ماهان شبکه ایرانیان

علامه طبرسی

۱-طبرسی و مجمع البیان ، حسین کریمان ، ج ۱، ص ۲۰۷. ۲-مجالس المؤ منین ، قاضی نو الله شوشتری ، ص ۲۰۲؛ امل الامل ، حر عاملی ، ج ۲ ص ۲۱۶

علامه بزرگوارامین الاسلام ، ابوعلی فضل بن حسن طبرسی از جمله اندیشمندان نادری است که هر چند در دانشهای رایج عصر خویش خبره بود، منزلت او در تفسیر، تمام ابعاد و جوانب علمی اش را تحت شعاع قرار داده ، وی را به مثابه مفسری سترگ در دنیای دانش و معرفت کرد. در این نوشتار بر آنیم که به گوشه هایی از زندگی هفتاد و نه (یا هشتاد) ساله گوشه هایی از زندگی هفتاد و نه (یا هشتاد) ساله این مفسر قرآن و پیشوای مفسران بپردازیم .
ولادت  
او به سال 468 ق ( یا 468 ق .(1)) دیده به جهان گشود و حسن بن فضل طبرسی پدر طبرسی پدر آن عزیز، او را (( فضل )) نامید. (2)اصل و منشاء (( فضل بن حسن )) طبرسی (( تفرشی )) بوده و به همین سبب به (( طبرسی )) به معروف و مشهور گشته است (3)؛ هر چند دلیلی بر ولادت یا اقامت او در آن دیار علم خیز در دست نیست . در مقابل ، گروهی از شرح حال نویسان ، طبرسی را اهل طبرستان (مازندران امروز) دانسته اند (4)لیکن وجود دلایلی روشن بر یکی بودن طبرس و تفرش آن ادعاها را مخدوش می سازد (5)؛ که می توان به برخی از آنها اشاره کرد: بیهقی ( معروف به ابن فندق ) که از معاصران طبرسی است (6)در بیان شرح حال او می گوید (( طبرس منزلی است میان قاشان (کاشان ) به اصفهان . اصل ایشان از آن بقعت بوده است . )) (7)همچنین یعقوبی (8) و علامه مجلسی (9) طبرسی را معرب تفرشی و منسوب به تفرش از توابع قم می دانستند.
این ناحیه نخست از توابع قم بوده و امروز از شهرهای استان مرکزی به شمار می آید این شهر به دلیل نزدیکی به قم ، در آغاز ورود اسلام ، مذهب تشیع را پذیرفت . (10)
تحصیل  
فضل بن حسن دوران کودکی و تحصیل خود را در جوار بارگاه ملکوتی امام هشتم علیه السلام گذراند و پس از چند سال حضور در مکتب ، و فراگیری و خواندن و نوشتن و یادگیری قرائت قرآن ، خود را به منظور تحصیل علوم اسلامی و شرکت در جلسه درس بزرگان دین آماده ساخت . او در فراگیری علومی چون ادبیات عرب قرائت ، تفسیر، حدیث ، فقه ، اصول و کلام فوق العاده تلاش کرد، بدان حد که در هر یک از رشته ها صاحب نظر گردید. با وجودی که در مدارس آن عصر علوم چون حساب ، جبر و مقابله رایج نبود و کسی برای فراگیری آن رغبت نمی ورزید، او به سوی آن علوم شتافت و از صاحب نظران آن فن به شمار می آمد.(11)
اساتید امین الدین (12) طبرسی که نقش مهمی در بارورکردن شخصیت علمی و معنوی او داشتند از این قرارند: ابوعلی طوسی ( فرزند شیخ طوسی )، جعفر بن محمد دوریستی ، عبدالجبار مقری نیشابوری امام موفق الدین حسین واعظ بکرآبادی جرجانی ، سید محمد غصبی جرجانی ، عبد الله قشیری ، ابوالحسن عبد الله محمد بیهقی ، سید مهدی حسینی قاینی ، شمس اسلام حسن بن بابویه قمی رازی ، موقف عارف نوقانی و تاج القراء کرمانی . (13)
در عرصه شعر  
طبرسی در ایام جوانی اشعار بسیاری سروده است (14)که عموم آنها حاوی مضامین عالی و دلیل صادقی بر آشنایی و خبرگی وی در سرودن شعر است . اثر ذیل در بیان ارادت وی به اهل بیت علیه السلام یکی از آن آثار جاودان می باشد.

اطیب یومی بذکراکم

و اسعد نومی برویاکم

لئن غبتم عن مغانیکم

فان فوادی مغناکم

فلا باءس ریب دهری اتی

بما لا یسر رعایاکم

فنصر من الله یاءتیکم

و فضل من الله یغشاکم

و عقد و لائی لکم شاهد

بانی فتاکم و مولاکم

لکم فی جدودکم اسوه

اذا ساء کم عیش دنیاکم

و کم مثلها افرجت عنکم

و خط بها من خطایاکم

کما صفی التبر فی کورة

کذلکم الله صفاکم (15)

ترجمه :
- روز را یاد شما عطر آگین می سازم و خوابم را با دیدن شما شیرین و دلچسب می کنم .
- اگر چه از منازل خود غایت شده اید، ولی دل من منزگاه شماست .
- باکی نیست اگر حوادث روزگار بر من عارض شود و امت شما را خوشایند نباشد.
- زیرا پیروزیی از ناحیه خدا نصیب شما خواهد شد و فضیلتی از جانب او شما را بر خواهد گرفت .
- آنچه از محبت شما در وجدانی جای گرفته شاهد است که من غلام و دوستدار شما هستم .
- پیشینیان شمابرایتان اسوه اند، هرگاه زندگی دنیا بر شما بد معامله کند.
- چه بسیار از این سختیها که از شما دور می شود و به وسیله آن گرفتاریهای شما محو می گردد.
- همان طور که طلا در کوره تصفیه می شود خدا نیز شما را تصفیه نموده است .
هجرتی پر بار  
امین الاسلام طبرسی حدود 54 سال در مشهد مقدس سکونت داشت وسپس بنا بر دعوت بزرگان سبزوار، و با توجه به امکانات بسیاری که در آن شهر موجود بود و زمینه تدریس ، تاءلیف وترویج دین را برای او فراهم می ساخت ، در سال 523 ق . راهی را برای آن دیار گردید. سادات آل زیاره - که طبرسی با آنان نسبت فامیلی داشت - میزبان او بودند و از کمک و همکاری با آن عالم وارسته دریغ ننمودند. (16)
نخستین اقدام شیخ ، پذیرش مسؤ ولیت (( مدرسه دروازه عراق )) بود (17) که با سرپرستی و راهنمایی او، مدرسه به حوزه علمیه وسیع و با اهمیتی مبدل گشت غنای فرهنگی و علمی این مکان ، سبب جذب محصلان بسیاری از دور افتاده ترین نقاط ایران گردید و طلبه های جوان به عشق رسیدن به کمال و خدمت به مکتب در آن مدرسه مشغول تحصیل شدند و علوم مختلفی چون فقه و تفسیر را از محضر طبرسی فرا گرفتند. شاگردان دانشمند و بلند آوازه ذیل ثمره تلاش علمی شیخ است : رضی الدین حسن طبرسی (فرزند طبرسی )، قطب الدین راوندی ، محمد بن علی بن شهر آشوب ، ضیاء الدین فضل الله حسنی راوندیت شیخ منتخب الدین قمی ، شاذان بن جبرئیل قمی ، عبد الله بن جعفر دوریستی ، سید شرف شاه حسینی افطسی نیشابوری و برهان الدین قزوینی همدانی . (18)
آثار سبز  
مصنفات وآثار متعددی از امین الاسلام از امین الاسلام طبرسی به یادگار مانه است که جملگی از فضل ودانش آن عالم کوشا و اندیشمند، توانا حکایت می کند. گنجینه آثار او بدین شرح است :
الاداب الدینه للخزانه المعینه ، اسرار الامامة ، اعلام الوری با علام الهدی ، تاج الوالید، جوامع الجامع ، الجواهر (جواهر الجمل )، حقائق الامور، عدة السفر و عمدة الحضر، العمده فی اصول الدین و الفرائض النوافل غنیة العابد و منیة الزاهد، الفائق ، الکافی الشافی کنوز النجاج ، مجمع البیان ، مشکوة الانوار فی الاخبار، معارج السؤ ال ، المؤ تلف من المختلف بین ائمة السلف ، نثر اللالی ، النور المبین و روایت صحیفة الرضا علیه السلام (19)
پیشوای مفسران  
اندیشه خدمت به قرآن از اون جوانی در ذهن علامه جای داشت . زندگی اش آمیخته با آن کتاب الهی بود احیای معارف آن معجزه بی بدیل و یگانه و نوشتن تفسیر از آروزهای اصلی او به شمار می رفت . خالق هستی ، آن بر آورنده آرزوها، توفیق عرصه آثار جاودان و میراث ماندگار را به او ارزانی داشت و در حالی که سن علامه از شصت تجاوز کرده و موهای سرش به سپیدی گراییده بود سه کتاب تفسیر قرآن را به سبک های مختلف به رشته تحریر درآورد. او چنان ابتکاری را در تفسیر قرآن به کار بست که تا قرن حاضر، مفسران دیگر به کار بست که تا قرن حاضر، مفسران دیگر بر آستان تفسیر او اعتکاف کرده ، از خرمن بی پایانش - که الهام گرفته از مکتب اهل بیت عصمت وطهارت علیه السلام بود - استفاده کردند. مناسب است به اختصار به سبک و محتویات هر یک از تفاسیر آن دانشمند فرزانه اشاره نماییم .
الف - (( مجمع البیان )) سرآمد تفاسیر
آستین همت بالا زدم و نهایت جد و جهد را به کار بستم و دیدار بیدار داشتم و اندیشه کردم و تفاسیر گوناگون را در پیش رو نهادم و از خداوند سبحان توفیق و تیسیر طلبیدم و نگارش کتابی را آغاز کردم که در نهایت فشردگی و پیراستگی و حسن نظم و تربیت است و حاوی انواع و اقسام دانش تفسیر است و در و گوهرهایی اعم از علم قرائت ، اعراب و لغنت ، و پیچدگی و مشکلات ، معانی و جوانب ، نزول و اخبار، قصص و آثار، حدود و احکام در بردارد و از خدشه هایی که مبطلان آن مطرح کرده اند سخن را آورده ام که تنها اصحاب ما - رضی الله عنهم - متعرض آن شده اند و استدلالات بسیاری را در صحت اعتقادات خود اعم از اصول و فروع و معقول و منقول به گونه ای معتدل و مختصر و بالاتر از ایجاز و پایین تر از تفصیل در بر دارد؛ زیرا اندیشه های عصر حاضر تاب تحمل سنگینی بزرگ ناتوان است زیرا از علما تنها نامی مانده و از علوم تنها رمقی )) .(20)
گرایش روحی بر نوشتن تفسیر با ابتکار و سبکی منحصر به فرد که از روزگار جوانی در او جولان داشت و همچنین تشویق یار و دوست نزدیکش ، محمد بن یحیی (از سادات آل زباره و از شخصیتهای بر جسته سبزوار) دو عامل و انگیزه ای است که مؤ لف محترم خود در مقدمه بدان اشاره کرده است . برخی از مورخان با بیان داستانی از طبرسی ، انگیزه دیگری را در باب علت نوشتن تفسیر دخیل می دانند .آن حکایت از این قرار است : زمانی سکته ای بر علامه عارض می شود و خاندانش به این گمان که او به رحمت ایزدی پیوسته است وی را به خاک می سپارند. او پس از مدتی به هوش آمده ، خود را درون قبر می بیند و هیچ راهی را برای خارج شدن و رهایی از آن نمی یابد. در حال نذر می کند که اگر خداوند او را از درون قبر نجات دهد کتابی را در تفسیر قرآن بنویسد. در همان شب قبرش به دست فردی کفن نبش می شود وآن گور کن پس از شکافتن قبر شروع به باز کردن کفنهای او می کند. در آن هنگام علامه دست او را می گیرد! کفن دزد از ترس ، تمام بدنش به لرزه می افتد، علامه با او سخن می گوید، لیکن ترس و وحشت آن مرد بیشتر می شود. علامه طبرسی به منظور آرام ساختن او، ماجرای خود را شرح می دهد و پس از آن می ایستد. کفن دزد نیز آرام شده ، با درخواست علامه که قادر به حرکت نبود، او را بر پشت خود می نهد و به منزلش می رساند. طبرسی نیز به پاس زحمات آن گورکن ، کفنهای خود را همراه مقداری بسیاری پول به او هدیه می کند آن مرد نیز با مشاهده این صحنه و با یاری و کمک علاقه توبه کرده ، از کردار گذشته اش از درگاه خداوند طلب آمرزش می کند. طبرسی نیز پس از آن به نذر خود وفا کرده ، کتاب مجمع البیان را می نویسد. (21)
شیخ طوسی تفسیر خود را در مدت هفت سال و با اقتباس (( التبیان )) اثر شیخ طوسی ، تدوین کرده و هر یک از فنون مختلف قرآنی را به صورت جدا از هم درقالبی منظم ومرتب بیان نمود. این نظم خاص سبب گردید که دانشمندان شیعه وسنی ، آن تفسیر را بر بسیاری از تفاسیر دیگر برتری داده ، آن را مورد ستایش قرار دهند. (22)
مجمع البیان در ده جلد تدوین و در پنج مجلد چاپ شده است . این کتاب با مقدمه ای مفید آغاز شده و موضوعاتی در هفت فن به قرار ذیل در آن مطرح شده است : تعداد آیات قرآن و ثمره آشنایی با آن ، ذکر اسامی قراء مشهور قرآن و نظرات آنان ، تعریف تفسیر، تاءویل و معنی ، نامهای قرآن و معانی آن ، یادی از علوم قرآن و مسائل مربوط به آن و کتابهایی که در مورد آن تاءلیف شده است ، احادیث مشهور پیرامون فضیلت قرآن واهل آن و بیان آنچه که برای قاری قرآن نیکوست (چون زیبا خواندن الفاظ قرآن ).
او در پاره ای از موارد به دنبال معنی آیات و به منظور توضیح بیشتر، به مطلبی اشاره و آن موضوع را با عنوان (( فصل )) مشخص می کند. عناویتی چون تقوا، خصوصیت هدایت و هدی ، توبه وشرایط آن ، نام محمد صلی الله علیه و آله و بالاخره چکیده ای از پندها و حکمتهای لقمان حکیم نمونه هایی از این فصلها می باشد. همچنین احادیث و روایات بسیاری در این تفسیر وجود دارد که تعداد آن بیش از هزار و سیصد حدیث است .
ب - (( الکافی الشافی )) گزیده ای از الکشاف
علامه طبرسی پس از تاءلیفات مجمع البیان - که به تفسیر کبیر شهرت یافت - به تفسیر کشاف ، اثر جار الله زمخشری برخورد و به دلیل جذابیت و هنر نمایی موجود در آن ، به تلخیص آن کتاب اهتمام ورزید. او معانی نو و بدیع و الفاظ نیکویی را که در نوع خود بی همتا بود از این تفسیر گلچین کرد و آن را در یک جلد تاءلیف نمود و نام این تفسیر گزدیده و مختصر را (( الکافی الشافی )) نهاد (23).این کتاب در آثار برخی از شرح حال نویسان به (( الوجیز )) تعبیر شده است (24).
چون نسبت به مجمع البیان و تفسیر دیگر علامه ، موسوم به جوامع دارای حجم کوچکی بوده است .
ج - جوامع الجامع ، تفسیر وسیط
این کتاب پس از مجمع البیان از معروف ترین آثار طبرسی است که در مدت یک سال (از ماه صفر 542 تا محرم 543 ق .) و پس از اتمام دو تفسیر گذشته تاءلیف شده است (25). در این تفسیر گزیده گویی شیوه مفسر است و او کوشیده تا مطالب مهم و برجسته و لطایف آن دو کتاب را گرد آوری کرده ، از برخی مطالب آن دو تفسیر کبیر وجیز صرف نظر نماید. همچنین حسن ابتکار و لطف تعبیری که در بیان دقایق آیات و کیفیت توجیه آن به کار رفته و استفاده ای که از کشاف زمخشری شده ، باعث شد که این تفسیر از مجمع البیان ممتاز گردد (26)علامه ، جوامع الجامع را به دلیل کمی حجم وفزونی فوایدش ، وسیط نیز نامیده است .(27)
بیشتر مطالب تفسیر جوامع الجامع از کشاف زمحشری اقتباس شده است . در پاره ای از موارد نیز مطالبی از تفسیر در مقایسه با کشاف امتیازاتی دارد؛ همچون اختصار و حذف زواید و مطالب غیر ضروری نقل روایاتی از طریق شیعه که گاهی غیر ضروری ، نقل روایاتی از طریق شیعه که گاهی با تفسیر صاحب کشاف موافق و در بسیاری از مواضع با آن مخالف است و بیان آراء کلامی شیعه امامیه در مواردی که با دیدگاه معتزله موافق نیست یا نظر شخصی طبرسی در تفسیر آیه با نظر زمخشری مخالف است که در این صورت طبرسی از نظر صاحب کشاف عدول نموده و آنچه می دانسته ذکر کرده است . (28)
بر قله فقاهت  
علم فقه که فن استخراج و استنباط احکام از مدارک آن چون کتاب ، سنت ، اجماع و عقل می باشد از جمله دانشهای دقیقی است که شیخ در آن صاحبنظر بود. علمای بزرگ و شرح حال نگاران ، از وی به عنوان مجتهد و فقهی بزرگوار یاد کرده اند. (29) طبرسی با عنایت به وجود بیش از پانصد آیه قرآن که بر احکام عبادات و معاملات اشاره دارد به طرح موضوعاتی فقهی در دو تفسیر کبیر و وسیط خود پرداخته است . او نخست اقوال فرق مختلف اسلامی را بیان کرده ، پس از شرح دیدگاه شیعه نظر خود را به گونه فتوا اظهار می کند. بسیاری از فقهای بزرگ شیعه نظرات او را مورد اشاره قرار داده اند که می توان به برخی از عناوین دیدگاههای فقهی او اشاره کرد:
کبیره بودن تمام گناهان (30)، معنای شرعی تیمم (31)، مستحب بودن استعاذه در نماز و غیره آن (32)، ارکان و واجبات حج و عمره (33)، حکم صورتی که بین دوبینه در موردی تعارض واقع می شود (34)، خمس (35)، قبص در رهن (36)، دین مفلس (37)، حکم دیون در صورت فوت بدهکار (38)، شفعه (39)، حکم ربا (40)، جزیه نگرفتن از صائبین (41)، حکم وقف بر کافر (42)، جواز وصیت بر شخص ذمی (43)، صید و ذباحه (44)، رضاع (45)، خلع و مبارات (46)، مراد از خوف شقایق (47).
آیینه وحدت
اختلاف وتنش های مذهبی ، یکی از معضلات و گرفتارهای عصر شیخ طبرسی بود. حاکمیت ترکان سلجوقی در مشرق زمین هر چند تحولی بزرگ در تمدن اسلامی ایجاد کرد لیکن به موجب جانبداری آنان از مذهبی خاص و تحت فشار قرار دادن مذاهب دیگر - بخصوص شیعه امامیه - سبب شد که فرق اسلامی به جای تکیه بر اصولو بها دادن به اتحاد و ائتلاف ، درگیر مناقشات مذهبی شده بر اختلافت موجود بیفزایند.
شیعه به هنگام حکومت علویان و آل بویه قدرت و عظمتی یافته بود لیکن در عهد غزنویان و در آغاز دولت سلجوقیان زندگی سیاسی شان مدتی در پس ابرهای تیره تعصب پوشیده ماند و افق حیات برای آنان تاریک گشت و بنا به گفته برخی از زمامداران آن عصر، آنان در ردیف گبران و ترسایان ، یارای تظاهر به دین و ورود به خدمات عمومی را نداشتند (48).
با تمام این دشواریها، علمای مذهب تشیع در ایران از مسیر توسعه و کسب تدریجی نیرو باز نایستاده ، از کیان و فرهنگ خویش پاسداری کردند. در سالهای پایانی سلطنت ملک شاه ، گروهی از شخصیتهای بانفوذ شیعه در دستگاه حکومتی سلجوقیان راه یافتند و پس از بر کناری خواجه نظام الملک و واگذاری کرسی وزارت به یک فرد شیعی به نام تاج الملک ابوالفضل قمی ، پای گروهی از شیعیان چون مجد الملک ابوالفضل قمی به دربار باز گردید. (49)
بحثها و مشاجرات مذهبی فراگیر بین علمای مذاهب فراگیر بین علمای مذاهب در آن دوره در برخی مواقع به ستیز و خونریزی دسته های مختلف دسته های مختلف منتهیمی گشت .
در میان سنیان درباره مذهب حنفی و شافعی ، جبر و اختیار یابرتری مذهب اشعری ، معتزلی و؟ و غیره ، و بین سنیان و شیعیان در مسائل گوناگون مورداختلاف ، و بین همه آنالن با باطنیان ، بحثهای شدید و دامنه داری انجام می شد که غالبا با تشکیل مجالس و تالیف کتابها یا گرفتن اقرار کتبی به ترک عقیده ای و قبول عقیده دیگر منجر می گردید و گاه با تبعید یا کشتن و نظایر آن پایان می یافت .
راستی ، در این حال برای ائتلاف و نزدیک ساختن قلوب مسلمانان - که از آرزوهای مصلحان و درد آشنایالن به شمار می رفت - چه اقدامی بایسته و شایسته می بد؟ آیا تسلیم فضاس مسموم جامعه شدن و ترویج و تشویق صف بندیها، خدمت تلقی می شد یاسکوت و کنازه گکیری از اوضاع ومسائل حاد جامعه بهترین راه به شمار می رفت ؟ بی شک این دو شیوه فوق ، آتش اختلاف راشعله ور ساخته بود و برای رهایی از ین بحران اقدامی شایسته و شجاعانه - برخلاف راههای گذشته - لازم بود اء علامه طبرسی درد را بخوبی احساس کرده بد و در پی رشد واحیای اندیشه وحدت فکری و تفهاهم مذهبی و باعنایت به مقیضیات زمان و به منظور کاستن احتلافهای موجود، به میدان ائتلاف وارد شد و قرآن مجید را که مورداحترام و قبول همه مذاهب اسلامی بود اساس کار خود قرار داد. آزاد اندیشی ، بلندنگری ، سعه صدر، عفت قلم وانصاف درپژوهش از خصایص بارزی است که در کتاب (( مجمع البیان )) وی به چشم می خورد. او خودرادر منبع یا منابع محدودی محصور نساخت ت بلکه اندیشه هالی مخالف و موافق را نظاره کرده ،؟ دامن پژوهش و تحقیق از مرزهای اندیشه خود گذراند و به کاوش دیگاه دیگران ره سپرد و با نظر یکسان به مهم اصنالف و فرقه ها، انجه را صحیح و معقول به بود می پذیرفت و در تقدیم و تاحیر آن غرض خاصی نداشت . علامه همچنین در نقل عقیده دیدگاه محالفان تا آنجا که از نظزاصولی عقیده و مبانی مکتبش خدشه وارد نمی نمود دریغ نمی ورزید .
در میان مولفان و مصنفان کمتر کسی را چون او می توان یافت که کلامش از طعن و اعتراف نسبت به مخالفان طریقه خود خالی باشد او همچون سلف صالح وبه دنبال سیره پیشوایان شیعه ت امامیه ت دفاع از اصول ومبانی شیعه را با حفظ اعتدال ت نداشتن تعصب و افراط و پرهیز از غرور در آمیخته بودو خدمتی پر ارج را در نزدیک ساختن افکار و اندیشه های مذاهب اسلامی به انجام رسادن و نام خودرادر میان شیعیان و دانشمندان منصف اهل سنت جاودانه ساخت .
علامه سید محسن امین عاملی در این باره چنین نمی نگارد: (( بزرگی ، عظمت ، تبحر در علوم و وثاقت او امری است که نیاز به بیان ندارد و مجمع البیان بهترین شاهد بر این مدعاست ؛ کتابی که انواع را در آن جمع ساخته ، نظرات پراکنده در تفسیر را بیان نموده ، و در هر مقام به احادیث اهل بیت - علیه السلام - در تفسیر آیات قرآن اشاره کرده است . او دلایل روشن و مورد قبول را با حفظ اعتدال ، گزینش نیکو در اقوال ، رعایت ادب و حفظ نگهداری گفتار در مقابل مخالفان فکری جمع کرده است ، به نحوی که در کلامش جمله ای که نفرت از خضم را حکایت کرده یا مشتمل بر تقبیح آنها باشد یافت نمی شود و این خصیصه و امتیاز در آثار کمتر مؤ لف و مصنفی یافت می شود. به گفتار او در مقدمه جوامع الجامع بنگرید که چگونه به تعظیم و ثنای علم و دانش صاحب الکشاف بر خاسته است ؛ تا بدانید که آن امر، از بزرگی ، انصاف و پاکی نفس او می باشد. )) (50)
شیخ محمود شلتوت ، رئیس سابق دانشگاه الازهر، طبرسی و آثارش را چنین معرفی می کند: (( طبرسی اگر چه به بیان نظرات اختصاصی شیعه در احکام و آراء مورد اختلاف طریق افراط در پیش نمی گیرد و مخالفان خود و مذهب خود را مورد حمله نمی دهد. واقعیت آن است که باید به این شیوه تا آنجا که به اصول مذاهب و مسائل ریشه ای آن مربوط می شود نگاهی آرام و با اغماض داشته باشیم ....
وی به آنچه داشت و به آنچه از دانش شیخ امت و مرجع بزرگ آن در تفسیر یعنی (( امام طوسی )) صاحب کتاب (( تبیان )) گرد آورد، بسنده نکرد؛ تا آنکه به دانش جدید که بدان آگاهی یافت روی آورد وآن دانش صاحب کشاف بود که شیخ طبرسی این اطلاعات قدیم خود پیوند داد و اختلاف میان او و این کار مانع نشد، چنانکه اموری که از تعصب بر می خاست نیز مانع چنین امری نشد و حجاب هم عصری میان آنها حایل نشد وحال آنکه هم عصری نیز خود نوعی مانع است ....(51) ))
غروب در شامگاه عرفه  
امام مفسران ، امین الاسلام طبرسی پس از هفتاد و نه ( هشتاد) سال زندگی با برکت و سراسر خدمت به اسلام و مردم ، شبانگاه روز نهم ذیحجه سال 548 ق . در شب عید قربان در شهر سبزوار به دیار حق شتافت و جهان اسلام را در عزایش سیه پوش ساخته ، در سوگ نشاند.(52) برخی از نویسندگان اسلامی شیخ طبرسی رابه عنوان ((شهید)) یاد کرده اند. (53) وسیله سم به شهادت رسیده است . در مقابل ، گروهی نیز با توجه به همزمان بودن رحلت شیخ بافتنه طائفه وغز (54)، به شهر ایشان به دست این گروه شورشی اشاره کرده اند.(55)
پیکر پاک علامه از سبزوار به مشهد مقدس انتقال یافت و در نزدیکی حرم مطهر امام رضا علیه السلام در محلی به نام قبرستان قتلگاه به خاک سپرده شد. (56) آرامگاه او که در ابتدای خیابان طبرسی واقع شده ، از آغاز، محل زیارت مؤ منان بوده است و در سال 1370 به موجب طرح توسعه حرم ، به داخل باغ رضوان انتقال داده شد .(57)
یادگاران  
این مقدمه را با یاد آوری از دو فرزند علامه ، پایان می دهیم .
1 - ابونصر، حسن بن فضل بن حسن طبرسی : او در فضایل و کمالات معنوی مرتبه ای بلند داشت ومحدث قمی از او به عنوان فاضل کامل فقیه و محدث بزرگ یاد می کند .(58) به در خواست او بود که پدر، تفسیر جوامع الجامع را تاءلیف نمود مهمترین اثر به یادگار مانده ابونصر، کتاب ((مکارم الاخلاق )) می باشد. (59)
2 - علی بن فضل طبرسی : از او هیچ گونه اطلاعی به دست نیامده
است .

پینوشتها:

1-طبرسی و مجمع البیان ، حسین کریمان ، ج 1، ص 207.
2-مجالس المؤ منین ، قاضی نو الله شوشتری ، ص 202؛ امل الامل ، حر عاملی ، ج 2 ص 216.
3-تاریخ بیهق ، ابوالحسن علی بن زید بیهقی ، ص 242.
4-ریاض العلماء، میزا عبد الله افندی ، ج 4، ص 357؛ اعیان الشعیه ، محسن امین عاملی ، ج 8، ص 398.
5-ر ک : تاریخ بیهقی ، تعلیقات آقای احمد بهمنیار، ص 353؛ طبرسی و مجمع البیان ، ج 1، ص 172.
6-تاریخ بیهقی در سال 565 ق . تاءلیف شده است .
7-تاریخ بیهقی ، ص 242. ( شایان ذکر آن که در سال 565 ه ق . تاءلیف شده است .
8-البلدان ، احمدبن ابی یعقوب یعقوبی ، ص 38.
9-روضة الجنات ، میزامحمد باقر خوانساری ، ج 1، ص 64، به نقل از میزا عبدالله افندی ، شاگرد مرحوم مجلسی .
10-نزهة القلوب ، حمد الله مستوفی ، ص 68.
11-تاریخ بیهق ، ص 242.
12-امین الدین و امین اسلام از القاب فضل بن حسن طبرسی است .
13-ریاض العلماء، ج 4، ص 357؛ مستدرک الوسائل ، میرزا حسین نوری ، ج 3، ص 487؛ طبرسی و مجمع البیان ، ج 1، ص 300، مفاخر السلام ، علی دوانی ، ج 3، ص 412.
14-تاریخ بیهق ، ص 242؛ بیهقی شعری از طبرسی را در کتاب خویش آورده است .
15-انباه الرواة علی بن یوسف ، قفطی ، ج 3، ص 7.
16-تاریخ بیهق .
17-همان .
18-ریاض العلماء، ج 4، ص 341 و342، مقایس الانوار، شیخ اسد الله تستری ، ص 14؛ روضاب الجنات ، ج 5، ص 357؛ طبرسی و مجمع البیان ، ج 1، ص 313.
19-معالم العلما، ابن شهر آشوب ، ص 315 امل الامل ، ج 2، ص 216؛ بحارالانوار، علامه مجلسی ، ج 1، ص 30؛ کشف الضنون ، حاجی خلیفه ، ج 2، ص 1602؛ ایضاح المکنون ، اسماعی با شابغدادی ، ج 2، ص 433، الذریعه ، آقا بزرگ تهرانی ، ج 2، ص 41، منتهی المقال ، ابوعلی حائری ، ص 241؛ معجم المؤ لفین ، عمر رضا کحاله ، ج 8، ص 66؛ طبقات اعلام الشیعه (قرن سادس )، آقا بزرگ تهرانی ، ص 217؛ روضات الجنات ، ج 5، ص 361.
20-مجمع البیان ، امین الاسلام ، ج 1، ص 10.
21-ریاض العلماء، ج 2، ص 358؛ روضات الجنات ، ج 5، ص 362؛ مستدرک الوسائل ، ج 3، ص 487، در ضمن نمونه همین ماجرا به مولا فتح الله کاشانی نویسنده تفسیر منهج الصادقین (متوفی 988 ق .) نیز نسبت داده شده است . رک : روضات الجنات ، همان .
22-طبرسی و مجمع البیان ، ج 2، ص 42، نویسنده در این کتاب صفحاتی را به مقایسه این دو تفسیر اختصاص داده است .
23-جوامع الجامع (به تصحیح ابوالقاسم گرجی )؛ امین الاسلام طبرسی ، ج 1، ص 2.
24-منتهی المقال ، ص 24، امل الامل ، ج 2، ص 216؛ نقد الرجال سید مصطفی تفرشی ، ص 266.
25-الذریعة ، ج 5، ص 248؛ المستدرک علی معجم المؤ لفین ، عمر رضا کحاله ، ص 545.
26-طبرسی و مجمع البیان ، ج 1، ص 280.
27-جوامع البیان (به تصحیح ابوالقاسم گرجی )، ج 1، ص 3؛ برخی به جای جوامع الجامع ، از الوسیط یاد کرده اند. ر.ک : بحار الانوار، ج 102، ص 102، ص 26؛ نقد الرجال ، ص 266.
28-جوامع الجامع (به تفسیر ابوالقاسم گرجی )، مقدمه مصحح ، ص 19.
29-روضات الجنات ، ج 5، ص 357؛ مجالس المؤ منین ، ج 1، ص 490.
30-مسالک الافهام ، شهید ثانی ،، ج 2، ص 321؛ الحدائق الناظره شیخ یوسف بحرانی ، ج 10، ص 51.
31-الحدائق الناظره ، ج 4، ص 244.
32-همان ، ج 8، ص 161.
33-همان ، ج 16، ص 157؛ ج 17، ص 8، 59، 277، 292 و 304.
34-جوهر الکلام محمد حسن نجفی ، ج 4، ص 422.
35-کتاب الخمس ، شیخ حسن نجفی ، ج 4، ص 74 و 422.
36-الحدائق الناظره ، ج 20، ص 224.
37-جواهر الکلام ، ج 25، ص 321 و 322.
38-الحدائق الناظره ، ج 20، ص 164.
39-مسالک الافلام ، ج 2، ص 226 .
40-جواهر الکلام ، ج 23، ص 298.
41-الحدائق الناضرة ، ج 24، ص 23.
42-همان ، ج 22، ص 193، و 195.
43-همان ، ص 523.
44-جواهر الکلام، ج 36، ص 142.
45-ضوابط الرضاع ، محقق داماد، ص 30؛ شرح لعمه : شهید ثانی ، ج 5، ص 165؛ کتاب النکاح ، شیخ انصاری ، ص 321 و 339.
46-الحدائق الناضرة ، ج 26، ص 579 و 605.
47-همان ، ج 24، ص 625.
48-سیاستنامه ، خواجه نظام الملک طوسی ، ص 215.
49-تاریخ ادبیات ایران ، ذبیح الله صفا، ج 2، ص 186.
50-اعیان الشیعه ، ج 8، ص 398.
51-مجله مشکوة ش 30، ص 25 - 13، به نقل از مجله رسالة الاسلام ، ش 3، سال دهم .
52-تاریخ بیهق ، ص 242؛ ریحانة الادب ، ج 21؛ امل الامل ، ج 2، ص 216.
53-ریاض العلماء، ج 4، ص 340، روضات الجنات ، ج 5، ص 357.
54-طایفه غز مرکب از ترکمانان چادر نشین بودند که در سرزمین بلخ و ناحیه ختلان زندگی می کردند و در جنگ با سلطان سنجر، سپاهش را منهدم ساختند و سپس قتل و غارت را در تمام شهرهای خراسان آغز کردند و ظلم و جور وریختن خونها را شدت بخشیدند. آتش زدن کتابخانه های بسیار، انهدام مساجد و کشته شدن عالمان دین نتیجه این رفته بود. (ر. ک : الکامل فی التاریخ ، ابن اثیر، ج 7، ص 99 - 101 راحة الصدور، محمد بن علی بن سلیمان راوندی ص 167 - 183.
55-مکتب اسلام ، ش 10، سال اول ، ص 67.
56-تاریخ بیهق ، ص 242؛ ریاض العلماء، ج 4، ص 345؛ قتلگاه را همان محل شهادت امام رضا علیه السلام دانسته اند گروهی از نویسندگان ، غسلگاه ( مکانی که امام رضا علیه السلام در آن غسل داده اند) را مدفن طبرسی معرفی کرده اند البته چون از قدیم قبرستان قتلگاه را غسلگاه می نامیدند و بعد از این در محاورات به قتلگاه تبدیل شده است می توان این امر را دور از حقیقت نزدیک دانست زیر وسعت باغ حمید بن قحطبه که امام علیه السلام را در آنجا به شهادت رسانیده اند در حدود یک میل در یک میل نوشته اند و احتمال می رود که امام را در گوشه ای از آن باغ یکدیگر نقل کرده اند. رک : مراقد المعارف ، محمد حرز الدین ، ج 1، ص 15 تاریخ آستان قدس رضوی عزیز الله ، ج 1، ص 260.
57-روزنامه جمهوری اسلامی ، شماره 2660، ص 4.
58-سفینة البحار، ج 5، ص 146.
59-الذریة ، ج 22، ص 146.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان