تحقیق؛ اولویتها چالشها(۱)

برادر بزرگوارم جناب حجة الاسلام و المسلمین حاج آقای الهی خراسانی مطالبی فرمودند که امیدوارم تأثیر آنها در من، تأثیر روشها و ارزشها باشد نه توصیفهای شخصی؛ چون خودم را شایسته آنها نمی دانم، ولی وقتی صحبت از تواضع و یا جدّیت می شود، ارزشهای والایی هستند که همه دوست دارند آراسته به آنها باشند.

برادر بزرگوارم جناب حجة الاسلام و المسلمین حاج آقای الهی خراسانی مطالبی فرمودند که امیدوارم تأثیر آنها در من، تأثیر روشها و ارزشها باشد نه توصیفهای شخصی؛ چون خودم را شایسته آنها نمی دانم، ولی وقتی صحبت از تواضع و یا جدّیت می شود، ارزشهای والایی هستند که همه دوست دارند آراسته به آنها باشند.

یکی از نعمتهایی که همیشه خود را مدیون آن می دانم و خدا را شکر می گویم، اقامت سیزده ساله در جوار بارگاه ملکوتی حضرت رضا علیه السلام و حوزه علمیه مشهد می باشد (از سال 1350 تا 1363). عنایات حضرت و دعاهای پیرمردی خالص در راه علم و تقوا همچون مرحوم جدّ بزرگوارم رضوان اللّه علیه که کم و بیش دوستان از نزدیک یا دور با ایشان آشنایی داشتند، از توفیقات من بوده است.

به هر حال، قبل از پرداختن به اصل بحث، به عنوان مقدمه، اشاره ای کوتاه به بخشی از فعالیتهایی که در خارج از کشور داریم، سودمند است.

تبیین اسلام راستین در اروپا به قدری ضرورت دارد که شاید تأسیس مدرسه عالی حسینی توسط مرحوم آیة اللّه العظمی میلانی در سال 1350، از عوامل و جرقّه های نخستین آن بود. در این هفده سال (66 تا الآن 83) موفّق شدیم یک مدرسه ابتدایی و یک دبیرستان پسرانه و دخترانه در انگلستان تأسیس کنیم که به اعتراف آموزش و پرورش آن کشور در دو سال اخیر، از بهترین مدرسه های خصوصی بوده است.

بد نیست این داستان را هم بشنوید که یک روز یک مرد مسیحی دو تا از فرزندانش را برای ثبت نام به مدرسه ما آورد؛ به او گفتم: می دانید که این مدرسه اسلامی است؟ گفت: آری؛ گفتم: می دانید که ما در اینجا به بچه ها قرآن و آداب اسلامی آموزش می دهیم؟ گفت: آری؛ از او پرسیدم: چرا این مدرسه را انتخاب کردی؟ جواب داد: چون در تربیت اسلامی، فرزندان را به گونه ای پرورش می دهند که بتوانند از بی بند و باری فاصله بگیرند؛ مهم نیست که فرزندم قرآن یا انجیل بخواند، بلکه دوست دارم درست تربیت بشود. این امر موجب شد آن دو فرزند به تدریج به اسلام و تشیّع گرایش پیدا کنند و بعد هم پدر مسلمان شد و در ادامه، تعدادی از بستگان آنها هم در این چند سال به اسلام علاقه مند شدند و پرسشهایی در مورد اسلام مطرح می کردند.

این نکته را هم خدمت دوستان بگویم، کسانی که از دیگر ادیان و عقاید به اسلام گرایش پیدا می کنند، از مسلمان زاده ها به آداب اسلامی (از جمله رعایت حجاب و عفت اسلامی)، پایبندتر هستند. روزی با یک دختر خانم اهل مکزیک که تازه مسلمان شده بود، روبه رو شدم که در هنگام سخنرانی من اشکهای او جاری بود؛ می گفت پدر بزرگ من کاتولیک است و در مکزیک در 82 سالگی به سبب بیماری در بیمارستانی بستری است. دیروز که با تلفن با او صحبت می کردم، به مادرم گفتم دستت را روی سینه اش بگذار و من چیزی می خوانم با من بخوان؛ من همین آیه «اَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» را که شما گفتید، خواندم؛ بعد از چهار ساعت دکترها گفتند چه تحوّلی در این بیمار رخ داده که هفتاد درصد بیماری او بهبود پیدا کرده است!

ما باید به این مسئله بیندیشیم که چگونه می توانیم از این سرمایه های بزرگ بهره برداری کنیم.

من یک نکته مهم را برای شما بگویم که ما از فضای باز سیاسی که از اصول و مسائل اساسی زندگی آنهاست، بیشترین استفاده را می بریم؛ مثلاً برای دو سال یک ماهواره اجاره کرده بودیم و از آنجا برای تمام اروپا و آفریقا برنامه پخش می کردیم. این جریان تأثیرات بسیار داشت و هنوز هم درخواستهای زیادی برای پخش مجدّد ارسال می شود، ولی فعلاً به دلیل مشکلات مالی متوقف شده است.

اولویتها و چالشها در پژوهش و تحقیق

یکی از زمینه هایی که دوستان عزیز در آن کار کرده اند، مسئله تحقیق در متون قدیم است که بحث می شود مثلاً فلان جمله در نسخه اصل موجود بوده یا نه. از مسائل مهم در تحقیق این است تا جایی که امکان دارد باید به دنبال منابع اصیل و نسخه های اصل برویم. گاهی دیده شده که به یک یا دو نسخه اکتفا می شود که با زمان مؤلّف فاصله دوری دارد؛ مثلاً اگر قرار شد در اصول کافی تحقیق کنیم، باید به نسخه ای که به خط یکی از شاگردان مرحوم کلینی نوشته شده و ایشان خودش مقابله و تأیید کرده مراجعه کنیم که در کتابخانه راجا در محمودآباد هند بوده و از آنجا به کربلا منتقل شده و مرحوم آیة اللّه میلانی هم این نسخه را دیده بودند و بعد هم به مکتبة الآثار در بغداد برده شد.

اکتفا کردن به یک نسخه اصلی که مثلاً در کتابخانه آستان قدس موجود است برای یک محقّق کافی نیست.

خوب است یادآور شویم از جمله مواردی که برای دوستان بنیاد مفید است اینکه در ایرلند در شهر دوبلین کتابخانه ای وجود دارد به نام چِسْتِر بیتی که مجموعه مخطوطات در آنجا نگهداری می شود. بعضی از نسخه های خطی خیلی مهم در آنجا هست که گاهی مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث قم، از ما می خواهند نسخه ای از کتاب مورد نظر را برای آنها بفرستیم. چون اگر یک مؤسسه علمی، نسخه ای را درخواست بکند به راحتی در اختیار می گذارند.

در بین کتابهایی که در یمن بوده و آقای سید احمد حسینی اشکوری روی آنها کار کرده و مقداری فهرست برداری انجام داده اند، منابع قدیم وجود دارد. به طور اختصار می گویم در زمینه تحقیق مخطوطات، نباید به چند نسخه ای که در دسترس است بسنده شود، بلکه اگر مستلزم مسافرت هم بود و کار تحقیق به تأخیر هم بیفتد، تا به نسخه های اصل تر دست پیدا کنند، ارزش دارد این کار را انجام بدهید.

نکته دوم؛ در پژوهشهای علمی تا جایی که امکان دارد، برای هر جمله و برای هر سطر مدرک آن در پاورقی ذکر شود. در اینجا نظر شما را به کتاب اندیشه های کلامی علاّمه حلّی که توسط بنیاد با ترجمه آقای احمد نمایی منتشر شده، جلب می کنم. در این کتاب در هر سطر، یک ارجاع وجود دارد. البتّه حوصله و فرصت جست وجو هم از شرایط مهم کار پژوهش است.

تمیز دادن بین اینکه فلان مطلب جزء متن اصلی بوده و یا به آن اضافه شده، یکی دیگر از کارهای اساسی پژوهش است؛ به عنوان مثال یکی از خطبه های معروف آقا امیرالمؤمنین علیه السلام که در مورد خلیفه دوم است و همیشه منشأ اشکال بوده که چگونه ایشان درباره او می فرمایند: «ذهب نقیّ الثّوب و احیی السّنة و امات البدعة»(2)؟!

مرحوم میرزا حبیب اللّه خویی در منهاج البراعة در توجیه این مسئله می گوید: این جملات برای به دست آوردن دل آنها بوده است؛ اما یک محقّق وقتی متن را نگاه می کند، متوجه می شود که یک قسمت از فرمایش امام علیه السلام است، ولی یک قسمت سخن شخص دیگری بوده، اینجاست که محقّق اقتباس را از اضافه تمیز خواهد داد. قضیه از این قرار است: وقتی علی علیه السلام مطلع می شوند که نائحه بنت ابی حطمة در نوحه خوانی برای خلیفه دوم گفته: «احیی السنة امات البدعة ذهب نقیّ الثوب»، ایشان با تعجّب سؤال می فرمایند: «احیی السّنة امات البدعة ذهب نقیّ الثوب»؛ این سخن در واقع جواب و تعلیق و اعتراض به نائحة بنت ابی حطمه است؛ لذا در ادامه می فرمایند: «رَحَلَ و تَرَکَهُم فی طُرُق متشعبه لا یهتدی بها الضّال و لایستیقن بها المهتدی».

نظایر این موارد زیاد است که اقتضا می کند محقّق قدرت تشخیص متن اصلی از اقتباس یا اضافه را داشته باشد.

در مورد حوصله در امر تحقیق خوب است اشاره کنم تا مدّتی قبل، کتاب العین خلیل که به حسب ظاهر اولین کتاب لغت عرب است، مفقود بود و همه اعتراف می کردند که به آن دسترسی نداریم. خلیل کسی است که درباره امام علی علیه السلام می گوید: «استغناؤه عن الکل و احتیاج الکل الیه دلیل علی انه امام الکل فی الکل» و به حسب ظاهر، اولین کسی است که نقطه گذاری قرآن را شروع کرده. شما اگر به تفسیر تبیان شیخ طوسی مراجعه کنید، خواهید دید ایشان در استدلال بحثهای لغوی می گوید: قاله الخلیل فی العین؛ اگر حوصله کنید و تمام ده جلد تبیان را مطالعه کنید و موارد استدلال شیخ را به کتاب العین استخراج نمایید و این موارد را با نسخه پیدا شده العین مقایسه کنید، اگر هشتاد درصد هم تقابل نسخ باشد، قابل قبول است.

این مطلبی بود درباره روش و جزئیّاتی که در مسئله تحقیق لازم است.

اولویتهای پژوهش

آیا اولویت این است که مثلاً عبقات الانوار چاپ سنگی سید حامد حسین را تحقیق بکنیم، یا موارد دیگری هست که ضرورت بیشتری دارد؟ ببینید ما الآن در برابر تهاجم فرهنگی قرار گرفته ایم؛ متأسفانه سطح دفاع مذهبی در خیلی از موارد افت کرده است. امروز یکی از مسائلی که دنیا را به خود مشغول کرده، مطالعه درباره نگاه اسلام به لزوم اسلام آوردن غیر مسلمانان است. گر چه من اصلاً از کار سیاسی خوشم نمی آید، ولی به عنوان مثال ما الآن در مورد مسئله تروریسم به شدت موضع گیری می کنیم و عقیده داریم اسلام هرگز از این پدیده حمایت نمی کند؛ امّا وقتی در یک کنفرانس و همایشی آیات قتال را یکی پس از دیگری ردیف می کنیم و اینکه همه انسانها باید مسلمان بشوند و اگر این اتّفاق صورت نگیرد، باید از دم تیغ بگذرند، آیا این مسئله با دفاع ما در برابر صلح طلبی اسلام، هماهنگی دارد؟ و آیا ما طرح درست و حسابی که همه اجزای آن همخوانی داشته باشند، داریم یا نداریم؟ اگر داریم باید ارائه کنیم و اگر نداریم، گمان می رود یکی از اولویتهای پژوهشی همین باشد که اصولاً نگاه اسلام در تقسیم دنیا به دو منطقه دارالحرب و دارالاسلام یعنی چه؟ و اینکه هر کجا که دارالاسلام نباشد دارالحرب است چه معنی دارد؟ و اگر دارالحرب باشد حتما آنها کافر حربی هستند و در نتیجه اموال و خون آنها مباح می باشد. این نکات قابل بررسی است.

سوگمندانه باید بگویم دو تا خانم پناهنده عراقی را در کانادا به اتهام برداشتن کالایی از یک مغازه بدون پرداخت وجه آن دستگیر کرده بودند، وکیل آنان اصرار می کرد بهتر است شما اعتراف کنید تا جرمتان کمتر شود، ولی آنها در تلویزیون با حجاب ظاهر شدند و گفتند اسلام به ما اجازه داده که مال غیر مسلمانان را غارت کنید؛ شما محترم نیستید و ما هیچ گناهی مرتکب نشده ایم!

ببینید چه تهمت و تصویر ناروا و نادرستی از مجموعه فرهنگ اسلام در تلویزیون کانادا ارائه می شود و ما هر چه داد بزنیم، کنفرانس تشکیل بدهیم که اینها از ما نیستند، این حرکت تأثیر خودش را گذاشته است.

این تصوّر که غیر مسلمانان احترام و ارزش ندارند و مال آنها حلال و خونشان مباح می باشد، جدا قابل بررسی است؛ یعنی اگر قرار باشد کار پژوهشی بکنیم و ساعتها در این بنیاد بنشینیم و در ادلّه و مبانی غور کنیم و عبارات فقها را تجزیه و تحلیل نماییم، سزاوار است در این گونه موارد یک پژوهش و تحقیق اساسی صورت گیرد.

البتّه یکی از فقهای بزرگ (آیة اللّه سیستانی) عقیده دارند که پر کردن فرم برای درخواست ویزا و پناهندگی، مساوی با عفو است و مورد، از ذمی و حربی بودن می گذرد و وارد در معاهدون می شود و ما وظیفه داریم به شروط عهد عمل کنیم و یکی از شروط، احترام گذاشتن به قوانین آن کشور است.

خلاصه اینکه تجربیّات بنده در برخورد با گروهها و فرهنگهای گوناگون نشان می دهد که ضرورت دارد پیرامون موضوعاتی از دارالحرب و دارالاسلام بحثهای تحقیقی صورت گیرد که آیا امکان دارد چیزی میان این دو داشته باشیم؛ یعنی تقسیم ثلاثی را بپذیریم: دارالحرب، دارالاسلام و یک چیزی نه این و نه آن. بله کشور اسرائیل در حال جنگ حقیقی با مسلمانان است؛ اما کشوری را که نه جنگ می کند و نه نقشه جنگ دارد و لو اینکه در باطن ممکن است طرح جنگ داشته باشد، نمی توان دارالحرب نامید؟ پیامبر صلی الله علیه و آله در یکی از جنگها یکی از مجاهدان را دیدند که شمشیر در آورد و یک نفر را که در آن لحظه آخر، شهادتین را به زبان جاری کرد، کشت. پیامبر فرمود: چرا این کار را کردی، مگر نمی دانی با جاری کردن شهادتین خون و مالش محترم می باشد؟

آن شخص اظهار کرد این شهادت از روی اجبار بود. حضرت فرمود: «اَفَلاَ شَقَقت قَلبَه؟» آیا تو می خواستی دل او را بشکافی؟ در واقع می خواهند بفرمایند ما به ظاهر مسؤولیّت داریم.

این یکی از موضوعات پژوهش روزآمد است که می توان اسم آن را حقوق بین الملل اسلامی یا فقه در رویارویی با کشورهای غیر اسلامی گذاشت.

نکته دیگر اینکه در جریان حاکمیّت جمهوری اسلامی ایران مسائل تازه ای در باب فقه مطرح شده و می شود که فرصتهای خوبی برای پژوهش فراهم آورده است؛ به عنوان نمونه می توان به مسئله ربا و ارزش مالی اشاره کرد. مثلاً اگر شخصی در چهل سال پیش مبلغ هزار دینار عراقی بدهکار بود، الآن که می خواهد پرداخت کند، آیا باید به همان میزان تأدیه نماید و اگر طلبکار بیشتر مطالبه کند، ربا محسوب خواهد شد؟ خوب خوشبختانه اینها مورد بحث و کاوش علمی قرار گرفته است و حتی شنیدم در دوره ششم مجلس شورای اسلامی این مسئله تصویب شده که باید ارزش واقعی آن زمان را در نظر بگیرند، ولی هنوز به صورت شایسته موضوع روشن نشده است که مبنای فقهی این قضیه چیست؟

من سه سال پیش هم در محضر آیة اللّه میرزا جواد آقا تبریزی در قم این مسئله را مطرح کردم. به هر حال این فقه ما است و جای این سؤال است که آیا نظر شرع از تحریم ربا این بوده که در این صورت هم که زمانی از تأدیه دین گذشته اگر مطالبه زیاده بشود، باز هم ربای حرام است؛ گر چه راه ساده آن صلح می باشد، ولی همیشه قضایا به سازش منجر نمی شود. وانگهی برای نشان دادن طرز تفکّر فقها، صلح جایگاهی ندارد. ما باید ضابطه مند و قانونمند حرف بزنیم. به هر حال گمان می کنم بررسی این گونه مسائل ضرورت فوری دارد.

در پایان لازم است عرض کنم باید قدر این فرصت پیش آمده و این امکانات فراهم شده تحت عنوان بنیاد پژوهشهای اسلامی را بدانیم. حاج آقای الهی به خاطر دارند ما با چه مشکلاتی مدرسه عالی حسینی را اداره می کردیم؛ و حتّی آن صندوق قرض الحسنه را که البته خاطره بسیار به یاد ماندنی است و چه افراد زیادی از طلاب فاضل مشهد از همین طریق صاحب خانه شدند؛ با این همه با انبوهی از مشکلات سیاسی و غیر سیاسی روبه رو بودیم؛ امّا در شرایط حاضر، این بنیاد و کارهای آن مایه افتخار است که همه اینها از برکات انقلاب اسلامی به شمار می آید و آیه ای است از صرف درآمدهای آستان قدس در مسیر درست و واقعی آن. از تصدیع اوقات سروران عذرخواهی می کنم و امیدوارم توفیق خدمتی شایان نسبت به فرهنگ خودمان، نصیب همه ما شود.

***

پرسشها

س در مورد موضوعات کلام جدید و راههای مبارزه با تهاجم فرهنگی غرب چه می فرمایید؟

استاد: کلام جدید با کلام قدیم در پاره ای از جهات مشترک است و در برخی از موارد، تفاوتهای زیادی دارد. اصول اولیه کلام جدید و قدیم همان توحید، نبوت، امامت، معاد و عدل و مسائلی از قبیل جبر و اختیار، قضا و قدر، معاد جسمانی یا روحانی است و اینها مشترک بین این دو کلام می باشد، امّا در مورد کلام جدید تصوّر من این است که این دانش مخلوطی از عرفان، کلام قدیم و فلسفه است؛ یعنی با طرح قسمتی از مسائل فلسفی و عرفانی در کلام، نوع جدیدی از کلام به وجود می آید؛ مثلاً اصول فلسفه و روش رئالیسم با پاورقیهای مرحوم مطهری، گر چه در ردیف مسائل فلسفی قرار دارد، ولی در کلام جدید بهره برداری زیادی از آن می شود. حتی در مسائلی مانند آزادی اراده و جبر و تفویض، نوع بررسی و بحث قدما با روش کلام جدید متفاوت است. در کلام جدید، بیشتر به مسائل عملی و تطبیقی و آنچه به زندگی انسانها مربوط می شود، پرداخته می شود؛ البتّه جای این پرسش باقی هست که آیا مثلاً در باب جبر و اختیار که می گویند انسان اختیار کامل دارد، این اختیار را چه کسی به او داده. اگر قرار شد خدا داده باشد، این منجر به عدم اختیار نخواهد شد؟ چنین مسائلی در کلام قدیم کمتر مطرح بوده است. یادمان باشد در تهاجم فرهنگی گاهی اصل نیاز به دین و حکومتِ مستند به دین مورد سؤال قرار می گیرد. اخیرا یکی از شخصیتهای بزرگ در دانشگاه لندن در تلویزیون اصرار می کرد درس الحاد هم باید در دبیرستانها تدریس شود؛ که در این خصوص کشیش ها حرف زدند و با هم یک میز گرد در تلویزیون تشکیل دادیم و با اینکه بینندگان داوری کرده بودند که حرفهای شما مستندتر بوده؛ امّا آن شخص هنوز اصرار می ورزید که باید این مسئله پیگیری شود و مردم در کنار درس دین، درس الحاد هم فرا بگیرند و بعد انتخاب به عهده خود آنها باشد.

س در حوزه کلام مقارن و اختلافات مذهبی بین شیعه و عامه و وهابیّت، در اروپا چه اولویّتهای پژوهشی وجود دارد؟

استاد این مسئله یک مقدار وظیفه ها را سنگین می کند. در آنجا روزهای یکشنبه جلساتی را راه اندازی کردیم که چهل تا پنجاه نفر به مدت دو ساعت در آن شرکت می کنند و به زبان انگلیسی در مورد مسائل عمده کلامی مربوط به وهابیّت و عامه بحثهایی مطرح می شود. هدف این است که افراد جلسه به گونه ای تربیت بشوند تا بتوانند در برابر شبهات پاسخگو باشند.

در مورد اولویتهای پژوهشی به نظر می رسد باید به مسائل میان بر پرداخته شود؛ به عنوان مثال، یک وقتی دو نفر وهابی متعصّب با من بحث می کردند که چرا شما با صحابه میانه خوبی ندارید؟ من گفتم این چنین نیست؛ اتفاقا کتاب صحیح بخاری کنار دستم بود؛ باز کردم باب الحوض آمد. گفتم اینجا که حضرت رسول صلی الله علیه و آله می فرماید: من کنار حوض هستم: «... اِنّی علی الحوض حتی انظَر من یرد علیّ منکم و سیوخذ ناس من دونی. فاقولُ: یا رب منّی و من امّتی، فیقال: هل شعَرْتَ ما عملوا بعدک...(3)».

به آنها گفتم: شما از این سخن چه استفاده می کنید؟

گفتند: کسی را معیّن نمی کند.

گفتم: آیا این کلام جواب سؤال شما را می دهد یا نه؟

گفتند: ممکن است تعداد کمی به آتش بروند.

گفتم: می فرمایند: «فلا اراه یخلص منهم الا مثل هَمِلَ النّعم»(4). همل النعم یعنی چندتایی که از گله و قافله عقب افتاده اند سالم می مانند.

می خواستند بیشتر بحث کنند که باز کتاب تفسیر قرآن سوره حمد را باز کردم که بخاری در ذیل یکی از آیات سوره جمعه نقل می کند: پیامبر صلی الله علیه و آله مشغول خطبه خواندن بودند که صدایی مردم را به تجارت فرا می خواند. همگی نماز را ترک کردند مگر دوازده نفر(5)... .

مورد دیگر هم مثلاً جریان مناظره حضرت فاطمه علیهاالسلام با عُمر است که یک وقتی یکی از علمای لبنان نسبت به جریان حمله عمر به خانه ایشان تشکیک کرد و بحثهایی هم انجام شد، ولی شما در کتاب انساب الاشراف بلاذری، می بینید صدیقه طاهره علیهاالسلام به خلیفه دوم می فرمایند: یا ابن الخطاب اتراک محرّقا علیَّ بابی؟

تو می خواهی خانه من را آتش بزنی؟

عمر می گوید: «نعم و ذلک اقوی فیما جاء ابوکِ»(6)؛ یعنی من این کار را برای تقویت دین پدرت می کنم.

بنابراین در برابر یک وهابی، این گونه دفاع کنید؛ لازم نیست وارد جزئیات بشوید که مثلاً خانه حضرت فاطمه علیهاالسلام آن زمان چگونه بوده؟ در داشته، و دارای میخ بوده یا نه؟ بلکه باید به مسائلی استناد کنید که قطعی الوقوع است، مانند اصل حمله عمر به خانه صدیقه طاهره علیهاالسلام .

س آیا بین تبلیغات ما شیعیان، و آنها موازنه وجود دارد؟

استاد خوشبختانه عرض می کنم فعالیتهای تبلیغی ما در اروپا، به حدی است که تحرکات وهابیّون را واقعا خنثی می کند. شاهد آن اینکه ما یک مورد نداریم شیعه ای آگاهانه به آنها گرایش پیدا کرده باشد؛ در مقابل ده هزار نمونه افرادی داریم که از مذهب عامه و حتی وهابیّت، به شیعه متمایل شده اند و رسما این مذهب را پذیرفته اند.

 


1 این موضوع حاصل یک نشست علمی در بنیاد پژوهشهای اسلامی است که در جمع پژوهشگران توسط دکتر سید فاضل میلانی مطرح شده است.

2 خطبه 219 نهج البلاغه (محمّد علی انصاری) و خطبه 228 صبحی صالح.

3 صحیح بخاری، ج 7، ص 208.

4 همان، ج 7، ص 209-208.

5 همان، ذیل تفسیر آیه «وَ اِذا رَأَوْ تِجَارَةً...».

6 بلاذری، انساب الاشراف، دارالفکر لبنان، چاپ اول: ج 2، ص 770.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان