ماهان شبکه ایرانیان

وظایف و تعهدات دول بیطرف در زمان جنگ و عملکرد امریکا در جنگ ایران و عراق

جنگ هشت ساله عراق علیه ایران موضع گیریهای متفاوتی را از سوی کشورهای مختلف جهان در پی داشت. در طول جنگ بعضی از دولتها از جمله امریکا موضع گیریها و اقدامات مغرضانه ای را علیه جمهوری اسلامی ایران ادامه داده و مکررا قواعد مدون و مسلم حقوق مخاصمات مسلحانه را نادیده گرفته و بر خلاف مقررات بین المللی عمل کردند

جنگ هشت ساله عراق علیه ایران موضع گیریهای متفاوتی را از سوی کشورهای مختلف جهان در پی داشت. در طول جنگ بعضی از دولتها از جمله امریکا موضع گیریها و اقدامات مغرضانه ای را علیه جمهوری اسلامی ایران ادامه داده و مکررا قواعد مدون و مسلم حقوق مخاصمات مسلحانه را نادیده گرفته و بر خلاف مقررات بین المللی عمل کردند. اکنون این پرسش مطرح است که بر اساس حقوق بین الملل، دولتها در قبال مخاصمات مسلحانه و طرفین مخاصمه چه وظایف و تعهداتی را بر عهده دارند؟ مفهوم بیطرفی چیست و آیا بیطرفی در چارچوب قواعد و مقررات منشور ملل متحد معنی دارد یا خیر؟ و بالاخره اقدامات امریکا در جنگ ایران و عراق و بخصوص عملکرد این کشور در خلیج فارس با حقوق بیطرفی و مقررات بین المللی منطبق بوده است یا نه؟ برای پاسخ به این سؤالات، این مقاله ابتدا مفهوم بیطرفی، منابع و مبانی حقوقی آن را مورد بررسی قرار داده و با طرح وظایف، تکلیف و تعهدات دول بیطرف در ارتباط با دول متخاصم، چارچوب حقوقی رفتار و روابط آنها را ارائه خواهد کرد. سپس با اشاره به نمونه های برجسته اقدامات دولت امریکا در طول جنگ، عملکرد آن را تشریح کرده و در نهایت انطباق و عدم انطباق این اقدامات را با مقررات بین المللی مورد تجزیه و تحلیل حقوقی قرار خواهد داد.

مفهوم بیطرفی

واژه «بیطرفی » در زبان فارسی در برابر دو واژه [ Neutralization ] و [ Neutrality ] انگلیسی به کار می رود. واژه نخست به مفهوم بیطرفی در جنگ است، که نوشته حاضر در ارزیابی عملکرد امریکا در جنگ تحمیلی به این مفهوم توجه دارد و دیگری به معنی بیطرفی دائم در نظام بین الملل می باشد. بیطرفی در زمان جنگ عموما ناشی از اراده یک جانبه است و جنبه موقتی دارد و تا زمانی که مخاصمه مورد نظر ادامه دارد جاری می باشد، در حالی که بیطرفی دائمی [(Neutrality) ] وضعیتی است که از سوی کشوری اعلام و از جانب کشورهای دیگر به رسمیت شناخته می شود. این نوع بیطرفی دائمی و چند جانبه بوده و در کلیه مخاصمات مسلحانه و همچنین در زمان صلح مجرا می باشد. (1)

مثل وضعیت کشور سوئیس که بیطرفی آن از سوی کشورهای اروپایی با انعقاد معاهده ای به رسمیت شناخته شده و این دولتها در طول مخاصمات به بیطرفی آن احترام گذاشته و از وارد کردن آن به جنگ خودداری می کنند. . . . در حالت بیطرفی دائم، ولت بیطرف در زمان صلح تعهد می کند که از هرگونه جنگی برحذر بوده، عضو هیچ پیمان نظامی نباشد و اجازه ندهد سرزمینش برای اهداف نظامی سایر دولتها به کار رود.

متقابلا سایر دولتها متعهد می شوند تمامیت ارضی و استقلال دولت بیطرف را محترم دارند و آن را وارد جنگ نکنند. . . (2)

در بیطرفی دائم دولت بیطرف تعهد می کند که در تمام جنگهای آینده قواعد بیطرفی را رعایت کند و پس از اینکه اینگونه تعهد عینیت یافت نقض بیطرفی، نقض یک جانبه معاهده محسوب و مسئولیت آور خواهد بود.

بیطرفی به مفهوم [ Neutralization ] یا بیطرفی در قبال یک مخاصمه مسلحانه مشخص، در زمان جنگ بوده و به صورت ارادی و یکجانبه از سوی کشوری که می خواهد از آتش جنگ دور باشد اعلام می شود تا بر عهده گرفتن وظایف و تکالیف خاص، دولت بیطرف، پیامدهای جنگ را نسبت به کشور خود محدود کرده و در چارچوب بیطرفی با دول متخاصم رفتار نماید. اوپنهایم [( Oppenheim)] این نوع بیطرفی را اینگونه تعریف می کند: «تمایل و اعلام بیطرفی دولتهای ثالث در قبال دول متخاصم و پذیرش آن توسط متخاصمان که چنین عملی بین دول متخاصم و بیطرف حقوق و تکالیفی را ایجاد می کند» . (3)

همان طور آقای دنستین [ (Dinstein) ] اشاره کرده اند قوانین بیطرفی موقت بر دو مبنای اساسی زیر متکی می باشد:

1. تمایل به تضمین وارد آمدن حداقل خسارت به دولت بیطرف به دلیل جنگ.

2. تمایل به تضمین بیطرفی دولت بیطرف نه تنها در لفظ بلکه در عمل و کردار در قبال دول متخاصم (یعنی دولت بیطرف به یکی از متخاصمین در قبال جنگ کمک نخواهد کرد) (4) عدم شرکت و عدم تبعیض در جنگ مبانی قواعد بیطرفی و رفتار دول بیطرف در جنگ می باشند.

منابع حقوق بیطرفی

مقررات حقوق بیطرفی را باید اساسا در کنوانسیونهای لاهه در سال 1907 بخصوص کنوانسیونهای پنجم و سیزدهم جستجو کرد. هر چند در ماده 28 کنوانسیون سیزدهم تصریح شده است که «این کنوانسیون فقط نسبت به طرفین متعاهد قابل اجرا است، یعنی فقط مقررات آن بر متخاصمین که متعاهدین کنوانسیون می باشند ناظر است » (5) با این حال قواعد این کنوانسیونها عمدتا جنبه عرفی پیدا کرده و تمامی کشورهای جامعه جهانی به مقررات آن متعهد می باشند. در سال 1909 کنوانسیونی نیز در شهر لندن تنظیم گردید که به «اعلامیه لندن » معروف است. این کنوانسیون با اینکه هیچوقت لازم الاجرا نشد، ولی مندرجات آن مبنای عرفی پیدا کرده اند. این کنوانسیون نحوه تجارت از طریق دریا بین دول بیطرف و دول متخاصم را مشخص می کند. کنوانسیون هاوانا (1928) در مورد جنگ دریایی نیز اگر چه یک کنوانسیون منطقه ای می باشد، ولی مقررات آن جنبه عرفی پیدا کرده اند. (6)

با وجود طرح و تدوین مقررات حقوق بیطرفی در اوایل قرن بیستم، حقوق بیطرفی پس از جنگ جهانی دوم پیشرفت چندانی نداشته و بیشتر حقوقدانان با تصویب منشور ملل متحد بحث بیطرفی را زائد دانستند، چون معتقد بودند اولا مقررات منشور ملل متحد جنگ را ممنوع کرده است و با فقدان جنگ، بیطرفی دیگر مفهوم خود را از دست می دهد. ثانیا با ترتیبات امنیت دسته جمعی که در منشور ملل متحد پیش بینی گشته و تعهداتی که دول عضو بر اساس فصل هفتم منشور متقبل شده اند، هیچ دولتی نمی تواند خود را بیطرف اعلام کند. یعنی در صورتی که جنگی رخ دهد و کشوری به کشور دیگر تجاوز نماید، دولتهای عضو سازمان ملل با حمایت از قربانی تجاوز در مقابل متجاوز و با اتخاذ ترتیبات لازم در حمایت از کشور مورد تجاوز خود به دولت متخاصم تبدیل شده و بدین ترتیب جایی برای بیطرفی باقی نمی ماند. بر همین اساس، در کنوانسیونهای چهارگانه ژنو (1949) که قواعد جنگ به تفصیل بحث شد، مقرراتی در زمینه حقوق بیطرفی تدوین نیافته است.

با این همه می توان گفت که به دلایل زیر مساله بیطرفی هنوز هم اهمیت خود را حفظ کرده و با وجود منشور ملل متحد اعتبار آن از دست نرفته است:

1. با وجود تحریم جنگ از سوی منشور سازمان ملل متحد، جامعه بین المللی در هیچ برهه زمانی پس از تصویب منشور مصون از بلای جنگ نبوده است.

2. همه دولتهای جهان عضو سازمان ملل متحد نیستند و برای مثال کشور سوئیس عضویت در منشور ملل متحد را مغایر با بیطرفی خود می داند و مایل است بیطرفی اش حفظ شود و سایر دولتها هم به بیطرفی آن احترام می گذارند.

3. در ماده 51 منشور ملل متحد اصل دفاع مشروع فردی یا جمعی دولتها، قبل از اتخاذ اقدامات از سوی شورای امنیت به سمیت شناخته شده و پر واضح است که در این مدت سایر دولتها می توانند اعلام بیطرفی نمایند.

4. عملکرد شورای امنیت به گونه ای بوده است که عملا بیطرفی دولتها بخصوص در عملیات نظامی به رسمیت شناخته شده و آنها را ملزم به شرکت در عملیات قهری نکرده، بلکه صرفا مجوز توسل به اقدامات لازم را صادر می کند.

بنابر این، با مشخص شدن مفهوم و منابع حقوقی بیطرفی و تداوم این مفهوم در عملکرد کشورها، این سؤال مطرح است که با اعلام بیطرفی چه حقوق و تکالیفی برای دولت بیطرف در قبال دولتهای متخاصم به وجود می آید؟ و با اتخاذ چه اقداماتی می توان گفت که بیطرفی نقض شده است: برای پاسخ دادن به این سؤالات به بررسی وظایف و تعهدات دول بیطرف در درگیریهای مسلحانه و بخصوص در جنگ دریایی که با موضوع این نوشتار ارتباط نزدیکی دارد می پردازیم.

وظایف و تعهدات دولتهای بیطرف

تعهد رفتار برابر با متخاصمین که یکی از مهمترین تعهدات دول بیطرف است آنها را از رفتار تبعیض آمیز نسبت به طرفین مخاصمه منع می کند. ماده 9 کنوانسیون پنجم لاهه اشعار می دارد: «هر گونه اقدام موجد محدودیت و ممنوعیتی که توسط نیروی بیطرف در خصوص موضوعات مورد اشاره در مواد 7 و 8 [روابط تجاری، ارسال اسلحه، مهمات و . . . ] انجام می شود باید در خصوص متخاصمین به طور بی طرفانه اجرا شود. .» . (7)

قاعده کلی تعهد رفتار برابر در مخاصمه بر مسائل دریایی هم حاکم می باشد و از آنجا که عمدتا ارتباط امریکا با جمهوری اسلامی از طریق راه دریایی - خلیج فارس - صورت می گیرد، بیشترین تخلفات امریکا هم از حقوق بیطرفی در طول جنگ ایران و عراق در این منطقه بود. بنابر این، برای تشریح و تحلیل بهتر عملکرد ایالات متحده امریکا، ضمن اشاره به وظایف و تعهدات دول بیطرف، به طور کلی به وظایف دول بیطرف در حقوق جنگ دریایی تاکید خواهیم کرد و عمدتا به بررسی آن دسته از تکالیفی خواهیم پرداخت که از نظر این مقاله حائز اهمیت است.

حقوق بیطرفی یکی از شاخه های مهم و اساسی حقوق جنگ بوده، تکالیف دول بیطرف در مخاصمه را مورد بررسی قرار داده و در کنوانسیون های پنجم و سیزدهم لاهه (1907) که مندرجات آنها مبنای عرفی پیدا کرده اند موارد زیر مندرج می باشد:

1. عدم شرکت در مخاصمات: همانطور که قبلا نیز اشاره شد، لازمه و ملاک اصلی بیطرفی عدم شرکت دولت بیطرف در مخاصمه است و چنانکه دولت بیطرف به حمایت از یکی از طرفین به زور متوسل شود مبنای بیطرفی را نادیده گرفته و از بیطرفی عدول کرده است. چنین دولتی ناقض اصل عدم مشارکت در مخاصمات بوده و از کلیه حقوقی که بر اساس حقوق مخاصمات مسلحانه (حقوق جنگ) برای دول بیطرف پیش بینی شده است محروم می شود. و دولت متخاصمی که چنین رفتاری به ضرر وی می باشد ملزم به رعایت حقوق بیطرفی در برخورد با دولت ناقض بیطرفی نیست. در این میان، دول بیطرف در مقابل یک مخاصمه مسلحانه موظفند از انجام اقدامات حکومتی که به نفع یکی از متخاصمان می باشد خودداری نمایند. انجام اقداماتی هم که موقعیت یکی از طرفین مخاصمه را به مخاطره انداخته و به دیگری کمک کند ممنوع می باشد. چنین وظیفه ای فراتر و مهمتر از مساله رفتار برابر و بیطرفانه است. در این صورت طرف مخاصمه می تواند چنین دولتی را یک دولت متخاصم تلقی کرده و متقابلا علیه آن به زور متوسل شود (به ماده 51 منشور ملل متحد مراجعه شود) . البته ناگفته نماند که اگر اقدامات دولت یا دولتهایی در چارچوب تصویب قط عنامه ای از سوی شورای امنیت و بر اساس فصل هفتم منشور ملل متحد می باشد، مقابله با آن با استناد به ماده 51 منشور و مقررات حقوق بین الملل جایز نبوده و هیچگونه توجیه حقوقی نخواهد داشت، همانگونه که اقدام به مداخله از سوی هر دولتی با ابتکار شخصی مبنای حقوقی ندارد.

2. عدم تجهیز و فراهم نمودن تسهیلات نظامی به نفع یکی از متخاصمین: تهیه و فراهم کردن هر گونه جنگ افزار از قبیل ناوهای جنگی، هواپیما، اسلحه، مهمات و . . . برای طرفین مخاصمه ممنوع است. ماده 6 کنوانسیون سیزدهم لاهه (1907) در این زمینه مقرر می دارد: «تدارک کشتیهای جنگی، مهمات یا وسایل جنگی به هر نوعی که باشد توسط یک نیروی بیطرف برای یک نیروی متخاصم، بطور مستقیم یا غیر مستقیم ممنوع است. (8)

علاوه بر تدارک تجهیزات و وسایل جنگی هیچ کشور بیطرفی نباید نیروی نظامی خود را در اختیار یکی از متخاصمین قرار دهد یا به نفع یکی از متخاصمین اقدام به جمع آوری نیرو نماید. مواد 4 و 5 کنوانسیون پنجم لاهه (1907) اینگونه اقدامات را شدیدا منع کرده است » . (9)

3. منع حمل وسایل جنگی قاچاق: منع حمل وسایل جنگی قاچاق به مقصد یکی از متخاصمین توسط دول بیطرف از قواعد دیرپای حقوق مخاصمات مسلحانه می باشد. ماده 2 اعلامیه 1856 پاریس این ممنوعیت را مقرر داشته است و ضمانت اجرای نقض این قاعده ضبط محموله از طرف دولت متخاصم می باشد. «در اعلامیه 1909 لندن و رویه قضایی بین المللی نیز مقرر شده که کشتی بیطرف را نمی توان ضبط کرد مگر آنکه مبادرت به حمل و نقل وسایل جنگی قاچاق نماید، آنهم به شرطی که کالا چه از حیث وزن و چه از نظر ارزش نیمی از محموله کشتی را تشکیل دهد» . (10)

چیزهای جنگی قاچاق شامل تمام اسباب و وسایلی می شود که منجر به تقویت توان نظامی یکی از متخاصمین گردد. در اینکه سلاح، مهمات، لباس و کفش نظامیان و کلا وسایل و ابزار جنگی مشمول وسایل جنگی قاچاق هستند، تردیدی نیست ولی در اینکه آیا وسایل جنگی قاچاق شامل سایر مواردی هم می شود که مستقیما در مخاصمات کاربرد نداشته و تنها به صورت غیر مستقیم موجب تقویت نظامیان می گردند یا نه ابهام وجود دارد. به یک تعبیر وسایل جنگی قاچاق تمام اشیاء بجز موارد بسیار نادری چون اشیاء عتیقه را شامل می گردد. لازم به ذکر است که اعلامیه 1909 لندن اقدام به تعریف و تفکیک قاچاق مطلق و قاچاق نسبی نموده است، بدین معنی که قاچاق نسبی به طور غیر مستقیم در تقویت توان نظامی دشمن تاثیر دارد در حالی که قاچاق مطلق تاثیر مستقیم دارد. (11)

4. اصل رفتار برابر و مساوی با متخاصمین: همانطور که قبلا نیز اشاره شد دولت بیطرف باید با متخاصمان رفتار یکسان و برابر داشته باشد و در روابط غیر نظامی نیز بدون تبعیض رفتار کند. مثلا اعطای وام یا کمکهای بلاعوض نقدی و غیر نقدی به یکی از متخاصمین موجب بر هم خوردن توازن نظامی طرفین می شود. (به ماده 9 کنوانسیون پنجم مراجعه شود) .

5. منع ارائه اطلاعات نظامی به متخاصمان: کشور بیطرف به هیچوجه مجاز به دادن اطلاعات نظامی به کشور متخاصم نیست و همچنین نباید اقدامی در جهت تسهیل این امر به عمل آورد. ممنوعیت مزبور به این معنی نیست که کشور بیطرف موظف به قطع یا تحدید ارتباطات مخابراتی خود که متخاصمان یا نمایندگان آنان (معمولا ماموران دیپلماتیک) در اختیار دارند، باشد هر چند امکان دارد که هر یک از متخاصمان از این وسایل جهت انتقال اطلاعات نظامی استفاده کند.

در مورد اطلاعات نظامی بدست آمده از ماهواره ها هم می توان گفت که بر اساس مقررات حقوق بین المللی حاکم بر فضا و معاهده 27 ژانویه 1967 اولا فضای ماوراء جو برای عموم کشورها آزاد است. در نتیجه این قلمرو تحت سیطره و حاکمیت سرزمینی کشورهای زیرین نیست. ثانیا بهره برداری از آن باید صلح جویانه باشد. ثالثا از چنین منطقه ای نباید استفاده نظامی شود. (غیر نظامی کردن فضا) .

از اصول مذکور می توان چنین استنتاج کرد که هر گونه استفاده نامشروع از فضا، از جمله کسب اطلاعات نظامی از طریق ماهواره و دادن آن اطلاعات به هر یک از متخاصمان از سوی کشورهای بیطرف صاحب ماهواره نقض قاعده بیطرفی می باشد. (12)

این تکلیف دولت با توجه به مقررات کنوانسیونی و عرفی علی الخصوص عدم تبعیض در رفتار و رفتار مساوی با متخاصمان و وضع کمکهای نظامی و غیر نظامی و تاثیر اطلاعات در توازن قدرت نظامی به سادگی قابل استنباط است.

از آنجا که در زمان انعقاد کنوانسیون 1907 تبلیغات و رسانه های گروهی بر خلاف شرایط فعلی نقش چندانی در سرنوشت جنگ نداشتند به موضع گیری وسایل تبلیغاتی یک دولت علیه یکی از متخاصمان و به نفع دیگری اشاره نشده است، ولی در حال حاضر با توجه به نقش بسیار مؤثر رسانه های گروهی در جنگهای امروزی موضع گیری تبلیغاتی تبعیض آمیز و نقض فاحش بیطرفی خواهد بود. (13)

لذا دولتهای بیطرف نه تنها ملزم به رعایت بیطرفی در روابط تجاری و کمکهای مالی می باشند، بلکه با وسایل تبلیغاتی خود نیز نباید به نفع یکی از طرفین و به ضرر دیگری موضع گیری کنند.

6. تمکین به تدابیر کنترل کننده کشتیهای جنگی متخاصم: کشتیهای تجاری بیطرف باید به تدابیر کنترل کننده کشتیهای جنگی متخاصم تمکین کنند. در این رابطه، هر کشتی جنگی متخاصم می تواند کشتیهای تجاری بیطرف و مدارک آنها را مورد بازدید و بازرسی قرار دهد تا اگر سعی در شکستن حلقه محاصره دریایی یا حمل وسایل جنگی قاچاق و یا بطور کلی یک عمل امداد خصمانه داشته باشد، آن را ضبط و توقیف کند. اما کشتیهای تجاری کشور بیطرف که توسط کشتیهای جنگی آن کشور همراهی می شوند از اینگونه تدابیر کنترل کننده معاف می باشند. (14)

7. نظارت بر فعالیت اشخاص خصوصی و اتخاذ اقدامات پیشگیرانه: هر چند روابط تجاری اشخاص و اتباع دولت بیطرف با متخاصمان آزاد است و برای دولت بیطرف مسئولیت آور نمی باشد، ولی این آزادی بی حد و حصر نیست. به موجب ماده 8 کنوانسیون سیزدهم لاهه، هر دولت بیطرف متعهد است که از تجهیز و آماده کردن کشتیها در حوزه صلاحیت خود برای استفاده خصمانه یا گشت زنی علیه کشور متخاصمی که با این کشور در حال صلح می باشد جلوگیری کند. همچنین دولت بیطرف باید سعی کند از عزیمت کشتیهایی که به طور کلی یا جزیی برای اقدامات خصمانه یا گشت زنی در حوزه صلاحیت آن دولت آماده شده اند جلوگیری کند.

مواردی از اقدامات امریکا در جنگ ایران و عراق ارتش عراق در 31 شهریور 1359 با دوازده لشگر هجوم سراسری خود را علیه ایران در ابعاد زمینی، هوایی و دریایی آغاز کرد. دخالتهای امریکا در ایران و اقدامات آن کشور در مخالفت با جمهوری اسلامی نقش مؤثری در حمله عراق داشت. [پس از قطع روابط ایران با امریکا و بهتر شدن وضعیت نظامی ایران در جبهه های جنگ سفرهای آشکار و پنهان مقامات امریکایی به عراق افزایش یافت. ] در اواخر سال 1362 امریکا علنا اعلام کرد که از طریق دولتهای دوست در خلیج فارس اطلاع یافته است که شکست عراق از ایران «مغایر با منافع امریکاست » و اقداماتی برای جلوگیری از این نتیجه سوء انجام خواهد شد. امریکا با تحول سلاحهای «دو منظوره » مثل هلیکوپتر به عراق گامهای جدیدی برداشته و در اواخر 1984 [نیمه دوم 1363] علنا اعلام کرد که برای جلوگیری از پیروزی ایران و استقرار یک حکومت شیعه تندرو در بغداد، در صدد مداخله نظامی در جنگ می باشد. (15)

اقدامات بعدی امریکا در قبال جنگ ایران و عراق با تجمع ناوگان جنگی این کشور در خلیج فارس ابعاد گسترده تری یافته و با حمله به سکوهای نفتی و واحدهای دریایی ایران، ایجاد مزاحمت برای ایران در اعمال حق «تفتیش و بازرسی » ، تجاوز به حریم هوایی، شناسایی و عکسبرداری از مراکز نظامی و غیر نظامی ایران و بالاخره ایجاد حریم امنیتی برای ناوگان هوایی و دریایی خود حالت خصمانه آشکارتری به خود گرفت.

برای ارزیابی میزان سازگاری اقدامات امریکا در جنگ ایران و عراق با قواعد بیطرفی تصویری کلی از وقایع خلیج فارس ارائه گردیده و سپس به اجمال اقدامات برجسته امریکا مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

با شروع حمله عراق به ایران، ایالات متحده ظاهرا موضع بیطرفی خود را اعلام کرد، ولی عملا روابط با عراق را که از سال 1967 به خاطر جنگ با اسرائیل قطع شده بود گسترش داد. در مارس 1982 (اسفند 1360) دولت ریگان نام عراق را از لیست کشورهای به اصطلاح حامی تروریسم حذف کرد. تلاشهای امریکا به صورت مستقیم و غیر مستقیم از طریق متحدین خود در خاور میانه و سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) با کمک به عراق برای از بین بردن دستاوردها و برتریهای نظامی ایران ادامه یافت. در سال 1984 امریکا اعلام داشت که پیروزیهای ایران با منافع ایالات متحده مغایر است. (16)

در فوریه 1985 [بهمن 1363] کارخانه هلیکوپتر سازی بل با فروش 45 فروند هلیکوپتر بزرگ به عراق موافقت کرد که وزارت دفاع عراق در مذاکرات آن حضور داشت. (17)

از سوی دیگر عربستان سعودی و کویت با اعطای کمکهای مالی، نظامی و سیاسی به عراق از این کشور حمایت نموده و با فروش نفت منطقه بیطرف به نفع عراق و اجازه استفاده از بنادر و کشتیهای خود برای حمل مواد و وسایل جنگی قاچاق به عراق، خصومت خود را آشکارتر نموده و تعهدات بیطرفی را نقض کردند. کویت از همان آغاز جنگ تحمیلی سرزمین خود را برای حمل سلاح و فرودگاههای خود را جهت استفاده هواپیماهای جنگی عراق در حمله به ایران در اختیار این کشور قرار داده و از ابتدای جنگ هرگز اصل رفتار برابر و مساوی را با متخاصمین رعایت ننموده و به تعهدات دولت بیطرف عمل نکرد. جزیره بوبیان در دهانه خور عبدالله مکررا جهت انجام عملیات دورپرواز برای بمباران جزایر خارک، لارک و سیری ایران که حدود 1200 کیلومتر از مرز ایران و عراق فاصله داشته و از توان هواپیماهای عراقی خارج بود مورد استفاده قرار می گرفت. (18)

مداخله و مشارکت امریکا در تخاصم، با دعوت کویت از قدرتهای بزرگ بخصوص امریکا جهت اسکورت نفتکشها شکل علنی تری به خود گرفته و ابعاد گسترده تری یافت. امریکا به بهانه حفظ جریان آزاد نفت و تامین نیازهای رشد صنعتی غرب که در معرض خطر قرار گرفته، بزرگترین ناوگان جنگی خود را وارد خلیج فارس کرد. ولی عملکرد امریکا در قبال جنگ ایران و عراق، روحیه مبارزه طلبی و تجاوز مکرر به آبهای سرزمینی و حریم هوایی ایران و رفتار دوستانه با عراق در مقایسه با منطق و عملکرد ایران و عراق در حمله به خطوط کشتیرانی بیطرف در خلیج فارس و تنگه هرمز، هدف امریکا را در بازدارندگی و حمایت از جریان نفت زیر سؤال برد و آمار و ارقام نشان می دهند که با ورود ناوگان دریایی امریکا تعداد حملات به کشتیها در خلیج فارس شدیدا افزایش یافته و تشنج و ستیزه جویی بیشتر شد. (19)

پس از تغییر پرچم نفتکشهای کویتی و آغاز عملیات اسکورت آنها در 30 تیرماه 1366، ایالات متحده امریکا ناوگان دریایی خود را به ظرفیت 35 کشتی جنگی و بیش از دوازده کشتی کمکی با مجموع بیست هزار نفر نظامی در منطقه گرد آورد که بعدا به بزرگترین ناوگان دریایی این کشور پس از جنگ جهانی دوم تبدیل شد و در نهایت به حدود پنجاه فروند کشتی جنگی رسید. کشورهای اروپایی از جمله فرانسه، انگلستان، هلند، بلژیک و ایتالیا با تشویق ایالات متحده، ناوگانهای جنگی و تجهیزات مین روب خود را به خلیج فارس اعزام کردند. (20)

امریکا در طول جنگ تحمیلی و بخصوص پس از ورود ناوگان نظامی این کشور به خلیج فارس، با انجام عملیات نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران و مشارکت مستقیم و غیر مستقیم در جنگ به نفع عراق وظایف دول بیطرف را نادیده گرفته و تعهدات آن را نقض کرد که در زیر موارد برجسته این اقدامات مورد بررسی قرار می گیرد:

مشارکت نظامی مستقیم امریکا در مخاصمه علیه ایران

انهدام سکوهای نفتی: در 27 مهرماه 1366 چهار ناو امریکایی مجهز به موشکهای هدایت شونده «یانگ » ، «هول » ، «کید» و «لفت ویچ » ، سکوهای نفتی «رسالت » و «رشادت » را واقع در یکصد و پنجاه کیلومتری شمال شرقی قطر گلوله باران کردند. پیش از حمله به خدمه سکوها اخطار داده شد که آتش باری بیست دقیقه بعد شروع خواهد شد. پس از این مهلت در طول 90 دقیقه بیش از یکهزار گلوله بر روی سکوها فرو ریخته شد. در جریان این گلوله باران، تاسیسات سکوها منهدم و تولید نفت از مناطق دریایی مزبور به طور کامل متوقف گردید. (21)

ایالات متحده این اقدام خود را دفاع مشروع و پاسخی به انهدام کشتی کویتی سی اویل سیتی با پرچم امریکا عنوان کرد.

در 29 فروردین 1367 دو سکوی نفتی «رشادت » و «سلمان » مربوط به حوزه های نفتی «سیری » و «سلمان » به ترتیب در ساعت 9 و 23/9 صبح پس از یک اخطار نیم ساعتی مبنی بر تخلیه سکوها مورد حمله چند فروند ناو و هلیکوپتر جنگی امریکا قرار گرفته و به آتش کشیده شدند. (22)

پس از حمله امریکا به سکوهای نفتی ایران، ناوچه سهند که بندر عباس را به سوی مناطق نفتی مورد حمله ترک کرده بود، در ساعت 30/12 دقیقه (به وقت گرینویچ) در ده مایلی جنوب غربی پایانه نفتی لارک واقع در غرب تنگه هرمز از سوی هواپیماهای امریکا هدف قرار گرفته و در اثر بمبهای هدایت شونده لیزری که از سوی سه فروند هواپیمای شکاری بمب افکن ای - 6 شلیک شده بودند به آتش کشیده و منهدم شد.

آقایان «پرکینز» و «بادلونگ » در شرح جزئیات طرح و اقدامات امریکاییها در حمله به سکوهای نفتی و ناوچه های ایرانی می نویسند: (23)

«در روزهای پس از حادثه ای که در رابطه با مین برای کشتی امریکایی ساموئل رابرتر در آوریل 1988 [25/1/67] پیش آمد، نیروی دریایی امریکا به سرعت نیروی اضافی وارد خلیج فارس کرد و ناو هواپیمابر امریکایی «انتراپرایز» با کشتیهای اسکورت کننده آن در فاصله 120 میلی تنگه هرمز مستقر شد. تا 17 آوریل [28/1/67] نقشه برای واکنش امریکا فراهم شده بود. سه گروه عملیاتی سطح آبی که هر یک متشکل از سه کشتی جنگی بود وظیفه داشت ناوچه ایرانی (سبلان) از (سام کلاس) را پیدا کرده و غرق سازند و سکوهای نفت و گاز سامان، سیری و رهکیش را منهدم نمایند. افراد غیر نظامی مستقر در سکوها پنج دقیقه فرصت داشتند تاسیسات را ترک گویند. آنگاه قبل از ورود نیروی مهاجم که قرار بود برای کار گذاشتن مواد منفجره اقدام کنند، آتش باری نیروی دریایی افراد باقیمانده در تاسیسات را مجبور به خروج می ساخت. . . عملیات (پرینگ ماتیس) در 18 آوریل [29/1/67] طبق برنامه انجام شد. گروه سطح آبی B شامل کشتیهای امریکایی (گریل)، (مک کورمیک) و (وترتون) سکوی سامان را به آتش کشید. گروه سطح آبی ا شامل کشتیهای (وین رایت)، (باگلی) و (سیمسون) سکوی نفتی سیری را منهدم و لحظه ای بعد قایق گشتی ایران (جوشن) را غرق کرد و به یک هواپیمای ایران «اف - 4» خسارت زد. نهایتا گروه سطح آبی D شامل کشتیهای امریکایی (جک ویلیام)، (ابرین) و (ژوزف استراوس) با همکاری یک گروه هواپیمایی جت ناوچه (سهند) را رهیابی و غرق نمود.» کشتی ایران - اجر نیز در تاریخ 31 شهریور 1366 هدف حمله دو فروند هلیکوپتر امریکایی قرار گرفت و منهدم شد. در جریان این حمله که در ساعت 30/22 دقیقه انجام گرفت، سه نفر از خدمه کشتی مذکور کشته و دو نفر مفقود شدند. بقیه سرنشینان نیز که 26 نفر بودند، در حالی که چهار نفرشان شدیدا زخمی بودند به اسارت گرفته شدند که امریکاییها آنها را «بازداشتی » می گویند. (24)

پس از هفده روز مجددا دو فروند هلیکوپتر امریکایی از نوع «ام. اچ. 6» در فاصله 25 کیلومتری جزیره فارسی به سوی سه قایق تندرو ایرانی آتش گشوده و آنها را غرق کردند. قایقهای گشت امریکا در این حمله، شش ملوان ایرانی را از آب گرفتند که دو نفر از آنها بر اثر جراحات وارده در طی درگیری جان خود را از دست داده بودند. امریکا ادعا کرد که نیروهای ایرانی ابتدا به سوی هلیکوپترهای آنها آتش گشوده بودند. (25)

تجاوز به حریم هوایی ایران

هواپیماهای امریکا پس از حضور ناوگان این کشور در خلیج فارس مکررا به حریم هوایی ایران تجاوز کرده و اقدام به شناسایی و عکسبرداری از مراکز و تاسیسات مختلف ایران نمودند. برای مثال به چند نمونه اشاره کرده و از تطویل کلام خودداری می کنیم.

در ساعت 30/11 دقیقه روز 14 مهرماه 1366، پنج فروند هواپیمای نظامی از نوع اف - 16 متعلق به امریکا حریم هوایی ایران را نقض کرده و بر فراز شهرستان چاه بهار دست به یک مانور هوایی در ارتفاع پایین زدند. به گزارش خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی، دو فروند از هواپیماهای متجاوز در ارتفاع بسیار پایین و سه فروند دیگر در ارتفاع بالاتر بر فراز بندر شهید بهشتی و چاه بهار به پرواز درآمدند. این گزارش می افزاید که حدود بیست روز قبل نیز دو فروند فانتوم امریکایی در دو روز متوالی بر فراز بندر شهید بهشتی و چاه بهار به پرواز درآمده و دیوار صوتی را شکستند، ولی هیچگونه اقدامی از سوی واحدهای نظامی مستقر در منطقه صورت نگرفت. (26)

همچنین در تاریخ 10 اردیبهشت 1367 یک فروند هواپیمای شناسایی و تجسسی امریکا در دو نوبت در ساعتهای 30/9 دقیقه و 45/9 دقیقه بر فراز بندر عباس، بندر لنگه، جاسک و جزایر استان هرمزگان اقدام به شکستن دیوار صوتی نمود. هواپیمای نظامی امریکا از نوع [S .R .71] بوده و در ارتفاع بسیار بالا با سرعت بسیار زیاد حرکت می کرد. گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی از بندر عباس می افزاید که این چندمین بار است که هواپیماهای تجسسی امریکا ضمن فیلمبرداری از مراکز حساس نظامی و غیر نظامی استان اقدام به شکستن دیوار صوتی می کنند. (27)

همزمان با تجاوز هواپیماهای امریکایی به حریم هوایی جمهوری اسلامی ایران، یک فروند ناو امریکایی تا فاصله ده مایلی به آبهای جزیره لاوان نزدیک شد، به طوری که به کلیه نیروهای مستقر در جزیره آماده باش کامل داده شد. (28)

جمهوری اسلامی با ارسال نامه های متعدد به سازمان ملل نسبت به نقض حاکمیت ملی و قواعد بین المللی از سوی دولت امریکا اعتراض کرد. (29)

نیروهای ایالات متحده علاوه بر تجاوز به حریم هوایی جمهوری اسلامی، با رهگیری و دادن اخطارهای مکرر به هواپیماهای مسافربری و تعقیب کشتیها و قایقهای ایرانی، محدودیتهای زیادی را به ایران تحمیل کرده (30) و با ایجاد یک منطقه پنج مایلی متحرک در اطراف کشتیها و هواپیماهای خود حتی از پرواز هواپیماهای ایرانی در فضای آبهای ساحلی ایران بخاطر فاصله کمتر از پنج مایل جلوگیری می نمودند. ایران اقدامات ناوگان امریکا را غیر قانونی دانسته و مصرانه می خواست که این اقدامات مغایر با حاکمیت جمهوری اسلامی ایران فورا متوقف شود. (31)

برای نمونه در تاریخ 2 مهرماه 1366 کشتی ایران - تختی که در حال حمل کالای تجاری در یکی از بنادر ژاپن به چاه بهار بود توسط یک فروند کشتی جنگی امریکا تحت تعقیب و مراقبت قرار گرفته و هلیکوپترها و هواپیماهای جنگی امریکا بر فراز آن به پرواز درآمده و از آن فیلم برداری کردند. (32)

انهدام هواپیمای ایرباس

و بالاخره در 12 تیر ماه 1367 یک فروند هواپیمای مسافربری ایران (ایرباس 300آ) با 290 سرنشین مورد اصابت دو موشک پرتاب شده از ناو امریکایی وینسنس [ (Vincennes) ] قرار گرفته و کلیه مسافرین و خدمه آن کشته شدند. (33)

کمکهای مستقیم امریکا به عراق

دادن اطلاعات نظامی: ایالات متحده در طول جنگ و بخصوص در اواخر آن اطلاعات ارزشمندی را از موقعیت و آرایش نیروهای نظامی و مراکز اقتصادی - صنعتی ایران در اختیار عراق قرار داد. امریکا با گسترش قلمرو پرواز هواپیماهای آواکس مستقر در عربستان، منطقه وسیعی از جبهه های جنوب و خلیج فارس را تحت پوشش خود داشت. ایالات متحده علاوه بر آواکسها، با جمع آوری اطلاعات از ماهواره ها آنها را در اختیار عراق قرار می داد که در پیروزیهای عراق و ناکامی بعضی از عملیات ایران بسیار مؤثر بودند. به رغم تکذیب این مساله از سوی مقامات رسمی دولت امریکا، صاحب نظران و نویسندگان بر این عقیده اند که ایالات متحده اطلاعات ماهواره ای خود را از جبهه های جنگ خصوصا جبهه جنوب و مراکز نفتی در اختیار عراق قرار می داد. روزنامه واشنگتن پست با انتشار اخبار و گزارشهای مختلف از روابط اطلاعاتی امریکا و عراق پرده برداشته و با اشاره به هدف امریکا می نویسد: «منظور از کمک به عراق، ارائه اطلاعات حساس برای انجام حملات دقیق به هدفهای ایرانی و کمک به افزایش فشار نظامی به ایران جهت پذیرفتن آتش بس از سوی مقامات این کشور می باشد.» خبرگزاری یونایتدپرس در گزارشی از واشنگتن می نویسد: «مقامات رسمی امریکا می گویند جریان ارائه اطلاعات به عراق که توسط روزنامه واشنگتن پست فاش شد، طی دو سال گذشته تایید و شرکت ویلیام کسی رئیس سازمان سیا در این جریان در درجات مختلف ادامه داشته است. آنها اظهار داشتند، در ماه اوت 1984 که میان بغداد - واشنگتن روابط دیپلماتیک مجدد برقرار شد، ارتباط بسیار محرمانه ای به منظور ارائه سریع اطلاعات مورد نیاز بغداد برای ارزیابی خسارات ایجاد شده در نتیجه بمبارانهای آنها و طرح ریزی حملات هوایی جدید برقرار شد. . . آنها می گویند پیروزی ایران می تواند اثرات زیادی در ایجاد بی ثباتی در منطقه داشته باشد» . (34)

دادن اطلاعات از سوی امریکا به عراق اولین بار در سال 1984 آشکار شد و صدام حسین خود صریحا در ماه مه 1984 [اردیبهشت 1363] اظهار داشت که عراق از اطلاعات هواپیماهای آواکس که توسط خلبانان امریکایی به پرواز درمی آمد و در عربستان سعودی مستقر بود استفاده کرده است. (35)

فروش تجهیزات دو منظوره ای و فراهم کردن تسهیلات مالی: دولت ریگان بر مبنای این تفکر که «شکست عراق برای منافع غرب فاجعه است » و «جلوگیری از شکست عراق سود ویژه و بسیار برای امریکا خواهد داشت » ، از سال 1984 با برقراری روابط دیپلماتیک به صورت آشکار جانب عراق را گرفت. گزارش کمیته روابط خارجی سنای امریکا اقدامات این کشور را در چهار دسته قرار می دهد که دو مورد توقف صدور اسلحه به ایران و فشار در سازمان ملل به جمهوری اسلامی ایران مربوط است و دو مورد دیگر به روابط امریکا با عراق برمی گردد که عبارتند از دادن اطلاعات نظامی و ارائه اعتبار جنسی، اعتبار بازرگانی برای کشاورزی و سایر خریدهای عراق از امریکا. (36)

در اردیبهشت 1364، مرکز بازرگانی امریکا - عراق ایجاد شد و سفارت عراق در امریکا اعلام کرد: «هر شرکت امریکایی که علاقه مند به مراوده بازرگانی با عراق است، بهتر است به مرکز ملحق شود.» بسیاری از شرکتهای بزرگ امریکایی در آن عضو شدند. دهها شرکت سازنده کامپیوتر سیلیکون ولی در مارس 1985 در نمایشگاه بغداد شرکت کرده و آخرین دستاوردهای خود را به نمایش گذاشتند. دولت ریگان درهای فروش تکنولوژی بسیار پیشرفته امریکایی را به روی عراقیها کاملا باز کرد. فریدنبرگ اعتراف می کند که در زمان تصدی وزارت بازرگانی میلیونها دلار وسایل کامپیوتری و تجهیزات پیشرفته آزمایشی به مؤسسه سعد 16 که شامل 76 آزمایشگاه و کارخانه است فرستاده شد. (37)

. . . منظور و مقصد واقعی سعد 16 مشخص بود. عراقیها در برنامه پر دامنه موشکی درگیر بودند و امریکا هم قسمت اعظم تکنولوژی را در اختیارشان قرار می داد. فروشها کاملا قانونی بودند و با اطلاع و موافقت کامل وزارت بازرگانی امریکا انجام می شد. شرکتهای امریکایی به سعد 13 نیز که یک کارخانه الکترونیک نظامی است و توسط فرانسویان احداث شده است، هفتصد میلیون دلار تجهیزات تکنولوژی پیشرفته فروختند. از این رقم 151550 میلیون دلار آن مربوط به فروش خازنهای شبیه به ماشه های کریترون بود که در انفجارهای هسته ای مورد استفاده قرار می گیرد. (38)

امریکا در مقابل حمایت مستقیم از عراق در تهیه تجهیزات پیشرفته نظامی با کاربردهای مختلف، برنامه ای تحت عنوان ستانج برای توقف صدور هر گونه اسلحه به ایران طرح کرده و با تشکیل کمیسیونی تلاشهای خود را با جمع آوری اطلاعات از مراکز، کارخانه و کشورهای فروشنده اسلحه به ایران آغاز کرد. وزیر دفاع امریکا در مورد این برنامه گفته بود: «عملیات استانج تلاشی در جهت جلوگیری از رسیدن سلاح به ارتش و نیروهای تروریست آیت الله بود» . (39)

کمکهای غیر مستقیم امریکا به عراق

حمایت غیر مستقیم امریکا از عراق از طریق حمایت از کویت و عربستان سعودی، دعوت از کشورهای اروپایی و متحدین خود در جنگ نفتکشها و بالاخره حمایت از گروه منافقین صورت می گرفت.

کویت و عربستان: کمکهای کویت و عربستان سعودی در طول جنگ هشت ساله آن چنان گسترده بود که می توان آن را مهمترین عاملی دانست که عراق را قادر ساخت تا به اقدامات تجاوزکارانه خود تا این مدت ادامه دهد. نقض قوانین بیطرفی توسط عربستان سعودی و کویت شامل دادن کمکهای مالی گسترده به دولت عراق تا اجازه دادن به نیروهای مسلح عراق بر استفاده از سرزمین این کشورها به عنوان پایگاهی برای عملیات خصمانه علیه ایران می گردد. در این زمینه یک نمونه بارز استفاده مکرر ارتش عراق از جزیره بوبیان کویت بود. (40) که هواپیماهای عراق را قادر می ساخت تا با پرواز از فضای آن و یا سوخت گیری در آن به راحتی به جزایر دوردست ایران مثل لارک، خارک و سیری دسترسی داشته و آنها را هدف حملات خود قرار دهند. فروش نفت منطقه بیطرف به نفع عراق (41) و تامین قسمتی از نیازهای نظامی عراق از سوی کویت با استفاده از کشتیها و بنادر این کشور، بعد دیگری از نقض بیطرفی از سوی کویت و عربستان سعودی می باشد. در 20 ژوئن 1985 [30/3/64] نیروی دریایی ایران در یک اقدام که به صورت گسترده در رسانه های گروهی منتشر گردید، کشتی باری کویتی المحرق را متوقف و آن را به بندر عباس هدایت کرد. بعد از بازرسی کامل مشخص شد که تقریبا نیمی از محموله کشتی به قصد دشمن بارگیری شده است. لذا این قسمت محموله ضبط گردید. در 12 ژوئیه (21/4/64) به کشتی اجازه داده شد با بقیه محموله به سفر خود ادامه دهد. (42)

در اکتبر و نوامبر 1987 نیز یک رشته حملات هوایی به قلمرو ایران صورت گرفت که هواپیماهای عراقی در حملات از فضای کویت استفاده کرده و از آنجا به عراق فرار کردند و در یک حادثه دیگر یک جنگنده میراژ عراقی در جزیره بوبیان کویت فرود اضطراری داشت و دو روز بعد از آنجا به عراق پرواز کرد. (43)

بار دیگر در 22 دسامبر 1987، 16 فروند هواپیمای عراقی متشکل از 4 بمب افکن و 12 تانکر در مسیر خود به سوی ترمینال نفتی لارک در جنوب خلیج فارس از فراز کویت پرواز کردند. (44)

در چنین شرایطی که کویت قواعد بیطرفی را نقض کرده و به تعهدات خود عمل نمی کرد، جمهوری اسلامی با صدور بیانیه هایی از کویت خواست تا قواعد بیطرفی را رعایت کند. (45)

ولی تداوم اعمال غیر قانونی کویت و حملات عراق به مراکز نفتی و کشتیهای ایرانی باعث شد تا ایران دست به حملات برنامه ریزی شده بزند. در این حال ایالات متحده با وارد کردن ناوگان نظامی خود به خلیج فارس و تغییر پرچم نفتکشهای کویتی از حملات ایران جلوگیری کرده و از کویت در قاچاق وسایل جنگی به عراق و به طور کلی نقض قواعد بیطرفی حمایت نمود. گزارش روابط خارجی سنای امریکا با اشاره به جریان مک فارلین و از بین رفتن اعتبار امریکا در میان کشورهای منطقه حاکی است که ایران اکنون در هشتمین سال جنگ با عراق است و عراق از همکاری و کمک مالی کویت در این جنگ بهره گرفته و همچنان کشتیرانی ایران را مورد حمله قرار می دهد. از نظر بسیاری از ناظرین در خلیج فارس، تصمیم امریکا مبنی بر تغییر پرچم نفتکشهای کویتی نمایانگر تمایل غیر رسمی امریکا به سوی عراق بود. (46)

اروپا و امریکا: دولت ریگان به دنبال درخواست کویت مبنی بر تغییر پرچم نفتکشها، تلاش زیادی در جهت جلب مشارکت متحدین اروپایی خود انجام داد، ولی ابتدا این کشورها حمایت چندانی نکردند و حتی مارگارت تاچر برخورد محتاطانه ای با این اقدام امریکا داشت. ایالات متحده در اجلاس سران هفت کشور صنعتی در ونیز در سال 1987 تلاش کرد تا حمایت غرب را به دست آورد، لکن یک بیانیه کلی حاصل این تلاشها بود. با این وجود تلاشها و تشویق امریکا و برخورد کشتیهای اروپایی با مین یا مورد هدف قرار گرفتن او عامل مهمی بودند که باعث حضور کشورهای اروپایی در خلیج فارس و حمایت از نفتکشهای کویتی شدند. (47)

بدین ترتیب، در حالی که میراژهای اف - 1 و سوپراتانداردهای فرانسوی با موشکهای اگزوست کشتیهای ایرانی را دو تکه می کردند کشتیهای کویتی در پناه حمایت و اسکورت ناوگان کشورهای غربی به فروش نفت منطقه بیطرف خفجی به نفع عراق مشغول بودند.

ایالات متحده در تاریخ 9/2/66 اعلام کرد که حفاظت دریایی برای کشتیهای بیطرف را در خلیج فارس گسترش می دهد. فرانک کارلوچی وزیر دفاع در توضیح سیاست جدید امریکا گفت: «ما پلیس خلیج فارس نیستیم و تمایلی هم به این کار نداریم، ما نمی توانیم کنار بایستیم و شاهد کشته و یا معلول شدن افراد بیگناه در نتیجه عملیات شرورانه و بی قانون باشیم، آنهم در شرایطی که وسیله کمک و شاید جلوگیری از حملات را داریم » . (48)

اگر چه این تصمیم و قواعد حاکم بر درگیری در ظاهر به نظر می رسد که هر دو طرف متخاصم را در برمی گیرد، لیکن اطلاعاتی که در مصاحبه های مطبوعاتی وزارت دفاع امریکا در (49) خصوص حملات به نفتکشها ارائه شده نشان می دهد که تغییر در خط مشی ایالات متحده در جهت مقابله با ایران بوده است (50) خبرگزاری آسوشیتدپرس نیز در گزارشی از واشنگتن به نقل از یک مقام دولتی امریکا نوشت: «این سیاست، فشار بر ایران را برای پذیرفتن آتش بس و عقب نشینی به مرزهای قبل از جنگ را کمی بیشتر می کند» . (51)

نتیجه گیری

نگاهی گذرا به برجسته ترین اقدامات ایالات متحده که کاملا مستند و اثبات شده هستند و عمدتا به طور صریح و ضمنی مورد اقرار و اعتراف امریکا قرار گرفته اند، نشان می دهد که حقوق بین الملل عموما و حقوق بیطرفی خصوصا، از سوی دولت امریکا نقض شده است و هر مرجع و شخص بیطرفی به راحتی می تواند به آن پی ببرد، ولی جهت توضیح بیشتر به طور خلاصه به مواردی اشاره می شود:

1. به رغم اعلام بیطرفی امریکا، عملکرد این کشور هیچگاه با قواعد بیطرفی منطبق نبوده است. امریکا مکررا به عناوین و انحاء مختلف علیه جمهوری اسلامی ایران چه در قلمرو آبی، دریایی سرزمینی و چه در قلمرو خاکی و فضایی به زور متوسل شده و مستقیما در مخاصمات شرکت نموده است. صرف نظر از علل و انگیزه های این اقدامات و صرف نظر از توجیهات امریکا که هیچ محمل حقوقی ندارند (52) هر دولتی به محض اینکه مستقیما در مخاصمه شرکت کند یک دولت بیطرف تلقی نمی شود و نمی تواند به حقوق دول بیطرف استناد کند. در واقع، شرکت در مخاصمات با مقتضای ذات بیطرفی مغایرت دارد و این دو نمی توانند با هم جمع شوند. دولتی که به هر دلیلی به زور متوسل می شود نمی تواند ادعای بیطرفی کند. از نظر حقوقی به محض مداخله مستقیم امریکا در مخاصمه، ایران می توانست این کشور را یک دولت متخاصم تلقی کرده و هیچ گونه حقوقی به ناوگان این کشور در ورود به خلیج فارس و آبهای اطراف قائل نشود. (53)

لیکن ایران بنا به مصالحی که خارج از بحث این نوشتار می باشد علیه این کشور اعلام جنگ نکرده و با خویشتنداری کامل، حقوق دول بیطرف را در مورد آن مرعی داشت. در مقابل، امریکا نه تنها تعهدات یک دولت بیطرف، بلکه تعهداتی را که حقوق بشر دوستانه (حقوق جنگ) برای متخاصمین به وجود آورده نقض کرد، چرا که حتی دول متخاصم نیز نباید به غیر نظامیان و بخصوص به هواپیمای مسافربری حمله کنند.

2. پس از اینکه دولتی خود را بیطرف اعلام کرد و طرفین نیز به طور صریح یا ضمنی آن دولت را بیطرف دانستند، یکی از مهمترین تعهداتی که برای دولت بیطرف ایجاد می شود تعهد به رفتار برابر و مساوی با طرفین متخاصم می باشد. یعنی ولت بیطرف ملزم است در تمام اقوال و اعمال خود در خصوص متخاصمین، اصل تساوی رفتار را رعایت کند. در خصوص رفتار امریکا نقض اصل کاملا مشهود بوده و حتی مقامات رسمی امریکا نیز به دفعات اعلام نموده اند که پیروزی ایران به ضرر این کشور می باشد. حمایت امریکا از عراق در موضعگیریهای این کشور در مجامع بین المللی خصوصا شورای امنیت، گسترش روابط مختلف امریکا با عراق پس از شروع جنگ، فراهم کردن تسهیلات مالی و اعتباری و تجهیزات پیشرفته با کاربرد نظامی برای عراق کاملا مشهود است و آیا با وجود چنین عملکردی باز می توان امریکا را یک دولت بیطرف در نظر گرفت. باید توجه داشت که در سایر تعهدات و موارد (از قبیل رفتار سیاسی، تبلیغاتی، ارائه اطلاعات و . . .) نیز اصل رفتار مساوی به طور غیر مستقیم مخلوط است. لیکن چون این تعهدات باید صرف نظر از ملحوظ داشتن اصل تساوی رفتار رعایت شوند، لذا به طور مستقل و جداگانه مورد بررسی قرار می گیرد.

3. در طول جنگ دولت امریکا به طور مداوم و به طرق مختلف اقدام به تجهیز عراق و فروختن تجهیزات نظامی و ارسال محموله بخصوص به واسطه دول همسایه به این کشور نمود که نقض آشکار عدم تجهیز می باشد. با توجه به کمکهایی که دول عربستان و کویت به عراق می کردند و به رغم ادعا هیچ وقت در هیچ موردی به تعهدات بیطرفی پایبند نبود، استحقاق حقوق دول بیطرف را هم نداشتند و ایران می توانست این حقوق را برای آنها قائل نشده و آنان را متخاصم تلقی کند. از اینرو بدیهی است که اسکورت کشتیهای این کشورها چه به مقصد خود این کشورها یا در نهایت به مقصد عراق، نقض فاحش بیطرفی تلقی می شد. حمایت های امریکا از این کشورها و نتیجتا نقض بیطرفی این کشورها کاملا مشخص و روشن می باشد.

4. از اقدامات دیگر امریکا ارائه اطلاعات گوناگون به عراق به انحاء مختلف بود که به نمونه هایی از آن در مبحث پیش اشاره شد. این مورد هم مصداق دیگری از نقض بیطرفی ایالات متحده بود. در مقابل، دولت ریگان با اجرای عملیات استانج تلاش گسترده ای را در جهت شناسایی مراکز و مؤسساتی که جمهوری اسلامی از آنها خرید می کرد، انجام داده و موانع مختلفی را برای خریدهای ایران به وجود می آورد و حتی در مواردی به تعطیلی مراکز خرید ایران، محاکمه کارخانجات فروشنده و جریمه آنها منجر می شد که البته به تجهیزات نظامی محدود نبوده تولید کنندگان و فروشندگان وسایل غیر نظامی مثل قایق نیز شدیدا تحت فشار بودند و این اقدامات دسترسی ایران به سلاح و تجهیزات غیر نظامی را مشکلتر کرده و قیمت آن را شدیدا افزایش می داد که در نهایت توان اقتصادی و نظامی ایران را در مقابل عراق تحلیل می برد.

در اینجا مناسب است به موضع تبلیغاتی ایالات متحده نیز که مصداق دیگری از نقض حقوق بیطرفی و رعایت اصل رفتار برابر می باشد اشاره شود. در طول جنگ مقامات دولت ریگان و رسانه های گروهی ایالات متحده به طرق مختلف تبلیغات وسیعی را علیه جمهوری اسلامی ادامه داده و به نفع عراق و به ضرر ایران موضعگیری کرده و اخبار و تفاسیر خود را منتشر می کردند.

با توجه به مراتب فوق کاملا مشهود است که ایالات متحده در طول هشت سال جنگ و بخصوص در اواخر آن هرگز به تعهدات دول بیطرف در جنگ عمل نکرده و با جانبداری از یکی از متخاصمین و مشارکت مستقیم در مخاصمه به ضرر دیگری، اصول حقوق جنگ را نقض کرده است. لذا مشخص و آشکار است که امریکا یک دولت متخاصم بوده و نمی توان آن را بیطرف به حساب آورد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان