فدائیان امامت (۳)

در شماره گذشته به دنبال سابقه شخصی و قبیله ای رفاعة، به بخشی از مبارزات او پرداختیم و اینک دنباله مبارزات و پیوستن رفاعه به «مختار ثقفی » در قیام علیه قاتلان امام حسین علیه السلام .

فدائی امامت، رفاعة بن شداد بجلی

در شماره گذشته به دنبال سابقه شخصی و قبیله ای رفاعة، به بخشی از مبارزات او پرداختیم و اینک دنباله مبارزات و پیوستن رفاعه به «مختار ثقفی » در قیام علیه قاتلان امام حسین علیه السلام .

نجات از عین الورده با تدبیر رفاعة

هرچه عرصه بر آنها تنگ تر می شد، عزمشان بر ادامه نبرد، استوارتر می گردید . حتی در دشوارترین لحظه که شکست نظامی خود را حتمی می دانستند، امان دشمن را به هیچ، انگاشتند و با شکستن غلاف شمشیر خویش، پیمان شهادت بستند . سرانجام به جز اندکی، همه آنها از دم تیغ دشمن گذشتند و در قتلگاه «عین الورده » به ابدیت پیوستند . رفاعة در قیام توابین نقش کلیدی داشت . او در کنار رهبران قیام، تا آخرین لحظه شهادت آنان، با دشمن به نبرد پرداخت . چون فرماندهان دیگر و بیشتر مردان سپاه به شهادت رسیدند، او به عنوان پنجمین رهبر و فرمانده جنگ انتخاب گردید . از منظر رفاعة، نجات افراد باقی مانده برای ادامه مبارزه، از شهادت «عین الورده » سودمندتر می نمود; از این رو به بازماندگان دستور عقب نشینی داد . در حقیقت صدور فرمان بازگشت در میدان خون و حماسه، آن هم برای کسانی که خانه های خویش را، تنها برای کشته شدن ترک گفته اند و در ظرف چند روز نبرد جانانه، شگفت ترین صحنه های ایثار و فداکاری را آفریده و شاهد به خون خفتن بهترین دوستان و آشنایان خود بوده اند، امری است بسیار دشوار، که تنها از عهده افراد با اراده و شجاع ساخته است . چه بسیار رخ داده که در شرایط این چنینی، نخستین قربانی، فرمانده سپاه بوده که در آتش خشم و احساسات افراد سوخته و با فجیع ترین شکل به قتل رسیده است . فرمان رفاعة نیز بر بازماندگان گران آمد . از این رو بی درنگ، برخی به طور علنی مخالفت نمودند و حتی در میان آن دسته هم که برای احترام به مقام فرماندهی و ارج نهادن به پیشینه روشن رفاعة در یاری علی علیه السلام، از دستورش اطاعت می کردند، با طعنه و نیش زبان، بازگشت دوباره را ناپسند می شمردند (1) . با این حال با تدبیر و دورنگری رفاعة، باقی مانده توابین از قتلگاه عین الورده نجات یافتند و چنانکه خواهیم گفت، در قیام مختار، به نیروی او پیوستند (2) . این نجات دو فایده مهم داشت:

الف . حفظ و نگهداری تاریخ هر حادثه آن چنانکه بوده است، از زبان حاضران امکان پذیر است، و گفتار آنان در نظر پژوهشگران، بهترین و محکمترین سند حادثه به شمار می رود . نجات یافتگان عین الورده نیز، پس از بازگشت، به حفظ چهره قیام پرداخته و صحنه فداکاری و استقامت توابین را به زیبایی بر صفحه تاریخ نگاشتند .

ب . در قیام مختار با تجربه بیشتری شرکت جستند و در انتقام از قاتلان شهیدان کربلا و نز کشته شدگان توابین، موفق شدند . سرانجام رفاعة و همراهان، با تلاش فراوان به کوفه رسیدند . مختار که در آن زمان در زندان به سر می برد، از خبر بازگشت آنان مسرور شد . او در نامه ای به «رفاعة » نوشت:

«آفرین بر گروهی (توابین) که چون عزم نبرد دشمن کردند، خداوند پاداشی بزرگ برای آنان مقرر داشت، و چون بازگشتند، از ورودشان خوشنود گردید . سوگند به خداوند کعبه، هیچ کس از شما قدمی بر نداشت، مگر اینکه پروردگار، او را به مقام بلند پیامبران و راست پیشگان و همه شهیدان و پارسایان ملحق نمود . سلیمان کسی نبود که شما به سرپرستی او پیروز گردید . امیر امانت دار و انتقام گیرنده از دشمنان جنایت کار من هستم . من شما را به کتاب خداوند و پیروی از سنت پیغمبر و خونخواهی اهلبیت آن حضرت و دفاع از ستمدیدگان، و نبرد با کجروان، بشارت داده و بدان فرامی خوانم . والسلام (3) » .

پس از چندی مختار از زندان آزاد شد و تبلیغ بر علیه کشندگان کربلا را که از قبل در دستور کار خود داشت، با قوت و گستره بیشتری پیش نمود . شعارهای آتشین او در دل شیعیان و ستمدیدگان مؤثر افتاد و بسیاری از آنان را، به صف حامیان مختار کشید .

«موالی » (ایرانیان) ساکن کوفه، که در شورشهای آن شهر نقش چشمگیری داشتند، به مختار پیوستند . همه چیز برای یک قیام عمومی آماده شد . اما چون اشراف و بزرگان قبایل با مختار مخالف بودند و از سوی دیگر، حرکتهای پیشین شیعیان، همگی شکست خورده بود; همین موفقیت قیام مختار را، در نظر کارآزمودگان شیعه بعید می نمود . لذا مختار را بر جلب حمایت ابراهیم اشتر از قیام تشویق کردند . «ابراهیم » فرزند مالک اشتر نخعی، یار و منصب دار ارشد امیرالمؤمنین علیه السلام بود . علاوه بر این، ابراهیم خود جوانی دلیر و خردمند بود . و همین امر او را در نزد شیعیان، به ویژه بنی همدان عزیز و بانفوذ کرده بود . سرانجام، با تلاش زیرکانه مختار و اطرافیان او، «ابراهیم اشتر» به آنان پیوست (4) . ابراهیم اشتر در پیروزی مختار نقش کلیدی داشت . قیام مختار یک شب پیش از موعد مقرر با کشته شدن «ایاس بن مضارب » ، فرمانده نگهبانان کوفه به دست «ابراهیم اشتر» آغاز شد (5) .

تردید ناپایدار رفاعة در صداقت مختار

همچنانکه انتظار می رفت، سران قبایل، در مقابل قیام مختار ایستادند . و برای شکست دادن او همراه با نیروهای «عبدالله بن مطیع » فرماندار «عبدالله بن زبیر» در عراق، با نیروهای مختار به نبرد پرداختند . آنان علاوه بر جبهه نظامی، جبهه استراتژی و گسترده ای نیز در بعد سیاسی و اجتماعی بر علیه مختار گشودند . تبلیغات وسیع دشمن از یک سو، سابقه نه چندان زیبای مختار در دوران های پیشین، به ویژه هنگام صلح امام حسن علیه السلام و نیز شیوه و سخنان او برای جذب نیرو از سوی دیگر، باعث گردید تا برخی از سران شیعه، مانند رفاعة بن شداد بجلی در صداقت مختار تردید نمایند و در صف مخالفان او درآیند . شاید هم ناخشنودی «رفاعة بن شداد» از مقابله «مختار» با رهبران توابین که همگی از یاران فداکار «امیرالمؤمنین علیه السلام » و همین طور از طلایه داران حرکتهای شیعی پس از حکومت آن بزرگوار به شمار می رفتند، در بدبینی «رفاعة » نسبت به «مختار» بی تاثیر نبوده است . طبری می نویسد:

«ابراهیم اشتر» همراه با هفت هزار جنگجو، به قصد پیکار با سپاه شام، عازم موصل گردید . در همان حال شایعه شکست و نابودی سپاه پیشین مختار و کشته شدن «یزید بن انس » ، فرمانده آن به دست شامیان، به سرعت در شهر پیچید . در این هنگام در اطراف مختار نیز بیش از چند صد نفر نبود . اشراف کوفه به قصد نابودی «مختار» منزل وی و کوچه های اطراف را به محاصره در آوردند (6) » .

ابراهیم که جوانی با تدبیر بود و از قبل توطئه و شورش اشراف کوفه را پیش بینی می نمود . در بیرون شهر به طور مخفی توقف کرد و پس از چند ساعت به کوفه بازگشت . او هنگام غروب وارد شهر شد و شب را در حالیکه همه شجاعان و برجستگان نهضت با او بودند در مسجد سپری نمود . اما از آن سو در اردوی مخالف هنگام نماز، برخی از اشراف کوفه بر سر امامت جماعت با یکدیگر مخالفت کردند . «عبدالرحمن بن مخنف » که وضع را ناآرام دید، برای جلوگیری از پراکندگی گفت:

«این آغاز تفرقه و بیچارگی شماست . رفاعة بن شداد از شما و در میان شماست . او بزرگ قاریان این شهر است . او را پیش دارید و با قبول امامت او بر نماز، از اختلاف دوری کنید» .

پیداست که در این زمان هنوز رفاعة در میان مخالفان مختار بوده است .

بازگشت رفاعة به اردوی مختار و شهادت او

اما گمراهی رفاعة در انتخاب راه، چندان طول نکشید و به زودی دیدگانش بر روی حقیقت باز گردید . دلیل بیداری رفاعة این شد که در بامداد پس از اینکه «ابراهیم اشتر» نماز صبح را در مسجد با جماعت خواند، به عزم جنگ با اشراف و سربازان فرماندار ابن زبیر از مسجد بیرون آمد و به نیروهای خود دستور داد تا جهت اتمام حجت بر مخالفان و دیگر مردم کوفه، ندای «یا لثارات الحسین » (پیش به سوی انتقام از قاتلان حسین) سر دهند . چون شعار یالثارات الحسین در بازار کوفه و کوچه های اطراف آن طنین انداز شد; «یزید بن عمیر» ، از سرکردگان یکی از گروههای مخالف، که رفاعة، نیز از آنان بود، دستور داد، تا در برابر شعار یاد شده با آواز بلند، شعار «یالثارات العثمان » گویند . این شعار پرده غفلت را که در جریان قیام «مختار» بر چشمان حق جوی رفاعة آویخته شده بود کنار زد و مسیر پیروی از رسول خدا صلی الله علیه و آله و دوستی اهل بیت پاک آن حضرت، را که از آغاز جوانی پیموده بود، بار دیگر به او نمایاند . او لحظه ای درنگ نمود و چون درست به اطراف نگریست جنایت پیشه گان معروف کربلا را در کنار خویش دید، و از غلتیدن در ورطه غفلت بر خود لرزید و فریاد کشید:

«من در کنار کسانی که خون عثمان را می خواهند نمی جنگم; اصلا ما را با عثمان و خون او چه کار؟ مگر ما در اینجا گرد آمده ایم تا خون عثمان را بگیریم؟!» .

گروهی از قوم وی بر آشفتند و به او گفتند: ما به پیروی تو در اینجا حاضر شده ایم و خویش را در گرداب حمله دشمن افکنده ایم، حال می گویی برگردیم و دوستان خود را رها کنیم؟! رفاعة به آنها گفت:

انا ابن شداد علی دین علی

لست لعثمان بن اروی (7) یفرلی

لاعطین الیوم فیمن یصطلی

بحر نار الحرب غیر موتلی » .

من پسر شداد بر دین علی استوار هستم . دوست عثمان پسر اروی نیستم . امروز در این گرمای جنگ با مردان دیگر سخت می جنگم، و هرگز در دفاع از حق کوتاهی نمی کنم .

«رفاعة » با بیان این شعر حماسی به صف یاران مختار پیوست و در یک نبرد جانانه در مصاف با قاتلان امام حسین علیه السلام به شهادت رسید (8) .

پی نوشت:

1) ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج 2، ص 111 .

2) طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج 4، ص 85 - مسعودی، ج 3، ص 104 - بلاذری، ص 212 - ابراهیم ثقفی، الغارات، ترجمه عزت الله عطاردی، ص 477 - الکامل، ج 3، ص 347 - تاریخ گزیده، حمدالله مستوفی، ص 2680 - الفتوح، ج 6، ص 90 - محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 45، ص 365 - محمد ابوالفضل ابراهیم، علی محمد بجاوی، ایام العرب فی الاسلام، ص 98 - الامویون فی الشرق و الغرب، ج 1، ص 333 .

3) طبری، ج 4، ص 96 - ذهبی، تاریخ اسلام، سالهای 61 تا 80، ص 50 .

4) طبری، ج 4، ص 110 - تجارب الامم، ج 2، ص 125 - مجلسی، بحارالانوار، ج 45، ص 366 .

5) تجارب الامم، ج 2، ص 127 .

6) طبری، ج 4، ص 114 تا 120 - الکامل، ج 3، ص 367 - ایام العرب، ص 448 .

7) اروی » نام مادر عثمان بوده است، داود الهامی، سیری در تاریخ تشیع .

8) ذهبی، تاریخ الاسلام، سالهای 60 تا 80، ص 50 - ایام العرب، ص 448 .

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر