نماز جمعه تهران به امامت آیت الله یزدی ۲۹/۷/۱۳۷۹

الحمد لله رب العالمین باری ء الخلائق اجمعین الذی بعد فلا یری و قرب فشهدالنجوی تبارک و تعالی و الصلاة و السلام علی اشرف الانبیاء و افضل السفراءو خاتم الرسل محمد و علی آله الطیبین الطاهرین.

خطبه اول

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین باری ء الخلائق اجمعین الذی بعد فلا یری و قرب فشهدالنجوی تبارک و تعالی و الصلاة و السلام علی اشرف الانبیاء و افضل السفراءو خاتم الرسل محمد و علی آله الطیبین الطاهرین.

اوصیکم عباد الله و نفسی بتقوی الله فان خیر الزاد التقوی.

خود و شما برادران و خواهران نمازگزاران را توصیه و سفارش می کنم به رعایت تقوی و حدود الهی که بهترین زاد و توشه ی این راه پر فراز ونشیبی که همه در پیش داریم، تقوی و رعایت احکام خداست.

اجازه بفرمایید من یک روایتی را در این بخش به عرضتان برسانم:

این روایت را برید بن معاویه از امام باقر سلام الله علیه نقل می کندایشان می گوید که حضرت فرمود وجدنا فی کتاب علی ان رسول الله قال علی منبره حضرت امیر سلام الله علیه یک کتابی داشتند مطالبی یادداشت می فرمودند چون همانطور که می دانید یکی از کتاب وحی حضرت علی علیه السلام بودند و بسیاری که هم گفتند که آن قرآنی که ایشان تهیه کرده بوده و تصور می شود فرق می کند نه همین قرآنی است که دست همه ی ما حضرت شرحها توضیح ها تبیین هایی که از زبان مقدس پیامبراکرم (ص) می شنیدند در کنار آن نوشته ی خودشان یا در نوشته ی جدایی بهرحال چون آن موقع هم که وسائل کتابت آنها را می دانیم در چه شرائطبوده یادداشت می کردند بهرحال نقل از کتاب علی از ائمه معصومین سلام الله علیهم اجمعین زیاد هست که نقل می کنند که وجدنا فی کتاب علی یا فی کتاب علی کذا امام باقر سلام الله علیه می فرمایند: که در کتاب علی سلام الله علیه این مطلب را دیدیم که حضرت نقل می کنند که پیغمبر خداروی منبر چنین چیزی را فرمودند و الذی لااله الا هو ما اعطی مؤمن قطخیر الدنیا و الاخرة الا بحسن ظنه بالله و رجائه له و حسن خلقه والکف عن اغتیاب المؤمنین، پیامبر خدا بر اساس این نقل روی منبر فرموده بودند قسم به خدایی که نیست جز او خدایی، هیچ مؤمنی به او داده نشدخیر دنیا و آخرت مگر بخاطر چند جهت:

اول حسن ظنش به خدا، به خداوند عالم حسن ظن دارد خدا را کریم می داندخدا را رئوف می داند خدا را رحیم می داند غفور می داند اگر یک وقت خطایی، اشتباهی گناهی ازش سر می زند فورا نمی گوید دیگر ما اهل آتشیم و حرف شیطان را گوش کند و آهسته آهسته بیراهه برود می گوید خدامی بخشد خداوند غفار است و بهرحال همیشه نسبت به خدا حسن ظن دارد من الان فرصت ندارم که این بحث را باز کنم که اتفاقا این حالت از این زندگی روزمره شروع می شود کسانی هستند که به همه چیز بدبین اند هرچیزی را می بینند یا با هر کسی روبرو می شوند نقاط ضعف را بیشتربه آن نگاه می کنند آهسته آهسته به دوستانشان هم بدبین می شوند به نظام هم بدبین می شوند به پیغمبر خدا هم بدبین می شوند به همه چیزبدبین می شوند گاهی همین بیماری آنقدر جلو می رود که به خودشان هم بدبین می شوند و در اثر بدبینی تا اینجا که پیش می رود گاهی مرتکب مثلاانتحار می شوند این بحث بسیار طولانی است در جای خودش من الان دنبال ترجمه این روایت هستم بدبینی اصولا یکی از زشتیهایی است که برای انسان پیدا می شود سعی کنیم همیشه نقاط مثبت را زیباییها را خوبیهای زندگی را ببینیم زندگی فراز و نشیب دارد مشکلات زیاد دارد بهرحال عوارض دارد مسائل فراوانی هست انسان نباید نقصها و نبودها و نیستهاو کاستیها را ببیند یا بزرگ حتی بکند تا آنجایی که می تواند نقاطمثبت را ببیند چنین کسانی ممکن است آهسته، آهسته خوشبینی در ایشان جوری پیش بیاید که به همه چیز خوشبین می شوند به نظام به آفرینش به خلقت به خدا خوش بین می شوند همینجوری کسی بدبین به خدا نمی شود وهمینجوری هم کسی خوش بین به خدا نمی شود بهرحال مؤمنی که می خواهد خیردنیا و آخرت به اش داده بشود باید به خدا خوشبین باشد در حقیقت ظن حسن به خدا داشته باشد حسن ظن به خدا داشته باشد و رجائی له امیدوارباشد به خدا که خداوند از تقصیر او می گذرد از گناه او می گذرد ومسئله بعد از خدا که گذشت با خلق خدا و بندگان رفتارش اینجور باشدحسن خلقه حسن خلق داشته باشد که البته همینطور که عرض کردم فرصت شرح و تفصیل نیست که حسن خلق خنده رو بودن نیست خنده رو بودن خوب است انسان باید عبوس و گرفته چهره نباشد اما صرف خنده رو بودن حسن خلق نیست باید برای مردم احترام قائل شد برای دیگران شخصیت بایدقائل شد سلام باید کرد جواب سلام باید داد همه را محترم دانست همه رامتشخص دانست همه انسانند همه دارای شخصیت اند همه بنده ی خدا هستندهمه محترمند همه دارای به اصطلاح چیزهایی که ناراحت می شوند چیزهایی که خوشحال می شوند همه مثل من و شما می مانند فرقی نمی کند انسان خودش را بزرگ بگیرد بالا بگیرد دیگران را کوچک بداند این بسیار صفت زشت وبدی است که خیال بکند خودش برتر از همه است حسن خلق در برخورد بادیگران، دیگران را محترم شمردن دیگران را متشخص دانستن رعایت احترام حقوقشان کردن از جمله چیزهایی است که موجب خیر دنیا و آخرت می شودوالکف عن اغتیاب المؤمنین خودداری کردن از اغتیاب مؤمنین یعنی درباره ی این و آن غیبت کردن حرفی را زدن حالا محض غیبت خوب همه بارهاشنیدیم در قرآن کریم هم ذکر شده است که در حقیقت به منزله ی خوردن گوشت مردار هست شخصیتی کسی را تکه کردن یک کسی شخصیت یک کسی راشکستن و خوردن این یک گناه بسیار بزرگی هست حالا اگر غیر از واقع وخلاف واقع هم که باشد دیگر بدتر تهمت هست افتراء هست همینجور زبانمان را آزاد می گذاریم به خصوص درباره ی شخصیتها درباره ی افراد درباره ی حکام هر کسی هر چی به زبانمان می رسد یا به ذهنمان می رسد می گوییم فلانی چنین کرده فلانی چنان کرده فلانی باغ دارد فلانی ملک دارد فلانی کارخانه دارد فلانی خودش اینجور است زنش اینجوره بچه اش اینجوره چرااینقدر ما بی مبالات می شویم و هر چی به زبانمان می آید می گوییم و گاهی خدای ناکرده هرچی به قلمان هم می آید می نویسیم به هر حال این چهارصفت را اینجا اشاره فرمودند که اگر مؤمنی خیر دنیا و آخرت به اومی رسد به خدا خوشبین است به خدا امیدوار است بندگان خدا را احترام می گذارد و از کسی غیبت نمی کند والذی لااله الاهو لایعذب الله مؤمنا بعدالتوبه والاستغفار نقطه ی مقابلش، باز حضرت قسم یاد کردند که به آن خدایی که لااله الاهو جزء او خدایی نیست معبودی نیست خداوند هیچ مؤمنی را بعد از توبه و استغفار عذاب نمی کند مگر به خاطر یکی از این چهارچیز الا بسوء ظنه بالله درست نقطه ی مقابل، به خدا بدبین است گاهی هم می گوید خدایا این چه خدایی که شما می کنی من هم بلدم اینجور خدایی بکنم که خلقی را بیافرینم و رهاشان کنم اینقدر بی سواد اینقدربی اطلاع اینقدر بی توجه که اصل حیات و وجود بزرگترین نعمتی است که خدا به انسان داده و انسانها معمولا اصلا توجه به نعمت حیات ندارندتوجه به نعمت وجود ندارند توجه به نعمت سلامت ندارند توجه به نعمت چشم و گوش و دست و پا ندارند الم نجعل له عینین و لسانا و شفتین وهدیناه النجدین و هکذا چیزهای دیگری که هرگاه صحبت شده راجع به انسان که ما چقدر چیز به شما می دهیم اصلا هیچ نمی دانید فقط نان وپنیرت یک کمی دیر می شود یا مثلا نمی دانم دسر غذا فقط یک کمی عوض می شود فورا ناراحت می شوی من که مثال می زنم دسر غدا همینجوری مثال نمی زنم فکر نکنید همینجوری مثال می زنم آدمهایی که در تشریفات می رونددر زندگیهای تجملی می روند در به اصطلاح زندگیهای اشرافی می روند واقعاگاهی به این نقطه ها می رسند که اگر دسرشان دیر میشود رنگش عوض می شودوضعش عوض می شود ناراحت می شوند با طرف دعوا می کنند با مستخدمشان برخورد تند می کنند چه خبر هست انسان چیه ماغرک بربک الکریم یاایهاالانسان ماغرک بربرک الکریم ای آدم چیه که مغرور شدی الذی خلقک فسواک فعدلک فی ای صوره ماشاء رکبک آن خدایی که تو را خلق کرده، آفریده تعدیل کرده خلقت تو را تصفیه کرده آفرینش تو را که اینجا من دیگرفرصت ندارم می گویم آنجایی که فی ای صورة شاء رکبک کجاست پدر و مادربه هنگام کنار هم رفتن توجه به این مسائل ندارند آنها به دنبال خوشگذرانی شانند ولی خدا در همان لحظه فی ای صورة ماشاء رکبک سهمی که از مادر گرفته می شود سهمی که از پدر گرفته می شود بین این و آن ترکیب می شود وآن هسته ی اصلی انسان را تشکیل می دهند این دوتا سهم بیشترین یا تمام نقش خلقت این انسان را دارند در رنگ چشمش در رنگ مویش در قیافه اش در صورتش در بسیاری از صفاتش اخلاقش روحیاتش که اینها هر کدامش برایش بحثهای خاص خودش دارد بهرحال مؤمن پس از توبه و استغفار اگر گناهی که کرده عذاب نمی شود مگر به خاطر همین نقطه ی مقابل بدبینی به ذات باری ء تعالی و تقصیر من رجائه له امیدواریش به خدا کم می شود و سوء خلقه بد اخلاق می کند چه در خانه اشان چه دراداره شان چه در جامعه چه در هر جایی آدم تندی است آدم بداخلاقیه آدم سختیه آدم خشنی است همه اش دعواش می آید با اشخاص با همسرش با بچه هایش با برادرش با خواهرش با رفیقش با منشیش با همکارش همه اش با سختی وتندی و خشونت برخورد می کند این سوء خلق است ملاک عذاب می شود و اغتیاب المؤمنین ملاحظه می کنید که درست دو نقطه ی مقابل هدف هر دو را متاقبلاذکر کردند که اینها موجب عذاب می شود و آنها موجب ثواب خیر و دنیا وآخرت می شود والذی لااله الا هو لایحسن ظن عبد مؤمن بالله الا کان الله عند ظن عبده قسم به آن خدایی که جز او خدای دیگری نیست و خدای یکتاست و تنها معبود است هیچ بنده مؤمنی حسن ظن به خدا پیدا نکردمگر این که کان الله عند ظن عبده المؤمن وقتی شما به خدا حسن ظن پیداکردید خدا کنار حسن ظن شماست چرا لان الله کریم مبدا الخیر یستحی ان یکون عبده المؤمن که احسن به الظن ثم یخلف ظنه و رجاه وقتی بنده ی خدا به خدا خوش گمان خوش بین است انتظار دارد که مورد لطف و عنایت وعفو و بخشش خدا قرار بگیرد خدا به اصطلاح دوست ندارد که این ظن راخلافش را به آن عمل بکند و خدا کریم است مبدا خیر ست یستحی من عرض می کنم نمی دانم چه جور باید ترجمه بکنم خجالت می کشد حیا می کندنمی خواهد این حالت پیش بیاید وقتی یک مؤمنی حسن ظن به خدا داردخدای کریم یستحیی ان یکون عبده المؤمن خجالت می کشد یا حیا می کند یابه هر حال شرم دارد یا نمی خواهد که شما بخدا خوشبینید خدا با بدبینی با شما عمل بکند نه خدا عند ظن عبده المؤمن نتیجه پایانی چی؟

فاحسنوا بالله الظن و ارغبوا الیه، بخدا همواره خوش بین باشید حسن ظن داشته باشید و به خدا رغبت کنید به خدا نزدیک بشوید با خدا نزدیک باشید همواره ارتباطتان را با خدا بیشتر بکنید خوب حالا یک کمی این حدیث هم طول کشید ولی فکر می کنم لازم هست حالا ممکن از بحثهای دیگرچون وقت گذشته است من کوتاهتر کنم.

در خطبه ی اول ما بحثی داشتیم به عنوان شکل حکومت اسلامی از دید قانون اساسی، رسیدیم به اصل سوم، اصل سوم 16 بند داشت یک، یک این بندها رااینجا بررسی کردیم و یک مقدار توضیح دادیم رسیدیم به بند 12 بند 12از اصل 3 قانون اساسی که دولت را موظف کرده است به انجام کارهاعبارتش این است پی ریزی اقتصاد صحیح و عادلانه بر طبق ضوابط اسلامی جهت ایجاد رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هر نوع محرومیت در زمینه های تغذیه، مسکن، کار و بهداشت و تامین بیمه این عبارت قانون اساسی است که دولت موظف است یکی از کارهایی که موظف است این بند هست که بایداین کار را انجام بدهد خوب ملاحظه می کنید این بند درباره ی در حقیقت مبانی اقتصادی است اصول اقتصادی است پی ریزی مسائل اقتصادی است که باید مسائل اقتصادی پی ریزی بشود و در حقیقت هدف و جهت آن هم مشخص بشود می گوید در وقتی که شما دارید برنامه ریزی می کنید در این برنامه ریزی باید جوری باشد که اولا صحیح باشد صحیح باشد یعنی چی چگونه برنامه صحیح باشد یکی از مسائل صحیح بودن برنامه یا علل صحیح بودن برنامه همین چیزی است که مسئول محترم آمار بیان کردند امروزدرباره ی هر مساله ی که بخواهیم تصمیم بگیریم اگر آمار صحیحی نداشته باشیم طبیعی است که تصمیمات درست در نمی آید شما اگر ندانید جمعیت کشورتان چقدر است شما اگر ندانید که جمعیتتان در چه شرائطی هست ازنظر نیاز به مسکن نیاز به غذا نیاز به دارو نیاز به آموزش و پرورش وچیزهایی که همینجا اشاره کردیم و کمی توضیح می دهیم خوب طبیعی است که وقتی برنامه ریزی می کنید با نتیجه جور درنمی آید جواب درست به دست نمی آید باید در برنامه ریزی صحیح باشد همینطور بر اساس سلیقه و حدس وگمان نباشد اولا آمار دقیق در دست باشد ثانیا کارشناسی دقیق شده باشداز متخصصین استفاده بشود روی اصول دقیق برنامه ریزی بشود هر روزاعمال سلیقه نکنیم یک روز این آقا یک چیزی می گوید فردا آن آقا یک چیزی می گوید یک روز نمی دانم وزیر اقتصاد و دارایی یک تصمیم می گیردفردا رئیس بانک مرکزی یک تصمیم می گیرد پس فردا آن یکی عوض می کنددوباره تصمیم روی این یکی عوض می کند در سال وقتی بررسی می کنید حداقل چهار پنج دفعه این تصمیمها هی عوض می شود جا به جا می شود خوب با این وضع طبیعی است که یک اقتصاد با ثباتی نخواهید داشت باید این تا کی دیگر می خواهیم برنامه ریزی بکنیم پی ریزی اقتصاد صحیح که وظیفه دولت است چند سال و چه وقت هر روز هم می گوییم که بله انشاء الله داریم یک طرحی تهیه کنیم انشاء الله این طرح وقتی اجرا می شود درست می شودانشاء الله کارهای اقتصادی صد در صد صحیح انجام می گیرد چنین می شودچنان می شود بهرحال من فنم این نیست که بخواهم دنبال این بحث بروم ولی به عنوان یک شهروند می فهمم در یک جلسه ای که دو نفر بزرگان اقتصادی هم حضور داشتند به خودشان هم عرض کردم گفتم حداقل شما دوتابا هم توافق کنید در بین نظامیان معمول هست وقتی یک کار به اصطلاح جنگی و یک عمل یا عملیات می خواهند انجام بگیرد اول در اتاق جنگ که می نشینند بحث کنند بحثهای فراوانی بالاخره به یک تصمیم می رسند آن تصمیمی که گرفتند مخالف این تصمیم در مرحله ی اجراء گاهی محکم تر ازموافق آن تصمیم عمل می کند می گوید تصمیم این است چون تصمیم این است باید همینجور عمل کرد دیگر آن آقا نمی گوید که من در جلسه ی شورامخالف این این نظر بودم آن آقا می گوید به نظر من این تصمیم ناقص بودخوب نتیجتا کل تصمیم ازبین می رود پی ریزی اقتصاد صحیح هم آمار صحیح می خواهد هم گرفتن نظر کارشناسان می خواهد و بهرحال می بایست تصمیم درست گرفت و عمل هم کرد ولی می بینید که خوب حالا من نمی خواهم بگویم کار هم نشده است بیننا و بین الله هم در همین بخشهایی که عرض می کنم کارهایی هم انصافا انجام گرفته در طول این مدت ولی هر روز خودمسئولان گاهی می گویند که یک نواقصی داریم یک طرحی جدیدی باید داشته باشیم تا بتوانیم مثلا درست انجام بدهد حالا این بند در مبنا صحبت می کند که هدف و جهت کجاست در اقتصاد دنبال چه هستیم دنبال ثروتمندشدن، سرمایه دار بودن کارخانه دار شدن کشور مثلا تولیدش بالا برودسرمایه اش بالا برود اعتبارش در دنیا بالا برود فقط همین است یا یک چیزهای دیگر هم هست که باید رعایت بشود اینجا چند تعبیر کرده که بعداز کلمه صحیح عادلانه بعد طبق ضوابط اسلامی به ما آخوندها می گویند که این ضوابط اسلامی، ضوابط اسلامی که در قانون اساسی همه اش تکرار شده چیه شما چه ضابطه ای به ما داده اید که بر اساس آن عمل بکنیم هر وقت ما یک حرفی زدیم بلافاصله به ما برمی گردند چه ضابطه به ما دادیدضوابط اسلامی اسلام همیشه در کلیات بحث کرده خوب در نماز و روزه مان هم همینجور است قرآن کریم فرموده است اقیموا الصلاه و آتوا الزکاه ولی در سنت روایت آمده است گفته است نماز صبح دو رکعت است نماز ظهر چهاررکعت است نماز مثلا مغرب سه رکعت است و هکذا بیان جزئیات را، قرآن گفته است لله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا ولی خصوصیات را روایات و سنت تشریح کرده ضوابط کلیه اقتصاد اسلامی تقدیم شده رباحرام است نمی دانم تقلب چنین است غش چنان است این کلیات همه اش روشن است منتهی شرایط زمانی و مکانی و امکانات و خصوصیاتی که در هرجامعه ای هست اینها باید برنامه ریزی بشود آن کلیات باید رعایت بشودوقتی آن کلیات رعایت شد در چارچوبه ی آن اصول کلی اسلامی شما نظرکارشناسیتان را بدهید طبق نظر کارشناسی برنامه ریزی بکنید طبعا نتیجه هم درست خواهد بود بنابراین طبق ضوابط اسلامی و عادلانه حالا عادلانه هم من میخواهم خیلی فشرده از بحث رد بشوم عادلانه بعضی ممکن است تصورمی کند که مثلا تساوی شاید اشتباهات همین است که برخی خیال ی کنندعدالت یعنی تساوی عدالت به معنی تساوی نیست قیافه من و شما و جسم من و شما عادلانه تنظیم شده چشم به جای خودش گوش به جای خودش عرض کنم دهان به جای خودش زبان به جای خودش دست، پا همینطور جابجا بکنیدعدالت بهم خورده است عادلانه یعنی هرچیز به جای خود در یک مجموعه عدالت به معنای هر چیز به جای خود است عدالت دولتی در مسائلی که قانون اساسی می گوید دولتی که حالا اشاره می کنم باید دولت باشد و الادست مردم بدهید اصلا کشور را مختل می کنند فرض کنید که راه آهن آنهایی که در قانون اساسی آمده است بانکداری هواپیمایی و هکذا که فرصت بحث اینها را نداریم چندی پیش در برنامه ی سوم یک سری بحثهایی بود آقایان آمدند باهم صحبت کردیم خوب شورای نگهبان تصریح کرده گفت آقا این که می گوییم هواپیمایی، دولتی است نه یعنی غذای هواپیما را دولت تهیه کند نه یعنی روغن یا سوخت موتور راه آهن مثلا دولت تهیه کند شرکتهای خصوصی می توانند تهیه کنند یعنی نباید بگونه ای دست بخش خصوصی بیفتدکه یک روزی بگوید من امروز خط مشهد می خواهم ببندم من امروز خط فلان کشور خارجی خودم می خواهم ببندم به دلیل این که مالکم بخش خصوصی هستم صاحب اختیارم این نمی تواند باشد هواپیمای دولتی است یعنی فضای کشوردست دولت است و دست حکومت است نمی شود یک بخش خصوصی بیاید صدای کشوررا در اختیارش بگیرد امروز بگوید این خط را می بندم آن خط باز کنم اما این معنایش این نیست که تعمیرگاهش هم صد درصد دولتی باشد قطعاتش هم صد در صد دولتی باشد نمی دانم خوراک و غذایی که برای مسافران تهیه می کنند صد در صد دولتی باشد و به همین روال شما بحث را ببرید در راه آهن در جاههای دیگر بسیاری از چیزهایی که دولتی هست به هر صورت این بند می گوید اقتصاد صحیح عادلانه یعنی هر چیز به جای خود، همینطور که می دانید در عرض شود که مباحث اقتصادی در فصل چهارم قانون اساسی به تفصیل آمده و من الان در این بند صحبت می کنم نه در مباحث تفصیلی مباحث تفصیلی انشاءالله به جای خودش اگر زنده بودیم و رسیدیم آن موقع بحث خواهیم کرد در اینجا مسائل زیادی مطرح شده اینجا زیربنا رامی گوید و جهت را می گوید یعنی اقتصاد کدام طرف دارد می رود اول می گویداین تعبیر اینجا می گوید ایجاد رفاه مردم تان در آسایش باشند دارای رفاه باشند دارای آسایش باشند خوب مردم در آسایش باشند مقصود چیه مقصود همه است هم بازاریش هم اداریش هم کشاورزش هم زنش هم مردش هم کودکش هم بزرگش همه باید در رفاه باشند نه برای قلم و مداد دفتر وکاغذ ناراحت بشوند و نه برای دارو و دوا ناراحت بشوند و نه برای آب و نان ناراحت بشوند اقتصاد کشور باید بگونه ای تنظیم بشود که همه درراحتی به سر ببرند مشکلی نداشته باشند و بعد می گوید رفع فقر درجامعه خیلی زشت است در جامعه کسی از سیری به قول معروف در حال توخم است و یک کسی از گرسنگی آنطور که متخصصین می گویند اصولا به خاطرکمبود غذا در بدنش بدترین بیماری را مثلا دارد خوب این چه جور جامعه ی اسلامی هست جامعه ی اسلامی نباید به این حالت دربیاید که اقتصادش اینقدر فاصله داشته باشد که یکی از سیری نمی داند چه کار بکند و یکی از گرسنگی نمی تواند اصلا لوازم اولیه زندگیش را به دست بیاورد رفع فقر در برنامه ریزیهای اقتصادی باید فقر برطرف بشود یکی از ضوابط اسلامی همین است که باید فقیر نباشد حالا برنامه هایی کلی که اسلام گفته است مسئله زکات هست مسئله وجوهات شرعیه هست صدقات هست چیزهای دیگر هست به جای خود مسئله مالیات که در حکومت ها هست به خاطر همین است که برسید به مسائل مورد نیاز جامعه تان و رفع برطرف ساختن هرنوع محرومیت در کشور جمهوری اسلامی ایران خیلی ناشایسته است ونامناسب است که هنوز بگوییم آن منطقه محروم است این منطقه، منطقه برخوردارند حالا خط فقر کجاست و خط محرومیت کجاست این بحث من نیست متخصصین باید بگویم هم خط فقر معین کردند هم خط محرومیت معین کردنداگر بخواهند بگویند یک منطقه محروم است چرا محروم است مثلا چون دانشگاه برای دخترها ندارد محروم است یا چون مثلا آزمایشگاههای پیشرفته ندارد یا برخی از اعمال جراحی خیلی حساس را ندارد محروم است یا چون آب و نان ندارد محروم است چون امکانات اولیه ندارد محروم است چون لوازم اولیه زندگی، راه ندارد آب ندارد راه ندارد آنچه که بهرحال مسائل ابتدائی هست محروم است محروم جایی را می گویند که حالامن خط محرومیت و خط فقر را نمی خواهم بیان بکنم چون اگر بخواهم خیلی روشن و صریح حتی نظر آقایانی هم گفتند بگویم ممکن خیلی مشکلات پیش بیاید بخصوص درباره ی کارمندان دولت که بهرحال حد فقر اینجور که آقایان معین کردند خوب همه اشان می شوند بسیارشان می شوند فقیر و این فقر را باید دولت برطرف بکند و رفع عرض شود که هر نوع محرومیت درزمینه های تغذیه، مسکن، کار و بهداشت و تامین عمومی اینها چیزهایی است که باید برای همه ی مردم فراهم بشود دولت موظف است همه را فراهم کند در تغذیه نباید کمبود باشد در مسکن نباید کمبود باشد در کارنباید بی کار داشته باشیم بهداشت و درمان نباید مختل باشد و همینطورتامین بیمه این یک سری کلیاتی است که در این بند آمده و تفصیلش درحداقل اصل 43 و 44 در فصل چهارم قانون اساسی خیلی مشروح و مفصل بیان شده اینجا باید بحث بشود و گفته بشود من این بحثم را با یک جمله ختم می کنم یکی از مقیاسهای اقتصاد اسلامی که گاهی به ما می گویند اقتصاداسلامی چیه یا اصولی که می گویید ضوابطش چیه یکی است این تعبیر هست که بزرگان فرمودند در اسلام اقتصاد در خدمت انسان است ولی در جاههای دیگر انسان در خدمت اقتصاد است یعنی در جاههای دیگر کارگر ابزار است و سرمایه دار دنبال سود است به رشد کارگر به فرهنگ کارگر به سلامت کارگر به بهداشت کارگر اصلا توجه ندارد تا جان دارد ازش کار می کشد یک وقتی که جان ندارد او را حذفش می کند و گاهی خدای ناکرده اقدامات ضدانسانی علیه اش می کند در خیلی جاهای دنیا این کار می کند کارگرانی که در کارهای سخت کار می کند در کارگاههای سخت کار می کند در نمی دانم معدن زغال سنگ کار می کند در جاههای پر سر و صدا کار می کند همینطور ومن مثال بخواهم بزنم حتی باید بگویم آن پلیسی که سر یکی ازچهارراههای خیابانهای ما که پر ترافیک است کار می کند و از این هوای آلوده ی تهران مجبور است تنفس بکند و ترافیک را کنترل بکند فکرمی کنید کار ساده ای و این کار باید اینجوری باشد تانفس و ریه اش باشداگر خدای ناکرده اگر مشکلی برایش پیش آمد فورا بازنشسته اش بکندکنارش بگذاری اینها چیزهایی است که در اقتصاد اسلام یکی از مقیاسهاش این مسئله است اقتصاد در خدمت انسان است انسان باید به خدا برسد به پیغمبر برسد به دینش برسد به اخلاقش برسد به زن و بچه اش برسد به کشورش برسد به سیاست و فهم مسائل اجتماعیش برسد و کار هم باید بکندنه این که انسان بشود مثل یک ابزار مثل یک ماشین هرجوری که بخواهنددستورش بدهند که او هم مجبور باشد که سر این ساعت بیاید سر این ساعت برود هیچی هم نفهمد که اصلا چی می خورد چی می پوشد کجا می رود کجا می آیداین یکی از مقیاسهاست تفصیل بعد انشاءالله در جای خودش.

بسم الله الرحمن الرحیم قل هو الله احد الله الصمد لم یلد و لم یولد ولم یکن له کفوا احد.

خطبه دوم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله علی آلائه و الشکر علی نعمائه والصلاة والسلام علی محمد وآله و علی وصیه علی امیرالمؤمنین و علی الصدیقة فاطمة الزهراء سیدة نساء العالمین علی الحسن والحسین وعلی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الخلف القائم المهدی صلوات الله علیهم اجمعین.

وقت گذشته است من ناچار پنچ، شش تا مطلب را خیلی فشرده باید به عرضتان برسانم.

در این هفته بعثت پیامبر اکرم (ص) را داریم هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب آن خدایی است که پیامبری را از شما مبعوث کرد در بین شما که یزکیهم ویعلمهم الکتاب، هم پاکشان کند تربیتشان کند تهذیبشان کند و هم قرآن وکتاب خدا را یادشان بدهد و راه و رسم زندگی را بیاموزند. خوب این بعثت یکی از اعیاد بسیار بزرگ اسلامی است و قاعدتا در همان روز هم سخنرانان، مداحان کسانی که باید بحث کنند صحبت کنند صحبت خواهند کردمن پیشاپیش این روز مبارک را و این عید سعید را به همه ی مسلمانان جهان تبریک عرض کنم.

مسئله بعد شهادت امام هفتم موسی بن جعفر سلام الله علیه است که خوب هم از بیانات سخنران قبل از خطبه حضرت حجة الاسلام والمسلمین جناب آقای علم الهدی استفاده کردیم و هم از مداح محترم که البته من یک حاشیه ای هم به حرف مداح داشتم اینجا اشاره می کنم موسی بن جعفر سلام الله علیه از ماها که بپرسند که ایشان چه اطلاعی درباره شان دارید می گوییم بله امام مظلومی بود امام معصومی بود 7 سال در زندان هارون بود از این زندان به آن زندان ایشان را بردند بعد هم دیگر مسموشان کردند و بله بدنشان را هم روی تخته ای گذاشتند و چهارتا حمال آوردند و گذاشته روی بلندی و گفتند هذا امام الروافض یا امام الرافضه بعد دیگر آمدند و آن جریانی که توضیح داده شد شاید بیشتر از این هم چیزی خیلی ندانیم وبه نظر من یکی از نواقص ما شیعه همین است که شرح حال فلان پرفسور رافلان هنرمند را و آن شاعر را دقیق و مفصل می دانیم ولی شرح حال ائمه مان را نمی دانیم این تقصیر ماست یا تقصیر شماست نمی دانم یاتقصیر هر دو یعنی ماها کتابی که درست مفید باشد و کوتاه و خلاصه وبرای عموم بدرد بخورد نداشتیم و تهیه نکردیم یا شما دنبالش نبودید وما هم دنبالش نبودیم یا هر دو مقصریم بالاخره این مسئله یک مسئله ایست که خیلی زشت ست بچه های ما فرزندان ما خود ما درباره خیلی جاههااطلاعات وسیعی داریم ولی به امامان که می رسیم خیلی محدود است بعد ازحضرت امیر و امام حسن و امام حسین سلام الله علیهم اجمعین جلوتربیاییم دیگر خیلی اطلاع نداریم موسی بن جعفر سلام الله علیه چرا زندان رفتند اصلا برای چی زندان رفتند؟ اگر قرار بود که فقط دعا و ذکر ومناجات و حدیث گفتن و درس گفتن و بحث کردن زندان رفتن نمی خواهدهمیشه حکومتهای طاغوتی از کسانی که با حکومتشان درگیر بودن برخوردمی کردند والا اگر یک کسی کار به کار حکومت نداشته باشد سرش را زیربیاندازد و آهسته بیاید آهسته برود و وقتی هم چیزی ازش می پرسندبگوید به من ارتباط ندارم من خیلی اطلاع ندارم من نمی دانم بالاخره بروید از دیگری بپرسید این می شود خیلی آدم خوبی بعد هم همه ی ما هم باورمان بیاید که خوبترین آدم بی اطلاعترین آدم است و خوبترین آدم کسی است که کمتر حرف می زند و کمتر خودش را درگیر می کند و کمتر اصلا واردجریانها می شود این بزرگترین اشتباه است اینها که اخیرا هم گاهی درحرفهایشان هی حرف می زند یا می گویند که بله اصلا دین سیاست نداردحکومت ندارد دین ربطی به سیاست و حکومت ندارد این اشتباهی است که دشمن کرده و این آقایان هم اشتباه کردند بیشتر هم بخاطر این که ازمسیحیون گرفتند بله در مسیحیت اینجور هست در مسیحیت ربطی به مسائل حکومتی ندارد اما اسلام عین مسائل دینیش عین مسائل حکومتی است حتی شما کتابهای فقهیش ببینید اکثرش مسائل حکومتی است امام راحل ما رضوان الله علیه مکرر این بحث را اشاره کردند این چیزی نیست که بگوییم امام آوردند و دیگران اصلا نه توجه به اش نداشتند یا ندارند قسمت عمده ی مسائل فقهی یا مسائل حکومتی است حالا من دنبال آن بحث نیستم که بگویم دین عین سیاست و سیاست عین دین است و در جای خودش باید بحث بشود ولی سئوال اینه اگر واقعا ائمه ی ما با سیاست کار نداشتند خوب چرا زندان رفتن چرا شهید شدند چرا مسمومشان کردند چرا تبعیدشان کردند چرا آواره شان کردند موسی بن جعفر سلام الله علیه را چرا زندان کردند حضرت رضا سلام الله علیه را چرا از مدینه آوردند طوس و هکذاخوب تاریخ و حکومت بنی عباس و بنی امیه را بخوانیم ببینیم چه تاریخ سیاهی بوده که بعد از انقراض بنی امیه به دنباله حادثه ی رقت بار کربلاو نهضتهایی که در گوشه و کنار کشور رخ داد مسئله ی توابین و جریان قتل عام مدینه و جریانهای دیگری که پیش آمد بالاخره بنی امیه منقرض شدند و بنی عباس آمدند روی کار و یک سیاست جدید را گرفتن که در ظاهراظهار رفاقت دوستی تمایل خاندان عصمت و طهارت را ما دوست داریم علاقه داریم بله فدک فاطمه سلام الله علیها بگویید کجاست ما به شما می دهیم بله با پول و با تظاهر ولی در باطن مواظب کارهای خودشان بودند مواظب تحکیم پایه های حکومتشان بودند مواظب این بودند که شورشهایی که درگوشه و کنار کشور از دوستان خاندان عصمت و طهارت ممکن است به حکومتشان ضربه بزند اینها را علم کنند که در بحث سفر حضرت رضا سلام الله علیه مفصل بحث شده امام هفتم ما سلام الله علیه حتی در زندان به امامتش عمل می کرد و شیعیان و دوستانش به عناوین مختلف می رفتند سراغش به عنوان دیدنش به عنوان کاسب به عنوان شما شنیده اید خرما فروش بالاخره خودش را به امام می رساند و دوتا سئوال می کرد پنج تا جواب می گرفت چهارتا جواب می گرفت برمی گرداند به دوستان در جلسات منتقل می کرد و شیعیان هدایت می شدند در اکثر زندانهایی که حضرت بودند پس ازدو سه روز که می گذاشت زندانبان می آمد به مسئول بالادستش می گوید این آقا را نگه نمی دارم این آقا بنده خداست این عبادتش نمازش دعایش ذکرش صحبتش همه چیزش یک انسان کامل است برای چی این انسان کامل را آوردیدزندان علت این که حضرت را از این زندان به آن زندان می بردند بیشتریا فقط همین مسئله بود پس از یکی دو روز زندانبانها رسما می آمدندمی گفتند ما ایشان را نگه نمی داریم ما آزادش می کنیم اگر تا دو روزدیگر تکلیف را ما معین نکنید ما آزادش می کنیم هر جا می خواهد برودبرود و حکومت هم می دید که بهرحال می خواهد ایشان را محدود بکند ایشان اگر آزاد باشد معلوم است که ضربه به پای حکومتش می خورد تا آخر دادن به دست یک یهودی سندی بن شاهک یهودی بود یهودیان از اول با اسلام درمدینه درگیری و دشمن سرسخت بودند که در متن قرآن آمده است تا الان هم همینجور است که یهودیان دشمن سرسخت مسلمانها هستند منتهایش الان درشکل حزب صهیونیست آمدند و حزب صهیونیست از سرسخت ترین دشمن اسلام بوده وهست و الان هم هست از روزی که تاسیس شده، دادنش دست یک یهودی یک زندانبان یهودی سندی بن شاهک ایشان هم به خاطر آن کینه و عداوت شخصیش خوب حضرت را محدود کرد دیگر ملاقاتها را نگذاشت انجام بگیرد ارتباطتها را قطع کرد بعد هم آن طرح شیطانی مسموم کردن حضرت را اجرا کردند بهرحال خوب شنیدید که در تشییع جنازه حضرت دربغداد بیش از یک میلیون یا به تعبیر ایشان این بود که یک میلیون وپانصد هزار جمعیت شرکت کردند اینها همه حکومت بودند همه از طرف حکومت آمده بودند یا مردم بودند آمده بودند یک جنازه ای که یک میلیون و پانصد هزار نفر تشییع کنند این معلوم است موقعیت اجتماعیش چقدربوده در مردم چه موقعیتی داشته موسی بن جعفر سلام الله علیه از ائمه ماست که برای اسلام و حکومت و خلافت کار کرده، مبارزه کرده، درگیر بوده،از موقعیت استفاده می کرده هر کدام به تناسب خودشان. بهرحال شهادت ایشان را هم تسلیت عرض کنیم و امیدواریم که ما را از شیعیان وپیروان خودشان بدانند.

اجلاس سران سه قوه در محضر مقام معظم رهبری، همه ما خبرش را شنیدیم وبحث هم شد و در حقیقت آن چیزی که بیشتر رویش تکیه شد چه در رسانه هاو تیتر روزنامه ها توصیه معظم له به مسئولان که برای اصلاحات می بایست مبارزه با فقر و فساد و تبعیض در اولویت قرار بگیرد یعنی امروزمسئله فقر در کشور باید رویش توجه بشود و رفع بشود این وظیفه دولت است که عرض کردم در قانون اساسی هست فساد اداری باید با آن مبارزه بشود تبعیض باید برداشته بشود به خصوص در ادارات کار رفیقش را زودانجام می دهد کار دوستش را زود انجام می دهد ولی کار یک کسی که ناشناس هست هی برود برو فردا بیا فردا برود پس فردا بیا بالاخره تا ببینم چه کار بکنم ببینم ممکنه برایت کار بکنم یک دو سه ماهی سر می گرداند خدای ناکرده اگر به رشوه منتهی بشود خوب زود برایش درست می کند اگر نه، نه انشاءالله اینجور یست بهرحال این که ایشان فرمودند با فساد بایدمبارزه بشود یکیش همینه که فساد من نمی دانم چیه یکیش هم همینه که مسئله تبعیض هم اشاره کردم و من نمی خواهم خیلی این مسئله را باز کنم می خواهم دو سه کلمه روی اصلاحات صحبت کنم خیلی راحت من نظر خودم راعرض می کنم به عنوان یک شهروند به کسانی که به دنبال اصلاحات آمریکایی هستند و معنای اصلاحات آمریکایی را چه به تعبیر آرامش فعال چه به تعبیر عبور از این و آن که من اسم نمی برم چه به تعبیر حرکت دانشجویی چه به تعبیر آوردن جریانها در خیابانها و چه و چه و شاید خیلی ازشماها در جراید در خبرنامه ها در سخنرانیهاشان شنیده اید روح اصلاحات آمریکایی یعنی براندازی حکومت دینی آمریکاییها می گویند دین در این کشور نباید حاکم باشد و آمریکا و اذناب آمریکا به طرفداران دوستان آمریکا که در این کشور هستند و حرف آمریکا از حلقوم آنها از قلم آنها از جلسات و سخنرانی آنها از جلسات مخفیانه و گزارشهایی که احیانا ما می شنویم به دست می آید عرض می کنم مطمئن باشید که این آرزورا حتما به گور خواهید برد که حکومت اسلامی نباشد.

اینجا کشور اسلامی است قانون اساسی دارد قانون اساسی اش اسلام را حافظهمه مسائل دانسته دولت را مجلس را دستگاه قضائی را مقید کرده که مطابق قوانین اسلام باید حرکت بکنند مردم ما مسلمانند از حرفهایشان جلساتشان اجتماعاتشان روشن است اینها به اسلام علاقه مندند چهار نفر شمااسلام را نمی پسندید به فکرت درست درنمی آید به عقیده و سلیقه ات درست درنمی آید دنبال آزادیهای بی بندوباری هستی یا آزادیهایی دیگری چراتوهین می کنم آزادیهایی که فکر می کنید اسلام مثلا اشتباه کرده است مسلم بدان شما اشتباه می کنی اسلام اشتباه نکرده است خدا و قرآن اشتباه نکرده است این کشور، کشور اسلامیه با حرفها با این بحثها بله البته اصلاحات باید باشد همینطور که فرمودند اصلاح طبیعت انقلاب است همیشه انقلاب باید خودش اصلاح بکند همین مسئله فقر که فرمودند مبارزه بافساد مبارزه با تبعیض اینها باید برداشته بشود دولت باید این اصلاحات را انجام بدهد همه باید دنبال این مسئله باشند اما حرفهایی که دیگران می زنند همینطور که گفتند هیچ گاه قطعا به ثمر نخواهد رسیددر همین رابطه معظم له یک جمله ای فرمودند که من فرصت بحث و تشریحش را ندارم ولی خیلی پر معناست در دیداری که با اساتید دانشگاه ومسئولان دانشگاه ظاهرا شریف بود یک تعبیری داشتند که در جرائد هم تیتر شده بود که فهم سیاسی غیر از سیاست بازی، من این حرف نه نسبت به دانشگاه نسبت به حوزه ها هم عرض می کنم طلاب محترم حوزه های علمیه،دانشجویان دانشگاههای سراسر کشور اینها افرادی هستند که در هدایت وراهبری کشور و جمعیت و مسائل جاری کشور بزرگترین نقش را دارند اینهاباید فهم سیاسی داشته باشند باید بدانند در کشور چه می گذارد بایدبدانند چه توطئه هایی پشت پرده هست باید ببیند دشمن کیه دوست کیه باید نقشه های دشمن را بشناسند باید سیاست را بفهمند تحلیل سیاسی داشته باشند درک سیاسی داشته باشند اما سیاست بازی چیزی دیگری است سیاست بازی یعنی به خاطر رفیقش به خاطر حزبش به خاطر گروهش پا روی وجدانش هم می گذارد پا روی دین خودش و دین دیگران هم می گذارد پا روی قطعیات هم می گذارد واقعیات موجود را نادیده می گیرد و بعد هم می گویدمردم این جور می گویند کشور اینجور می گوید این می شود یاست بازی مقام معظم رهبری وقتی به دانشجویان عزیز این کشور فرمودند که مواظب باشیداین که رادیوهای خارجی همه اش دارند شما را تحریک می کند این که فلان آقا و فلان آقا می آیند گوشه و کنار در این سالن و در آن سالن در این تالار در آن تالار سخنرانی می گذارند گاهی با دعوا گاهی یک دانه دعوابالاخره بعد حرفهای نامربوط خودشان را می زنند مواظب باشید بفهمیدمطالب را، سیاست را بفهمید این سفارش بسیار خوبی است خوشبختانه درسفر اخیر معظم له به شهر مقدس قم و به حوزه علمیه هم در گفتگوهایی که با طلاب و فضلا در فیضه داشتند اشاره فرمودند و هم با دیدارهایی که با مراجع بزرگ داشتند این مطالب گفتگو شده است این یک واقعیت است خوشبختانه مردم کشور ما مردم سیاسی هستند من بارها از اینجا عرض کردم که من در حد فهم محدود خودم جایی را نمی شناسم که مثل کشور ماهمه مردم در این حد سیاسی باشند و مسائل را درک بکنند و با کشورشان و اوضاع و احوال کشورشان آشنا باشند به دلیل همین خطبه های نماز جمعه به دلیل ارتباط با روحانیت به دلیل قرآن کتاب سنت جلسات و امثال اینها سطح بینش سیاسی شان بالاست به راحتی نمی شود کلاه سرشان گذاشت دانشجوها هم همینجور و طلاب و حوزه های علمیه همینجور ی بایست سطح بینش سیاسیشان خیلی بالا برود بالا هست بالاتر باید برود که دیگران نتوانند از ایشان استفاده های ابزاری بکنند این دو سه سفارش معظم له راهم حتما قبول خواهند کرد.

من یک مسئله دیگر از داخل کشور بگویم و دوتا هم از خارج یکمی معطل شده اید شاید دیر هم شروع کردیم، قضای کشور یک دستگاه مستقل است شمابه من می گویید شما چرا دفاع کنید من و او ندارد من به عنوان یک طلبه ای که آشنا به اوضاع و احوال کشور و سیستم حکومت و دستگاه قضائی کشور هستم و قانون اساسی عرض می کنم قضای کشور یک قوه مستقل است این که هر کسی به دهنش می آید یا به قلمش بیاید یک گوشه ای می گوید فلان حکم درست است فلان حکم درست نیست فلان حکم بد است به شما چه ربط داردسیستم دارد قاضی حکم کرده متهم اعتراض کرده می رود تجدید نظر سه چهارتا قاضی می بینند مجددا متهم اعتراض می کند می رود دیوان عالی چندقاضی دیگر می بینند یک حکمی تا وقتی از هفت هشت دهتا قاضی عبور نکندبه خصوص این قبیل احکام سخت اینها قابل اجرا پیاده شدن یست شما که اصلا می توانم بگویم اطلاع دقیقی از حقوق اصلا ندارید تا چه رسد از فقه اسلامی چطور می گویید این خشونت و عریان است واقعا از خدا خجالت نمی کشید از پیغمبر خجالت نمی کشید در کشور خاندان عصمت چطور یک حکمی الهی را می گویید خشونت و عریان است قضای کشور قوه مستقل است گوش به حرف هیچ کس هم نمی دهد تحت تاثیر سیاست این و آن هم نیست کار خودش راهم درست انجام می دهد و حکم هم پس از عبور از همه مراحل قضائی آن موقع لازم الاجرا می شود قبل از این که به مرحله لزوم اجرا برسد هرکسی اینور و آنور حرف زدند علیه دستگاه قضائی حرف زدن علیه قضات حرف زدن این شایسته کسانی که گاهی تریبون دستشان است واقعا نیست.

جنایتهای اسرائیل را و حمایتهای آمریکا را در طول این ایام همه مادیدیم و واقعا وجدان همه انسانهای آزادمنش اراحت شد همه مردم درسراسر دنیا من به عقیده خودم فکر می کنم غیر مسلمانها هم وقتی صحنه های جنایات اسرائیل را نسبت به فلسطینیان دیدند ناراحت شدندکمیسیون حقوق بشر سازمان ملل که دیگر همه مسلمان نبودند اینها وقتی می گویند این جنایات اسرائیل محکوم است یعنی اینها خلاف واقع است اینها کارهای انسانی نیست اینها وقتی اسرائیل را ناقض حقوق بشرمی دانند به خاطر این جنایتش است این جنایات وحشتناکی که اینها مرتکب شده اند تنها به حمایت آمریکاست در شورای امنیت می خواهند جلسه بگیرندآمریکا می گوید من وتو می کنم عرض شود هر اقدامی که بخواهد بشود برای محکوم کردن این جنایتها برای جلوگیری کردن از این جنایتها آمریکا می آید یک صحنه دیگری درست می کند و جلوی این که اسرائیل محکوم بشود یا مردم بفهمند که اسرائیل چه جنایتکاریه جلوی این را می گیرد جریان اجلاس شرم الشیخ هدف اصلیش همین بود که افکار عمومی را بکشند به طرف دیگری و این همه خونهای پاک این مردم عزیز مبارز حقطلب را پایمال بکنند و آن آقا که خودش رانماینده فلسطینیها می داند و همه شما می دانید که آقای عرفات نماینده همه فلسطینیها نیست نماینده فلسطینی نیست اصلا آقای عرفات حق نداردبرای فلسطینیها تصمیم بگیرد در یک جلسه وقتی او را می نشینند کنارنمی دانم باراک و کنار آن آقایی که من واسطه هستم و آمریکایی هست می خواهند این جنایتها را پامال کنند می خواهند این خونهای مقدس راپامال بکنند بازیچه نیست بیش از 130 نفر کشته شدند بیش از 3000 یا4000 نفر زخمی شدند هر روز درگیری هست خوب برسید اینها حرف حقشان چیه اینها چه می گویند اینها می گویند خانه ما را به زور غصب کردیدباید بروید بیرون خانه ما را بدهید دست ما، زندگی بکنید این حرف حقی است اسرائیل چه طور این ظلم را می کند واقعا باید گفت مرگ بر اسرائیل خوشبختانه اجلاس شرم الشیخ تاثیری نگذاشت روی انتفاضه و انتفاضه با همین کیفیت ادامه دارد و مردم همین امروز صبح هم درگیری داشتند دیشب هم درگیری داشتن این درگیریهابزودی ختم نمی شود این همین بهترین دلیل است که آقای عرفات نماینده همه فلسطینیها نیست و دشمن دنبال این است که خونهای مقدس را پاک بکند و ما قاطع هستیم که خون پاک با این روشها ازبین نمی رود وبالاخره حق انشاءالله به حق دار خواهد رسید سه چهارتا بحث دارم که وقت گذشته است و رد می شوم.

راجع به سفر وزیر خارجه به بغداد و مسائل قطعنامه 1975 قابل بحث بود مسئله جریان تظاهرات در ترکیه نسبت به لغو منع حجاب قابل بحث هست و آدم تعجب می کند که کشوری که 95 درصدش مسلمانند به دخترها وزنها می گویند حجاب نباید داشته باشند اگر مدرسه می خواهد برود اگردانشگاه می خواهد برود حجاب نباید داشته باشد در همین کشور ما آن زن همین حرف را می زند که حالا اینها همین حرفها را می زنند و چندتا بحث دیگری که اینها را دیگر من ختم می کنم به خاطر این که معطلتان کردم وخسته تان کردم.

خدایا به عز و جلال محمد و آل محمد به حق این خونهای پاک جوانهای فلسطینی که بی رحمانه اینطور روی زمین ریخته شد خدایا اسلام و مسلمین را حمایت و عنایت بفرما.

دست دشمنان را از سر مسلمانها کوتاه بگردان.

نقشه های آنها را به خودشان برگردان.

خدایا توطئه هایی که اینها تنظیم می کنند خودت آنطور که در قرآن گفته ای که جوری می آیی که خر علیهم السقف واقعا سقف را بر سرشان فروبریز.

خدایا کسانی که به اسلام خدمت می کنند کمک می کنند اینها را حمایت بفرما.

خدمتگزاران به اسلام و انقلاب را یاری و نصرت بفرما.

علمای اسلام آیات عظام حجج اسلام خدمتگزاران اسلام حوزه های علمیه همه را در پناه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف حفظ کن.

مقام معظم رهبری را از همه بلیات ارضی و سماوی محفوظ بدار.

حضرتش را مؤید و منصور و موفق بدار.

ولی عصر امام زمان ما را از ما راضی و خرسند بگردان.

بسم الله الرحمن الرحیم

انا اعطیناک الکوثر فصل لربک و انحر ان شانئک هو الابتر.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر