با تضعیف شیعیان پس از جنگ صلیبی در سال 1906م و به وجود آمدن فرقه های گوناگون دروزی و مارونی و عدم توانائی آنها در استقلال و اداره لبنان، قوای متجاوز و صهیونیستی توانستند با ایجاد دولتی ضعیف و فرقه ای به مناطق عربی و اسلامی مسلط شوند .
رقابت برای امارت
تا زمان وقوع اولین جنگ صلیبی که به سال 1096م روی داد، تمامی لبنان به جامعه شیعه تعلق داشت و صرفا وادی تیم و شوف به دروزیان و نواحی بطرون و جلیل به مارونی ها منحصر می گردید . در اوایل قرن دوازدهم میلادی خاندان دروزی استیلای خود را بر بخش هایی از جبل لبنان و نواحی حوالی بیروت تضمین کرده بودند و همین تفوق توام با سلطه گری منجر به تشکیل جمعیت دروزی در ناحیه جبل لبنان گردید، در قرون یازدهم و دوازدهم میلادی عقاید دروزی در این سرزمین گسترش یافت که این پدیده اقتدار شیعیان را در لبنان به تحلیل برد . البته در روزهای نخست، دروزی ها نیز به شدت تحت آزار و فشار سیاسی بودند و همین امر موجب گردید در وادی تیم و ناحیه دشوار شوف اجتماع کنند و جامعه ای منسجم و منظم پدید آورند، این تحول همراه با آزمودگی در جنگ های چریکی، موقعیت فرقه دروز را استحکام بخشید و به آنان این امکان را داد تا بر بقیه ساکنین جبل لبنان حکومت کنند .
حکومت لبنان تا سال 1516م همچنان در دست حاکمان مملوک بود تا آن که قوای عثمانی به قلمرو آنان یورش بردند . در آن زمان فخرالدین اول که از مردان شجاع و سلحشور دروز بود، به حمایت از مهاجمان عثمانی پرداخت و به قشون کسا یورش برد و آنان را متفرق ساخت و در نتیجه به تسلط سلسله مزبور خاتمه داده شد . در ازای این پیروزی، عثمانی ها رسما فرمان حکومت لبنان را به نام وی که از طایفه معنی های دروز بود، صادر نمودند . فخرالدین اول، مرکز خود را در جبل دروز قرار داد و در خلال حکومت خود می کوشید لبنان را از زیر یوغ عثمانی بیرون آورد و امارت مستقلی ترتیب دهد، این برنامه موجب تیرگی روابط وی با قسطنطنیه گردید و حاکم ترک که در دمشق استقرار داشت، وسایل نابودی فخرالدین را فراهم نمود . او در سال 1544م درگذشت (1) .
بعد از نامبرده فرزندش قرقماز جانشین او گردید ولی او هم به سرنوشت پدر دچار شد و مورد تهاجم قشون عثمانی قرار گرفت و متواری گردید و در غاری - حوالی جزین - مرد . حکومت وی از سال 1544م تا 1585م به درازا کشید . با فوت او فخرالدین دوم جای پدر را اشغال کرد و در طول فرمانروایی خود، چندین مرتبه با ترکان عثمانی به نبرد پرداخت تا آن که سرانجام شکست خورد و در قسطنطنیه اعدام گشت .
این فرمانروای دروزی برای اولین بار در تاریخ جدید، لبنان را در معرض نفوذ اروپائیان قرار داد . پس از فخرالدین دوم، برادرزاده اش ملحم، به حکومت رسید و مدت امارت وی بیست و سه سال، یعنی از سال 1635 تا 1658م طول کشید، پسرش احمد در سال 1658م قدرت را در دست گرفت که با وفاتش در سال 1659م حکومت و اقتدار سیاسی طایفه معنی ها به پایان رسید .
در این موقع رؤسای طوایف دروز اجتماع نمودند و امیر بشیر شهاب برادرزاده تنی احمد را با جلب موافقت عثمانی ها به حکومت لبنان تعیین کردند، بدین گونه حکومت از خاندان معنی به طائفه دیگری از دروزها که به شهاب معروفند، انتقال یافت . بزرگترین و معروف ترین حکمران قوم مزبور امیر بشیر دوم می باشد که تا سال 1840م حکومت کرد . وی به منظور تاسیس حکومتی مستقل در لبنان به خدیو مصر که محمد علی نام داشت، نزدیک گردید و از او تقاضای کمک کرد و با یاری وی قوای عثمانی را مورد یورش خویش قرار داد، در همین هنگام نیروهای اروپایی به بهانه حمایت از یک اقلیت مذهبی وارد میدان شدند و حکومت عثمانی را ناچار نمودند که به لبنان تشکیلات دیگری که پایه آن متکی به اصول مذهبی باشد، بدهد . اما با همه اینها امیر بشیر شهاب شکست سختی خورد .
پس از شکست شهاب، لبنان به مدت یک سال (از 1841 - 1842م) تحت فرمانروایی عمر پاشا حاکم ترک بود . در سال 1842م بر اثر فشار قوای اروپایی، ترک ها تشکیلات جدیدی به لبنان دادند که شامل تقسیم لبنان به دو ناحیه بود یکی قائم مقام دروز و دیگری قائم مقام مسیحی مارونی و دو قائم مقام مذکور تحت نظر حاکم ترک که در بیروت اقامت داشت، اداره می شد . هر دو گروه از این وضع ناراضی و منتظر فرصت برای رهایی خود از تسلط ترک ها بودند تا آن که در سال 1860م انقلابی به رهبری امیر بشیع ابواللمع دروزی و تحت فرمانروایی مارشال تالونس چاین برپا گردید و منجر به از بین رفتن قائم مقام ها گشت (ساختار اجتماعی لبنان و آثار آن، ص 72 - 71) .
در سال 1886م قیامی دهقانی به سرکردگی شبلی الاطرش نماینده یکی از خاندان های اشرافی دروز در کوههای لبنان آغاز شد و یار دهقانان لقب گرفت و در ستیز با ترک ها از حمایت صمیمانه دهقانان دروز برخوردار شد . این جنبش هنگامی فرو نشست که مقامات ترک از در سازش وارد شدند و شبلی الاطرش را به امارت دروز منصوب کردند . از سال 1896م تا 1906م چندین قیام در میان دروزی ها رخ داد . در سال 1909م بار دیگر دهقانان دروز به پا خاستند که مرکز این حرکت در حوران بود . شورشیان شهر بشرا را محاصره کرده و به تصرف خود درآوردند و وارد دره بقاع شدند و مدت دو سال به جنگ چریکی پرداختند، اموال تجاری را مصادره می کردند و در کمین قطارها می نشستند و به پادگانهای کوچک و ستونهای نظامی ترک حمله می بردند، ترک های عثمانی حدود شش هزار دروز را کشتند تا توانستند این قیام ها را درهم شکنند .
(تاریخ عرب در قرون جدید، ص 501) .
شاید بتوان ادعا نمود که انقلاب جبل عرب (حوران) مشهورترین انقلاب ملی جدید دروزی هاست . آنان همچنین در جنبش کف الاخضر بر ضد استعمارگران بریتانیایی و صهیونیستی در سال 1930م شرکت نمودند .
قوای متجاوز و اشغالگران قدس تلاش وسیعی را در جهت برپا نمودن فریادهای فرقه ای در میان دروزی ها کردند . تا هرچه بیشتر وسایل تجزیه و تضعیف لبنان را مهیا سازند و با ایجاد دولتی فرقه ای و ضعیف، به تشکل ملیت عرب ضربه وارد کنند و از این رهگذر به مناطق عربی و اسلامی مسلط شوند . (فرهنگ سیاسی لبنان، ص 166) .
پی نوشت:
1) تاریخ عرب در قرون جدید، ص 50 - 48 .