«قدجاءکم من اللّه نور و کتاب مبین، یهدی به من اتبع رضوانه سبل السلام و یخرجهم من الظلمات إلی النور بإذنه و یهدیهم إلی صراطٍ مستقیم»
با عنایت حضرت حق و به مدد عزیزان اهل فکر و نظر، دومین شماره فصلنامه پژوهشی «اندیشه انقلاب اسلامی» با مجموعه مقالات تخصصی و عمومی در زمینه «انقلاب اسلامی و معنویت گرایی» به محضر علاقه مندان و فرهیختگان گرانقدر تقدیم می شود که خدای بزرگ را بر این توفیق سپاسگزاریم.
کاوش و کوشش در بررسی علل و عوامل ظهور «انقلاب اسلامی» که از حیث اهمیت و عظمت بی تردید یکی از وقایع مهم و کم نظیر تاریخ چند صد ساله اخیر به شمار می رود، و منشأ پیدایش آثاری شگرف در عرصه های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و بویژه معنوی شده است، بدون تلاش پژوهشگران و تحلیلگران منصف و مؤمن به انقلاب ممکن نبوده و نخواهد بود.
غالب تحلیلها و پژوهشهایی که به انقلاب اسلامی و علل پیروزی آن پرداخته است به رغم مفید بودن به سبب غور بیش از حد در مباحث سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، و تکیه بر نگرشها و برداشتهای فردی و نیز دیدگاههای راه و بیراه، نه تنها در ارائه تصویری واقع بینانه از علل و ریشه های انقلاب چندان توفیقی نیافته اند، بلکه به سبب عدم حضور در بطن جامعه و متن حوادث و جریانات، و به دلیل بیگانگی یا ناآشنایی با فرهنگ و ساختار اجتماعی مردم مسلمان ایران، و از همه مهمتر به لحاظ عدم توجه عمیق و دقیق به ارزشها و باورهای دینی مذهبی مردم، از درک واقعی حقایق بازمانده و هنوز هم تصویری واقعی و شایسته، و تحلیلی موشکافانه و بایسته از انقلاب اسلامی، علل و عوامل، انگیزه ها و ویژگیها، اهداف و آرمانها، و سرانجام دست آوردهای آن ارائه نکرده اند، و چه خوشتر که در تأیید این واقعیت جان سخن را از زبان و بیان رهبر معظم انقلاب دریابیم که فرموده اند: «این انقلاب با این عظمت، و با این ابعاد، و با این آثار علمی، از لحاظ ارائه مبانی فکری خودش، یکی از ضعیف ترین و کم کارترین انقلابهای دنیاست.»(1)
در انقلاب اسلامی ایران «دین» که در دنیای سکولار شرق «افیون» جوامع و ملل پیشرفته محسوب می شد، و در دنیای غرب متروک و مطرود و کاملاً از رونق افتاده بود بازیگر اصلی میدان شد.
بسیاری از نویسندگان و تحلیلگران خارجی با اینکه سعی کرده اند در باب مقایسه انقلاب اسلامی ایران با دو انقلاب دیگر تاریخ یعنی «انقلاب کبیر فرانسه در اواخر قرن 18 م» و «انقلاب روسیه در 1917 م» کما بیش وجوه تشابه این سه انقلاب را در عین فاصله زمانی از حیث سیاسی، اجتماعی، اقتصادی برشمارند، ولی هرگز نتوانسته اند منکر عمده ترین وجه تمایز آن با دو انقلاب دیگر یعنی «ریشه مذهبی و نقش روحانیت» در به حرکت در آوردن مردم باشند. طبقه روحانی در انقلابهای فرانسه و روسیه در کنار دربار بودند و لذا با روی کارآمدن انقلابیون به مبارزه با کلیسا و قطع امتیازات ویژه این طبقه پرداختند، اما در ایران «مذهب» بازوی توانمند انقلاب بود، مشعل انقلاب به دست علما و روحانیون و روشنفکران مؤمن و معتقد به مبانی اسلامی و مورد اعتماد و وثوق مردم، از مساجد زبانه کشید.
البته انکارپذیر نیست که نارضاییها همواره عامل مؤثری در ایجاد حرکت و قیام ملتها بوده، ولی مجموعه این عوامل حداقل در ایران اسلامی بدون عامل دینی مذهبی و عنصر معنویت کار ساز نبوده، و از همه مهمتر پیروزی انقلاب اسلامی براستوارترین نظام هم پیمان و مورد حمایت غرب بدون عنایت حضرت حق و نقش رهبری قاطع و مطلق امام خمینی(ره) محتمل به نظر نمی رسید.
از دیدگاه قرآن مجید، احادیث و روایات شریف، معنویت پایه و مایه تکامل و تعالی انسانهاست، و همان گونه که عدالت بدون معنویت ناممکن می نماید، عبادات فارغ از معنویت نیز ناکارآمد است، و از همین روی اسلام برای تزکیه و تهذیب جان و روان، بر عبادات تکیه و تأکید بسیار دارد.
انقلاب اسلامی ایران موجد و خالق یک فضای گفتمانی (Space of discourse) بود، فضایی که عنصر معنویت و معنویت گرایی وجه غالب آن بود. و از همین رو است که میشل فوکو فیلسوف پساساختارگرای فرانسوی، انقلاب ایران را «روح جهان بی روح» و «بازگشت به معنویت» می خواند، و یا کلر بریر و پیربلانشه انقلاب ایران را به عنوان انقلابی «به نام خدا» معرفی نموده اند.
خوشتر آن باشد که سرّ دلبران |
گفته آید در حدیث دیگران |
فوکر در «یادداشت های ایران» می نویسد: «برای ایرانیان، از جان مایه گذاشتن و گشتن به دنبال معنویت سیاسی آن چیزی که ما بعد از رنسانس بحرانهای جهان مسیحیت به طور مطلق فراموش کرده ایم یعنی معنویت سیاسی چه مفهومی دارد؟»(2)
تنها فوکو یا بلانشه یا بریر نیستند که انقلاب اسلامی ایران را انقلابی معنویت گرا می شمارند. نظریه پردازانی همچون حامد الگار در کتاب ریشه های انقلاب اسلامی؛ آصف حسین در کتاب ایران اسلامی، انقلاب و ضد انقلاب، گیلز کپل در کتاب انتقام خداوند، یان ریشار در مقاله تفکر معاصر شیعی، افزون بر نویسندگان اندیشمند ایرانی، به بعد فرهنگی و معنوی انقلاب تأکید داشته اند و آن را وجه ممیزه انقلاب اسلامی ایران از سایر انقلابهای جهان دانسته اند.
بازتاب معنوی انقلاب اسلامی در عرصه های داخل و خارج درخور کمال توجه است:
الف تأثیرات داخلی آن را با توجه به تحول روحی عظیمی که در مردم پدید آمد، می توان در احیای مجدد اسلام و ارزشهای معنوی آن، تحول فرهنگ سیاسی مردم، تجلی نقش دین در شئونات اجتماعی، گرایش و دلبستگی مردم به معنویات، نهادینه شدن ارزشهای اسلامی، شکوفایی روحیه ابتکار و خلاقیت، الهام گیری از معیارهای دینی، بازگشت به خویشتن و قطع ریشه های وابستگی به قدرتهای بین المللی، حضور گسترده و مشارکت فعال مردم در صحنه های سیاسی و اجتماعی، احترام به آزادی فکر و اندیشه و افتخار به هویت مستقل اسلامی و... مشاهده و لمس کرد.
ب تأثیر خارجی آن را می توان در گسترش موج اسلام خواهی، پیدایش نهضتها و جنبشهای دینی، گرایش اندیشمندان به انقلاب اسلامی، مردمی شدن جنبشها با محوریت اسلام (به ویژه در مبارزات ملت فلسطین)، رشد اسلام گرایی و معنویت گرایی در کشورهای اسلامی و دهها ویژگی دیگر برشمرد.
در این بخش مناسب است نظر شادروان کلیم صدیقی نویسنده و پژوهشگر مباحث انقلاب اسلامی را متذکر شویم:
«انقلاب اسلامی نهضت دینی و الهی بود که به گونه ای شگفت آور توانست در اندک زمانی کوتاه، امواج توفنده و خروشان آن از مرزهای جغرافیایی فراتر رفته، جهان معاصر علی الخصوص دنیای اسلام را متأثر از درخشش انفجار نورانی خود کند.»(3)
در انقلاب اسلامی، معنویت گرایی مبتنی بر اصل ضرورت انقلاب سیاسی بر اساس عقل و شرع است که اندیشه جدایی دین از سیاست را شدیدا نفی می کند و نظام سیاسی و دولت را منبعث از اسلام می داند.(4)
امام خمینی (ره) درخصوص تفکر جدایی دین از سیاست می فرمایند:
«این را که دیانت از سیاست جدا باشد و علمای اسلام در امور اجتماعی و سیاسی دخالت نکنند استعمارگران گفته و شایع کرده اند این را بی دینها می گویند، مگر زمان پیامبر اکرم (ص) سیاست از دیانت جدا بود؟ مگر در آن دوره عده ای روحانی بودند و عده ای دیگر سیاستمدار و زمامدار؟ مگر زمان خلفای حق و ناحق، زمان خلافیت حضرت امیر (ع) سیاست از دیانت جدا بود؟ دو دستگاه بود؟ این حرف ها را استعمادگران و عمال سیاسی آنها درست کرده اند تا دین را از تصرف امور دنیا و از تنظیم جامعه مسلمانان برکنار سازند و ضمناً علمای اسلام را از مردم و مبارزان راه آزادی و استقلال جداکنند. در این صورت می توانند بر مردم مسلط شده و ثروتهای ما را غارت کنند، منظور آنها همین است».(5)
استاد مطهری در کتاب پیرامون جمهوری اسلامی و پیرامون انقلاب اسلامی، در توضیح اهداف نظام اسلامی، اهداف حکومت اسلامی را تنها محدود به توسعه، رفاه و آبادانی نمی دانند، بلکه توسعه معنویت را نیز در صدر اهداف قرار می دهند.
در واقع بشر امروز به سبب ملال و سرخوردگی از مظاهر تمدن پرزرق و برق و بی بندوبار غرب به انسانی حیران و سرگردان بدل شده و از همین رو توجه به خدا باوری، تعقل گرایی، اخلاق گرایی، معنویت گرایی در جهان دوره پست مدرنیسم در سطح گسترده ای محسوس و مشهود است. در پرتو معنویت گرایی است که حفظ فرهنگهای اصیل و احترام به کرامت و عزت و حقوق انسانها، برقراری ارتباط بین علم و ایمان و دنیا و آخرت، اقامه و بسط قسط و عدل، بروز و ظهور پیدا می کند.
در پایان، متواضعانه یادآور می شود که فصلنامه پژوهشی «اندیشه انقلاب اسلامی» رسالت خود را در راستای درک و فهم گفتمان انقلاب اسلامی از زوایای گوناگون معرفتی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تعریف کرده و همواره با دیده منت پذیرای مقالات تحقیقی، پیشنهادها و دیدگاههای سازنده پژوهشگران و استادان محترم در حوزه مطالعات انقلاب اسلامی است.
توفیق همگان را در غنای جوامع علمی و مجامع فرهنگی اسلامی کشور از قادر منان مسألت می نماید.و من اللّه التوفیق
پانوشت ها:
1. سخنرانی مقام معظم رهبری در جمع نمایندگان طلاب، سال 1368
2. میشل فوکو، یادداشت های ایران، به نقل از محمدرضا تاجیک، میشل فوکو و انقلاب اسلامی، تهران، بقعه، 1378، ص 7.
3. راه انقلاب، مجموعه مقالات پژوهشی، تهران، نشر هماهنگ، 1378، ج 1
4. عیوضی، دکتر محمدرحیم، رشد مبانی فکری و تحول فرهنگ سیاسی، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، 1378، صص 126 و 127، به نقل از کتاب ولایت فقیه امام خمینی (ره).
5. امام خمینی، ولایت فقیه، حکومت اسلامی، تهران، امیرکبیر، 1360، ص 23