موسی و هارون مدتی در میان بنی اسرائیل به تبلیغ توحید و ایمان و مبارزه و آزادی دست زدند، اما به جز افرادی اندک ایمان نیاوردند. چرا که ترس از فرعون و حکومت ظالمانه اش مانع از گرایش مردم به موسی می شد.
موسی که به همین گروه اندک نیز اطمینان خاطر نداشت، برای تقویت ایمان و روحیه آنان گفت: «اگر مؤمنید و از مسلمانانید بر خداوند توکل کنید.»
آنان گفتند: بر خداوند توکل کردیم. و سپس رو به جانب پروردگار بزرگ کردند و چنین دعا کردند:
رَبَّنا لا تَجْعَلْنا فِتْنَةً لِلْقَومِ الظّالمینَ * وَنَجِّنا بِرَحْمَتِکَ مِنَ القَوْمِ الکافِرینَ؛
[1]
بارالها، ما را هدف قوم ستمکار قرارمده و به رحمت خود ما را از شرّ کافران نجات بخش.
6 . موسی به فرمان الهی به دعوت توحیدی ادامه می داد، اما کمتر کسی به او ایمان می آورد و فرعون ستمگر و دستگاه جبارش بر فشار خود به موسی و هارون می افزود. اما شدّت عمل فرعونیان و گمراهی مردم مانع از کار موسی نشد. از این رو با ایمان کامل و با قاطعیت اعلام کرد:
أُفَوِّضُ أَمْری إِلَی اللّه ِ إِنَّ اللّه َ بَصیرٌ بِالْعِبادِ؛
[2]
سر نوشتم را به خدا سپردم، به درستی که خدا بر بندگانش بیناست.
مکنت و ثروت و قدرت فرعونیان چشم ها را خیره کرده بود. مردم هم که دارای رشد عقلانی نبودند بین موسی و مؤمنان از یک سو، و فرعون و دستگاه سلطنتش از سوی دیگر مقایسه می کردند و پیداست وقتی که ملاک در مقایسه، ظواهر مادی و لباس و کاخ و ملک و پول و زر باشد کفّه فرعون برتری دارد و موسی و هارون به او نمی رسند. چرا که فرعون سلطان دنیاپرست و جمع کننده قدرت و ثروت بود، موسی و هارون پیام آور ایمان و اعتقاد و عدالت و آزادی بودند.
موسی که ثروت و جاه و جلال مادی فرعون و اطرافیانش را مانع گرایش مردم به توحید و تقوا می دید، در مناجات با خداوند چنین گفت:
رَبَّنا إِنَّکَ آتَیْتَ فِرْعَوْنَ وَمَلاَءَهُ زِ ینَةً وَأَمْوالاً فِی الحَیاةِ الدُّنْیا رَبَّنا لِیُضِلُّوا عَنْ سَبِیلِکَ رَبَّنا اطْمِسْ عَلی أَمْوالِهِمْ وَا شْدُدُ عَلی قُلُوبِهِمْ فَلا یُؤْمِنُوا حَتّی یَرَوُا العَذابَ الأَلِیمَ؛
[3]
بارالها، تو به فرعون و اطرافیانش جمال و مال در دنیا داده ای، اما آنان به جای شکر گزاری از راه تو گمراه شدند. بارالها، اموالشان را نابود و دل هایشان را سنگ کن تا دیگر ایمان اجباری نیاورند تا آن که عذاب دردناک را ببینند.
[1]
. یونس (10) آیات 85 86 .