چالش ها و راهکارها
فناوری حیرت انگیز و اعجاب آور اطلاعات (IT) چنان در حال پیشرفت و دگرگونی جهان است که برخلاف تفکر گذشته مبنی بر تلقی عصر آینده به «عصر ارتباطات» برخی دانشمندان و متفکران، عصر آینده را «عصر مجازی» نامیده اند، زیرا در این دوره، که هم اکنون در آغاز آن هستیم، فناوری اطلاعات می تواند به ازای هر واقعیت یا پدیده، یک بدل مجازی، بسازد. مواردی همچون تجارت الکترونیک، فروشگاه الکترونیک، بانک الکترونیک، بازی های کامپیوتری، پست الکترونیک و دهها و صدها مورد دیگر مؤید این مدعاست. یکی از مظاهر بسیار مهم فناوری اطلاعات در بعد آموزش متجلی گشته است که از آن با عبارتی مثل آموزش مجازی (online education) یا (Virtual Education) و یا آموزش الکترونیک(E-Learning) و... یاد می شود. با استفاده از این فناوری، در عرصه آموزش بسیاری از مفاهیم قدیمی در حال تغییر و دگرگونی است. شاید مهمترین دستاورد این فناوری برای بشر بشارت تحقق عدالت آموزشی باشد. مفهومی که سالها و قرنها است به عنوان یکی از آرزوهای بشر، به خصوص برای اقشار متوسط و ضعیف جوامع مختلف بشری مطرح بوده است. آموزش مجازی این نوید را به بشر داده است که با گذشت زمان، مکان و مرزها به راحتی می تواند وارد هر خانه ای شود و فراگیران تشنه آموزش را از یادگیری سیراب کند. اما در کنار این مزایا پدیده آموزش از راه دور و آموزش مجازی متأثر از برخی چالش ها و مشکلات ساختاری در سطح جهان می باشد که پرداختن به برخی از این چالش ها، خالی از لطف نخواهد بود. بر همین اساس بررسی مسائل و مشکلات پیش روی آموزش مجازی در کشورهای مختلف جهان مسئله ای جدی و اساسی است که می تواند در هر کشوری سیاست گذاران امر آموزش را با توجه به توانایی ها و امکانات آن کشور در امر برنامه ریزی آموزشی یاری نماید. در این مقاله سعی بر آن است که برخی از چالش های اساسی و مهم در این زمینه را به طور دقیق تر مورد بررسی و تأمل قرار دهیم:
چالش اول: شکاف پهنای باند (the Bandwidth divide)
فارغ از تعریف آموزش از راه دور، معمولاً این فرض وجود دارد که سطوح مختلفی از دسترسی به ابزار مشخص فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) در کشورهای مختلف وجود دارد. متاسفانه بسیاری از کشورهای در حال توسعه از ابزار پایه ای گسترده ای برخوردار نیستند: تلفن، برق مستقل، کامپیوتر شخصی،... در برخی موارد تا حدودی تلویزیون، ویدیو و حتی رادیو. برای اثبات این که پهنای باند، یک چالش است شواهدی وجود دارد. گزارش توسعه سازمان ملل متحد (UNDP) برای سال 2001 نمونه ای از این شکاف پهنای باند را به این صورت ارائه می دهد:
کل قاره آفریقا پهنای باندی معادل شهر سائوپولو برزیل دارد، در حالی که پهنای باند تمامی کشورهای آمریکای لاتین تقریبا برابر شهر سئول جمهوری کره جنوبی می باشد.
بررسی آمارهای پهنای باند قاره های جهان برای درک وسعت این شکاف مفید خواهد بود. مجموع سهم آفریقا و آمریکای لاتین کمتر از 2 درصد ظرفیت پهنای باند جهان را تشکیل می دهد.
برای تفسیر این اعداد و ارقام راههای مختلفی وجود دارد. برای مثال می توان به درصد رو به رشد تمام قاره ها اشاره کرد. از آن جا که رقم پایه برای آفریقا در آغاز بسیار پایین است، از همین رو می تواند ظرفیت بالقوه عظیمی را برای پیشرفت نسبی دیگر مناطق ایجاد کند. اگر رشد آمریکای لاتین با همین سرعت فعلی ادامه یابد می توان تغییرات عمده ای را در تعادل ایجاد شده در تقسیم پهای باند مشاهده کرد. نکته مهم دیگر این است که میزان این ظرفیت نباید با کاربری آن اشتباه گرفته شود. بسیاری از کشورها، حجم گسترده ای از این امکانات را انباشته می کنند تا در فرصت مناسب آن را گسترش دهند. یک سوال مهم و اساسی: آیا پهنای باند پایین می تواند دلیلی برای کاهش احتمال موفقیت آموزش مجازی باشد؟ نفس شکاف پهنای باند به تنهایی نمی تواند دلیلی برای غیر ممکن بودن آموزش مجازی در کشورهای فقیر باشد. آموزش مجازی غالبا می تواند بسیار ساده تر و موثرتر از آن چیزی باشد که به پهنای باند وابسته است.
سیاست و برنامه های فناوری ارتباطات و اطلاعات (ICT) چین در دهه 80 و 90 می تواند مثال مناسبی باشد. ابتدا استراتژی ملی با تأکید بر ساده ترین و موثق ترین فرم آموزش راه دور به اجرا درآمد: دوره های مکاتباتی به تدریج چینی ها با افزایش استفاده از رادیو، تلویزیون، ویدیو و بعد از آن ترکیب تلویزیون، ویدیو و CD-ROM و در طول 5 سال گذشته، استفاده گسترده از آموزش راه دور بر پایه کامپیوتر، تاکید ویژه بر برنامه هایی در تجارت، مهندسی و آموزش، به اهداف از پیش تعیین شده نزدیک شده اند یا انتقال از پهنای باند پایین به پهنای باند بالاتر و همچنین گسترش فناوری مناسب، چین را به یکی از موفق ترین کشورهای استفاده کننده از آموزش مجازی تبدیل کرده است. این امر می تواند سرمشق خوبی برای کشورهای در حال توسعه و کشورهای پیشرفته تلقی شود.
چالش دوم: درک درست از چگونگی گسترش تکنولوژی
هر کشور یا منطقه ای روش متفاوتی در توسعه و گسترش تکنولوژی دارد. ممکن است برای یک ملت اولویت گسترش تکنولوژی حرکت به تحصیل و یا بهداشت باشد و برای دیگری رابطه مستقیمی میان آزاد بودن حکومت و بسط تکنولوژی برقرار باشد. آنچه که در استفاده از تکنولوژی مهم است مشخص بودن مسیر، سرعت، جهت و هدف غایی و نهایی است. اما مطالعات نشان می دهند که گسترش و انتشار تکنولوژی، رابطه مستقیمی با میزان استفاده از فناوری اطلاعات دارد.
بررسی سیر تکاملی ابزار برقراری ارتباط نشان می دهد که تلفن بسیار آهسته رشد کرده است. رادیو، تلویزیون، ویدیو و اینترنت بسیار پرشتاب رشد می کنند. تلویزیون نیز رشد نسبتا سریعی داشته و مانند تلفن به افزایش 100% رسیده است. به نظر می رسد اینترنت نیز بتواند به اشباع 100% دست پیدا کند، زیرا تقریبا نیمی از کسانی که در آمریکا از اینترنت استفاده نمی کنند علت آن را عدم تمایل به پیوستن به آن ذکر کرده اند. اشاره به آمریکا، همان طوری که تقریبا در بسیاری دیگر از کشورها نیز صادق است، می تواند مصداق مدل توزیع نرمال محسوب شود. مدل توزیع نرمال از این تفکر سرچشمه گرفته است که در نهایت تمام کشورهایی که دارای سطوح بالایی از تکنولوژی هستند به یک سطح تقریبا برابر به طور همزمان خواهند رسید.
این کشورها، بدون توجه به این که چه وقت شروع به گسترش تکنولوژی کرده اند، می توانند انتظار داشته باشند که سرانجام هم زمان و به میزان مساوی از گسترش تکنولوژی خواهند رسید. در عمل بسیاری از کشورهای اروپای غربی، ژاپن، استرالیا، کانادا و چند کشور دارای اقتصاد ببری در اقیانوس آرام در چند سال آینده به سطح آمریکا خواهند رسید. در حقیقت تعدادی از این کشورها دارای درصدهای قابل مقایسه و یا حتی بالاتر از آمریکا در این زمینه ها می باشند. گروهی کوچک شامل 20 کشور پیشرفته دنیا که تقریبا 25 درصد جمعیت جهان را شامل می شوند، می توانند انتظار وقوع فرایند نرمال سازی و انتشار تکنولوژی ارتباطات و اطلاعات دیگر تکنولوژی ها را در آینده ای نزدیک داشته باشند. اما راهکار مناسب برای کشورهای در حال توسعه و فقیر در این عرصه چیست؟
لزوم انتخاب بهترین گزینه در تصمیم گیری ها در کشورهای در حال توسعه و فقیر:
اگر کشوری برای سرمایه گذاری در آموزش از راه دور 20 میلیون دلار در اختیار داشته باشد گزینه های زیر را پیش رو خواهد داشت:
سرمایه گذاری عظیم زیربنایی (برای مثال دانشگاه مجازی آفریقا)
تاسیس مراکز آموزشی مجهز و با پهنای باند مناسب (ویتنام)
قایل شدن حق تقدم برای مواردی مانند بازرگانی، مهندسی و آموزش و توجه به پشتیبانی مراحل بالایی در این زمینه ها (چین)
نکته مهم این است، تصمیماتی که اتخاذ می شوند می بایستی از بین اهداف رقابتی بوده، کارآیی بالایی داشته باشند و این کارآیی منجر به نتایجی شود که ارزشمندتر از اهداف کشورهایی است که سعی می کنند کارهای زیاد، متنوع و پراکنده را با منابع آموزشی با استفاه از فناوری ارتباطات و اطلاعات انجام دهند.
چالش سوم: برقراری تعادل بین فناوری بالا و ارتباط فیزیکی بالا (high teach/high touch)
مفهوم محیط آموزش مجازی اغلب این گونه تصویر می شود که فردی به راحتی در خانه و یا دفتر محل کار خود نشسته و تجربیات آموزشی را همانند یا حتی بهتر از کلاس دریافت می کند.
ارزیابی موفقیت چنین تجربه ای موضوع بحث گسترده ای در بین خوش بینان و بدبینان آن شده است. خوش بینان مقایسه ای بین ارزیابی دانشجویانی که به طور سنتی در محیط کلاس های درس آموزش دیده اند انجام می دهند و ادعا می کنند که هیچ تفاوت مشخصی بین این دو موضوع آموزش وجود ندارد.
بسیاری از این ادعاهای برابری با این عنوان که «هیچ پدیده متفاوت و معنی داری بین این دو نوع آموزش وجود ندارد»، در چند سال اخیر توجیه شده است. بدبینان نیز مدعی هستند که هیچ مدرک و شاهد آماری معتبری برای هیچ گونه ادعایی (چه مثبت و چه منفی) وجود ندارد. بحث آنها این است که در آموزش مجازی اعمال سلایق شخصی در انتخاب گروه های دانشجویی، انتخاب تصادفی از بین جمعیت و سایر مشکلات آماری باعث انحراف نتایج می شود. یک مطالعه آزمایشی در آمریکا 25 دوره مختلف را مورد مطالعه قرار داد و با فراهم نمودن امکان تدریس یک استاد واحد به هر دو صورت اینترنتی و سنتی برخی از خطاهای آماری را کاهش داد. نتیجه آن که این مطالعه هیچ تفاوت معنی داری را بین آموزش مجازی و سنتی نشان نداد، ولی تقریبا نیمی از دانشجویانی که از راه دور آموزش دیده بودند، چندان به گذراندن دوره بعدی به این صورت راغب نبودند.
تفاوت نظر بین بدبینان و خوش بینان در خصوص ارزیابی کارایی اهداف آموزش مجازی در جوامع در حال توسعه می باشد. به نظر می رسد بسیاری از سازمان های چند منظوره (بانک جهانی، UNDP و...) که پشتیبان آموزش از راه دور می باشند در دیدگاه های خود برای اجرای آموزش از راه دور بر نظرات خوش بینان تکیه کرده اند. تفکر خوش بینانه بیان می دارد که این دستاوردها می بایستی بهتر از کلاسهای درس سنتی باشد زیرا که اهداف و تجهیزات آموزش بسیار بهتر از امکاناتی است که هم اکنون به کار گرفته می شوند و بر اساس یک قاعده کلی، از آنجا که ناچار به پذیرش و انتخاب تکنولوژی به عنوان قسمتی از تقدیر جوامع هستیم پس چرا با آن همراه نشویم؟
تغییر شیوه ارزیابی: حالتهای ممکن میان فناوری بالا و ارتباط فیزیکی بالا (high teach/high touch)
به نظر می رسد که ارزیابی ها برای نیل به اهداف بایستی از راههای مختلفی مطرح شوند. اکثر قیاس ها بین کلاسهای سنتی (مکانی که در ارتباط مستقیم با دانش آموز است ارتباط رودروی بالا/بدون فناوری) و نمونه عکس آن یعنی روشی که یا آموزگار در مسافت دروی از طریق اینترنت قرار دارد یا اصولاً به طور مجازی در بسته آموزشی جای دارد (فناوری بالا/بدون ارتباط فیزیکی) می باشد. نکته قابل توجه این است که بسیاری از گزینه های محتمل که دارای حد میانی بین این دو می باشند نیز وجود دارند. به تازگی یک تحقیق، با مقایسه این موارد در سطح جهان، به این نتیجه رسیده است که می توان انواع آموزش را در 9 گروه طبقه بندی کرد: سه سطح برای فناوری و سه سطح برای ارتباط فیزیکی شامل: (فناوری بالا، میانه، پایین) و (ارتباط فیزیکی بالا، میانه و پایین).
برای مثال تحصیلات تکمیلی دانشکده مهندسی الکترونیک دانشگاه استانفورد که از طریق اینترنت ارائه می شود، نمونه ای از فناوری بالا/ارتباط بالا با پهنای باند بالا و خدمات و محتویات با کیفیت (البته بسیار گران) می باشد.
مدرسه دانش آموختگان مدیریت ایندیرا گاندی دانشگاه ملی هند و دانشگاه ملی کره نمونه هایی از فناوری پایین/ارتباط میانی می باشند که ارایه دهنده محتویات کافی و سطوح نسبتا بالایی از تعاملات دانشجویان در اینترنت هستند.
از نمونه های فناوری پایین/ارتباط کم، نیز می توان به مراکز مکاتبه ای مثل مدرسه مکاتباتی استرالیا و دانشگاه نایروبی اشاره کرد. هنگامی که آموزش از راه دور به این طریق طبقه بندی می شود می توان برای آموزش مجازی با «پهنای باند کم» که گزینه جایگزین مناسبی برای آموزشی سنتی است، ارزش زیادی قایل شد.
خلاصه
در این مقاله چالش های تهدید کننده آموزش مجازی شرح داده شد که هر یک به تنهایی می توانند دلیلی برای ناامیدی از این طریق باشند. اما دیدگاه پیشنهادی کاملاً مثبت و هدف گرا می باشد. هر یک از این چالش ها می توانند مبنایی برای دیدگاه استراتژیک و گلوگاه پیشرفت قرار گیرند. ناکارآمدی پهنای باند می تواند یک مسأله جدی برای جوامع در حال توسعه باشد، اما به این معنی نیست که این امر باعث کمرنگ شدن نقش آموزش مجازی شود. چنان چه دولت ها قادر باشند «هزینه فایده»ی سرمایه گذاری بر انواع مختلف تکنولوژی را ارزیابی کنند، نتایج بسیار مطلوبی کسب خواهند کرد.همان گونه که قبلاً در این مقاله اشاره شد آموزش مجازی با «پهنای باند کم» گزینه جایگزین مناسبی برای آموزش سنتی است کارآمدی پهنای باند کم برای کشورهای در حال توسعه و فقیر به خصوص برای مناطق روستایی و کم امکانات، بسیار مهم و راهگشا می باشد.
فواید تحلیل انواع نه گانه «فناوری/ارتباط» در آموزش از راه دور برای تصمیم گیری بر مبنای استفاده کنندگان است و نه خدمات دهندگان. استفاده از امکانات اینترنت و سطوح بالای فناوری، ویدئوها، CD-ROMها و حتی دوره های مکاتباتی به عنوان گزینه های مختلف برای انتخاب می باشند. اما نکته اساسی این است که این عمل باید دارای هزینه پایین و فایده بالا باشد.
توجه پیشاپیش به چالش های مطرح شده، می تواند منجر به تخصیص مناسب تر سرمایه های کمیاب به آموزش مجازی در کشورهای در حال توسعه باشد. تمرکز بیشتر بر فرایند تصمیم گیری و برنامه ریزی بلند مدت امری ضروری و لازم به نظر می رسد. بنابراین مشکل بتوان ساختار فناوری ارتباطات و اطلاعات (ICT) و نرم افزار و سخت افزارهای آموزشی برنامه های کوتاه مدت را به دیدگاه ها و استراتژی های بلند مدت ترجیح داد. دیدگاه بلند مدت، اغلب فرصت های موفقی را از توفیق «هزینه» در مقابله با «فایده» که می تواند در ابتدای چرخه تجربه و به یک موفقیت مستمر تبدیل شود، ارائه دهد.
در پایان؛ آنچه که مهم و اساسی به نظر می رسد این است که باید فناوری اطلاعات بر اساس مقتضیات و شرایط هر کشور نقش خود را به بهترین وجه در امرآموزش ایفا کند.