مقدمه
نهج البلاغه یادگار گران سنگ و بسیار پربهره پیشوای سخن وران از قدیم ترین روزگار تا به امروز قلم و اندیشه بسیاری از صاحب نظران را متوجه خود گردانیده است.
سخن شناسان و بزرگان ادب عربی از زمان رواج کتاب و اندکی پیش از آن که سخنان علوی به طور فقره هایی پراکنده در دسترس عموم بود سخت شیفته آن شدند و همانند قد آن از جنبه های گوناگون بلاغی و ادبی به باز نمودن آن پرداختند که پی آمد آن کاوش ها، اشارات آشکاری است که تاکنون بر نهج البلاغه و گوینده بزرگوار آن وارد شده است.(1)
در این مجال کوتاه سعی شده است تا با بهره گیری از سخنان شیفتگان بلاغتِ نهج البلاغه نمی از یم و حقّی از حقوق بی شمار کتاب و دارنده بزرگوار آن گذارده آید که به تعبیر مولوی:
آب دریا را اگر نتوان کشید |
هم به قدر تشنگی باید چشید |
تعریف بلاغت
علمای سخن بلاغت را چنین تعریف کرده اند:
«بلاغت عبارت است از مطابقت مقال با مقتضای حال، یعنی اگر شرایط و موقعیّت، طول کلام را اقتضا نماید سخن ور باید گفتار خود را طولانی کند و نیز هنگامی که کوتاهی سخن بایسته است، بد کم گویی بسنده نماید.»(2)
بنابراین «بلیغ کسی است که سخن را پیرایه بندد و دراز گوید آنجا که باید و کوتاه سازد و لفظ وی ساده بود، آنجا که دراز گفتن و پیرایه بستن لفظ را نشاید.»
(3)
درباره بلاغت و آیین آن تعاریف دیگری نیز ارائه شده است. شیخ بهایی در کتاب اسرارالبلاغه می گوید:
«بلاغت آن است که مربوط به معنا شود. در حالی که فصاحت به لفظ، و ایجاز به هر دو دلالت می کند.»(4)
عبدالحمید بن یحیی عامری که می گویند کتابت عربی بدو آغاز شد،
(5) بلاغت را این چنین تعریف می کند:
البلاغةُ ما فَهْمِتَهُ العامّةَ و رَضیتهُ الخاصّةُ.
«سخن بلیغ آن است که عوام بفهمند و خواص بپسندند.»(6)
بلاغت را باید با گفتار امام تعریف و توصیف نمود و از آنجا که یگانه راهنمای حضرت در ایراد سخنان بلیغ و پرمایه قرآن مجید بوده لذا اثرپذیری «برادر قرآن» از کتاب الهی و به تبع آن قوت و استحکام کلام علوی از گذشته تا به امروز، همچنان قولی استوار و انکار ناشدنی برجای مانده است. پیامبر اکرم می فرماید: علیّ مَعَ القرآن والقرآنُ مَعَ علی. «علی علیه السلام با قرآن است و قرآن با علی علیه السلام است.»
(7)
سیّدرضی رحمه الله ، نخستین جامعه سخنان علی علیه السلام ، در مقدمه مجموعه خود که به «نهج البلاغه» موسوم است به این نکته اشارت دارد که وی در گام نخست همّ خود را برای جمع آوری خُطب و نامه هایی مصروف داشته که از درجه شیوایی و بلاغت برخوردار بوده اند.
نکته مهم دیگر که بیشتر به کار جست وجوگران سایر کلام علوی به جز نهج البلاغه می آید این است که سید رضی در کتاب خود کمیّت سخنان نقل شده و منسوب به علی علیه السلام را بیشتر از اقوال مهجور و یا فراموش شده حضرت در اوراق دیگر تاریخی نمی داند.
وی در مقدّمه مبسوط نهج البلاغه می گوید:
«بعید می دانم سخنانی که به دستم نرسیده، زیادتر از سخنانی باشد که آن ها را در کتاب خود آورده ام.»(8)