آنچه این فعالیت علمی و صنعتی را به ثمر می رسانید و در جهان از شرق به غرب می برد وجود انواع راهها( مسالک) بود-در بحروبر وهمچنین جنب و جوش بازرگانان و سیاحان و حاجیان.رویهمرفته آثار وتحقیقات مسلمین در جغرافیا از جهات مختلف اهمیت دارد.غیر از وصف طرق،و بیان احوال و عوارض طبیعی،مسلمین علاقه خاصی هم به جغرافیای انسانی نشان داده اند.سرگذشتهای افسانه آمیز ملاحان که گاه بوسیله آنها نقل می شود،آگنده است از اطلاعات مفید راجع به وصف منازل وراهها و بنادر و آداب و رسوم.سیاحتنامه ها با وجود علاقه یی که به وصف غرایب داشته اند غالبا روح تحقیق و تجسس مسلمین را نشان می دهند.آثار جغرافیائی مسلمین در واقع بسیار غنی،متنوع،آموزنده،وجالب است و اگر با ذوق نقادی از آنها استفاده شود آنها را می توان مشحون از اطلاعات و اسناد بسیار سودمند یافت.به هر حال در جغرافیا،هم وسعت عرصه تحقیقات مسلمین خیلی بیش از یونانیها بود و هم شورو توفیق آنها و از حیث وسعت قلمرو و دقت مواد حاصله هم،علم جغرافیا در نزد مسلمین بمراتب از آنچه نزد یونانیها بود پیشتر رفت (1) در بعضی ازین تحقیقات، خاصه در قرون نخستین اسلامی،به نظر می آیدمسلمین از اطلاعات ناشی از منابع برید و نظام ساسانیان هم استفاده کرده باشند.طرز تقسیم دنیای مسکون به هفت کشور،وجود بعضی الفاظ یا اصطلاحات فارسی الاصل در جغرافیای اسلامی،و اظهار علاقه بعضی از متصدیان برید به مسائل راجع به جغرافیا و مسالک ارتباط اینگونه معلومات جغرافیائی را با زمینه اطلاعات و سابقه اسناد ادارات برید عراق در آن اعصار تایید می کند (2).
بعضی جغرافیا نویسان اسلامی علاقه خاصی به مشاهده و تجربه شخصی نشان می دادند.ازین رو غالب اطلاعات آنها از تجربه و مشاهده ناشی می شد نه از نقل مندرجات کتب دیگر.یعقوبی در کتاب البلدان خویش تاکید می کند که خود مسافرت بسیار کرده است.اطلاعات خویش را نیز از ساکنان نواحی بحث اخذ کرده است و صحت آنها را به تصدیق مردمان راستگوی هم رسانیده است.از ابو الحسن مسعودی که یک جهانگرد با تجربه و در عین حال یک جغرافیادان دقیق و مورخ است متاسفانه کتاب القضایا و التجارب در گزارش اسفارش باقی نمانده است اما ذوق او را در مطالب راجع به جغرافیا و دقت و وسعت نظرش را درین مسائل از مروج الذهب و هم از کتاب التنبیه و الاشراف اومی توان دریافت.چنانکه در مقدمه مروج الذهب یک جا بمناسبت،قول جاحظ را درباب منشا رود مهران سند نقل می کند و عقیده او را که پنداشته است این رود همان نیل مصرست با همان آبها و همان تمساحهارد می کند و با لحنی آگنده از پرخاش می گوید کتاب الامصار جاحظدر نهایت سستی است از آنکه مرد نه دریاها را پیموده است نه تن به مسافرتهای زمینی داده است،مثل آنکس که در شب تاریک هیزم جمع می کند مطالب خود را از کتب وراقان جمع کرده است. (3) این اتکاء به تجربه شخصی و میل به مسافرت و تحقیق که مسعودی ظاهرا آن را اساس معلومات درست جغرافیائی می داند سبب شد که مسلمین در زمینه جغرافیا معلومات نسبة دقیق کسب کنند خاصه که،هم فعالیت بازرگانی ازین معلومات استفاده حاصل می کرد هم در معرفت مسالک و طرق،جهت مقاصد مربوط به برید و نظام عباسی سودمند بود و هم در حج و زیارات ازین اطلاعات استفاده می شد.اگر از مؤلفان کتب مشهور جغرافیای اسلامی بعضی همچون ابن خرداذبه و یعقوبی عراق را بعنوان مرکزربع مسکون تلقی کرده اند و بعضی مثل ابن الفقیه و ابن رسته به مکه ومدینه به این چشم نگریسته اند تفاوتشان در دیدگاه است یا در مآخذاطلاعات.ظاهرا آنها که عراق و سواد را قلب ممالک عالم می دیده اندکتاب خویش را-احتمالا از مآخذ ایرانی و به هر حال-برای استفاده بریدو اهل تجارت می نوشته اند و دیگران که مکه و مدینه را به عنوان مرکزمی گرفته اند کتابشان تا حدی جوابگوی حجاج و زوار و یا برای رفع مشکلات مربوط به کیفیت فتح بلاد و مسایل راجع به خراج آنها بود.
با اینهمه،آنچه موجب جمع آوری اینهمه اطلاعات مختلف درزمینه مسائل جغرافیائی می شد-بر خلاف تردیدی که بعضی محققان درین باب اظهار کرده اند (4) -بی شک تا حدی نیز حس کنجکاوی مسلمین بوده است و علاقه شان به تحقیق در احوال بلاد و اقوام مختلف.در واقع جغرافیای انسانی از مسایلی است که مسلمین به آن علاقه خاص نشان می داده اند و آثار مسعودی و بیرونی مخصوصا گواه این دعویست.رویهمرفته توصیفاتی که جغرافیا نویسان مسلمان از بلاد و نواحی قلمرو خلافت کرده اند نه فقط جزئیات دقیقی از آنچه به معرفت ارض و اقلیم آن بلادمربوط است دارد بلکه در باب آداب معیشت اقوام مختلف،انواع حرفه هاو صنایع،عقاید و السنه آنها نیز اطلاعات سودمند در آنها هست.بعلاوه، اطلاعات جغرافیائی مسلمین تنها به حدود قلمرو خلافت محدود نمی شد.
نه فقط از طریق راه های بحری چین و هند را تا کره-و حتی ژاپن- می شناختند بلکه از راه زمین هم تا تبت و آسیای مرکزی و حتی چین نیزمعرفت خود را بسط داده بودند.در واقع،پنج قرن قبل از مارکوپولو،یک سیاح مسلمان-سلیمان تاجر-از چین دیدن کرد و وصف مشهودات او در روایت ابو زید سیرافی باقی است.این گزارش اگر چه چندان فواید جغرافیائی ندارد لیکن حاکی است از حسن کنجکاوی مسلمین و از روابط بازرگانی آنان با چین-حتی قبل از قرن سوم هجری.
از گزارش سلیمان بر می آید که چینیها در آن زمانها اثر انگشت را به جای امضاء تلقی می کرده اند (5) و این نکته نشان می دهد که چین خیلی بیش از آنچه در بادی امر به نظر می آید می بایست در تمدن عالم تاثیرداشته باشد.جاحظ و ثعالبی از تفوق چینیها در صناعات و از اعتقادات مبالغه آمیزی که در باب خویش دارند یاد کرده اند و به نظر می آید که بهر حال در شناخت سرزمین و مردم چین نیز مسلمین-مثل بعضی موارد دیگر-از اطلاعات قدیم ایرانیان باستانی استفاده کرده باشند (6) ،همچنین درباب آسیای مرکزی و اقوام آن حدود،مسلمین اطلاعات دقیقی بدست آوردند که آنچه یونانیها در آن ابواب می دانستند با آن قابل قیاس نبود.کتابی که بیرونی درباب هند نوشته است-تحقیق ماللهند-در واقع نه جغرافیاست نه تاریخ،گنجینه ایست از تمام معلومات راجع به سرزمین هند آن هم بر اساس تحقیقات درست علمی،واین کتاب یک نمونه و یک شاهکار از تحقیق بی شائبه مسلمین است درزمینه مسائل راجع به جغرافیای انسانی و فولکلور.یک شاهد دیگر بر این کنجکاوی علمی و بی شائبه مسلمین جستجویی است که درباب تعیین محل غار اصحاب کهف و سد یاجوج کرده اند.واثق خلیفه،بنابر مشهور،محمد بن موسی الخوارزمی منجم و ریاضیدان معروف را در راس یک هیئت برای تحقیق درباب محل و کیفیت اجساد اصحاب کهف به روم فرستاد و او در تپه یی نزدیک شهر افسوس،کهف و اجساد اصحاب آن را مشاهده کرد و در مراجعت گزارش کار را بخلیفه داد.
داستان این ماموریت علمی در کتاب ابن خرداذبه نقل شده است و صحت این ماموریت را مورخین اروپائی هم تصدیق کرده اند (7) مسافرت سلام ترجمان هم که برای تعیین سد یاجوج کرد به امر همین خلیفه بود.بموجب قرآن(8/97-95) گشوده شدن راه یاجوج وماجوج نشانه یی است از اقتراب وعد حق.اما یاجوج و ماجوج چه کسانی بوده اند محل بحث بوده است و گفتگو.بر حسب تحقیقات امروز یاجوج و ماجوج نام عربی دو قبیله بوده است از حدود ارمنستان وقفقاز که از مساکن خویش غالبا سرزمین سوریه و فلسطین را تهدیدمی کرده اند (8) سدی هم که ذوالقرنین در مقابل آنها ساخت می بایست مربوط به همین حدود باشد و حاکی از وجود تهدید در قرب مساکن اقوام عرب و یهود.بهمین سبب بود که سلام ترجمان هم برای بررسی محل سد به ارمنیه و قفقاز و خزر می رود،نه به چین که بعدها در تصورعامه دیوار آن با سد یاجوج اشتباه شده است.در هر حال،با وجود آنکه سعی مقدسی برای آنکه تمام دریاهای عالم را منحصر به دو بحر قلمدادکند-بحر الروم و بحر الصین-با معارضه شدید علماء مواجه شد، (9) سعی در فهم آنچه در قرآن راجع به مسائل مربوط به جغرافیا و احوال بلادو بحار و جبال هست نیز همواره یک محرک بی شائبه بوده است برای اشتغال مسلمین به جغرافیا.
جستجوی عجایب بلاد که طبعا جالب و گاه خیال انگیزست درنزد مسلمین نیز مثل یونانیها و حتی اروپائیان کتب سفرنامه و گاهی کتب جغرافیائی مبتنی بر آنگونه سفرنامه ها را احیانا مشحون از اغراقهای گزاف آمیز و قصه های باور نکردنی کرد.خاصه قصه هایی که بحر پیمایان درباب چین و هند و بلاد دور دست نقل می کردند با شوق و علاقه عام مواجه می شد.معهذا،اخبار درست و دقیق که در کتب جغرافیا و گزارش سیاحان نقل می شد قلمرو اطلاعات جغرافیائی مسلمین را بنحوحیرت انگیزی از اطلاعات قدماء یونان وسیعتر کرد.در قصه مغرورین-چند تن ملاح جسور از اعراب مغرب-که گویند در جستجوی بحرظلمات طی چندین ماه در دریاها به سیر و سیاحت پرداختند می توان همان شور و شوق اکتشاف را یافت که قرنها بعد از آنها،حتی قرنها بعد ازادریسی که تفصیل این قصه را در نزهة المشتاق خویش آورده است،امثال کریستوف کلمب و امریکو وسپوس و ماژلان و دیگران را به سیربحرها واداشت.آیا مسلمین در جنوب اقیانوس اطلس،چنانکه از این گزارش ادریسی بر می آید،واقعا به نوعی مردم سرخ پوست برخورده اند؟
اگر بر خورده باشند باز روایت ادریسی شکل قصه دارد و مبالغه.در هرحال،روایت حاکی است از کنجکاوی سیاحان و جسارت ملاحان مسلمین و اکتشافات ماجرا جویانه شان در بحر و در بر.
قدیمترین اطلاعات جغرافیائی در باب روسیه گزارش ابن فضلان است که از جانب المقتدر خلیفه عباسی به دربار شاه بلغار رفته است وگزارش او در معجم البلدان یاقوت نقل شده است.المهلبی در سال 375هجری در کتابی که برای خلیفه العزیز بالله فاطمی نگاشت توصیف دقیقی از بلاد سودان نوشت که تا آن وقت بیسابقه بود.در حدود سنه 400 هجری یک بحر پیمای مسلمان با سفینه یی هندی حتی سواحل افریقای جنوبی را دید (10) از طریق بحر سند قسمتی از سواحل چین تا کره مورد سیاحت بحر پیمایان مسلمان شد و قرنها قبل از اروپائیها،مسلمین ژاپن را شناختند.نام این سرزمین مجهول را (Tchimengou) که ظاهرا هر (Djabarka) یاد می کند و رشید الدین فضل الله چیمنگو محمود کاشغری جبرکه (Zipengu) یاد می کند و است و این همان نام است که مارکوپولو زیپنگو نزدیکست به شکل تلفظ امروز فرانسوی و انگلیسی آن.بعضی جغرافیا نویسان اسلام، ظاهرا از روی فرضیات یا اطلاعات هندوان،قرنها پیش از کشف قاره امریکا برخوردند به اینکه در آنسوی نیمکره مسکون هم باید خشکی باشد و همین فرضیه بود که وقتی به کریستف کلمب رسید وی را به کشف قاره جدید رهنمون شد.بدرستی دانسته نیست که ازین گنجینه تحقیقات جغرافیائی مسلمین،اروپائیها-قبل از شروع اکتشافات جغرافیائی خویش-تا چه حد خبر داشته اند اما لا اقل کتاب ادریسی عالم مسلمان اندلسی-که مجموعه یی از جغرافیا و نقشه عالم را ازروی کتب سابقین برای راجر دوم پادشاه نرمان جزیره سیسیل تصنیف کرد و آن را نزهة المشتاق یا رجریه نام نهاد نمی بایست برای اروپائیهامجهول مانده باشد. (11) و با آنکه تلخیصی از آن فقط در سال 1619در روم منتشر شده است گمان می رود،مندرجات کتاب برای علماء مسیحی قرن دوازدهم-از سیسیل و ایتالیا و سایر بلاد مجاور-تا حدی معروف و احیانا مورد استفاده واقع شده باشد. چنانکه تقویم البلدان ابو الفدا هم حتی در نیمه اول قرن هفدهم میلادی هنوز مورد استفاده اروپائیها بود.
به عقیده پاره یی از اهل تحقیق،اروپا در تمام قرون وسطی اثری که آن را بتوان با کتاب ابو الفدا مقایسه کرد بوجود نیاورد (12) نزهة المشتاق ادریسی هم که قبل از آن تالیف یافت در اروپا تاثیر قابل توجه داشت.
نقشه های ادریسی درین کتاب نمونه کمال نقشه برداری بود در دوره یی که هنوز اروپا قرون وسطای خویش را می گذرانید و ازین عوالم بی نصیب بود.
اگر اندکی بعد ازین دوره،آن شور و شوق عهد اصطخری و مقدسی درمسلمین برای تحقیقات جغرافیائی باقی نماند هنوز سیاحت نامه هائی مثل کتاب ابن جبیر و ابن بطوطه بوجود می آمد.بعلاوه،یک توفیق بزرگ مسلمین تالیف دائرة المعارف بزرگ جغرافیائی یاقوت است به نام معجم البلدان که در جغرافیا و احوال بلاد و اقوام عالم همان مقامی را دارد که شاید فقط برای تاریخ ابن اثیر و کتاب حاوی رازی باید قائل شد.این مایه آشنایی با ممالک و مسالک بی شک ارتباط مستقیم داشت بافعالیت بازرگانی مسلمین.در طی چندین قرن قبل از جنگهای صلیبی بحر متوسط-مدیترانه-تقریبا در انحصار بحر پیمایان مسلمان بود.
چنانکه بحر احمر،دریای هند و خلیج فارس نیز در آن مدت شاهد جنب و جوش بازرگانان اسلام بشمار می آمد همانطور که راه های کاروانی نیز مسیر امتعه و تجارت آنها بود.محصولات کشاورزی و صنعتی مسلمین در شرق و غرب عرضه می شد و حاصل آن پیشرفت صنعت و زراعت بود در شرق و غرب.بعضی مرکبات و میوه ها را مسلمین از طریق شام وفلسطین به اسپانیا منتقل کردند،همچنین زراعت نیشکر را که مسلمین از هند آموخته بودند صلیبیها از مسلمین اخذ کردند.اول کسی که دراروپا پنبه کشت بنابر مشهور،مسلمین بودند.بعلاوه،منسوجات مسلمین در بازارهای اروپا خریدار (Tapis) که در زبانهای اروپائی (Damask) عتابی (Muslin) دمشقی بسیار داشت،الفاظ موصلی Magazin Bazar (بازار)، Tariff (تعرفه)، ست یادگاریست ازین جنب و جوش بازرگانی مسلمین،چنانکه کلمات Caravan (کاروان)،هنوز از آن دوران فعالیت بازرگانی Checque (چک،الصک) Douane (دیوان) (مخزن)، مسلمین حکایت دارد.تجارتی چنین پر جنب و جوش مقتضی معرفت درست مسالک بود،و آشنائی با اقوام و نژادهایی چنین گونه گون شناخت جغرافیاو تاریخ آنها را اقتضا می کرد. 15
پی نوشتها:
Barthold V._V., LaDe,conuertede L,Asie/75 1.
M.Ahmed, EI (2),Vol.II/590 I/590 2.
3.مروج الذهب 1/59
4. 590/پ پ.درج،(2) پ ب
Sarton, Introduction, I/571 5.
Barthold,Decouverte/75 6.
7. Rambaud, l,Empire Grec, Paris 1870/435 Vasiliev. Byzance et les Arabes, Bruxelles 1935/8-9
8. ن.مار،آثار گزیده(بزبان روسی)،5/105-104،مقایسه شود با: نیکیتین در:
Barthold,Decouverte de l,Asie/74
9. احسن التقاسیم/19-16 مقایسه شود با:آدم متز،الحضارة الاسلامیه 2/7-6
10. متز،الحضارة الاسلامیه 2/10
Kramer, J.H.[Geography and Commerce] in Legacy of Islam/90 11.
Carra de Vaux, Pensurs, II/13 12.