نوشتار حاضر مختصرا به ارائه تصویری از قرّا می پردازد. مؤلّف کوشیده با تفکیک میان قاری و اهل القراء نشان دهد که اطلاق واژه قرّاء در معنای قاریان قرآن به کسانی که بستر روش خوارج شدند و نیز حصر نظر در این جنبه، موجب ابهام و حتی گمراه کنندگی در تاریخ اسلام شده است، زیرا به عقیده مؤلف اگر قرّا را قاریان قرآن بشماریم لاجرم این قاریان باید کسانی باشند که قرائت ویژه ای از قرآن را به کار می برده اند یا در باب اعتبار دستورات قرآنی دیدگاه های غیر متعارفی داشته اند، حال آن که در رساله های مربوط به بدعت نگاری یا قرائت نامه های قرآن نشانی در جهت اثبات این نظر دیده نمی شود، لذا مؤلف بر این باور است که قرّا همان اهل القراء (روستاییان) هستند که پس از شرکت در نبردهای اولیه علیه ساسانیان در عراق ساکن شدند و اراضی خالی از سکنه جنوب عراق را تصاحب کردند و چون منافعشان در عصر حکومت عثمان به مخاطره افتاد در ناآرامی های این دوره شرکت کردند و سرانجام این که گروهی از همین قاریان بودند که پدیده خوارج را آفریدند.
واژه های کلیدی: قرّاء، قاری، اهل القراء، اهل الایام، تازه واردین، صوافی، اراضی ذمه، حکمیت، خوارج.
اصطلاح قرّا (جمع قاری) که در تاریخ نگاری عرب از آن سخن می رود به گروهی از عراقی ها اطلاق می شود که علیه عثمان و سپس علی[ع] پس از پذیرش حکمیت به پاخاستند. در تحقیقات اروپایی، کلمه قرّا معمولاً به قاریان قرآن ترجمه شده است. (قرّاءقَرَءَ = خواندن).
برونو نخستین مورخی بود که کوشید نقش قرّا را به مثابه یک گروه مستقل که در درون جنبش خوارجِ ناهمگن، عمل می کردند بررسی نماید. نتایجِ کار برونو تا حدی از سوی ولهاوزن که تلقی می کرد آنها حرکت مستقلی نبوده اند که در زمان معینی در خوارج ادغام شده باشند رد گردید. ولهاوزن ادعا می کرد قرّا که ارتباط تنگاتنگی با فقهای خبره داشتند حلقه وسیعی را گرداگرد آنها تشکیل دادند که هسته مرکزی آن را متعلمین مذهبی شکل می دادند. بنا به گفته ولهاوزن تأملاتِ وسواس آمیز و شور و حرارت مذهبی، قرّا را برآشفته نمی کرد تا آن ها را به اقدام علیه حاکمیت اسلامی که به زعم آنها در اجرای احکام کتاب اللّه ناکام مانده بود وادار سازد.
شور و شوق آنها به اسلام زمانی آشکار شد که در نبردهایی علیه شورش رده (نبردهای یمامه و عقرباء) شرکت کردند. آنها در طول نبرد علی[ع] در برابر طلحه و زبیر با همه توان به او ملحق شدند و در نبرد نافرجام (صفین) نیز از علی[ع] در برابر معاویه حمایت کردند. هنگامی که شامیان پیشنهاد توسل به حکمیت قرآن را دادند قرّا در ابتدا از این که علی[ع] این پیشنهاد را پذیرفت ابراز رضایت کردند امّا وقتی که نتایج مصیبت بار حکمیت عیان شد به مخالفت با او برخاستند و بی رحمانه وی را مقصر پنداشتند که قضاوت بشری را بر داوری خدا ترجیح داده است. گفته می شود قرّا در شورش های خوارج علیه علی[ع] و سپس معاویه افراطی ترین عامل محرک بودند.
شرح و بیان ولهاوزن از قرّا نشانگرِ دیدگاه کلی او در باب جناح ها و دستجات صدر اسلام است که محصول کشمکش های سیاسی مذهبی می باشد. این نظر که معطوف به بررسی توسعه اندیشه سیاسی و مذهبی در اسلام بود بسیار ثمر بخش می نمود، امّا مانع از درک ما از درگیری های اجتماعی ای می شد که به موازات کشمکش های مذهبی رخ می داده است.
بنابراین، توصیفی که تا سال های اخیر از شخصیت قرّا به عمل آمده مبهم یا حتی گمراه کننده بوده است. به راستی اگر قرّا گروهی بودند که قرائت ویژه ای از قرآن را به کار می بردند یا در باب اعتبار دستوراتِ قرآنی دیدگاه ویژه ای داشتند، پس چرا نمی توان در رساله هایی که به مسأله بدعت پرداخته اند یا قرائت نامه های قرآن نشانی از آنها یافت. علاوه بر این احتجاج آرام، انسان به تردید می افتد آیا این انگاره ولهاوزن که تقریباً مقبولیت عام یافته است درست می باشد که قرّا پس از شکست سیاسی علی[ع] با توبه از ناکامی خیالیِ خود به هوادارانِ متعصب قرآن بدل شدند؛ زیرا بر طبق منابع، آنها هرگز یاوران صمیمی در جناح علی[ع [نبودند، از این رو هیچ دلیلی نداشتند که خود را خائن بپندارند، چرا که آنها علی[ع] را مجبور کرده بودند تا تعیین حکمین را پذیرا شود.
در تحقیقات اخیر که درباره این موضوع به عمل آمده، برای از سرگیری ایده برونو به گروه های اجتماعی عطف توجه شده است. جی.ام. هیندز در یک بررسی مفصل و دقیق در خصوص دسته بندی های سیاسی کوفه، تصویر کاملاً جدیدی از قرّا ترسیم کرده است. او اظهار می دارد در ابتدا کسانی موسوم به قرّا شدند که علیه سعید بن عاص که از سوی عثمان تا سال 33ق (653م) بر کوفه حکومت می کرد متفقاً وارد عمل شدند. سندی که هیندز به آن استشهاد کرده، اثبات می کند اغلبِ آنها مردمی بودند که در آغاز فتوحات [اسلامی] در جنوب عراق ساکن شده و امتیازات ویژه ای را به دست آورده بودند، امّا در عصرِ عثمان وضعیتِ سیاسی جنوب عراق به سرعت در حال تغییر بود. کسانی از نخستین وارد شدگان [به جنوب عراق] که نتوانستند موقعیت خود را در پیوند با نفوذ مردمی افراد پر نفوذ قبیله شان تحکیم بخشند به تدریج نفوذ خود را از دست دادند. [مالک] اشتر و یزید بن قیس که نقش عمده ای در مشکلات بعدی داشتند از زمره نخستین وارد شدگانی بودند که بیم آن داشتند مبادا از موقعیتشان بر کنار شوند. وضعیت آنها زمانی وخیم تر شد که عثمان به رزمندگان قادسیه که در این زمان در مدینه ساکن بودند اجازه داد سهم خود از زمین های عراق را با مایملک ارضی در شبه جزیره عربی معاوضه نمایند. برای حل این مسأله پیش از هر چیز، می بایست املاک صوافی و اراضی ذمه به طور دقیق مشخص شوند. نخستین مهاجران [به جنوب عراق] گمان می کردند که با این اقداماتِ حکومتی متضرر خواهند شد، لذا از بیم آن که مبادا بر حقوق مورد ادعایشان ضربه ای وارد شود سعید بن العاص را از مقامش برکنار کردند و ابوموسی اشعری را به حکومت کوفه برگزیدند.
هر چند [مالک] اشتر در فهرست قاتلان عثمان جای داشت، امّا قرّا در طول حوادثی که به قتل عثمان منجر شد نقشی فرعی ایفا نمودند.
زمانی که علی[ع] به نزدیکی های کوفه رسید رهبرانِ قدرتمند قبیله ای به او ملحق نشدند، چنین می نمود که به یک موقعیت بی طرفانه ای تمایل یافته بودند تا بهترین خدمت را در راستای منافعشان به انجام رسانند. علی[ع] که سیاست مساوات اسلامی را تعقیب می کرد حتی حاضر نشد که با آنها تسویه حساب کند. سپس میان او و نخستین وارد شدگان محروم ائتلافی پدید آمد. [مالک] اشتر، حجر بن عدی و عدی بن حاتم که گفته می شد از قرا هستند اکنون از رهبران شیعه محسوب می شدند. قرّای مذکور در طول نبرد صفین به عنوان عناصر فرا قبیله ای مجزا از علی[ع] حمایت می کردند. هنگامی که معاویه پیشنهاد حل موارد از طریق حکمیت را داد قرا با اصرار، علی[ع] را وادار به پذیرش این طرح کردند، زیرا گمان می کردند این صلح، علی[ع] را قادر خواهد ساخت با در پیش گرفتن یک مشی اسلامی از تفوق و تسلط تازه واردین به [عراق] جلوگیری نماید. وقتی احساس کردند رؤیاهایشان تحقق نخواهد یافت علیه علی[ع] که حاضر به صرف نظر کردن از حکمیت نبود تغییر موضع دادند. علی[ع] با اعطای مناصب عالی به برجسته ترین قرا کوشید تا این مخالفت خطرناک داخلی را فرو نشاند، امّا بیشترینه قرّا دشمنان ناسازگار او شدند. در حرکت های خوارج در قرن اول قمری، آنهایی [از قرا] که اغلب ذکرشان رفت فعال ترین گروه ها بودند.
در پرتو نتایجِ جدید، ارجاع دادن قرّا به قاریان قرآن نسبتاً بی معنا به نظر می رسد. شعبان نخستین کسی بود که تفسیر جدیدی [از این موضوع] به دست داد. او اظهار داشت قرّا به معنای روستاییان [اهل القرا] می باشد و به کسانی اطلاق می شده که در جنگ های نخستین [اهل الایام] علیه امپراتوری ساسانی شرکت کرده و اراضی خالی از سکنه در جنوب عراق را تصاحب کرده بودند و امتیازاتشان عملاً پس از به حکومت رسیدن عثمان مورد تهدید قرار گرفته بود. شعبان و جی. اچ. ای. یان بُل شواهدی را برای تأیید این نظریه آورده اند امّا این امر هنوز محدود به ساحت اندیشه مانده است. چنین می نماید که تحویل قرّا به قاریان قرآن، ناشی از این واقعیت معروف است که محمد(ص) بر سبیلِ عادت قاریانی را جهت تقویت روحیه رزمندگان اسلام برمی گماشته است. (رک: صالح احمد العلی، التنظیمات الاجتماعیه و الاقتصادیه فی البصره، ص 56، بیروت، 1969).
گذشته از این، قرّای عراقی به قرآن متوسل شده بودند و این کار نه از آن جهت بود که دارای دکترین خاصی در این باره بودند بلکه از آنجا که عطف به سنت «بد تعریف شده» در پیمان حکمیت برای منافع آنان مخاطره آمیز می نمود می خواستند در این مورد واقعی بر داوری قرآن تأکید ورزند.
پی نوشت:
1. این مقاله ترجمه مدخل قراءKURRA در EI(2)می باشد.
منابع:
- R. Brunnow, Die charidschitem unter den ersten omayyaden, Leiden, 1884.
- Wellhausen, Die religios-politischen oppositeons partien im alten Islam, Berlin, 1901.
- G. M. Hinds, Kufan Political alignments, in I. J. M. E. S. 2 (1971).
- Idem, the murther of uthman in I. J. M. E. S. 3 (1972).
- M. A. Shaban, Islamic History, A. D. 600-750, cambridge, 1971.
- G. H. A. Junboll, the Qurra in early Islamic History in J. E. S. H. O. 16 (1973).
- Idem, the Qurán reciters on the battle field & Concomitant issues in Z. D. M. G. 125 (1975).
1 دانشجوی دکتری تاریخ اسلام دانشگاه تهران.