علم کلام و چالش های نوین(خاطرات آیت اللّه سبحانی به کشور مغرب)

در ادامه خاطرات سفر علمی حضرت آیت اللّه جعفر سبحانی به کشور مغرب (مراکش) در سال ۱۳۸۲ (شمسی)، در این شماره، گزارش سخنرانی معظم له در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه قاضی عیاض، در شهر مراکش، پیرامون چالش های نوین کلامی، با قلم خود ایشان، تقدیم خوانندگان ارجمند می شود.

در ادامه خاطرات سفر علمی حضرت آیت اللّه جعفر سبحانی به کشور مغرب (مراکش) در سال 1382 (شمسی)، در این شماره، گزارش سخنرانی معظم له در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه قاضی عیاض، در شهر مراکش، پیرامون چالش های نوین کلامی، با قلم خود ایشان، تقدیم خوانندگان ارجمند می شود.

علم کلام و چالش های نوین

در تاریخ 11/12/82 پس از صرف صبحانه آماده حرکت به سوی شهر «مراکش» شدیم. شهری که سابقاً نام آن بر همه این کشور گفته می شد ولی اخیراً نام یکی از استان های 37 گانه کشور، و نام مرکز این استان است.

این استان در شمال سلسله جبال اطلس کبیر در منطقه معتدل مایل به گرمی در جنوب غربی کشور مغرب قرار گرفته و یکی از نقاط مهم آن کشور به شمار می رود. شهر مراکش پس از «دارالبیضاء» و «رباط» یکی از شهرهای مهم کشور مغرب می باشد. این شهر به داشتن مساجد قدیمی و باغ های گسترده، و پارک ها و تفریحگاهها و ساختمان های بلند نارنجی رنگ مشهور و بخشی از صنعت کشور مانند بسته بندی غذایی، صنایع آرد، چرم، و بافندگی در آن متمرکز است، و دانشگاه قاضی عیاض یکی از دانشگاه های معروف مغرب، نیز در آنجا قرار دارد. جمعیت این شهر بالغ بر 400000 نفر است. این شهر در قرن پنجم هجری به وسیله یوسف بن تاشفین بنا شده و پایتخت دولت مرابطین بوده و از آثار آنان مأذنه بلندی در این شهر موجود است.

فاصله رباط با مراکش حدود 350 کیلومتر است و عجیب آن است که در مسیر میان آن دو شهر، پاسگاه های متعددی برای اخذ عوارض برقرار است، که به قول راننده ما انسان از پرداخت عوارض خسته می شود. ما نزدیک ظهر وارد شهر مراکش شدیم و در هتلی که قبلاً برای ما رزرو کرده بودند، سکنی گزیدیم.

پس از صرف غذا و استراحت مختصر، آماده رفتن به دانشگاه قاضی عیاض شدیم، و مأمور وزارت علوم نیز در این سفر ما را همراهی می کرد. از میان دانشکده ها، دانشکده ادبیات و علوم انسانی برای سخنرانی تعیین شده بود. شخصیت ها و اساتید دانشگاه برای استماع سخنرانی حضور یافته بودند. از این گذشته دانشجویان زیادی نیز از رشته های مختلف برای استماع سخنرانی یک عالم شیعی ایرانی، شرکت کرده بودند. اینک به اسامی برخی از شخصیت های حاضر در مجلس و تخصص های آنان اشاره می کنیم:

1 دکتر رضا ابراهیم مطالعات اسلامی

2 دکتر احمد عمالک تاریخ

3 دکتر حسن المازونی زبان فارسی

4 دکتر محمد منسوم جغرافیا

5 دکتر میمون باریش مطالعات اسلامی

6 دکتر مصطفی السلعیتی روانشناسی

7 دکتر محمد کنجی روانشناسی

8 دکتر عبدالرحمن کظیمی ادبیات عرب

9 دکتر ابراهیم مشروح فلسفه

10 دکتر عبدالحمید زاهید ادبیات عرب

11 دکتر محمد مخواض ادبیات عرب

12 دکتر الحسین آیت سعید مطالعات اسلامی

13 دکتر عبداللطیف آیت عمی مطالعات اسلامی

14 دکتر عبدالمجید معلومی مطالعات اسلامی

15 دکتر مصطفی ریاح مطالعات اسلامی

16 دکتر محمد الطموکی ادبیات عرب

17 دکتر عبدالرحمن العمرانی مطالعات اسلامی

اینان اساتید دانشگاه قاضی عیاض هستند. این دانشگاه در سال 1978 م به نام یکی از شخصیت های برجسته مراکش، قاضی عیاض، مؤلف کتاب «الشفاء بتعریف حقوق المصطفی» (476 544 ه··· ) نامیده شده است.

اداره جلسه را دکتر عبدالجلیل هنوش رئیس دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه برعهده گرفت. پس از تلاوت آیاتی چند از قرآن مجید، و معرفی اینجانب، نوبت سخنرانی اینجانب شد. هدف از این سخنرانی این بود که دانشمندان نباید کلام اسلامی را دست کم بگیرند و آن را به دست فراموشی بسپارند، زیرا تنها سلاحی که می تواند در مقابل چالش های غربی با هدف تشکیک در عقاید و معنویات کارساز باشد، همان کلام اسلامی، یعنی اندیشیدن صحیح دینی است، علّت انتخاب این موضوع آن بود که اصولاً در دانشگاه های عربی، عنایت به علوم عقلی شرقی بسیار کم است. هرگاه نامی از فلسفه یا کلام برده شود، فلسفه غرب، و کلام اندیشمندان مسیحی به ذهن می آید، در حالی که کلام اسلامی که قرن ها محققان در باره آن کار کرده اند، و آن را به صورت علم پخته ای در آورده اند، به مراتب یقین آفرین و واقع بین تر از آنها است، درحالی که فلسفه غربی و کلام مسیحی جز ایجاد شک و تردید در مبانی دینی چندان نتیجه ای ندارد.

بنابراین برای تحریک اندیشه های آنان در راستای گسترش علم کلام و یا تجدید آن در دانشگاه ها، موضوع بحث خود را کلام اسلامی و چالش های نوین قرار داده و سخن خود را چنین آغاز کردم:

بسم اللّه الرحمن الرحیم

سپاس خدایی را که آیین خود را تکمیل کرد، و نعمت خود را بر ما به اتمام رسانید، و درود بر محمّد و آل محمّد و یاران برگزیده او.

عزیزان حاضر در مجلس! برادران و خواهران! اساتید و دانشجویان!

من در باره اهمیت کلام اسلامی و کارآمدی آن در حلّ مشکلاتی که فلسفه غربی و کلام مسیحی پدید آورده است، سخن می گویم ولی نخست از بیان نکته ای ناگزیرم:

هدف از جهاد در راه خدا، و گشودن کشورها، این نبود که حکومت اسلامی عقیده ای را بر امت های مغلوب تحمیل کند، تا خواه ناخواه به صفوف مسلمین بپیوندند. اینکه گفتیم هدف، تحمیل دین بر امّت های جهان نبود، علت روشنی دارد زیرا عقیده، به معنی ایمان قلبی، قابل تحمیل نیست و تا یک رشته مبادی اعمّ از علمی و غیر علمی، مقبول انسان نباشد، امکان ندارد عقیده ای را بپذیرد، و اگر قرآن می فرماید: (لا إِکراه فی الدّین)(1).

منظور همین است که دین به معنی ایمان و پذیرش قلبی، اکراه پذیر نیست. آری چیزی که اکراه پذیر است، همان رفتارهای خارجی انسان است، ممکن است یک فرد ستمگر، انسانی را به زور به کاری وادار کند، امّا نمی تواند به زور، ایمان و عقیده را در دل او ایجاد کند.

غرض از جهاد، چیز دیگری بود و آن این که هر نوع موانع را از سر راه مبلغان اسلامی بردارد تا سپاه تبلیغ بتواند با امنیت کامل، آیین اسلام را عرضه کند، آنگاه ملّت ها در گزینش آیین اسلام کاملاً مختار و آزاد خواهند بود، و به تعبیر قرآن: (فَمَنْ شاءَ فَلْیُؤْمِنْ وَمَنْ شاءَ فَلْیَکْفُر).

خوشبختانه نتیجه همیشه مثبت بوده، نه منفی، و مردم پس از شنیدن منطق اسلام، گروه گروه به آیین توحید گرویده و آیین بت و شرک را کنار می گذاشتند، تا آنجا که قرنی نگذشت، مگر آن که بیشترین نقاط آباد جهان که دارای علم و تمدّن بودند، زیر پرچم اسلام و قرآن در آمده و به اسلام افتخار می کردند و همین امّت های بیگانه که زبان و فرهنگ آنان ارتباطی به زبان و فرهنگ عربی نداشت، خدمتگزار اسلام و آیین توحید گشتند. خداوند، پیامبران و از جمله پیامبر اسلام را با این جمله خطاب می کند:

(إِنَّ هذِهِ أُمّتکُمْ أُمّةً واحدةً و أنَا ربّکُمْ فاعْبُدُون)(2)(انبیاء 92).

«به راستی، این امّت یگانه شماست، و من پروردگار شما هستم، پس مرا بپرستید».

علت پی ریزی علم کلام

در نقل و انتقال سپاه اسلام، اعمّ از رزمنده و گوینده، یک رشته برخوردهای فرهنگی به صورت تصادفی رخ می داد و در نتیجه، عقاید ملّت های گذشته، به صورت شبهه و یا سؤال به سرزمین های اسلامی منتقل می شد و احیاناً تفکرات دینی «جدید الإسلام ها» دهان به دهان به مدینه می رسید.

از این گذشته، تمدّن اسلامی، یک تمدّن همسو با نشر علوم و معارف بود. پس از گسترش قدرت مسلمانان، کتاب های فلسفی و کلامی، و عقیدتی ملت های مختلف به زبان عربی ترجمه شد. مسلّماً فرهنگ این کتابها، با فرهنگ اسلام، همسو نبوده و همین ترجمه ها سبب پخش شبهات زیادی شد، ترجمه ای که نمی شد آن را متوقف کرد چون نتایج مثبت زیادی داشت.

گذشته از این عوامل، برخی از اسیران جنگی، خود ناقل شبهه به درون سرزمین های اسلامی بودند.

این عوامل و عوامل دیگر سبب شد که گروهی از اندیشمندان مسلمان به فکر دفاع علمی از اصول اسلام افتاده و به وظیفه خطیر خود، در صدر اسلام، جامه عمل بپوشانند، و همین گفتگوها و دفاع آنان از اسلام و پاسخ شبهات، هسته کلام اسلامی را تشکیل داد، و به تدریج رشد و نمو کرد و علمی به نام کلام اسلامی پی ریزی شد و در طول تاریخ، متکلمان در خطّ مقدم دفاع از اسلام قرار داشتند. بررسی تاریخ متکلّمان اسلامی میزان خدمات آنان را برای ما روشن می سازد.

خداوند، علمای گذشته ما را غریق رحمت خود سازد، آنان یک لحظه هم در حمایت از دین، از طریق بیان و قلم، غفلت نکردند، و در برابر مهاجمان، گروهی را مجهز به منطق و برهان کردند که با سلاح به مصاف آنان می رفتند و هرگز تسلیم یک مشت انسان ناآگاه که تفکّر صحیح را مخالف دین تلّقی می کردند، نشدند و از منطق قرآن و سنّت پیامبر و سیره پیشوایان که پیوسته به تفکّر و اندیشیدن دعوت می کنند، پیروی کردند.

در یک نگاه به قرآن می بینیم چگونه این کتاب آسمانی، وَثَنِیّت و بت پرستی را به نقد کشیده و توحید را با روشن ترین دلایل ثابت می کند و همچنین دیگر معارف را مانند معاد و غیره.

پس از کتاب آسمانی و سنّت پیامبر ستاره آسمان ولایت، امیرمؤمنان، با بیان و قلم، مسلمانان را به تفکر در اصول و فروع دعوت کرد و در حقیقت باب تفکّر صحیح در معارف و عقاید را به روی امّت گشود. آن امام والامقام که درود خدا بر او باد-، در خطبه ها و نامه ها و کلمات کوتاه خود، بیشترین مباحث مربوط به خداشناسی و عوالم غیبی را همراه با برهان و دلیل ذکر کرده است و بر متفکران اسلامی لازم است که در هرزمان، از این گنجینه علمی که از امام به یادگار مانده است بهره بگیرند.

اگر اشتغال به علوم عقلی و بررسی معارف و عقاید از طریق دلیل و برهان، در اعصار پیشین، لازم و واجب نبود، امّا امروز به خاطر پیوستگی جهان و از بین رفتن فواصل، اشتغال به علوم عقلی و پرورش فکر در سایه برهان، لازم و ضروری است، تا دانشمندان اسلامی با بهترین سلاح به مصاف دشمن بروند. امروز مادّی ها، حتّی یهود و نصاری از ضعف مسلمانان در صنعت و علوم طبیعی بهره گرفته و با استفاده از جنگ روانی به تحقیر مسلمانان می پردازند.

ما در اینجا برخی از مسائل لازم را مطرح می کنیم که امروزه دستاویز لاییک ها و منکران دین شده است و ما باید این مسائل را به صورت روشن مورد بررسی قرار دهیم و در غیر این صورت، سلاح برنده آنان، مطمئناً باور سوز خواهد بود. مطمئن باشید کلام اسلامی به بهترین شیوه پاسخگوی این مسائل نوظهور می باشد.

1 علت پیدایش دین

مکتب مادیّگری در مراکز علمی و رسانه ها، در میان دانشجویان و محققان، این پرسش را مطرح می کند که سبب پیدایش دین در میان بشر، چیست؟ و در مقام پاسخ و تحلیل یک رشته عواملی را سبب و پیدایش دین معرفی می کند که عمر آنها، سپری شده است، طبعاً عمر آیین نیز سپری خواهد شد، و بشر می تواند از این به بعد، بدون دین زندگی کند. مثلاً:

الف گاهی می گویند: ترس بشر از بلایای طبیعی مانند زلزله ها و قحطی ها سبب شده که او برای خود یک پناهگاه خیالی (خدا) بیندیشد که در مواقع حسّاس به آن پناه ببرد.

ب گاهی می گویند: جهل بشر به پدیده های طبیعی سبب شده که برای همه پدیده ها علت واحدی به نام خدا فرض کند، تو گویی خدا در فکر بشر جاهل، جای همه علّت هایی نشسته بوده که امروز علوم طبیعی و ریاضی آنها را کشف کرده است و اکنون که علل و اسباب آنها از طریق علم و تجربه کشف گردیده است؛ دیگر نیازی به چنین خدایی نیست که جانشین علل مجهول گردد.

ج گاهی می گویند: بشر در دوران کودکی حامیانی چون پدر و مادر داشته، و در نتیجه در انسان یک نوع تعلق به بزرگ تر نهادینه شده است. پس از فقدان و یا ناکارآمد شدن پدر و مادر، برای ادامه این فکر، به اندیشه «خدا» روی آورده تا جایگزین حامی دوران کودکی گردد.

این فرضیه ها و امثال آنها که فقط نوعی تخمین و حدس مبنی بر پیشداوری هاست، در نسل جوان اثر سوء می گذارد. اینجاست که الهیّون باید برخیزند، و ریشه های وجود دین در فطرت انسان را از طریق علمی بررسی کنند.

اصولاً بحث در باره علّت پیدایش دین، یک نوع پیشداوری است، زیرا سؤال کننده فرض کرده است که دین، یک پدیده اجتماعی است و طبعاً باید برای خود علتی داشته باشد، مانند نجس بودن سیزده و مبارک بودن چهارده که در میان ما شایع است، و طبعاً برای پیدایش آن، باید علّتی در کار باشد، ولی اگر دین، از حریم پدیده بیرون برود و ندایی باشد که بشر آن را از درون می شنود و با رگ و پوست وی به هم آمیخته است، در این صورت طرح اصل مسأله، غلط خواهد بود، زیرا سؤال از مبدأ امور فطری و نهادینه غلط می باشد، مانند اینکه سؤال کنیم بشر از کی به ارزش های اخلاقی تمایل داشته و از بدی ها منزجر بوده است؟

اینجاست که می توان فطری بودن دین و دلایل آن را به روشنی ثابت کنیم و روشن سازیم که این سؤال، بی اساس و بیجاست. و دین یک احساس فطری و آفرینشی است، و مبدئی جز آفرینش انسان ندارد.

2 نیاز بشر به دین

از مسائلی که مارکسیست ها بیشتر مطرح می کردند، مسأله بی نیازی بشر از دین است، آنها عوامل پدید آورنده دین را محکوم کرده و نتیجه می گرفتند که بشر می تواند منهای دین زندگی کند و اگر روزگاری، دین در خدمت بشر بود، امروز به خدمت او پایان داده شده، و علم و تجربه و صنعت، و تکنولوژی جایگزین دین شده است.

اینجاست که این مسأله تلاش بزرگان الهی را می طلبد تا آثار سازنده دین را تبیین کنند، تا روشن شود، بشر هیچگاه از دین بی نیاز نبوده و اگر معنویت از دست بشر گرفته شود، زندگی ماشینی برای او لذت بخش نخواهد بود، و لذا گروه هایی که فاقد معنویت می باشند و در حالی که از هرگونه رفاه برخوردارند، دست به خودکشی می زنند تا خود را از این زندگی پوچ برهانند. اتحاد جماهیر شوروی سابق، از نظر تکنولوژی کمتر از غرب نبوده و شاید در برخی از قسمت ها (علوم فضایی) پیشرفته تر بود، ولی یکی از عوامل فروپاشی آن، فقدان معنویت و دین بود که در آنجا انسان ها بصورت حیوان تولید کننده و مصرف کننده، زندگی می کردند و می مردند. و برای زندگی کردن هدفی نمی اندیشیدند، و آخرین رئیس جمهور آنان «گورباچف» بر این حقیقت در نزد پاپ تصریح کرد.

3 حضور همه جانبه دین

یکی از مسائل مهم در اسلام، و همچنین آیین کلیم، حضور دین در همه صحنه هاست. دین در اسلام، در یک مشت اذکار و اوراد، آن هم در یک روز معین خلاصه نمی شود، بلکه شریعت الهی با تیزبینی و دورنگری، همه جوانب زندگی انسان را، در نظر دارد و برای همه آنها برنامه و قانون وضع نموده است، در حالی که گروهی از لیبرال ها، کوشش می کنند که بر فرض پذیرش دین، آن را در کلیساها و کنیسه ها و یا مساجد خلاصه کنند، اینجاست که دین با این اندیشه های نوظهور غربی کاملاً در تضادّ بوده و کمک دانشمندان را می طلبد.

 


1. بقره: 256.

2. انبیا: 92.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر