تأثیر مبانی فلسفی بر نظام اقتصادی اسلام از دیدگاه امام علی علیه السلام

جهان بینی حاکم بر رفتار اقتصادی، فلسفه نظام اقتصادی است. مقصود از نظام اقتصادی، مجموعه ای از الگوهای رفتاری است که شرکت کنندگان در نظام را به یک دیگر و به اموال و منابع پیوند می دهد، و در مسیر اهدافی معیّن، به نحو هماهنگ، برای کسب بیش ترین کامیابی اقتصادی سامان می یابد

چکیده

جهان بینی حاکم بر رفتار اقتصادی، فلسفه نظام اقتصادی است. مقصود از نظام اقتصادی، مجموعه ای از الگوهای رفتاری است که شرکت کنندگان در نظام را به یک دیگر و به اموال و منابع پیوند می دهد، و در مسیر اهدافی معیّن، به نحو هماهنگ، برای کسب بیش ترین کامیابی اقتصادی سامان می یابد. در فلسفه اقتصاد، رابطه خدا با جهان طبیعت، در رابطه خالقیّت، ربوبیّت، مالکیّت، احاطه و سلطه و قیّومیّت آشکار می شود. رابطه خدا با انسان نیز در دو وجه هدایت و رزاقیّت تجلّی می یابد. در جهان شناسی از دیدگاه علی علیه السلام جهان بی هدف و بیهوده آفریده نشده، و حرکت هستی به سمت خدا است. همه چیز برای انسان آفریده شده، و خداوند مالک خزائن غیبی است. دنیا محلّ آزمایش، و هستی، دارای نظام عِلّی و معلولی است. این دیدگاه، رفتارهای اقتصادی متفاوتی را پدید می آورد؛ منابع را محدود نمی داند؛ علل غیبی را در نظر می آورد و سود را در بهره اقتصادی منحصر نمی پندارد.

از دیدگاه علی علیه السلام انسان موجودی دوبعدی است و رفتارهای اقتصادی او نیز باید سمت و سوی الاهی داشته باشد. این نگاه، آزادی فعّالیّت اقتصادی، عدم دخالت و مالکیّت خصوصی گسترده را برنمی تابد. از جامعه شناسی امام علی، نظریّه اصالت فرد و جامعه برمی آید. حاکمیّت سنّت های الاهی بر جوامع انسانی، امری مورد تأکید حضرت است. شماری از این سنّت ها بر رفتارهای اقتصادی مردم با جامعه و دولت یا سیاست های اقتصادی اثر می نهند. تقوا و ایمان می توانند پویایی اقتصاد را تضمین کنند. شکر و توبه نیز درهای خزائن الاهی را به سوی بندگان می گشایند. سنّت الاهی استدراج چنین معنا می دهد که گاهی خداوند به بندگان نافرمان خود نعمت می بخشد، نه به دلیل شایستگی آن ها، بلکه به جهت آزمایش و مجازات در روز موعود و این ها تفاوت اساسی با اقتصاد رایج سرمایه داری، دارد.

مقدّمه

استقلال فکری ما در ساحت اقتصادی، آن گاه حاصل می شود که نظامی اقتصادی بر اساس جهان بینی، ارزش ها و اهداف اسلام، کشف و طرّاحی کنیم. اگر هدف نهایی در فعّالیّت های اقتصادی فقط پاسخ دادن به امیال مادّی و شهوانی باشد، الگوهای رفتاری آن بسیار متفاوت از الگوهای رفتاریی خواهد بود که هدف غایی آن، کسب رضایت خداوند متعالی باشد. حتّی اگر جامعه، هدف میانی اقتصاد خود را گسترش عدالت اجتماعی و اقتصادی قرار دهد، الگوهای رفتاری آن متفاوت از جامعه ای خواهد بود که آمال و آرمان های فعّالیّت های اقتصادی اش برآوردن امیال مادّی است.

نظام اقتصادی فعلی حاکم بر دنیا، بنیان های خود را بر اساس تفسیر خاصّی از خدا، جهان، انسان و جامعه گذاشته، و بر اساس همین تفاسیر، انسان محوری را در همه فعّالیّت های اقتصادی اصل قرار داده، و نظام سرمایه داری لیبرال را طرّاحی و اجرا کرده است. در این نظام، الگوهای رفتاری در عرصه فعّالیّت های اقتصادی، برخاسته از حقوق اقتصادی ویژه، و حقوق اقتصادی در بستر مبانی مکتبی نظام اقتصادی آن، شکل گرفته و مبانی مکتبی اش بر اساس دیدگاه خاصّی که درباره مقوله های خدا، جهان، انسان و جامعه ارائه می دهد، سامان یافته است.

اگر دیدگاه های اسلام در مبانی فلسفیِ مربوط به نظام اقتصادی، با مبانی فلسفی نظام های دیگر اقتصادی متفاوت باشد که هست، باید بپذیریم که مبانی مکتبی، حقوق اقتصادی، الگوهای اقتصادی و در نتیجه، نظام اقتصادی اسلام با نظام های اقتصادی دیگر تفاوت خواهد داشت.

1. مفاهیم و کلّیّات(2)

پیش از آغاز بحث، مفاهیم و واژه هایی را که در مقاله به کار می رود، تعریف می کنیم تا تلقّی روشنی از آن ها داشته باشیم.

نظام اقتصادی: نظام اقتصادی، مجموعه ای از الگوهای رفتاری است که شرکت کنندگان در نظام را به یک دیگر و به اموال و منابع براساس مبانی مشخّص پیوند داده و در جهت اهداف معیّنی به نحو هماهنگ برای کسب بیش ترین توفیق اقتصادی سامان یافته است.

مبانی فلسفی نظام اقتصادی: منظور از آن، جهان بینی حاکم بر رفتار اقتصادی، و مشتمل بر قضایایی است که با کلمه «هست» یا «نیست» بیان می شود و موضوع آن خدا، انسان، جامعه، دنیا و آخرت است.

مبانی مکتبی نظام اقتصادی: مبانی مکتبی، مجموعه ای از قضایایِ کلّیِ دستوری (بایدی) است که ویژگی های ذیل را دارد:

1. زیربنای نظام و حقوق اقتصادی است؛

2. برگرفته از مبانی فلسفی است؛

3. در تعیین عناصر نظام اقتصادی و چگونگی ارتباط آن ها مؤثّر است؛

4. حرکت به سمت اهداف را زمینه سازی می کند.

اهداف نظام اقتصادی: اهداف، مقاصدی است که نظام اقتصادی برای رسیدن به آن طرّاحی شده، و برگرفته از مبانی فلسفی نظام اقتصادی است و به طور منطقی باید اهداف نظام با اهداف شرکت کنندگان در نظام هماهنگ باشد.

دو دیدگاه درباره نظام اقتصادی

درباره نظام اقتصادی، دو دیدگاه کاملاً متفاوت وجود دارد. بر اساس یک دیدگاه، بهترین و کاراترین نظام اقتصادی در عالم خارج موجود است. وظیفه متفکّران اقتصادی فقط درک و کشف آن و هماهنگ شدن با آن است و باید از دخالت های ناروایی که سبب اختلال کارکرد آن می شود، پرهیز کرد.(3)

بر اساس دیدگاه دوم، نظام اقتصادی بر حسب ضرورت طبیعی و غریزی شکل نمی گیرد؛ بلکه دولت ها باید قوانین مربوط به فعّالیّت های افراد و سازمان ها را وضع، اجرا و پاسداری کنند تا زمینه تحقّق نظام اقتصادی مطلوب فراهم آید.(4) این مقاله بر اساس دیدگاه دوم تنظیم شده است.

مبانی فلسفی نظام های اقتصادی

حال با توجّه به مقدّمات مذکور، مهم ترین مبانی فلسفی تأثیرگذار بر نظام های اقتصادی (خداشناسی، جهان شناسی، انسان شناسی و جامعه شناسی) را با تأکید بر دیدگاه های امیر مؤمنان علیه السلام مطرح می کنیم.

خداشناسی

یکی از اساسی ترین مبانی فلسفی نظام سرمایه داری «دئیسم» است. بر اساس اعتقاد به دئیسم، خداوند همانند ساعت سازی است که جهان را مانند ساعت ساخته و آن را به حال خود رها کرده است و در آن هیچ گونه دخالت و هدایت تکوینی و تشریعی ندارد. خداوند، نظام طبیعی را که کارآمدترین نظام است، آفریده و خود به گوشه ای رفته است. نظام اقتصادی نیز جزئی از نظام طبیعی است که خداوند در آن هیچ گونه دخالتی ندارد و از طریق هماهنگی افراد با نظام طبیعی که به وسیله «دست نامرئی» از ناحیه جست و جوی منافع مادّی شخصی حاصل می شود، به بهترین وجه شکل می گیرد. اگر هر کس در فعّالیّت های اقتصادی خود فقط نظرش به حدّاکثر کردن لذّت و منافع مادّی شخصی باشد، منافع مادّیِ اجتماعی، به خودی خود به حدّاکثر خواهد رسید؛ پس نظام اقتصادی که جزئی از نظام طبیعی جهان است، هیچ نیازی به دخالت یا هدایت تکوینی و تشریعی خداوند ندارد.(5) این در حالی است که در جهان بینی اسلامی، خداوند در همه عرصه های جهان حضور فعّال داشته، به طور پیوسته به امر آفرینش و هدایت تکوینی و تشریعی مشغول است و این امور در قالب روابطی تعریف می شود که برخی از آن ها به این قرار است.

1. رابطه خدا با جهان طبیعت

یک. رابطه خالقیّت

خدای متعالی جهان طبیعت را با همه اجزایش آفریده و خلقت همچنان استمرار دارد:

آسمان ها و زمین و هر چیزی که در آن ها و بین آسمان و زمین قرار دارد، همه مخلوق خدای متعالی هستند و هیچ مانعی برای قدرت او وجود ندارد.(6)

از این بیان فهمیده می شود که جهان طبیعت، آفریده الاهی است و خداوند یگانه آفریننده مستقّل کلّ اشیای عالم است و هیچ چیز مانع قدرت او در آفرینش اشیا نیست.

امام علی علیه السلام در کلامی به استمرار خلقت الاهی تصریح دارد و می فرماید:

سپاس خدایی را که هرگز مرگ او را فرانمی گیرد و هر روزی، خلقت جدیدی دارد که پیش از آن وجود نداشت.(7)

دو. رابطه ربوبیّت

در سخنان امام علی علیه السلام تدبیر امور عالم، فراوان به خداوند متعالی نسبت داده شده است.(8)

سپاس خدایی را که ... انجام دهنده هر امری است که اراده می کند؛ دانای به امور غیب، آفریننده آفریده ها و نازل کننده قطرات باران و تدبیرکننده امر دنیا و آخرت است.(9)

در نظر حضرت امیر، تدبیر الاهی چنان نفوذ دارد که گاهی باعث می شود تصمیم های دقیق بندگانش در هم ریزد و به سمتی حرکت کند که خواسته آنان نیست.(10)

سه. رابطه مالکیت

مقصود از مالکیّت، مالکیّت حقیقی است، نه مالکیت اعتباری. از دیدگاه امام علی علیه السلام تمام هستی ملک حقیقی خدای بزرگ است: «له ما فی الارضین والسماوات و ما بینهما.»(11)؛ آن چه در زمین ها و آسمان و بین آن دو وجود دارد، همه مال خدا است».

چهار. رابطه احاطه و سلطه

امیر مؤمنان علیه السلام در گفتار فراوانی، احاطه وجودی و علمی خدا را بر تمام موجودات جهان بیان می کند. در برخی از آن ها فقط به احاطه وجودی،(12) در بعضی دیگر، احاطه علمی،(13) و در مواردی نیز هم به احاطه علمی و هم وجودی اشاره شده است.(14)

خدای متعال، دانا به تمام اسرار عالم و ضمیر انسان ها است؛ بر همه چیز احاطه و غلبه دارد و توانا بر هر امری است.

پنج. رابطه قیّومیّت

قیّومیّت خداوند، بیانگر آن است که خدا برپادارنده جهان هستی و قوام آن از او است. این مطلب هم به نحو صریح و هم مفهوم آن در بسیاری از بیانات علی علیه السلام آمده است.(15)

همه چیز خشوع کننده خدا و قائم به او هستند. هم او بی نیازکننده هر فقیری و عزیزدارنده هر ذلیلی است.(16)

شاید بتوان روابطی بیش از آن چه بین خدا و جهان هستی که در حوزه اقتصاد مؤثّر باشد، از گفتار امام علی برشمرد؛ امّا برای نشان دادن ویژگی های نظام اقتصادی از دیدگاه حضرت و تمایز آن از دیگر نظام های اقتصادی به همین مقدار بسنده می شود.

2. رابطه خدا با انسان

هر چند روابط پیشین، شامل رابطه خدا و انسان نیز می شود، روابط اختصاصی نیز بین خداوند و انسان ها موجود است که در عرصه تحلیل های اقتصادی جایگاه ویژه ای دارد. به چند نمونه مهم آن اشاره می شود:

یک. هدایت تکوینی انسان

منظور از هدایت تکوینی هر موجودی، به فعلیّت درآوردن استعدادها و به کمال رساندن آن موجود است. هر چند این هدایت تکوینی شامل همه موجودات عالم می شود، هدایت انسان در جایگاه کسی که رفتارهای اقتصادی او در سازمان دادن نوع نظام اقتصادی مؤثّر است، منزلت ویژه ای در این بحث دارد. گفتار حضرت در این باب فراوان است(17) که به ذکر یک نمونه بسنده می شود:

ای انسانِ آفریده شده در حدّ اعتدال!، ای آن که در تاریکی رحم ها و در پرده های تو در تو نگهداری ات کرده اند! آفرینش تو از گل خالص آغاز شد و در قرارگاهی مطمئن جایت دادند. تا زمانی معلوم و تا مدّتی که بهره تو است، در شکم مادر خود می جنبیدی و به دعوت کس پاسخ نمی گفتی و آواز کسی شنیدن نتوانستی؛ سپس، تو را از قرارگاهت بیرون راندند. به سرایی آمدی که هرگز آن را ندیده بودی و راه رسیدن به منافع آن را نمی شناختی. پس چه کسی تو را به کشیدن غذا از پستان مادر راه نمود و به تو آموخت که نیازها و خواسته هایت را از کجا طلب کنی؟ هیهات! آن که در شناخت صفات کسی که اندام و اعضا دارد، ناتوان است، از شناخت صفات آفریدگارش ناتوان تر است و هر چه او را به صفات مخلوقاتش محدود کند، از شناخت او دورتر گردیده است.(18)

هدایت تشریعی انسان، به معنای نشان دادن راه کمال و سعادت او است. چنان که گذشت، مکتب دئیسم که زیربنای فلسفی تفکّر لیبرالیسم اقتصادی است، انسان را از هدایت تشریعی بی نیاز می داند، و اعلام می کند که عقل انسان به تنهایی قادر است هم سعادت و کمال خود را بشناسد، و هم توانایی کافی را در تشخیص راه وصول به آن دارد؛ امّا آموزه های امام علی علیه السلام در بسیاری از خطبه های نهج البلاغه و دیگر منابع روایی، غیر از آن است.(19) حضرت نیاز انسان به هدایت تشریعی جهت شناسایی کمال و سعادت انسان و همچنین راه وصول آن را به صراحت بیان می کند:

خداوند، انبیای خود را فرستاد تا بیان کننده حق و سفیرانی بین خالق و مخلوق باشند.(20)

دو. رابطه رزاقیّت

علی علیه السلام درباره رازقیّتِ خداوند مطالب فراوانی فرموده، و ابعاد گوناگون آن را بیان کرده است. در یک نگاه شاید بتوان چنین گزارشی ارائه کرد:

روزی انسان ها دو نوع است: روزی ای که انسان به دنبال آن می دود و روزی ای که به سراغ انسان می آید؛ حتّی اگر انسان در پی آن نباشد.(21) چون انسان ها مخلوق خداوند متعال هستند، خدا آن ها را دوست دارد و به آن ها روزی می دهد؛(22) بلکه بر خود لازم کرده است که روزیشان را عطا کند(23) و توسعه در رزق و روزی مردم را مورد نظر خود قرار بدهد.(24) همو به نحو عادلانه روزی آن ها را تقسیم می نماید.(25)

در نگاه حضرت، خداوند بزرگ روزی بندگانش را تقدیر و اندازه گیری می کند(26) و با توسعه و تضییق آن، انسان ها را در معرض آزمایش قرار می دهد؛(27) امّا خداوند برای بندگان مؤمن خود امتیاز دیگری قرار داده است و روزی آن ها را از مجراهایی که هیچ گاه گمانش را نمی برند (من حیث لایحتسب) می دهد.(28)

تقدیر روزی و تعیین و تقسیم آن به وسیله خداوند نه تنها با کار و تلاش منافاتی ندارد، بلکه از دیدگاه حضرت، کار و تلاش یکی از اسباب و علل تعیین روزی است: «لِکُلِّ شی ءٍ سبب»؛(29) یعنی هر چیزی سبب دارد. حضرت، ضمانت رزق، و لزوم کار و تلاش را نیز بیان می دارد:

خداوند روزی شما را بر عهده گرفته و شما را به تلاش فرمان داده است (قد تکفّل لکم بالرّزق و اَتم بالعمل) مبادا طلب چیزی را که برای شما بر عهده گرفته، از چیزی که بر شما فریضه کرده اند، سزاوارتر جلوه کند،(30)

و سیره عملی امیر مؤمنان علیه السلام نیز به طور کامل مؤیّد این نظریّه است.(31)

در یک نگاه

رابطه ای که امام علی علیه السلام بین خدای متعالی و جهان هستی و انسان ترسیم می کند، در مقایسه با رابطه ای که نظام اقتصادی لیبرال به تصویر می کشد، تفاوت های اساسی دارد. از گفتار حضرت پیدا است که فیض الاهی پیوسته در جهان هستی جریان دارد و جهان هستی و حلقه های خلقت آن جریان آفرینش، مستمر بوده، همچنان ادامه دارد. آفریدگار این آفریده ها، خداوند حکیم و مدبّر است که به اقتضای حکمت الاهی، جهان هستی و حلقه های خلقت آن، با تدبیر پروردگار عالم در جریان، و هدایت تکوینی خداوند در برگیرنده همه موجودات هستی از جمله انسان است که این هدایت، هم در صحنه های اقتصادی و هم غیراقتصادی جریان دارد. همچنین هدایت تشریعی، امری مسلّم و ضرور در جمیع رفتارهای انسان است و خدای بزرگ با ارسال پیامبران و کتاب های آسمانی، راه وصول به سعادت دنیا و آخرت را به انسان نشان داده و جایگاه وحی را که یکی از راه های دستیابی به سعادت است، در کنار حسّ و عقل، امری غیرقابل انکار می شمارد.

این گونه آموزه ها با دیدگاه دئیسم که آفرینش جهان را «آنی و لحظه ای» می پندارد و آفریدگار جهان را همانند معمار بازنشسته، دست بسته می داند که جهان و انسان را به حال خود رها ساخته تا بشر فقط با تجربه و عقل خود، راه سعادت را شناسایی کند و بپیماید، به طور کامل متفاوت است و این، تفاوت های فراوانی را در ساحت اقتصادی نمایان می سازد.

جهان شناسی

بر اساس دیدگاه فلسفی اقتصاد سرمایه داری لیبرال، خداوند، نظامی را در جهان طبیعت قرار داده است که طبق قاعده علّی و معلولی عمل می کند. خدا علّت محدثه آن است؛ امّا علّت مبقیه آن نیست و به صورت خودکار عمل می کند و همیشه کارآمدترین نظام، در عالم تکوین وجود دارد و پیروی و هماهنگی با نظام طبیعی، سعادت بشر را در همه ابعاد تضمین می کند. یگانه وظیفه ای که فیلسوفان و عالمان دارند، شناسایی و کشف آن نظام، آن گاه پیروی و هماهنگی با آن است.

تأثیر جهان شناسی لیبرالیسم بر اقتصاد

نگرش پیشین در عرصه جهان شناسی، آثار متعدّدی در حوزه اقتصاد دارد که برخی از آن ها بدین قرار است.

1. اقتصاد و رفتارهای اقتصادی بشر نیز جزو طبیعت بوده؛ بنابراین، قوانین نظام طبیعی در این حوزه نیز جاری می باشد و تنها روش دستیابی به این نظام در عرصه اقتصاد، آزادی همگانی و رقابت کامل فعّالیّت های اقتصادی می باشد؛ یعنی رقابت برای وصول به حدّاکثر سود و منافع شخصی، منافع جامعه را نیز به حدّاکثر می رساند.

2. خداوند متعال در روند و تنظیم اوضاع اقتصادی، هیچ گونه نقش و دستوری ندارد.

3. در تنظیم وضعیّت اقتصادی، هیچ نهادی، حتّی دولت، مجاز به دخالت نیست.(32)

گرچه مکانیزم بازار در مواجهه با بحران هایی اجتماعی و اقتصادی همانند جنگ جهانی، عدم توانایی خود را نشان داده و سبب شده تا نظام سرمایه داری لیبرال تعدیل، و به نظام ارشادی همراه با دخالت دولت تبدیل شود، این دخالت همواره به صورت یک استثنا و در حدّی که اصول اساسی اقتصاد لیبرالیسم، همانند آزادی های فردی و مالکیّت خصوصی، کم ترین تغییر را متحمّل شود، پذیرفته شده است؛ چنان که هنوز هم کلاسیک ها، نئوکلاسیک ها و طرفداران مکتب پولی بر کارآمدتر بودن نظام لیبرال اصرار می ورزند.

جهان شناسی از دیدگاه امام علی علیه السلام

در بحث پیشین، رابطه خدای متعالی با جهان، تبیین و مشخّص شد که جهان با عنایت و تدبیر الاهی اداره می شود و قوام آن لحظه به لحظه به اراده و مشیّت او وابسته است و این، جهان شناسی خاصّی را به ما ارائه می دهد که در عرصه اقتصاد، رفتارهای ویژه ای را معرّفی می کند که متفاوت از رفتارهایی است که نظام اقتصادی لیبرال ارائه می دهد؛ امّا به برخی مشخّصه های دیگر جهان از دیدگاه حضرت علی علیه السلام که در رفتارهای اقتصادی انسان تأثیر دارد، اشاره می شود:(33)

1. هم جهان مادّی و محسوس، و هم جهان غیب با عنایت و تدبیر الاهی اداره، و دوام و قوام آن، لحظه به لحظه به اراده خدای متعالی وابسته است.

2. جهان، هدفدار خلق و اداره می شود و همه موجودات جهت تقرّب به خداوند، او را تسبیح می گویند.

3. بازگشت جهان آفرینش و همه اشیای آن، به سوی خداوند است.

4. دنیا محلّ آزمایش، کشت، تمرین، مسابقه آمادگی، و جهان آخرت، جهان کیفر، پاداش، درو، و بهشت و جهنّم، پاداش کیفر انسان ها است.

5. جهان مادّی و غیرمادّی (غیب) قانون علّی دارد و فیض الاهی از مسیر آن اسباب و علل جریان می یابد. علّیّت در جهان هستی، سلسله وار به خدای متعالی منتهی می شود و همه فرمان بردار مطلق اویند.

6. جهان غیب، دارای خزائن ثابت، مجرد، و فناناپذیر است.

پیامدهای جهان شناسی از دیدگاه حضرت علی علیه السلام در اقتصاد

پیامدهای طولی و عرضی این گونه نگاه به مقوله جهان، بسیار گسترده است که پرداختن به همه آن ها نوشتاری گسترده و مستقل را می طلبد؛ امّا برای نشان دادن تأثیر این نوع جهان شناسی، به برخی از پیامدهای آن در عرصه اقتصادی اشاره می شود.

1. در تعریف نظام اقتصادی، بیان شد: «نظام اقتصادی، مجموعه ای از الگوهای رفتاری است که شرکت کنندگان در نظام را به یک دیگر و به اموال و منابع پیوند می دهد و بر اساس مبانی مشخّص، در جهت اهداف معیّنی به صورت هماهنگ سامان می یابد». وقتی انسان، جهان را تفسیر کند که محلّ آزمایش، و همه امور جهان بازگشت گاهشان خدای بزرگ است و در جهان هستی، علل غیرمادّی وجود دارد که با فرمان برداری از خداوند سبب افزایش توان اقتصادی افراد می شود، به یقین رفتارهای اقتصادی که از چنین انسانی در حوزه تولید، توزیع و مصرف بروز می کند، بسیار متفاوت از رفتارهای اقتصادی انسانی خواهد بود که جهان را چنین نمی بیند و معتقد است: در جهان، نظام طبیعی بوده و یگانه معیار تعیین کننده نوع رفتار اقتصادی را هماهنگی با آن نظام می داند. نتیجه چنین وضعیّتی در تفاوت در نظام اقتصادی آشکار خواهد شد.

2. وقتی خدای بزرگ در جهان غیب، دارای خزائن غیبی باشد که محسوسات و امور مادّی، مراتب نازله آن خزائن به شمار می رود و هر چه از آن خزائن نازل شود، هیچ گونه نقص و کاستی در آن ها پدید نمی آید، روشن می شود که منابع اقتصادی جهان غیر محدود است؛ هر چند بالفعل (نازل شده مادّی) محدود باشد؛ امّا بر اساس مبانی فلسفیِ اقتصادِ سرمایه داری لیبرال، امور غیرمادّی و غیر قابل تجربه حسّی هیچ گونه جایگاهی ندارد و آنان منابع اقتصادی موجود طبیعت را محدود و غیرقابل افزایش می دانند و در تعریف علم اقتصاد اظهار می دارند: «اقتصاد، تخصیص بهینه منابع محدود برای نیازهای نامحدود است».

از دیدگاه علی علیه السلام این منابع نامحدود و دست یافتنی است و خداوند می تواند در هر زمانی از خزائن غیب خود منابع مادّی را بیفزاید.

3. در جهان شناسی از دیدگاه امام علی علیه السلام ، نظام طبیعی موهوم فلاسفه اقتصاد سرمایه داری لیبرال دور از مشیّت و اراده لحظه به لحظه خدای متعالی وجود ندارد و «دست نامرئی آدام اسمیت» از آستین نظام قیمت های بازار رقابت آزاد بیرون نمی آید تا پیام آور آزادی همگانی و رقابت کامل دور از دخالت تکوینی و تشریعی خداوند باشد؛ بلکه امور مربوط به حوزه اقتصاد همانند همه امور جهان مادّی و غیرمادّی در معرض فیض مستقیم و مستمر الاهی بوده و در تنظیم امور اقتصادی به نحوی که خدای متعالی راضی باشد، هم اراده و مشیّت تکوینی الاهی دخالت دارد و هم به اراده تشریعی خدا نیاز است؛ بنابراین، دخالت دولت جهت تنظیم امور اقتصادی منطبق با اراده تکوینی و تشریعی خالق هستی برای دستیابی به سعادت دنیا و آخرت بشر، امری لازم و ضرور است.(34)

4. اگر انسان دنیا را محلّ کشت محصول و جهان آخرت را محل برداشت آن بداند و عمل او بذر محصولی است که در دنیا کاشته می شود و بهشت محصول و سودی است که به انسان می رسد، سود و زیان در نظر انسان معنا و مفهوم دیگری می یابد. چه بسا ممکن است فرد مؤمنی در صحنه فعّالیّت های اقتصادی با زیانی مواجه شود؛ امّا به رغم آن، جامعه سود ببرد و اسباب خشنودی یکایک جامعه فراهم شود؛ ولی آن فرد در یک برآیند بین سود آخرتی و زیان مادّی دنیایی، سود فراوانی برده، خود را سودمند ببیند. انسان در پرتو چنین باورهایی چه بسا از لذّت های زودگذر مادّی صرف نظر کند و با ایثار و فداکاری، مصالح جامعه را بر مصالح فردی خود ترجیح دهد.

حدّاکثر کردن سود شخصی در فعّالیّت های اقتصادی، نشأت گرفته از حبّ الذّات است که در نهاد هر انسانی نهفته؛ امّا تفسیر سود به سود مادّی اقتصادی مشکل بزرگی را در مسیر اقتصاد امروز جهان قرار داده است؛ چرا که در بسیاری مواقع جمع بین منافع مادّی افراد و جامعه امری غیرممکن می نماید و دست نامرئی آدام اسمیت در قالب سیستم قیمت ها، توان حلّ چنین مشکلی را ندارد و افراد حاضر نیستند برای منافع عمومی و جامعه، از منافع خود چشم بپوشند؛ بنابراین بین منافع فردی و عمومی تضاد و ناسازگاری شدیدی پدید می آید و روز به روز بر امکانات و توان افراد قوی افزوده می شود و افراد ضعیف و محروم، منتظر محرومیّت و ضعف بیش تری خواهند بود، و این مشکل فقط با تفسیری که امیر مؤمنان علیه السلام از سود ارائه کرده، قابل حلّ است.

5. از دیدگاه امام علی علیه السلام در جهان، از جمله در صحنه های اقتصادی دو نوع علّت (علّت مادّی و غیبی) وجود دارد. همه علل مادّی و غیبی فیض علّیّت خود را در هر لحظه ای از خداوند می گیرند و خدا در هر لحظه ای می تواند هر علّتی را از اثر بیندازد.

انسان شناسی

در اقتصاد سرمایه داری لیبرال ادّعا می شود که به نظام سازی اقتصادی نیازی نیست، و بهترین نظام اقتصادی با آزادگذاشتن انسان ها در فعّالیّت های اقتصادی سامان می یابد و این دیدگاه در مباحث انسان شناسی ریشه دارد و به صورت عمده از سه اصل متأثّر است.

1. خویش مالکی

از دیدگاه فلسفه لیبرالیسم، انسان مالک مطلق خود، کار و اموال خویش است و هر گونه خواسته باشد می تواند مالش را مصرف کند. این دیدگاه، یکی از مبانی اعتقاد به آزادی فردی در عرصه اقتصادی و مالکیّت خصوصی در نظام اقتصاد سرمایه داری لیبرال است.

2. ارضای تمنیّات و امیال نفسانی، انگیزه و هدف اقتصادی

هدف از تلاش انسان در عرصه اقتصادی، از امیال و تمنیّات نفسانی اش سرچشمه می گیرد؛ بنابراین هر انسانی هر چیزی را که به نفع خویش می پندارد و هر روشی را که برای به دست آوردن آن مفیدتر می داند، برمی گزیند. این امیال در نهاد و طبیعت بشر نهاده شده است.

این تفسیر از انسان، گویا سبب شده است که نظام اقتصاد سرمایه داری لیبرال، حدّاکثرکردن منفعت مادّی شخصی را یگانه هدف فعّالیّت های اقتصادی افراد معرّفی کند؛ بلکه با این گونه معرّفی کردن انسان، خواسته است افراد در کوشش های اقتصادی خود، فقط به دنبال چنین هدفی باشند.

3. عقل انسان در خدمت شهوات او

عقل انسان خدمتگر شهوات او در برآوردن اهداف و امیال او است و هر کس بتواند از عقل خود استفاده ابزاری بیش تری کند، عاقل تر است.

وقتی حدّاکثر کردن سود شخصی، هدف فعّالیّت های اقتصادی افراد باشد و این هدف از امیال نفسانی انسان نشأت گرفته و عقل هم خدمتگزار امیال انسان در برآوردن هدفش باشد، باید بپذیریم: «تمام الگوهای علمی، مانند الگوی مصرف، سرمایه گذاری، تولید، هزینه و بازار از امور پیشین متأثّر باشد(35)».(36)

انسان شناسی از دیدگاه امام علی علیه السلام

ویژگی های انسان الاهی، هدف از آفرینش و برخی ویژگی های دیگر انسان که از دیدگاه امیر مؤمنان علی علیه السلام می تواند در رفتارهای اقتصادی مؤثّر باشد، از این قبیل است:

1. فلسفه آفرینش انسان

در این دیدگاه، انسان نه برای دنیا، بلکه برای جهان آخرت آفریده شده است: «انما خُلِقْتَ لِلاخرة لالِلدنیا(37)» و در آخرت، در معرض حسابرسی اعمال و نیّات قرار می گیرد. انسان مؤمن در هر فعلی، بلکه در هر نیّتی باید هدف غایی پیشین را در نظر داشته باشد؛ در نتیجه، چنین انسانی در ساحت فعّالیّت های اقتصادی هیچ گاه هدف از تلاش اقتصادی را رفاه مادّی که خلاف دستورهای الاهی باشد، قرار نمی دهد و در کل، نظام اقتصادی باید به نحوی سامان یابد که انسان را به هدف غایی آفرینش (بندگی خدای متعالی) نزدیک سازد. در اتّخاذ سیاست های کلّی اقتصادی جامعه به طور حتم باید به هدف کلّی غایی توجّه جدّی شود. در نظام اقتصادی اسلام، عدالت اقتصادی هدف سیاسی است که در همه حال می تواند به صورت ابزاری برای هدف غایی پیشین مورد توجّه سیاست گذاران اقتصادی باشد؛ بنابراین، پیگیری هدف خلقت انسان در فعّالیّت های اقتصادی در ابعاد خُرد و کلان، سبب تفاوت های پیشین در رفتارهای اقتصادی افراد و نظام اقتصادی از دیدگاه لیبرالیسم و امام علی علیه السلام خواهد شد.

2. دو بعدی بودن انسان

حضرت امیر تصریح می فرماید که انسان از دو بعد مادّی و روحی آفریده شده است: نیمی از او از خاک و نیم دیگرش از روح.(38)

از دیدگاه اسلام، تمایلات نفسانی و غرایز، اموری هستند که برای تکامل انسان در جهان مادّی ضرورت دارند، و نباید آن ها را سرکوب کرد؛ چنان که نباید زمینه سرکشی آن ها را فراهم ساخت؛ بلکه باید آن ها را تعدیل کرد، و در اختیار عقل قرار دارد و بدین گونه، راه سعادت را در دنیا و آخرت فراهم آورد.

عقل انسان همراه لشکر خدای رحمان است و شهوات و خواسته های نفسانی، رهبر لشکر شیطان شمرده می شود. نفس انسان، میان این دو قرار دارد. هر یک از این دو، نفس را به سوی خود می کشد. هر یک از آن دو لشکر، پیروز شود نفس انسان زیرفرمانش خواهد بود.(39)

در مبانی انسان شناسی لیبرالیسم، عقل، خدمت گزار تمایلات نفسانی و ابزاری برای رسیدن به آن ها است.

به یقین، این دو دیدگاه از انسان، سبب تفاوت های روشنی در اهداف فعّالیّت های اقتصادی خواهد شد. دیدگاه لیبرالیستی درباره انسان، مبنای ایدئولوژیک آزادی و رقابت کامل و عدم دخالت دولت در اقتصاد را در پی دارد؛ امّا دیدگاه امام علی علیه السلام درباره انسان چنین الزامی را القا نمی کند.

3. مالکیّت خدا و منتخب و مسؤولیّت انسان

امام علی، جهان و همه موجودات آن را ملک طِلق خدا می داند. انسان و تمام قوا و نیروهای روحی و جسمی او از آن خدا است. خدا انسان را آفرید و او را به صورت بهترین مخلوق خود برگزید و بار مسؤولیّت اطاعت و فرمانبرداری اختیاری را بر عهده او قرار داد.(40)

ویژگی مالکیّت خدا بر جهان و انسان، و خلیفه و منتخب بودن انسان به طور منطقی دو نتیجه ذیل را به دنبال خواهد داشت:

1. تصرّف در مال و قوای جسمی و فکری انسان محدود به حدودی است که خدا مشخّص می کند.

2. انسان در برابر خداوند مسؤول است؛ بنابراین اگر از حدود الاهی تجاوز کند، مؤاخذه خواهد شد.

اصول بینشی اسلامی نیز مبنای ایدئولوژیک اصول اقتصادی متعدّدی چون مالکیّت مختلط، آزادی در کادر محدود و دخالت دولت در فعّالیّت های اقتصادی خواهد بود.(41)

جامعه شناسی

نظریّه پردازان مکتب لیبرالیسم، مدافع نظریّه اصالت فردی اند. بر اساس این نظریّه، در عالم خارج، به حقیقت چیزی جز افراد که در هویّت و اثر، مستقل از یک دیگرند، وجود ندارد و جامعه، امری اعتباری است و وجود حقیقی ندارد و انسان، در همه کوشش ها، مصالح فردی را مدّنظر قرار می دهد و برای امری اعتباری نمی کوشد؛ پس همه سعی افراد باید برای برآوردن امیال شخصی سازماندهی شود و منافع و مصالح جامعه اعتباری، از رهگذر پیگیری منافع و مصالح افراد تأمین خواهد شد. مفاهیم اجتماعی را باید با توجّه به مفاهیم دال بر افراد، رفتار و روابطشان تعریف کرد. همچنین نظم های اجتماعی باید بر اساس انگیزه، اعتقاد و قابلیّت های فرد صورت پذیرد و این دیدگاه، تأثیر فراوانی بر الگوهای اقتصاد سرمایه داری گذاشته است.

در نقطه مقابل، بر اساس نظریّه اصالت جامعه که در جوامع سوسیالیستی مطرح است، هویت و روح جمعی اصالت دارد. افراد وقتی درون جامعه قرار می گیرند، در پرتو آن، روح جمعی حاکم بر جامعه، هویت شخصی می یابد و احساسات، عواطف، تمایلات و اندیشه های آن ها شکل می گیرد.(42)

جامعه شناسی از دیدگاه امام علی علیه السلام

دیدگاه امام علی علیه السلام درباره جامعه را در دو بخش پی می گیریم:

1. فرد و جامعه از دیدگاه امام علی علیه السلام

با مراجعه به سخنان حضرت امیر مشخّص می شود که او در برخی سخنان، به اصالت فرد، و در بعضی دیگر به اصالت جامعه اشاره دارد. در دسته دوم، مردم و جامعه را مورد خطاب قرار می دهد. جامعه را در صورتی که هماهنگ با هم، اهداف مشترکی را دنبال کنند، مجرای فیض الاهی بر می شمارد: «اِنَّ یداللّه علی الجماعة؛(43) به درستی که دست خدا با جماعت است». در برخی سخنان امام علی علیه السلام ، جامعه چنان ویژگی هایی دارد که «اگر کسی از اعمال جامعه ای خشنود باشد، گویی خود داخل کارهای آن بوده است. بر هر کس که همراه جماعت باطل باشد، دو گناه خواهد بود: یکی گناه آن کار که مرتکب شد، و دیگری گناه خشنودی او به آن کار».(44)

در عین حال، اصالت فرد نیز در منابع اسلامی و در سخنان حضرت مورد تأیید قرار گرفته است:

هر که عملش او را واپس دارد، نسبش سبب نشود که پیش افتد. هر که شرافت و حسب خود را از دست بدهد، شرافت و حسب نیاکان سودش نکند؛(45)

بنابراین، از دیدگاه امام علی علیه السلام هم افراد، هویّت حقیقی و فردی دارند و هم هویّت جامعه از قدر مشترک و وجه غالب هویت افراد جامعه انتزاع می شود؛ یعنی افراد در جامعه دارای شخصیّت مستقل هستند، و در عین حال از یک دیگر اثر می پذیرند.

مسأله حائز اهمّیّت، نوع تفسیری است که در منافع فرد و جامعه ارائه می شود. در دیدگاه لیبرالیستی، مقصود از منافع فردی، صرفا منافع مادّی فرد است که خواسته ها و تمایلات نفسانی، آن را تعیین می کند؛ امّا در نگرش امام، منافع فرد با توجّه به اهداف عالی انسانی که همانا رسیدن به قلّه رفیع عبودیّت است، تعیین می شود. در جامعه اسلامی با صرف نظر کردن افراد از منافع مادّی به جهت رسیدن به منافع معنوی عالی تر، امکان تعارض بین منافع افراد و جامعه کم تر اتّفاق می افتد و اگر در مواردی چنین اتّفاقاتی بیفتد، با اتّخاذ سیاست هایی این مشکل به نفع جامعه اسلامی حل می شود.

2. سنّت های الاهی حاکم بر جوامع انسانی از دیدگاه امام علی علیه السلام

مقصود از سنّت های الاهی یک سلسله قضایایی شرطی است که در صورت وجود شرط یا سبب، جزا و مسبّب هم حاصل خواهد شد. این قضایای شرطی از طبیعت زندگی انسان و رفتار او در ارتباط با جهان پیرامونش استخراج می شود.

حضرت علی علیه السلام افزون بر بیان سنّت ها، به نحو کلّی و عام، موارد و نمونه های فراوانی از آن را بر می شمارد تا مردم و جوامع بشری با درک درست موضوع و موارد آن ها، راه سعادت و شقاوت خود را بیابند، و همچنین بدانند که سنّت های الاهی، اموری تصادفی و بدون برنامه نیستند و با اختیار و آزادی انسان ها منافاتی ندارند؛ بلکه بشر می تواند با شناخت سنّت های الاهی، به آینده بهتری امیدوار باشد و نیز خود را در معرض نابودی قرار ندهد. به تعدادی از این سنّت های الاهی که در سخنان حضرت وجود دارد و در رفتارهای اقتصادی مردم، جامعه یا دولت و سیاست های اقتصادی مؤثّر است، اشاره می کنیم:(46)

تقوا و ایمان

جامعه ای که به تقوا آراسته می شود، از امدادهای غیبی بهره مند، و سختی ها از آن دور و برکات الاهی بر آن نازل می شود.

هر کس که تقوا پیشه کند، رحمت قطع شده خداوند دوباره تجدید می شود و نعمت های الاهی بعد از فرونشستن به جوشش درمی آیند و برکات تقلیل یافته فزونی می یابند.(47)

ایمان و تقوا، اعتقاد به حضور دائم ذات باری تعالی در همه امور اجتماع است و حاصل این ایمان و تقوا عبارت است از اخلاق کاریِ صحیح، معاملات درست، تولید مفید و کارآ، پرهیز از اسراف و تبذیر، عدالت در فعّالیّت های اقتصادی که به دنبال آن، اقتصادی پویا و بالنده پدید می آید و بی ثباتی درونی اقتصاد از بین خواهد رفت.(48)

عدل و قسط

اجرای عدالت، ضرورترین نیاز هر جامعه است. اساس عالم آفرینش بر عدل و حق پایدار است. امام علی علیه السلام در سخنانش برای عدل نقش محوری قائل است: به وسیله برقراری عدالت، برکات و نعمت های خدای متعالی فزونی می یابد.(49)

در عدالت گشایش است و آن که از دادگری به تنگ آید، از ستمی که بر او می رود، بیش تر به تنگ می آید.(50)

یاری خدا

در قرآن، و روایات معصومان علیه السلام از جمله در سخنان امام علی علیه السلام فراوان آمده است که اگر کسی خدای متعالی را یاری دهد، در مقابل، خدا نیز به او یاری خواهد رساند. تردیدی نیست که یاری رساندن خدا جز عمل به دستورهای الاهی در عرصه های فردی و اجتماعی نیست.

امیر مؤمنان در گفتاری می فرماید:

هرکسی اطاعت خدای متعالی را سرمایه خود قرار دهد، سودهای فراوانی بدون تجارت به دست می آورد.(51)

شکرگزاری خدا

رابطه شکر با نعمت های الاهی در روایات به ویژه در سخنان امام علی و همچنین در قرآن فراوان آمده است. در بیش تر این کلمات اشاره به فزونی نعمت ها در ازای سپاسگزاری از خداوند است. در مقابل، ناسپاسی سبب زوال نعمت می شود.(52) یکی از نعمت های برجسته خداوند، مال دنیا است که اگر شکر آن را بجا آوریم، و در راه درست از آن ها استفاده کنیم، خداوند بر اموال انسان و جامعه، خواهد افزود و اگر در برابر این نعمت ناسپاسی صورت پذیرد، و آن ها را در غیر مسیری که خدا خواسته است، به کار بریم، زمینه زوال آن ها را فراهم کرده ایم.

توبه

یکی از اسباب و وسایل معنوی توبه است که آثار مادّی و معنوی فراوانی را در پی دارد. با استغفار، درهای خزائن زمین و آسمان به سوی بندگان خدا باز می شود و جامعه از فقر و بیچارگی رهایی یافته، به سعادت و رفاه مادی نایل می شود.

استدراج

مقصود از استدراج آن است اگر به کسی نعمت های فراوان می رسد، همیشه به معنای خوب بودن او نیست؛ بلکه گاه به جهت مهلت دادن به بنده گناهکار است و هر چه گناه می کند، نعمت بیش تری به او می رسد تا شاید از راه نعمت دادن شرم کند و برگردد. خدا او را به حال خود وامی گذارد تا به عذاب بسیار سخت در دنیا یا آخرت یا هم در دنیا و آخرت مبتلا سازد.(53) امام علی علیه السلام در این باره می فرماید:

هنگامی که خدای سبحان با وجود گناهانت نعمت هایش را پی درپی بر تو می فرستد، آن برای تو استدراج است.(54)

سنّت های الاهی در سخنان امیر مؤمنان علیه السلام فراوان آمده است و بیان تفصیلی و تحلیلی هر یک از گنجایش این نوشتار خارج است و به آن چه گذشت، بسنده می شود.

پی نوشت ها:



1 عضو هیأت علمی گروه اقتصاد پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.

2. جهت آشنایی بیش تر با این بحث، ر.ک: سیّدحسین میرمعزّی: نظام اقتصادی اسلام (مبانی فلسفی)، اوّل، کانون اندیشه جوان، تهران، 1378 ش، ص 14 27.

3. ژید، شارل و ژیست، شارل: تاریخ عقاید اقتصادی، ترجمه کریم سنجابی، ج 1، ص 125.

4. همان، ج 2، ص 62 و 67 .

5. ر.ک: فریدون تفضّلی: تاریخ عقائد اقتصادی، دوم، نشر نی، تهران، 1375 ش، ص 87؛ ژید، شارل و ژیست، شارل: تاریخ عقائد اقتصادی، ترجمه کریم سنجابی، دوم، دانشگاه تهران، ج 1، ص 83.

6. الاصول من الکافی، ج 1، ص 141، حدیث 7.

7. همان.

8. بحارالانوار، ج 77، ص 308، ح 13؛ ج 57، ص 166، ح 104، ص 107، ح 90؛ ج 3، ص 272، ح 9؛ ج 94، ص 96، ح 12؛ ج 4، ص 319، ح 45، ص 317، ح 41 و ص 253، ح 7؛ ج 84، ص 132، ح 24.

9. من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 427، ش 1263؛ مصباح المتهجّد، ص 380، ش 508.

10. ابی جعفر محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی: التوحید، ص 288، ش 6، کتاب الخصال، تصحیح و تعلیق: علی اکبرالغفاری، منشورات جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیه قم المقدسه، الطبعة الرابعه، ص 33، ش 1.

11. الحافظ ابن نعیم احمد بن عبداللّه الاصفهانی: حلیة الاولیاء و طبقات الأصفیاء، دارالکتب العلمیه، الطبعة الاولی، لبنان، 409 ق / 1988 م، ج 1، ص 73؛ کنزالعمال، ج 1، ص 409، ش 1737.

12. حلیة الاولیا، ج 1، ص 72 و 73، نهج البلاغه، خطبه 82 و 151؛ بحارالانوار، ج 4، ص 266، ح 14، ص 269، ح 15، ص 266، ح 14.

13. عبدالواحد محمد تمیمی آمدی: غررالحکم و دررالکلم، شرح جمال الدین محمد خوانساری، با مقدمه و تصحیح میرجلال الدین حسینی ارموی، چهارم، انتشارات دانشگاه تهران، 1373 ش، ج 2، ص 444، ش 5053، ص 503، ش 3447؛ ج 4، ص 538، ش 6891؛ نهج البلاغه، خطبه 128.

14. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، سوم، انتشارات مشرقین، 1379 ش، خطبه 186.

15. نهج البلاغه، خطبه 89، 108، 159؛ بحارالانوار، ج 4، ص 317، ح 43، ص 310، ح 38، ص 269، ح 15، و ص 221، ح 2.

16. نهج البلاغه، خطبه 108؛ بحارالانوار، ج 4، ص 317، ح 43.

17. بحارالانوار، ج 58، ص 10، ح 8؛ ج 60، ص 347، ح 34؛ نهج البلاغه، خطبه 162.

18. نهج البلاغه، خطبه 162.

19. همان، خطبه 1، 20، 26، 72، 81، 83، 91، 94، 95، 98، 144، 183.

20. غررالحکم و دررالکلم، ج 4، ص 99، ش 5433.

21. ر.ک: نهج البلاغه، حکمت 371.

22. بحارالانوار، ج 77، ص 340، ش 28؛ ابن ابی الحدید: شرح نهج البلاغه، ج 19، ص 141.

23. ر.ک: نهج البلاغه، خطبه 108.

24. التوحید، ص 232، ش 5؛ بحارالانوار، ج 57، ص 107، ح 90.

25. ر.ک: نهج البلاغه، خطبه 89.

26. غررالحکم و دررالکلم، ج 4، ص 95، ش 5423؛ نهج البلاغه، خطبه 90.

27. ر.ک: نهج البلاغه، خطبه 90.

28. غررالحکم و دررالکلم، ج 2، ص 539، ش 3533.

29. محمد ری شهری: میزان الحکمة، اوّل، انتشارات دارالحدیث، 1416 ق، ج 2، ص 1232، ش 8168.

30. نهج البلاغه، خطبه 113.

31. دانشنامه امام علی علیه السلام ، ج 7، مقاله «سیره اقتصادی علی علیه السلام »، نوشته سیدرضا حسینی، ص 235.

32. ر.ک: تفضلی، فریدون: تاریخ عقائد اقتصادی، ص 70 و 86؛ شارل ژید ژیست: تاریخ عقائد اقتصادی، ج 1، ص 14، 83 135.

33. ر.ک: نهج البلاغه، خطبه 23، 62، 63، 64، 81، 82، 83، 90، 143، 153، 181، 182؛ بحارالانوار، ج 77، ص 310، ح 14، ص 401، ح 38؛ ج 78، ص 5، ح 55؛ غررالحکم، ج 6، ص 80، ش 9606، ج 5، ص 103، ش 7561.

34. جهت آشنایی بیش تر با فلسفه و ضرورت دخالت دولت در اقتصاد از دیدگاه امام علی علیه السلام ر.ک: مقاله «دولت و سیاست های اقتصادی از دیدگاه امام علی علیه السلام » نوشته آقای دکتر گیلک، در دانشنامه امام علی علیه السلام ، ج 7، ص 315.

35. ر.ک: سیدحسین میرمعزی: نظام اقتصادی اسلام (مبانی فلسفی)، ص 48 .

36. مطالب این بخش، از منابع زیر تنظیم شده است: آنتونی آربلاستر: ظهور و سقوط لیبرالیسم غرب، ترجمه عباس مخبر، نشر مرکز، اوّل، 1376 ش، ص 1 126؛ عبداللّه نصری: آزادی در خاک، مجله قبسات، سال دوم، ش 5 و 6، ص 64 به بعد؛ سیدحسین میرمعزی: نظام اقتصادی اسلام (مبانی فلسفی)، ص 43 49 .

37. نهج البلاغه، نامه 31 .

38. بحارالانوار، ج 11، ص 122، ح 56 و 122؛ جواهرالمطالب، ج 2، ص 161، ش 137؛ نهج البلاغه، خطبه 1 .

39. میزان الحکمه، ج 3، ص 2038، ش 13379.

40. حلیة الاولیاء، ج 1، ص 73؛ کنزالعمال، ج 1، ص 409، ش 1737.

41. شایان توجّه است که این نتایج سه گانه به طور مستقیم از ویژگی خلیفه خدا و مسؤول بودن انسان بر نمی آید؛ بلکه این دو ویژگی اقتضا دارد که انسان مسلمان این سه مطلب را از دستورهای الاهی کشف کند که با مراجعه به این دستورها چنین می یابد.

42. در تنظیم مطالب این بخش از منابع زیر استفاده شده است:

دانیال لیتل: تبیین در علوم اجتماعی، ترجمه عبدالکریم سروش، اوّل، مؤسّسه فرهنگی صراط، 1373 ش، ص 311 به بعد؛ سیدحسین میرمعزّی: نظام اقتصادی اسلام (مبانی فلسفی)، ص 49 55؛ ظهور و سقوط لیبرالسیم، ص 55 80.

43. نهج البلاغه، خطبه 127.

44. همان، حکمت، 146.

45. همان، حکمت، 378.

46. این امور به معنای منطقی متباین نیستند؛ بلکه ممکن است عام و خاص مطلق یا من وجه نیز باشند. چون هر یک اهمّیّت خاصی دارند، ذکر آن ها لازم به نظر می آید.

47. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، خطبه 198، ص 414.

48. ر.ک: عباس میرآخور: «ویژگی های نظام اقتصاد اسلامی،» مقالاتی در اقتصاد اسلامی، ص 83.

49. میزان الحکمه، ج 1، ص 256، ش 1702.

50. نهج البلاغه، خطبه 15 .

51. غررالحکم و دررالکلم، ج 5، ص 385، ح 8864.

52. همان.

53. ر.ک: غررالحکم و دررالکلم، ج 4، ص 68، ش 5318 و ص 550، ش 6943؛ ج 3، ص 132 و 133، ش 4047.

54. همان، ج 3، ص 132، ش 4047.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر