بعضی از آداب باطنیه ذکر و دعا

فصل اول: بعضی از آداب و شرایط ذکر

و در اینجا دو فصل است:

 

فصل اول: بعضی از آداب و شرایط ذکر

بدان که: «ذکر» ، که عبارت است از: یاد خدا کردن، پس نفع آن در صورتی است که: دوامی داشته باشد، یعنی: دایم یا اکثر اوقات در یاد خدا باشد، و به زبان، او را یادکند، با حضور قلب و فراغت دل و توجه تام به خداوند علام، تا اینکه فکر او در دل قرار گیرد، و انوار عظمت او بر دل بتابد، و از اشراقات خورشید جمال او سینه گشاده گردد.و این ثمره جمله عبادات و غایت مطلب از همه طاعات است.و از برای ذکر،اولی است و آخری.اول آن باعث انس و محبت می شود.و آخرش را انس و محبت باعث می گردد، و مطلوب، حصول این انس و محبت است.پس بنده در ابتدای امر، به مشقت و زحمت، دل خود را از وساوس، و زبان خود را از سخن دنیا باز می دارد.پس اگر توفیق مداومت یافت به آن انس می گیرد.و محبت در دل او ریشه می کند،همچنان که کسی ابتدا طعامی در مذاق او ناگوار باشد و به زحمت آن را تناول کند ومداومت بر آن نماید، عاقبت به آن معتاد می شود و با طبع او موافق می گردد که ترک آن را نمی تواند کرد.

 

پس همچنین ذکر خدا، چون آدمی مدتی بر آن مواظبت کرد انس به خدا می گیرد.وچون انس به او حاصل شد از هر چه غیر او است منقطع می گردد و به جز یاد خدا در دل او چیزی باقی نمی ماند.و چون وقت مرگ رسد فرحناک می گردد که ضروریات حیات که فی الجمله او را از یاد خدا غافل می کرد در این وقت از او جدا می شود، زیرا بعد ازمرگ، مطلقا عایقی نیست، پس گویا داخل خلوت محبوب خود می گردد و از زندان مستخلص می شود.و دایم در لذت و بهجت است تا به ملاقات خدا فایز گردد.

 

و هان! تا چنان ندانی که: «ذکر» ، مجرد حرکت دادن زبان است؟ ! بلکه «ذکرحقیقی » ، عبارت است از: یاد نمودن خدا در دل.و چون زبان هم به موافقت دل حرکت کند «نور علی نور» .و اما مجرد ذکر زبان، اگر چه هرگاه به قصد قربت و ثواب باشدفایده بسیار بر آن مترتب است اما اثر انس و محبت، بدون حضور قلب و یاد خدا دردل حاصل نمی گردد.

 

و مخفی نماند که: اذکار بسیار است، مثل: «لا اله الا الله » و «سبحان الله » و «الحمد لله » و «الله اکبر» و «لا حول و لا قوة الا بالله » و «تسبیحات اربع » و «اسماء الله » ،و غیر اینها.و در فضیلت هر یک از اینها اخبار بسیار وارد شده است.و مداومت بر هریک، باعث صفایی از برای نفس، و گشادگی از برای سینه می شود.و هر ذکری که دلالت آن بر عظمت و جلال و عزت و کمال ایزد - متعال - بیشتر است، افضل است.

 

و از این جهت گفته اند: «لا اله الا الله » افضل از همه اذکار است، زیرا که: دلالت بر یگانگی و وحدانیت خدا می کند.

 

فصل دوم: بعضی از آداب و شرایط دعا

بدان که: «دعا» مغز همه عبادات است. [1]

 

و از این جهت در فضیلت آن و امر به آن آیات و اخبار بی شمار وارد شده.و از کثرت اشتهار آنها احتیاجی به ذکر آنها نیست.وادعیه ای که از حضرت سید المرسلین و ائمه طاهرین - علیهم السلام - رسیده است، درکتب ادعیه مذکور است.و هیچ مطلبی از مطالب دنیا و آخرت نیست مگر اینکه دعاهای بسیار به جهت آن وارد شده، هر که طالب آنها باشد رجوع به کتب دعوات کند.

 

بلی، از برای «دعا کننده » آداب و شرایط چند است، که باید مراعات آنها را منظورداشته باشد تا فایده دعا را ببیند.و دعای او مستجاب گردد.و نورانیت دعا در نفس اوپیدا شود.

 

و از جمله شرایط، در اینجا چند شرط ذکر می کنیم:

 

اول آنکه: اوقات شریفه را از برای دعای خود اختیار کند، مثل روز عرفه و ماه رمضان و روز جمعه و وقت سحر و شبهای قدر و شبهای جمعه و امثال اینها.

 

دوم آنکه: حالتی را ملاحظه کند که در آن حالت، استجابت دعا وارد شده، مثل حال آمدن باران و عقب نمازهای واجب و میان اذان و اقامه و وقت وزیدن بادها و درهنگامی که روزه باشد.

 

سوم آنکه: با طهارت باشد، یعنی: وضو یا غسل داشته باشد.

 

چهارم آنکه: رو به قبله باشد.

 

پنجم آنکه: دستهای خود را بلند کند به نحوی که زیر بغل او نمایان باشد،همچنان که گدایان، دست خود را به جانب اغنیا دراز می کنند.

 

و از حضرت پیغمبر - صلی الله علیه و آله - مروی است که: «هیچ بنده ای دست خودرا به جانب خداوند جبار دراز نمی کند مگر اینکه خدا شرم می کند که دست او را تهی برگرداند تا فضل و رحمت خود را در آن جای ندهد» . [2]

 

پس چون دست خود را فرود می آورید بر سر و روی خود بکشید.

 

ششم آنکه: آواز خود را پست کند و میان جهر و اخفات دعا گوید، نه چندان آهسته باشد و نه بسیار بلند.

 

مروی است که: «چون مردمان به خدمت حضرت پیغمبر - صلی الله علیه و آله - آمدند تا به نزدیک مدینه رسیدند تکبیر گفتند و صدای خود را به تکبیر بلند کردند،حضرت فرمود: ای مردمان! آن کسی را که می خوانید کر نیست و دور نیست بلکه درپیش گردنهای شما است » . [3]

 

هفتم آنکه: در دعا کردن، متوجه سجع و قافیه نشود و سخن پردازی نکند، که این طریقه منافی خضوع و تضرع است.

 

هشتم آنکه: تضرع و زاری کند و با خضوع و خوف و خشیت و هیبت باشد.

 

در اخبار رسیده است که: «چون خدا بنده را دوست دارد او را مبتلا می سازد تاتضرع و زاری او را بشنود» . [4]

 

نهم آنکه: جزم داشته باشد به اینکه دعای او اجابت می شود.و یقین داشته باشد که رد نخواهد شد.

 

از حضرت امام جعفر صادق - علیه السلام - مروی است که: «چون دعا کنی بایدچنان گمان کنی که حاجت تو بر در ایستاده است و داخل می شود» . [5]

 

دهم اینکه: اصرار بر دعا کند و الحاح نماید.و لا اقل سه مرتبه آن را تکرار کند.

 

یازدهم آنکه: قبل از دعا، ذکر خدا کند.و ثنا و ستایش او گوید.و تمجید و تعظیم او کند.و صلوات بر پیغمبر و آل او فرستد.

 

دوازدهم آنکه: ابتدا اقرار به گناهکاری و عدم سزاواری خود نماید.

 

سیزدهم آنکه: توبه کند و از گناهان خود پشیمان شود.و اگر مظلمه بر گردن او باشدادا کند، یا عزم به ادا کردن آن نماید.و اگر متمکن از ادای آن نباشد توفیق آن را از خداطلبد.

 

چهاردهم آنکه: به تمام همت خود رو به خدا آورد.و از هر چه غیر اوست قطع امید نماید.

 

پانزدهم آنکه: لباس و مکان و غذای او از حلال باشد. (و این نیز از جمله شرایط عمده است) .

 

شانزدهم آنکه: حاجت خود را «بخصوصه » نام برد.

 

هفدهم آنکه: چون دعا کند تخصیص به خود ندهد، بلکه دیگران را در دعای خودشریک سازد.

 

هیجدهم آنکه: گریه کند. (و این نیز از شرایط عظیمه و آداب معتمده است) .

 

نوزدهم آنکه: دعا را تاخیر نیندازد تا وقت حاجت، بلکه پیش از احتیاج دعا کند.

 

همچنان که وارد است که: «در حال نعمت و آسانی با خدا آشنایی کنید تا در وقت محنت و دشواری خدا با شما آشنایی کند» .

 

بیستم آنکه: - همچنان که مذکور شد - در حاجت خود، اعتماد به غیر خدا نکند، وامید بجز او نداشته باشد.



[1] . بحار الانوار، ج 93، ص 300.

[2] . محجة البیضاء، ج 2، ص 289

[3] . محجة البیضاء، ج 2، ص 291.

[4] . محجة البیضاء، ج 2، ص 293.

[5] . محجة البیضاء، ج 2، ص 294

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر