در ارشاد و هدایت مردم
هدف از این نوشته، بررسی کوتاهی از زحمات پیامبران الهی در راه هدایت مردم است، لذا در نگارش آن، تکیه اصلی، بر نوشته های کتب آسمانی است که آیینه تمام نمای زندگی، اهداف، زحمات و دین پیامبران به شمار می روند. امید است این نوشته مشمول حدیث پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله گردد: «ذکر الانبیاء من العبادة»( . علی علیه السلام در مورد علّت نامیده شدن حضرت آدم به «آدم» می فرماید: «چون از ادیم زمین آفریده شد و ادیم زمین را روی زمین و ظاهر آن گویند چه خلقت آدم از خاک بوده است». (عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، ج 1، ص 182. ).
با آفرینش حضرت آدم و حوّا و هبوطشان بر کره خاکی، نسل بشر از آن دو، در اطراف عالم پراکنده گشت(1) و اقوام و طوایف، پدید آمدند. اجتماع افراد در قالب اقوام و طوایف، نیازهای جدیدی در پیش روی آنان قرار می داد. از مهم ترین این نیازها، نیاز به تعلیم و تربیت و معلّم و مربّی بود و جوامعی که از این لحاظ، اساس محکمی داشتند، به تمدن والایی می رسیدند.
بشر با عقل محدود خود، توانایی رسیدن به سعادت واقعی و دوری از شقاوت را نداشت و چه بسا اقداماتش، موجبات سقوط و تباهی را فراهم می نمود. لذا خدای سبحان، راه هدایت و ارشاد را به روی او گشود و اشخاصی منزّه و پاکیزه را به عنوان نبی و رسول، جهت تربیت و تعلیم به میان اقوام و طوایف فرستاد. خداوند متعال، بهترینِ هر قومی را به عنوان رسالت، مبعوث می فرمود. پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در این مورد می فرماید:
«اذا أرادَ الّله تعالی أنْ یَبْعَثَ نبِیّا نَظَرَ الی خَیْر اهْلَ الارض قَبیلَةً فَبَعَثَ خَیْرَها رَجُلاً(2)».
«خداوند هر وقت بخواهد پیامبری را مبعوث گرداند، بهترین فرد از بهترین قبیله را برمی گزیند».
رسول اکرم صلی الله علیه و آله کسی است که فرمان یا پیام خداوند را دریافت داشته و آن را در کمال امانت به افرادی که باید آن را دریافت کنند، می رساند. رسالت؛ ابلاغ پیام تازه ای از خداوند است و در رسالت، رسول آنچه می گوید کلام و پیام خداست.
تعداد انبیای الهی، بنا به قول مشهور 124 هزار و به فرموده حضرت عیسی علیه السلام بالغ بر 144 هزار(3) و طبق حدیث منقول از رسول اکرم صلی الله علیه و آله 142 هزار(4) نفر بوده اند.
متأسفانه اسامی و شرح زندگانی تعداد کمی از این پیامبران در دست است. خداوند در قرآن مجید می فرماید: «احوال بعضی از رسولان را حکایت کردیم و برخی را حکایت نکردیم
(5)».
اسامی انبیای الهی
در قرآن مجید به عنوان کتابی آسمانی که دچار تحریف و دستکاری نشده است، نام 27 نفر از پیامبران، ذکر گردیده است. این اسامی عبارتند از:
1.آدم 2.ابراهیم 3.ادریس 4.اسحاق 5.اسماعیل 6.الیاس 7.ال یاسین 8.ایّوب 9.داوود 10.ذُوالکِفْل 11.زکریّا 12.سلیمان 13.شعیب 14.صالح 15.عُزَیْر 16.عیسی 17.موسی 18.لوط 19.نوح 20.هارون 21.هود 22.یحیی 23.الیسع 24.یعقوب 25.یوسف 26.یونس 27.محمد صلی الله علیه و آله 28.عمران.
البته قرآن مجید، عمران (پدر حضرت مریم) را آشکارا به عنوان پیامبر الهی معرفی ننموده، لیکن احادیث قابل توجهی در تأیید نبوّت او از امام صادق علیه السلام وارد شده است(6).
در مراجعه به تورات
(7)، علاوه بر نام پیامبرانی که قرآن ذکر نموده به اسامی جدیدی برمی خوریم ؛ مانند: یهودا، سموئیل، شاؤل، ناتان، شمعیا، بربیهو، حنّان، ارمیا، میکایا، عَزَریا، صدقیّا، العازر، یحزئیل، اشعیاء، آموص، عودید، حجّی، حزقیال، دانیال، هوشع، یوئیل، عوبدیاء، ناحوم، حبقوق، صفتیاء، ملاکی، جاد و.... نام پیامبر «زرتشت» را نیز در کتاب اوستا (کتاب آسمانی زرتشتیان) می یابیم.
در انجیل های چهارگانه «متی»، «لوقا»، «یوحنا» و «مرقس» و نیز انجیل «برنابا»، اسامی انبیایی چون آدم، الیاس، ابراهیم، اسحاق، اسماعیل، سلیمان، ایّوب، اشعیاء، موسی، عیسی، دانیال، عاموس و... آمده است و نام جدیدی به عنوان پیامبر در کتب مذکور، وجود ندارد. اما نمی دانیم تا چه حد می توان به این اطلاعات اعتماد کرد. جالب است که در انجیل «برنابا»، نام مبارک پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله با عنوان محمد رسول اللّه، بارها ذکر شده است(8).
شایان ذکر است که برای تمامی اقوام روی زمین با توجه به اینکه همه نقاط زمین، مسکون نبوده است و مردمان بسیاری برخلاف امروز در عالم نمی زیستند، پیامبرانی فرستاده شده و خداوند بر این امر، تأکید می فرماید چنان که در قرآن مجید می خوانیم:
«هیچ امّتی نبوده مگر آن که در میانشان ترساننده و راهنمایی بوده است(9)».
و نیز «برای هر امّتی، رسولی است
(10)».
اسامی پیامبران به نوشته مسعودی
مسعودی، مورّخ مشهور (متوفای 346 ه.ق) مؤلف کتب مهمی چون «مروج الذّهب» و «التنبیه و الاشراف» در کتاب «اثبات الوصیّة لعلیّ بن ابیطالب»، نام 77 نفر از پیامبران الهی را ذکر و به معرفی کوتاهی از آنان می پردازد و از این لحاظ، نوشته او شایان اهمیّت است. همانگونه که اشاره گردید، نام و تاریخ زندگانی تعداد کمی از پیامبران، باقی مانده است. مسعودی اشاره می کند که بین حضرت عیسی علیه السلام و حضرت محمد صلی الله علیه و آله ، هزار پیامبر بوده است(11).
پیامبران اولواالعزم
از میان انبوه جمعیّت پیامبران، پنج تن از آنان به عنوان اولواالعزم که صاحب دین وشریعت بودند، ملقّب گشته اند که عبارتند از: نوح علیه السلام ، ابراهیم علیه السلام ، موسی علیه السلام ،
عیسی علیه السلام و حضرت محمد صلی الله علیه و آله .
در روایتی از امام رضا علیه السلام راجع به پیامبران اولواالعزم آمده است:
«هر پیامبری که در زمان نوح و بعد از ایشان بوده، تابع شریعت و دین و کتاب آن حضرت بوده است تا زمان حضرت ابراهیم علیه السلام که پیامبران زمان ایشان و بعد از ایشان تابع آن حضرت بودند تا زمان حضرت موسی علیه السلام که تمام انبیای زمان ایشان و بعد از ایشان تابع شریعت وی بودند تا زمان حضرت عیسی علیه السلام که انبیای زمان ایشان و بعد از ایشان تابع دین و شریعت وی بودند تا زمان پیامبر اسلام. این پنج تن، پیامبران اولواالعزم و افضل پیامبران می باشند(12)».
مشقات پیامبران
همه پیامبران خداو در راه انجام وظیفه ارشاد و هدایت مردم با مشکلات و مشقات بسیاری مواجه بوده اند، که در این زمینه مواردی بررسی می گردد:
1.حضرت نوح علیه السلام
قوم نوح، پنج بت به اسامی «وَدّ»، «سُواع»، «یعوث»، «یَعوق» و «نَسر» داشتند(13) و به فحشا و منکرات آلوده عادت نموده بودند(14). نوح از جانب پروردگار، مأمور هدایت و ارشاد قوم خود گشت و در این راه، سختی بسیار متحمل شد. مردم در جواب او که آنان را دعوت به خدا و دوری از بت پرستی می نمود، می گفتند: «تو و پیروانت مردمی پست و فقیر هستید(15) و اگر خدا می خواست رسولی بفرستد از فرشتگان می فرستاد(16) و ما هیچ گونه مزیّتی برای شما نسبت به خود نمی بینیم بلکه شما را دروغگو می پنداریم(17)».
مردم کافر، به جهت اینکه مواعظ نوح علیه السلام را نشنوند، انگشت بر گوش نهاده و جامه بر رخسار می کشیدند و هر اندازه بر فریادهای روشن گرانه آن حضرت افزوده می شد، لجاج، تکبّر، نخوت و کفر قوم نیز بیشتر می گردید. قوم نوح او را بسیار می آزردند و در برابر هدایت های مشفقانه و پدرانه آن پیامبر بزرگوار، وی را به سختی کتک می زدند تا حضرت بیهوش می گشت! زمانی که به هوش می آمد، باز نصایح را از سر می گرفت و قوم نیز او را به باد کتک می گرفتند تا از هوش می رفت. یکبار آن قدر حضرت را زدند که سه روز بیهوش شد
(18). مردم کافر بارها نوح را چنین تهدید می کردند: «اگر دست از این حرف ها برنداری تو را سنگسار می کنیم».
حضرت نوح، لحظه ای از ارشاد، دست برنداشت. او را «نوح» یعنی «بسیار نوحه گر و ارشاد کننده» نامیده بودند زیرا در ارشاد مردم بسیار کوشیده و موعظه می کرد. حضرت، عمر طولانی داشت که اکثر این عمر را به ارشاد و هدایت، سپری کرد. قرآن مجید تصریح می فرماید که نوح، 950 سال در میان قوم خود درنگ نمود(19). در تورات نیز عمر آن حضرت، 950 سال قید شده است(20). اگر نوشته تورات، درست باشد که در 600 سالگی نوح، توفان به وجود آمد(21) و نیز با توجه به روایت ابوشدّاد که می گوید نوح در 350 سالگی، مأمور تبلیغ و ارشاد مردم شد(22) بعد از دو قرن و نیم ارشاد، جز گروهی اندک، به آن پیامبر بزرگ، ایمان نیاوردند. البته این حساب بر این فرض استوار است که حضرت، بخشی از درنگ 950 ساله را به ارشاد و هدایت، گذرانیده اما اگر همه این 950 سال را به هدایت و ارشاد، آن هم قبل از وقوع توفان، پرداخته باشد، دوران هدایت و ارشاد ایشان، نه قرن و نیم، استمرار داشته است. مسعودی، مدت زندگانی حضرت نوح علیه السلام را 1450 سال، عنوان می کند(23).
جهالت قوم و لجاجت آنان به حدی تند بود که پدران به پسران و آنان نیز به فرزندانشان، سفارش اکید می کردند که مبادا به نوح ایمان آورند
(24). عاقبت، نوح علیه السلام چون از هدایت آنان مأیوس گشت قوم را لعن نمود. پس «مدت چهل سال، زنان از زایمان، عقیم شدند»
(25) تا هنگام وقوع عذاب الهی، طفل بی گناهی در میان مردم نبوده، تمام آنها در حد بلوغ عقلی و فکری بوده باشند.
بعد از وقوع توفان، تعداد نجات یافتگان از بلا، هشت نفر یعنی نوح، همسرش، سه پسرش و زنان آنها، به روایتی ده نفر بودند(26). به نوشته انجیل برنابا، نوح و 83 نفر از همراهانش از هلاکت نجات یافتند(27).
با توجه به اینکه رسالت حضرت نوح، رسالتی عمومی و فراگیر بوده است
(28) حتم داریم پیامبری با عمر نوح، دعوتش را منحصر به یک قوم محدود نمی نمود و مبلّغانی جهت ارشاد به میان اقوام و سرزمین های دیگر می فرستاده و احتمالاً خود نیز، سفرهای تبلیغی انجام می داده است. وسعت توفان و آب گیری، به تمام دنیای مسکون آن زمان که دعوت نوح یا نمایندگان وی به آنان رسیده، مربوط می شود. موارد زیر، مؤید این مطلب است:
الف. تورات می نویسد: «زمین از ظلم پر شده و فاسد شده بود ؛ زیرا تمام بشر، راه خود را بر زمین، فاسد کرده بودند(29)».
ب. نوشته های قدیمی و باستانی اقوام و ملل گوناگون، از جمله داستان معروف گیل گمیش. توضیح اینکه گیل گمیش از نخستین فرمان روایان سومر (2000 قبل از میلاد) است. وی پس از مرگش به فردی افسانه ای تبدیل شد. بر اساس الواح سومری، پس از ماجراهای بسیار، گیل گمیش که برای یافتن زندگی جاودانه، سفر می کرد، عاقبت به مردی به نام «اوت نَپِستیم» رسید و او داستان توفان را برای گیل گمیش شرح داد و گفت شورای خدایان، این فاجعه را تصویب کرد، «اِئا» که همیشه هواخواه بشر بود موضوع را به «اوت نپستیم» گفت و برای نجات او و خانواده اش و همچنین «تمام بذرهای حیات» دستور داد یک کشتی بسازد. خداوندِ رعد، توفان را فرستاد و انقلاب طبیعت به قدری شدید بود که حتی خدایان هم به نقاط مرتفع آسمان، پناه بردند. این توفان هولناک، شش روز و شش شب ادامه داشت و روز هفتم کشتی در کوهستانی متوقف گردید. اوت نپستیم، یک کبوتر، یک پرستو و یک کلاغ را به ترتیب از کشتی، پرواز داد و چون خبری از آنها نشد دانست که می تواند از کشتی پیاده شود. وی در همان کوهستان برای خدایان، قربانی کرد و مجددا به کشتی بازگشت. «اِئا»، او و زنش را تبرّک کرده و آنها را ابدی و با خدایان محشور ساخت...
(30).
3. اگر رسالت نوح علیه السلام ، مختصّ قوم خودش بود و آن قوم، باید مواجه با عذاب الهی می گشتند چه دلیلی داشت بخش بزرگی از دنیای آن روز (حداقل بخش وسیعی از خاورمیانه امروزی) مواجه با چنان موج های عظیمی شوند که بلندترین کوه ها هم به زیر آب بروند؟! وسعت و دامنه توفان، نشان می دهد که رسالت نوح علیه السلام به اقوام دورتر نیز رسیده و با عدم پذیرش، روبرو شده است. شاید انبیای هم عصر نوح علیه السلام مأمور تبلیغ، میان آن اقوام شده بودند؛ زیرا چنان که قرآن بارها متذکر می شود: «تا انبیایی به میان مردم، فرستاده نشده و حجّت بر آنها تمام نشود، عذاب الهی نازل نمی گردد». این آیات در ادامه، ذکر خواهد شد.
بلای الهی به شکل توفان نوح، بسیار شدید و خردکننده بود و حتما مردم زیادی در نتیجه کفر و فساد، نابود شدند. در تاریخ بشریّت، نمونه دومی برای چنین عذاب عظیمی نمی توان یافت! اگر نوشته تورات را بپذیریم، خداوند فرموده است: «آبهای نوح را بار دیگر بر زمین، جاری نخواهد کرد(31)» و «توفان، بعد از این نباشد تا زمین را خراب کند(32)».
قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله : |
«الصَّدَقَةُ بِعَشْرَة، وَ القَرْضُ بِثَمانِیةَ عَشَر، وَ صِلَةُ الإخْوانِ بِعِشِِْینَ، وَ صِلَةُ الرَّحِمِ بِأَرْبَعَةٍ وَ عِشْرِینَ». |
(بحارالأنوار، باب قضاء حاجة المؤمنین، ص 311). |
از امام صادق علیه السلام نقل شده است که پیامبر گرامی اسلام فرمود: |
«خداوند برای صدقه ده برابر، برای قرض الحسنه هیجده برابر، و صله برادران مؤمن بیست برابر، و صله رحم کردن بیست و چهار برابر ثواب می دهد». |
1. سوره نساء، آیه 1.
2. کنز العمّال، ج 12، ص 101
3. انجیل برنابا، فصل 17، بند 21.
4. کنزالعمّال، ج 12، ص 108.
5. سوره مؤمن، 78، نساء، 164.
6. رجوع کنید به ترجمه تفسیر المیزان، ج 3، صص 327 و 326.
7. کتاب مقدس (عهد عتیق و عهد جدید) انتشارات انجمن کتاب مقدس ایران.
8. انجیل برنابا، فصل 39، بند 14و 24. فصل 44، بند 30 و....
9. سوره فاطر، 24
10. سوره یونس، 47.
11. مروج الذّهب، مسعودی، ج1، ص 506. (ترجمه ابوالقاسم پاینده). گفتنی است که گزارش مورخان نیز تا مؤیّد قرآنی نداشته باشد، نمی تواند اطمینان بخش باشد
12. علل الشرایع، به نقل از اثبات الوصیّة، پاورقی ص 34. شبیه این حدیث از امام صادق نیز نقل شده است. (اصول کافی، ج 1، ص 247، ترجمه مصطفوی).
13. سوره نوح، آیه 23.
14. تاریخ طبری، ج1، ص 121.
15. سوره شعراء، 11.
16. سوره مؤمنون، 24.
17. سوره هود، 27.
18. قصص الانبیاء، محمد جویری، ص 46.
19. سوره نوح، 14.
20. سفر پیدایش، باب 9، بند 29.
21. سفر پیدایش، باب7، بند 6.
22. تاریخ طبری، ج 1، ص 112. (ترجمه ابوالقاسم پاینده، انتشارات اساطیر، چاپ دوم، 1362).
23. اثبات الوصیّة، ص 41.
24. تاریخ طبری، ج 1، ص 117.
25. قصص الانبیاء، ص 46.
26. تاریخ طبری، ج 1، ص 131.
27. انجیل برنابا، ص 271.
28. ترجمه تفسیر المیزان، ج 10، صص 404 تا 397.
29. سفر پیدایش، باب 6، بند 12 و 11.
30. تاریخ ملل قدیم آسیای غربی، دکتر احمد بهمنش، ص 111 و 110. (انتشارات دانشگاه تهران، 1347). نیز رجوع کنید به ترجمه المیزان، ج 10، صص 410 تا 388. در قرآن مجید آمده است: «کشتی نوح را برای خلق عالم، آیت قرار دادیم». عنکبوت، آیه 15.
31. تورات، اشعیای نبی، باب 54، بند 9.
32. همان، سفر پیدایش، باب 9، بند 11.