم سنگین تر مجازات شدیدترداشتند. مجازات قتل اعدام بود. حبس ابد و تبعید از دیگر انواع مجازات بودند.
.21 قربانی ها
بخش قابل توجهی از شریعت مکتوب و نیز شفاهی به احکام قربانی اختصاص دارد. باآن که در سنت انبیا انجام قربانی به جای توبه حقیقی به کلی محکوم شده است، اما انبیاهرگز با اصل قربانی کردن مخالفت نمی کردند. در دوره معبد دوم، حکیمان اعلام کردندکه جهان بر سه چیز استوار است: .1 تورات؛ .2 عبادت در معبد؛ .3 اعمال نوع دوستانه.بعد از انهدام معبد، نگرش عاطفی عمیق به عبادت در معبد از شور و حرارت افتاد وجای خود را به قربانی داد. حکیمان بابلی، علی رغم فاصله تاریخی و جغرافیایی با معبد، توجه زیادی به مسئله قربانی مبذول داشته اند. قربانی دارای سه پیام اساسی است: بخشش، جایگزینی و تقرب. بخشش به طور ضمنی نشانه باز پس دادن چیزی است که عبادت کننده مالک آن است و آن را به درگاه خداوند هدیه می کند. مفهوم جایگزینی یعنی این که قربانی حیوان به جای قربانی نفس انجام می گیرد؛ زیرا گناهکار به خاطرگناهانش سزاوار مرگ است، اما تورات تقدیم قربانی را به او عطا کرد تا پاک شود و ازمرگ نجات یابد. و تقرب به معنای داشتن ارتباط عاطفی با خدا است که با تقدیم قربانی، یعنی ریختن خون قربانی در مذبح و سوزاندن گوشت آن، حاصل می شود.
احکام قربانی، آن گونه که در تورات آمده است، با این که جامع نیستند، مبسوط وپیچیده اند . درباره چگونگی انجام هر یک از قربانی ها، جنبه عملی مراسم قربانی وعیوب گوناگون قربانی، سنت کاهنی بسیار مفصلی وجود دارد.
انواع بسیار متنوع قربانی ها طبق ملاک های متفاوتی در هلاخاها دسته بندی شدند: قربانی های عمومی و قربانی های خاص؛ زواح (57) (گاو و گوسفند و مرغان خانگی) ومینحاه (غذا، آرد، گندم و جو) ؛ قربانی های گناه مثل قربانی روز کفاره (58) (کیپور) وقربانی های دیگر که از تقدس کمتری برخوردارند. بخش قداشیم تلمود تنها درباره قربانی ها و عیوب مختلف آنها نیست، بلکه از گناهان مختلفی سخن می گوید که مستلزم قربانی های کفاره هستند.
علاوه بر قربانی ها، هدایای اختیاری دیگری نیز به معبد و نزد کاهنان آورده می شد، از محصولات مزارع گرفته تا پرداخت مبلغی تحت عنوان «یک دوم دارایی» (59) که برای حفظ و نگهداری معبد پرداخت می شد. البته معبد و کاهنان از اعانات و درآمدهای دیگری نیز برخوردار بودند.
در این فصل، از معبد و سبک معماری آن و چگونگی برگزاری مراسم در آن نیزسخن به میان آمده است. همچنین از مقام کهانت، سلسله مراتب کاهنان، نقش آنها درمراسم عبادی و انجام قربانی ها بحث شده است.
.22 احکام خوردنی ها
در این جا از احکام غذاهای ممنوع و مجاز بحث می شود. حرمت یک ماده خوراکی می تواند به چند دلیل باشد: جدا نکردن عشریه (60) ، قابلیت مصرف مستقیم یا غیرمستقیم آن در مراسم بت پرستی، کسب آن از طریق دزدی یا راهزنی، حامص (61) (فطیر) که مختص روز عید پسح است، جزیی از شیی نجس بودن، عدم تهیه آن مطابق احکام هلاخایی .
درباره غذاهای حیوانی، اعم از پرندگان، جوندگان، خزندگان و چهارپایان، احکام خاصی در تلمود آمده است؛ مثلا بی مهرگان به کلی حرام اند، مگر نوعی ملخ. ملاک حلال بودن ماهی ها فلس داشتن است. درباره پرندگان نام بیش از بیست نوع پرنده حرام گوشت برده شده است. حکیمان تلمودی برای این که ملاکی کلی برای تشخیص پرندگان به دست داده باشند، به خصوصیات ظاهری، تفاوت های کالبدشناختی ورفتاری آنان پرداختند و بدین وسیله طبقات زیست شناختی و طبیعی معینی را ایجادکردند. از چهارپایان و طبقه پستانداران تنها حیوانات نشخوارکننده سم شکافته حلال اند.
در بحث حرمت بعضی از اجزای حیوانات حلال گوشت نیز بحث شده است که به عنوان نمونه می توان به حرمت خون اشاره کرد. از جمله ممنوعیت های مهم و معروف در شریعت یهود، مخلوط کردن گوشت و شیر است.
بحث اطعمه و اشربه در آیین یهود و استدلال های حکیمان تلمودی بسیار مفصل است. هلاخای مربوط به مسائل و مشکلات احکام خوردنی ها در رساله حولین (62) تلمود به تفصیل آمده است.
.23 پاکی و ناپاکی شرعی
یک بخش کامل از میشنا به احکام طهارت و نجاست شرعی اختصاص دارد و به تبع آن تلمود نیز به طور پیچیده از آن بحث کرده است. البته پاکی و ناپاکی که تلمود از آن بحث می کند، با آنچه در حوزه بهداشت و رعایت نظافت مطرح است، تفاوت دارد. مطابق واژه شناسی تلمودی، ناپاک ترین شی ء و «بزرگ ترین علت نجاست، جسد آدمی است» ؛ هر چه با جسد تماس حاصل کند نجس می شود. البته تنجس مراتب متفاوتی دارد: هراندازه حساسیت فرد یا شیئی که با منشأ نجاست و آلودگی تماس پیدا می کند، بیشترباشد، راحت تر آلوده می شود. غذاها و نوشیدنی ها خیلی آسان نجس می شوند و اشیای چوبی و پارچه ای کمتر تأثیر می پذیرند.
پاک شدن از نجاست و آلودگی همیشه یکسان نیست و بسته به طبیعت عامل نجاست و شی ء متنجس، متفاوت است؛ مثلا ظروف سفالی طهارت پذیر نیستند و در صورت تنجس باید آنها را شکست. بقیه ظروف به همان ترتیبی که آدمی پاک می شود، طهارت کسب می کنند. تمامی انواع طهارت در یک چیز مشترک اند و آن «فرو رفتن در آب» (63) است.
غسل از راه های مختلفی انجام می گیرد، مانند فرو رفتن در سرچشمه و در میقوه ماییم (64) ، یعنی مکانی که آب کافی برای طهارت در آن جا جمع شده باشد. طهارت برخی از نجاسات علاوه بر آب، به بعضی کارهای جانبی نیز نیازمند بود؛ مثلا در وضع حمل، زائو می باید علاوه بر غسل، قربانی کند. در نجاست ناشی از تماس با میت، طهارت ازطریق مخلوط کردن آب با خاکستر یک گوساله ماده قرمز (65) حاصل می شود.
یهودیان از گذشته تا به حال در رعایت مقررات طهارت و نجاست رویکردهای متفاوتی داشته اند . بعضی راه افراط پیش گرفته و کسانی سهل انگاری پیشه کرده اند.
.24 اخلاق و هلاخا
هلاخا در اصل شریعت است، اما عناصری از اخلاق و نوعی جهان بینی کلی درباره زندگی نیز در خود دارد. سخت گیری های شرعی را با انعطاف های اخلاقی و ازخودگذشتگی باید تلطیف کرد .
راه حل کلی برای آن دسته از احکام شرعی که در تعارض با ملاحظات اخلاقی هستند، آن است که آدمی در انجام مطالبات دیگران تا شورات ها دین (66) (مرز شریعت) پیش رود، اما در رفتار با دیگران باید «در داخل شریعت» عمل کند. علاوه بر این مرزبندی ها، هلاخا درباره فردی که در روابط خصوصی خود با دیگران با گذشت وبردباری رفتار می کند، می گوید: خداوند در ازای این رفتار تمامی گناهانش رامی بخشاید. در نگاه هلاخایی، انسان آرمانی این گونه توصیف شده است: «کسانی که اگر به ایشان توهین شود، اهانت نکنند؛ اگر آبروی آنها را ببرند، پاسخ نگویند؛ اعمال آنها برآمده از عشق است و از تحمل درد و رنج لذت می برند و درباره آنها نوشته شده است که: و آنهایی که به او عشق می ورزند مانند خورشید می درخشند» .
.25 درخ ارص (67) (سلوک)
اصطلاح درخ ارص در ادبیات تلمودی معانی متفاوتی دارد. مهم ترین آنها «راه جهان» است، راهی که آدمی در آن سیر می کند. درخ ارص علاوه بر آن که برای همه مردم و به ویژه عالمان دینی به عنوان یک تکلیف شرعی الزامی است، بعد دیگری نیز دارد؛ زیرارفتار حسن و پسندیده، جزئی از مجموعه اعمال و اندیشه است که به دعت (68) (علم، حکمت) معروف است. این مجموعه صرفا انباشتی از دانش نیست؛ دعت آدمی را به چگونگی معاشرت با خانواده و دیگران رهنمون می شود؛ شیوه سخن گفتن را مشخص می کند؛ قدرت تصمیم گیری، سماجت ورزیدن و یا گذشت را در فرد تقویت می کند.دعت اگر چه خود شریعت نیست ولی هر کسی که با تورات مأنوس شد باید از حدمتعارفی از موهبت دعت برخوردار باشد.
آداب معاشرت و عرفیات عصر تلمودی در رساله ای کوچک به نام درخ ارص جمع شده است که گنجینه ای از اطلاعات راجع به اخلاقیات و رفتار عرفی آن دوره است.هلاخای مربوط به درخ ارص به حوزه های گوناگون زندگی مربوط می شود.
.26 عرفان
در کنار اظهارات عمومی که در حضور تمامی طلاب صورت می گرفت، اساتیدموضوعات دیگری نیز در جلسات خصوصی و پشت درهای بسته برای تعداد خاصی ازشاگردان مطرح می کردند. عرفان، رازوری و تعالیم خاص اساتید در این عرصه، از جمله اموری بود که تنها برای عده ای معدود نقل می شد. بر این اساس، اطلاعات ما درباره رازوری و عرفان ناچیز است و اندک جزئیاتی که در دسترس ماست، به طور تلویحی دررساله های مختلف تلمود به آنها اشاره شده است. اما ممنوعیت های شدید در عرصه تفسیر عرفانی در طی قرون وسطا رو به سستی نهاد و از دوره گائون ها به این سو، بااظهارات صریح تری مواجه می شویم. در آغاز عصر جدید، قبالا عنصر مهم و محوری تفکر عرفانی یهود می شود. مبنای بخش زیادی از آنچه ما می توانیم درباره عالم عرفان حکیمان تلمودی حدس بزنیم، با اتکا به این ادبیات عرفانی و ناشی از نوری است که قبالا بر اشارات تلمود می افکند.
در منابع آمده است که توراة هسود (69) (عرفان) دو بخش داشت: معسه برشیت (70) (قانون آفرینش) و معسه مرکبه (71) (تدبیر الهی) ؛ اولی نظری تر بود و با آفرینش عالم و اولین تجلیات الهی سر و کار داشت، و دومی که بر توصیف حزقیال نبی از تدبیر الهی استواربود، تحقیقی درباره روابط حاکم میان خدا و عالم و حاوی هسته های اولیه آن چیزی است که بعدها به قبالا معاسیت (72) (قبالای عملی) شهرت یافت. عالم عرفان و رازوری به چند دلیل مخفی نگه داشته می شد. یکی از دلایل اساسی، این تلقی بود که موضوعات مربوط به عظمت خدا را باید در اختیار کسانی قرار داد که شایستگی مطالعه و تحصیل آنها را داشته باشند. این نگرانی وجود داشت که افراد با علم پیدا کردن به اسما و اسراری که اساس نظام هستی را تشکیل می دهند، به بهره برداری نادرست بپردازند. دلیل دوم این بود که تحصیل آموزه های عرفانی صرفا به جنبه نظری ختم نمی شد؛ تجربه های عمیق عرفانی را لازم داشت که قطعا برای کسانی که کاملا آمادگی نمی داشتند، خطرآفرین بود.
به طور کلی، ارتباط میان موضوعات هلاخایی و رازورانه از خصوصیات برجسته ادبیات عرفانی یهود است. عارف یهودی از هلاخا و مسائل شرعی عملی بیگانه نیست؛ اغلب خبرگان هلاخایی (فقیهان) عارف نیز بودند. جایگاه آدمی در عالم عرفان یهودی اغلب درخشان و برجسته است . انسان مایه دوام فرایند آفرینش خوانده می شود.
بخش سوم: روش ها
.27 میدراش (73) (تفسیر هلاخایی)
میدراش هلاخا (از ریشه دارش (74) به معنای تحقیق کردن و در جست وجوی چیزی بودن) بخش عمده از ادبیاتی است که شریعت موسوی را تفسیر می کند و شواهد و نشانه هایی را در لابه لای متن می جوید تا به فهم بیشتر آن نایل آید. میدراش تنها بخش کوچکی ازمیشنا را تشکیل می دهد، اما تلمود در تلاش برای شرح دادن منابع میشنایی، اغلب ازمیدراش نقل می کند. نقل های گسترده از تألیفات میدراشی که بعضی از آنها تا به امروزباقی مانده اند مجموعه های بارائیتوت (75) (تفسیرهای بیرونی) را تشکیل می دهند که فقطدر تلمود ضبط شده اند.
میدراش هلاخا روشی کاملا دقیق ومبتنی بر این فرض است که هر حکم و فعلی که در تورات آمده است به طور صحیح و دقیق تقریر یافته و هر امر جزئی درآن، مهم و دارای مفهوم است؛ هر واژه ای، هر چند در ظاهر نامربوط، منبع مطالعه است، حتی حروف نامربوط و اضافی دارای معنا هستند.
اگر چه قواعد بنیادین حاکم بر تفسیر منطبق با نص، قواعدی ساده اند، اما روش کارمیدراش و ارتباط درونی میان قواعد مختلف و نیز تعریف و کارکرد دقیق آنها موضوعاتی هستند که تلمود به طور گسترده و عمیق از آنها بحث می کند و مفسران تلمود و میدراش نیزتأمل ژرفی در آن روا داشته اند. اصول مهم تفسیر عبارت اند از: کال و هومر (76) (قیاس جزءبه کل)، گصراه شاواه (77) (فقه اللغه)، بینیان وا (78) (استقرا)، کلال او فرات (79) (استنتاج از ظاهرنص)، و داوار ها لمد می اینیانو (80) (تفسیر آیه به آیه) .
.28 روش فکری تلمود
تلمود نه تنها در موضوع که در روش و شیوه بحث نیز یگانه است. روش تحقیقی و فکری تلمود دارای چارچوبی منحصر به فرد و بی بدیل است. تنها با همین روش می توان به فهم تلمود نایل آمد و ابزارهای دیگر در این مسیر کارایی ندارند. نکته اساسی در روش تفکرتلمودی، موضع گیری در قبال انتزاع است. در تلمود مانند اکثر حوزه های دیگر تفکریهودی، از تفکر انتزاعی احتراز می شود. حتی موضوعاتی که با روش بحث انتزاعی به آسانی می توان از آنها بحث کرد و به نتایجی رسید با روش های دیگر که اغلب دست وپاگیر و بر یک نظام منطقی و با تکیه بر نمادها و نمونه نماها مبتنی اند، تحلیل می شوند. تلمود، به جای استفاده از مفاهیم انتزاعی، از نمونه های عینی و الگوهای خارجی بهره می جوید. از دیگر خصوصیات روش شناختی تلمود روش استدلال آن است. برجسته ترین روش ها، پیلپول (81) (استدلال دیالکتیک) تلمودی است؛ مفهومش این است که از پذیرش دلایل ساده و به ظاهر اقناع کننده سرباز زدن و در پی یافتن دلیلی مسلم و انکارناپذیر بودن. از جنبه های بی بدیل روش تفکر تلمودی، بحث های پرمشاجره و سخت است و در نتیجه به حداقل تفاوت میان روش ها و دیدگاه ها اکتفاشده است. تمام سعی و تلاش حکیمان تلمودی این است که به یک نقطه مشترک برسند .
.29 مسائل عجیب و غریب
اغلب مباحثی که تلمود به آنها پرداخته است، دارای کارکرد عملی و خارجی هستند، امادر تلمود از مباحث دیگری می توان سراغ گرفت که احتمال وقوع آنها در زندگانی روزمره آدمیان بسیار بعید است و بعضی از آنها به طور کلی غیرواقعی و در ظاهربی معنی و مهمل می نمایند . اما آنچه در تلمود مد نظر است، جاذبه و گیرایی ذاتی مباحث و موضوعات است، نه نیاز مبرم به ارائه یک راه حل. بر این اساس، در محافل حکیمان تلمودی این ادعا که فلان مسئله غیرواقعی و فاقد ارزش است، ادعایی مردود بود. آنان همیشه در قبال این قبیل مسائل چنین اظهار نظر می کردند: «این نیز تورات است و باید آن را فرا گرفت و در آن غور کرد.» بنابراین تعجبی ندارد اگر در تلمود با مباحثی برخورد کنیم که به طرز شگفت آوری به پیش بینی زیرکانه درباره مسائل جهان معاصر می مانند. مثلایکی از مسائلی که تلمود از آن بحث می کند «برج معلق در هوا» است که تا قرن ها از آن به نمادی تعبیر می شد که قوه تخیل بشری می تواند تا آن جا اوج گیرد؛ اما با مشاهده آسمان خراش های امروزی به نظر می آید که این مسئله یک پیش بینی زیرکانه است.مباحث عجیب بسیاری در تلمود مطرح شده است که امروزه باعث تعجب و شگفتی است، مانندبحث لقاح مصنوعی زنان.
.30 روش های مطالعه
تلمود اثری است دارای ابعاد متعدد و متنوع و موضوع اصلی آن تعلیم و تربیت یهودی است . این اثر با روش های بسیار متفاوتی تدریس شد و با مکان و زمان های گوناگونی منطبق گشت . مقایسه میان روش تفسیری شمال آفریقا (سفاردی) (82) که رویکرد کلی نگربه بررسی موضوعات داشته اند، و روش فرانکو اشکنازی (83) که تلمود با تمام تفاصیل وجزئیات از آن بحث می کند، در واقع بیان تفاوت های اصلی روش ها و اهداف آموزشی است. مکتب سفاردی تا حد زیادی متوجه هلاخا و احکام شرعی است و چنین رویکردی مستلزم توجه خاص به تفسیر و پیوند میان موضوعات است. رویکردسفاردی در همه حال، حتی زمانی که هدف فقط یافتن پاسخ های شرعی برای مسائل است، به بررسی نتایجی دیگر که ممکن است از دیدگاه ها و روش های گوناگون و گزارهابه دست آید، می پردازد. اساس رویکرد سفاردی این پرسش است که «چه نتیجه ای ازاین فرض باید به دست آید؟» . اما روش فرانکو اشکنازی روشی کاملا متفاوت است.این روش را می توان استمرار روش های فکری تلمودی دانست که هدف آن ایجادتلمودی در کنار تلمود اصلی است. به بیان دیگر، در این رویکرد، تلمود متن اصلی و محوراست و منابع و دیدگاه ها در قبال آن مورد مقایسه و تحلیل قرار می گیرند.
.31 تلمود و هلاخا
تلمود، به خلاف میشنا، کتابی کاملا هلاخایی (فقهی) نیست، اگرچه بدون شک مهم ترین و معتبرترین منبع هلاخایی است که تاکنون به رشته تحریر درآمده است. تحلیل نهایی همه هلاخاها به تلمود تکیه دارد و در هر شک و اشکالی به این کتاب مراجعه می شود. به عبارت دیگر، منبع اولیه مجموعه شریعت یهودی خود اثری شرعی و فقهی صرف نیست. در به کارگیری تلمود به عنوان راهنمای آیین و مناسک شرعی، صرف بررسی واستنتاج بخش های مربوط به موضوعات کاربردی و عملی کفایت نمی کند، بلکه لازم است از ملحقات و حواشی متعددی که توسط سابوراها (84) و گائون ها بر آن افزوده اند، بهره گرفت. روش استخراج هلاخا از تلمود تا حدودی درون زاد خود تلمود است وگائون ها فقط آن را توسعه دادند و قواعد و روش های دیگری ایجاد کردند . بزرگ ترین مؤلفان یهودی، علاوه بر ایجاد و خلق احکام جدید یا جنبه های تازه ای از هلاخا، به تفحص از اصول و قواعد فرعی و اضافی نیز مداومت می ورزیدند.
در مجموع، مطالعه و تحلیل تلمود و این دیدگاه که تلمود تجسم کامل یک اثر شرعی وفقهی است که می توان استنتاجاتی را از آن به دست آورد، همچنان از اصول اساسی مطالعات هلاخایی است. هر عالمی در انجام مطالعه دقیق روی هلاخایی خاص و یا هرحکم شرعی دیگر در نهایت به منبع اصلی یعنی تلمود مراجعه می کند. علاوه بر این، نتایج هلاخایی را می توان با به کارگیری قواعد و مقایسه منابع گوناگون و پی جویی بحث های متنوع تاریخی استنتاج کرد . تلمود بدون این که خود یک کتاب هلاخایی باشد، یک منبع دست اول هلاخا است.
.32 آگادا (85) در تلمود
حدود یک چهارم از مطالب تلمود بابلی را می توان در طبقه ای تحت عنوان آگادا جای داد .در تلمود فلسطینی این نسبت کمتر اما قابل ملاحظه است. از آن جایی که ارائه تعریفی دقیق و رضایت بخش از آگادا بسیار مشکل است، لذا رویه این است که آن را به ضدش تعریف می کنند؛ هر آنچه در تلمود آمده باشد و هلاخا یا بحثی درباره هلاخا نباشد، آگادااست. یکی از دلایل مشکل بودن ارائه تعریف از آگادا آن است که مواد آگادایی یکدست نیستند؛ آگادا چارچوب های مختلفی دارد که خود به چندین طبقه تقسیم می شوند.
یک بخش از آگادا با میدراش در ارتباط است و به تفسیر آن بخش از آیات کتاب مقدس اختصاص دارد که می توان از درون آنها هلاخای عملی را استنتاج کرد. بخش دیگر به تعالیم اخلاقی و وعظی در قبال موضوعات متنوع و گوناگون مربوط می شود.همچنین از جمله مواد آگادایی تلمود، حکایات مربوط به سرگذشت بزرگان است. مواد ودست مایه های آگادایی درباره آن دسته از مسائل کلامی و دینی که در حوزه هلاخانمی گنجد نیز وجود دارد. در آگادا بعضی از افسانه های آن عصر، ضرب المثل ها ولهجه های محلی نیز جزء مجموعه های آگادایی تلمود است.
از آن جایی که عالمان یهودی تقریبا به هر موضوعی زیر این آسمان کبودمی پرداختند، باید آگادا را جنگ و مجموعه ای درهم از سفرنامه ها، مسائل زبان شناختی، توصیه های تجاری و معاملاتی، پند و اندرزهای طبی و تاریخی دانست.
.33 عالم کیست؟
هر فرهنگی نخبگان خاصی دارد که مظهر آن کمال مطلوبی هستند که دیگران کوشش می کنند تا به آن برسند. در فرهنگ یهودی، عالمان یعنی خاخام های تلمودی (شاگردان خرد) از این جایگاه برخوردارند. هر یهودی تحقق این کمال مطلوب را در سرمی پروراند و اگر خود فاقد صلاحیت باشد این آرزو را به فرزندش منتقل می کند. در میان جوامع یهودی، عالمان دینی از جایگاه شاخص و برجسته نخبگان مقبول یعنی کسانی که در تمام زمینه ها دارای مزیت و برتری هستند، برخوردارند. در اکثر دوره های جوامع یهودی، عالمان و دانش آموختگان بر صدر نشستند و قدر دیدند.
اولین و مهم ترین شرط عالم بودن، دارا بودن صلاحیت لازم برای تحصیل و درک تورات است . به علاوه، عالم باید به آنچه می خواند خود نیز عمل کند. درباره فضایل عالمان، توصیفی بهتر از آنچه در رساله بارائیتا آمده است، وجود ندارد: «تورات بزرگ تراز مقام کاهنی و پادشاهی است، چون مقام کاهنی بیست و چهار و پادشاهی مستلزم سی خصلت است، در حالی که تورات چهل و هشت خصلت را [برای کسی که به مطالعه اش می پردازد] می طلبد:
تحصیل شنیداری، تلفظ واضح، درک و بصیرت قلبی، صلابت، وقار، بردباری، شادابی، خدمت کردن به حکیمان، جذب افراد به مدارس علمیه، مباحثه با شاگردان، متانت، علم به کتاب مقدس و میشنا، اعتدال در معاملات، اعتدال در برقراری ارتباط بادنیا، اعتدال در لذت و خواب و گفتار و خندیدن، داشتن شکیبایی، قلب پاک، اعتقاد ازروی خرد، پذیرش توبیخ، شناخت جایگاه و موقعیت خود، و این که برای گفته های خودحد و حصری قائل شود، ادعای فضل نکند، دوست داشتنی باشد، به قادر متعال عشق بورزد، به آدمی محبت کند، عدالت، صداقت و انتقاد دیگران را دوست بدارد، ازفخرفروشی بپرهیزد، به دانش خود نبالد، در تصمیم گیری ها شعف و طرب به او دست ندهد، در شرایط و الزامات با دیگران مدارا کند، با رفیقش برخورد مناسب داشته باشد، حقیقت را به او بنمایاند، او را به سوی صلح و دوستی رهنمون شود، در مطالعاتش به تألیف روی آورد، بپرسد، پاسخ دهد، بشنود و به آن بیفزاید، به قصد تدریس بیاموزد، به قصد عمل کردن فرا گیرد، خود را هر چه بیشتر خردمند سازد، در سخنرانی هایش کاملاهوشیار باشد، در نقل قول ها نام گوینده یا مؤلف را ذکر کند.
.34 اهمیت تلمود برای قوم یهود
به لحاظ تاریخی، تلمود رکن فرهنگ یهودی است. فرهنگ یهودی در طی قرن ها و توسطعالمانی شکل گرفت که نتوانستند از قلمرو نفوذ تلمود پا بیرون نهند. بسیاری از آنها حتی رغبتی به انجام چنین کاری نداشتند. اهمیت تلمود تنها به خاطر این نیست که از یک سطح عقلانی و ادبی برخوردار است؛ تلمود کاربردهای اجتماعی و تاریخی گسترده تری دارد.به لحاظ عقلی، این مسئله مسلم است که اگر توانایی مطالعه و تحقیق در تلمود نمی بود، هیچ جامعه یهودی نمی توانست مدت زیادی دوام آورد.
قدرت تلمود از دو عنصر نشأت می گیرد: عنصر اول این است که تلمود ستون فقرات معارف گوناگون یهودی است و اگر این ستون بشکند، ارتباط بقیه اجزا از هم پاشیده می شود و بدین سان، هر کسی تنها به جنبه هایی توجه می کند که باب طبع اوست. عنصردوم به روش مطالعه منحصر به فرد آن برمی گردد. مطالعه تلمود را نمی توان به حفظ و به خاطر سپردن ماشین وار محدود کرد. بلکه مستلزم بازآفرینی و نوآوری مستمر ومشارکت فکری و با انگیزه از سوی طلاب است .
.35 تلمود هرگز به اتمام نرسید!
با نگاهی دقیق به تاریخ درمی یابیم که تلمود هرگز پایان نیافت؛ هیچ گاه به طور رسمی ازاتمام آن خبر داده نشد. در مقایسه با کتاب مقدس که مراحل گوناگونی از تألیف وآماده سازی برای چاپ را از سر گذراند و سرانجام به اتمام رسید و به طور قطعی اعلام شد که دیگر چیز اضافه ای وجود ندارد که بتوان به آن افزود، تلمود این فرایند را طی نکرد. همین قضیه درباره میشنا نیز در روزگار خودش صادق بود. درباره تلمود باید گفت علی رغم آن که ویرایش معین و خاصی از تلمود قطعی و بی چون و چرا خوانده شد، لکن هیچ گاه در اظهارنظری رسمی و عمومی اعلام نشده است که این اثر تکمیل شده است .این ابهام و حتی شاید تعمد در ناتمام خواندن تلمود حاکی از یک فراخوان مستمر برای تداوم عمل خلاق تلمودی است. بر عالم فرض است که بر تلمود چیزی بیفزاید و به کامل شدنش کمک رساند!
برخی از آثار آدین اشتاین سالتز از این قرار است:
«~ . 1. A Guide to JewishPrayer ~»
«~ .The Steinsaltz Edition : 21 2. The Talmud, vols. 1 ~»
«~ .Thinking About What Realy Matters in Life : 3. Simple Words ~»
«~ . 4. Talmudic Images ~»
«~ .A Guide for the Newly Observant Jew : 5. Teshavah ~»
«~ .Eshet Hayil : 6. The Woman of Valor ~»
«~ . 7. On Being Free ~»
«~ . 8. Biblical Images ~»
«~ .Discourses on Chasidic Thought : 9. In The Beginning ~»
پی نوشت ها:
«~ 1. Rabbinic Tradition ~»
«~ 2. Rabbinic Judaism ~»
«~ 3. Talmudic Judaism ~»
«~ 4. Yale ~»
«~ 5. Aleph Society ~»
«~ 6. Oral Law ~»
«~ 7. Mitzvat TalmudTorah ~»
«~ 8. Tofsei Torah ~»
«~ 9. Knesst Gedolah ~»
«~ 10. Zugot ~»
«~ 11. Hasmonean ~»
«~ Tzadik 12. Simeon ha ~»
«~ 13. Hassidim ~»
«~ 14. Tzedokim ~»
«~ 15. Perushim ~»
«~ 16. Tannaim ~»
«~ 17. Herod ~»
«~ 18. Yohanan Ben Zakkai ~»
«~ 19. R. Eliezer Ben Hyrcanus ~»
«~ 20. R. Joshua Ben Hananiah ~»
«~ Cohen 21. R.Yosse ha ~»
«~ 22. Seder ~»
«~ Nasi 23. R. Judahha ~»
«~ 24. Amoraim ~»
«~ 25. R. Abba Ben Ibo ~»
«~ 26. Samuel ~»
«~ 27. Rav ~»
«~ 28. R. Ashi ~»
«~ 29. Zeraim ~»
«~ 30. Moed ~»
«~ 31. Nashim ~»
«~ 32. Nezikin ~»
«~ 33. Kodashim ~»
«~ 34. Toharot ~»
«~ 35. Shemoneh Esreh ~»
«~ 36. Shema Yisrael ~»
«~ 37. Berakhot ~»
«~ 38. Shabbat ~»
«~ 39. Avodaoh ~»
«~ 40. Oneg Shabbat ~»
«~ 41. Melekhet Avodah ~»
«~ 42. Roshhodesh ~»
«~ 43. Rosh Hashanah ~»
«~ 44. Pesah ~»
«~ 45. Sukkot ~»
«~ 46. Yom Kippur ~»
«~ 47. Purim ~»
«~ 48. Hannukkah ~»
«~ 49. Binah ~»
«~ 50. Dinei Memonot ~»
«~ 51. Baba Kama ~»
«~ 52. Baba Metzia ~»
«~ 53. Baba Batra ~»
«~ 54. Small Sanhedrin ~»
«~ 55. Great Sanhedrin ~»
«~ 56. Bet Din ~»
«~ 57. Zevah ~»
«~ 58. Day of Atonement ~»
«~ Shekel 59. Half ~»
«~ 60. Tithe ~»
«~ 61. Hametz ~»
«~ 62. Hulin ~»
«~ 63. Immersion ~»
«~ 64. Mikveh Mayim ~»
«~ 65. Red Heifer ~»
«~ Din 66. Shurat ha ~»
«~ 67. Derekh Eretz ~»
«~ 68. Daat ~»
«~ Sod 69. Torahha ~»
«~ 70. Maaseh Bereshit ~»
«~ 71. Maseh Merkava ~»
«~ 72. Kabbalah Masit ~»
«~ 73. Midrash ~»
«~ 74. Darash ~»
«~ 75. Baraitot ~»
«~ homer 76. Kal va ~»
«~ 77. Gezerah Shavah ~»
«~ 78. Binyan va ~»
«~ Ferat 79. Kelal u ~»
«~ inyano Lamed me 80. Davar ha ~»
«~ 81. Pilpul ~»
«~ 82. Sephardi ~»
«~ Ashkinazi 83. Franco ~»
«~ 84. Savoraim ~»
«~ 85. Aggadah ~»