گزارشی از یک پایان نامه
محمدهادی خالقی
روشهای فقه الحدیثی شیخ طوسی در کتاب «استبصار»، عنوان پایان نامه کارشناسی ارشد آقای کمال صحرایی اردکانی است که در رشته «علوم قرآن و حدیثِ» دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرّس، زیرنظر (استاد راهنما:) حجّةالاسلام ابوالفضل شکوری، در پاییز سال 1374 و در 121صفحه (آ چهار) به انجام رسیده است.
روشهای فقه الحدیثی شیخ طوسی(ره) در کتاب«استبصار »
حدیث پژوهان معاصر، علوم حدیثی را با یک تقسیم بندی کلّی، در سه شاخه اصلی «فقه الحدیث»، «درایة الحدیث» و «رجال الحدیث» دسته بندی کرده اند. در این میان، فقه الحدیث (یا شناخت ژرف و فهم دقیق از حدیث)، دانشی است که بیشترین عنایت را به «متن»حدیث دارد، و لذا، مباحثِ شناخت الفاظ غریب حدیث، «نقد متن حدیث» و «حلّ تعارض اخبار»، در حیطه این شاخه از علوم حدیثی قرارمی گیرند، که البتّه هر یک، قواعد و روشهای خاصّ خود را دارند.
کتاب «الإستبصار فیما اختلف من الأخبار» نخستین کتاب فقه الحدیثی شیعه است که به مبحث مهّم تعارض در اخبار، پرداخته است. در اهمّیّت این کتاب، همین بس که از کتب اربعه شیعه شمرده می شود و همچنان مورد بحث و مطالعه محقّقان مسلمان است. شیخ طوسی (ره) در این کتاب (که آن را به درخواست یاران خویش و پس از کتاب تهذیب، پرداخته است)، پس از نقل اخبار متعارض، با استفاده از روشهایی، به جمع و تألیف آنها یا بیان دلایل ترجیح یکی بر دیگری می پردازد.
بخشهای مختلف این پژوهش
محقّق گرامی، پژوهش خود را در چهار «فصل» به سامان برده اند:
فصل اوّل: مقدّمه،
فصل دوم: کلیّات سنّت و حدیث،
فصل سوم: فقه الحدیث و طبقه بندی مباحث آن،
فصل چهارم: کتاب «استبصار» و روشهای فقه الحدیثی شیخ طوسی.
ایشان همچنین در پایان مباحث اصلی، «نتایج تحقیق» خود را به اختصار،یاد کرده و «پیشنهادها»یی در موضوع مورد بحث، ارائه نموده اند.علاوه بر این دو بخش، «فهرست منابع» و «چکیدههانگلیسیِ» بحث نیز درانتها افزوده شده است.
درباره مقدّمه
مقدّمه ای در کمتر از چهار صفحه، فصل اوّل این پایان نامه را تشکیل می دهد.1 مؤلّف در آغاز این فصل، دلایل خود را برای پرداختن گسترده به مباحث فقه الحدیث، بدین گونه شرح می دهد:
نکته حائز اهمّیّت در این پژوهش، آن است که قبل از پرداختن به روشهای جمع اخبار و حلّ تعارض اخبار متعارض در کتاب «استبصار» که به نوعی کاری است فقه الحدیثی، متوجّه شدیم که در زمینه فقه الحدیث و ملاکهای آن، پژوهشی مستقل به عمل نیامده است. با مراجعه به کتابهای علوم حدیثی نیز روشن می شود که جز بحثهای پراکنده و ناچیز، مطلبی که درخور و سزاوار این عنوان باشد، وجود ندارد.
از همین جا بود که ضرورت نگارش مطالبی پیرامون فقه الحدیث، احساس شد تا مبحث روشهای فقه الحدیثی شیخ طوسی (ره) پیش زمینه قبلی را دارا باشد.2
مؤلف، در ادامه، به «تبیین موضوع» تحقیق همّت می ورزد:
فقه الحدیث، به نقد و بررسی متن اخبار و احادیث می پردازد و قواعدی را ارائه می دهد که با در نظر گرفتن آنها می توان به شناخت بهتری از سنّت پیامبر (ص) و ائمّه معصومین (ع) دست یافت. شیخ طوسی (ره) یکی از بزرگترین علمای شیعه است و…کتاب استبصارش، کتابی فقه الحدیثی است که پژوهش در آن و به دست آوردن مبانی نقد حدیث و روشهای فقه الحدیثی مؤلّف آن، برای دستیابی به نگرش علمای شیعی به فقه الحدیث و کوششهای آنها در این زمینه، ضرورت کامل دارد.
وی سپس به «فرضیّات» خود در این طرح تحقیق اشاره می کند و «اهداف» طرح را بدین سان برمی شمارد:
ارائه تعریفی روشن از فقه الحدیث و طبقه بند ی مباحث آن؛
ارائه قواعد فقه الحدیث و ملاکهای نقد متن حدیث؛
ارائه روش فقه الحدیثیِ شیخ طوسی(ره) در زمینه بررسی، نقد و پذیرش اخبار متعارض؛
ارائه اثری نوین در زمینه چگونگی بهره برداری دانشمندان اسلامی از اخبار و روایات.
در زمینه «پیشینه تحقیق» در مقدّمه آمده است:
تا آنجا که ما جستجو نمودیم، پژوهشی مستقل، تحت عنوان «فقه الحدیث» و با انگیزه ارائه تصویری روشن از مباحث آن، [تاکنون] انجام نگرفته است. با این وجود،چند مقاله و جزوه وجود دارد که هریک در حدّ توان، سعی در معرّفی این عنوان داشته اند.
مؤلّف، از میان مقالات و جزوه های مورد اشاره، تنها مقاله ای از استاد علی اکبر غفّاری(در انتهای کتاب «تلخیص مقباس الهدایة») و جزوه درسی استاد محمد علی مهدوی راد (تحت عنوان «فقه الحدیث») را یاد می کند.3
شش سطر از پایان مقدّمه، به تشریح «روش تحقیق» در این پایان نامه، اختصاص دارد.4
کلّیات سنّت و حدیث
دراین فصل، پژوهشگر، کلّیّات سنّت و کلّیّات حدیث را به صورت جداگانه، مورد بحث قرار می دهد. تقسیم او، بدین گونه است:
الف.کلّیّات سنّت:
1) تعریف لغوی سنّت،
2) تعریف اصطلاحی سنّت،
3)جایگاه سنّت،
4) ابعاد سنّت(قولی، فعلی و تقریری).
ب.کلّیّات حدیث:
1) تعریف لغوی حدیث،
2) تعریف اصطلاحی حدیث (که تقریباً مترادف با معنای اصطلاحی سنّت است)،
3) علوم حدیثی (رجال الحدیث، درایة الحدیث و فقه الحدیث).
فقه الحدیث و طبقه بندی مباحث آن
فصل سوم پایان نامه، در73 صفحه، به دو بخش «کلیات فقه الحدیث» و «طبقه بندی مباحث فقه الحدیث» تقسیم شده، ذیل هر یک، تعاریف و نمونه ها و تقسیم و تحلیل های لازم، به دست داده شده است:
الف. کلیّات فقه الحدیث:
1) تعریف لغوی فقه،
2) تعریف فقه الحدیث،5
3) مباحث فقه الحدیث (که طبقه بندی آنها پس از این می آید)،
4) فقه الحدیث در صدر اسلام.
ب. طبقه بندی مباحث فقه الحدیث:
1) شرح مفردات و الفاظ غریب حدیث،6
2)نقد متن حدیث و قواعد آن (شامل: عرضه حدیث بر قرآن، عرضه حدیث بر احادیث و سیره قطعی معصومین، عدم مخالفت حدیث با ضروریّات عقلی، عدم مخالفت حدیث با واقعیات تاریخی، عدم مخالفت حدیث با قطعیّات علمی، عدم مخالفت حدیث با محسوسات و مشاهدات، در نظر گرفتن زمان و مکان و مخاطب و جوّ صدور حدیث، عدم اشتمال حدیث بر اغراق و گزافه گویی در ثواب و عقاب، عدم همسویی حدیث با دیدگاههای سیاسی و فرقه ای راوی، عدم تضادّ حدیث با ضروریات دین، نبود تناقض و اضطراب در متن حدیث، نقل به معنا در احادیث، تقیّه در احادیث، ضرب المثل وکنایه در احادیث، احادیث فضائل و مناقب، عام و خاص و مطلق و مقیّد و محکم و متشابه و ناسخ ومنسوخ در احادیث، تطبیق و مصداق یابی در احادیث)،
3)تعارض در احادیث و روشهای حلّ آن (یک. در تعارض ظاهری: توفیقات عرفی، حکومت، حمل ظاهر بر اظهر؛ دو.در تعارض واقعی: تخییر،توقّف، ترجیح).
کتاب «استبصار» و روشهای فقه الحدیثی شیخ طوسی (ره)
فصل چهارم و پایانی این تحقیق، به همان موضوع عنوان پایان نامه اختصاص دارد.این فصل، در 41 صفحه، عهده دار «معرّفی کتاب استبصار و مؤلف آن» و نیز یاد کردِ «روشهای حلّ تعارض از نظر شیخ طوسی در کتاب استبصار» است. در بخش نخست این فصل، از شخصیّت علمی، تألیفات، اساتید و زندگانی شیخ الطائفه، به اختصار، ذکری رفته و سپس از «استبصار» و شیوه نو پدید و استواری سبک و متن آن، سخن به میان آمده است. مؤلّف در این بخش، همچنین، نقش استبصار را در تبیین روشهای جمع اخبار متعارض، شکوفایی فقه الحدیث شیعه و رونق بخشیدن به مباحثی از اصول فقه (تعادل و تراجیح)، ارجمند ارزیابی کرده، این کتاب را تألیفی فقه الحدیثی دانسته است.
در بخش دوم از این فصل، روشهای حلّ تعارض اخبار از نظر شیخ طوسی (با ذکر نمونه هایی از کتاب
استبصار7) ارائه شده است:
الف.تعارض ظاهری وروشهای حلّ آن:
1) حمل وجوب بر استحباب،
2) حمل وجوب بر رخصت و جواز،
3) حمل نهی بر کراهت،
4) حمل مطلق بر مقیّد،
5)حمل مجمل بر مفصّل،
6)حمل عام بر خاص،
7) حمل حدیث بر تقیّه،
8) حمل حدیث بر اضطرار، ضرورت و فراموشی.
ب. تعارض واقعی و روشهای حلّ آن:
1)ترجیح حدیث از روی متن آن (موافقت با کتاب، موافقت با سنّت قطعی، موافقت با اجماع)،
2) ترجیح حدیث از روی سند آن (اخبار شاذ و غیر شاذ، اخبار مسند و مرسل، اخباری که راویان آنها ضعیف یا مجهول و یا از فرق شیعه اند، اکثریت و اقلیّت راویان).
مؤلف، در چند سطر پایانی اثر، به جمع بندی نتایج این پژوهش پرداخته، بخش اعظم اهداف آن را دست یافته دانسته اند؛ ونیز، فروتنانه، پژوهشگران علوم حدیثی را به تحقّق بخشیدن دو پیشنهاد، دعوت نموده اند:
1) پژوهشی مستقل در زمینه اصول و مبانی احادیث از دیدگاه شیعه، به عمل آید.
2) چگونگی بهره برداری ازاخبار و احادیث، وروشهای محدّثان شیعه در این زمینه،مورد تحقیق و بررسی قرار گیرد.
خداوند حکیم،به آقای صحرایی اردکانی، در پژوهشهایی همچنان دقیق و سودمند، توفیق روزافزون عطا فرماید. آمین!
1 . ظاهراً آنچه در این تحقیق به عنوان فصل اوّل آمده (صفحات یک تا پنج)، می بایست با عنوان مقدّمه می آمده است.
2 . چه خوب بود اگر این پایان نامه، با دامنه تحقیقاتی چنین گسترده، تماماً به «فقه الحدیث» اختصاص می یافت و «روشهای شیخ طوسی در حلّ تعارض اخبار» و «آرای فقه الحدیثی شیخ طوسی» در پایان نامه های دیگری مورد کاوش قرار می گرفت؛ و یا عنوان این پژوهش، «فقه الحدیث و روشهای شیخ طوسی در حلّ تعارض اخبار» می بود، تا تناسب لازم را با متن تحقیق داشته باشد.
3 . روشن نیست که چرا مؤلف محترم در مقدّمه تحقیق (در بخش «پیشینه») اشاره ای هر چند گذرا به تحقیقات شیعه و اهل سنّت در فقه الحدیث ننموده اند. کتابشناسی این کتب و مقالات، هرچند آثار کاملی به نظر نرسند، بسیار راهگشا تواند بود.
4 . این شش سطر،در روشن ساختن روش تحقیق این اثر، روشنگر نیست؛ چنانکه شیوه گزینش منابع و بهره گیری از آنها، دلایل تحلیل بعضی نمونه ها و وا نهادن بعضی دیگر، و…ناگفته مانده است.
5 . مؤلّف محترم، فقه الحدیث را «درک استوار، فهم عمیق و شناخت ژرف حدیث» دانسته و مترادفهای زیر را نیز برای این اصطلاح، برشمرده است: شرح الحدیث، نقد متن الحدیث، نقد نصّ الحدیث، متن شناسی حدیث، نقد و بررسی متن حدیث. وی همچنین معتقد است که اصطلاح «درایة الحدیث» که امروزه مترادف با «اصطلاح شناسی حدیث» به کار می رود، با توجّه به تعابیر روایات، برای علم مورد بحث ما، مناسبتر و گویاتر است. این، نکته دقیق و قابل توجّهی است که استاد مدیر شانه چی نیز مکرّراً آن را به اهل تحقیق، گوشزد نموده اند (علم الحدیث، ص7 8 و درایةالحدیث، ص25).
6 . از اینجا تا پایان تحقیق، برا ی کلّیه عناوین، بیش از یک نمونه حدیثی ذکر شده است.
7 .مؤلّف محترم، بعضاً علاوه بر استبصار، شواهدی را از سایر کتب شیخ طوسی (بویژه «عدّة الأصول») ارائه می کند.