این مسافرت روحانی علاوه بر مزایای معنوی و روحی،یک سلسله مصالح اجتماعی و سیاسی را دربرداشت و موقعیت مسلمانان را در شبه جزیره بالا می برد و باعث انتشار آئین یکتاپرستی در میان ملت عرب می گشت.اولا:قبائل مشرک عرب تصور می کردند که پیامبر با تمام عقائد و مراسم ملی و مذهبی آنان،حتی فریضه «حج »و«عمره »که یادگار نیاکان آنها است،مخالف است.از این جهت،از محمد و آئین او وحشت و اضطراب داشتند.در این موقع شرکت محمد«ص »و یاران او در مراسم «عمره »،توانست تا حدی از وحشت و اضطراب قبائل مشرک بکاهد،و در عمل روشن کند که پیامبر هرگز با زیارت خانه خدا و فریضه یاد شده که از شعائر مذهبی و رسوم مذهبی آنها است،نه تنها مخالف نیست،بلکه آن را یک فریضه لازم می داند،و او بسان پدر بزرگ عرب حضرت «اسماعیل »،در احیاء و ابقاء آنها کوشا است و از این راه می تواند قلوب گروهی را که آئین آن حضرت را با شئون ملی و مذهبی خود صد در صد مخالف می دانستند، به سوی خود جلب نماید و از وحشت آنها بکاهد.
ثانیا:اگر مسلمانان در این راه با موفقیت روبرو شوند،و فرائض عمره را آزادانه در مسجد الحرام،در برابر دیده هزاران عرب مشرک انجام دهند،این عمل، تبلیغ عظیمی از آئین اسلام خواهد بود.زیرا در این ایام که مشرکان،از تمام نقاط عربستان در آن سرزمین گرد خواهند آمد،اخبار مسلمانان را به وطن خود خواهند برد و از این طریق ندای اسلام به نقاطی که پیامبر نمی توانست در آن روز به آن نقاط مبلغ اعزام کند،خودبخود خواهد رسید،و اثر خواهد گذاشت.
ثالثا:پیامبر،احترام ماههای حرام را در مدینه یادآور شد و فرمود:«ما فقط برای زیارت خانه خدا می رویم »،و به مسلمانان دستور داد که از حمل هر نوع اسلحه، جز شمشیری که مسافر در حال سفر همراه خود حمل می کند خودداری کنند.این مطلب،عواطف و تمایلات بسیاری از اجانب را به سوی اسلام جلب نمود،زیرا بر خلاف تبلیغات سوئی که قریش درباره اسلام انجام داده بود،همگی مشاهده کردند که پیامبر گرامی همانند دیگران،جنگ را در این ماهها حرام دانسته و خود طرفدار بقاء این سنت دیرینه است.
رهبر عالیقدر اسلام با خود می اندیشید که اگر در این راه توفیقی نصیب مسلمانان گردد،مسلمانان به یکی از آرزوهای دیرینه خود نائل خواهند شد.همچنین، دورافتادگان از وطن،از خویشان و دوستان خود،تجدید دیدار خواهندکرد،و اگر قریش از ورود آنها به سرزمین حرم جلوگیری نمایند،در این صورت حیثیت خود را در جهان عرب از دست می دهند.
زیرا نمایندگان عموم قبائل بی طرف خواهند دید که قریش با دسته ای که عازم زیارت کعبه و انجام فرائض عمره بودند،و سلاحی جز سلاح مسافر همراه نداشتند، چگونه معامله کردند،در صورتی که «مسجد الحرام »به عموم عرب تعلق دارد،و قریش فقط تولیت مناصب آنجا را دارند.
در این لحظه حقانیت مسلمانان به گونه ای روشن تجلی نموده و زورگوئی قریش آشکار خواهد شد و بار دیگر قریش نخواهند توانست با قبائل عرب بر ضد اسلام پیمان نظامی تشکیل دهند،زیرا آنها در برابر دیده هزاران زائر،مسلمانان را از حق مشروع خود بازداشتند.