کمند همت ما را فرار نتوان کرد همای قدرت ما را شکار نتوان کرد چنین که لشکر توفیق می رسد از راه ستیزه با مدد کردگار نتوان کرد به صلح دشمن دون اعتماد جایز نیست به این معاهده هیچ افتخار نتوان کرد هنوز زخم سلاحش به سینه ها پیداست به دل عداوت او استتار نتوان کرد زبس که مکر و فریب و دروغ بسیار است صفا و صدق و وفا اختیار نتوان کرد چه حاجت است به لطف رقیب وصحبت او؟ نگاه بر کرم نابکار نتوان کرد مباش غره به پیروزی دو روزه حریف که تکیه بر ظفر روزگار نتوان کرد مکوش در پی نابودی حکومت عشق که اقتدار محبت مهار نتوان کرد به یمن یاری یزدان به جبهه های نبرد سپاهیان خدا را شمار نتوان کرد فتادگان ذلیلید از سمند غرور پیادگان شما را سوار نتوان کرد اگر چه «ساحل » دریای فتح مطلوبست نهنگ بحر خطر را فرار نتوان کرد «به مناسبت سازش رسوای غزه - اریحا»