قیامت، روزِ دگرگونی قلب ها و دیده ها

وصفی که در این آیه، از میان اوصاف قیامت، برای آن ذکر شده است که در آن روز همه قلب ها و دیده ها دگرگون می شود

وصفی که در این آیه، از میان اوصاف قیامت، برای آن ذکر شده است که در آن روز همه قلب ها و دیده ها دگرگون می شود. عمومیتی که به خاطر به کار رفتن «قلوب» و «ابصار » با «الف و لام» استفاده می شود، شامل همه قلب ها و دیده ها، اعم از مؤمنان و کافران می گردد. در شرح این وصف، پرسش این است که منظور از «تقلّب» قلب ها و دیده ها چیست؟ و چرا از میان اوصاف متعدد قیامت، این وصف ذکر شده است؟ و اساسا مقصود اصلی این وصف چیست؟

در پاسخ به این پرسش که منظور از تقلّب قلب ها و دیده ها چیست، وجوه چندی مطرح شده است :

1 منظور، این است که حالات قلب ها و چشم ها عوض می شود و از وضعی به وضع دیگر منتقل می گردد؛ مثل اینکه ابتدا با شعله آتش جمع می شوند، سپس، آتش آنها را فرا می گیرد و آنگاه می سوزند .

2 قلب ها در گیر و دار امید به نجات و طمع به رهایی یا ترس از هلاکت هستند و چشم های آدمیان نیز به چپ و راست می نگرند که نامه اعمال از کدام سو به آنان داده می شود و از کدام جانب به سراغ آنان می روند؟

3 برخی نیز به تغییر وضعیت جای چشم ها و قلب ها تفسیر کرده اند. به این صورت که قلب ها در حنجره ها جا می گیرند و چشم ها نیز از میان می روند و نابینا می شوند .

4 برخی دیگر آن را اشاره به اضطراب و نگرانی قلب ها و بالا رفتن و خیره شدن چشم ها از هراس و فزع قیامت گرفته اند .

5 به جز معنای نخست که گویای وضعیت گنهکاران است و چندان با عمومیت ابصار و قلوب که اشاره کردیم تناسب ندارد؛ به نظر می رسد سایر معانی یادشده می تواند در جای خود درست باشد و به واقع صحنه

یک اصل قطعی و عمومی در باره دستورها و رهنمودها و شارع مقدس چه در قرآن و چه در سنّت

این است که زن و مرد در آن یکسانند و اختصاص به مردان ندارد هر چند با الفاظ و تعابیری

بیان شده باشد که در زبان عربی برای مذکّر به کار می رود

مگر اینکه دلیل جداگانه ای بر اختصاصی بودن آن وجود داشته باشد .

قیامت، صحنه دگرگونی و تحولاتی از این دست است و شواهدی از آیات را می توان برای آن ذکر نمود. ولی معنای دقیق تر و تفسیر عمیق تری وجود دارد که ضمن سازگاری با دیگر آیات، اشاره به برخی حقایق است که در برخی آیات دیگر آمده است. و آن اینکه منظور از دگرگونی و «تقلّب» قلب ها و چشم ها در قیامت، تحول و دگرگونی در فهم و درک حقایق، و رؤیت واقعیات است، چرا که «قلوب و ابصار» در دنیا از درک حقایق و رؤیت واقعیت هستی و اعمال خویش فاصله دارند و به تعبیر قرآن در باره بسیاری از انس و جنّ «لهم قلوبٌ لا یفقهونَ بها و لهم اعینٌ لا یُبصرون بها و لهم آذانٌ لا یسمعون بها، اولئک کالانعام بل هم اضلّ اولئک هم الغافلون؛ (5) قلب هایی دارند که با آن نمی فهمند، و چشم هایی دارند که با آن نمی بینند، و گوش هایی دارند که با آن نمی شنوند، آنان همانند چارپایان بلکه گمراه ترند، اینان به حقیقت، غافل اند.» ولی در قیامت قلب و چشم آنان به روی حقایق باز می شود و از شک و گمان به یقین و باور قطعی متحول می گردد و عالمان و آگاهان در دنیا نیز، بر بصیرت و دانایی شان افزوده می گردد. البته مشاهده جمال حق و نظاره پروردگار، چنان که در برخی آیات آمده، شامل هر کس نمی شود. بنابراین قلب ها و چشم ها از نظر درک حقایق و دید واقعیات، زیر و رو می شوند و وضع کاملاً تازه ای پیدا می کنند و این همان حقیقتی است که در آیاتی چند به آن اشاره یا تصریح شده است؛ آیاتی چون :

« و بَدا لَهُمْ مِنَ اللّه ما لم یکونوا یَحْتَسِبُون؛ (6)

از سوی خداوند برای آنان چیزهایی آشکار خواهد شد که گمان نمی کردند

و یا این آیه هشداردهنده :

« لقد کنتَ فی غفلة من هذا فکشفنا عنک غطاءک فبصرک الیوم حدید؛ (7) تو از این صحنه غافل بودی و ما پرده را از تو کنار زدیم و امروز دیده ات تیزبین است

این معنایی است که در تفسیرهایی چون مجمع البیان و کشّاف و تفسیر کبیر فخر رازی، به عنوان یک احتمال، مطرح شده اما تفسیر المیزان، آن را پذیرفته و به تکمیل آن پرداخته و چنان که اشاره شد، شواهد چندی از آیات، مؤید آن است .

تکمیل سخن به اجمال آن است که دل ها و دیده ها هر چند در قیامت، به روی واقعیات باز می شود اما نظاره جمال حق و کنار رفتن حجاب شهود نور جمال خداوند، تنها با نور ایمان و معرفت یعنی نور خاص الهی امکان دارد، و این امر تنها برای مؤمنان ممکن است که به پروردگار خویش بنگرند، چنان که فرمود: «وجوهٌ یومئذٍ ناضِرَةٌ، الی رَبِّها ناظِرَةٌ »(8) و یا فرمود: «مردان و زنان مؤمن را در قیامت می بینی که نورشان پیشاپیش و در کنارشان در حرکت است؛ یوم تری المؤمنین و المؤمنات یسعی نورُهُم بین ایدیهِم و بِأَیمانِهِم (9) ولی کافران در آن روز از دیدن این حقایق والا و نظاره کردن جمال حق محرومند و هر چه می بینند همه ناخوشایند و عذاب آور است؛ چنان که قرآن فرمود: «هر کس در این دنیا کور باشد، در آخرت نیز کور است؛ مَنْ کانَ فی هذه اَعْمی فهوَ فی الآخرةِ اعمی »(10) و نیز فرمود : « هرگز نه، [چرا که[ آنان در این روز از دیدن پروردگارشان در حجابند؛ کلاّ انّهم عن ربِّهم یَومئذٍ لَمحجُوبُون (11)

با این حساب، روشن است که منظور از قلب و بصر، دل و بصیرت است و نه چشم سر و قلب صنوبری، و همان گونه که شهود و رؤیت حقایق در این دنیا به چشم سر و قلب در سینه نیست، در قیامت نیز همان گونه است .

ذکر این وصف برای قیامت، از میان آن همه اوصاف، نیز می تواند از همین منظر باشد که چون از آغاز این دسته آیات، سخن از نور خاص الهی و هدایت به آن بود یعنی نوری که از ایمان و معرفت است، در شرح حال و ستایش «رجال» این وصف آمده تا نشان دهد که مردان و زنانِ مورد ستایش، هراس از روزی دارند که نیازمند آن نور خاص الهی اند و بیم آن دارند که از آن محروم مانند .

حال می توان، پرسش سوم را نیز این گونه پاسخ گفت که ذکر این وصف برای قیامت، برای بیان انگیزه و علت بیم و هراس آنان است. آنان از روزی می ترسند که دل ها و دیده ها دگرگون می شود و چه بسا با آن دگرگونی، آشکار شود که آنان از نور الهی و نگاه به جمال حق و کرامت خداوند محروم اند یا از مراتب بالای آن دور مانده اند، و این، یعنی شقاوت و بدبختی و عذاب جاودان. آنان از این احتمال می ترسند، پس در واقع، از واقعیت خود و سرانجام کار خویش نگرانند و این ترس است که آرامش را از آنان گرفته است .

در قسمت بعد چنان که در آغاز اشاره کردیم، به شرح آیه سوم خواهیم پرداخت و روایات مورد نظر را نیز بازگو خواهیم کرد .

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر