ماهان شبکه ایرانیان

اسلام در اسپانیا

کشور اسپانیا از کشورهای شبه جزیره ایبری، در جنوب غربی اروپا در عرضهای جغرافیایی درجه ۳۶ تا درجه ۴۴ عرض شمالی و درجه ۴ طول شرقی تا درجه ۵/۹ طول غربی واقع شده و۸۰۹/۵۰۵ کیلومتر مربع وسعت دارد

گروه جغرافیای ممالک اسلامی

وضعیت طبیعی

کشور اسپانیا از کشورهای شبه جزیره ایبری، در جنوب غربی اروپا در عرضهای جغرافیایی درجه 36 تا درجه 44 عرض شمالی و درجه 4 طول شرقی تا درجه 5/9 طول غربی واقع شده و809/505 کیلومتر مربع وسعت دارد. این کشور از شمال شرقی به کوههای پیرنه و جمهوری آندورا، از شرق به دریای بالئار، از جنوب به دریای مدیترانه و تنگه جبل الطارق، از جنوب غربی به اقیانوس اطلس، از مغرب به پرتغال، از شمال غربی به اقیانوس اطلس و از شمال به خلیج بیسکای محدود است. کوههای مرتفع پیرنه در شمال شرقی، مرزهای طبیعی این کشور با جمهوری فرانسه را تشکیل می دهد و کشور کوچک آندورا در دامنه های همین کوهستان بین فرانسه و اسپانیا واقع است. (1)

پایتخت این کشور مادرید با جمعیتی حدود 8/3 میلیون نفر در مرکز جغرافیایی کشور واقع شده است. جمعیت کل کشور در سال 1988 میلادی 9/37 میلیون نفر (2) و جمعیت مسلمان این کشور در دهه اخیر دویست هزار نفر بوده است. (3)

نوع حکومت این کشور مشروطه سلطنتی، دین رسمی کشور مسیحی، مذهب کاتولیک، و زبان مکالمه اسپانیولی است. اسپانیا از 50 ایالت تشکیل شده که بعضی از آنها عبارتند از: گرانادا، والنسیا، سویل و کوردوبا (به نقشه ضمیمه مراجعه کنید). اسپانیای امروزی مشتمل بر مناطقی از جمله آندالوزی یا اندلس است که این منطقه در منتهاالیه جنوب اسپانیا در مرز اقیانوس اطلس و دریای مدیترانه واقع شده و فاتحان مسلمان نام اندلس را بر آن نهاده بودند.ا (4)

از لحاظ آب و هوایی در مرکز اسپانیا بهار و پاییز وجود ندارد و تنها دو فصل تابستان و زمستان پدید می آیند. آب و هوا کاملا خشک و بری است. آب و هوای جلگه های ساحلی نیز عموما گرم است، در منتهاالیه جلگه های غربی در مجاورت اقیانوس اطلس هوا ملایمتر است و جلگه های شرقی اسپانیا گرم و خشک هستند. (5)

پیشینه تاریخی

اسپانیا کشوری است با تاریخ بسیار کهن. شکوفایی و رونق این سرزمین از حدود 3000 سال قبل آغاز شد یعنی از زمانی که تجار فینقی بندر قادس را تاسیس کردند. شهر قادس پایتخت اندلس که در واقع در منتهاالیه جنوب شبه جزیره ایبری قرار دارد حق دارد به عنوان قدیمی ترین شهر اروپا به خود ببالد، بعدها، فینقی ها که در این سرزمین مستقر بودند به وسیله اقوام کارتاژ از بین رفتند. خود کارتاژها طی نزاعهایی که در سالهای 218 میلادی با رومیان داشتند اندلش را به امپراتوری رم واگذار کردند. (6)

چون رومیان رو به ضعف نهادند اسپانیا در معرض تاخت و تاز قرار گرفت. در سالهای 568 تا586 پادشاه گتهای غربی (لئو ویژیلد) طی یک جنگ سرنوشت ساز بیزانس را شکست داد و اندلس را بازپس گرفت. در حدود سال 587 رکارد اول پسر (لئو ویژیلد) به سلطنت رسید و به آیین کاتولیک گروید و اندلس مرکز مسیحیت در اسپانیا شناخته شد، حکومت گتها تا سال 711 میلادی (92 هجری) دوام داشت. (7) در این زمان در حالی که افریقا در سایه حکومت اسلامی از نعمت آزادی و عقیده برخوردار بود و مراحل تکامل و ترقی را با قدمهای سریع طی می کرد، شبه جزیره اسپانیا که با فاصله اندکی بعد از تنگه جبل الطارق در جهت شمال افریقا واقع شده است زیر سلطه نظام گتها خرد و نابود می شد. وضعیت این کشور و حالت اهالی آن در هیچ دوره ای به اندازه زمانی که زیر سلطه سلاطین گت بود آشفته نبوده است. طبقات اشراف و صاحبان امتیاز از مالیات معاف بودند. یهودیان که شمار زیادی از آنها در آن شبه جزیره (اسپانیا) سکونت داشتند همواره مورد تعقیب بودند و مورد اذیت و آزار سلاطین، اشراف و کشیشان قرار داشتند. آنان از این فشارها و ظلمها به تنگ آمده و شورش کردند ولی خیلی زود سرکوب شدند. ایالت مسلمین در شمال افریقا به نظر مردم اسپانیا که گرفتار جور و ظلم سلاطین گوت و رؤسای مذهبی بودند، آسمان امنیت و آرامش شمرده می شده است و به همین سبب بسیاری از آنها برای رهایی از این مظالم طاقت فرسا از خاک اسپانیا به استان مسلمانان یعنی افریقا پناهنده شدند. (8) مسلمین مستقر در شمال افریقا برای نجات مردم شبه جزیره ایبری و گسترش اسلام، به رهبری طارق بن زیاد، از طریق کشور مغرب و از تنگه جبل الطارق (ستونهای هرکول) (9) گذشتند و به جنوب اسپانیا حمله کردند و از این به بعد این تنگه «جبل الطارق » نام گرفت و اروپاییان آن را جیبرالتار Gibraltar نامیدند. (10)

از سال 92 هجری به بعد که اعراب بر اسپانیا دست یافتند و شهرهای تازه پی افکندند و تمدن اسلامی را در آنجا نشر دادند و از محضر استادان کسب فیض کردند قسمتهای عمده ای از آن کشور تحت سلطه مسلمانان قرار گرفت. برخی نامهای اسلامی بر روی شهرهای اسپانیا مثل قرطبه، غرناطه، اندلس یادگار آن زمان است. (11)

نحوه ورود مسلمین به اسپانیا

در سال 92 هجری هنگامی که ولیدبن عبدالملک یکی از خلفای اموی در دمشق حکومت می کرد موسی بن نصیر لخمی به نمایندگی از امویان، افریقا را اداره می کرد. همزمان با آن سرزمین اسپانیا توسط رودریک Roderic اداره می شد که پادشاه سابق ویتیزا Vitiza را مخلوع و مقتول ساخته و خود تاج و تخت را تصاحب نموده بود. (12)

یکی از زمینه های باز شدن پای مسلمین به سرزمین اسپانیا عمل زشت و ناپسند رودریک پادشاه وقت اسپانیا نسبت به دختر فرماندار سبته بود. این عمل ننگین باعث شد که فرماندار این شهر از پادشاه دلگیر شود و به سایر افرادی که از اسپانیا به افریقا فرار کرده بودند بپیوندد و از موسی بن نصیر جدا درخواست نماید که کشور اسپانیا را از چنگال پادشاه غاصبش نجات بخشد. در پاسخ این تقاضا موسی بن نصیر با کسب اجازه از ولیدبن عبدالملک، افسر جوان متهور و صبوری به نام طریف را به منظور بررسی و کسب اطلاعات مقدماتی به سواحل جنوبی شبه جزیره ایبری فرستاد. گزارشهای دریافت شده از افسر نامبرده وضعیت و زمینه را برای هجوم مساعد نشان داد. لذا در ماه رجب سال 92 هجری (711میلادی) طارق بن زیاد که در آن زمان والی طنجه و یکی از لایقترین سرکردگان موسی بن نصیر بود، با سپاهی کوچک (در حدود 12000 نفر) (13) از تنگه ای که بعدها به نام خود او معروف شد گذشت و اولین بار در جزیره الخضراء Algeciras فرود آمد و نماز صبح را در آن جا خواند و پرچمهایی برای لشکریان خود بست و بعدها در آن مکان مسجدی به نام مسجد الرایات ساخته شد. (14) مهاجمان مسلمان از آنجا به طرف غرب حرکت کرده و از ساحل راه قادس را پیش گرفتند. مسلمانان پس از برخورد کوچکی با سپاهیان رودریک شهر سویل (اشبیلیه) را بسادگی تصرف کردند. سپس شهری در مشرق سویل را تسخیر کرده و سپس بیدرنگ به سوی تولدو Toledo (طلیطله) پیش رفتند. (15)

نیروهای دوازده هزار نفری مسلمانان در روز یکشنبه دو روز به آخر رمضان سال 92هجری در کنار وادی لکه با سپاه سلطنتی و امرای محلی که شمار آنها به یکصدهزار تن می رسید روبرو شدند و جنگ میان آنها تا روز یکشنبه 5 شوال ادامه یافت. نیروهای زیرفرمان پادشاه از عده و اسلحه و ادوات پیشرفته و تربیت نظامی برخوردار بودند و طبیعی بود تا مدتی در مقابل حملات سخت اعراب پایداری کنند. اما حمله سپاهیان طارق بقدری سخت بود که قدرت مقاومت را از دشمن سلب کرد. جمعیت گوتها بکلی از هم پاشید و پادشاه هنگام فرار در رودخانه غرق شد. (16)

شهرهای طلیطله مالقه، غرناطه، و قرطبه بدون زحمت زیاد یکی پس از دیگری فتح گردید. گتها از حرکات و حملات سریع طارق، سخت هراسان گردیدند گروه بیشماری از مردم یهود و طبقه کشاورز و گروه غلامان و سایر مردم محروم و پریشان، مسلمین را منجی خود دانستند و ورود آنان را به یکدیگر تبریک گفتند. طارق اندکی از سپاهیان خود را به حفظ پایتخت (طلیطله) گماشت و حکومت را به دست برادر ویتیزا Vitiza پادشاه سابق سپرد و خود به تعقیب گتهای فراری شتافت و تا آستوریا Asturias آنان را دنبال کرد. (17)

پیروزیهای طارق خلیفه را برآن داشت تا تمام توجه خود را معطوف اسپانیا کند. از این رو ولیدبن عبدالملک از خلفای بنی امیه که مرکز حکومتش دمشق بود به موسی بن نصیر دستور داد که به کمک طارق بشتابد. به گفته ابن اثیر، موسی در رمضان سال 93 هجری وارد اندلس گردید و شهر ابن السلیم و سپس شهر قرمونیه و اشبیلیه و مارده را در آخر رمضان سال 94 (روز عید فطر) فتح نمود سپس به شهرهای آراگون Aragon روانه شد. سرقسطه ,Saragose طرکونه و برشلونه Barcelona و سایر شهرهای شمال را فتح کرد. بدین ترتیب تمام اسپانیا تا حدود پیرنه به دست مسلمین افتاد. چند سال بعد پرتقال Portugal نیز فتح شد و استان جداگانه ای به نام «الغرب » تشکیل یافت. تنها در جبال آستوریا مسیحیان اسپانیایی فراهم گشته و نیرویی علیه مسلمین تشکیل داده بودند. موسی بن نصیر طارق را در گالیسیا Galicia برای مطیع ساختن مردم گماشت و خود داخل فرانسه گردید. موسی بن نصیر در سلسله جبال پیرنه اردو زد و در نظر داشت تمام اروپا را فتح کند و سپس از همان جا خود را به شام برساند و بدین صورت تمام این خطه روی زمین را از پرتو اسلام روشنی بخشد (18) سپاهیان اسلام در مدت سه سال چهار پنجم جزیره ایبری را به تصرف خود درآورد به گونه ای که تمام شبه جزیره به استثنای نوار شمالی آن به دست مسلمانان افتاد و به نام خلیفه در اندلس سکه زدند. در سال 96 هجری به فرمان خلیفه طارق و موسی بن نصیر به شام مقر خلافت امویان بازگشتند. (19)

ظن قوی آن است که اگر موسی بن نصیر از مقام خلافت زمان اجازه یافته بود و خلیفه او را به دمشق احضار نمی کرد می توانست پیروزیهای بیشتری را نصیب اسلام و مسلمین نماید. موسی پیش از حرکت کار حکومت اسپانیا و حوزه یابت سلطنت در افریقا و اسپانیا را منظم ساخت و سپس با عده زیادی از اتباع و ملازمان به دمشق روانه شد. پیش از ورود موسی به دمشق ولیدبن عبدالملک از دنیا رفته بود و برادرش سلیمان بن عبدالملک خلیفه شده بود. موسی پس از مراجعت به دمشق با رفتار ناشایست خلیفه جدید روبرو شد. (20)

خدمات مسلمین در اسپانیا و آثار باقیمانده از آنها

امروزه آثار فرهنگی بیشماری از مسلمانان در اسپانیا باقی مانده است که یکی از نمونه های آن وجود پانزده هزار جلد کتاب خطی در کتابخانه های معتبر اسپانیا و دیگر آثار مهم تاریخی است که نشانگر عظمت دوران اقتدار مسلمین در آن دیار است. (21)

در عصر حکومت مسلمین بر اندلس علم طب پیشرفتهای کم نظیری کرد، و ابداعات بیشماری در رشته های جراحی، طب بالینی، و طب گیاهی (زیربنای طب امروزی) پدید آمد. پیشرفتها و تجربه های مسلمانان در رشته طب به درجه ای از کمال رسید که اطبای اندلس قرن یازدهم ظریف ترین ابزار جراحی را ساختند و از متد بیهوشی قابل کنترل استفاده کردند. در زمینه بیماریهای عفونی به تحقیق پرداختند و دیری نگذشت که نخستین داروخانه اروپا در اندلس افتتاح شد. (22) در بررسی دوره اسلامی تاریخ اسپانیا تردیدی باقی نمی ماند که اروپاییها تحت تاثیر این دوره قرار گرفتند. با توجه به خدمات اندلس به اروپاییان، می توان گفت که ارتشهای فاتح این منطقه از شکوه و عظمت شهر سویل (اشبیلیه) در حیرت شدند زیرا مسیحیان هیچ گاه مشابه آن را در اختیار نداشتند و این امر نمایانگر رونق اقتصادی، رشد یابندگی سازمان مدنی، پیشرفت فنی و شکوفایی علمی و ادبی آن دوران بود. زندگی اندلس بواقع جنبه ای اصیل از تجربه بشری است. بناهای زیبا مثل مسجد بزرگ قرطبه، و قصر الحمراء در غرناطه نشان از عظمت و فرهنگ اسلامی در اسپانیا دارد. (23)

از قرن چهارم هجری به بعد شتاب گسترش کتابخانه ها در ممالک اسلامی شگفت انگیز است. در قرطبه خلیفه اموی اندلس حکم دوم (متوفی 366 ه ق) کتابخانه عظیمی تاسیس کرد که در حدود چهارصد هزار جلد کتاب داشت و تنها فهرست آنها بالغ بر چهل و چهار دفتر می شد. در غرناطه در عصر امویان هفتاد کتابخانه عمومی وجود داشت. سلطان مراکش هنگام عزیمت از اندلس کتابخانه خود را در یک کشتی به مقصد فرستاد. می گویند که کشتی به دست دزدان دریایی افتاد. کتابخانه مزبور که بالغ بر 300 تا 400 هزار جلد کتاب بود سرانجام به دست فیلیپ سوم پادشاه اسپانیا افتاد و هسته اصلی کتابخانه اسکوریال شد. (24)

ایالت زیبا و تاریخی اندلس (به تلفظ اسپانیاییها آندالوزی) نه تنها در میان شهرهای اروپا ممتاز است بلکه برای خود معنی و مفهوم خاص دارد. اندلس در حقیقت جنوبی ترین نقطه اروپاست که در آن جا واندالها و گتهای غربی با یکدیگر درآمیختند. سپس در شمال آفریقا تحلیل رفتند و آن گاه همه منطقه به تصرف مسلمانها درآمد و اسلام آن جا را با فرهنگ غنی و پربار خود اشباع کرد و تمدن و اسلوب معماری اصیل خود را در شهرهای قرطبه، اشبیله، غرناطه باقی گذاشت به طوری که امروز نیز اندلس سنتهای آن دوران را از سبک معماری شهر و روستا تا شیوه کشاورزی و گرفتن روغن زیتون و مانند آنها حفظ کرده اند. (25)

سپاهیان اسلام که بدون خانواده و همسر به اسپانیا رفته بودند در ابتدای امر فقط کلنیهای نظامی تشکیل دادند ولی بعد از سقوط حکومت اموی در دمشق عبدالرحمن بن معاویه بر اندلس تسلط یافت و سلسله امویان اندلس را بنیان نهاد. حکومت عبدالرحمن اول (756 تا 788) کلنیهای نظامی را اسکان داد و رژیمی مستقل به وجود آورد و فرهنگ سرشار و پربار اسلام در آنجا استقرار یافت، شیوه های کشاورزی و آبیاری مشرق زمین رایج شد. با اسکان یافتن مسلمانان که در آن جا به آنان «مورو» اطلاق می شد عصر طلایی اندلس نیز آغاز شد. در سال 785م بزرگترین مسجد اعظم اسلامی در اروپا به همت عبدالرحمن جوان در اندلس به وجود آمد، این مسجد در قرطبه و بر روی یک معبد رومی و یکی از کلیساهای گت غربی ساخته شد که 179 متر درازا و129 متر پهنا داشت. بزودی تمدن دیرپای مسیحیت قویا تحت الشعاع تمدن و فرهنگ مواج و پربار اسلام نوپا قرار گرفت و شکوه و عظمت اسلام و تمدن اسلامی چشم مسیحیان اروپا را خیره ساخت. تشریفات درباری مشرق زمین در آندلس رواج پیدا کرد، صنایع زرگری و قالی بافی گسترش یافت، کتاب و دانش اهمیت فراوان پیدا کرد، کتابهای کهنه و قدیمی گردآوری شده در یک کتابخانه بزرگ جای گرفت. سلاطین مسلمان اندلسی ادبا، شعرا، نقاشان و هنرمندان را در دربار خود گرد آورده و عظیمترین کانون فرهنگی - هنری شرق و غرب را وجودیت بخشیدند و به روایتی قرطبه را پایتخت شرق در غرب درآوردند. در زمان هارون الرشید (766-809) مترجمان عرب آثار ارسطو و افلاطون و سقراط و ارشمیدس را به زبان عربی برگرداندند. مسلمانان اراضی بایر را آباد کردند، قناتها و کاریزهای بسیار حفر کردند، آب انبارها ساختند، سطح کشاورزی را بالا بردند، و هنر باغ سازی و معماری اسلامی را ترویج کردند. آنان کشت گیاهان و میوه های غیربومی از قبیل نیشکر و خرما و زردآلو و هلو را رواج دادند و هنرهای دستی اسلامی نظیر ابریشم دوزی، پارچه بافی، دباغی، کاشی سازی و اسلحه سازی را به صورت صنایع مادر درآوردند. (26)

از مهمترین آثار دیدنی اسپانیا که هر سال مورد بازدید میلیونها جهانگرد واقع می شود می توان مسجد بزرگ الکازار در غرناطه، کاخ الحمراء، کاخ مسلمانان در قرطبه و مساجد بزرگ را نام برد. (27) یکی از این آثار مناره مسجد جامع اشبیلیه است که رواقها و گنبدهای آن ویران شده، اما اصل بنا برجا مانده و به کلیسای جامع ملحق شده است. دقیقا بالای مناره اتاقکی ساخته اند که بر دیوارهای آن چند ناقوس صلیب و تندیس آویخته شده است. مناره مذکور پس از آن که کار کرد و هویت اسلامی خود را از دست داد به مدت چند قرن نام «زوما» Zuma منسوب به جمعه یا صومعه را به خود رفت سپس به «خیرالدا» Giralda شهرت یافت که هنوز به این نام خوانده می شود. علی رغم تفرقه های سیاسی بین حکام مسلمان در آندلس، فعالیتهای هنری و فرهنگی متوقف نشد. بدین لحاظ تمدن و فرهنگ اسلامی در اشبیلیه قرن دوازدهم و غرناطه قرن چهاردهم عالی ترین مدارج ترقی و خلاقیت خود را پشت سر گذاشت. برج طلایی اشبیلیه یکی دیگر از این آثار است. دیوارهای این برج را با خشتهای سرامیک طلایی پوشاندند و مناره مسجد اعظم نیز در سال 1184 بر تمامی شهر سایه گسترد. این آثار بر شکوفایی تمدن این شهر در عصر اسلامی دلالت دارد. (28) قصر سلطنتی الکازار (القصر) با ستونهای عظیم خود و سالنهای تزئین شده و آبنماها و حوضها و چشمه هایش در راهروهای پرپیچ و خم و خنکش زیباترین و فریباترین پدیده معماری اروپا به شمار می آمد و فی الواقع نیز جالبترین آمیزه فرهنگ و دانش و ذوق و سلیقه اسلامی محسوب شد. از جمله لشکریانی که تحت عنوان جنگهای صلیبی به مشرق زمین آمدند آنچنان فریفته سبک زندگی شرق شدند که سبک مذکور را با خود برای اروپا به ارمغان بردند. (29)

خلفای اسلام کاخهای متعددی برای اقامت خویش ترتیب داده بودند ولی مقر رسمی آنان کاخ القصر (الکازار) در قرطبه بوده است پارک مجد این کاخ بسیار وسیع و دارای طرحی دلپذیر است. در انتهای پارک بنایی کوچک و اختصاصی ساخته شده که سبک آن نظیر سبک بناهای بغداد است.

خلفای بنی امیه در قرطبه از لحاظ علاقه به شوکت و جلال دست کمی از خلفای عباسی در بغداد نداشتند. تشریفات و تجملات آنان به منظور خیره کردن عامه بخصوص فرستادگان اجنبی بود. (30) جنبش ترجمه آثار اسلامی در شهرهای مختلف اسپانیا شکل گرفت و شهر طلیطله (تولدو) مهمترین و فعالترین این شهرها به شمار می آمد. زیرا این شهر بیش از سایر شهرها از کتابخانه های عربی برخوردار بود. سه گروه در این شهر سکونت داشتند: مسیحیان، اعراب مسلمان، و یهودیان. یهودیان در زمینه ترجمه نقش واسطه را در میان مسیحیان و مسلمانان ایفا می کردند. می توان جنبش ترجمه در طلیطله را به دو مرحله تقسیم کرد. در مرحله اول کتابهای عربی به زبان لاتینی ترجمه می شد ولی در مرحله دوم کتابهایی که به زبان عربی نوشته شده بود مستقیما به زبان اسپانیایی برگردانده می شد. رشد جنبش ترجمه در مرحله اول از طریق حکومت مرکزی در ممالک مسیحی نشین اسپانیا صورت نمی گرفت بلکه تلاش اسقفها و علما موجب پیشرفت این جنبش بود. این عده توانستند از اعضای خود گروهی را تشکیل دهند که ترجمه آثار عربی را سرلوحه کار خود قرار داده بودند.

مسیحیان نمی توانستند بدون کمک مسلمانان و بهره برداری از ترجمه های ایشان به تالیفات علما و فلاسفه یونانی ست یابند و تا چندین قرن اوضاع بر همین منوال ادامه داشت. جنبش ترجمه در طلیطله در پرتو تلاشها و تشویقهای رایموند اسقف شهر همچنان به پیش می رفت و به همین سبب با وجود مراکز دیگر ترجمه در شهرهای مختلف اسپانیا مثل بارسلون، سگوویا، پامپلونا...، طلیطله همچنان مراکز دیگر ترجمه در شهرهای مختلف اسپانیا به شمار می آمد.

مرحله دوم جنبش ترجمه به نام مدرسه عربی اسپانیا معروف شد و تاسیس و سرپرستی این مدرسه با تلاش سلطان کاستیل صورت گرفت. او می خواست به رهبران طلیطله و اشبیلیه و دیگر شهرهای اسلامی که دانشمندان خود را مورد تفقد قرار می دادند اقتدا کند. معاونان یهودی کاستین سبب شدند تا متون عربی به جای ترجمه به زبان لاتینی، به زبان اسپانیایی ترجمه شود زیرا یهودیان از زبان لاتینی به عنوان مهمترین حربه مسیحیت ناخشنود بودند به همین سبب یهودیان در قرن هفتم هجری خواهان آن بودند که متون قدیمی به زبان اسپانیایی ترجمه شود و هم ایشان بودند که نوشتن کتابهای تاریخی علمی را به زبان رومی متداول کردند. در مدرسه ترجمه بیش از یکصدوشصت مترجم مشغول کار بودند. این عده می توانستند به ترجمه هزار اثر بپردازند. (32)

در میان علمای اسلامی اندلس مشهورترین ادبا ابن زیدون و ابن سهل و مشهورترین فیلسوف ابن رشد بوده اند.

فلاسفه اسپانیا کتابهای فلسفی مختلفی نگاشته اند که همگی نشان از تاثیرپذیری منفی یا متفاوت مؤلفان آن از فلاسفه مسلمان دارد. برای مثال دومینگو گونسالبو متوفی به سال 1182میلادی (578 هجری) کتابی به نام دگرگونیهای جهان Deprocessione Mundi نوشت. وی این کتاب را که از قدیمیترین و مهمترین کتابهای فلسفی مسیحی است، در هفت فصل تدوین کرد و کلمه به کلمه آن را از آثار ارزشمند ابن سینا در فلسفه و ماوراءالطبیعه گرفته است. موضوع بحث تمام این فصول صفات الهی است. کتاب افراد و یگانه گونسالبو از شفای ابوعلی سینا اقتباس شده و کتاب فروع فلسفه او از احصاءالعلوم فارابی تقلید شده است. (33)

بسیاری از دانشمندان و فلاسفه مسلمان در مدارس دارای موقعیتهای برجسته بودند و مترجمان به ترجمه تالیفات ایشان به زبانهای لاتینی و اسپانیایی و عبری می پرداخته اند. ابوالولیدبن رشد از مهمترین دانشمندان اسلامی اندلس بوده است. در قرن سیزدهم کتابهای ابن رشد در طبیعیات و مابعدالطبیعه را به زبان عبری ترجمه کردند.

تاریخ پرماجرای کشورهای اسلامی در طول چهارده قرن حوادث گوناگون و رویدادهای تلخ و شیرین بسیاری را ضبط کرده است ولی کمتر حادثه ای همانند سرنوشت شوم سرزمین زیبای اندلس تکان دهنده و عبرت انگیز می باشد. بی جهت نیست با آن که قرنها از آن تاریخ می گذرد هنوز خاطره سرگذشت اندلس زنده باقی مانده است. در گوشه و کنار شهرهای اسپانیا در میان آن همه جلوه گریهای طبیعت مناظر جالبی به چشم می خورد که در سایر نقاط اروپا دیده نمی شود. این مناظر طبیعی نیستند بلکه ساخته های دست بشرند و هر کدام از آنها 700 تا 1000 سال عمر دارند ولی در عین حال بقدری پرجاذبه و تاثیر گذارند که از همه چیز بیشتر بازدید کنندگان کشور اسپانیا را به خود جلب می کنند. این آثار و عمارتها همانها هستند که از زمان حکومت مسلمین در اسپانیا به یادگار مانده و عظمت و جلال و ابهت تمدن مسلمانان را در خاطره هر بیننده ای زنده می سازد. گرچه تماشای مسجد الحمراء، مسجد قرطبه، عمارت القصر و قصر الحمراء همه کس را مجذوب خود می کند ولی برای مسلمانان جلوه و تاثیری دیگر دارد و خاطره های تلخ و شیرین را زنده می کند. شیرین از این جهت که در لابلای کاشیکاریهای زیبا و سقفهای مقرنس و ایوانهای مرتفع آن آثار یک تمدن خیره کننده و باشکوه دیده می شود. و عظمت و جلال هفت قرن حکومت مسلمین را به یاد می آورد و تلخ از این جهت که بیننده را به یاد انقراض این تمدن بزرگ می اندازد. و به خاطر می آورد که اروپای مسیحی چگونه توانست با نقشه های مرموز و خطرناک جای پای خود را در این سرزمین زیبا باز کند و دست مسلمانان را از آن کوتاه نماید. چگونه توانست جوانان مسلمان را از مسیر دینی خود منحرف کند و سرزمین اندلس را با خون آنان رنگین سازد و بر آن سرزمین مسلط شود. (34)

انتقال فرهنگ اسلامی به میان ملل مسیحی

نخست: قرن ششم و هفتم ه ق مصادف با قرن 12 و13 میلادی از شکوفاترین دوران تمدن اسلامی این سرزمین به شمار می آید. اسپانیاییها پس از فتح کشورشان و در دوران فرمانروایی مسلمانان بر آن سرزمین همچنان بر مسیحیت باقی ماندند ولی با مسلمانان درآمیختند و در کنار زبان خود که به رمانس ح Remanc معروف است، زبان عربی و ادبیات اسلامی را نیز آموختند. به این عده مستعربان Mozarabes می گویند. رمانس لهجه عامیانه ای بود که از زبان لاتینی گرفته شده بود. زبان اسپانیایی شکل تکامل یافته همین زبان است. برخی از این مستعربان اندلس در پرتو مدارای مسلمانان و نیز به دلیل نبوغشان در زبان و ادبیات عرب به مناصب چشمگیری دست یافتند. به همین سبب به معاهدان یا مستعربان معروف شدند یعنی کسانی که از نظر زبان و فرهنگ رنگ عربی پذیرفتند ولی همچنان بر مسیحیت باقی ماندند. مهاجرت این عده از سرزمینهای اسلامی به ممالک مسیحی در شمال همچنان ادامه یافت. در واقع ایشان حلقه ارتباطی میان مسلمانان و مسیحیان به شمار می آمدند. افزایش مهاجرت این عده در قرنهای ششم و هفتم هجری باعث انتقال فرهنگ و تمدن اسلامی به ممالک مسیحی شد و علت این انتقال آشنایی این عده با دو زبان عربی و لاتین جدید بود. (35)

دوم: در خلال جنگهای بسیاری که در شبه جزیره ایبری میان مسلمانان و مسیحیان درمی گرفت افراد زیادی از دو طرف به اسارت درمی آمدند. این اسیران از طبقات مختلف و دارای مشاغل گوناگون بودند. در پاره ای اوقات دو طرف به تبادل اسیران می پرداختند که همین عامل موجب انتقال تمدن اسلامی به ممالک مسیحی می شد.

سوم: مسلمانانی که پس از سقوط سرزمینهای خود به دست مسیحیان همچنان در آن جا باقی ماندند، نیز در انتقال تمدن اسلامی به ممالک مسیحی نقش مهمی ایفا کردند. آنان نیز مانند معاهدان یا مستعربان به پلی می ماندند که تمدن اسلامی با عبور از این پل توانست به ممالک مسیحی در شمال راه یابد. (36)

کتاب اندلس یا تاریخ حکومت مسلمین در اروپا درباره نتایج حاصله از فتح اسپانیا توسط مسلمین چنین می نویسد: (1) «روشن شدن مشعل مدنیت و دانش در اسپانیا به دست مسلمین در زمانی که تمام اروپا اسیر جهل و نادانی و گرفتار جنگ و جدال وحشیانه بود. (2) از میان رفتن حقوق و اختیارات طبقات ممتازه روحانیون و اشراف و آزاد شدن طبقه رنجدیده غلامان و نوکران (3) لغو شدن عوارض و باجهای سنگین که پیشه و هنر و حرفه و فنون را از میان برده و طبقه متوسط را پریشان و مستاصل کرده بود. (4) برقراری اصول مالیاتی عاقلانه و معین که براساس عدل و مساوات قرار داشت (5) بسته شدن قراردادهایی میان مسلمین و بسیاری از شهرهای اسپانیا در ایام حمله و جنگ که عربها پس از فتح هم آنها را کاملا محترم شمردند (6) آزادی مسیحیان که در مورد مراسم دینی خود مورد تعقیب و اذیت و آزار بودند. (37) »

علل سقوط حکومت مسلمین در اندلس

اسپانیا یا سرزمین مسلمین عقده ای بود که دلهای ارباب کلیسا را سخت می آزرد و پرتو نورانی اسلام در دامان اروپای قرون وسطی و تیره بخت چشمان آنان را خیره کرده بود در این موقع به نظر می رسد که اروپای مسیحیت در ظرف مدت کوتاهی تبدیل به یک قاره اسلامی شود. صدای سم اسبهای مسلمین از سلسله جبال پیرنه در آسمان فرانسه می پیچید و در ناقوس کلیساها منعکس می شد و گوش پاپ و سایر رهبران نصرانی را بشدت آزار می داد. شاید همان روزها بود که کلیسا بیدار شد و متوجه خطر گردید و تصمیم گرفت که از هر طریق ممکن، مشروع یا غیر مشروع، از پیشرفت سریع اسلام در اروپا که تنها مرکز نفوذ کلیسا بود جلوگیری کند. (38)

فوری ترین و کوتاه ترین راهی که کلیسا انتخاب کرد این بود که با تمسک به اقدامات نظامی قوای مذهبی و ملی را به همراه قوای دولتی شارلمانی به مقابله با مسلمانان فرستاد و در نتیجه توانست مسلمانان را در کنار رود لوار وادار به عقب نشینی کند و آنها را تا آن طرف جبال پیرنه به عقب براند.

ارتفاعات پیرنه همچون سدی در مقابل نیروهای مسیحی قرار داشت و سنگر طبیعی نیروهای مسلمان به شمار می رفت. پس در آن زمان اصرار بر جنگ بیهوده بود زیرا مسلمین قوی بودند و حملات مهاجمان را بسختی جواب می دادند. مسیحیان باید کار را از داخل شروع می کردند.

زمامداران مسیحی به این نتیجه رسیدند که ابتدا باید حس فداکاری، دینداری و شجاعت را در مسلمانها تضعیف کرد و آن گاه آنها را از پای درآورد. برای رسیدن به این هدف نیاز به این بود که در میان مسلمانان نفوذ کنند، آنها این کار را توسط براق بن عمار افسر خائن مسلمین انجام دادند.

به منظور دست یافتن زمامداران مسیحی به اهداف خود، براق بن عمار سه پیشنهاد ارائه کرد:

1- انتشار آزادانه دین مسیح در بین مسلمانان: این مساله اگر چه موجب نخواهد شد که مسلمانی مسیحی شود و لکن این فایده را خواهد داشت که جوانان مسلمان را لاابالی و متزلزل سازد.

2- دادن امتیاز باز کردن مدارس رایگان: افتتاح مدارس و داخل نمودن مسلمین در آن مدارس با استفاده از آموزگاران مسیحی در میان آنها، جوانان مسلمان را در برابر خود خاضع کرده و با آن روح حق شناسی که مسلمانان برای معلم قائل هستند برای مسیحیان تفوق و امتیازی نسبت به خودشان قائل می شوند.

3- گسترش روابط تجاری: تا در اثر رفت وآمد با مسلمین روحیه دینی آنها تضعیف شود و هم این که شاید بتوان مشروبات الکلی را در بین آنان رواج داد و از این طریق امور کشوری و لشکری مسلمین از هم می پاشد و براحتی می توان تشکل آنان را برهم زد. (39)

زمامداران مسیحی که از روح شجاعت و دلاوری مسلمین سخت بیمناک بودند با این نقشه ها و پیشنهادهای براق بن عمار سخت مسرور گردیدند. فردای آن روز صلحنامه هایی به انضمام آن سه تصمیم نوشتند و برای مالک بن عباد فرستادند. وی که خود را برای جنگ با قوای دشمن آماده می کرد با دریافت این پیشنهادها استانداران خود را احضار و با آنها مشورت کرد و آنان که خصلت راحت طلبی بر وجودشان غلبه یافته بود به جز یک تن بقیه رضایت دادند. با بسته شدن معاهده پای کشیشان و معلمان مسیحی به کشور اسلامی باز شد و برای نخستین بار در کنار رودخانه قرطبه (پایتخت) باغ بزرگی به نام تفریحگاه عمومی احداث کردند و دختران زیبای اروپایی را هر روز در آن جا به گردش درمی آوردند. امرا و بزرگان مملکت و جوانان مسلمان هر روز برای تفریح و تماشای دختران زیبای مسیحی به آن باغ رفت وآمد می کردند و بتدریج در اثر شیوع بی بندوباری و شهوترانی مدارس مسلمین با انحطاط علمی مواجه شد. با افتتاح مدارس مسیحی جوانان مسلمان وارد این مدارس شدند و از طرفی براق بن عمار افسری به نام «شیل » را نزد مالک بن عماد فرمانروای کل اندلس برد و با تهیه مقدماتی مالک را واداشت که در پوشش تعلیمات نظامی او را وارد ارتش مسلمین کند. بالاخره سربازان اسلامی در اثر تماس با مستشاران خارجی (و خضوع در برابر آنان اندک اندک روح سلحشوری و اعتماد به نفس را از دست دادند. (40)

یکی دیگر از قدمهای بزرگی که زمامداران مسیحی در اندلس برای اضمحلال حکومت مسلمین برداشتند قرار دادن مشروبات الکلی رایگان در دسترس جوانان مسلمان بود بصورتی که میخوارگی بین جوانان و دانشجویان اسلامی شیوع یافت. این مساله باعث شد که (1) میخوارگی که در گذشته در بین زمامداران عیاش بصورت پنهانی صورت می گرفت، علنی و عمومی گردید و چون قشرهای فرهنگی و دانشجویان در این عمل پیشقدم بودند لذا این عمل نشانه تجدد به شمار رفت. (2) جوانان بی بندوبار سنن قدیم اجداد خود را به باد تمسخر گرفتند و بدانها نسبت ارتجاع و جهالت دادند (3) مسجد جامع مذهبی در انحصار پیرمردان و پیرزنان درآمد و جوانان با مسجد و نماز بیگانه شدند (4) لباس ساده خود را که نشانه صبر و تحمل و کار و فعالیت و کوشش بود کنار گذاشتند و لباسهای پرزرق و برق اروپاییان را به تن کردند (5) دختران زیبا و طناز اروپایی که در همه جا مامور دلربایی از جوانان مسلمان شده بودند با دقت هر چه بیشتر ماموریت خود را انجام می دادند و در نتیجه جوانان مسلمان تا نیمه های شب در گوشه های میخانه هایی که میعادگاه دختران اروپایی بود به سر می بردند (6) خوشگذرانی و تجمل پرستی باعث شد که درآمدهای مشروع جوابگوی زندگی تازه نباشد. لذا عمال دولتی شروع به اخاذی و ارتشا و اختلاس نمودند. طبقات زحمتکش و تولید کننده و کشاورز و صنعتگر مجبور شد برای تامین هوسهای طبقات ممتاز بیشتر زحمت بکشند و دسترنج خود را در اختیار این طبقات بگذارند. (41) (7) یکی از علل سست شدن بنیان حکومت مسلمین در اسپانیا آلوده شدن مسؤولان و ماموران دولت به عیاشی و شهوترانی بود. از نمونه های آن متمایل شدن معتصم بن صادح استاندار المریا (یکی از استانهای اندلس) به دخترکی نصرانی بود که می خواست با تهدید او را از پدرش برباید آن دختر به جندل بن حمود استاندار اشبیلیه (سویل) پناهنده شد. از مدتها قبل از طرف زمامداران مسیحی به جندل وعده فرمانروایی کل اسپانیا در صورت همکاری با آنها داده شده بود). در نتیجه جنگ بین دو استاندار اسلامی درگرفت. جندل بن حمود از زمامداران مسیحی کمک نظامی خواست و آنها که دنبال چنین فرصتی می گشتند نیروهای نظامی خود را اعزام کردند. بدین وسیله جندل بن حمود بر معتصم غلبه کرد و او را کشت. از این پس اقدام به برادرکشی و سکوت امرای مسلمین در برابر آن، کار خود را کرد و روح سلحشوری و شهامت و تعصب و حفظ دین و ناموس کشور از میان مسلمین رخت بربست. وقت آن رسیده بود که مسیحیان به آروزی دیرینه خود یعنی تصرف کشور اسلامی اندلس و اخراج مسلمین از آنجا را جامه عمل بپوشانند. (42) (8) خیانت والیان مسلمان: روز چهارم جمادی الثانی 486 هجری به حصین بن جعفر استاندار نیرومند اسلامی و فرمانده لشکر والانس یکی از استانهای بزرگ اندلس اطلاع رسید که نخست وزیر مسلمین عدی بن عبدالعزیز مشهور به ابن ذی النون قراردادی محرمانه علیه مسلمین و مملکت خود با مسیحیان منعقد کرده که قلعه های والانس را تسلیم آنان کند. قبل از آن که حصین بن جعفر بتواند دست به اقدامی بزند ابن ذی النون خائن قلعه را تسلیم مسیحیان کرد. سربازان مسیحی وارد شهر شدند و آن جا را غارت کردند و مرتکب جنایاتی شنیع شدند. به گفته مورخان لشکر مسیحیان در آن هنگام سیزده هزار نفر بود که مردم مسلمان را به جرم دفاع از ناموس خود بخاک و خون کشیدند و سی هزار نفر مسلمان از مرد و زن را به جرم نپذیرفتن دین مسیح از دم شمشیر گذراندند.

«ایلدفولنس » زمامدار بزرگ مسیحیان به محض ورود به شهر والانس دستور داد ابن ذی النون را آتش زدند تا مبادا به آنها هم خیانت کند. همچنین براق بن عمار افسر خیانتکار و جندل بن حمود استاندار خائن اشبیلیه را که با مسیحیان همکاری کرده و به اسلام و مسلمین خیانت کرده بودند از میان بردند. مالک بن عباد فرمانروای کل اندلس که در قرطبه مستقر بود چون یاران خود را از دست داده بود به سرقسطه فرار کرد و در آنجا تا آخر عمر با ذلت به سر برد. «ایلدفولنس » زمامدار بزرگ مسیحی بدون هیچ مانعی وارد قصر پادشاهی قرطبه شد و کاخها و پنجاه تن از دختران زیبای زمامداران اسلامی را بین سران سپاه خود تقسیم کرد. مسجد قرطبه را با خاک یکسان کرد و محل آن را مرکز فحشا و فسق و فجور قرار داد. کتابخانه اسلامی قرطبه را که مشتمل بر 80 هزار جلد کتاب بود آتش زد و چهار هزار نفر از ساکنان قرطبه را به قتل رساند. (43)

از دیگر علت های سقوط حکومت مسلمین در اسپانیا کم توجهی و یا حتی بی توجهی مسلمانان به بقایای مقاومتهایی بود که از سوی مسیحیان صورت می گرفت. همچنین شکاف میان صفوف مسلمانان را علت دیگر شکست مسلمانان می توان به شمار آورد که در پی آن دولتهای کوچک مسیحی در اندلس به وجود آمد و با استفاده از ضعف و تفرقه میان مسلمانان به بسط قدرت خویش ادامه دادند. از اواخر قرن دهم میلادی کم کم والیان مسلمان شهرهای اسپانیا سر از اطاعت خلیفه پیچیدند و دم از استقلال زدند. در قرن یازدهم این مدعیان بتدریج قدرت گرفتند و رسما مستقل شدند. حکومت این والیان بعدها به حکومت طایفه ها مشهور شد ولی با وجود تنوع و پراکندگی این نوع حکومتها باز هم مرکز ثقل فرمانروایی مسلمانان در اسپانیا و آندلس قرار داشت. در این ایالت جامعه عرب تسلط کامل بر سایر نژادها داشت در حالی که در نقاط شمالی یا به قول اعراب سرحدات فوقانی که با ممالک مسیحی همجوار بود مسلمین در اقلیت قرار داشتند. در میان حکومتهای طایفه ای از همه مهمتر حکومت سویل بود که حاکم آن المعتضد نام داشت که قدرت را از ست خلیفه گرفته بود و او فقط صورت تشریفاتی داشت. المعتضد با کفایت تمام همه حکام ایالات اسپانیا را مطیع و دست نشانده خود کرده بود. در این دوره بحرانی مسند فرمانروایی اسلام را یک بار دیگر به مرتبه بلندی رسانید ولی متاسفانه بعد از او خلافت به دست فردی نالایق افتاد. در دوره این خلیفه منطقه متصرفی مسلمانان به شهر قرطبه و حومه آن محدود شد. گذشته از طایفه نشین سویل (اشبیلیه) طایفه ها از لحاظ کمیت و کیفیت متغیر بودند. در زمانی تعداد آنها به بیست وسه رسید. فرمانروایان این مناطق همواره با یکدیگر در زدوخورد بودند و هر یک سعی داشتند بر دیگری فایق آیند و منطقه او را متصرف شوند وحکومت او را براندازند و متصرفات خویش را توسعه دهند. (44)

مسیحیان که در اطراف به کمین نشسته بودند به یورشهای خود به این سرزمین ادامه دادند و پس از نبردهای خونین بر آن مسلط شدند اما بقایای مسلمانان تا یک قرن ونیم بعد به موجودیت خویش در مناطق کوهستانی و دور افتاده ادامه دادند. قرنهای دهم و یازدهم میلادی شاهد قیامهای اسلامی متعددی بود که با کمال بیرحمی از سوی دادگاههای تفتیش عقاید سرکوب شدند. کشمکش میان مسلمانان و مسیحیان با خروج مسلمانان از اندلس پایان نپذیرفت بلکه اندکی بعد به بلاد اسلامی در آن سوی دریای مدیترانه، تونس، الجزایر و مغرب تغییر مکان داد و اسپانیاییها و پرتغالیها مناطقی مانند سبته و ملیله تونس را به اشغال خود درآوردند. (45)

زمانی که مسلمانان روزبروز در اسپانیا از طرف نیروهای مسیحی در تنگنای بیشتری قرار می گرفتند و عرصه بر آنها تنگتر می شد در خارج از حوزه اسپانیا تحرکاتی برای نجات مسلمین صورت می گرفت از جمله این تحرکات پشتیبانی قوم المراوید از اعراب مسلمان در اسپانیا است که به حمایت از مسلمانان اسپانیا و جلوگیری از سقوط آنها به اسپانیا حمله کرد. المراوید در اصل از قبایل جنوب صحرای افریقا بود که قبل از استیلای اسلام مسیحی بودند. دارای طبیعتی خشن و مقاومت جسمانی زیاد بودند چون در منتهاالیه بیابانهای سوزان افریقای مرکزی و حدود سنگال و نیجریه زندگی می کردند پس از تغییر مذهب همان تعصبی را که قبلا درباره مذهب مسیح داشتند در مورد دین اسلام به کار می بردند و چون همکیشان خود در شمال افریقا و اسپانیا را در شرف انحطاط و اضمحلال دیدند، تصمیم گرفتند به کمک آنها بشتابند. المراوید پس از تسخیر مراکش و الجزیره مهیا شدند که هدف مقدس خویش را دنبال کنند در حالی که هر روز از آن سوی جبل الطارق اخبار ناگواری درباره شکست و آزار مسلمانان به گوش می رسید بالاخره امیر یوسف المراوید تصمیم گرفت از تنگه جبل الطارق بگذرد، در آن سوی تنگه با سپاهیان آلفونس روبرو شد. در همان ساعات نخستین جنگ، شکست حیرت آوری نصیب لشکریان مسیحی گردید. طرز مبارزه سپاهیان المراوید بی سابقه بود. در حالی که سوارکاران مسیحی عادت به جنگهای تن به تن داشتند، آفریقاییها دسته دسته و با صفوف فشرده حمله ور می شدند. یکی از حرکتهای گارد سیاه پوست سنگالی مقاومت اردوگاه فرماندهی مسیحیان را درهم شکست. پس از خاتمه جنگ لشکریان مسلمان به شکرانه پیروزی به دعا و نماز پرداختند. چنان که خواهد آمد المراوید به سرکوبی مسیحیان اکتفا کرد، و در قلع و قمع کامل آنان پافشاری نکرد. دلیل این امر آن بود که عناصری دیگر یعنی حکومتهای طایفه ای توجه آنان را به خود معطوف داشتند. توضیح آن که حکمرانان طایفه وقتی دیدند که هدف المراوید از هجوم به لشکریان مسیحی تنها کمک نبوده بلکه هدف فرمانروایی را نیز دنبال می کرده اند مقاومت کردند در حالی که جامعه مسلمانان اسپانیا با المراوید موافق بودند. امیر یوسف المراوید شهرهای غرناطه، مالاگا، سویل (اشبیلیه) را تسخیر کرد. حیطه تصرفات المراوید در اسپانیا روزبروز وسیعتر می شد اما دیری نپایید که تحرکات المراوید با رکود مواجه شد که از جمله عوامل مؤثر در آن عبارت است از:

1- خستگی و تلفات زیاد ناشی از جنگهای متوالی در میانه سالهای 1110 تا 1125 میلادی.

2- اختلافات متعدد با حکمرانان داخلی.

3- وقایع ناگوار داخلی و تنشهایی که در شمال افریقا رخ می داد، خاندان المراوید را از پایگاه مرکزی خود یعنی صحرای افریقا دور کرد و به این ترتیب آنان مجبور بودند نیمی از توجه خود را به شبه جزیره ایبری و نیم دیگر را به افریقا معطوف دارند. (46)

قسمت اعظم تاریخ اسپانیا شرح مبارزات طولانی ساکنان اصلی (مسیحیان) آن برای دست یافتن برخاک آبا و اجدادی خویش بوده که قرنها در تصرف و اشغال اعراب مسلمان قرار گرفته بود گو اینکه سرزمینهای تحت تسلط سلاطین ویزیگوتها هیچ گاه تماما به دست مسلمین اشغال نشد و نقاط شمالی شبه جزیره ایبری در تصرف اقوام مسیحی باقی ماند به گونه ای که مسلمانها در آن مناطق در اقلیت به سر می بردند. معتقدات عمیق مذهبی ساکنان مناطق شمالی شبه جزیره ایبری آنها را همواره بر آن داشت تا حکومتهایی مستقل، هر چند نیمه جان، برپا سازند. استیلای مجدد اقوام مسیحی با توسعه این حکومتهای کوچک شروع شد. در حقیقت از همان ابتدای استیلای عرب نوعی جهاد مذهبی مستمر که قریب هفت قرن به طول انجامید شروع شد. از طرف مسلمین هر چند یک بار فعالیتهایی بوقوع پیوست (از جمله اقدامات المراوید) و برای برطرف ساختن خطر مسیحیان حملاتی شد ولی روی هم رفته بعد از سال هزار میلادی بتدریج و بطور مداوم اعراب به عقب نشینی پرداختند.

فردیناند سوم پادشاه کاستیل در سال 1243 شهر مورسیا، در 1248 شهر سویل (اشبیلیه) و کمی دیرتر سرتاسر اندلس را به تصرف خود درآورد. فقط غرناطه مدتی در اختیار مسلمانان قرار گفت و فراریان و جنگزدگان سایر نقاط اندلس را در خود پذیرا گردید. آخرین سلطان مسلمان اندلس برای جلوگیری از ویران شدن غرناطه آن شهر زیبا را بدون مقاومت به فردیناند و ایزابل پادشاه و ملکه کاتولیک اسپانیا واگذار کرد و شخصا با جمعی از همراهان وفادار در ارتفاعات موضع گرفت. جامعه مسلمان اندلس که حیات پرحادثه و پرفراز و نشیب خود را در سال 711 میلادی (92 هجری) با عبور سردار خود طارق بن زیاد از تنگه جبل الطارق آغاز نموده بود پس از هشت قرن حیات در سال 1492 میلادی حکومت مسلمین شکست خورد اما مسلمانان از این زمان (سال 1492) تا سال 1609 در اسپانیا به صورت غیررسمی حضور داشته اند که در سال 1609 دستور اخراج آنها از اسپانیا توسط پادشاه اسپانیا صادر شد و مسلمین این سرزمین را ترک کردند. (47) درباره تاریخچه اسپانیا و نحوه ورود مسلمین به این سرزمین و علل سقوط حکومت مسلمین مطالبی را به اختصار بیان کرده ایم. اکنون می خواهیم وضعیت کنونی مسلمین اسپانیا را بررسی کنیم:

وضعیت کنونی مسلمین اسپانیا

خورشید اسلام از روزگاران پیش بر اسپانیا پرتو افکنده بود. آن گاه که اروپا در تاریکیهای قرون وسطایی دست و پا می زد اسلام به اندلس پا نهاد و از آن کشوری متمدن و پیشرو ساخت ولی پس از مدت زمانی مسلمانان بر اثر توطئه های وحشیانه صلیبیان از آن سرزمین رانده شدند. اما امروزه اسپانیا دین اسلام را به عنوان یکی از ادیان رسمی کشور به رسمیت شناخته است. مرکز اسلامی اسپانیا بخشهایی را در «مادرید»، «بارسلون »، «گرانادا» زیر پوشش خود دارد این مرکز همچنین مدرسه ای اسلامی را در گرانادا تحت نظارت گرفته است. مرکز یاد شده کارهای تبلیغاتی، انتشاراتی و ترجمه کتابهای اسلامی به زبان اسپانیولی را به عهده دارد. پخش فیلمهایی درباره اسلام و فرستادن سخنرانان و مبلغان اسلامی به مراکز علمی و دانشگاهی از جمله اقدامات این مؤسسه است. (48)

در سال 1971 میلادی حدود 90000 مسلمان در اسپانیا زندگی می کردند که از این عده حدود 13000 نفر شهروند اسپانیایی بودند. در سال 1982 تعداد مسلمانان به 120000 نفر رسید یعنی 3/0% کل جمعیت اسپانیا. بیشترین این جمعیت کارگران خارجی بودند (49) که عمدتا از شمال افریقا بخصوص مراکش به این کشور مهاجرت کرده اند. ضدیت دولت اسپانیا با جامعه مسلمان در قرن شانزدهم میلادی که عملا منجر به نابودی اجتماع مسلمین گردید تا سال 1967 میلادی ادامه داشت اما پس از آن برای اولین بار مذهب در آن دیار مورد تایید قرار گرفت. آزادی کامل مذهب پس از مرگ ژنرال فرانکو اعلام شد اما قبل از آن قرنها اطلاعات نادرست و گمراه کننده کلیسای کاتولیک اسپانیا علیه اسلام بر روی مردم آثار نامطلوب برجای گذاشته بود به گونه ای که عده کثیری از مسلمانان از ترس آزار، اعتقادات مذهبی خود را پنهان نگاه می داشتند.

از سال 1980 گرایش به اسلام در ناحیه اندلس فزونی گرفت. مهمترین نهادهای اسلامی عبارتند از جامعه اسلامی اندلس همراه شعبه هایش در سویل، گرانادا، مالاگا. در حال حاضر شمار مراکز مذهبی مسلمانان در اسپانیا به 300 می رسد که عمدتا به منظور انجام فرایض مذهبی تشکیل شده اند. آمار مسلمانان در این کشور امروزه به 200000 نفر می رسد که این افزایش نسبت به سال 1982 به دلیل مهاجرت مسلمانان از شمال افریقا است. (50) جمعیت کل کشور اسپانیا در سال 1988، 9/37 میلیون نفر بوده است. (51)

جمعیت اسلامی و جامعه مسلمانان مراکش عمده ترین گروههای جامعه مسلمانان اسپانیا را تشکیل می دهند که از طرف دولت به رسمیت شناخته شده اند. سفارتخانه های اسلامی در نظر دارند در مادرید در زمین اهدایی شهرداری این شهر مسجدی بنا کنند. اتحادیه مجامع دانشجویان مسلمان که غالبا دانشجویان خارجی را جذب می کنند، در مادرید دفتر مرکزی و در شهرهای مهم اسپانیا شعبه دارند. (52)

در عصر حاضر حضور اسلام در اشبیلیه Sevilla مرکز استان اندلوسیا به پیدایش برخی از فرقه های کوچک که دارای عقاید و آراء مختلفی هستند منحصر شده که اکثر اعضای آن را مسلمانان اسپانیا تشکیل می دهند و بقیه آنان نیز جزو مسلمانان مهاجر از کشورهای عرب و غیره است. یکی از مجموعه های فعال و بارز در این شهر (اشبیلیه) تشکیلات «جمعیت اسلامی » است. گرچه اعضای آن در مسائل فقهی اختلاف نظر دارند و در میان آنها مذاهب مالکی سلفی و شیعه وجود دارد اما به شعار و عنوان واحدی نظر دارند و مجله کوچکی با عنوان «بسم الله » منتشر می کنند، که حاوی عقاید و نظرهای مختلف اعضای جمعیت است. (53) تحرکات و فعالیتهای جدید اشبیلیه در راستای آزادیهایی بود که بعد از مرگ ژنرال فرانکو پدید آمد. زیرا بعد از مرگ وی ملت اسپانیا تمام قید و بندها را شکست و جوانان و پیران علیه کلیسای آن کشور و ارزشهای حاکم شوریدند و هر منطقه خواستار بازگشت به ملیت و ریشه های اصلی خویش شد که سرسخت ترین آنها جنبشهای باسک و کاتلان بود. در پی این حرکتها نظامی روی کار آمد که ملیتها را به رسمیت شناخت و به آنان خودمختاری و حق حکومت محلی داد. ملت اندلس نیز به حرکت درآمد و اشبیلیه را به عنوان پایتخت خود انتخاب کرد ولی این حرکت شامل تمام اندلس نشد و فقط مناطق جنوبی آن سرزمین را دربرگرفت در چنین شرایطی اسلام در اسپانیا تجدید حیات یافت و غربیها به عنوان دینی که قادر است تسلط غرب را تهدید کند به آن توجه کردند. (54)

گرانادا به عنوان آخرین نگین انگشتری حضور هشتصد ساله اسلام می درخشد. در اوایل سالهای دهه هشتاد افرادی که اسلام آورده بودند به شهر سمبلیک گرانادا (الحمراء) بازگشتند تا عظمت اسلام را در این کاخ عظیم بازیابند. شاید بهتر باشد بگوییم آنها که دوباره به اسلام روی آوردند در این مکان مسکن گزیدند. قصر آخرین سلسله مسلمانان در اسپانیا زیر نور ماه جلوه خاصی به خود گرفته است در این جا اسلام به آرامی در حال رجعت است. در گوشه های این شهر و در محله های مختلف اندلس یا دیگر نقاط اسپانیا گروههای کوچک مسلمان گرد هم جمع می شوند و با صفای خاص به انجام فرایض خویش می پردازند. زندگی شیعیان در شهر کوردوبا چشمگیر است این افراد بیشتر سیاست و دنیای جدید را قبول دارند و با مسائل روز درگیر هستند. اینها افراد آرامتری هستند که به ایران گرایش دارند برای ایشان حقیقت در وجود امام خمینی قدس سره و تنها در مسیر او یافت می شود. در منزل شیعیان کوردوبار پس از سادگی اولین چیزی که توجه را جلب می کند عکس امام خمینی(قدس سره) است. امروزه در بعضی از محلات این شهر مراسم مذهبی در مساجد مسلمانان آزادانه انجام می شود و از طرف ساکنان مسیحی این محلات پخش اذان و انجام مراسم مذهبی مسلمانان امری پذیرفته شده است. شهر سئوتا حالت دیگر دارد این جا مسلمانان و مسیحیان در کنار هم زندگی مسالمت آمیزی دارند. مسلمانان این شهرها معمولا به سرامیک سازی مشغولند، کاری که سالیان قبل اجدادشان به آن اشتغال داشته اند. یکی دیگر از کارهای مسلمانان آموختن زبان عربی و دروس اسلامی است، ترجمه احادیث پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله از جمله کارهای بسیار متداول این مسلمانان است.

آنچه در این سرزمین مشهود است شوق بازگشت به هستی سابق است. جوانان جستجوگر تمام راهها را پیموده اند و پس از طی کردن مسافتی طولانی به مقصدی تازه رسیده اند. اکنون تنها در پایتخت فعلی اسپانیا (مادرید) سازمانها و ارگانهای اسلامی بسیاری فعالیت دارند. یکی از سازمانهای فعال مسلمانان جامعه فرهنگی اسلام امام علی علیه السلام یا مرکز اسلامی شیعیان «سویا» است. این سازمانها با کمترین امکانات مادی در جهت قیام اسلامی تلاش چشمگیر دارند، در حالی که نه تنها از طرف دولت ایران بلکه از سوی هیچ مرکز دیگری حمایت نمی شوند ولی کماکان به درج مقالات مفید درباره مسایل اسلامی و سیاسی و ترجمه های ارزشمندی از آثار اسلام شناسان ایرانی چون استاد شهید مطهری، استاد علامه طباطبایی وخطابه های جاودانه امام خمینی قدس سره رسالت قلم خود را حفظ کرده به پیش می روند. (55)

در مورد علل اهمیت یافتن مجدد اسلام در کشور اسپانیا مطالبی را از کتاب اقلیتهای مسلمان در جهان نقل می کنیم:

«1- مخالفت جوانان اسپانیا با کلیسای آن کشور به دلیل ارتباط آن با حکومت فرانکو و پشتیبانی از سرمایه داران حاکم و بی اعتنایی آنها نسبت به آرمانهای انسانی بویژه فقرا و نیازمندان و سوء مدیریت آن در روشهای مربوط به آموزش مسیحیت به کودکان و جوانان که شامل عقاید و فلسفه های پیچیده و غامض بویژه مسائل تثلیث و پائیسم بوده است.

2- رفت و آمد جوانان به کشورهای مختلف اسلامی و برقراری تماس با مسلمانان و وقوف آنان بر حقیقت و زندگی اسلامی.

3- به ظهور رسیدن قدرت مالی و نفتی کشورهای اسلامی بویژه پس از پیروزی در جنگ رمضان. (56)

4- تاثیرپذیری برخی از جوانان اسپانیایی از روی آوردن برخی از غربیها بویژه انگلیسها و آمریکاییها به آیین مقدس اسلام.

5- رشد روحیه ملی مردم اندلس که مورد نفرت اهالی شمالی اسپانیا قرار گرفته بودند و آنان را به نفاق و تنبلی متهم می کردند.

6- گسترش اطلاعات فرهنگی جوانان اسپانیا و آشنا شدن آنان به زبانهای مختلف اروپا.

7- مهاجرت دانشجویان و کارگران مسلمان به صورت انبوه به اسپانیا و عبور کارگران مراکشی از آن کشور به سوی اروپا که باعث آشنا شدن مردم اسپانیا با آنان و بسیاری از فضایل اسلامی می شود.

8- فعالیت برخی از مبلغان مسلمان و تبیین مسائل و احکام اسلامی در این کشور (57)

پی نوشتها و مآخذ

1- شاملویی، حبیب الله، جغرافیای کامل جهان، تهران، مروی، نوبت ششم،1363ش، ص 640.

3- EDITINOS LA O؛ECOUVERTE, L؛ETAT DUMONDE 1990, P.164.

3- قالیباف، محمد، «مسلمانان اسپانیا»، روزنامه همشهری، 30/10/71، شماره 21.

4- کتانی، علی، اقلیتهای مسلمان در جهان امروز، ترجمه حسین آریا، تهران، امیرکبیر، 1361.

5- جغرافیای کامل جهان، ص 640.

6- «اندلس جای پای اسلام در اروپا»، مجله دانستنیها، سال هفتم، شماره مسلسل 153، ص 6-5-4.

7- همان ماخذ.

8- آیتی، محمد ابراهیم، اندلس یا تاریخ حکومت مسلمین در اروپا، دانشگاه تهران،1363، ص 8-7.

9- قبل از عبور نیروهای مسلمان و ورود به کشور اسپانیا این تنگه به نام ستونهای هرکول شهرت داشت.

10- جغرافیای کامل جهان، ص 647.

11- همان ماخذ.

12- اندلس یا تاریخ حکومت مسلمین در اروپا،13-12.

13- البته در بعضی از کتابها نیروهای مسلمان را هنگام ورود به اسپانیا 7000 نفر تخمین زده اند.

14- اندلس یا تاریخ حکومت مسلمین در اروپا.

15- کالمت، تاریخ اسپانیا، ترجمه امیر معزی، تهران، آشنا، 1368، ص 519.

16- اندلس یا تاریخ حکومت مسلمین در اروپا، ص 13.

17- همان ماخذ، ص 16-14.

18- همان ماخذ، ص 16-15.

19- رک: ماخذ شماره 6.

20- اندلس یا تاریخ حکومت مسلمین در اروپا، ص 16.

21- همان ماخذ، 30/10/71، شماره 21.

22- رک: ماخذ شماره 6.

23- «شگفتی اروپا از تمدن اسلام در اروپا»، مجله جوانان، 28/2/71، شماره 1277.

24- سعیدی رضوانی، عباس، بینش اسلامی و پدیده های جغرافیایی، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1368، ص 91.

25- رک: ماخذ شماره 6.

26- همان ماخذ.

27- سعیدیان، عبدالحسین، کشورهای جهان، چاپ اول، تهران، علم و زندگی، 1365، ص 165.

28- حطیط العاملی، حسن، «گذری به پیشینه اسلامی اشبیلیه و طلیطله »، ترجمه سعید رادرحیمی، مشکوة شماره 41، زمستان 72، ص 126.

29- رک: ماخذ شماره 6.

30- تاریخ اسپانیا، ص 103.

31- هشام، ابورمیله، «اسپانیا و تمدن اسلامی »، ترجمه حمیدرضا آژیر، مشکوة، شماره 14، بهار1366، ص 60-57.

32- رک: ماخذ شماره 6.

33- رک: ماخذ شماره 31.

34- شریعتی، محمدرضا، «علل سقوط حکومت مسلمین در اروپا»، مجله درسهایی از مکتب اسلام، سال 18، شماره مسلسل 205.

35- رک: ماخذ شماره 31.

36- همان ماخذ.

37- اندلس یا تاریخ حکومت مسلمین در اروپا، ص 18-17.

38- رک: ماخذ شماره 34.

39- همان ماخذ، شماره مسلسل 205.

40- همان ماخذ، شماره مسلسل 205.

41- رک: ماخذ شماره 34، شماره مسلسل 208.

42- همان ماخذ، شماره مسلسل 208.

43- همان ماخذ.

44- تاریخ اسپانیا، ص 87-86.

45- اقلیتهای مسلمان در جهان، ص 142.

46- تاریخ اسپانیا، ص 94-91.

47- اقلیتهای مسلمان در جهان، ص 37.

48- روزنامه کیهان، ترجمه عبدالهادی فقهی زاده، شماره 24211،27/3/70.

49- اقلیتهای مسلمان در جهان، ص 69-68.

50- «مسلمانان اسپانیا»، روزنامه همشهری، شماره 21، 30/10/71.

. 51-EDITIONS LA D؛ECOUVERTH L؛ETAT DU MONDE 1990 P. 164

52- اقلیتهای مسلمان در جهان.

53- رک: ماخذ شماره 28، شماره مسلسل ص 124.

54- اقلیتهای مسلمان در جهان، ص 142.

55- مالووانی، ایزابل، «شوق بازگشت به اسلام در اسپانیا، ترجمه نجمه شبیری، کیهان فرهنگی، شماره 4، 12/4/71.

56- جنگ رمضان یا جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل در سال 1967 بین کشورهای عربی و اسرائیل اتفاق افتاد.

57- اقلیتهای مسلمان در جهان، ص 69-68.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان