شرحی بر دعاهای روزانه حضرت زهرا (علیهاالسلام) (۱)

قَالَتْ فاطمةُ عَلَیهاالسَّلام فی دُعائِها یَومَ السَّبتِ:

شرحی بر دعاهای روزانه حضرت زهرا (علیهاالسلام) (1)

علی حائری

دعای روز شنبه

در طلب رحمت

قَالَتْ فاطمةُ عَلَیهاالسَّلام فی دُعائِها یَومَ السَّبتِ:

1 «اللّهُمَّ افْتَح لَنا خَزائِنَ رَحْمَتِکَ وَ هَبْ لَنا اللّهُمَّ رَحمَةً لا تُعَذِّبُنا بَعْدَها فِی الدُّنیا وَ الآخِرَةِ».

2 «وَ ارْزُقْنا مِنْ فَضْلِکَ الْواسِعِ رِزْقاً حَلالاً طَیِّباً وَ لا تُحوِجْنا وَ لا تُفْقِرْنا اِلی اَحَدٍ سِواکَ».

3 «وَ زِدْنا لَکَ شُکْراً وَ اِلَیْکَ فَقْراً وَ فاقَةً بِکَ عَمَّنْ سِواکَ غِنیً وَ تَعَفُّفاً».

4 «اللّهُمَّ وَسِّع عَلَیْنا فِی الدُّنْیا، اَللّهُمَّ اِنّا نَعُوذُ بِکَ اَنْ تَزْوِیَ عَنّا وَجْهَکَ فِی حالٍ وَ نَحْنُ نَرْغَبُ اِلَیْکَ فیهِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَعْطِنا ما تُحِبُّ وَ اجْعَله لَنا قُوَّةً فِیما تُحِبُّ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ».1

رحمت

قسمت اول دعا راجع به رحمت خداوند است و آن هم خزائن رحمت او و آن هم فتح و گشایش این خزائن و یکی هم اثر این خزینه است. خزینه رحمت و گشایش رحمت الهی چه آثاری دارد؟ چگونه رنج را از ما برمی دارد؟

در مورد رحمت این نکته را بگویم:

من نمی دانم شما در زندگیتان دنبال چه چیزی بوده اید؟ اما حقیقت رحمت در این معناست که تو به حالتی می رسی که دیگر رنجی نمی بینی و خیلی می ارزد که آدم روی پشت اسب ها و شترها ران صاف کند و استخوان بساید تا به یک حقیقتی برسد که رنج هایش را از دست بدهد و حتی در متن بلاها و گرفتاری ها راحت باشد و رنجی نداشته باشد.

جلوه های رحمت خدا

رحمت خدا، نمودها و جلوه هایی دارد. تعبیری است در دعا: «الِهی تَرْحَمُ مَنْ تَشاءُ بِما تَشاءُ کَیْفَ تَشاءُ».2 وقتی می خواهی به کسی محبت کنی، آن طور که خودت می خواهی و با آن چه می خواهی با او مهربانی می کنی؛ حتی با رنج ها و زمین زدن ها.

بارها گفته ام: آدمی که رنجی می بیند، دو نگاه دارد:

یکی این که دیدی فلانی با من چه کرد؟ و یک موقع هم می گوید: فلانی این بود. وقتی ظرف تو می افتد و می شکند، یک وقت می گویی: دیدی شکست؟! یا این که می گویی: دیدی! شکستنی بود؟ این نگاه دوم است که تو را به رحمت حق گره می زند و مست و مدهوشت می کند. با این نگاه و درک مستمر از عنایت های حق، دیگر مگر تو می توانی ضعف اعصاب بگیری؟! دیگران هر چه می خواهند اذیت کنند؛ ولی «عِنْدکَ مِمّا فاتَ خَلَفٌ وَ لِما فَسَدَ صَلاحٌ و فِیما اَنْکَرْتَ تَغْییرٌ فَامْنُنْ عَلَیَّ قَبْلَ الْبَلاءِ بِالْعافِیَةِ وَ قَبْلَ الطَّلَبِ بِالْجِدَةِ وَ قَبْل الضَّلالِ بِالرَّشادِ.»3 تو بهره مند می شوی و قبل از بلا، عافیت را یافته ای و قبل از ضلال و سردرگمی، به رشد رسیده ای. این ها رحمت حق است که ظهور و بروز دارد و این مهربانی و انس اوست که تو را رها نمی کند. دیده اید؟! آدم می خواهد با کسی حرف بزند و قضایا را برایش تشریح کند، مثل مباشر با اربابش، اصلاً نمی ایستد و توجهی نمی کند. می کشد و می رود و تحقیرش می کند. در حالی که دستش را هم به پشتش زده و او با ذلّت دنبالش می رود و می گوید که چه شده و چه نشده. و ارباب اصلاً به روی مبارک هم نمی آورد. یک وقت هم کسی را به یاد می آوری، تنها توقف نمی کند، که می نشیند و با تو انس می گیرد و رهایت نمی کند. تعبیری در دعا آمده و ما به سادگی از آن می گذریم که «یا جَلیسَ مَن ذَکَرَهُ»،4 «یا جَلیسَ الذّاکِرینَ».5 انسان خدا را به یاد می آورد و او کنارش می نشیند و انس می گیرد و رهایش نمی کند. شوخی نیست، آن هم او؛ او که هستی با او به پا شده و مست از اوست.

اثر رحمت

پس از این مرحله، سؤال این است که اثر رحمت مستمر و مفتوح چیست؟ حضرت می فرماید: «هَبْ لَنا اللّهُمَّ رَحمَةً»؛ به ما هبه کن، ببخش، نه در برابر چیزی؛ چرا که ما چیزی نداریم. فقیریم. به ما رحمت و محبتی داشته باشد، که بعدها شکنجه ندهی، فشار ندهی و بر ما سخت گیری نکنی، آن هم در دنیا و عقبی: «فِی الدُّنیا وَ الآخِرَةِ».

ممکن است انسان ظاهراً در رنج باشد، ولی در دل بر او شیرین و گوارا بوده و گاهی هم در ظاهر، نعمت است، ولی در باطن رنج و عذاب که «تُعَذِّبُ مَن تَشاءُ بِما تَشاءُ کَیفَ تَشاءُ».6

وقتی می خواهد عذاب کند و برنجاند، حتی با نعمت ها و با بخشش ها می سوزاند و وقتی که می خواهد بدهد، حتی با گرفتن ها و بلاها می بخشد. این هم اثر رحمت خدا بود. یک دعا واین قدر عنایت و جلوه و این قدر لطافت و ظرافت! به تعبیرها و تکرارهایی که در دعا آمده، دقت کنید و به استغاثه ای که به ذات ربوبی می شود، توجه کنید: «هَب لَنا اللّهُمَّ رَحمَةً لاتُعَذِّبُنا بَعدَها فِی الدُّنیا وَ الآخِرَةِ». چقدر لطافت و توجه! باید مثل تشنه ای به دنبال آب، کلمات آن ها را بچشیم و لمس کنیم.

رزق

اما قسمت دوم: «وَ ارزُقنا مِن فَضلِکَ الْواسِعِ رِزقاً حَلالاً طَیِّباً وَ لا تُحوِجْنا وَ لا تُفقِرنا اِلی اَحدٍ سِواکَ».

در این جا ارتباط رحمت با رزق مطرح است. رزق و خصوصیات رزق چیست؟ منشأ این رزق کدام است؟ ویژگی ها و عنایت هایی که در این رزق برای ما خواهد بود، چیست؟ بعد هم «لا تُحوِجنا وَ لا تُفقِرْنا» مطرح است که معنای احتیاج و فقر چیست؟ چه تفاوتی با هم دارند؟ این ها نکاتی که در این قسمت از دعا قابل تأمل است.

پس از سؤال از رحمت، سؤال از رزق مطرح می شود؛ یعنی آدمی که محتاج رحمت و عنایت های حق است، این رزق را می خواهد.

«وَ ارزُقْنا»، درخواست رزق پس از سؤال از فتح خزائن رحمت و هبه آن است.

خصوصیات رزق

در مورد رزق تعابیری که در آیات و روایات به چشم می خورد، متفاوت است. رزق واسع7 داریم و رزق کریم8 و خصوصیت رزق همین وسعت و کرامت آن است.

وسعت رزق

رزق واسع: رزقی است که تمامی ابعاد و وجود انسان را در برگیرد. رزق ما تنها خوراک و آشامیدن و لباس نیست. می بینیم که در تعابیر آمده: «وَ ارزُقنی التَّجافِی عَن دارِ الغُرُورِ9 وَ ارزُقْنا الشَّهادَةَ»،10 رزق شهادت و معرفت11 و محبت12 را می خواهیم. پس رزق ها گسترده اند. بدن ما رزقی می خواهد. هم چنین حسّ و وهم و خیال و فکر و عقل و قلب و روح ما هم رزقی دارند وهر حدی از رزق قبل، رزق مرحله بعد را روشن می سازد.

به اشاره می گویم که آیات و نشانه های خدا، ارزاق حواسّ ما هستند و تدبر در آیات حق، زمینه ای برای تفکر تو می شود و رزقی است برای فکر تو، تفکر معرفتی را به وجود می آورد که رزق عقل توست، تو می خواهی بسنجی و انتخاب کنی، در تاریکی که نمی شود سنجید. پس این معرفت، رزق عقل توست و عقل با انتخابی که می کند، طاعتی را می آورد و این طاعت، رزق قلب توست و قلب تو با طاعتش قربی را می آورد که این قرب، رزق باطن و روح توست.

رزق در این وسعت مطرح است و محدود به نان و آب و کفش و کلاه نیست.

در نهج البلاغه، حضرت در مورد عثمان تعبیری دارند: «اِلی اَن قامَ ثالِث القَومِ نافِجًا حِضْنَیهِ بَین نَثیلِهِ وَ مُعتَلَفِهِ».13

خیلی دقیق است، می گوید: تا سومی با غرور ایستاد، در حالی که دستش را بالا برده بود و بین توالت و آشپزخانه اش یک کَتی ایستاده، با این غرور در بین توالت و آشپزخانه ایستاده.

نثیل: جایی را می گویند که پشکل می اندازند و معتلف: به جایی که علف می خورند. تعبیر فارسی اش همان توالت و آشپزخانه است.

آیا رزق آدمی همین است؟ پس این حس و وهم و تخیل و تفکر و تعقل و این قلب و روح آدمی را با چه چیزی می خواهی زنده بداری؟ چگونه می خواهی مرزوق کنی؟ آیا این کافی است که جامعه انسانی یک دامپروری بزرگ باشد؟ یعنی زندگی آدم بین آن جایی باشد که می خورد و آن جایی که می گذارد؟ و تمامی وسعت زندگی ما را این دو صفحه پر کند؟

کرامت رزق

خصوصیت دوم، کرامت رزق است. کرامت رزق در این است که تو ذلیل و وابسته نشوی، پست و گرفتار نشوی. رزق کریم، رزقی است که تو را ذلت نچشاند، عزت بدهد، رها و فارغ کند. گاهی رزقی به تو عنایت می شود، ولی این رزق، تو را ذلیل و گرفتار می کند، به خاطر همین است که رزق اولیای خدا «مِن حَیثُ لایَحتَسِب»14 عطا می شود تا از هر تعلق و وابستگی رها باشد.

اگر به من در هر لحظه و از جای خاصی عنایت شود، وابسته می شوم. اما کسی که به او تکیه کند، او کفایتش می کند و از جایی که حساب نمی کند، به او روزی و رزق می دهد؛ چرا؟ چون به او تکیه کردی، پس او به گونه ای تو را مرزوق می کند تا به دیگران وابسته نشوی، که در دعای ابوحمزه آمده: «اَلحَمْدُ لِلّهِ الَّذی وَکَلَنی اِلَیهِ فَاَکرَمَنی وَلَم یَکِلنی اِلی النّاسِ فَیُهِینُونی».15

اصلاً عنایت او در همین است که مرا به خودم واگذار نکرده، حتی در حکومت بر خودم. «سَیِّدی لَو وَکَلتَنی اِلی نَفسی هَلَکتُ»؛16 اگر من را به خودم واگذار کنی، از دست رفته ام و این حقیقت ستاریت اوست که حتی مرا از خودم پوشانده. من بدی های خودم را نمی دانم. اگر به اندازه ای که خداوند از من می داند، می دانستم، بر خودم نمی بخشیدم و سرم را پایین می انداختم و در قعر جهنم می نشستم: «اِلهی ما لِی بَعدَ اَن حَکَمتُ عَلی نَفسی إلا فَضْلُکَ».17

او حتی ما را به خودمان واگذار نکرده، چون محدودیم و نمی فهمیم. خیلی پرواز کنیم، ده سانت است. یکی از اساتید می گفت: این مورچه ها در بهار، یک بارانی که می آید، بالی درمی آورند و یک جفتکی می زنند. آن هایی که آن پایین می مانند، می گویند: چه کرد! همه اش ده سانت پریده. مگر ما چه کرده ایم و چقدر پریده ایم تا هر چه بخواهیم بدهند؟

این هم در مورد رزق کریم که او رزق را داده و آن را با کرامت آدمی همراه کرده است. و این کرامت، انقطاع از غیر و تعلق به ذات ربوبی را به همراه دارد.

منشأ رزق

نکته دیگر که در دعا مطرح است، منشأ رزق است: «وَارْزُقنا مِن فَضلِک الواسِعِ». منشأ این رزق، فضل و عنایت او است، نه عدل او؛ آن هم فضل و زیادتی گسترده و فراگیر.

فضل: زیادتی است، زیادت از نیاز ما، زیادت از استحقاق ما و زیادت از حتی ظرفیت و گنجایش ما.

پس فضل این همه را در برمی گیرد، فضل از نیاز و استحقاق و ظرفیت. یعنی عنایتی که بیش از همه این هاست. بیش از نیاز تو و بیش از استحقاق تو و بیش از حتی ظرفیت و گنجایش تو.

تعبیری است که در دعاهای حضرت زهرا آمده و در مقدمه به آن اشاره شد که: «إلهی أنتَ المُنی وَ فوقَ المُنی».18 خدایا! تو آرزو و بالاتر از آرزوها و خواسته های ما هستی. پس به حق کسانی که برگزیدی و به اشک فرزندانم، عاصیان و گناهکاران از شیعیانم و شیعیان فرزندانم را ببخش. آن «فوق المنی»، فضل اوست. زیادتی عنایت اوست که بیش از استحقاق تو و نیاز تو و حتی ظرفیت و گنجایش توست.

این فضل، واسع است و فراگیر؛ ممکن است به شما یک چیز زیادی بدهند (فضل)، ولی به درد یک کار بخورد. این زیادتی، فراگیر نیست و تمامی وجود شما را در برنمی گیرد.

پس فضل واسع، یعنی زیادتی که بتواند تمامی ابعاد وجودی تو را در برگیرد.

پی نوشت ها:

1 بحارالانوار، ج 87، ص 338، به نقل از البلد الامین، ابراهیم بن علی عاملی کفعمی.

2 مفاتیح الجنان، دعای ابوحمزه.

3 همان، دعای مکارم الاخلاق.

4 میزان الحکمة، ج 3، ص 445، حدیث 638.

5 مفاتیح الجنان، دعای بعد از زیارت امام رضا (علیه السلام).

6 مفاتیح الجنان، دعای ابوحمزه.

7 همان.

8 حج/ 50.

9 مفاتیح الجنان، آداب شب بیست و هفتم رمضان.

10 بحار، ج 20، ب 12، ح 50.

11 همان، ج 91، ب 3، ح 3.

12 همان، ج 75، ب 81، ح 74.

13 نهج البلاغه صبحی صالح، خ 3.

14 طلاق/ 3.

15 مفاتیح الجنان، دعای ابوحمزه.

16 همان.

17 همان.

18 صحیفه الزهرا، ص 210 198.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر