«و انی لغفار لمن تاب و آمن و عمل صالحا ثم اهتدی»
(سوره طه - آیه 82)
و همانا من آمرزنده کسی باشم که توبه کرد و ایمان آورد و کارهای شایسته و نیکو انجام داد سپس هدایت یافت.
غفّار: صیغه مبالغه است از غفران یعنی من بسیار آمرزنده ام. ظاهرا این تأکید به معنای این است که آمرزش خداوند نسبت به چنین أشخاصی نه تنها یکبار که چندین بار دربر می گیرد. و یا اینکه تأکید بر آمرزش کامل است یعنی بیشتر گناهانشان را می آمرزم و آنان را مستحق بهشت قرار می دهم. البته از رحمت واسعه پروردگار بدور نیست که حتی همه گناهان را بیامرزد. وانگهی استمراریت آمرزش را نیز می رساند یعنی افرادی که دارای چنان أوصاف و خصلتهائی باشند قطعا مورد آمرزش و غفران پیوسته خدا قرار می گیرند.
حال باید دید این چه شرایطی است که باید تحقق پذیرد تا خداوند انسانها را بیامرزد.
این اوصاف چنانکه در آیه مبارکه آمده است عبارتند از:
1ـ توبه و بازگشت: به این معنی که انسان به فطرت خود بازگردد و شرک نداشته باشد. شرک به آن معنی نیست که قطعا برای خدا شریک و انبازی همچون بت ها یا اولیائی مانند عیسی و عزیر و دیگران قرار دهد و به آنان معتقد باشد. بلکه هرنوع شریکی نادرست است. و این خود بحث مفصلی است که نیاز به گفتاری دیگر دارد. پس اولین شرط، توحید واقعی است و دوری از هرگونه شرک برای خدا.
2ـ ایمان: ایمان عبارت است از باور داشتن و معتقد بودن. یعنی باید قلباً اسلام را پذیرفت نه تنها به زبان شهادتین را جاری ساخت. البته بسیاری از مسلمانان اسلام را قبول دارند ولی تنها قبولی برای آمرزش کافی نیست.
3ـ عمل صالح: پس بعد از آنکه ایمان انسان محقق شد، نوبت رسد به تحقق ایمان در خارج یعنی با انجام کارهای درست و شایسته و عمل صالح،سخن را به کردار برگرداند. انجام عمل صالح که قرآن پیوسته بر آن تأکید دارد و هرگاه سخن از ایمان به عمل می آورد عمل صالح را قرینه آن می گرداند چیست ؟ عمل کردن به احکام و تسلیم کامل در برابر آنها بدون آنکه خمی بر ابرو آورد.. این است عمل صالح. خداوند می فرماید: «فلا و ربک لا یؤمنون حتی یحکموک فیما شجر بینهم ثم لا یجدوا فی أنفسهم حرجا مما قضیت و یسلموا تسلیما» (سوره نساء، آیه 65) به خدایت سوگند هرگز ایمان نمی آورند تا اینکه تو را در تمام اختلافاتشان داور کنند سپس هرگز دردل خود از داوریت احساس ناراحتی نکنند و کاملا تسلیم شوند.
عمل در صورتی صالح است و شایسته که انسان صد در صد تسلیم امر خدا شود و در برابر تمام احکام سر تسلیم فرود آورد.
4ـ هدایت: جالب است که پس از توبه و ایمان و عمل صالح تازه سخن از هدایت به میان می آید. گویا آن همه اعمال شایسته و خوب و اطاعت بی چون و چرا، محقق نمی شود و پذیرفته نیست جز با هدایت. البته یک هدایت اولیه است که فطری می باشد «کل مولود یولد علی الفطرة» ولی هدایت دیگری هست که ایمان کامل نمی شود جز با آن.
برخی از مفسرین این هدایت را به معنای استقامت دانسته اند یعنی ایمان، با استقامت و ثبات و پایداری باید توأم باشد. علمای تفسیر گفته اند: الاهتداء لزوم الایمان و الاستمرار علیه ما دامت الحیاة. مقصود از هدایت شدن (اهتداء) این است که بر ایمان خود تمام عمر، پایدار و پابرجا بماند. برخی نیز گفته اند مقصود از اهتداء این است که پیروی از سنت پیامبر کند و دنباله رو بدعت ها نباشد. برخی دیگر بر این باورند که اهتدا یعنی زدودن دل از اخلاق بد و منش های نادرست و خصلتهای ناپسند. و هیچ دلیلی بر این تفاسیر نیست.
ولی امام صادق علیه السلام آن را به گونه ای دیگر معرفی می کند:
«ثم اهتدی الی ولایتنا أهل البیت فو الله لو أن رجلا عبد الله عمره ما بین الرکن و المقام ثم مات و لم یجئ بولایتنا أکبّه الله فی النار علی وجهه» امام پس از تلاوت آیه مبارکه می فرماید: پس از آن هدایت یابد به ولایت ما أهل بیت. به خدا سوگند اگر کسی تمام عمرش بین رکن و مقام خدا را عبادت و پرستش کند سپس از دنیا برود و ولایت ما اهل بیت را نداشته باشد خداوند با صورت او را در آتش دوزخ بیافکند. و شبیه همین روایت از امام باقر علیه السلام نیز نقل شده است که حاکم ابو القاسم حسکانی از علمای اهل سنت آن را نقل کرده است. کسی نیست از او بپرسد ولایت اهل بیت چیست؟
در تفسیر نور الثقلین سدیر از امام باقر علیه السلام نقل می کند که: «یا سدیر انما أمر الناس أن یأتوا هذه الاحجار فیطوفوا بها ثم یأتونا فیعلمونا ولایتهم لنا و هو قول الله: " و انی لغفار لمن تاب و آمن و عمل صالحا ثم اهتدی ثم أومی بیده الی صدره: الی ولایتنا» ای سدیر همانا خداوند مردم را امر می کند که به سوی این سنگها بیایند وطواف کنند سپس به طرف ما بیایند و ولایتشان را نسبت به ما اقرار و اعتراف کنند و این است سخن خدا که فرمود: «و انی لغفار لمن تاب ...» آنگاه حضرت به سینه خود اشاره کرد و فرمود: هدایت شوند به ولایت ما. و این معنی در روایات مکرر دیگری نیز نقل شده که مورد تأکید معصومین علیهم السلام است.
بنابراین معلوم می شود شرط صحت اعمال، ولایت است وگرنه هزار سال اگر عمر کند و در کنار خانه خدا شبها را به صبح با اطاعت و عبادت بگذراند و روزها را روزه بدارد هرگز او را فایده نبخشد و در روز قیامت سر به زیر و شرمسار به سوی دوزخ روانه شود.
خدایا ما را بر این ولایت که اساس قبولی اعمال است پایدار بدار. آمین رب العالمین.