بیبیسادات رضیبهابادی، عضو هیئت علمی دانشگاه الزهراء(س) در گفتوگو با
خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) در پاسخ به این سؤال که قرآن در
روایات امام موسی کاظم(ع) چه جایگاهی دارد؟ گفت: درباره گفتارهای قرآنی امام موسی(ع) مقدمتا باید گفت که با توجه به
پیوند ناگسستنی عترت و قرآن، آگاهی و اشراف زیادی نسبت به قرآن داشته اند. در این
زمینه امام صادق(ع) به یکی از شاگردانشان فرمودند: از این پسرم اگر هر آنچه در
قرآن هست بپرسی با آگاهی به تو پاسخ میدهد.
رضی بهابادی ادامه
داد: سخنان قرآنی امام موسی کاظم(ع) به صورت پراکنده در منابع روایی مانند کافی،
الاستبصار، تهذیب الاخبار و عیون اخبار الرضاء و در تفاسیر روایی مانند نورالثقلین
آمده است و بزرگانی همچون عزیزالله عطاری در کتابی به نام مسند امام موسی کاظم(ع)
روایات ایشان را گردآوری کردهاند و یا در کتاب «بلاغة الامام موسی کاظم» از ابوجعفر الکلبی به صورت موضوعی به این بحث پرداخته است.
عضو هیئت علمی
دانشگاه الزهراء گفت: بیشترین روایت امام، روایات تفسیری است. مراد از روایات
تفسیری آن دسته از روایاتی است که به تبیین معنای ظاهری آیات میپردازند و این
تبیین یا به واژگان و اصطلاحات قرآن از قبیل «غیبت» بر میگردد یا شرح و توضیح
آیات است. بهعنوان مثال، در قصه معروف حضرت موسی(ع) که ایشان به مدین میروند و
با دختران شعیب نبی مواجه میشوند و بعد از این جریان یکی از دختران به شعیب میگوید: «قَالَتْ إِحْدَاهُمَا یَا أَبَتِ
اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِیُّ الْأَمِینُ؛ یکى از آن
دو [دختر] گفت اى پدر او را استخدام کن چرا که بهترین کسى است که استخدام میکنى
هم نیرومند [و هم] در خور اعتماد است»(قصص/26)، حال سؤال این است که
از کجا دانسته میشود که حضرت موسی(ع) امین است؟ امین دانستن از برداشتن سنگ
فهمیده شده است و موسی گفت اگر راه را گم کردم مرا آگاه کنید. این روایت از امام کاظم(ع) در ذیل آیه نقل شده
است.
برگزیده یازدهمین دوره
همایش بینالمللی بانوان قرآنپژوه ادامه داد: نمونه دیگر، آیه «إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبَائِرَ مَا
تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَنُدْخِلْکُمْ مُدْخَلًا
کَرِیمًا؛ اگر از گناهان بزرگى که از آن[ها] نهى شدهاید دورى گزینید بدیهاى شما
را از شما مىزداییم و شما را در جایگاهى ارجمند در میآوریم»(نساء/31) است، که منظو از کبائر چیست؟ امام کاظم(ع) میفرمایند: هر آنچه که
خداوند وعده آتش بر آن را داده است.
استاد دانشگاه
الزهراء تصریح کرد: بخش دیگری از روایات امام موسی کاظم(ع) روایات تأویلی است. در
روایات تأویلی امام به بیان معنای باطنی آیات میپردازند و به عبارت دیگر، آن معانی
که در پس ظاهر کلام خداوند قرار دارد و البته بیارتباط با ظاهر هم نیست. بهعنوان
نمونه، در ذیل آیه «قلْ أَرَأَیْتُمْ
إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُکُمْ غَوْرًا فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِمَاءٍ مَعِینٍ؛ بگو به من
خبر دهید اگر آب [آشامیدنى] شما [به زمین] فرو رود چه کسى آب روان برایتان خواهد
آورد»(ملک/30)، چنین میفرمایند: اگر امام خود را از دست دادید چه کسی برای شما امام جدیدی
را خواهد آورد؟ ظاهر آیه به بحث آب که مایه حیات است برمیگردد و باطن آیه دارای
معنای حیات معنوی است که در حقیقت امام باعث حیات معنوی هستند.
رضی بهابادی اظهار
کرد: بخش دیگری از روایات، روایات جری و تطبیق است و منظور از آنها انطباق الفاظ
آیات قرآن بر مصادیق است. این مصادیق بر چند گونه هستند؛ یک وقتی مصداق، یک مصداق
انحصاری به شمار میآید و مصداقی دیگر برای آیه قابل تصور نیست، اما گاهی آیه دارای
مصداق اکمل است به این معنا که آیه دارای مصادیقی با مراتب مختلف است و امام کاظم(ع)
کاملترین مصداق را معرفی میکنند. به عنوان نمونه، «وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ
هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا؛ و بندگان خداى رحمان
کسانىاند که روى زمین به نرمى گام بر مىدارند و چون نادانان ایشان را طرف خطاب
قرار دهند به ملایمت پاسخ مىدهند»(فرقان/63)، امام میگویند: عباد
الرحمن در این آیه «ائمه» هستند و ائمه بارزترین مصداق این آیه هستند و دیگران هم
میتوانند به عنوان مصداق آیه مطرح شوند.
وی ادامه داد: یکی
دیگر از مصادیق، مصداق عمومی است و امام مصداق عام آیه را مطرح میکنند، ولی قطعا
مصداقی که مطرح میشود، مصداق منحصر آن آیه نیست.
عضو هیئت علمی
دانشگاه الزهراء تصریح کرد: بخش بسیاری از روایات امام کاظم(ع) احادیث استشهادی
است و امام در حقیقت برای اینکه دیدگاه خودشان را در مورد مطلب یا موضوعی را به
اثبات برسانند به آیات قرآن و گاهی هم به مضامین و مفاهیم آن استناد میکنند. عصر
امام، عصری بود که مکاتب فقهی و کلامی وجود داشتند و از میان مکاتب کلامی مرجئه،
جبریه، معتزله و مذهب فقهی حنبلی، حنفی، مالکی و شافعی در زمان امام مطرح بودند و
امام به فراخور بحث استشهادات کلامی و استشهادات اعتقادی داشتند. مثلا در موردی
بنیعباس، پسر عموی پیامبر بودن را افتخاری برای خودشان تلقی میکردند و از این
طریق، خلافت خودشان را بر حق میدانستند و از طرفی تلاش میکردند که این را مطرح
کنند که ائمه(ع) نمیتوانند بهعنوان ذریه پیامبر(ص) محسوب شوند؛ زیرا ائمه(ع)
فرزندان دختر پیامبر(ص) هستند و فرزند دختر، ذریه محسوب نمیشود.
وی ادامه داد: در
مناظره امام کاظم(ع) با هارونالرشید، هارون به امام گفت که به چه دلیل شما میگویید
از ذریه پیامبر هستید در حالی که پیامبر(ص) نسلی از خودشان به جای نگذاشتهاند و
نسل انسان از اولاد ذکور است و نه از اولاد اناث؟ شما فرزندان دختر او هستید در
حالی که فرزند دختر نسل ندارد. با اصرار هارون امام کاظم(ع) از قرآن دلیل آوردند
و امام فرمودند: «وَمِنْ ذُرِّیَّتِهِ
دَاوُودَ وَسُلَیْمَانَ وَأَیُّوبَ وَیُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَکَذَلِکَ
نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ؛ و به او اسحاق و یعقوب را بخشیدیم و همه را به راه راست
درآوردیم و نوح را از پیش راه نمودیم و از نسل او داوود و سلیمان و ایوب و یوسف و
موسى و هارون را [هدایت کردیم] و این گونه نیکوکاران را پاداش مىدهیم» (انعام/84) و امام
ادامه داد حال پدر عیسی کیست؟ هارون جواب داد:
عیسی پدر ندارد. بعد امام فرمودند: ما او را از طریق مریم به سایر فرزندان، انبیاء
کردیم و به همین طریق ما ائمه(ع) نیز از طریق دختر رسول اکرم(ص) به نسل و ذریه
وی ملحق میشویم.
برگزیده یازدهمین
دوره همایش بینالمللی بانوان قرآنپژوه اظهار کرد: بیشترین روایات، روایات تفسیری
است که معنای ظاهری آیه را مطرح میکند. به بیان دیگر، همان چیزی که علم تفسیر
عهدهدار آن است و ائمه(ع) از جمله حضرت کاظم(ع) به معنای ظاهری آیه پرداختهاند.