ماهان شبکه ایرانیان

مکه و کعبه بعد از اسلام

ظهور اسلام در مکه تا هجرت [۱]

ظهور اسلام در مکه تا هجرت [1]

محمد،پیامبر خدا در عام الفیل متولد شد و با تولد او نور خداوندی بر کره خاکی تابیدن گرفت.طاق کسری فرو ریخت،دریاچه ساوه خشکید و آتش آتشکده فارس خاموش شد.آن حضرت،پدر بزرگوارش را ندید و مادرش نیز در ششمین سال تولد او زندگی را بدرود گفت.تا دو سال جدش عبد المطلب،شخصیت برجسته مکه،سرپرستی او را بر عهده داشت و آنگاه که او در گذشت،ابو طالب،عموی بزرگوارش وی را سرپرستی کرد.در بیست و پنج سالگی خدیجه را به همسری برگزید و پس از گذشت پانزده سال از این پیوند،(در چهل سالگی)به پیامبری بر انگیخته شد.او فردی مورد اعتماد،امین و صادق بود که در اواخر،هر سال،یک ماه را به عبادت در غار حرا بسر می برد و هرگز کسی از وی خاطره ای بد در ذهن نداشت. پیامبر تا سه سال دعوت آشکار نداشت و توانست به طور مخفی،جمعی از مردمان پاک فطرت را به دین مبین اسلام در آورد.نخستین مسلمان،علی-ع-و دومین آن،حضرت خدیجه کبری-سلام الله علیها-بود.با آشکار شدن دعوت،دشمنی قریش نیز آغاز شد.ابو جهل،عتبه بن ربیعه و ابو سفیان بدترین آزارها را نسبت به وی و پیروانش رساندند;اما آنان نیز سر سختانه مقاومت کردند.

 

در سال پنجم بعثت،گروهی از مسلمانان مخفیانه از مکه هجرت کردند و با عبور از دریای سرخ،به حبشه رفتند تا از فشار مشرکان در امان باشند.سالهای پس از آن،پیامبر-ص-در تحت حمایت ابو طالب و دیگر افراد بنی هاشم-غیر از ابو لهب-در مکه زندگی می کرد.حمایت ابو طالب نقش بسیار مهمی در حفاظت از رسول خدا-ص-داشت.زمانی که قریش نتوانستند ابو طالب را به ترک حمایت از رسول خدا-ص-وادار کنند،پیمان اتحادی را بر ضد بنی هاشم امضا کردند.این پیمان که در سال هفتم بعثت امضا شد،بنی هاشم را محصور در شعب ابی طالب کرد و قریش از داشتن روابط اقتصادی و خانوادگی با آنان خودداری کردند.شکستن این پیمان از دید قریش تنها زمانی ممکن بود که بنی هاشم دست از حمایت رسول خدا-ص-بردارند و او را به قریش تحویل دهند!

 

سر انجام پس از سه سال سختی و مرارت،قریش با سرافکندگی پیمان خود را لغو کرده و بنی هاشم با سرافرازی زندگی عادی خود را از سر گرفتند.

 

دیری نپایید که دو یار دیرین پیامبر;ابو طالب و خدیجه،یکی پس از دیگری رحلت کردند و سال دهم بعثت به مناسبت درگذشت این دو یار،«عام الحزن »;یعنی سال اندوه نامگذاری شد.

 

در سال یازدهم بعثت بارقه امیدی از سوی یثرب درخشید و تنی چند از مردم آن سرزمین با اسلام آشنا شدند.سپس در سالهای دوازدهم و سیزدهم بر شمار آنها افزوده شد.بدین ترتیب، اسلام که در مکه و در کنار خانه خدا در حصار مشرکان بد طینت زندانی شده بود،در بیرون مکه و در یثرب خود را آزاد یافت.

 

مکه خاطره سیزده سال نخست بعثت را به همراه دارد که در یک سو دشمنان مشرک رسول خدا-ص-قرار داشتند و در سوی دیگر آن حضرت با یارانی معدود اما مقاوم که در زیر شکنجه های سهمگین مشرکان فریاد«احد،احد»آنان فضای شهر مکه را پر کرده بود.آن زمان قبله مسلمانان به سوی بیت المقدس بود،اما مسجد الحرام و کعبه مقامی بس والا داشت.

 

رسول خدا-ص-در سال سیزدهم بعثت،به دعوت مردم یثرب راهی آن دیار شد و مکه برای مدتی کوتاه در اختیار مشرکان قرار گرفت.بعدها در سال هفتم هجرت بود که توانست سه روز برای عمره به مکه درآید،و سر انجام،در سال هشتم هجرت این شهر را،که مرکز توحید ابراهیم بود،از لوث وجود مشرکان نجس و بتها پاک گرداند.

 

پیش از آن،در سال دوم هجرت،قبله مسلمانان از بیت المقدس به سوی کعبه تغییر کرد و این نشان داد که مکه و کعبه پایگاه اصلی اسلام بوده و خواهد بود.این اقدام علاوه بر پیروزی فرهنگی بر یهود،پیروزی بر قریش نیز بود که کعبه را در انحصار خود و عقاید شرک آلودشان قرار داده بودند.

 

توسعه مسجد الحرام در سال هفدهم هجرت

پیروزی اسلام در مکه،باعث شد تا خانه خدا و اطراف آن،از لوث بتها پاک شود و اذان بلال که شعار توحید بود،در فضای مکه طنین افکند.تا این زمان هیچ حصاری در اطراف مسجد الحرام نبود.تنها در اطراف کعبه،آن سوی محدوده ای که برای طواف وجود داشت،خانه های عربها بنا شده بود.با گسترش اسلام و افزوده شدن بر شمار مسلمانان،احساس شد که باید محدوده طواف وسیع تر شود.از این رو،خلیفه دوم دستور داد تا خانه های اطراف را بخرند و خراب کنند و به محدوده مسجد بیفزایند.همچنین،او دستور داد تا دیواری در اطراف مسجد بکشند و درهایی نیز در آن گشوده شود و مشعلهایی بر فراز دیوارها نصب گردد تا در شب روشنایی دهد.پرده های جدید کعبه جای پرده های پیش را گرفت و از آنجا که کعبه و مسجد در معرض سیل بود،کوشش شد تا سیل بندهایی در اطراف آن احداث شود تا از هجوم آب و سرازیر شدن آن به مسجد جلوگیری کند.در این زمان به مردمی که در اطراف کعبه ساکن بودند دستور داده شد بناهای خود را بالاتر از کعبه نبرند تا موقعیت کعبه و مسجد نمایان باشد.

 

پس از توسعه ای که خلیفه دوم در سال هفدهم هجری صورت داد،خلیفه سوم در سال بیست و شش هجرت،بار دیگر به محدوده مسجد افزود.او دستور داد تا خانه هایی را در اطراف مسجد بخرند و آنها را ضمیمه مسجد سازند.میان او و برخی از صاحبان خانه ها درگیری پیش آمد که سرانجام برخی از آنها راضی شدند و برخی نیز ناراضی باقی ماندند.خلیفه سوم، همزمان با توسعه مساحت مسجد;دستور داد تا رواقهایی نیز برای مسجد ساخته شود.تا آن زمان مسجد،یعنی محیط اطراف کعبه،بدون سقف بود و این نخستین بار بود که در بخشهایی از آن سقف ساخته شد.

 

تخریب و بنای مجدد کعبه در سال 64 ه.ق.

در سال 64 ه.ق.عبد الله بن زبیر شورش کرد و شهر مکه را به عنوان مرکز حکومت خود برگزید.سپاهیان شام که در پی براندازی حکومت زبیریان بودند،برای تصرف آن ابتدا به مدینه رفتند و پس از سرکوبی قیام آن شهر،به سوی مکه آمدند.آنها بر فراز کوههای اطراف رفته،شهر مکه را در حصار خود گرفتند و با نصب منجنیق،شهر مکه را با آتش و سنگ مورد حمله قرار دادند.در این درگیریها،پرده کعبه آتش گرفت و پس از آن کعبه نیز ویران شد.در همین حال،خبر مرگ یزید به سپاهیان شام رسید و آنان باز گشتند.

 

عبد الله بن زبیر،علی رغم مخالفت برخی از اصحاب،باقی مانده دیوار کعبه را نیز برداشت و مجددا از اساس آن را ساخت.او کوشید در بنای جدید،تغییری را که قریش در ساختمان کعبه داده و مقداری از مساحت آن را در سمت حجر اسماعیل کاسته بودند،به کناری نهد و کعبه را به همان شکل پیش از بنای قریش در آورد.بعلاوه،ابن زبیر در ناحیه حجر اسماعیل بر مساحت مسجد افزود و دو در برای کعبه قرار داد.

 

چند سال بعد،شهر مکه در سال 73 ه.ق.به دست حجاج بن یوسف ثقفی گشوده شد و عبد الله بن زبیر به قتل رسید.حجاج بن یوسف با نوشتن نامه ای به عبد الملک بن مروان خلیفه وقت،از وی خواست تا اجازه دهد کعبه را به شکل قبلی در آورد و آنچه را که ابن زبیر بر آن افزوده بود،کم کند.عبد الملک اجازه داد تا کعبه مجددا دارای یک در باشد و آن مقدار که از حجر اسماعیل داخل در کعبه شده بود،بر حجر افزوده شود.نوشته اند که بعدها عبد الملک از این دستور خود پشیمان شد،چرا که گفته می شد عبد الله بن زبیر بر اساس روایتی از رسول خدا-ص-آن تغییرات را ایجاد کرده بود.

 

سالها بعد،منصور عباسی در اندیشه بازسازی آن بر اساس بنای ابن زبیر بود که مالک بن انس او را از این کار نهی کرد و گفت که کعبه را ملعبه دست ملوک قرار ندهد،به طوری که هر روز کسی از آن کم و زیاد کرده،هیبت آن را از بین ببرد.

 

مصالح ساختمانی مورد استفاده در بنای کعبه،سنگهای سیاهی بود که از کوههای اطراف می آوردند.به همین دلیل بنای آن بسیار مستحکم و استوار است.

 

قرار گرفتن کعبه در امتداد وادی ابراهیم،سبب می شد که سیل به آن آسیب رساند.در اصل مسیر این سیل و وادی،همان طریق(راه)مسجد الحرام است که آب را به سمت حرم سوق می دهد.پیش از این از زمان صدر اسلام در محل مسجد الرایه که آن را مسجد الردم الاعلی می نامیده اند،سیل بندی ساخته می شد.با این حال بیشتر اوقات سیل به سوی مسجد الحرام روانه شده و آن را مملو از آب می کرد.مردم مکه برای هر یک از این سیلهای هولناک نامی انتخاب می کردند و شمارش آنها را داشتند. [2] فهرست سیلهایی که تا سال 1350 قمری در مکه جاری شده و در کتابهای تاریخ ثبت گردیده،هشتاد و پنج سیل است. [3] بعد از آن هم در سال 1384 سیل مهمی در مکه آمد که عکسهای آن باقی است.

 

در سال 1039 در مکه سیلی آمد که منجر به خرابی مهمی در بنای کعبه شد.گزارش این سیل و نیز گزارش تجدید بنای دیوارهای افتاده را ملا زین العابدین کاشانی از علمای برجسته شیعه در رساله کوچکی به نام «مفرحة الانام فی تاسیس بیت الله الحرام »نوشته است. [4] او در آغاز رساله خود نوشته است:

 

«روز چهار شنبه نوزدهم شعبان 1039 سیل عظیمی داخل مسجد الحرام شد و آب به درون کعبه شریفه در آمد به قدر قامت فقیر و یک شبر و دو انگشت...و خرابی بسیار در مکه معظمه واقع شد و چهار صد و چهل و دو کس در سیل هلاک شدند;از آن جمله معلمی مع سی طفل در مسجد الحرام بوده و سیل از ابواب مسجد داخل می شده،نتوانسته اند که بیرون آیند و کسی نیز نتوانست به ایشان رسید و آب از سر ایشان گذشت...»

 

وی سپس شرحی مبسوط از چگونگی مسجد الحرام و تجدید بنای دیوار کعبه و نقش خود در آن بیان کرده است.گویا از زمان آن تجدید بنا تاکنون،جز اصلاحات جزئی،بنای کعبه تعمیر نشده است. [5]

 

توسعه مسجد الحرام در سال 91 ه.ق.

ولید بن عبد الملک یکی از خلفای اموی است که خلافتش از سال 86 تا 96 ه.ق.به طول انجامید.وی در دوره ای حکومت می کرد که خزانه بیت المال مملو از غنائم و اموالی بود که به عنوان خراج از اطراف و اکناف به شام می رسید.او خلیفه ای بود اهل رفاه و علاقه مند به ساختن بناهای با شکوه و پر عظمت!از این رو،علاوه بر ساختن مسجدی در دمشق و توسعه مسجد النبی و بسیاری از اماکن مدینه،بر مساحت مسجد الحرام نیز افزود و آن را باز سازی کرد.ولید بن عبد الملک رواقهایی در اطراف مسجد ساخت و آنها را با ستونهایی عظیم سرپا نگاه داشت.این ستونها به صورت زیبایی تزیین شده و در قسمتهایی از آنها طلا به کار رفته بود.ولید ناودان خانه خدا را نیز از طلا ساخت که اکنون هم به همین نام شهرت دارد.

 

ساختمان مسجد در عهد عباسیان

منصور،دومین خلیفه عباسی(خلافت از 136 تا 158 ه.ق.)،در سفری که برای حج به مکه آمد، مشاهده کرد که مسجد گنجایش جمعیت مسلمانانی را که برای ادای حج می آیند،ندارد.از این رو،مصمم شد تا با خریدن خانه های اطراف و ضمیمه کردن آنها به مسجد،به توسعه آن اقدام کند.مردمی که صاحب خانه های اطراف بودند با او مخالفت کردند،اما سپس به فروش خانه های خود رضایت دادند.

 

در این افزایش،مساحت مسجد،نسبت به آنچه پیش از آن بود،دو برابر شد.این افزایش در جهت شمال و غرب مسجد صورت گرفت.این بار نیز رواقهایی برای مسجد در اطراف آن ساخته شد.علاوه بر آن،مناره ای نیز در رکن غربی مسجد احداث گردید.تزیینات مسجد بر روی دیوارها و ستونها نیز قابل توجه بود.بنای مسجد در سال 140 هجری خاتمه یافت.

 

مهدی عباسی فرزند منصور،(خلافت از 158 تا 169 ه.ق.)در سال 161 ه.ق.مصمم به افزایش مجدد مساحت مسجد شد و خانه های بیشتری را خریداری و به مسجد ضمیمه کرد.همو بود که درهای متعددی را در اطراف مسجد گشود که تا قرنها بعد به همان صورت باقی ماند.در نقشه ای،درها و اسامی آنها مشخص شده است.

 

مهدی عباسی در سال 164 از کاردانان خواست که طراحی بیابند تا مسجد از ناحیه جنوبی نیز وسعت یابد،به طوری که به صورت تقریبی،مسجد به شکل مربعی در آید که کعبه در میانه آن قرار گیرد.بدین ترتیب،مجددا مساحت مسجد افزایش یافت و رواقهایی در اطراف آن ساخته شد و ستونهایی بر افراشته گردید.این ستونها هنوز بر جای مانده و کتیبه ای که یادگار دوره مهدی عباسی است بر آن باقی مانده است.

 

پس از مهدی عباسی،در زمان معتضد و مقتدر عباسی،قسمتهای کوچکی به بخشهای شمالی و غربی مسجد افزوده شد.و این در نقشه ای که خواهد آمد،نشان داده شده است.پس از آن،جز بازسازیهای اصلاحی که هر از چندی وسیله خلفا و امیران در مسجد الحرام صورت می گرفت،مساحت مسجد افزایش نیافت تا آن که در عهد سعودیها در دو مرحله،بر وسعت مسجد در حد بسیار زیادی افزوده شد.آخرین مساحتی که تا قبل از افزایش سعودیها برای مسجد ذکر شده،در حدود سی هزار متر مربع است.

 

مسجد الحرام در دوره سعودیها

در سال 1368 ه.ق.،عبد العزیز سعودی دستور داد تا مسجد را از هر سو توسعه دهند.این توسعه که از سال 1375 ه.ق.آغاز شد،مساحت مسجد را تا 160861 متر رساند.این مقدار مساحت برای جمعیت نمازگزاری بالغ بر سیصد هزار تن در نظر گرفته شده بود.تعداد درهای مسجد نیز در این افزایش تا رقم 64 رسید.

 

در سال 1409 ه.ق.،ملک فهد مصمم شد تا با افزایش جدیدی در مساحت مسجد،از خود یادگاری بر جای بگذارد!این افزایش در سمت غربی مسجد صورت گرفت که شامل 76000 متر مربع بود.

 

در افزایش جدید،علاوه بر ساختمانهای زیادی که بنا شد،از نظر تزیینات و نیز وسایل رفاه برای رفت و آمد حجاج و همچنین ایجاد طبقه فوقانی،نصب وسایل تهویه،نور و...کارهای زیادی صورت گرفته است،به طوری که جز در قسمت مربوط به کعبه و برخی از ستونهای قدیمی،مسجد شباهتی به وضعیت سابق آن ندارد.


[2] . فهرست سیلهای مکه تا قرن سوم را بنگرید در اخبار مکه،فاکهی،ج 3،صص 104-112.نیز فهرست سیل بندها را هم در همانجا ص 112 ملاحظه فرمایید.

[3] . ازرقی،اخبار مکه،ملحقات،ج 2،ص 326;همچنین بنگرید مقاله «حوادث تاریخی مکه »از محمد هادی امینی،فصلنامه «میقات حج »،ش 1،صص 72-68 که درباره این سیلها و سیل بندها به تفصیل سخن گفته است.

[4] . این رساله به کوشش مؤلف این سطور،در فصلنامه «میقات حج »سال دوم،شماره مسلسل پنجم چاپ شده است.

[5] . روزهایی که مشغول تجدید تدوین این کتاب بودم،خبر رسید که در مسجد الحرام اطراف کعبه را با پرده ای پوشانده و مشغول تعمیر آن هستند.هنوز گزارشی از نوع تعمیری که قرار است در آن انجام شود به دست ما نرسیده تا آن را ثبت کنیم.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان