ماهان شبکه ایرانیان

انگیزه های هنری

روان شناسان، انگیزه (motive) را کلّیه عواملی می دانند که موجود زنده و از جمله انسان را به فعّالیّت وا می دارد و او را به جهت خاصّی سوق می دهد. در کلّیه فعّالیتهای فردی و اجتماعی اعمّ از فعّالیتهای سیاسی، اقتصادی، هنری، ورزشی و ... انگیزه، اوّلین عنصر تشکیل دهنده رفتار انسان است و نتایج عملکرد او و تأثیرش بر روی دیگران، ناشی از انگیزه، آگاهی و برنامه ریزی و نحوه عملکرد اوست. حال این انگیزه ها ممکن است، مثبت باشد یا منفی و به همین ترتیب هم تأثیرگذاری ثمرات آن متفاوت. هنر نیز از این حالت خارج نیست؛ انگیزه هنرمند اوّلین و مهمترین عنصر هنر ورزیدن است و هنگامی که انگیزه های برتر هنرمندان با استعداد سرشار آنان توأم گردد، آثار هنری به حدّ اعلای خود می رسد، به طوری که این هنرمندان، تشنگان زیبایی را از هنر خود سیراب می سازند.
انگیزه هنرمند از خلق اثر هنری، رابطه مستقیم با تأثیر آن به عرضه شونده اش دارد، از همین رو شناسایی انگیزه هنرمندان اهمیّت و اعتبار پیدا می کند و می توان آنها را تئوریزه کرد و در مسیر دلخواه که الزاما مسیری مثبت نیست هدایت کرد و در بخشهای مختلف هنری به کار بست. البتّه انگیزه، عنصر اسرار آمیزی نیست که نتوان به آن دست یافت؛ امروزه روان شناسان به طرق مختلف انگیزه ها را شناسایی می کنند و راههای ایجاد انگیزه و یا جایگزین کردن انگیزه ها را به جای یکدیگر عرضه می دارند. لذا برای انگیزه شناسی در هر کدام از رفتارهای فردی و اجتماعی بشر و در این جا مقوله «هنر»، باید در همان چارچوپ روان شناسانه و تقسیم بندی خاصّ آن بحث کرد.
در یک تقسیم بندی کلّی، انگیزه ها به دو دسته انگیزه های ذاتی که همان انگیزه های غیراکتسابی هستند و انگیزه های شکوفا شده یا همان انگیزه های اکتسابی تقسیم می شود.
در این مقال، ابتدا انگیزه های ذاتی و جوهری یا انگیزه های غیراکتسابی هنرمند را در خلق آثار هنری مطرح می کنیم و شاخه های گوناگون آنها را به بحث می گذرانیم. انگیزه های ذاتی هنرمند
این انگیزه ها همان طور که از نامشان پیداست ذاتی است و اکتساب و تأثیر از دیگران نقشی در به وجود آمدن آنها ندارد و خود فرد هم، هیچ دخالتی در ایجاد آنها نداشته است و تماما خدادادی است. امّا متحول شدن آنها و تفاوت آنها بین انسانها ناشی از تأثیر اجتماع بر این انگیزه ها بعد از ایجاد شدن آنهاست.
برای تقسیم بندی انگیزه های ذاتی دو نظریّه قابل توجّه است، یک نظریّه این انگیزه ها را به دو بخش انگیزه های جسمانی و انگیزه های روانی تقسیم می کنند. عموما روانشناسان قایل به این نظریه اند. نظریّه دیگری هم وجود دارد و آن این ست که انگیزه های ذاتی را به سه بخش انگیزه های جسمانی، انگیزه های روانی و انگیزه های معنوی تقسیم می کند. این نظریّه برخلاف نظریه پیشین که انگیزه های معنوی را هم زیر مجموعه ای از انگیزه های روانی می داند، برای انگیزه های معنوی، هویّت مستقلی در نظر می گیرد. این تقسیم بندی ناشی از توجّه فوق العاده به معنویت از جانب نظریه پردازان این دسته است.
ما در اینجا تک تک این بخشها را بر اساس نظریّه دوّم و برای شناسایی انگیزه های هنری تشریح می کنیم. 1 انگیزه های جسمانی
این انگیزه ها در هر دو تقسیم بندی فوق الذّکر بعنوان یکی از اساسی ترین انگیزه های بشری مطرح است. انگیزه هایی که بر اساس نیازهای زیستی موجود زنده بنا شده اند، اساس فیزیولوژیک دارند و از به هم خوردن تعادل بدن بوجود می آید و سبب می شود که ارگانیزم به تلاش بیفتد و دوباره تعادل خود را برقرار سازد. این انگیزه ها را بدلیل اشتراک بین انسان و دیگر حیوانات، انگیزه های حیوانی نیز می نامند.
حال، سؤال این است که انگیزه های جسمانی تا چه حدّ در تولیدات هنری نقش دارند؟ انواع انگیزه های جسمانی عبارتند از:
انگیزه گرسنگی
انگیزه تشنگی
انگیزه مادی
انگیزه جنسی.
آنطور که مشخّص است از میان انگیزه های جسمانی، سه انگیزه نخستین نمی توانند نقشی در ایجاد آثار هنری داشته باشند. به این ترتیب انگیزه های جسمانی هنرمند از هنر ورزیدن در انگیزه جنسی و شهوانی او خلاصه می شود. 2 انگیزه جنسی هنرمند
اینکه انگیزه جنسی از مهمترین نیازهای انسان است و عدم ارضای آن موجب قطع نسل بشری است، باعث شده است که هیچ عقل سلیمی رأی به سرکوب آن ندهد. امّا ارتباط آن با «هنر» و اینکه آیا هنر هم عرصه گاه مناسبی برای بروز انگیزه جنسی است یا خیر؟ بحث دیگری است.
آنچه مسلّم است، اینست که اگر هنر مستقیما وارد مسایل جنسی و شهوانی گردد علّت آن یا انگیزه های اقتصادی، سیاسی و استعمار فرهنگی در پس پرده است یا مشخّصا انگیزه های منفی و مخرّب جنسی و نیازهای بی پایان شهوانی؛ از همین رو تاکنون از سوی بسیاری از افراد بی غرض و خیر خواه، انگیزه رانی جنسی در پهنه هنر منع شده است و کوشش فراوان می شود تا دامان هنر از لجن پراکنی های شهوانی عدّه ای مدّعی هنر ورزیدن مبرّی باشد و «دمیدن روح تعهّد در کالبد انسانها»(1)
مهمترین شاخصه هنر و هنرمندان باشد، امّا به هر حال آنچه اتّفاق افتاده است و تا حدودی هم اجتناب ناپذیرمی نماید، برخلاف این مساعی است. امروزه طغیان انگیزه های منفی جنسی بویژه در دنیای غرب، عرصه هنر و مخاطبانش را هم تاختگاه خود قرار داده است، بالاخصّ بخشهای موسیقی و سینما آن چنان مبلّغ و محرّک این انگیزه هاست که تا عمق جسم و روح مخاطبانش نفوذ کرده است، همان طور که می دانیم انگیزه های شهوانی، مانند نیازهای جنسی، انگیزه ها تمام ناشدنی هستند و انسان تا هیچ حدّی به شهوت و پول پرستی و .... قانع نیست. یعنی مثلاً اگر از افراد پول پرست پرسیده شود که تا چه مقدار مال و ثروت برای آنها کفایت می کند، بی شکّ پاسخی در کار نخواهد بود، چرا که طمع چنین کسانی پایان ناپذیر است؛ به همین ترتیب است که آزادیهای تمام و کمالی که مثلاً در مورد روابط جنسی توسّط حکومتها داده شده است به هیچ وجه آن را در حدّ اعتدال و مقبول و مشروع قرار نداده است و تا بدان جا پیش رفته است که دامنه متعفّن آن را به زمینه های مثبت بالذّاتی همچون هنر نیز کشانیده شده است. در این گونه کشورها هنر آن چنان به انگیزه های جنسی آلوده شده که پالایش آن تقریبا غیر ممکن بنظر می رسد. از آن جا که بروز انگیزه های جنسی در هنر بیشتر جنبه امروزی دارد و در گذشته آن چنان مصداقی نداشته است، پس در این جا غالبا منظور از هنر، تولیدات موسیقایی و سینمایی است. به طور مثال در ایالات متّحده، انگیزه های جنسی در تولیدات فیلمسازی و گروههای موسیقی نمود بسیار زیادی پیدا کرده است. یعنی شهوترانی و همجنس بازی پیام مشترک بسیاری از آثار امروزی آنهاست و روز بروز بر سرعت و شدّت آن افزوده می شود و گاه حتّی در متن این تولیدات کار به آموزشهای جنسی هم می رسد و به انحای مختلف، ارضای انگیزه های جنسی را تعلیم می دهند، به طوری که در این گونه جوامع، گستره تبلیغات مسموم آنان تا حدّی است که حتّی بعضی از این گروههای هنری برای خود تشکیل مکاتب گوناگون داده اند و مورد پذیرش وسیع عرضه شوندگانش هم قرار گرفته است. این پذیرش توسّط مخاطبان آن از روی ناآگاهی انجام می گیرد، امّا پذیرفتن آنها از طرف بزرگان و مسؤلان مختلف حکومتی این مردم، یا بازهم از روی ناآگاهی و عقب ماندگی فرهنگی است، یا با آگاهی کامل و اهداف استحماری و عقب نگهداشته شدن مردم است.
همان طور که اشاره شد موسیقی و سینما، حوزه های مهمّ انگیزه رانی جنسی است که با توجّه به مقبولیّت و جایگاه خاصّ این دو حوزه در نزد عموم مردم، بخصوص جوانان، زمینه های سوء استفاده های گوناگون از این جایگاه در جهت انگیزه های منفی و مخرّب جنسی کاملاً مهیّاست. ذکر مصادیقی از این معضل فراگیر گرچه ناچیز و یک از هزاران می تواند جالب و آموزنده باشد.
یکی از پرطرفدارترین گروههای موسیقی آمریکا که آوازه آن در سالهای اخیر، سراسر اروپا و آسیا را نیز پر کرده است: یک گروه همجنس باز با نام اختصاری (W.A.S.P)(2) می باشد. این مکتب (!) که جهان بینی آن بر پایه انگیزه های جنسی است، هنرش تبلیغ مستقیم روابط بی چون و چرای جنسی و بخصوص، همجنس بازی است، به گونه ای که حریم خانواده و جامعه و ... معنایی ندارد. این گروه هنری که مصمّم است ایده های خود را به عنوان برترین برنامه های زندگی معرّفی کند، با ارائه مفاهیمی از زندگی و انسان و ... که همگی بر اساس نیازهای شهوانی و انگیزه های جنسی پایه ریزی شده است؛ مخاطبانشان را دچار نوعی توهّم در نوع زندگانی خود می کنند و اتّفاقا در القای این ایده ها تا حدود زیادی موفّق بوده است، چرا که رویکرد نوجوانان و جوانان و حتّی بزرگسالان به شعارهای آنان بسیار فراگیر بوده است؛ و عمل مادون حیوانی، همجنس بازی را همچون مردم چند هزار سال پیش قوم لوط پذیرفته اند!
جالب این جاست که هنگامی که چند سال پیش مخالفان این گروههای هنری فساد برانگیز زائد و ضدّ انسانی، که نگران وضع اخلاقی اسفبار جامعه آمریکا و خصوصا جوانان طرفدار آنان بودند، علنا به مخالفت و مبارزه با فعالیّت آنها و پیامهای گمراه کننده آنها برخاستند، چند وقت بعد تظاهرات اعتراض آمیز گسترده ای از سوی شمار زیادی از والدین آن جوانان منحرف بر پاشد، البتّه نه برای اعتراض به آن گروههای مفسده برانگیزِ به اصطلاح هنری و مسؤلان مملکتی که به آنها اجازه فعالیّت می دهند و حتّی آنان را تشویق می کنند، بلکه بر روی اکثر پلاکاردهایی که توسّط آنان حمل می شد، این جمله به چشم می خورد، «ما فرزندان همجنس بازمان را دوست داریم»!
شاید همین جمله نشاندهنده عمق فاجعه اخلاقی و انسانی ای باشد که این چنین هنرمندانی اصرار به آن دارند. یعنی پدران و مادرانی که بالطّبع باید دلسوزترین افراد برای فرزندانشان باشند، فساد مهلک آنها را تأیید می کنند و خود موجبات نابودی روحی و جسمی آنها را فراهم می کنند.
کار به جایی می رسد که معاون رئیس جمهور آمریکا(3) در میان هواداران تحت تأثیر این گروهها و همجنس بازان حاضر می شود و از فعالیّت آنها رسما حمایت می کند و به آنان دلگرمی می دهد! به طوری که که اکنون در این کشور ازدواجها و تشکیل خانواده هایی که زوجین همجنس هستند قانونی و رسمی است. کلیساها هم آنها را ثبت می کنند و در برگزاری آنها ثبت می کنند. کمپانیهای عظیم و صاحب نام تولیدی و تجاری آمریکا، (4) شرکای زندگی کارکنان همجنس باز خود را نیز از مزایای استخدامی برخوردار ساخته اند و البتّه این امر به کشورهای اروپای غربی مانند فرانسه کشیده شده است و نظایر این موارد در آنجا هم وجود دارد.
این چنین است که موفّقیتهای گروههای هنری مانند (W.A.S.P) که در فراگیر کردن تعالیمشان در اجتماع و زندگی بشر می کوشند، آشکار می شود و نتایج آمیزش هنر و انگیزه های نامشروع جنسی را بیشتر مشخّص می کند، چرا که قسمت عمده ای از علل این گونه رفتارهای اجتماعی ناشی از تعالیم گروههای هنری مکتب گونه ای مانند همین گروه می باشد.
گروه (Guns and Roses)(5) یکی دیگر از پرطرفدارترین گروههای موسیقی راک در غرب بود. پیامها و شعارهای این گروه نیز تماما در سکس و خشونت خلاصه می شد و هنوز هم با وجودی که این گروه منحل شده است. جوانان و شیفتگان آنها به اشاعه فرهنگ القایی آنان می پردازند و پیامهای موسیقی آنان را با جان و دل می پذیرند. یک روزنامه آلمانی با نام بردن از این گروه و اشاره به شیفتگی جوانان نسبت به پیامهای آنان چنین می نویسد: «پر بشارت ترین جنبه فلسفه مقدّس حیات آنان در گروههای موسیقی رپ و راک است ........ بچّه های خیابان به این ترتیب قاطعانه در مورد پیامهای این موسیقی ها می گویند: رپها حقیقت مربوط به این جهان را به ما می گویند، ژورنالیستها و سیاستمداران فقط دروغ می گویند.»(6)
این گفته ها بار دیگر تأثیر ورود انگیزه های جنسی و شهوانی در هنر و نتایج مخرّب و تأسّف بار آن را نشان می دهد. به طوری که تعداد زیادی از جوانان هوادار اینگونه هنرمندان، مانند همین گروه (Guns and Roses)، حقیقت زندگی را فقط در پیامهای جنسی آنان می دانند و این یکسویه نگری غیرعاقلانه باعث این شده است که همه عالم را مخالف خود بدانند و آنها را به دروغگویی متهّم کنند، و البتّه دلیلی هم برای این اظهارات و اتهامّات احساسی خود ندارند.
این گروه موسیقی راک، سرانجام در سال 1993 متلاشی شد. علّت پایان کار آنها این بود که چند تن از اعضای اصلی این گروه در همان سال، بر اثر بیماری ایدز درگذشتند. به این ترتیب آنچه در انتظار پیروان این گروه بود، زودتر برای خود اشخاص تشکیل دهنده آن پیش آمد. امّا به هر حال این سرنوشت، برای دیگران موجب درس آموزی نشد و گروههای بسیار دیگری راه آنها را دنبال کردند و به ادامه آن مصرّ هستند. امّا انگیزه های جنسی در تولیدات هنر فقط محدود به گروههای موسیقی و هواداران آنها نمی شود، همان طور که اشاره شد، هنر هفتم، سینما نیز در این میان به جایگاهی خاصّ برای بروز انگیزه های شهوانی تبدیل شده است. البتّه نه فقط سینما و فیلم سینمایی، بلکه بطور کلّی ساخت فیلمهای مختلف تلویزیونی و ویدئویی توسط فیلمسازان و بخصوص نمایش آن در تلویزیون را هم باید کاملاً در نظر گرفت. چرا که تلویزیون به هر روی از مهمترین رسانه هایی است که ارتباط هنر و هنرمندان با مخاطبانش را برقرار می سازد و تولیدات تلویزیونی را نیز می توان تا حدودی جزء تولیدات هنری دانست و وقتی انگیزه های منفی جنسی مطرح می شود، در حقیقت تلویزیون بهترین وسیله برای نابودی انگیزه های انسانی و جایگزین کردن انگیزه های مخرّب و حیوانی مانند انگیزه های نامشروع جنسی است. این در حالی است که بینندگان تلویزیون هم آن را شیفته وار به عنوان عضوی از خانواده خود پذیرفته اند و نقش آن را در تخریب فرهنگی خانواده و جامعه خود نادیده می گیرند.
«نیل پُستمَن» نویسنده آمریکایی در همین ارتباط، یعنی شیفتگی مردم کشور خود نسبت به تلویزیون که بزرگترین عامل هجمه فرهنگی است و آنچه هدف اصلی گردانندگان و صاحبان آن است، در کتاب خود اظهارات جالبی داشته است: «... آمریکا تسلیم آزمایشی شده است که براساس آن تمام شؤونات اجتماعی و فردی خود را منطبق با از هم گسیختگی های ویرانگر و ارضای خواستهای پریز برق و سیم آنتن تلویزیون کرده است، به گونه ای جدّی، استوار و مصمّم که نظیر آن را در هیچ ملّتی از جهان معاصر نمی توان یافت. نطفه این آزمایش از اواسط قرن نوزدهم بسته شد و رفته رفته شکل گرفت و دوران رشد خود را در قرن بیستم گذراند و از نیمه دوّم قرن معاصر به بلوغ رسید و دچار عشقی بنیان سوز و طاقت کش و مهلک گردید. عشقی دل انگیز و دل آویز و در عین حال جانکاه به تلویزیون؛ یک چنین دگرگونی و تحولّی در هیچ گوشه ای از جهان رخ نداده است... و او [تلویزیون] است که سرانجام لبخند پیروزی بر لب می آورد و به اصطلاح به ریش ما می خندد!....»(7)
همین اظهارات کافی است تا انگیزه های نامشروع و مخرّب اینگونه فیلمسازان و هنرمندان را نشان دهد و نیز نقش آنان را در انگیزه آفرینی شهوانی در مخاطبانشان بازگو نماید. یعنی وجود انگیزه های ضدّ اخلاقی آنان باعث می شود تا برای رسیدن به اهداف خود آنچنان بی رحمانه عمل کنند که چنین جفایی را علاوه بر ملل دیگر، حتّی بر ملّت خود هم روا می دارند و این خود نشاندهنده تأثیرگذاری عمیق انگیزه های شهوانی هنرمند بر روح انسانی و وجدان اوست.
امّا انگیزه های جنسی و تبلیغ آن در سینما و تلویزیون، به ویژه در دنیای غرب کاملاً مشهود است و به همان میزان که این انگیزه ها در گروههای موسیقایی فوران نموده است، سینما و تلویزیون آنان نیز جولانگاه هنرمندان شهوتران است و البتّه مخاطبان و بخصوص جوانان نیز مثل موسیقی جذب این گونه از هنر می شوند و گستره پذیرش آن هم فقط محدود به غرب نمی شود.
در حقیقت سینما و تلویزیون غرب آن چنان آلوده به انگیزه های شهوانی شده است که حتّی اعتراض بسیاری از اصحاب فرهنگ و هنر را در خود همین جوامع برانگیخته است. آموزش جنسی، سوءاستفاده جنسی از کودکان، تبلیغ، همجنس بازی، به رسمیّت نشناختن حریم خانواده و تجویز روابط جنسی آزاد زنان و مردان از سوژه های ثابت سینما و بالاخص تلویزیون این کشورها می باشد.
یک روزنامه آمریکایی با ذکر نمونه هایی از آموزش و تبلیغ مسایل همجنس گرایی که در تلویزیون آن کشور پخش می شود، به نحوی اعتراض خود را به این موارد نشان می دهد.
به جاست تا بعضی از این برنامه های مورد اشاره ذکر گردد:
در یک فیلم داستانی که در روز 12 دسامبر از شبکه ABC پخش گردید، ازدواج 2 مرد با یکدیگر گنجانیده شده بود، شبکه مزبور پخش این برنامه را از زمان همیشگی آن یعنی ساعت 20، که از لحاظ کودکان، پربیننده ترین ساعت شب است، به ساعت 30/21 تغییر داد.
تلویزیون cable - T.V. در سال 1994، ازدواج یک زوج همجنس باز را پخش کرد.
شبکه NBC، در برنامه «دوستان» خود در روز 18 ژانویه ازدواج دو زن همجنس باز را نشان می دهد.(8)
امّا سوءاستفاده از کودکان در جهت انگیزه های جنسی نیز از رایجترین مواردی است که در این حوزه هنری بوضوح به چشم می خورد. یک استاد دانشگاه اهل کشور تایلند، به گوشه هایی از این فاجعه اشاره می کند:
«... در یک منطقه، کودکی مجبور به اجرای یک نمایش سکسی با یک فرد خارجی که دارای انحراف جنسی است می شود و بعد، این به صورت یک فیلم ویدئویی از طریق اینترنت به تمام جهان انتقال می یابد. این فقط نمونه کوچکی از زیرپا گذاشتن حقوق کودکان در جهان است که روی می دهد... بزرگترین تهدید جدید برای بچّه ها لزوما فقط سوءاستفاده جنسی که فقط مختص به منطقه باشد نیست، بلکه بهره کشی و سوءاستفاده ناشی از جنبه های منفی فضای کامپیوتری است. استفاده از فضای کامپیوتری برای مبادله هرزه نگاری کودکان و به عنوان نقاط تماس بین باندهای دوستداران رابطه جنسی با کودکان؛ تنها یک نمونه جدید از این مسأله است. این مسأله نگران کننده تر از همه است زیرا به وسیله فضای کامپیوتری، بلافاصله فحشا در سراسر جهان پخش می شود. به علّت گمنام بودن منابع که به سرعت از کشوری به کشور دیگر انتقال می یابند، مسأله به گونه ای مضاعف خطرناک است. این منابع به کدهای سرّی که غیر قابل شکستن هستند، مجهزند، چیزی که برای سوءاستفاده کنندگان جنسی از کودکان مصونیّت از مجازات را اطمینان می دهد...».
وی در بخش دیگری از اظهارات خود می افزاید:
«تکنولوژی جدید، مثل دوربینهای ویدئویی اغلب روش جدید تهیّه گزارش مستند از بچّه ها در حالی که بعنوان «هنرپیشه» در ارتباط با سوءاستفاده جنسی از کودکان در فیلمها ظاهر می شوند را به کار می برد و این فیلم به راحتی در اختیار سوءاستفاده کنندگان در سراسر جهان قرار می گیرد و این سوءاستفاده را برای نسلهای آینده منعکس می کند ... مکان جغرافیایی که در آن مسأله سوءاستفاده صورت می گیرد نیز، دایما در حال تغییر و تحوّل و گسترش است...»(9)
در واقع اظهارات این شخص مبیّن این نکته است که این گونه فیلمسازان با انگیزه های حیوانی و شهوانی، به بهانه ساخت فیلم برای نشان دادن معضلات سوءاستفاده جنسی از کودکان (!)، خود مبادرت به این سوءاستفاده می کنند و سپس آنرا زیرکانه به سراسر جهان می فرستند و در اختیار مخاطبانشان و دیگر سوء استفاده کنندگان قرار می دهند که هم محرّک شدید انگیزه های شهوانی است و هم جنبه آموزشی جنسی دارد، ضمن این که خود هم از این طریق، انگیزه های شهوانیشان را بر طرف نموده اند و از مجازات هم گریخته اند.
اینها شمّه ای ناچیز از بروز انگیزه های جنسی در هنر و پیامدها و عواقب آن بود؛ چرا که بیان مستقیم و در ضمن جامع این امر به سهولت امکان پذیر نیست.
در پایان بد نیست مختصری در رابطه با نحوه تأثیرگذاری انگیزه های جنسی هنرمندان بر مخاطبانشان بحث شود.
آنچه که مسلّم است، شهوت عبارتست از علاقه شدید و بیش از حد به چیزی و در نتیجه شهوترانی یعنی برآورده کردن نیازها و علاقه های نفسانی انسان به هر ترتیب ممکن؛ از همین روی شهوترانی یک امر غیرعقلانی است، چرا که عقل انسان همیشه حکم به شناختن اندازه و جلوگیری از افراط و تفریط در همه امور می نماید، و در برآورده کردن انگیزه ها و خواستهای انسان، همیشه باید عقل فرمانده و راهبر باشد. بنابراین مثلاً شهوترانی جنسی نامشروع، مسلما مورد تأیید هیچ عقل سلیمی نیست و امری است که فقط در جهت ارضای نیازهای جنسی و بدون توجّه به همه جوانب و عواقب آن انجام می شود.
از طرف دیگر «هنر» نیز مقوله ای است که بیشتر با احساس رابطه برقرار می کند. یکی از تفاوتهای «علم» با «هنر» در همین مورد است که علم با احساس انسان ارتباطی ندارد و مسایل را تجزیه و تحلیل عقلانی می کند. امّا هنر با احساسات انسان سر و کار دارد و در نتیجه نافذتر از علم است. لذا تحت تأثیر قرار دادن انسانها از طریق هنر امکان پذیرتر از دیگر روشهاست. حال اگر این تحت تأثیر قرار دادن هنری (که بالطّبع احساسی است) در جهت ارضای انگیزه های شهوانی باشد که آن هم مسأله ای کاملاً غیرعاقلانه است، نتیجه آن فجایعی است که نمونه های بارز آن ذکر گردید.
به این ترتیب یکی از مهمترین علل فجایع ناشی از انگیزه رانی جنسی در هنر، کنار گذاشتن عنصر «عقل» است. پی نوشتها
(1) «هنر عبارت است از دمیدن روح تعهّد در کالبد انسانها» امام خمینی (ره).
(2) این نام اختصار یافته این جمله است:
(We Are Sex prophets) (ما پیامبران [مکتب [جنسی گرایی هستیم)
(3) ال گور، معاون اوّل رئیس جمهور آمریکا.
(4) روزنامه (U.S.A Today) چاپ آمریکا، کمپانیهای «تایم وارنر»، «ناینکس»، «والت دیسنی»، «لوی استراوس»، «اُپل کامپیوتر»، «لاتوس دایولوپمنت» و «میکروسافت» را از این جمله می خواند. (2/1/1996)
(5) گروه «گلها و تفنگها».
(6) نشریه دی وُلت آلمان 4 نوامبر 1995 ترجمه از نشریه صبح، شماره 101.
(7) زندگی در عیش، مردن از خوشی نیل پُستَمن (Niel Postman) ترجمه سیّد صادق طباطبایی نقل از نشریه صبح شماره 104.
(8) روزنامه (U.S.A Today) چاپ آمریکا، ترجمه از نشریه صبح، شماره 102.
(9) نشریه انگلیسی زبان (Nation) چاپ تایلند 5 آوریل 1996 نوشته «ویتیت مونتاربورن» استاد دانشکده حقوق تایلند و مدیر اجرایی شبکه آسیایی حقوق کودکان نقل از نشریه صبح شماره 104.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان