ماهان شبکه ایرانیان

تاثیر قرآن در واژگان عربی

استادیار دانشگاه آزاد اسلامی کاشان

استادیار دانشگاه آزاد اسلامی کاشان

چکیده

قرآن کریم با وجود آنکه به زبان عربی نازل شد، چندان متاثر از آن نبود و تاثیرات ژرف و فراوانی در آن برجای نهاد . زبان عربی در دوره جاهلی فقط به منظور القای مقاصد محسوس و محدودی متعلق به زندگی روزمره و رویدادها و سرگذشت های قبیلگی قبایل عرب به کار گرفته می شد و الفاظ عجمی و تکلف و لحن و تطویل در آن دیده نمی شد ; اما نزول قرآن موجب شد که زبان قریشی در میان تمام قبایل عرب و حتی غیر عرب انتشار یابد و تا حدودی از ظهور لحن در زبان عربی که در اثر معاشرت با عجمی ها حاصل می شد، جلوگیری کند و حوزه مفهوم واژگان را بگسترد و سطح مفاهیم را از محسوسات به معقولات و از معاش به معاد ارتقا بخشد و واژگان وحشی و متنافر را بزداید و بسیاری از الفاظ از معانی لغوی نقل یابد و در معانی شرعی به کار رود و کاربرد شماری از واژگان عجمی را که تا آن زمان به زبان عربی راه یافته بود، تثبیت کند .

کلید واژه ها: واژگان جاهلی، واژگان قرآن، معناشناسی واژگان، تاثیرات ادبی قرآن .

1 . مقدمه

مسلم است که قرآن و نزول آن که یک معجزه خالد و جاودانه خداوند است . از نظر ادبی کلامی در اوج بلاغت و در نهایت فصاحت است . به طوری که هیچ یک از آحاد بشر نتوانسته و نمی توانند که کلامی نظیر آن را بیاورند و با عنایت به موقعیت عرب از نظر زبانی و اجتماعی و اقتصادی و حالت های مختلف زندگی بادیه نشینی که داشته اند، مسلم است که نزول قرآن و زبان وحی، اثری بسیار ژرف و عمیق در زبان و ادب عربی گذاشته است . در اینجا گوشه هایی از این تاثیر بیان می شود .

پیش از ورود به بحث اصلی یادآور می شویم که عصور ادبی عربی به پنج مقطع زمانی مختلف تقسیم می شود:

الف . عصر جاهلی که در حدود یکصد و پنجاه سال قبل از اسلام بر شبه جزیره عربستان حاکم بود و با آمدن اسلام پایان می پذیرد .

ب . عصر صدر اسلام که از ظهور اسلام آغاز می شود و تا انقراض حکومت اموی در سال 132 هجری پایان می یابد .

ج . عصر عباسی که با برقراری حکومت بنی عباس آغاز می شود و تا زمان سقوط بغداد به دست تاتار ادامه داشته است .

د . عصر دولت های متتابعه ترک که از زمان سقوط بغداد شروع می شود و تا آغاز ادبیات معاصر عربی ادامه می یابد .

ه . عصر ادب معاصر که از آغاز قرن نوزدهم شروع می شود و تا کنون ادامه دارد .

در این مقاله فقط به مقایسه ادب جاهلی و ادب صدر اسلام و تاثیری که نزول قرآن کریم در جنبه های مختلف ادبیات داشته است پرداخته می شود .

2 . اهداف به کارگیری زبان در عهد جاهلی

با اندکی دقت می توان فهمید که اهداف به کارگیری زبان در زمان جاهلی در یکی از این سه مورد خلاصه می شود:

الف . گاهی زبان را به جهت اهداف زندگی بدوی روزمره و وصف کوچ کردن و اقامت کردن و یا وصف باران و یافتن کشتزار حاصل خیز و چرانیدن حیوان و بهره برداری از آن و امثال آن بکار می گرفته اند .

ب . گاهی زبان را در جهت برانگیختن مشاجره ها و نزاع ها و تشویق و ترغیب جنگاوران و وصف میدان جنگ و پیروزی و افتخار به طایفه و امثال آن به کار می گرفته اند .

ج . گاهی زبان را در جهت شرح رویدادها و تجارب و داستان ها و وقایع و مشهودات و جز آن در حدی متناسب با طبیعت جاهلی خود، به کار می گرفته اند .

3 . دایره مفهومی لغات جاهلی

دایره مفاهیم و معانی لغت در عهد جاهلی نیز از این سه مورد تجاوز نمی کرد:

الف . معانی کلمات فقط در زندگی بدوی، به دور از مشقات شهرنشینی و اهل تمدن، خلاصه می شد .

ب . اندیشه جاهلی از محسوسات و مشاهدات و طبیعت و تجربه به دست آمده بود و از مبالغه و اغراق خالی بود و از آن فراتر نمی رفت .

ج . ماده اولیه قوت تخیل جاهلی نیز از محسوسات به دست آمده و از سادگی در حدی بود که از امکان عادی و یا عقلی بیرون نمی رفت .

4 . مشخصات واژگان و جمله ها در عهد جاهلی

عبارات و جملات نیز در زمان جاهلی دارای مشخصاتی است که ذیلا به بعضی از آنها اشاره می شود:

الف . الفاظ در حد معانی وضعی و اصلی به کار می رفته است و انواع مجاز در کلام عرب جاهلی دیده نمی شد ; به همین جهت است که شعر عربی جاهلی را بسیار نزدیک به واقعیت و به دور از صور خیال و دارای مجازی بسیار کمتر از شعر زمان معاصر، می یابیم .

ب . ترادف و استعمال کلمات هم معنا در ادبیات جاهلی مشاهده نمی شود .

ج . الفاظ عجمی و معرب شده در زبان جاهلی عرب بسیار کم به چشم می خورد .

د . از اسلوب های گفتاری در حدی که بلاغت اقتضا کند و خالی از تکلف باشد، استفاده می کرده اند ; لذا صناعات بدیعی مانند جناس و سجع و . . . را در شعر و نثر جاهلی کمتر می یابیم .

ه . لحن در کلام جاهلی دیده نمی شود ; زیرا عربی اصیل، از هرگونه لحن به دور است .

و . ایجاز در کلام آنان شایع است و در شعر و نثرشان به چشم می خورد .

5 . چگونگی زبان و ادبیات در عصر قرآنی

عرب در اواخر جاهلیت، بنابر اقتضای طبیعت سرزمین ها و موقعیت های جغرافیایی امتی بدوی و کوچ نشین بوده اند ; لذا از وسایل آبادانی و ابزار و اسباب آسایش و زندگی مرفه چندان برخوردار نبوده اند ; از این رو از تبحر و تخصص در علم یا دقت نظر و بصیرت در دین یا فن آوری در تجارت و زراعت و کشاورزی و یا مدیریت و تدبیر در امور سیاسی محروم بودند و چنان به هجوم و یورش و جنگ با یکدیگر عادت کرده بودند که این حالت علاوه بر ساکنان بادیه، مردمان شهرهای آن زمان را نیز دامنگیر کرده بود .

در نتیجه زبان عربی از بیان اهداف و اغراض یک زندگی بدوی و وصف محسوسات و برپاکردن جنگ و فتنه فراتر نرفته بود ; تا آنگاه که روح معنویت در آن دمیده شد و در موضوعاتی چون تعاون در کار خیر به کار گرفته شد ; سپس در بازارهای تجاری و عرصه های اجتماعی ظاهر گردید وعرب جاهلی از این رهگذرآمادگی پیدا کرد تا در زیر یک پرچم جمع شده و با یک زبان تفاهم کنند و این خود گویا، اعلان ظهور اسلام در میان آنها از طرف خدای تعالی بود . پس از مدت کوتاهی که عربها به این عادت جدید در آمده بودند، پیامبراسلام آمد و پراکندگی آنان را برطرف و کلام آنان را یکسان و طبایع آنان را تهذیب کرد و به آنان زندگی تازه ای بخشید و طریق حق و مسیر درست را به آنها نشان داد و شریعتی بزرگ آورد که در کلام خدا و رسول تجسم یافت و برای آنان یک جامعه مدنی با یک قلمرو بزرگ ایجاد نمود . با جمع شدن در زیر این پرچم مقدس و سر به فرمان صاحب آن نهادن و اجتماع کردن در اطراف او و فهمیدن شریعت و سخن او و فتوحات پی درپی و پیروزی های متعدد در سرزمین های مختلف و نیز با آمیخته شدن اعراب مختلف با قریش و مخصوصا مسلمانان و در نتیجه معاملات و ازدواجها و رفت و آمدهای گوناگون، در زبان آنان تاثیری بسیار وسیع پدید آمد .

6 . تاثیرات قرآن در زبان عربی

بعضی از اثرات اسلام در زبان عربی به شرح ذیل است:

الف . شیوع زبان قریشی و متحدشدن زبان های مختلف عرب که همه در زبان قریش متجلی بود و یا حل شدن لهجه های قبیله ای در زبان قریش . البته بعضی از دلایل این امر به قبل از اسلام برمی گردد ; مانند اثرپذیری لهجه ها از زبان قریش در زمان حج و در کوچ های زمستانی و تابستانی ; اما بیشترین و محکم ترین دلیل ها برای حل شدن لهجه ها در زبان قریش به نزول قرآن به زبان آنان و ظهور پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله از میان آنان و انتشار دین اسلام در میان آنان برمی گردد ; زیرا زعما و رؤسا و مجریان احکام اسلام پس از فتح مکه از قبیله قریش بودند و خلفا و امرا و دولتمردان و فرماندهان لشکرها نیز از قریش انتخاب می شدند ; پس به حکم ضرورت باید زبان آنها زبان رسمی در میان قبایل مختلف باشد .

به این ترتیب نیز شناخت اینکه چگونه بیشتر عربها زبان قریش را در مدت کمی آموختند آسان می گردد . شایان ذکر است که بعضی لهجه های دیگر مثل لهجه حمیر با لهجه قریشی چندان اختلاف ریشه ای و اساسی از نظر اعراب و اسلوب و صرف نداشته اند ; بلکه این اختلاف فقط در الفاظ بوده است ; مثلا حرف تعریف را که همه قبایل عرب ال تلفظ می کنند، در قبیله حمیر و طی ام تلفظ می شود ; چنانکه آورده اند: شخصی به حضرت رسول صلی الله علیه و آله عرض کرد امن امبر امصیام فی امسفر (1) و آن حضرت به لهجه وی جواب فرمود: لیس من امبر امصیام فی امسفر (2) و یا مثلا کلمه شناتر در لهجه حمیر همان اصابع (3) در زبان قریش و یا کتع همان ذئب (4) و یا انطی همان اعطی (5) است . این اختلاف لهجه ای در الفاظ قبایل دیگر عرب نیر بسیار رواج دارد ; مثلا کلمه سدفه در لهجه بنی تمیم ظلمت و در لهجه قیس نور می باشد ; از این رو قبیله حمیر نیز از این قاعده که در زبان قریش حل شده باشد، اما مثل دیگر لهجه ها در بعضی از الفاظ اختلاف داشته باشد، مستثنی نیست .

ب . دومین اثری که قرآن کریم در زبان عربی گذاشت، انتشار زبان عربی در کشورهای روم و فارس و دیگر سرزمین هاست که در اثر فتوحات و جنگها و غزوات و هجرت قبایل عرب به آن کشورها و اقامت کردن و گرفتن آنجا و آمیخته شدن با اهل آن سرزمین ها و نزدیک شدن عجم ها به آن قبایل و یادگیری زبان عربی و وارد شدن به دین اسلام از رهگذر فراگیری قرآن، پدید آمد .

ج . ظهور لحن در کلام عربی در اثر ازدواج فرزندان عرب با عجمی ها و یا تغییر در لهجه عربهایی که با عجمی ها معاشرت فراوان داشته اند . وجود قرآن موضعی باز دارنده در برابر این آفت داشت .

د . گسترده شدن اهداف و اغراض زبان به واسطه پیمودن یک راه دینی .

این گستردگی در موارد ذیل تجلی و ظهور می یابد:

1 . بیان عقاید دینی مانند: اثبات وجود خالق و توحید ذاتی خداوند و تقدس صفات خدا و ایمان به قیامت و حسابرسی در معاد و ثواب و عقاب و جز آنها که عرب آنها را نمی توانست قبل از آمدن اسلام بفهمد ; جز عده معدودی از حنفیان .

2 . تفسیر شریعت اسلامی و احکام آن به طوری که هماهنگ با موقعیت های مکانی و زمانی و عهده دار حسن تقدیر در زندگی و رفتار صحیح اجتماعی باشد .

3 . به کارگیری شریعت در تمام امور زندگی اعم از اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و عبادی و جز آنها .

4 . وضع کردن بسیاری از علوم مانند: تفسیر و قرائات و جز آنها و یا ترجمه بسیاری از علوم از زبانهای دیگر به زبان عربی مانند: علوم طبی و ریاضی .

ه . ارتقای مفاهیم و معانی که موارد ذیل از آن جمله است:

1 . به برکت قرآن میدان معنا شناختی الفاظ توسعه یافته است ; زیرا قرآن به تعقل بها داده و سعی بر این داشته است که مفاهیم از دایره محسوسات به معقولات کشانده شود .

2 . معانی الفاظ به دقت بررسی شده و هماهنگی بین لفظ و معنا مراعات گردیده است و آن در اثر پیشرفت فکر و وسعت دایره تفکر و فرهنگی شدن اندیشه و تامل و دقت در امور دینی و اقتباس از تمدن فارس و روم و گوناگونی صور خیال پدید آمده است .

و . تغییر در الفاظ و اسلوب ها که در یکی از صورت های ذیل ظاهر می شود:

1 . تهذیب الفاظ که به پیروی از قرآن سعی شد تا از به کارگیری الفاظ وحشی و متنافر خودداری شود ; مثلا کلمه بعاق (6) که در میان عرب جاهلی کاربرد فراوانی داشته است ; اما همین معنا در قرآن به «مزن » تعبیر شده است ; آنجا که می خوانیم ءانتم انزلتموه من المزن ام نحن المنزلون (7) [واقعه / 69]. حال وقتی این دو کلمه با هم مقایسه می شوند خواهیم یافت که در بعاق حروف (باء و قاف) صفت شده دارند و (عین) اگر صفت شده ندارد، صفت رخوه نیز ندارد ; پس بعاق کلمه ای بسیار خشن است ; اما ابر چیزی لطیف است ; بنابراین جا دارد کلمه ای لطیف برای این معنا به کار برده شود ; از این رو قرآن مزن را به کار برده است . در قرآن از استعمال الفاظی که ذوق سلیم نمی پسندد و گوش را می آزارد خودداری شده است . بعد از آن الفاظ زبان عربی نیز به تبع قرآن تهذیب و پاکیزه گردیده است .

2 . وسعت در دلالت الفاظ ; به این صورت که لفظی علاوه بر استعمال لغوی در یک حقیقت شرعیه نیز استعمال شده است . البته مفهوم دوم بی مناسبت با مفهوم اول نبوده است ; مثل صلوة که از نظر لغوی به معنای دعاست و در شرع به معنای انجام اعمال مخصوص نیز به کار رفته است و یا زکوة که در لغت به معنای رشد و نمو است و در اسلام به معنای مقدار خارج شده از مال به نصاب رسیده نیز استعمال شده است و یا مؤمن و کافر و فاسق و منافق و صیام و قیام و دیگر الفاظی که در قرآن، به معانی خاص شرعی به کار رفته است .

3 . از بین رفتن الفاظی که شارع مقدس از استعمال آنها خودداری کرده و یا لفظ دیگری به جای آن بکار برده است ; مثل لفظ «انظرنا» به جای لفظ «راعنا» ; چنان که در قرآن آمده است: «یا ایها الذین آمنوا لاتقولوا راعنا و قولوا انظرنا و اسمعوا و للکافرین عذاب الیم » (8) . از همین قبیل است الفاظی مانند: نشیطه (9) و مرباع (10) و فضول (11) و عم صباحا . (12)

4 . تثبیت ورود گروهی از الفاظ عجمی به زبان عربی که آنها را الفاظ معرب می نامند، از دیگر آثار نزول قرآن بود . صاحب نظران لغت معتقدند کاربرد اسم دخیل در غیر از اسمهای علم در صورتی رواست که یا در قرآن کریم یا در حدیث صحیح یا در شعر قدیم یا در کلام کسی که به عربیت او می توان اطمینان کرد، یعنی عرب جاهلی و یا عرب فصیح صدر اسلام تا اواسط قرن دوم بکار رفته باشد ; مثل کلمه فردوس که در قرآن آمده است: اولئک هم الوارثون الذین یرثون الفردوس هم فیها خالدون (13) [مؤمنون / 11]. این کلمه در اصل پردیس، (pardise) بوده است و بهشت و باغ سرسبز معنا می دهد ; یا کلمه مسجد که در اصل مزگت به معنی معبد بوده و یا سجیل که در اصل سنگ گل بوده است . قرآن می فرماید: ترمیهم بحجارة من سجیل (14) [فیل / 4 و یا ابریق که جمع آن اباریق است: اباریق و کاس من معین (15) [واقعه / 18]. این کلمه در اصل آبریز بوده است و یا استبرق که در قرآن آمده است: یلبسون من سندس و استبرق متقابلین (16) [کهف / 31]. این واژه در اصل استبر و سترگ به معنای بزرگ بوده است و یا کلمه بخس که در قرآن آمده است: و شروه بثمن بخس دراهم معدودة (17) [یوسف / 20] و حتی از آن فعل نیز بنا شده است: و لاتبخسوا الناس اشیاءهم (18) [شعرا / 183] معرب بخسیدن به معنی فاسد کردن و ناچیز نمودن است و یا کلمه برزخ که قرآن می فرماید: بینهما برزخ لا یبغیان (19) [رحمن / 20] که به معنای حائل و فاصله است و یا می فرماید: و من ورائهم برزخ (20) [مؤمنون / 100] که به معنای عالم میان دنیا و آخرت است . این کلمه در اصل پرژک به معنای گریه و زاری بوده است و یا برهان که در قرآن آمده است: قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین (21) [بقره / 111]. این واژه در اصل پروهان به معنای آشکار و واضح و معلوم بوده است و یا جناح که در قرآن آمده است: لا جناح علیکم (22) [بقره / 236]. این کلمه در اصل گناه بوده است .

5 . زیبا سازی اسلوبها و فن آوری در بیان مطالب و محکم سازی نظم مطالب و رساندن کلام به اوج بلاغت . این به جهت دمیده شدن روح الهی قرآن کریم در کلام سخنورانی بوده است که سعی داشتند، از قرآن در کلامشان بسیار استفاده کنند و به شیوه قرآن سخن گویند و ایجاز غیر مخل را بر اطناب ممل ترجیح دهند و استدلالات خود را با قرآن محکم سازند .

پی نوشت ها:

1) آیا روزه گرفتن در حال مسافرت نیکوست؟

2) روزه گرفتن در حال مسافرت کار نیکو نمی باشد .

3) انگشت

4) گرگ

5) داد

6) ابر

7) آیا شما آن را از ابرها فرو فرستادید یا ما فرستندگان هستیم .

8) ای کسانیکه ایمان آورده اید راعنا نگوئید و انظرنا بگوئید و بشنوید و برای کافران عذابی دردناک فراهم است .

9) نشیطه پولی است که می گرفته اند تا به قبیله ای حمله نکنند .

10) مرباع یک چهارم غنیمت است که به فرمانده لشکر اختصاص داشته است .

11) چیزهائی که از غنائم جنگی زیاد می آمده و تقسیم آن بین چند نفر ممکن نبوده مثل اسب .

12) در مقابل عم مساء جمله های دعائی است بمعنی صبح به خیر و شب به خیر .

13) آنان وارثان فردوس برین هستند و در آن جاودانه اند .

14) آن پرندگان آنان را با سنگها و گلها نشانه رفتند .

15) و آبریزها و پیاله هائی از آب گوارا

16) لباسی از سندس و استبرق می پوشند .

17) او را با درهمهای کمی و با قیمت ناچیزی فروختند .

18) به اموال مردم نقصان وارد نکنید .

19) میان آن دو حائلی است که بر یکدیگر آمیخته نشوند .

20) و پشت سر آنها برزخی است تا روز قیامت .

21) بگو برهانتان را بیاورید .

22) گناهی بر شما نیست .

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان