قداست قلم
بسم الله الرحمن الرحیم ن والقلم و ما یسطرون، به نام خداوندبخشنده مهربان ، ن ، قسم به قلم وآنچه که می نویسند.
خرسندیم که چهارمین شماره فصلنامه «ندای صادق » را به یاری خداوند و همت خواهران محقق ومدرس مکتب امام صادق «علیه السلام » وهمگامی شما خوانندگان عزیز منتشرمی کنیم.
ما تمامی تلاش خود را به کاربستیم تا در این یک سال، رسالت عظیم الهی را که بر دوشمان است باقلم، این «مقسوم به خداوند» به نگارش در آوریم و در این تلاش آنچه از نظر نینداختیم «قداست قلم »بود و چون حرمتش نگاه داشتیم اونیز بر ما منت نهاد و صادقانه ترین نداها را از اسلام و علوم اسلامی نگاشت.
ما در فضای آزاد و نامتناهی علوم اسلامی جست و جو کردیم و برای ثبت این علوم خود را محصور درقداست قلم یافتیم. از سویی بارسنگین نشر علم بود و از سوی دیگرحفظ امانت; امانتی الهی، چرا که خود را در این تحقیقات و تحریرات جز شاگردانی حقیر که مسؤولیتشان فقط انتقال بود، نمی دیدیم که «الذی علم بالقلم » و به راستی که همین گونه بود. آنچه از بدو خلقت، آدمی را علم آموخته بود، همین مرکب سیاه سفید مقصد بود که اگر به دست اهلش رانده می شد، حرکت و ترقی انسان را به دنبال داشت و اگر به دست نااهلش می افتاد دهها بلکه صدهافرسنگ او را به عقب می کشاند. این مبالغه نیست، تاریخ سند و گواهی است بر این ادعا; تفاسیر به رای بعداز رسول اکرم «صلی الله علیه وآله » و احادیث جعلی و دروغین منفعت طلبان ،نمونه ای بارز از این سوءاستفاده هاست. منفعت طلبیهایی که مانعی بزرگ در راه حرکت شتابداراسلام در جهان بود و اگر نبود این استفاده های نابجا، احدی ازمسیحیان، صلیبیان و یهودیان جرات نمی کرد مسلمانان را مقهور و نیازمندنشخوارهای خود خواند و خود را آقاو سرور علوم مسلمانان.
پس آن قلم که خداوند به آن قسم یاد کرده و با آن آدمی را علم آموخته است، باید چونان روز نخست و باهمان هدف مقدس باقی ماند وپاسداری شود و وسیله و ملعبه آنان که گریزان از تقدس قلم هستند، قرارنگیرد; همانان که امروز باز به تفسیربه رای آیات کریم قرآن نشسته اند ومتاسفانه خود را همتراز مفسران عالیقدر قرآن دانسته و با جسارتی تمام سوگند خداوند به قلم و سطرنوشته هایش را حجتی بر «آزادی قلم » در جامعه اسلامی بر شمرده اندو گفته اند: «خداوند به قلم و به هر چه که آن می نویسد سوگند یاد کرده وهیچ قیدی بر این نوشتار نزده است.»و این آزادی به تعبیر آنان مرزهایش خارج از مرزهای سیاست و حکومت اسلامی است.
ما بار دیگر با تدبر و تعمق درکتاب خداوند و با توکل به او و مددجستن از ذخایر علمی اسلامی وتقویت بار علمی اصحاب راستین قلم، می کوشیم نه تنها خاطره شکوفایی اسلام را در تمامی ابعادچون سالهای نخستین ظهورش زنده سازیم بلکه تواناییهای زن مسلمان ایرانی را با قلم پرتوان علمیش به منصه ظهور رسانیم. امیدواریم ندای صادق این بانوان اندیشمند، مشت محکمی بر دهان این جاهلان باشد!
اما باز رایحه موسم سفر به خانه دوست در تمامی کوی و برزن شهرمی پیچد و آتش جان عاشقان دیدارش را شعله ور می سازد; آتشی که لحظه ای در دلهایشان فرونمی نشیند و در موسم حج، آنها رابی تاب و بی قرار می کند. هم آنانی که رمضان و بهترین شبهایش را قدردانسته اند و مناجاتشان جز «ان تکتبنی من حجاج بیتک الحرام »نبوده است. آنانی که سالها این آتش را در خانه دل حفظ کرده اند تا یاد درسوخته خانه زهرا«علیها السلام » محبوبه پیامبر در دل تاریخ زنده باشد. آنانی که علیرغم تمامی مظاهر تجدد وتمدن مطلوب آل سعود در «شهرپیامبر» و «بلد حرام »، باز هم دروجب به وجب آن، یاد و ندا وقدمهای محمد«صلی الله علیه وآله »، علی، فاطمه،حسن و حسین و ... سلام ا.. علیهم رابا چشم خونین دل می بیند ومظلومیت این تقدس را در لعاب رنگین این تجدد پوچ آشکارتر از هرزمان و حماقت صاحبان حرمین را که اکنون چون ریسمانی دست و پایشان را بسته محکمتر و ناگوارتر از هر زمان برای مسلمانان در می یابند.
اینجا دیاری است که جز سیادت برترینها را پذیرا نبوده است ونخواهد بود; اینجا مکانی است که هرزمان ندای وحدانیت را تنها از دهان ذریه ابراهیم «علیه السلام » شنیده است;مکانی که محمد امینش «صلی الله علیه وآله » پس از چندین هزار سال ابراهیم بت شکن دوباره زمان می گردد; قدم در جای پای او می نهد و ابرهای سیاه شرک آلود را با فتح عظیم مکه کنار می زندو خانه پروردگارش را از لوث خدایان قریش پاک می کند و در هر ماموریت الهی که دارد، علی «علیه السلام » راخالصترین و عاشقترین یار واسماعیل عصرش می یابد که هرلحظه اراده مرادش قرار گیرد، مهیای قربانی شدن است.
خوشا آنان که آهنگ دلنوازتوحد، رقص مستانه تشیع را که هماناطریقت علی است، در جانشان می اندازد و زیباترین آواز عالم،«لبیک اللهم لبیک...» را بر زبانشان جاری و دیدار خانه معشوق رانصیبشان می سازد.