به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، سیّدمرتضی میرسراجی (کارشناس علوم حدیث، پژوهشگر مهدویّت) در یادداشتی که در اختیار ایکنا قرار داده، تلاش کرده است به شبههای در خصوص امامت پاسخ دهد. مطابق این شبهه «یکی از قواعد شیعه این است که هر کسی از اهل بیت ادّعای امامت کند و چیزهای خارقالعاده که نشانگر صدق و راستی او هستند ارائه دهد امامت او ثابت می شود امّا با آن که «زید بن علی» ادّعای امامت کرد شیعیان، امامت او را نپذیرفتند و در مقابل، امامت را برای مهدی غایب خود که ادّعای امامت نکرده و آن را اظهار ننموده (چون طبق عقیده آنها در کودکی غایب و پنهان شده است) ثابت کردند». در پی متن کامل این یادداشت را ملاحظه میکنید:
گفتند خلایق که تویی یوسف ثانی/چون نیک بدیدم به حقیقت به از آنی
شیرینتر از آنی به شکر خنده که گویم / ای خسرو خوبان که تو شیرین زمانی
از افتراها و دروغهای بیاساس نسبت به مکتب حَقّه تشیّع اثنی عشری و خصوصا در حوزه مقدّسه مهدویّت (عج) که به دست وهّابیان ساخته و پرداخته شده، نمونه زیر است که در کتاب شیطانی و بیمقدار "اسئله قادت شباب الشیعة الی الحق" (سئوالاتی که باعث هدایت جوانان شیعه به سوی حق شد) مطرح شده است(1) که متاسّفانه در ایّام حج به دست زائران شیعه داده میشود و ما در این فرصت از فضل خدا در مقام یک جوان شیعه بدان پاسخ میگوییم:
«یکی از قواعد شیعه این است که هر کسی از اهل بیت ادّعای امامت کند و چیزهای خارقالعاده که نشانگر صدق و راستی او هستند ارائه دهد امامت او ثابت می شود امّا با آن که «زید بن علی» ادّعای امامت کرد شیعیان، امامت او را نپذیرفتند و در مقابل، امامت را برای مهدی غایب خود که ادّعای امامت نکرده و آن را اظهار ننموده (چون طبق عقیده آنها در کودکی غایب و پنهان شده است) ثابت کردند.»
در مقام پاسخ به سئوال فتنهانگیز این وهّابی به چند نکته مهم باید اشاره کرد: اوّلا در کدام کتاب معتبر شیعه این قاعده آمده که هر کس از اهل بیت ادّعای امامت کند و چیزهای خارقالعادّه که نشانگر صدق و راستی او است ارائه دهد، امام است؟
ثانیا: در کجا آمده که حضرت زید بنعلی (پسر گرامی امام سجّاد (ع)) ادّعای امامت کرده است ؟ کسی که این اشکال را طرح کرده بیشک از تاریخ اسلام هیچ اطّلاعی ندارد و از این موضوع بیخبر است و نسبت دادن امامت به آن بزرگوار از سوی طایفه و فرقه گمراه «زیدیّه» را ادّعای امامت پنداشته است.
ثالثا: آورده است که "شیعیان امامت او را نپذیرفتند". سئوال اینجا است که چه وقت حضرت زید بن علی ادّعای امامت کرد که سپس ما بگوییم چرا شیعیان آن را نپذیرفتند؟
رابعا: در حضرت زید بن علی چه چیز خارق العادهای بود که دلالت بر امامت ایشان میکرد؟ در حالی که طبق روایات، در امر خروج و قیامش با حضرت امام صادق (ع) مشورت کرده است.(2)
خامسا: قیاس بین حضرت زید بن علی و حضرت امام زمان (عج) از جنس قیاس مَع الفارِق است و ربطی به هم ندارند و از بیسوادی و بیاطّلاعی شخصی که این ابهام را ساخته و پرداخته، سرچشمه گرفته است.
سادسا: چه کسی گفته حضرت مهدی (عج) ادّعای امامت نفرموده است. در روایات معتبر به این امر بارها اشاره شده است: نمونه اوّل: «ابونَصر طَریف گوید: برصاحب الزّمان (عج) وارد شدم ... فرمود : آیا مرا میشناسی؟ عرض کردم : بلی!، فرمود: من کیستم ؟ عرض کردم: شما سرور من و فرزند سَروَر من هستید. فرمود: از این نپرسیدم، طَریف گوید: عرض کردم: فدای شما شوم پس برایم بیان فرمایید! امام زمان(عج) فرمودند: من خاتم الاوصیاء (آخرین وصی و جانشین برحق ّپیامبر (ص)) هستم .(3)
نمونه دوّم: «حَکیمه (عمّه مکرّمه حضرت امام حسن عسکری (ع)) که خود از شاهدان ولادت امام زمان(عج) نیز بوده است در مورد لحظه تولّد آن حضرت (عج) چنین گفته است: «... دیدم نوری «نَرجِس» ( مادر مکرّمه امام زمان (عج)) را فرا گرفته است که من قادر به دیدن او نبودم و آن کودک را دیدم که روی به سجده نهاده و دو زانو بر زمین گذاشته است و دو انگشت سَبّابه خود را بلند کرده و میفرماید: «شهادت میدهم که خدایی جز الله نیست. یگانهای که شریکی ندارد و شهادت میدهم که جَدّم محمّد رسول خدا (ص) و پدرم امیر مومنان (ع) است. سپس امامان را یک به یک شمرد تا به خودش رسید . آنگاه فرمود: پروردگارا ! آن چه به من وعده فرمودی اجابت کن و کار مرا به فرجام رسان و قدمم را استوار و زمین را به واسطه من پر از عدل و قسط گردان!»(4)
علاوه بر این موارد که نمونههایی از ابراز و اعلان امامت حضرت مهدی (عج) به طور مستقیم از سوی ایشان بوده است میتوان 69 سال دوران غیبت صُغری(پنهان زیستی کوتاه مدّت) آن حضرت را نیز برشمرد که حضرتش از طریق وکلا و نائبان خود با مردم به وسیله نامه و توقیعات ارتباط تنگاتنگ داشتند که این مورد نیز خود نشانی از ادّعای امامت و سرپرستی امّت اسلام است.
پس این که بافنده این ابهام و اوهام تصوّر کرده حضرت مهدی (عج) ادّعای امامت نکرده به خطا رفته است، بلکه ایشان در خفاء بوده است. در ضمن امام حسن عسکری(ع) پدر معظّم حضرت مهدی(عج) نیز بارها فرزند بزرگوارشان را در بین جمع یا به طور اختصاصی به افراد ثِقَه و مورد اعتماد نشان میدادند و به آنها تاکید میکردند که امام بعد از من این شخص است .(5)
بنابر این شیعه هر ادّعا یا کار خارق العادّه را دلالت بر مقام و منصب امامت نمیداند زیرا مسئله امامت و اسامی و جایگاه هر یک از امامان در زمان پیامبر عظیم الشّان اسلام، پیشتر و صریحا برای عموم مردم بیان شده است و خداوند جای هیچ شک و شبهه ای را جز برای بیمار دلان باقی نگذاشته است.
سابعا: شیعه راستین در طول دوران حضور امامان(ع) و همین طور امامت حضرت ولی عصر(عج) هرگز و به هیچ وجه شخصی را دلبخواه- حتّی اگر اهل تقوا و وَرَع نیز بوده- به عنوان امام انتخاب ننموده است بلکه انتخاب حضرت مهدی(عج) به عنوان امام عصر برای شیعه، مستند به روایات معتبر و وصیّت شخص رسول اکرم(ص) بوده که از ناحیه خداوند متعال صورت گرفته است که در آن ذرّهای خلل و ابهام و دخالت بشر وجود ندارد.
نشان اهل خدا عاشقی ست با خود دار/ که در مشایخ شهر این نشان نمی بینم
بدین دو دیده حیران من هزار افسوس/ که با دو آینه رویش عیان نمی بینم
پی نوشت
1. ر.ک : ... ، اسئله قادت الشباب الشیعة الی الحق( سئوالاتی که باعث هدایت جوانان شیعه شد.) چاپ 1، عربستان سعودی، 1385 ش( 1427 ق.).
2. المجلسی ، محمّد باقر (م.1110 ق.)،بحار الانوار ،ج 46 ، ص 174.
3و 4. ابن بابویه ، محمّد بن علی (م.381 ق.)، کمال الدّین، ج 2 ب 42 ص 428.
5. همو ، پیشین، ج 2 ب 43 ، ص 435.