ظهور مهدی(عج)
* هر آینه می دانم که مهدی شما به ناچار ظهور خواهد کرد و من چشم به راه آن روز هستم.
* افواج سپاه حق به یاریش برمی خیزند و او با سپاهی چون دریایی دمان خواهد آمد.
* در آن لشکر از خاندان ابوالحدید نیز شمشیر زنانی سترک که شهره آفاقند و نیزه گذارانی که با نیزه های خطی خود دل خصم می شکافند خواهند بود.
* مردانی عاشق مرگ و پیشتاز که شیران بیشه هیجایند و ترس نمی شناسند.
* آن آروزی من است چسان بدو دست نیابم که مرا نفسی است که بدان سو می کشدم و شوقی است که بر می انگیزدم.
* آل محمد را در کربلا کشتند و من می گریم نه تنها چشمانم که همه اعضایم می گریند.
* بریده باد دست و پای آن اسبان نیرومند و تند سیر اعوجی آیا می دانستند سوارانشان چه خون های شریفی را بر خاک می ریزند و چه کارهای ناپسند می کنند.
* و حریم آل محمد در میان دشمنان دست خوش تاراج بودند. مشتی مردم سفله و دزد و فرومایه در ستم کردن بر آنان هم سوگند شده بودند.
* آنان زنان محمل نشین را چون کنیزان می راندند، آنان را به سختی می آزردند و تازیانه بر سرشان می نواختند.
* سوار بر پالان اشتران، آن مردک پست و فرومایه و آن برده کج دست پلید با خشم و کینه تمام می راندشان.
* چونان اسیران، بل خوارمایه تر از اسیران معجرهاشان را پاره می کردند و برقع هاشان را می ربودند.
* بر بسته در غل و زنجیر کس نبود که آنان را فدیه ای دهد و از بند برهاند. زنان و دختران را به اسارت می بردند حتی گوشواره هاشان را از گوش می کندند.
* به خدا سوگند هرگز حسین را فراموش نکنم آن گاه که جسم او در بیابان زیر سم ستوران پاره پاره می شد.
* امروز جامه ای سرخ دربردارد و فردا در فردوس خداوندی جامه ای سبز خواهد پوشید.
* اسبان سینه و پیشانی اش را زیر سم می سپردند و زمین از بیم می لرزید و بیم آن بود که فردا فرو ریزد.
* خورشید چون نوحه گرانِ فرزند مرده موی پریشان کرده بود و روزگار جامه بر تن چاک کرده و جامه چاک شده بر سر کشیده بود.
* ای افسوسا بر آن خون ها که به دست فرزندان امیه به ستم بر زمین ریخت.
* پدرم فدای ابوالعباس احمد باد آن بهترین مردم که انتقام آن خون ها باز ستد.
* آری او بود که انتقام خون شهیدان بستد و آن بار گران بر دوش کشید زیرا هر توانا مردی جز او ناتوان می گردید.
* زمانه اش فرمان بردار بود و جوانی سرشار بود و شمشیرش برنده بود و دلش نیرومند بود.