پس از جنگ خیبر تا ماه ذی قعده که پیغمبر خدا به قصد انجام عمره - طبق قرارداد حدیبیه - حرکت کرد اتفاق مهم دیگری در مدینه نیفتاد جز چند ماموریت کوتاه مدت و سپاههای کوچکی که پیغمبر خدا برای سرکوبی برخی از قبایل اطراف مدینه که قصد تجاوز یا خیانتی داشتند فرستاد و خود با آنها نبود و در مدینه برای سر و صورت دادن به وضع مسلمانان توقف فرمود و از جمله حوادث، اسلام سه تن ازنامداران قریش - یعنی خالد بن ولید عمرو بن عاص و عثمان بن طلحه - بود که در این چند ماه اتفاق افتاد و به صف مسلمانان در مدینه پیوستند و برخی اسلام آنها را پس از«عمرة القضاء»ذکر کرده اند.
و چون ماه ذی قعده شد آماده حرکت به سوی مکه و انجام عمره ای که در اثر مخالفت قریش سال گذشته از او قضا شده بود گردید، و با دو هزار نفر از مسلمانان بدان سو حرکت کرد و طبق قراردادی که با قریش داشت اسلحه ای جز شمشیر غلاف شده همراه برنداشتند، ولی رسول خدا(ص)احتیاط کار را کرده برای آنکه مبادا قریش پیمان شکنی کنند محمد بن مسلمه را با صد سوار از جلو فرستاد و دستور داد تا«مر الظهران » - دره ای که مشرف به شهر مکه است - پیش برود و در آنجا توقف کند تا او و مسلمانان برسند.
پیغمبر به «ذی الحلیفه » - و مسجد شجره - رسید و لباس احرام پوشیده «لبیک »گفت، همه مسلمانانی که همراه آن حضرت بودند لباسهای احرام پوشیده با شور و هیجان و شوق بسیار با آن حضرت لبیک گفتند.
قریش طبق قرارداد حدیبیه وقتی از حرکت پیغمبر اسلام آگاه شدند شهر مکه را خالی کرده به کوهها رفتند، فقط عباس بن عبد المطلب و چند تن دیگر در کنار دار الندوه ایستادند تا صفوف مسلمانان را از نزدیک مشاهده کنند.
قرشیان نیز روی تپه ها و کوههای مجاور چادر زده بودند و بخوبی زایران خانه خدا و گروههای منظم مسلمانان را می دیدند.
پیغمبر اسلام با همراهان لبیک گویان با جامه های احرام در حالی که صت شتر برای قربانی همراه آورده بودند به اولین نقطه شهر مکه رسیدند، مهاجرینی که سالها بود این شهر مقدس و وطن مالوف خود را از ترس آزار و شکنجه قریش ترک کرده و آرزوی زیارت آن را داشتند اکنون از نزدیک می بینند و با کمال آسایش خاطر و شوکت و عظمت خاصی وارد این شهر می گردند. مسلمانان مدینه و انصار نیز که مدتها بود آرزوی زیارت خانه کعبه و طواف و عمره را داشتند ولی به خاطر جنگ با قریش و سایر درگیریها نمی توانستند بدانجا بیایند، اکنون در رکاب رهبر بزرگوار و پیغمبرعالی قدر خویش توفیق چنین زیارت و طوافی با این همه قدرت و ابهت نصیبشان شده، خود رسول خدا(ص)نیز که نسبت به این شهر عشق می ورزید و به گفته خود آن حضرت که به صورت خطاب به مکه فرموده بود:
اگر از ترس خویشاوندانم نبود هیچ جا را بر تو ترجیح نمی دادم!
باری همه دلها می تپید و اشک شوق در بیشتر چشمها حلقه می زد، رسول خدا(ص)در حالی که بر ناقه «قصوی »سوار بود بسرعت از سمت شمال وارد شهر گردید، عبد الله بن رواحه مهار ناقه آن حضرت را به دست داشت و رجز می خواند:
خلوا بنی الکفار عن سبیله
خلوا فکل الخیر فی رسوله
یا رب انی مومن بقیله
اعرف حق الله فی قبوله (1)
مسلمانان به همراه رسول خدا به مسجد الحرام آمدند و طواف خانه کعبه را انجام دادند و سپس ما بین صفا و مروه سعی کرده آن گاه موی سر را کوتاه نموده و شتران را در نزدیکی مروه قربانی کردند.