ماهان شبکه ایرانیان

نمازجمعه تهران به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی ۴ / ۸ / ۱۳۸۰

الحمدلله رب العالمین والصلاه والسلام علی رسول الله و علی آله الائمه المعصومین. (اعوذ بالله من الشیطان الرجیم, ان الانسان خلق هلوعا اذا مسه الشرجزوعا واذا مسه الخیر منوعا) (اوصیکم عبادلله بتقویالله واتباع امره).

خطبه اول

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین والصلاه والسلام علی رسول الله و علی آله الائمه المعصومین.
(اعوذ بالله من الشیطان الرجیم, ان الانسان خلق هلوعا اذا مسه الشرجزوعا واذا مسه الخیر منوعا) (اوصیکم عبادلله بتقویالله واتباع امره).

بحث قرآنی ما در خطبه های اول به مبحث اخلاق رسیده بود و قرار شد تا بحث اخلاق را طبق روال قرآن ادامه دهیم و با کتب کلاسیک اخلاق ممکن است شیوه بحث تفاوت داشته باشد البته مضامین زیاد فرقی ندارد. اولین چیزی که در قرآن مورد توجه قرار گرفته و اولین پدیده ضداخلاقی تکبر بود که مربوط به شیطان است که در قرآن وجود دارد و دومین بخش آن حسد بود که باز هم مربوط به شیطان است و اینها در زمان شروع خلقت انسان که ترتیب تاریخی آن را مراعات می کنیم و از این جهت دارای تقدم بود البته در مقابل کبر و حسد, تواضع و انساندوستی, خیرخواهی و فروع دیگری را مطرح کردیم که درچندین خطبه تابحال گفته شده است. سومین موردی که به ترتیب تاریخی در قرآن مطرح می باشد مساله حصر و اغواگری است که این پس از رفتن حضرت آدم در بهشت اتفاق افتاد و آن دو عنوان قبل از ورود انسان به بهشت می باشد و در بدو آفرینش و لحظه آفرینش انسان بوده اما اینجا انسان آفریده شده وارد بهشت شده و نعمتهای خدا و موجودیت جهان در اختیار اوست و باید از این موهبت ها استفاده و تکالیف هم دارد, حضرت آدم وارد بهشت می شود اینجا سومین سو خلق و انحراف اخلاقی پیش میآید که آن دو مورد قبلی مربوط به شیطان بود و مورد سوم اغواگری است که یکی از فصول اخلاقی به شمار می رود و بعدا به آن می پردازیم که متعلق به شیطان است و در اثر اغواگری و فریب کاری شیطان آدم از یکی از موهبت هایی که خدا در وجود او قرار داده بود و از یکی از استعدادهایی که در وجودش بود استفاده نامناسب کرد و دچار حرص شد و زیاده خواهی بیش از حق خواهی و از حدودی که نظام آفرینش برای او درنظر گرفته بود تجاوز کرد و خواست از نعمات الهی استفاده کند که مساله نزدیک شدن به شجره ممنوع است قبل از این اغواست که شیطان آمد و آدم را فریب داد و به آدم گفت شما فانی هستید و دوره عمرت تمام می شود اگر از این درخت و از این میوه استفاده کنی خودبخود مخلد خواهی شد و جاوید خواهی ماند و اینکه شما را از این میوه منع کرده اند برای این است که بقا همیشگی و جاودانی و خلود دست پیدا نکنی و آنچه که در قرآن با صراحت آمده.این موضوع است که این فریب کارگر افتاد و آدم از درخت ممنوعه توام با اخطار قبلی و قرآن می فرماید که خداوند به آدم و حوا گفته بود از این درخت استفاده نکنید این خطرناک است ولی اشتباه آدم این اتفاق را پیش آورد که دچار زیاده خواهی و توسعه طلبی ناحق و خروج از حدی که برایش تنظیم شده بود, گردید.البته یک بحث های آنچنانی مطرح است که اگر آدم پیغمبر است که هست این اغفال چگونه اتفاق افتاد, اگر انبیا معصومند این اشتباه و عصیان چرا پیش آمد.و حالا بحث های کلامی که اینجا نمی خواهم وارد شوم چون بحث اخلاقی داریم.مضملش این است که بعضی ها می گویند آدم آن زمان هنوز پیغمبر نبوده و نبوت بعدا برای حضرت آدم پیش آمد که یکجور جواب است و بعضی ها می گویند که این عصیان در حد ترک اولی است و گناه محسوب نمی شود گرچه در قرآن تعبیر عصیان دارد و از اینگونه جوابها داده می شود ولی به هرحال این دیگر صراحت قرآن است ما کاری نمی توانیم بکنیم و اینکه این اتفاق افتاده است و بعدهم تعبیر قرآن این است که وقتی که از این درخت ممنوعه استفاده کرد و زیاده خواهی نامطلوب کرد و دچار گمراهی و بدبختی شد که دیگر در بهشت نمی توانست بماند و زمینی شد و در زمین هم آن حوادثی که تاکنون بر سر بنیآدم آمده است.
این شروع یک ضداخلاق و حرکت نامناسب به عنوان مبدا بسیاری از مشکلات در زندگی انسان و نوع بشر تا قیامت در قرآن به این صورت مطرح است که این قابل توجه می باشد قرآن داستان سرایی نکرده و یک مطلب مهمی را می خواهد به ما بیاموزد در تاریخ بقیه انبیا هم این مسائل مطرح است نه خودشان به عنوان برخورد آنها با پدیده شوم حرص مثلا در زندگی داود(ع) شما می خوانید که یک دعوایی را خدمت ایشان می برند که یک نفر گله داری که نود ونه گوسفند داشته به یک انسانی که فقط یک گوسفند داشته تعرض می کند و برای اینکه گوسفند خودش را بیشتر کند و آن بدبخت را از یک گوسفندش هم محروم کند.
ان هذا اخی له تسع وتسعون نعجه ولی نعجه واحده من یک گوسفند دارم و او نود ونه گوسفند ولی طمع و حرص او آنقدر زیاد است که به من می گوید این یک گوسفند را هم به من بده, البته حضرت داود(ع) قضاوت می کند که این ظلم است و نباید چنین کاری بشود, من فقط این را می خواهم بگوئیم اینکه در برنامه انبیا و اینکه قرآن از هزاران و شاید میلیونها مورد از تاریخ حضرت داود و یک مورد اینجوری را نقل می کند و تاکید دارد برای یک درس مهمی است و می خواهد به ما بگوید که این حرص اگر در انسان پیدا شود و اگر زیاده خواهی و توسعه طلبی پیدا شود چه بر سر انسان میآورد که نود ونه گوسفند دار به یک گوسفند برادرش تعبیر هم برادر است, ان هذا اخی این بیگانه نیست یعنی تحمل نمی کند که این مقدار دارایی در دست دیگران باشد و این حالت انسان است.
ما داست حضرت شعیب(ع) که با امت او بحث می شود را گفتم هزاران فصل گفتنی دارد ولی نقطه ای که حضرت شعیب روی آن تکیه می کند البته در قرآن فقط, قرآن به این تکیه دارد که مبارزه مهم حضرت شعیب با امتش و مردمش بر سر این بود که اینها زیاده خواه بودند و کم فروشی می کردند و حق دیگران را ضایع می کردند و حرص داشتند و به عنوان یک فساد معرفی می کند و راه اصلاح می دهد که جلوی مردم را بگیرد که زیاده خواهی وانحصارطلبی و حرص نداشته باشند و در مابقی انبیا هم هست که من حالا دو سه مورد را فقط گفتم که ببینید مسیر آموزش قرآن در مباحث اخلاقی اینگونه است و آن آیه ای که اول صبحت خواندم و با این توضیحاتی که دادم یک بحث فلسفی و روانشناسی مطرح می کند قرآن می فرماید ((ان الانسان خلق هلوعا و اذا مسه الشر جزوعا و اذا مسه الخیر منوعا این یکی از روحیات انسان را می فرماید و می گوید انسان اینگونه خلق شده که حریص است و هلو خلق شده که در هلوع چندین نکته ذکر کرده اند که خلاصه اش این دو معناست یکی حریص و یکی کم طاقت و غیرصبور, انسانی که نه طاقت و تحمل دارایی زیاد را دارد و نه طاقت و تحمل فقر زیاد را دارد و نمی تواند در بی چیزی خودش را حفظ کند و نه می تواند در عین دارایی و مکنت تعادلش را حفظ کند و حرص هم دارد ((ان الانسان خلق هلوعا)) هلوع معنایش این است و آن دو آیه بعد می تواند تفسیر همین هلوع باشد و می تواند خودش مضمون مستقل باشد که می فرماید ویژگیهایش این است که اگر شری, مصیبتی به او برسد داد و فریادش بلند می شود و جزع وفزغ می کند و اگر چیزی به او برسد و منعم بشود کارش به اطراف برسد آنموقع هم خودبزرگ بینی در او غالب می شود و دچار کبر و نخوت و سپس تجاوز و تعدی به حقوق دیگران و کوچک شمردن دیگران می شود و این یکی از صفات بد انسان است و یکی از روحیات بد انسان به شمار میآید اینجا یک بحث بسیار مهمی مطرح است که من می خواهم فقط به طرح آن بپردازم و امیدوارم که دیگر آقایان علما, فضلا و دانشمندان بیشتر به این بحث ها بپردازند این بحث های روانشناختی و اخلاقی است و نیاز روز جامعه ما هم در سطح فرد و هم در سطح جامعه و هم در سطح بین الملل می باشد که حالا یک مقدار آن را باز می کنم می گویند انسان اینجوری است اگر انسان اینگونه است پس آیات دیگر قرآن چه می گوید, قرآن که می فرماید:((ولقد خلقناالانسان فی احسن تقویم)) انسان را در بهترین حالات و ارزشمندترین محتوی آفریدیم, خوب چگونه است که انسان هلوع است یا ((ولقد کرمنا بنیآدم)) خداوند بر سر بنی آدم تاج کرامت قرار داده و آیات فراوان دیگر, ما تردیدی نداریم که انسان احسن مخلوقات و تردیدی نداریم که گل سرسبد موجودات است و تردیدی نداریم که خداوند می نازد به این مخلوق پیچیده و مهم و پراسرارش و آثار حکمت الهی در انسان به وفور وجود دارد در تک تک سلولهای انسان که صحبت از میلیاردهاست هر سلولی اسرار و حکمت هایی دارد این انسان, انسان موجود بدبخت وفاسد نیست اما این صفات را که خداوند می فرماید چیست؟ اینها بسیار مهم است اگر تفسیر این آیات موازی با هم دیده شود یک نکته اساسی اینجا روشن می شود و آن اینکه خداوند در وجود ما برای تکامل, رشد و کمال یک استعدادها و منابع عظیم بی پایانی گذارده و عمده انسان هم همین استعدادهایش است و ارزش عالی انسان در این استعدادهائی است که خداوند به او داده و می تواند تا مقام قرب الهی پیش برود و آنچنان پرواز کند که بال وپر جبرئیل هم بسوزد اگر بخواهد او را همراهی کند آنچنان پرواز کند که ((حتی اجعلک مثلی او مثلی)) نمونه ای خدایی می تواند از وجود انسان بیرون آید در اینها تردیدی نیست ولی همین انسان هلوع و حریص هم هست ما تفسیر محکم تر هلوع را حریص می دانیم انسان حریص هم هست کار مهم آفرینش این است که این استعداد را در ما قرار داده و ما را هدایت کرده تا این استعداد بی پایان را در مسیر تکامل فی سبیل الله و راه خداوند بکار بریم, این حرص اگر در مسیر درست قرار گیرد و بال پرواز انسان به لاینتهی بشود آن انسانیت واقعی ما خودش را نمایان می سازد ((ولقد کرمنا بنی آدم)) تحقق پیدا می کند و ((لقد خلقناالانسان فی احسن تقویم)) نیز محقق می شود ولی همین استعداد بی پایان و حرص و آز اگر در مسیر اشتباه, استفاده از حقوق دیگران, تنگ کردن میدان و فرصت دیگران, تجاوز به حقوق دیگران و زیاده خواهی از حقوق و حدودی که خداوند برای او تعیین کرده, قرار گیرد آن انسان در مسیر شیطان است و همان روایتی که سراغ حضرت آدم آمد و همان گرفتاری که شیطان برای انسان بوجود آورد اینجاست که اغواگری شیطان نقش اساسی دارد عرض کردم که روایت حضرت آدم(ع) به دنبال اغواگری شیطان تحقق پیدا می کند.
برای حضرت آدم سجده کردن تبدیل می شود به حرصی که به شجره ممنوعه تجاوز می کند و از میوه ای که نباید استفاده بکند, استفاده می کند و شیطان بر او مسلط می شود و گرفتار مسیر تنزل می شود.و سقوط می کند که نمونه سقوط بزرگش حضرت آدم است که در قرآن به هبوط تعبیر می شود و از بهشت الهی به زمین پرگرفتار وارد می شود.بنابراین مسئله حرص را بسیار جدی بگیرید, عرض کردم این حرص می تواند در مسیر تکامل انسان برای نقدکردن استعدادهای بی پایان انسان مورد استفاده قرار بگیرد که این با ((احسن تقویم)) و ((کرمنا بنی آدم)) و اینها سازگار است و می تواند انسان را به طرف جهنم و خلود در آتش پیش ببرد که این همان شقاوت است که خدا می فرماید ((ما شما را آفریدیم)), ((انا هدیناکم السبیل اما شاکرا و اما کفورا)) پس این انسان شناسی, این روانشناسی انسان این جامعه شناسی, این بحث مهم فلسفی و جهان بینی به نکته بسیار ظریفی می رسد که مربوط به خود ما است که از این استعدادهای خداوند چگونه استفاده کنیم.اخلاق اسلامی متکفل این است که انسان را هدایت کند, راهنمایی کند که در مسیر درست از نعمتهای الهی بهره بگیرد و کفران نکند ((اما شاکرا و اما کفورا)) این کفران انتخاب بسیار, بسیار بدی است که متاسفانه سراغ خیلی ها میآید.امروز جوامع بشری هم از لحاظ مرزی, هم از لحاظ اجتماعی داخلی و هم از لحاظ بین المللی گرفتار این مصیبت بزرگ حاکمیت حرص و ولع و آز ناموزون, نامشروع و انحرافی شده اند.
اگر این مصیبتهائی که امروز در آمریکا و در افغانستان و فلسطین و اینجا و آنجا می بینیم در تحلیل نهایی شما می رسید به همین آز و به این حرص و خودخواهی, توسعه طلبی غیرمجاز و زیاده خواهی ناحق که اوج آن در انحصارگری است و انحصاری که 99 گوسفندی یک گوسفندی هم نمی خواهد برای دیگران شاهد باشد.به این حالت می رسد که ما داریم آثارش را در همه جا می بینیم.
البته این یک بحث مهم, مادری است که من فکر می کنم یک خطبه کافی نیست مطالب دیگری هست که در خطبه بعدی گفته خواهد شد.همین آیاتی که عرض کردم ((ان انسان خلق هلوعا, اذا مسه الشر جزوعاواذا مسه انحیر منوعا)) بعدش می فرماید ((الاالمصلین مگر انسانهای مصلی بعد هفت, هشت صفت را برای انسانهای مصلی می فرماید.می گوید آنهایی که خدا را می شناسند, آنهایی که به آخرت و عاقبت ایمان دارند, آنهایی که به جزا و مکافات ایمان دارند, آنهایی که مراعات عهد و پیمان می کنند, آنهایی که اموال خودشان را هم به دیگران می بخشند, حق معلومی در اموالشان هست, نشان می دهد که آن معارف اسلامی که ما در اخلاق مان و فقه مان داریم آنها برای همین است که ما را هدایت کند در جهت تکامل و دیگر آن انسان اگر هم حریص باشد, حرص درست دارد برای رسیدن به خدا و مسابقه در راه حق است.


بسم الله الرحمن الرحیم
انا اعطیناک الکوثر
فصل لربک و انحر
ان شانئک هو الابتر

خطبه دوم

بسم الله الرحمن الرحیم

((الحمدالله رب العالمین والصلوه والسلام علی رسول الله و علی علی امیرالمومنین و علی الصدیقه الطاهره و سبطی الرحمه و علی بن الحسین و محمدبن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمدبن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و الخلف الهادی المهدی)).
((اوصیکم عبادالله بتقوی الله فانه من یتق الله یکفر عنه سیئاته و یعظم له اجرا.
در مناسبتهای هفته اولین مناسبتمان میلاد باسعادت حضرت اباعبدالله الحسین(ع) را داریم که منشا این همه خیر و برکت و هدایت و عظمت در جامعه بشری و به خصوص در جامعه اسلامی و بالاخص در بین پیروان مکتب اهل بیت است.که این روز عزیز را به شما برادران و خواهران و همه امتمان تبریک عرض می کنم.
به مناسبت همین میلاد مقدس روز پاسدار را در تاریخمان تعبیه کردیم که به علامت پیروی نیروهای ایثارگر و فداکار انقلابمان از اباعبدالله و جانفشانی هائی که با پیروی از درس عاشورا کردند از اول انقلاب تا امروز پاسداران بزرگوار انقلاب در مصاف با اشرار و در مصاف با دشمن قدار بعث عراق در جنگ تحمیلی راه مولای خودشان امام حسین(ع) را پیمودند و امروز هم مایه خیرو برکت و آرامش خاطر, اعتماد و امنیت کشورمان هستند که به خصوص این روز را به این عزیزان پاسدار انقلاب و اسلام تبریک عرض می کنیم و نیز میلاد مقدس حضرت ابوالفضل العباس(ع) را داریم که یک اسطوره ای در تاریخ هستند و شخصیتی که در کربلا درخشیدند و علمدار امام حسین(ع) که با آن ایثاری که در لحظه خطر کردند و برای آوردن آب آن ایثار جانانه را کردند و با دست قطع شده شان تلاش کردند تا آب به خیمه برسانند یک نمونه از فداکاری را در تاریخ ثبت کردند و به همین دلیل جانبازان عزیز ما که مناسب ترین و نزدیک ترین قشر جامعه ما به این صفات حضرت ابوالفضل(ع) هستند, هم شجاعتشان, هم صبرشان, هم ایثارشان آن روز را برای خودشان انتخاب کردند و ما روز جانباز را داریم که حقیقتا بدون اغراق جانبازان ما مشعل هدایت برای ما و نشانه های فداکاری و گذشت و صبر و تحمل در تاریخ ما هستند و خاطره کربلا و ابوالفضل را زنده می کنند.
بنده این روز را به آنها تبریک عرض می کنم و از امت عزیزمان می خواهیم عمیقا به این یادگارهای باارزش دوران ایثار و فداکاری و دفاع مقدس و این نمونه های حقیقی و واقعی صلابت, فداکاری و ایثار توجه داشته باشند و نگذاریم آنها احساس غربت و انزوا کنند که البته این وفاداری در مردم هست باید باز هم تذکر دهیم هم مسئولان و همه مردم توجه بیشتری کنند و از خانواده های خوب این عزیزان که صبر بیشتری از همه دارند برای تحمل مشکلات باید قدردانی بکنیم.
در این هفته سالگرد شهادت آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی فرزند امام راحل را داریم که می دانیم نقش موثری در پیروزی انقلاب داشتند, شهادت ایشان قلب امام و عموم مردم ما را غمناک کرد.خون مقدس ایشان باعث تحرک جدیدی در جبهه انقلاب شد که دیگر این تحرک آرام نگرفت تا به پیروزی نهایی رسیدیم که من این مصیبت را به همه مردم و به خصوص بیت مکرم امام راحل تسلیت عرض می کنم.
روز آمار را داریم که بنده به همه مردم تاکید می کنم و همه مسئولان که به آمار اهمیت بدهند.آمار درست آئینه ایست که انسان می تواند واقعیت جامعه اش را ببیند و نقاط ضعف و قوت را ببیند و برای جبران نقاط ضعف چاره اندیشی کند و راه درست را در مسیر اداره جامعه انتخاب کند هر وقت آمار می تواند در جواب سئوالات در توضیحات در بیان کردن حقیقت کمک بکند که ما یک آمار جامع و کاملی را در کشورمان در اختیار داشته باشیم ماها که مسئولیت اجرایی کشور را در سالهای زیاد در اختیار داشتیم می دانیم که چقدر آمار برای تصمیمات درست به نفع مردم موثر است.
و مهمترین بحثی که برای خطبه دوم در نظر گرفتم باز شرایط موجود دنیا, منطقه, ایران و جامعه مان است که فکر می کنم توضیح دادن برای مردممان و تحلیل کردن شرایط موجود یکی از وظایف مهم خطبای جمعه باشد که بنده این وظیفه را انجام می دهم.
در این بحث مخاطب من خیلی ها هستند آنچه که برای شما مردم می گویم برای اطلاع بیشتر عرض می کنم و آنکه نظر دارم که باید بالاخره تاثیر بگذارد هم آمریکا, هم اسرائیل است هم سازمان ملل است هم مساله فلسطین, هم مساله افغانستان, هم امت اسلامی مان و به خصوص دولتهای اسلامی هستند که در این مسائل به نحوی موثرند و واقعا یک قطعه خیلی مهم تاریخ ما دارد عبور می کند و احتمالا سرنوشت بسیاری از چیزها را تحت تاثیر قرار خواهد داد.اگر خوب هدایت شود ممکن است که از این حوادث دنیا خیر ببیند و اگر بد هدایت شود که متاسفانه دارد بد هدایت می شود, ممکن است برای دنیا یک مصیبت عمیقی را خلق بکند.
بنده به سرعت و فهرست وار عرض می کنم.چیزی که الان مثبت است باز این است که ماهیت و خطر و مرز تروریسم خوب روشن شده است.تقریبا همه دنیا الان و به خصوص دوستها الان احساس می کنند که چه خطری از ناحیه تروریسم جامعه امروز دنیا را تهدید می کند.این چیز خوبی است.
حوادث تلخی ما را به اینجا رسانده است ولی همین حوادث تلخ باید اتفاق می افتاد تا اینکه بفهمیم که این جریان بسیار خطرناک است و امروز با حوادثی که در آمریکا پیش آمده و به خصوص بعد از 11 سپتامبر مطرح شده مسئله سیاه زخم و ترور با میکروب و عوامل خطرناک مثل سیاه زخم یک دغدغه جدی در افکار کسانی که می فهمند معنای این یعنی چه و چه خطری دارد را به وجود آورده است.
این فضا به عنوان یک سرمایه در اختیار بشر است در اختیار دولتها و سازمان ملل است, افکار عمومی هم به اندازه کافی توجیه شده ما باید از این زمینه استفاده بکنیم, همکاری بکنیم که تروریسم را که به اوجش دارد نزدیک می شود, مهار کنیم و اگر می توانیم ریشه کن کنیم.
این هم کار یک دولت و دو دولت و اینها نیست.حقیقتا کار هیچ قدرتی به تنهایی یا با دوتا شریک مثل آمریکا و انگلیس نیست.این یک جریان جهانی است.ریشه ها, عوامل, محرکها و بستری دارد که اگر می خواهیم مبارزه کنیم و باید همه بکنیم, باید برنامه جهانی تهیه کنیم.
البته دولتهایی هستند مثل ما که بیست و دو سال است داریم مرارت تروریسم را در زندگی مان می بینیم و این همه شخصیتهای بزرگوار و امکانات فراوانی که از دست داده ایم و صدمه های فراوانی که خورده ایم به ما این درس را به خوبی داده و این درس را به روانی می دانیم.
خیلی از دولتها این وضع ما را ندارند یعنی کم و بیش بالاخره آنها هم مسائلی دارند.آمریکا به تازگی در این وادی وارد شده است.این ضربه جمع شد و یکباره به آمریکا خورد و اگر جائی غیر از آمریکا بود این همه موج نمیآفرید.موج از آنها به همه دنیا پخش شد.به هر حال آلان شرایط مساعدی برای برنامه ریزی هست.
مهم این است که این شرایط را مغتنم بدانیم برای اینکه این سرطان امنیت زندگی امروز را از جامعه مان, از جامعه بشری به طور کلی بکنیم.
قطعا راه درست این است که سازمان ملل محور شود و بقیه کشورها هم همکاری کنند و بحث جامعی شود و تصمیمات جامعی هم با همکاری کشورها گرفته شود و این هم مقدور است.
متاسفانه آمریکائیها همین فرصت مهم جهانی که خلق شده به دلیل اینکه در خاک آنها اتفاق افتاده, آخرین حادثه مهم اینها آمده این فرصت را مصادره کردند.همان بحث خطبه قبلی من که یک نوع زیاده خواهی, توسعه طلبی, انحصارطلبی آمدند, متولی یک مسئله ای شدند که صلاحیت آنرا ندارند.متولی ناصالح, متولی که خودش باید جوابگوی بسیاری از این چیزها باشد.اگر مطرح شود و بحث شود و یک روز دنیا بنشیند و فکر بکند و ریشه های تروریسم را بررسی کند و راههای علاجی را بررسی کند من فکر می کنم یکی از متهمین بزرگی که به پای میز محاکمه کشیده می شود خود آمریکائیها هستند.
ممکن است مطلبی که میخواهم عرض کنم سوظن باشد ولی حقیقتا محتمل است که یکی از ادله ای که آمریکائی ها دست رد به سینه سازمان ملل و دیگر ناصحان می زنند و نمی خواهند مساله را جهانی و بین المللی کنند همین است که نگران رو شدن تقصیرهای خودشان باشند و فکر می کنم این فضائی که خلق شده یک فرصتی است و یک زمینه مناسبی است که آنها باز هم اهداف انحصارطلبانه خودشان را تعقیب کنند که درست یکی از عوامل شیوع تروریست همین است.یعنی اگر این اتفاق بیافتد و سوظن ما, درست باشد که آمریکا می خواهد فرصت استعماری برای خودش خلق کند, این درست تشدید تروریسم است نه مهار تروریسم.ممکن است یکجائی به یک کسی ضربه بزنند اما خب تروریست که یکنفر و یکجا و یک گروه نیست.جریان عمیقی شده و خودشان گفتند که در ه6 کشور تروریست ها هستند.خب خیلی ها هستند که تروریست را نمی شناسند تا وقتی که عملیات انجام میدهد و بعد از عملیات تازه آدم می فهمد و همه چیز آن نیز مخفی است.
با این حساب واقعا راه درست اینستکه سازمان ملل متصدی و متولی شود و بنشینند بحث جدی کنند و ببینند که عوامل این اوضاع چیست و چرا اینطور شده است.من فکر می کنم امروز اکثر کسانیکه ابرازنظر کرده اند این واقعیت را گفته اند الان منکر ندارد که زورگوئی ها و ظلم ها و تبعیض ها و تجاوزها, فقرها و مشکلات زندگی بخشی از مردم اینها تروریست پرور است.یعنی یک انسانهائی ناراضی می شوند, مستاصل می شوند, به بن بست می رسند, برای نجات خودشان به هر کاری دست می زنند, عصبانی می شوند و انتقام می گیرند.
البته این توجیه برای آنها نیست.راه غلط بهرحال غلط است ولی این واقعیت هست.شما در زندگی خودتان هرجائی و هر کسی نمونه ای دارد, یک کسی را مستاصل کرده ایم, بروی انسان پنجه می کشد هیچکاری که نتواند بکند.یک حیوان هم که در یک بن بست قرار گرفت, بالاخره حمله می کند.این طبیعت موجودات است که در نهایت از خودشان در شرایط استیصال به هر نحوی دفاع کنند.بنابراین ما باید راههائی را که مردم را عصبانی و مستاصل کرده است و به بن بست کشانده, اینها را شناسائی کنیم و این راهها را باز کنیم.
ما نمی گوئیم انتقام بگیریم از عواملش که آمریکا بترسد, ما می گوئیم رسیدگی کنید تا تکرار نکند.نمونه هائی را عرض می کنم که اینها در محاکمه که گیر می افتند مثلا همین مساله ((سیاه زخم)).خب ما این را نمی دانستیم, در جنگ هم نمی دانستیم و حالا فهمیدیم.امروز فهمیدیم که رئیس اسبق سازمان سیا می گوید که ما, در جنگ عراق علیه ایران به عراقی ها باکتری سیاه زخم دادیم تا علیه ایران بکار ببرد.این خیلی حرف است.شما که می شناسید و می دانید که این میکروب یعنی چه و با انسانها چه می کند.این که میدان نظامی نیست.همه چیز را تباه می کند.چطور این میکروب سیاه زخم را به عراق دادید تا علیه ایران استفاده کند؟ حالا اولش یک تفسیری بود, می گفتیم اینها این حرف را می زنند شاید می خواهند عراقی ها را متهم کنند بعد دیدیم که طارق عزیز هم اعتراف کرد و گفت آری, اینهائی که بما دادند, ما بعدا منهدم کردیم, منتهی گفت منهدم کردیم که این تهمت خیلی متوجه آنها نشود.خب آمریکا آلان چیزی که خودش فرستاده, به منطقه و از آمریکا صادر شده, اگر مکافات الهی باشد, برگشته به خودش و اگر سیر طبیعی باشد, طبیعتش همین است.وقتی که این سلاح کشنده به دست افراد افتاد, همانطور که آمریکا هم استفاده می کرده, اینها نیز استفاده می کنند.اعتراض دوم و بدتر از اولی, اعترافی بود که وزیر خارجه آلمان در ایران روز پنجشنبه کرد.خبرنگاران از وی پرسیدند شما در جنگ به عراقی ها سلاح شیمیائی دادید.گفت بله آلمان داده ولی دولت نبوده بلکه شرکتهای خصوصی داده اند.خب شما را بخدا ببینید در یک کشور باانضباطی مثل آلمان, شرکتهای خصوصی می توانند چنین کاری را از پیش خودشان انجام دهند؟ اگر یک شرکتی اینکار را کرده, به آسانی شما از آن شرکت می گذرید؟
شما یک گلوله هم اجازه نمیدهید که شرکتهایتان صادرکنند, چطور سلاح شیمیائی به عراق داده اید؟ تا عراق در حلبچه شدیدترین نوع مواد شیمیائی را علیه مردم خودش و نیروهای ایرانی بکار بگیرد که بوی آن مواد و بخصوص سیانور از دور هم آدم می کشت.ما نمیدانیم عراق میکروب سیاه زخم را کجا بکار برد و آنموقع ما فکر می کردیم که گاز خردل است و جزو گازهای خردلی است واحتمالا از این نوع میکروب نیز استفاده شده و حالا بعدا باید اطبا ما بررسی کنند که آیا میکروب سیاه زخم آنموقع عراقی ها استفاده کرده اند یا خیر ولی آنچه مسلم است اینکه بهرحال میکروب سیاه زخم به عراق داده شده است.
خب وقتی وزیر خارجه آلمان اینطور صریح می گوید که آری آلمان سلاحهای شیمیائی را داده بود دیگر چه توقعی است که مهار شود؟ من همانموقع بعد از جنگ خیبر و جزیره مجنون که عراق خیلی سلاح شیمیائی بکار برده بود, در همین دانشگاه تهران و در خطبه های نماز جمعه عرض کردم, حالا اگر کسی می تواند آنها را پیدا کند در روزنامه و کتابها و آنجا اخطار کردم و گفتم اینکاری که شما می کنید, سلاح شیمیائی را میدهید و بکار می رود و شما سکوت می کنید و تنبیه نمی کنید بعث عراق را, کار بجائی میرسد که در آینده هر مسافری باید در چمدانش و جزو لوازمش در سفر, ماسک های ضدگاز شیمیائی باشد.شما ببینید که ما داریم به اینجا می رسیم.الان در آمریکا هر کسی یک ماسک ندارد, احساس ناامنی می کند.بعضی ها که بیرون از منزل می روند در کیف دستی آنها باید ماسک باشد.اگر مترو می خواهند سوار شوند, به اداره می خواهند بروند, به تجارتخانه می خواهند بروند این ناامنی ریشه اش کجاست؟
حتی ترورها, در ترورهائی که حالا عصری شده, کیست که نداند آنهائی که صاحبنظرند و اهل مطالعه و تاریخ هستند کیست که نداند یک دوران طولانی است.سیا آمریکا, اینتلیجنت سرویس انگلیس و موساد اسرائیل جزو سیاستهایشان بوده که شخصیت های آزادیخواه را و مزاحم استعمار را بگونه ای سر به نیست کنند منتهی آنها پیچیده عمل می کردند.افراد را از پای درمیآوردند و بعد مدعی هم می شدند, خونخواهی هم می کردند, در تشییع جنازه هم شرکت می کردند و کسی هم نمی گفت که آنها کرده اند ولی معلوم است که کار کیست و اگر یکروزی یک گروه محققی کار کنند و ترورهای سیاسی استعماری را در این یکصدسال اخیر جمع کنند, خواهید دید که یک کتاب بزرگ خواهد شد.خب اینها این کار را کردند و بتدریج به این وضعیتی رسیده که ما مشاهده می کنیم.حالا بهرحال, عرض کردم ما الان محاکمه نمی خواهیم بکنیم بلکه می خواهیم بگوئیم سازمان ملل یک برنامه ای تنظیم کند و همه ما نیز شرکت کنیم تا عوامل ترور و ناامنی را پیدا کنیم تا به راه حل آن دست یابیم.آمریکا تسلیم این مساله نمی خواهد بشود و لذا فقط خودش و انگلستان همراه شده اند.شما ببینید که اتحادیه اروپا در جنگ آمریکا و انگلیس علیه افغانستان دخالت نکرد, ناتو هم نیامد, کشورهای عربی که قبلا در قضیه عراق شرکت کردند و پایگاه دادند, نیامدند, غیر از همین دو سه نفر هیچکس راه حلی را که آمریکا انتخاب کرده قبول ندارد.جنگ را انتخاب کرده و آنهم جنگی با یک گروهی که می شناسیم بنام ((طالبان)) که خب ما از رفتار طالبان که راضی نیستیم ما که اینجا بحث می کنیم, از طالبان که نمی خواهیم دفاع کنیم.این مساله هم که بما نمی چسبد چون ما از لحظه شروع آمدن طالبان با شیوه و برخورد آنها و حتی خود پاکستان مخالف بودیم.بارها من خودم با نخست وزیران پاکستان هم خانم بوتو و هم آقای نوازشریف بحث کردم و گفتم ما با هم امضا دادیم, توافق کردیم که افغانستان راه حل نظامی ندارد, چرا طالبان را تقویت می کنید؟ بیائید راه درست را انتخاب کنید.آنها هم می پذیرفتند ولی حالا یک مشکلی داشتند و یا نمی خواستند, نمی دانم که مشکل از کجا بود.پس ما هیچوقت دفاع از طالبان در برنامه مان نبود و در آینده هم نخواهد بود.اما مساله را ببینید چقدر راه آمریکا درست است؟ من حالا یکقدری می خواهم این را برای شما باز کنم و برای تاریخ و شاید به گوش آنهائی که می نشینند و تصمیمات اینچنینی می گیرند هم برسد.آمریکا این فضای موجود را مصادره کرد که بگوید من دارم تروریست را می زنم و از ثمره اش هم می خواهم استفاده کنم و ما هم نمی دانیم که ثمره ای که او می خواهد بگیرد چیست.حالا هرچه که هست.ما فکر می کنیم همان بی تدبیری در اداره و مدیریت بحران که از لحظه انفجار مسائل در آمریکا اتفاق افتاده و هنوز ادامه دارد و بهتر نشده است.ما روزهای اول می گفتیم آمریکائی ها گیج شده اند ولی حال گیجی هم نمی توانیم بگوئیم بالاخره نزدیک به 45 روز از حوادث آمریکا گذشته است دیگر گیجی نباید اینقدر طول بکشد و دارند بد عمل می کنند و دارند خطرناک پیش می روند واقعا اتفاق مهمی است.حالا من چند نکته آنرا عرض می کنم.در این مرحله جنگی که آمریکا راه انداخته است سه, چهار مرحله بچشم می خورد.اینها یکی, دو مرحله آسانش را پشت سر گذاشتند ولی در اولین مرحله مشکل گیر کردند.و مراحل بعدی بسیار مشکل تر است و مشکل زاتر است.برای همه بشریت, آری در جنگ روانی, آمریکا موفق بود و توانست دنیا را علیه تروریسم بسیج کند, خوب هم بود و ما هم موافق بودیم تا این فضا علیه تروریسم بوجود آید و شاید بیشتر از آمریکائی ها نیز موافق بودیم و این اتفاق افتاد.لشکرکشی هم آسان بود, چون اینها مال خود آمریکاست.انگلستان که نیرو از پیش در منطقه داشتند و باعمان مانور داشتند.
آمریکائی ها نیز نیرو برداشتند و آوردند و دیدند کسی هم مزاحم کسی نیست و نیروها را برمی دارند و می آیند در دریای آزاد و تا اینجا این دو مرحله را خوب گذراندند.مرحله سوم که جزو آسان ترین مراحل است, فکر می کردند یک هفته مرحله بمباران هوائی خواهد بود, اینها می گفتند ما چند روز اول بمباران هوائی می کنیم و مناطق حساس و دفاعی طالبان را می زنیم بعد وارد مسائل زمینی می شویم.البته کسی بدقت نگفت یکهفته, چهار روز, پنج روز ولی از مجموع صحبت ها اینطوری بدست میآمد که آمریکائی ها یک هفته درنظر دارند و بعد از یک هفته هم گفتند ما برتری نظامی و برتری هوائی را بدست آوردیم.البته ما همین برتری هوائی را هم نمی دانیم یعنی چه.مثلا در افغانستان چه بود که شما منهدم کردید تا برتری هوائی پیدا کردید؟ آنها مثلا موشک سام دارند, آنها اس ه ه2 دارند, اس ه ه3 دارند و چه موشکهائی دارند؟ آنها همین 23 میلی متریها را دارند که می تواند یک دیوار آتش درست کند و فقط فضای نزدیک را حفاظت کند خب آنرا همین حالا هم دارند, حالا هم می زنند و همان روز اول هم می زدند, هواپیمای جنگنده ندارند که شما آنرا بزنید, حال هرچه بود شما این مرحله را گذراندید ولی در همین مرحله آسان و آسانترین, اکنون آمریکائی ها گیر کرده اند.آنها بیست روز است که دارند شهرها و مناطق مختلف افغانستان را می زنند و حقیقتا در تاریخ دنیا و در تاریخ بشر, بدترین سابقه را آمریکائی ها در این بمباران های هوائی شان علیه مردم افغانستان دارند ثبت می کنند.شما یک کمی فکر کنید, یک ملتی که نان ندارد, آب ندارد, برق ندارد, تلویزیون ندارد, ارتباطات بکلی ندارد, بیمارستان ندارد, دارو ندارد, پزشک ندارد, حتی ذخیره دو روزش را در خانه ندارد, آنهائی که دارند صبح باید بیرون بیاید تا لقمه نانی پیدا کند و شب به خانه بازگردد, آنهائی که ندارند, دستشان بسوی سازمان ملل یا ایران و یا پاکستان و جاهائی که کمکی می برند, دراز است.هشتصد هزار زن بی سرپرست در این جنگها روی دست افغانستان باقی مانده, صدهزار کودک معلول مانده که یا دست ندارند و یا پا ندارند و یا چشم ندارند و در خیابانها ولو و بی سرپرست هستند و نه پدر و نه مادر و نه یک یتیم خانه و نه خانه سالمندان و بیچاره ها گوشه خانه افتاده اند و کسی اصلا به اینها نمی رسد و یک ملت اینطوری تازه هر لحظه چشمش به آسمان باشد, هواپیماهای عظیم پیشرفته آمریکائی ها بیایند بمب در خانه های اینها بیاندازند یا در خانه همسایه اینها و نزدیک اینها, این چه حالتی است؟ اصلا نظیر این را شما نه در جنگ جهانی اول می بینید و نه دوم و نه هیچ کجای دنیا, یک کشور بی سلاح و بی دفاع و فقیر و در مقابل آمریکا, مدرن ترین سلاحها را روی این افراد دارد آزمایش می کند.موشکهای کروز از دریا شلیک می شود و چند هزار کیلومتر میآید و می خورد و یک بیمارستان را تخریب می کند (شعار مرگ بر آمریکای نمازگزاران).
شما خودتان مجسم کنید, یک وضعی اینطوری, جائی باشید که هیچ راهی نداشته باشید, وسیله فرار هم نداشته باشید, حالا یک کامیونی انسان را ببرد, یک اتوبوسی و یک وانتی انسان را ببرد, اصلا اینها نیست, پیاده هم چگونه مردم در این مسیر حرکت کنند و به کجا بروند و دائما بمباران.این سلاحهائی که آمریکائی ها در افغانستان بکار می برند برای جاهائی مثل روسیه خلق شده که اس ه ه2 و ه ه3 و سام 6 و2 و غیره دارد نه برای افغانستان.تابحال خود آمریکائی ها قبول کرده اند که ما نتوانستیم ضربه به طالبان بزنیم, آری یک فرودگاه را مثلا منهدم کرده اند و افغانها هواپیمائی ندارند تا از فرودگاه استفاده کنند.بعدا هر دولتی در افغانستان تشکیل شود مشکل خواهد داشت حالا که چیزی وجود ندارد آمریکائی ها یک بیمارستان را منهدم کردند که وقتی یک کسی می خواهد برود آنجا و زخمی شد, دیگر بیمارستانی نباشد.یک آمبولانس نیست که اصلا مریض را به بیمارستان برساند و کسی هم نیست که ببرد با این شرایط آمریکائی ها چه چیزی را می زنند و می کوبند.خود آمریکائی ها قبول کرده اند که دارند مردم عادی را می زنند.دیروز (روز پنجشنبه) خبر اصابت موشک به یک اتوبوس را شنیدید که اتوبوس بکلی سوخته و همه مسافران آن سوخته اند.چند روز پیش یک کامیون که حامل آواره ها بوده را زده اند و همان اتفاق افتاده است.آمریکائی ها تا به حال چند روستا را زده اند و آنها را با خاک یکسان کرده اند و همه مردم را کشته اند, بیمارستان را زده اند.موشکهای کوچکی که در بمب های بزرگ تعبیه شده و به اصطلاح بمب های خوشه ای که ما, در آخر جنگ دیدیم که عراقی ها بکار می بردند.من از مرصاد که برمی گشتم در پایگاه هوائی همدان پیاده شدم و با هلی کوپتر آمدم آنجا و قبل از اینکه من برسم, یک بمب خوشه ای آنجا پخش شده بود, بمب هائی کوچکی که عراق داشت و دهها و صدها عدد آن در فضا پخش می شود و بعضی از آن ها منفجر می شود و برخی دیگر باقی می ماند و آمریکائی ها اینطور بمب ها را دارند بکار می برند, خب این بمب هر کجا بیافتد صدها بمب کوچک را در فضا پخش می کند ممکن است ده روز دیگر, یک ماه دیگر, یکسال دیگر تلفات از مردم بگیرد.مردم بیچاره افغانستان دچار چنین حالتی هستند.اکثر دنیا هم اینها را می بینند.
آمریکائی ها چه تصویر زشت و دیو مانندی دارند در دنیا از خود ثبت می کنند.این خلبانهای آمریکائی که دارند اینکارها را می کنند اگر وجدان ندارند, تاریخ را بخوانند.
خیلی بد اتفاق می افتاد, همین جا آدم از کشور و دولتهای اسلامی تعجب می کند, بعضی از آنها همکاری می کنند و پایگاه داده اند که واقعا نفرت انگیز است, و بعضی دیگر به صورت دیگریکمک می کند.واقعا دنیای اسلام با ه5 کشور و 56 دولت و کنفرانس اسلامی وزنش در تاریخ همین است که ه2 روز است می بینید یک ملت مظلومی اینگونه تحت فشار بمب ها قرار می گیرد و هنوز هم دوستانه با آمریکا حرف بزنند وصحبت از دوستی و برادری بکنند و آمریکا اینها را فریب داده و به آنها بگوید ما به دولت اسرائیل گفته ایم که باید ملت فلسطین کشور مستقل بدهد خوب اگر می خواستند این حرف را بزنند چرا پارسال نگفتید, چرا امسال, چرا امروز, برای اینکه می خواهیداینها را فریب دهید و اینها هم که خیلی آماده فریب خوردن است, بله آقای بوش محبت کردند و گفتند دولت مستقل را اسرائیل خوب نشان می دهد, همان روز بعدش حمله کرده و شش شهر فلسطینی ها را گرفته و الان نیروهای اسرائیل در شهرهای فلسطینی هستند و هر کسی را که می خواهند بازداشت می کنند.(شعار مرگ بر اسرائیل نمازگزاران) قطعا تا آمریکا احتیاجی به دولتهای عربی در این منطقه دارد همین وعده به عنوان یک نمایش در فضا می ماند تا بهانه ای به دولتها بدهد تا سکوت کنند, اسرائیل هم همین ظلم هایش را می کند که در ظرف این دو سه روز ه5 نفر را شهید کرده, یک روستا را گرفتند, هر چه خواستند آنجا جنایت کردند, امروز و دیروز صبح بر سر آمریکا و عرفات منت گذاشتند که ما از این روستا عقب نشینی کردیم.این فضای عجیب و قریبی است که آدم از امت اسلامی می بیند, سازمان ملل که اینجور در کنفرانس ها و مسائل خودنمائی می کنند و طرح می دهند و از این حرفها می زنند در مقابل این مصیبت عظمی خفه شده اند, خفه خفه شده اند, همه به این اکتفا کرده اند که بله ما داریم کمک می کنیم حالا یک هواپیما بیاید و در بیابان چند بسته بیسکویت را بریزد که معلوم هم نیست از کجا آمده و چه هست اینگونه دارند از مردم دلجویی می کنند, خاک بر سر این تمدنی که می تواند یک چنین فاجعه ای از درون آن بیرون بیاید و اینطور می شود با یک ملتی ه2 روز اینگونه بمباران کنند و بکشند و تخریب کنند بدون نتیجه, کاش نتیجه می گرفتند, اعتراف می کنند که ما هنوز نتیجه نگرفته ایم.
خوب این مرحله سومشان است که حالا اینگونه مانده اند.در این مسئله مرحله چهارمشان که می خواهد آغاز شود سخت ترین است که خدا کند آمریکا این اشتباه استراتژیک مرتکب نشود, ورودش به جنگ یک اشتباه بزرگ استراتژیک بود که کوتاه آمدنش دیگر آسان نیست وارد شدن به زمین یک خطای عظیم و کشنده است.
دو روز پیش نیروهای ورزیده خودشان را یک انتخابی کردند در یک منطقه کوچکی با محاصره آنجا پیاده کردند و شبانه وارد یک خانه شدند یک ویدئو گرفتند و رفتند برای آمریکائیها پخش کردند و حداکثر آن نشان می دهد سرباز آمریکایی در اتاق وارد شده است, این هم محصول عملیات ویژه ای بود, یک ساعت هم نتوانستند تحمل کنند و ترسیدند حالا اگر راست باشد عده ای هم مرده اند آن بحث دیگری است, راست هم نباشد این ظرفیت زمینی آمریکاست, اگر آمریکائیها وارد جنگ زمینی در افغانستان بشوند یک جنگ طولانی که روزانه هزاران جسد بایداز آن جا صادر شود و به اطراف چیز دیگری نتیجه نخواهد داد.با چه کسی می خواهند بجنگند, کجا می خواهند بجنگند, چه کسی را می خواهند ساقط کنند اینکه با نیروهای ویژه تان خانه عمر را فتح کنید این افغانستان فتح نشده,این یک نمایش است, خوب حالا این نیروها وارد شوند و با کجا بجنگند, چی را بگیرند, این مردمی که هستند چه وضعی دارند, بنظر می رسد که آمریکا پا به پا می کند و خدا کند که دچار تردید شده باشند و وارد این باتلاق عجیب و قریب نشوند, ما اگر دلمان برای آنها نسوزد برای منطقه, برای مردم افغانستان, برای تاریخ بشر دلمان می سوزد که این اتفاقات بخواهد بیفتد پس این هم مرحله چهارمشان که خطرناک ترین است.
حالا ما فرض می کنیم آمدند ودولت طالبان را هم ساقط کردند, بعد از آن چه؟ می خواهید دولت تشکیل دهید, یک آدم و کشوری که با این بمب ها و ویرانیها و خون ریزیها آمده مگر می تواند دولت ملی تشکیل دهد, مگرمردم دیگر به چنین دولتی رای می دهند که شما می خواهید حمایت کنید, اگر رای بدهند این رای چه ارزشی دارد چگونه صحبت از دولت مردمی می کنید که همه مردم عزا دارند این خیال خام واقعا همین است, بله اگر درست وارد شوید و سازمان ملل به میدان بیاید, هم ما همکاری کنیم و همسایه های افغانستان همکاری کنند و هم مسائل جهانی را حل کنیم و هم به مسائل ریشه ای افغانستان برسیم و بعد یک فکری می کنیم برای اینکه یک دولت مسئولی در این کشور وجودداشته باشد خرابی هایی که در افغانستان هست, یک دولت تحمیلی با مشکلاتی که خواهد داشت مگر می تواند درست کند, همه افغانستان الان دچار ناامنی مین است, از زمان شورویها مانده و تا امروز هم اضافه شده راهها و روستاهایش خراب است, برق و آب و راه و مخابرات ندارد, شوخی نیست, اکثر قنات ها خشک شده, هیچ چیز نیست, یک کشور مخروب باقی مانده, شما این یک کشور را می خواهید با یک دولت تحمیلی که مردم قبولش ندارند و گروههای جهادی با آن نمی سازند و اگر بسازند باز بین خودشان نزاع است چون پایه ای حل نمی شود, بنابر این واقعا خیرخواهانه به اربابان کاخ سفید توصیه می کنم ما هم اینجا جنگ دیدیم, ما هم تاریخ خواندیم و افغانستان را بهتر از شما می شناسیم, دست از این ماجراجویی ها بردارید, تا همین جا که آمده اید متوقف شوید مسئولیت را به سازمان ملل بدهید, شما اگر می خواهید کمک کنید به فرمان سازمان ملل کمک کنید, با تصمیم جمعی عقلا کار کنید, با مردم دلسوز طرف شوید, بله در این مذاکرات خود شما هم زیر سوال می روید, ما اگر در مذاکرات باشیم قطعا می پرسیم این کسانیکه نخست وزیری و حزب جمهوری ما را منفجر کردند, اینهایی که شهدای محراب ما را, بدن هایشان را قطعه قطعه کردند, آنهائیکه بمب در نمازجمعه ما منفجر کردند در آمریکا چکار می کنند, اینها چگونه با کنگره شما رابطه دارند, چطور با نمایندگان شما رفیق شده اند که امضا صدتا صدتا و دویست تا دویست تا می گیرند, شما این تروریست ها را می شناختید و قبلا هم آمریکائیها را در ایران کشته بودند, شما باید به این ها جواب دهید, خوب می دهید, می گویندتقصیر کردیم حالا صحبت انتقام ما نیست, باید این مسائل روشن شود (شعار مرگ بر منافق نمازگزاران) خطر دیگری که دنیا را تهدید می کند که تروریست را تشدید می کند این است که آمریکائیها دارند هم ارزش هایی که الان یک قرن است که روی آن کار می کنند هم را فراموش می کنند, با این وضعی که در افغانستان است حقوق بشر الان دیگر حرف است.با این وضعی که اسرائیل یک ماه در اراضی فلسطین مرتکب شده حقوق بشر هواست, کسی دیگر باور نمی کند در خود آمریکا شما هم آن چیزهایی که ارزش تلقی می کردید و جامعه مدنی معرفی می کردید از دست تان دارد می رود.کنگره مرتب قانون می گذراند, اخبار را سانسور کنید, رسانه ها را محدود می کنند, تلفن ها را کنترل و شنود کنید, اینها همه جزو محرمات جدی در آمریکا بوده, نامه های پستی را کنترل کنید مسافرت ها را محدود کنید, همه جا را تفتیش کنید, بی اجازه وارد خانه های مردم شوید, به مامورانتان اجازه دهند متهمین را شکنجه کنند, این اتفاقاتی که دارد می افتد پس گرفتن همه دستاوردهای ظاهرتمدن جامعه مدنی شماست, چطور دارید این همه را تحمل می کنید, به خاطر یک حادثه ای اینجا می خواهید ماجراجویی کنید, خوب اینها به جاهای دیگر سرایت می کند, فکر نمی کنم این روندی که اینها در پیش گرفته اند نه به انهدام تروریست.منجر شود و نه به شفای دل آمریکائیها منجر شود بلکه آثار فراوان سیاسی, اقتصادی, اجتماعی و روانی منفی در جامعه دارد همین حالا آثار این لشکرکشی ها راداریم می بینیم.چه تعداد الان مشاهر مورد آسیب قرار گرفته, بیمه های دریایی چقدر بالا رفته و هزینه آن به دوش مردم مصرف کننده آمده, جهانگردی چقدر آسیب دیده, هتل دارها و رستوران دارها و حمل و نقل ها آسیب دیده اند بسیاری نور شرکتهای ضعیفهای هواپیمایی ورشکست شده اند خوب اینها دامن زدن به اینها درست نیست, اگر یک عقل جمعی حاکم باشد, انسان فکر می کند که راه و فضا وموقع مناسبی هست که اقدام بکندو واقعا هم قبل از این هم مردم افغانستان استحقاق ترحم داشتند, حالا دیگر بیشترکه باید به آنها توجه کرد.


بسم الله الرحمن الرحیم
قل هو الله احد
الله الصمد
لم یلد و لم یولد
و لم یکن له کفوا احد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان