گورویدال از متفکران سیاسی و نویسندگان و ادبای سرشناس و معاصر آمریکا است که از اعتبار فراوانی برخوردار است. وی دارای تألیفات متعددی است از جمله به نام واشنگتن. D.Cکه در آن به زندگی پس پرده حکومتگران ایالات متحده پرداخته است.
گورویدال به خاندان ثروتمند و حکومتگر آمریکا تعلق دارد و با بسیاری از رجال این کشور خویشاوند نزدیک است از جمله: با کندی، کلینتون و الگور.
گور ویدال، جنجالی ترین، نویسنده آمریکا، باشدیدترین حمله اش به دولت جرج بوش تا به امروز، خواهان رسیدگی به وقایع یازده سپتامبر شده است تا روشن شود که آیا دولت بوش عمداً تصمیم گرفت که به اخطارها درباره خطر القائده واکنش نشان ندهد؟
مقاله جنجالی ویدال با تیتر «دشمن درونی» روز یکشنبه 27 اکتبر 2002 در نشریه هفتگی ابزرور چاپ شد. او در این مقاله ادعا می کند که برای «خونتای بوش» حمله تروریستی یازده سپتامبر بهانه ای بود تا برنامه از پیش تعیین شده اشغال افغانستان و سرکوب آزادیهای مدنی در آمریکا را به اجرا گذارد.
ویدال می نویسد: «ما هنوز نمی دانیم که چه کسانی در آن سه شنبه شوم به ما حمله کردند، یا به چه دلیلی. اما برای طرفداران آزادی های مدنی آشکار است که یازده سپتامبر برای آزادی در آمریکا گران تمام شده است. همچنین به سیستم حکومت ایالات متحده، که زمانی موجب غبطه همگانی بود، نیز آسیب رسید. سیستمی که سال پیش نیز با تصمیم پنج به چهار شورای عالی قضایی ضربه ای مرگبار به آن وارد شد؛ تصمیمی که خونتای نفت و گاز بوش را جایگزین یک حکومت انتخابی کرد.»
ویدال مدعی است که دلیل اصلی جنگ افغانستان کنترل ذخایر انرژی آسیای میانه و اور آسیا است. او، در پشتیبانی از تئوری خود، از تحلیل سال 1997 برژیسنسکی ،مشاور پرزیدنت کارتر در امور امنیتی، از منطقه خاورمیانه حجت می آورد. اما ویدال می گوید که رهبران آمریکا، هم جمهوری خواه و هم دموکرات، می دانستند که افکار عمومی آمریکا در مقابل هر گونه جنگی در افغانستان مقاومت می کنند جز آنکه خطر خارجی عظیمی را حس کنند.
ویدال می نویسد: اسامه بن لادن برای ایجاد جو رعب لازمه اجرای طرح از پیش آماده شده اشغال و فتح افغانستان انتخاب شد چرا که حکومت باور دارد که آمریکایی ها ساده لوح تر از آنند که سناریویی پیچیده تر از این را باور کنند که «آدمکش تنها، دیوانه، وخشکه مذهبی که برای سرگرمی می کشد، چرا که از ما بدش می آید چون ما پولداریم، آزادیم و. او نیست.»
ویدال همچنین به رسانه های گروهی سخت می تازد چرا که نتوانسته اند یازده سپتامبر و عواقب آن را بررسی کنند: «بنظر می رسد که تئوری توطئه معادل است» با حقیقت ناگفته.
این که در آمریکا توطئه وجود ندارد همچون یک اصل دینی شده است. اما یکسال «پیش، چه کسی باور می کرد که بیشتر کمپانیهای بزرگ آمریکایی با همدستی حسابداران در دفترهایشان دستکاری می کردند و این حداقل از ظهور عصر ریگان و» خصوصی سازی ادامه داشته است.
در بین این مقاله پرسشهایی است درباره خود یازده سپتامبر و دو ساعت پس از آنکه هواپیماها ربوده شدند. ویدال می نویسد که: «کارشناسان شگفت زده و حیرانند که چرا حکومت دستورالعمل واکنش اتوماتیک پس از هواپیماربایی را دنبال نکرده است.»
این دستورالعمل، به گفته ویدال، مقرر می دارد که جنگنده ها باید بلافاصله پس از آنکه هواپیمایی از مسیر خود خارج می شود به پرواز درآیند. نیازی به فرمان رییس جمهور برای اینکار نیست تا اینکه تصمیم به سرنگون کردن هواپیما گرفته شود. اما، در 11 سپتامبر، تا هشتاد دقیقه پس از اینکه باند فرودگاه از ربوده شدن پرواز شماره 11 آگاه بود و تا پنجاه دقیقه پس از آنکه برج اول ضربه خورد چنین تصمیمی گرفته نشد.
«براساس قانون، جنگنده ها می بایست حوالی ساعت 15:8 در آسمان باشند. اگر چنین شده بود، تمام هواپیماهای ربوده شده را می شد یا خنثی یا سرنگون کرد.»
ویدال می پرسد که چرا بوش، بعنوان فرمانده کل قوا، وقتی خبر حمله منتشر شد همچنان در کلاس درسی در فلوریدا باقی ماند. «رفتار بوش در 11 سپتامبر بطور طبیعی شک برانگیز است.» او همچنین «بی خیالی»جانشین فرمانده کل قوا، ژنرال ریچارد مایرز، را به زیر سئوال می برد که تا هواپیماها به برجها خوردند از خود واکنشی نشان نداد.
در پاسخ به این پرسش که عدم واکنش بموقع بخاطرتوطئه بوده یا تصادف یا اشتباه؛ ویدال یادآوری می کند که بی کفایتی معمولاً باید به توبیخ مسئولین بیانجامد و می افزاید که «جالب است که در تاریخ آمریکا، هر بار که فاجعه ای پیش می آید، بی کفایتی بهترین عذر بوده است... خوب چیزهای بدتر هم هست.»
ویدال 11 سپتامبر را با دیگر «روز شوم» تاریخ آمریکا مقایسه می کند. «حقیقت پرل هاربر تا امروز در هاله ای از ابهام است؛ اما دستکم مورد بررسی فراوان بوده. آشکار است که 11 سپتامبر هرگز بررسی نخواهد شد اگر بوش در این زمینه نقشی داشته باشد.» او گزارشهای سی.ان.ان را ذکر می کند که می گویند بوش شخصاً از تام دشل، رهبر اکثریت مجلس، خواسته بود که رسیدگی مجلس راجع به روز 11 سپتامبر را محدود کند به بهانه اینکه امکانات را از مبارزه با ترور منحرف می سازد.
ویدال، اسامه بن لادن را متعصبی مذهبی و شرور می خواند اما اضافه می کند که نمی توان علیه ایده تجریدی تروریسم به جنگ رفت. او می گوید: «هر ملتی می داند که، اگر امکانات و اراده اش را داشته باشد، چگونه از خود در برابر آدمکشانی مانند آنها که 11 سپتامبر را بوجود آوردند حفاظت کنند برای دستگیریشان جایزه می گذارند و پیدایشان می کنند. در سالهای اخیر، ایتالیا همین کار را در مورد مافیای سیسیلی انجام داده است و هیچکس پیشنهاد نداده است که پالرمو بمباران شود.»
ویدال همچنین نقش سازمانهای اطلاعاتی آمریکا و پاکستان را در ایجاد تهدید تروریسم بنیادگرایان برجسته می کند: ظاهراً پاکستان این کار را انجام داد یا حداقل بخشی از آن را «اما با کمک آمریکا.» از 1979، بزرگترین فعالیت مخفی سیا در واکنش به اشغال افغانستان توسط شوروی شکل گرفت... خود سیا اینها را آموزش داد و از جهت مالی تغذیه کرد.
ویدال از نشریه معبتر جین دیفنس ویکلی نقل می کند که چگونه حمایت آمریکا از بنیادگرایان اسلامی حتی پس از ظهور بن لادن ادامه یافت. «در 1998، با اطلاع ایالات متحده، بن لادن القائده را بوجود آورد؛ مجموعه ای از هسته های تروریستی اسلامی نیمه مستقل که در 26 کشور پخش بوند. واشنگتن خود را به نفهمی زد.»
ویدال هفتاد و هفت ساله، که بخاطر رمانها و نمایشنامه هایش در جهان مشهور است مخالف سرسخت و غالبایکه و تنهای دولت بوش در داخل و خارج از آمریکا بوده است او هم اکنون در ایتالیا زندگی می کند. ویدال در جدیدترین کتابش، آخرین امپراطوری، می نویسد: «آمریکاییها هیچ ایده ای از وسعت شرارت حکومتشان ندارند... تعداد حملات نظامی بی دلیل آمریکا علیه دیگر کشورها پس از 1945 بیش از 250 است.»
شورای امنیت قطعنامه در مورد عراق را تصویب کرد
مفاد قطعنامه سازمان ملل متحد
براساس قطعنامه شماره 1441 شورای امنیت، عراق در مدت حداکثر 30 روز باید تمام ابعاد برنامه های خود در زمینه تولید سلاحهای شیمیایی، میکروبی، موشکهای بالستیک و مواد و تجهیزات مربوط به آن به همراه محل و نوع تحقیقات خود و نیز توسعه تأسیسات خود را اعلام کند.
توجه خوانندگان محترم را به تحلیلی در این خصوص نوشته آقای فریدالدین حدادعادل جلب می کنیم:
«تغییر جغرافیای سیاسی خاور میانه»
در نگاهی به قطعنامه 1441 سازمان ملل درباره عراق
عراق و آمریکا به نظارت سازمان ملل بر روند مخاصمات خود رضایت دارند. عراقیها دریافته اند که آمریکا مصمم به تغییر ساختار منطقه خاورمیانه است و این بار عراق را نه در مقام یک کشور خاطی، بلکه به عنوان بهترین طعمه خویش تصاحب خواهد کرد. این مسأله عراق را بر آن داشت تا به منظور بهره گیری از عامل زمان با کمترین سرعت ممکن به قطعنامه 1441 توجه کرده و سعی کند بدان جامه عمل بپوشانند. آمریکا به دلیل برخورداری حمایت مردمی برای فعالیت نظامی برون مرزی چنین ترجیح داد تا سازمان ملل را در سیاستهای تنبیهی خود علیه عراق شریک نماید. در این راستا آمریکا به دستاوردهای مثبت زیر دست خواهد یافت:
1- آمریکا کوشیده است فشار مردمی، بویژه اعتراضات مسلمانان را کاهش داده و به رفتار تند خود با عراق ظاهری چند ملیتی ببخشد.
2- در حالیکه اقدام یک جانبه آمریکا در جنگ علیه تروریسم می توانست مشروعیت عمل آن کشور را زیر سوال ببرد، شورای امنیت با تسلیم در برابر خواسته آمریکا، نه تنها بر رفتارهای پیشین این کشور مهر تاییدی زده بلکه از اقدامات آتی آن نیز بصورت تلویحی حمایت کرده است.
3- آمریکایی ها آشکارا اعلام کرده اند، در صورتی که به اهداف خود نرسند بطور یکجانبه عمل خواهند کرد؛ از این رو شورای امنیت مجبور خواهد شد در برابر خواسته های آمریکا امتیازاتی را به آن کشور بدهد تا در بلند مدت مشروعیت خود را بعنوان تنها مرجع تصمیم گیری جهانی از دست ندهد.
4- تصمیم گیری بین المللی درباره مسأله عراق بر امور مالی و هزینه های جنگ تاثیرگذار خواهد بود اگر چه در بخش هزینه های مالی نقش اعضا دایمی شورای امنیت چندان چشمگیر نمی باشد اما در دوازده سال گذشته در پذیرش بار مسوولیت یکدیگر در منطقه خاورمیانه بسیار موثر بوده است.
5- آمریکا با پذیرفتن مداخله شورای امنیت، کشورها مجامع عربی و پشتیبان خود را، در توجیه لزوم مداخله بین المللی یا برخورد قهرآمیز با عراق، مجاب ساخت بدین ترتیب کشورهای عربی نه تنها مجبور به حمایت از اقدام آمریکا خواهند بود بلکه موظف به آرام سازی اوضاع جهان عرب نیز خواهند شد.
شورای امنیت قطعنامه 1441 را تصویب کرد و این اقدام، گام مهمی در تاریخ این شورا محسوب می شود. صدام با بی توجهی به قطعنامه های سازمان ملل از سال 1991 تاکنون بویژه قطعنامه 687 اقتدار مهمترین نهاد بین المللی را زیر سوال برده بود و اگر رفتارهای مستبدانه او در داخل و سیاستهای زیرکانه وی در عرصه بین المللی بی پاسخ بماند، بدون شک بازنده اصلی این بازی کینه توزانه سازمان ملل خواهد بود. شورای امنیت با صدور با قطعنامه جدید خویش، جدیت خود بر اجرای قوانین بین المللی را به عراق نشان داد و این همان پیامی است که آمریکایی ها، بویژه مثلت جنگ گرای کاخ سفید یعنی چنی، رامسفلد و رایس ؛ باید آن را در لباس یک اصل بین المللی شنیده و دست کم بپذیرند. همانگونه که سرگئی لاوزوف سفیر روسیه در سازمان ملل ؛ گفته است این قطعنامه دو هدف بزرگتر را هم دنبال می کند؛ نخست حفظ مسوولیت و جایگاه سازمان ملل بعنوان تنها عامل حفظ صلح و امنیت جهانی. دیگری جلوگیری از اقدام یک جانبه و عملیات نظامی مستقیم اعضای شورای امنیت. در صورت ورود یک عضو قدرتمند سازمان ملل به فضای اعمال قدرت نظامی بطور یک جانبه، هیچ تضمینی برای جلوگیری از تکرار آن وجود ندارد و سازمان ملل در صورت شکست، مقابل آمریکا چگونه خواهد توانست در برابر چهار عضو دایمی دیگر شورای امنیت مقاومت بنماید. شرایط سخت شورای امنیت، سعی بسیار آمریکا برای جلب نظر دیگر اعضای آن و بده بستانهای پشت پرده اعضای شورای امنیت با کاخ سفید منجر به سختگیری شدید در صدور قطعنامه گردید. در تاریخ این سازمان کمتر قطعنامه ای درباره یک کشور وجود دارد که در گنجاندن بندهای سخت و سخت تر کوتاهی نشده باشد و شورای امنیت نیز در اثر فشار آمریکا و برای گرفتن هر نوع بهانه برای اقدام یک جانبه آمریکا در مورد عراق به هر بند سخت و دشواری که مطرح گردیده رای داده است تابتواند در برابر خواسته آمریکا مبنی بر دادن اجازه به دولت بوش برای حمله یکجانبه به عراق، ایستادگی کند.
قطعنامه 1441 عراق را در وضعیت دشورای قرار داده است. اگر چه دولت این کشور آن را پذیرفته اما سازمان ملل در اجرای آن با مخالفتهای گسترده مردم عراق و جهان عرب مواجه خواهد شد. مهمترین بندهای قطعنامه 1441 شورای امنیت به شرح زیر است:
1- شورای امنیت ضمن اعتراض به رفتار بد عراق با ماموران انموویک پس از تصویب و اجرای قرارداد 687، یادآوری نموده که عراق به مفاد آن قطعنامه توجه ای نکرده است.
2- در قطعنامه، ذکر گردیده که این آخرین فرصت عراق است تا در مدت 30 روز، فهرست تمام مراکز مورد نظر سازمان ملل را همراه با همه موارد خواسته شده تحویل مقامات این سازمان دهد، اطلاعات تمام مراکز صنایع فلزی، شیمیایی و الکترونیکی و همه مراکز تحقیقات علمی که بنوعی با فن آوری شیمیایی، میکروبیولوژی و هسته ای مرتبط هستند. تمام اسناد و مدارک این سازمانها؛ تنها بخشی از درخواستهای سازمان ملل از دولت عراق است.
3- شورا اعلام کرده است هر نوع اهمال و بی توجهی، هر گونه تخطی از همکاری و همچنین هر صورتی از قلم افتادگی و پنهان کاری، مواخذه در پی دارد و شورای امنیت موظف است بعنوان یک سرپیچی به آن رسیدگی کرده و می تواند تنبیهاتی را وضع کند.
4- بازرسان سازمان ملل با در اختیار داشتن هواپیما و چرخ بال می توانند هر نقطه عراق را در هر ساعت شبانه روز، به هر صورت که بخواهند بازرسی کنند.
5- کارشناسان چند ملیتی انموویک مجاز خواهند بود هر فرد عراقی را که لازم بدانند و یا هر فرد عراقی را که خود بخواهد، اطلاعاتی در اختیار بازرسان قرار دهد، تنها یا همراه نزدیکانش به خارج از عراق برده، مورد بازجویی قرار دهند و اظهاراتش را بررسی کنند. آمریکا در گنجاندن این بند سعی داشته است با از بین بردن احتمال انتقام گیری و ترور در عراق بوسیله افرادی که با انموویک همکاری کرده یا توسط آن بازجویی می شوند، فضای مخوف و امنیتی حاکم بر این کشور را از بین ببرد و به اطلاعات بیشتری هم دست یابد و از این راه تا حدی زمینه را برای آزادی عمل مخالفین دولت صدام حسین آماده کند.
روند مذاکرات عراق و سازمان ملل با ورود بازرسان به عراق پیچیده تر خواهد شد و پس از خاتمه ماه رمضان و فرا رسیدن جشنهای آغاز سال مسیحی باید منتظر نتایج کار تیم اولیه کارشناسان باشیم تا بتوانیم امکان وقوع جنگ جدیدی در خاورمیانه را بررسی کنیم.
حق حاکمیت؛ نه صدام، نه مردم!
«توطئه کاخ سفید»
به نظر سفیر سابق فرانسه در ترکیه و متخصص سرشناس خاورمیانه، راه اندازی جنگ آمریکا علیه عراق «نتایج گوناگون و بی حسابی» در پی خواهد داشت گفتگوی او در روزنامه «اومانیته» ارگان حزب کمونیست فرانسه درج شده است، وی نگرش خود را پیرامون استراتژی «گروه بازها» که هم اکنون ایالات متحده را رهبری می کنند و جنگ علیه عراق را تدارک می بینند، تبیین کرده است. لورو در این مصاحبه، به زنگ خطر علیه نتایج بی حساب حمله ای اشاره می کند که به منظور تجدید نظر در نقشه خاورمیانه و جهان انجام می شود. نبردی که طی آن نفوذ آمریکا تضمین می گردد و نهایتاً به منطقی منجر خواهد شد که تاریخ آن از بوش جوان و اطرافیانش فراتر می رود.
بوش مدعی مبارزه علیه تروریسم و علیه دیکتاتوری و برای صلح است. به نظر شما آن استراتژی که نگاهش متوجه به حساب نیاوردن مخالفان این جنگ است که می رود تمام جهان را در برگیرد، کدام است؟
اریک لورو: فکر می کنم مردم در جریان این مسایل هستند. من برای درک مساله، تجزیه و تحلیل سیاست آمریکا را در این منطقه توضیح می دهم. گمان من بر این است که پیش از حمله به کویت در سال 1990 1989 آمریکائی ها تصمیم گرفته بودند صدام حسین را کنار بگذارند. پیشتر در سال 1980 تا 1988 آنان متحد عراق در جنگ علیه ایران بودند... اساس منابع خود آمریکایی ها، ما آگاهیم که سیا در بغداد دفتر و دستکی داشت که بطور منظم عکس هایی که از طریق ماهواره تهیه می شد به منظور پیروزی بغداد در جنگ علیه ایران، در اختیار عراقی ها قرار می داد. صدام حسین، چنانگه بعضی ها می پندارند، بی خرد نیست. جنگ او علیه ایران، نه تنها با چراغ سبز آمریکا، بلکه به تشویق غربی ها هم بود. پس از جنگ او خواستار آن شد که کشورهای وام دهنده از وام هایی که به او داده اند صرفنظر کنند، چون این وام ها صرف جنگ شده اند. و همچنین اعلام کرد وسایل نظامی ای در اختیار دارد که می تواند نصف اسراییل را از میان بردارد. اسراییلی ها اعلامیه های تکان دهنده در مورد خطر عراق منتشر کردند و وزیر دفاع خود را به واشنگتن گسیل داشتند. آمریکایی ها از این رژیم از خود راضی که صاحب نفت است و متحدان آمریکا همچون عربستان سعودی و کویت را تهدید می کند و خطری برای اسراییل محسوب می شود نگران شدند. پس زمان آن فرا رسیده بود که او را خنثی کنند. ما از طریق خاطرات چاپ شده دست اندرکاران اصلی این دوره خبر داریم که واشنگتن به این نتیجه می رسد که واژگون کردن صدام حسین یک ریسک است. سعودی های دشمن صدام حسین به آمریکایی ها می گویند: «اگر رژیم جایگزین و قدرتمندتر از این دیکتاتور ندارید، عراق را در هرج و مرج فرو می برید.» قطعه قطعه کرن عراق، جدایی شیعیان از طرفی و کردها از طرف دیگر، منطقه را در مجموع بی نظم خواهد ساخت. آمریکایی ها ارتش صدام رامضمحل ساختند، اما گارد جمهوری، گارد شخصی صدام را به حال خود گذاشتند. بعد از این که آنها شیعیان و کردها را به قیام دعوت کردند، به صدام هم اجازه دادند از هلی کوپتر استفاده کند و قیامی را که 75 درصد از خاک عراق را در برگرفته بود، به شکست بکشاند. آمریکایی ها نمی خواهند از طریق یک قیام مردمی که نتوانند آن را کنترل کنند و یا از طریق روی کارآمدن نظامی که به آنها وفادار نباشد، صدام حسین را ساقط سازند.
پس به نظر شما صدام در دام افتاده است؟
اریک لوور: اگر به گذشته برگردیم این مساله روشن می شود. در آستانه حمله به کویت، سفیر ایالات متحده در بغداد خانم آپریل گاسپی(April Gaspie) بود که سی سال تجربه دیپلماتیک داشت. او سفیر آمریکا در کویت بود، به زبان عربی سخن می گفت و به خوبی دنیای عرب را می شناخت. وی برای اجازه مرخصی قبل از رفتن به تعطیلات، به نزد صدام حسین می رود. بر اساس شرح مصاحبه او که در بغداد منتشر شده است، خانم گاسپی بطور کامل در جریان تمرکز دویست هزار سرباز عراقی در مرزهای کویت بوده است و می دانیم که سیا تجمع لشکریان عراقی را از طریق ماهواره هایش مشاهده و تایید کرده است. خانم گاسپی در این مورد با صدام مذاکره کرده و به وی گفته است که این موضوع آمریکا را ناراحت خواهد ساخت. معمول است یک سفیر، وزیر مافوق خود را از برنامه ملاقات خویش با یک رییس دولت آگاه می سازد. بدون تردید خانم گاسپی موضوع را زیر نظر داشته است چون به خوبی در جریان تمرکز لشکریان عراق بوده و تضمین می دهد که ایالات متحده دخالتی نمی کند. وی همچنین ابراز می دارد که دولت متبوعش دوستیش را با عراق تجدید خواهد ساخت و می خواهد روابط خود را با این کشور توسعه بخشد. این لحنی است بسیار صریح و اطمینان بخش نه مداخله گرانه. سفیری که این چنین مصاحبه ای می کند شدیدا به دولتش حساب پس می دهد. پس می بایست در پیشنهادهای جنگ جویانه صدام حسین شریک باشد. وزارت امور خارجه آمریکا حرکتی نمی کند، به خانم گاسپی اجازه رفتن به مرخصی را می دهد و این امر زمانی رخ می دهد که سه روز بیشتر به زمان حمله عراق به کویت نمانده است. در چنین موقعیت تهدیدآمیزی هیچ دولتی به سفیرش اجازه مرخصی نمی دهد. برای برحذر داشتن صدام حسین نیز آن زمان به هیچ وجه زیاد دیر نبود. مطمئن هستم اگر آمریکا مخالفت می کرد، صدام حسین هم از حمله به کویت صرف نظر می کرد. مساله عجیب دیگر: واشنگتن نظر خود را درباره مذاکره خانم گاسپی با صدام حسین انتشار نداد و به تکذیب بغداد اکتفا کرد. پیرامون دستورالعمل وزارت امور خارجه، خانم گاسپی پس از بازنشستگی هم در سکوت لجوجانه ای به سر می برد. این تاریکی و سکوت غیر عادی برای چیست اگر واشنگتن چیزی را پنهان نکرده است؟
آیا این بدان معنا است که از زمان بوش پدر تاکنون هیچ تغییری حاصل نشده است؟
اریک لورو: امروز هم همچون دیروز، ایالات متحده می خواهد با عراق به جنگ بپردازد. اما زمینه تغییر یافته است. روش اداره کشور از جانب بوش جوان با بوش پدر تفاوت زیادی دارد. بوش جوان با گروهی مرکب از اشخاصی که به جنگ طلبی و هواخواه آمریکایی صاحب نفوذ و میلیتاریست شهرت دارند، زمام امور را در دست گرفته است و او تحت تأثیر آنهاست. بحدی که فاقدتوانمندی و تجربه بین المللی پدرش است.
بوش جوان به استثنای رابطه حسنه با اسراییل، با شارون نیز دارای روابط دوستانه ای است. وی در مخالفت با خاورمیانه، هرگز پایش را به خاورمیانه نگذاشته است. درست است که استدلال «بازهای آمریکایی» برای مرد جاه طلبی که می خواهد در تاریخ کشورش شهرتی به هم رساند فریبنده و قابل قبول است ،آنها اعتقاد دارند: «ما نفوذمان را تقریبا بر تمامی خاورمیانه برقرار می کنیم، اما دو کشور مزاحم هستند. عراق و ایران. اگر بتوانیم به گونه ای آنها را خنثی سازیم سلطه ما بر منطقه تکمیل می شود. قبلا به لطف برقراری یک سلسله پایگاه هایی نظامی پس از جنگ کوزوو و افغانستان نفوذ ما از بالکان تا آسیای میانه برقرار شده است. الحاق عراق به منطقه نفوذ آمریکا باعث خواهد شد که ما این کشور را به مثابه مکمل کنترل ذخیره دوم نفت جهانی به حساب بیاوریم و به کاهش اهمیت عربستان سعودی که متحدی آشکار ولی ضعیف است توفیق یابیم. با این توضیح که رژیم عربستان رژیمی است با تعصب شدید اسلامی و ضدآمریکایی و همچنین دارای ماهیتی تروریستی که سعی در اختفای آن دارد» بازهای آمریکایی برای گروه بوش ترسیم نقشه ای از خاوزمیانه را مهیا می سازند که هیچ دولتی جز اسراییل به آن اطمینانی ندارد. مثلا وقتی آقای رامسفلد اعلام می کند که اسراییل در سرزمین فلسطینی ها نیروی اشغالگر نیست، نه تنها دولت آینده فلسطین را موکول به مذاکره در زمانی نامعلوم می کند، بکله با ضمیمه کردن کناره های اردن به خاک اسراییل برخی از رژیم های عرب را از میان خواهند برد. اولین قربانی، حکومت پادشاهی اردن است. نظری که آریل شارون پیرامون تغییر شکل و تعویض دولت فلسطین دارد. معلوم است چرا دولت های اروپایی از نتایج حمله نظامی که پیش روی واشنگتن قرار گرفته است واهمه دارند. نه تنها برای اینکه این حمله یک ریسک است و خاورمیانه را با هرج و مرج مواجه خواهد ساخت، بلکه در بهترین فرضیات آنها موقعیت اقتصادی و بازرگانی خود را در عراق از دست خواهندداد. آمریکایی ها هیچ گاه در قراردادهای پرمنفعت از سوی کشورهای ثروتمند که زیر بنایشان ویران شده است، کم نمی آورند. در حالی که چین و روسیه ضررهایی را تحمل خواهند کرد. این دو قدرت از این مساله بیمناکند که پایگاه هایی آمریکایی در نزدیکی مرزهای آنها مستقر شوند. بنابراین آنان مخالف نفوذ آمریکا در عراق هستند. اما بوش امیداوار است که نفوذ آنها را در شورای امنیت با آزاد گذاشتن دست روس ها در چچن و چینی ها در سرکوب جنبش استقلال طلب مسلمانان اویغور، خنثی کند. آمریکائیان طرفدار جنگ مطمئن هستند که مخالفت اروپاییان، روسها و چینی ها با مساله جنگ آن هنگام از میان خواهد رفت که صدام حسین سرنگون شود. آنگاه، همه جهانیان و مخصوصا دنیای عرب کف خواهند زد. بازهای واشنگتن به این بررسی ژئوپولیتیکی، یک بحث سیاسی داخلی را می افزایند. فتح عراق اجازه می دهد بوش عدم توفیق خود را در افغانستان (او نتوانست نه بن لادن و نه ملاعمر را زنده یا مرده دستگیر سازد) بپوشاند و در انتخابات مجلس در ماه نوامبر به پیروزی برسد و در انتخابات ریاست جمهوری که دو سال دیگر انجام می شود، دوباره انتخاب شود.
چالشگری با امپراتوری آمریکا
تحلیل نشریه عربی زبان الحیات چاپ انگلستان در مورد ساختار نظام بین المللی حال و آینده، نکات جالبی دارد که قسمتهائی از آنرا در زیر می خوانید:
«نظام جهانی»، اکنون نظام آمریکایی است. شگفت آور نیست که روشنفکران آمریکایی از «امپراتوری آمریکایی» قدرتمندتر از امپراتوری رم و انگلستان، که در گذشته سرنوشت جهان را عوض می کردند، صحبت به میان می آورند.
آنچه ایالات متحده آمریکا خواستار آن است، فرمانروایی مطلق با سیستم «تک ابرقدرتی» است. رییس جمهور بوش، زمانی که در پایان ماه گذشته از آن چیزی که «امنیت آمریکایی» نامید سخن گفت، تمایل خود را پنهان نساخت. هدف اساسی آمریکا از طرح این نظریه، جلوگیری از بروز هر گونه رقیب احتمالی در آینده است؛ حال این رقیب هر که می خواهد باشد، چین، روسیه، اتحادیه اروپا، یا هر کشور دیگر و یا هرگونه ائتلاف.
چانه زنی شورای امنیت در شش هفته گذشته، با وجود یادآوری این نکته که کاسه صبر آمریکا لبریز شده و گردنکشی های نظامی و توطئه های باج خواهانه اقتصادی و تهدیدهای این کشور مبنی بر انجام عملیات جداگانه توسط آمریکا، شاهد آن هستیم که واشنگتن تاکنون نتوانسته به قطعنامه مورد نظر از شورای امنیت دست یابد.
فرانسه با کمک روسیه با درخواست های آمریکا به مخالفت برخاست؛ ... و توانست در به وجود آوردن «دوران توقف» موفق عمل کند. طی این مدت نیروهای مخالف جنگ توانستند در درون ایالات متحده و دیگر نقاط جهان خود را سازماندهی کنند. بنابراین، می توان گفت که ژاک شیراک واقعاً توانست حتی اگر برای مدتی کوتاه، ایالات متحده را از روی آوردن به جنگ بازدارد و در «دیدگاه تک قطبی آمریکا» نسبت به جهان» شکافی ایجاد کند. با توجه به تحرکات ژاک شیراک، رسیدن به جهان دو قطبی گر چه هنوز روشن نیست ولی به نظر می رسد که به وجود آمدن آن با توجه به شرایط جهانی، از اقبال خوبی برخوردار شود.
به عبارت دیگر، فرانسه به همبستگی جهانی با ضعیفان و فقیران و فراتر از هر چیز دیگر به اجرای دقیق قوانین بین المللی نظر دارد.
در حالی که ژاک شیراک در بیروت بر ضرورت حل و فصل درگیری عربی اسراییلی بر اساس قوانین جهانی و عدالت تأکید می کرد و برنامه صلح ارایه شده از سوی شاهزاده عبدا...، ولیعهد سعودی، را مورد ستایش قرار می داد، جورج بوش در واشنگتن به آریل شارون زمان دقیق تهاجم به عراق را می گفت.
انتظار اروپای یکپارچه
اگر مناسبتی پیش آید که اتحادیه اروپا و روسیه تلاش های دیپلماتیک خود را یکپارچه سازند، نیروی فشار مؤثری را به وجود خواهند آورد که می تواندرو در روی ایالات متحده آمریکا بایستند. این حالت، در هفته های اخیر در بحث و بررسی های شورای امنیت، آشکار شد. ولی اتحادیه اروپا همان طور که همه می دانند از اتحاد بسیار دور است و موردی که می توان از آن با شرم یاد کرد این است که انگلستان تنها کشور اتحادیه اروپاست که خارج از چارچوب های این اتحادیه عمل می کند!
جک استراو، وزیر امور خارجه انگلستان نیز همچنان شعارهای ابداعی گروه فشار آمریکای یاری کننده اسراییل مبنی بر «کشورهای محور شرارت» «کشورهای فریب خورده» و «مورد تهدید قرار گرفتن جهان متمدن» را تکرار می کند.
من این پرسش را مطرح می سازم که آیا فرو ریخته شدن 300 تن اورانیوم غنی شده بر عراق طی دوره جنگ خلیج [فارس]، که به صورت پوششی روی بمب ها و موشک ها قرار داده شده بودند، و محروم ساختن عراق از دارو و تجهیزات حیاتی پزشکی برای درمان آثار مرگبار سرطان ظاهر شده روی بدن کودکان عراقی، نشانه تمدن است؟
اصل قضیه این است که اروپا باید به سوی وحدت بزرگتر و فراگیرتر حرکت کند و برای دستیابی به سیاست امنیتی و خارجی یکپارچه باید تلاش بیشتری از خود نشان دهد. تحقق منافع میان کشورهای فراوان اتحادیه اروپا کاری آسان نیست ولی نتیجه آن بیشترین تأثیر را در امور جهان خواهد داشت. می توان با ادامه همین رویه جهان دو قطبی به وجود آورد تا بدین ترتیب بتوان با بلندپروازی های امپریالیستی ایالات متحده آمریکا رو در رو شد.
انسان با سرگشتگی از خود می پرسد، رهبران عرب ها و مسلمانان برای دفاع از منافع خود چه موقع به خود می آیند؟ رهبران عرب تا کی باید در انتظار کمک ژاک شیراک و گرهارد شرودر باقی بمانند؟ (شرودر به طور قاطع شرکت کشورش را در هر گونه ماجراجویی آمریکا علیه عراق رد کرده است).
«نه به اسم ما»
Notinour Name
«ما مخالفت خود را با این جنگ ها اعلام می داریم و این ادعا را که این جنگها به نام ما و یا برای منافع ما صورت می گیرند را رد می کنیم... اجازه ندهیم تا کار به جایی بکشد و دیگران بگویند که مردم ایالات متحده زمانی که حکومتشان جنگ نامحدود اعلام نمود و تدابیر سرکوبگرانه ای را اتخاذ کرد هیچ واکنشی از خود نشان ندادند. امضاکنندگان این بیانیه مردم آمریکا را فرا می خوانند تا از خود در برابر سیاست پس از 11 سپتامبر مقاومت نشان دهند؛ چرا که این سیاست خطری جدی برای بشریت است.»
مطالب فوق بخشی از بیانیه ای است که تعدادی از بازماندگان قربانیان فاجعه 11 سپتامبر پس از ماهها تلاش با عنوان «نه به نام ما» منتشر ساخته اند و تاکنون 4 هزار نفر از شهروندان آمریکایی از جمله چهره های مشهور، روشنفکران، هنرمندان، نویسندگان و سایر فعالین فرهنگی اجتماعی و سیاسی مانند سوزانه ساراندون، اولیور استون، مارتین لوترلینگ سوم، نوام چامسکی، جین فوندا، روبرت آلتمان،ادوارد سعید و... آنرا امضاء کرده اند.
جمهوری خواهان در انتخابات آمریکا به پیروزی رسیدند.
در انتخابات میان دوره ای اخیر آمریکا، حزب جمهوری خواه که حزب جرج بوش، است، به پیروزی چشمگیری دست یافت. معمولا هنگام برگزاری انتخابات «میان دوره ای» آمریکا، که با اواسط دوره ریاست جمهوری مصادف می شود، حزب رییس جمهوری در مقایسه با حزب مخالف محبوبیت کمتری دارد. به همین دلیل، توفیق قابل توجه حزب جمهوری خواه به نشانه ای از حمایت مرم از رییس جمهوری تعبیر شده است.
«دیک گپهارد»، از اعضای برجسته حزب دموکرات، گفته است که حملات انتحاری سال گذشته در نیویورک و واشنگتن باعث شد آمریکاییان نسبت به حمایت از رییس جمهوری خود گرایش بیشتری یابند.
بدین وسیله اکنون برای بوش تا انتخابات ریاست جمهوری در سال 2004 میلادی، راه باز است تا، طرحهای قانونی مورد مشاجره را به کرسی نشاند. یک پیروزی چشمگیر برای حزب جمهوری خواه، که از عوام پسندی پرزیدنت بهره برد و از اینکه دموکراتها موفق نشدند موقعیت بد اقتصادی یا خطر جنگ در خاورمیانه را، به گردن کاخ سفید بیندازند.
پنجشنبه 16 آبان 1381 7 وامبر 2002
ترس از صدام حسین ممکن است جای خود را به تردید بدهد
در حالی که فشارهای آمریکایی ها و انگلیسی ها افزایش می یابد، نشانه هایی مبنی بر این که رهبر عراق، مانند بسیاری از خودکامه های پیش از خود، ممکن است آماده دادن امتیازات بیشتری در سیاست های داخلی و خارجی خود باشد، نیز افزایش می یابند امتیازاتی که تنها چند هفته یا چند ماه پیش غیر قابل تصور می نمود و این امر به دلیل هدف بزرگتر حفظ قدرت است.
گرفتاری آقای صدام حسین، همان طور که مطمئناً او از بررسی های خود آن را دریافته است، این است که هر چیزی که در یک نظام خودکامه به نظر ضعف یا امتیاز دادن آید نمی تواند به سرعت باعث برانگیختن چالش شود.
در ابتدا، همه پرسی 15 اکتبر وجود داشت که منظور از آن این بود که به رییس جمهور بوش نشان داده شود که تنها نامزد این همه پرسی یعنی صدام حسین، آن طور که آقای بوش گفته بود، یک ستمگر قاتل نیست؛ بلکه مردی است که مردم عراق آن قدر او را دوست دارند که هر گونه فکر جنگ با او در سرزمین خود وی یک اقدام توهم آمیز است.
سپس، چند هفته قبل، آقای صدام حسین به طور ناگهانی فرمان آزادی 20 هزار زندانی سیاسی و زندانیان جنایی در زندان ابو غریب که بدنام ترین زندان عراق است و ده ها هزار نفر دیگر در زندان های سراسر این کشور را صادر کرد. تلویزیون دولتی عراق با دقت نوارهای ویدیویی ادیت شده ای از خالی کردن زندان های عراق را به نمایش گذارد که در بین آنها تصاویری از آقام صدام حسین که به نظر مهربان می آمد و دسته های کری که سرودهایی را به نشانه تمجید از او می خواندند، نشان می داد. تمام این چیزها بدین منظور بود که عراقی ها را متقاعد کند که آقای صدام حسین، نه تنها یک خودکامه بی رحم نیست که کشوررا با ترس فلج کرده است بلکه، برعکس ،سرچشمه بخشندگی و انعطاف پذیری است.
اما این نظریه های بغرنج که از محافل درونی در بغداد صادر می شوند، هر چه باشند، حقیقت این است که این اولین باری نیست که آقای صدام حسین به طور ناگهانی و تعجب آوری، درست در زمانی که بیش از همیشه نیاز به پنهان کردن اهداف واقعی خود و ایجاد سردرگمی در بین مخالفان داشته است، دست به کار انحرافی زده است.
این بار، بزرگترین امتیاز در داخل عراق وجود به نظر می رسد که آزادی زندانیان تلاشی دیر هنگام برای نشان دادن این موضوع بود که خود آقای صدام حسین قادر به انجام اصلاحات است.
در خارج از این کشور، در هفته های اخیر با به رسمیت شناختن حق حاکمیت کویت و قول عدم حمله دوباره به همسایگان عراق، آقای صدام حسین در جستجوی جلب افکار عمومی اعراب به نفع عراق بوده است. او همچنین صد تُن از مدارک آرشیوهای دولتی کویت را که عراق در سال 1991 از این کشور روبوده بود، از جمله مدراک شخصی حاکم کویت را به این کشور بازگردانید. او در انظار عمومی قول داد که به خانواده های بمب گذاران انتحاری فلسطینی پول پرداخت کند و با ملاقات تعدادی از فرستادگان عرب و روزنامه نگاران سال ها عزلت خود را شکست. پاداش او جبهه ای مستحکم از مخالفت در جهان عرب علیه حمله آمریکا بود.
همچنین به نظر می رسد که، تلاش برای ارایه یک تصویر جدید و خوشایندتر در داخل به سرعت با شکست مواجه شده است. بسیاری از عراقی ها به طور علنی از تصمیم برای آزادی هزاران قاتل و دزد متنبه نشده در خیابان ها اظهار نفرت کردند. در ظرف 24 ساعت بعد از این عفو عمومی، زنان که پوشش سیاه بیوه زنانی را به تن داشتند، و دیگر اعضای خشمگین خانواده ها تظاهرات کوچکی را در بغداد به راه انداخته و خواستار دانستن مکان و یا محل دفن هزاران زندانی سیاسی ای شدند که در هنگامی که درِ زندان ها گشوده شد، پیدایشان نشده بود.
نیویورک تایمز
27 اکتبر 2002 (5 آبان 1381)
بازهای شکاری در خاورمیانه فرود میایند
عنوان فوق نام گزارش جالبی است که توسط تام کارور Tom Caver (نماینده BBCدر واشنگتن) در آبان ماه جاری از واشنگتن ارسال شده است که بخشهایی از آنرا می خوانید:
«در پشت ماجرای صدام حسین و بازگشت ناظران تسلیحات برنامه دیگری در طرح جنگی کاخ سفید در دست اجراست و آن ایدیولوژی است. بعضی از عالیرتبه ترین مشاوران ریاست جمهوری عقیده دارند سرنگونی صدام حسین تازه شروع اولین مرحله از یک برنامه بلند مدت تغییرات در خاورمیانه است. این بازها می گویند: امواج برقراری دموکراسی در عراق حتی بطور ناقص آن، کل منطقه را تکان خواهد داد. آنها عقیده دارند سوریه، عربستان و مصر در معرض این تغییرات قرار خواهند گرفت و بناچار دموکرات تر خواهند گردید.
اخیرا یک مقام ارشد دولتی [آمریکا] پس از اطلاع از اینکه در مجموعه بیست و دو کشور عربی حتی یک نمونه دموکراسی هم یافت نمی شود اظهار داشت «به چه علت این مسئله باید مورد توجه ما قرار گیرد؟ دموکراسی باعث کاهش انجماد فکری و تمایل عمومی افراد به اسلام رادیکال را فراهم ساخته و باعث بهبود رابطه آنها با ایالات متحده آمریکا خواهد شد که به نوبه خود عامل جدیدی را در مسئله اعراب و اسراییل وارد می سازد.»
شالوده این دید روشنفکرانه مربوط به یک استاد سابق دانشگاه و معاون فعلی وزیر دفاع، پاول ولوفوریتز Paul Wolfowitz)) است او در این عقاید با ریسش «دونالد رامسفلد» و کلیه مشاوران و خود رییس جمهور متفق القول است.
بازها عقیده دارند با برداشتن قدم اول در تغییر رژیم عراق اوضاع رو به بهبودی تغییر خواهد کرد و متعاقب آن فواید دیگری هم حاصل میگردد. هنگامیکه رژیم صدام حسین سقوط کند قوای کمتری در عربستان سعودی لازم خواهد بود. سایر عناصر ضدآمریکایی در منطقه نابود خواهند گردید و بدین ترتیب منابع تغذیه القاعده از پشتیابانانش قطع خواهد گردید. و از آنجاییکه قوای آمریکایی در آزاد سازی عراق نقش درجه اول را خواهند داشت بهترین قراردادها را در بازسازی عراق و دسترسی به منابع نفتی تصاحب خواهند کرد.
این عوامل کاهش وابستگی آمریکا به عربستان سعودی را حتی بیش از این فراهم می سازد. در حقیقت این مجموعه هیچگونه واهمه ای از نگران ساختن سعودی ها ندارند. اینک در پیش دیدگان هراسان خانواده سعودی اتباع این کشور در هنگام بازدید از آمریکا مورد انگشت نگاری و بازپرسی قرار می گیرند. آنها موقعیت ممتازی را که در زمان جورج بوش پدر داشتند از دست داده اند.
بازهای آمریکایی استدلال می کنند که سیاست خارجه آمریکا بایستی به راههای پیش رونده و برنده تمایل داشته باشد تا به یک نقش واسطه گری محتاطانه یا میانجی گرایانه در بحرانهای پیش آمده قبل از یازده سپتامبر؛ اینگونه عقاید از روزنامه های سیاسی فراتر نمی رفتند. ولی پس از آن این موقعیت فراهم شد که این ایدیولوژی ها در عمل مورد آزمایش قرار گیرند. با نشانهای تجربیات تقریبا بی دردسر افغانستان، این ایده هااینکه برای نمونه عراق آماده می شوند.
جهانی سازی بحران عراق
در حال حاضر، به نظر می رسد که جهان نمی داند باید با علل و عوامل کابوس آسای بحران ها چگونه برخورد نماید. آلدوس هاکسلی این موضوع را زمانی چنین به بیان درآورده است: «مهمترین درس عبرتی که تاریخ به ما می دهد، این است که ما از تاریخ درس عبرت نمی گیریم.» در این جهان که پس از پایان جنگ سرد تک قطبی شده است، عملکرد نظامی یکجانبه و رقابت های همراه آن چیزی جز رقص مردگانی نیست که منابع طبیعی ما را به یغما می برد، منابعی که می تواند برای توسعه اقتصادی و اجتماعی مورد استفاده قرار گیرد و این امکان را به بشر می دهند که «راه ملاطفت آمیز به سوی امنیت» را بپیماید؛ راه منزلت انسانی برآورده ساختن نیازهای انسانی. آیا در این حال، به راستی غیر قابل تصور است که یک چنین «قوس بحرانی» با شاخص های تاریخی و زمانی، فرهنگ های بزرگ را از نو در مرکز یک گفتگوی تمدن های از نو احیاء شده بازگرداند؟
فرانسیس فوکویاما این روزها تصویر غربی را ترسیم می کند که «احتمالاً از هم خواهد گسست» قدرت های جهانی وسیاست خارجی آنها می توانند به نقطه جوش بزرگترین نگرانی بین المللی بدل شوند. «میان درک اروپایی و آمریکایی از جهان، شکاف عظیمی ایجاد شده و احساس ارزش های مشترک آسیب دیده است.» درباره هر گام نسنجیده ای، از ارعاب تا حمله پیشگیرانه، امکان شور و مشورت هایی نادرست وجود دارد. بیشتر از آن، باید توجیهی دموکراتیک درباره خواسته های مربوط به یک جامعه بین المللی ارائه شود. جامعه ای که بسیار بزرگتر از هر دولت منفردی است.
ما باید با اشرار مقابله کنیم، اما در چهارچوبی که فرمان شور و مشورتی مشترک و واکنش های انسانی سنجیده شده را به اندازه کافی مراعات می کند و قربانی های انسانی احتمالی را به عنوان خسارتی جنبی به جان نمی خرد.
یافتن راه حلی برای بحران عراق به کمک گفتگو، بجای تهدید به خشونت، پایان دادن به رنج و عذاب های ملت عراق و احترام قائل شدن برای حاکمیت عراق و تمامیت ارضی این کشور، از بیشترین اهمیت برخوردارند. باید تلاش هایی صورت گیرد تا عراق بار دیگر به جامعه بین المللی بازگردد.
نشریه آلمانی دی ولت DIEWELT
26 اکتبر 2002 (4 آبان 1381)
سریال جنجالی درباره یهودیان در مصر
دو شبکه تلویزیونی در مصر روز چهار شنبه 6 نوامبر پخش یک سریال تلویزیونی به نام سوارکار بی اسب که آمریکا و اسراییل آن را به عنوان برنامه ای «ضدیهودی» متهم کرده اند را آغاز کردند.
این سریال چهل و یک قسمتی به اعلامیه جعلی معروف به «پروتکل بزرگان یهود» می پردازد که ادعا می شود جزئیات نقشه یهودیان برای تسلط بر جهان در آن ذکر شده است.
زمانی که خبر این سریال به گوش سازمان های یهودی آمریکا رسید آنها به شدت به آن اعتراض کردند.
دولت آمریکا نیز نارضایتی خود را نشان داد و از مقامات مصری خواست پخش برنامه را مورد تجدید نظر قرار دهند.
اما وزیر اطلاعات مصر هفته گذشته این موضوع را که این سریال «ضدیهودی» است رد کرد و روشن ساخت که پخش سریال ممنوع نخواهد شد.
همانطور که پیش بینی می شد اقدام آمریکا باعث خشم مصری ها شد و مطبوعات مصر شکایت آمریکا از سریال را تلاش توهین آمیزی برای تحمیل نظر آمریکا بر حاکمیت سایر کشورها در زمینه استقلال تلویزیونی خواندند.
این اقدام همچنین به عنوان نمونه دیگری از خودباختگی آمریکا در برابر اسراییل و لابی یهودیان معرفی شده است.
هبا صالح، خبرنگار بی بی سی از قاهره
گزارش شنبه 18 آبان 1381 9 نوامبر 2002
واشنگتن و تهران: همگرایی زیر چتر جنگ
ایالات متحده در چارچوب سیاست فعلی جنگی خود علیه عراق و دیگر کشورها با وضعیت دشورای روبه روست. جنگ در افغانستان همچنان شعله ور است؛ گرچه از حرارت شعله آن هم پیمانان جهانی آمریکا در تنگنا هستند و صداهای اعتراض نسبت به سیاستهای آمریکا در اروپا، خاورمیانه و آفریقا رو به افزایش است.
یک باور پنهانی بر این اساس در میان محافل دولت آمریکا وجود دارد که جنگ قطعی علیه عراق در صورتی که به وقع بپیوندد بازتاب های منطقه ای در پی خواهد داشت که ممکن است بر راهبرد جدید ایالات متحده آمریکا که مبتنی بر اصل حملات پیشگیرانه است تأثیر منفی بگذارد و حتی فراتر از آن بیشتر از گذشته دست ایالات متحده آمریکا را ببندد.
واقعیت این است که همین باور، انگیزه اصلی اعزام ویلیام پرنز، فرستاده ویژه آمریکا، به خاورمیانه و منطقه خلیج [فارس] می باشد.
افزون بر همه موارد، واشنگتن احساس می کند که در رویارویی با صدام حسین، رییس جمهور عراق، در صورتی که ایران خارج از دایره همکاری باقی بماند، شرط های منطقه ای اش کامل نخواهد شد. ایران کشوری بزرگ است و در ساختار داخلی عراق از نظر مذهبی تأثیر فراوانی دارد؛ زیرا نسبت شیعیان در عراق بیشتر از نصف جمعیت این کشور است. کردهای شمال عراق نیز به داشتن روابط تاریخی و فرهنگی کهن با ایرانی ها شهرت دارند؛ گرچه، محمدرضا شاه پهلوی در مارس 1975 به مصطفی بارزانی رهبر کردها ضربه دردناکی وارد ساخت. از سوی دیگر، ایران با عراق مرزهای آبی و خاکی به طول هزار کیلومتر دارد. ایرانی ها مرزهای خود با کشور عراق را همواره بخش مهمی از کمربند راهبردی و امنیتی کشور خود قلمداد می کنند.
گذشته از این موارد باید از اهمیت نقش ایران در مرحله پس از سقوط صدام حسین دقت شود زیرا ایرانی ها برای هر نظام جدیدی که آمریکا در بغداد به وجود می آورد، مشکلات بزرگی می توانند ایجاد کنند و یا این که برای ایجاد درگیری مسلحانه و بحران های عظیم در عراق در آینده سرچشمه خطرناکی باشند.
نشریه عربی زبان الخلیج،
چاپ انگلستان 31 اکتبر 2002 (آبان 1381)
زمینه های تلاطم سیاسی در پاکستان
پس از ترکیه نوبت پاکستان است که تحت تأثیر منفی سیاستهای خصمانه آمریکا در قبال جهان اسلام قرار گیرد و دستخوش دگرگونیهای آرام امّا غیر منتظره گردد. پیروزی چشمگیر «جبهه متحد عمل» در انتخابات استانی پاکستان و بدست آوردن 51 کرسی از 342 کرسی مجمع ملی سایه بهت و هراس بر سیاستمداران آمریکا و حکومت پرویز مشرف انداخته است. این جماعت که برخی از ملاهای طالبان و جهادگران کشمیر و افغانستان را در مدارس خود پرورش داده اند این پیروزی خود را یک انقلاب ضدآمریکایی می دانند و قصد دارند سهم خود در حاکمیت افغانستان را بر علیه حضور نظامی و فرهنگی آمریکا جهت دهی کنند.
این خبر که به تفصیل در شماره 21 اکتبر 2002 نیوزویک نقل شده است، این نکته مهم را برمی انگیزد که با توجه به خرسندی مرموز آمریکا از این خیزش دمکراتیک در پاکستان، بتوان تأثیر آمریکا در پیروزی این جماعت متمایل به طالبان و تروریسم را مورد دقت قرار داد. شاید حکومت فعلی پاکستان به نحو شایسته ای قادربه برآوردن خواستهای آمریکا نیست و باید زمینه های دخالت خارجی در ساختار حکومت پاکستان به نوعی فراهم گردد.
ثابتها و متغیرها در تحولات اخیر ترکیه
با پایان گرفتن شمارش آرای انتخابات پارلمانی در ترکیه، پیروزی حزب عدالت و توسعه، قطعی شده است. بر پایه آخرین گزارش ها حزب عدالت و توسعه به 34 درصد آرا دست یافته است که تقریبا 15 درصد بیش از مجموع آرایی است که نزدیکترین رقیب آن در این انتخابات، یعنی حزب جمهوری خواه مردم، موفق به کسب آن شده است. احزاب ائتلاف حاکم، به رهبری بولنت اجویت، نخست وزیر، نتوانستند حتی یکی از کرسی های مجلس را نیز در اختیار بگیرند. از مجموع 550 کرسی مجلس نمایندگان، حزب عدالت و توسعه 362 کرسی را تصاحب کرده و سوسیال دموکرات ها با 179 کرسی، دومین حزب قدرتمند کشور شده اند. به گزارش بی بی سی رجب طیب اردوگان، رهبر حزب عدالت و توسعه، در جشن هواداران خود گفت که موفقیت این حزب به معنی پیروزی مردم ترکیه است. وی وعده داد که حزب وی به اصول لائیک و غیرمذهبی قانون اساسی ترکیه پایبند خواهد ماند.
برنامه انتخاباتی حزب عدالت و توسعه حاوی مقابله با بحران اقتصادی کنونی ترکیه، شفافیت در تشکیلات دولتی، تلاش در همگرایی با اروپا و ادامه همکاری و اتحاد با ایالات متحده بوده است.
این گزارش می افزاید: با وجود موفقیت حزب عدالت و توسعه، آقای اردوگان نخواهد توانست به مقام نخست وزیری منصوب شود. وی قبلاً به جرم تحریک به اغتشاش دینی توسط دادگاه محکوم و مدتی را در زندان سپری کرده است. این محکومیت آقای اردوگان مانع از تصدی مقام نخست وزیری توسط وی خواهد بود.
همکاری اتحادیه اروپا
همزمان، کمیسیون اروپا، که نهاد اجرایی اتحادیه اروپاست، اعلام کرده آماده همکاری با دولت جدید ترکیه است.
این کمیسیون با صدور بیانیه ای اظهار داشت که هر دو حزبی که در این انتخابات به کرسی هایی در پارلمان ترکیه دست یافته اند به روشنی علاقمندی خود را به ادامه سیاست گرایش به اروپا بیان داشته اند.
در این بیانیه ابراز امیدواری شده است که دولت جدید ترکیه بر وعده های انتخاباتی خود برای اجرای اصلاحات عمل کند به نحوی که آن کشور بتواند شرایط عضویت در اتحادیه را به دست آورد.
در همان حال، کمیسیون اروپا هشدار میدهد که از نزدیک نحوه اجرای اصلاحات در ترکیه را زیر نظر دارد تا اطمینان حاصل کند که به وعده های داده شده عمل خواهد شد.
به گزارش خبرنگار بی بی سی در اتحادیه اروپا، بین اعضای اتحادیه بحث شدیدی در مورد عضویت ترکیه ادامه دارد. برخی از کشورهای عضو گفته اند لازم است در اجلاس سران اتحادیه اروپا در ماه دسامبر، تاریخ معینی برای آغاز گفتگو با ترکیه به منظور ورود آن کشور به اتحادیه اروپا آغاز شود. تعدادی از کشورهای عضو اتحادیه اروپا با این پیشنهاد مخالفت کرده اند.
فقط در صورت موافقت سازمان ملل متحد
در همین حال رهبر حزب عدالت و توسعه اعلام کرد، تنها در صورت موافقت سازمان ملل متحد با اقدام نظامی آمریکا علیه عراق مخالف نیست.
به گزارش ایسنا، رجب تایب اردوگان پس از پیروزی در انتخابات عمومی روز گذشته در ترکیه اظهار داشت: «نمی خواهیم شاهد جنگ، خونریزی و اشک و مرگ در منطقه خود باشیم.»
بر اساس گزارش خبرگزاری آسوشیدپرس، وی در مراسم جشن پیروزی که در مقر این حزب برگزار شد، گفت که ترکیه از تصمیمات سازمان ملل اطاعت خواهد کرد.
همکاری ترکیه برای انجام هر گونه عملیات در خاک عراق بسیار حیاتی است، حدود 1700 تن از نیروهای آمریکا در ترکیه مستقر هستند که اکثر آنها در پایگاه هوایی اینجرلیک مستقر می باشند.
جنگنده های آمریکایی و انگلیسی از این پایگاه برای پرواز بر فراز منطقه پرواز ممنوع شمال عراق استفاده می کنند. اینجر لیک نقطه آغاز حمله به عراق طی جنگ خلیج فارس بود.
اظهارات اردوگان شبیه اظهارات و مخالفت های دیگر رهبران ترکیه با حمله به عراق بود. ترکیه بیم دارد که جنگ باعث بی ثباتی منطقه و آسیب های جدی بر اقتصاد متزلزل این کشور باشد.
ژنرال حلمی اوزکوک، فرمانده ارتش ترکیه به منظور مذاکره با مقام های آمریکایی درباره اقدام نظامی علیه عراق دیدار و گفت وگو داشت. همچنین ژنرال تامی فرانکس، رییس نیروهای آمریکا در منطقه نیز ماه گذشته از ترکیه بازدید کرد.
اردوگان گفت: «هیچ توافقی در جهان درباره عراق نظیر آنچه در افغانستان بود وجود ندارد، حتی خود مردم آمریکا نیز از این کار مطمئن نیستند.»
استقبال بازارهای مالی ترکیه از نتیجه انتخابات
بنابراین گزارش یکی از موضوعات مهم در جریان مبارزات انتخاباتی ترکیه، مسایل اقتصادی و تلاش در بهبود اوضاع اقتصاد آن کشور بوده است. با اعلام نتیجه انتخابات، بازارهای مالی از پیروزی حزب عدالت و توسعه استقبال کردند. همچنین، با آغاز به کار بازار ارز استانبول، ارزش برابری لیر ترکیه در برابر دلار آمریکا، پس از آنکه به پایین ترین حد خود رسیده بود، افزایش یافت. بازار سهام استانبول هم در برابر نتایج انتخابات واکنش مثبت نشان داد و شاخص سهام حدود 7 درصد ترقی کرد.
تحلیلگران می گویند که دلیل خوش بینی بازارها این است که پس از چندین سال زمامداری دولت ائتلافی، اینک امید می رود که یک حزب واحد بتواند دولتی نیرومند را تشکیل دهد.
برخی واکنش ها
رادیو دویچه وله (صدای آلمان) به نقل از روزنامه آلمانیGeneral - Anmzeiger که در شهر بن منتشر می شود گفت: پیروزی حزب اسلامی محافظه کار عدالت و توسعه در ترکیه بمثابه شانس و امکانی نو برای آن کشور است و ریسک ناچیزی بهمراه دارد. برای کسانیکه به این حزب رای دادند، دولت آتی ترکیه مترادف است با امید به این موضوع که بر کشور با تکیه بر عمل گرائی و بدون فساد و رشوه خواری حکومت شود، یعنی چون شهرهای بزرگی که این حزب اداره آنها را به عهده دارد و دولت سابق قادر به تحقق بخشیدن به این هدف و خواست نشد. اما این خطر که همین حزب بر راهی افراطی اسلامی تکیه کند و در زمینه ایجاد کشوری مبتنی بر بنیادگرایی اسلامی تلاش نماید، بسیار کم و ناچیز توصیف می شود.
این روزنامه افزود: افزون بر این، بعنوان پایه های امنیت کشور، باید به قوه قضاییه و ارتش ترکیه اشاره کنیم که مصمم به دفاع از کشوری مبتنی بر سکولاریسم هستند، یعنی جدائی دین و سیاست.
بر پایه همین گزارش، مفسر روزنامه ایتالیایی La Repubblica که در رم منتشر می شود، درباره پیروزی حزب اسلامی عدالت و توسعه در انتخابات پارلمانی ترکیه از جمله می نویسد: ترکیه بدست اسلام افتاد و دوران دیوان سالاری و فساد طبقه و قشر سیاسی کشور که باعث شدیدترین بحران اقتصادی ترکیه در عرض پنجاه سال گذشته شد، پایان یافت. این زمین لرزه سیاسی ناشی از انتخابات پارلمانی زودرس (قبل از موعد) در سنگر جنوب شرقی پیمان آتلانتیک شمالی ناتو است و سبب می شود که در آینده نه تنها شک و تردیدی در اعتماد به ترکیه در چارچوب این پیمان بوجود آید، بلکه چنین تردیدی در ایالات متحده آمریکا، اروپا و همچنین صندوق بین المللی پول در مورد ترکیه نیز بوجود آید که همین صندوق نیز باید مانع از ورشکستگی مالی ترکیه شود.
مفسر روزنامه محافظه کار Die Presse که در وین پایتخت اتریش منتشر می شود در همین باره بر این عقیده است که مردم رای دهنده در ترکیه، سیستم سیاسی کشورشان را تار و مار کردند وی در تفسیری تحت عنوان «پتک اسلامی» از جمله می نویسد: انتخابات اعتراضی نمی توانند واضح تر از این باشند. ترکها در انتخابات دیروز، آنچه که کردند، تار و مار کردن سیستم سیاسی کشورشان بود و بس. سه حزب تشکیل دهنده دولت ائتلافی به مجلس راه نیافتند و تاکنون تقریبا هیچ کشور پیرو موازین دمکراسی شاهد چنین زلزله سیاسی نبود که علت آن نیز بحران اقتصادی ترکیه بود. ضربه آزادکننده از فساد و عدم کارائی در انتخابات پارلمانی ترکیه ضروری بود.
بلای سلاح های کوچک
تاکنون، ده نفر در اثر اصابت گلوله های تک تیرانداز در منطقه واشنگتن کشته شده اند. در طول سه هفته، 1600 نفر در اثر تیراندازی در ایالات متحده آمریکا جان خود را از دست داده اند و در سراسر جهان در همین مدت بیش از 17 هزار نفر کشته شده اند.
همان طور که همه می دانیم، آمریکابه «سرزمین آزادی» معروف است اما در عین حال «سرزمین سلاح های دستی» نیز هست.
لیکن، ایالات متحده آمریکا تنها کشوری نیست که ازدیاد سلاح رنج می برد. اخیراً سازمان ملل از وفور و در در دسترس بودن سلاح های کوچک (اصطلاحی که محافل دیپلماتیک بین المللی ترجیحاً به کار می برند) به عنوان معضل عمده در سراسر جهان یاد کرد.
جهانی شدن همان گونه که باعث افزایش جریان اطلاعات شده موجب افزایش جریان تسلیحات در سراسر جهان نیز گردیده است. با فرو ریختن مرزها و موانع تجاری تعداد نیروهای نظامی هم کاهش یافته است و میلیون ها فقره سلاح و سایر انواع تفنگ ها راهی بازارهای جهانی گردیده تا به تروریست ها، سارقان، شبه نظامیان و افراد عادی که به طور کل با جامعه یا همسر سابق، رقیب یا همکار سرستیز دارند، فروخته شود. سرازیر شدن اسلحه به یک محله یا جامعه ای که پیشاپیش با مشکل جرم و جنایت و فقر مواجه است، موجب افزایش خشونت شبه جنگ شده و تعداد کشته شدگان و مجروحین افزایش می یابد.
ایالات متحده آمریکا بزرگترین کشور تولید کننده سلاح های کوچک در جهان با منع فروش سلاحهای تهاجمی نظامی یا منع فروش آنها به شورشیان یا گروههای شبه نظامی مخالفت کرده است. نکته تأسف بار و کنایه آمیز در این است که واشنگتن در می یابد که مدت سه هفته است در اثر سلاحی که در دست یک یا دو نفر قرار دارد، در رعب و وحشت به سر می برد.
متن کامل بیانیه رسمی اتحادیه ای اروپا درباره ایران
گفت وگوهای گسترده ایران و اتحادیه اروپا تهران 10 سپتامبر 2002
خبرگزاری دانشجویان به تازگی متن بیانیه اخیر اتحادیه اروپا در مودر ایران را منتشر کرده که قسمتهایی از این بیانیه به شرح زیر است:
بیانیه مطبوعات ریاست دوره ای اتحادیه اروپا
اتحادیه اروپا برای شروع مذاکره با ایران پیرامون توافقنامه همکاری و تجارت موافقت کرده است. ...
چهار موضوعی که اهمیت ویژه ای برای اتحادیه اروپا دارد عبارتند از:
اتحادیه اروپااز ایران می خواهد تا قوانین حقوق بشر و آزادی های بنیادی را رعایت کند.
اتحادیه اروپا ایران را به امضای قرارداد منع تولید سلاح های کشتار جمعی دعوت می کند
اتحادیه اروپا از ایران می خواهد که مفاد قرارداد 1373 UNSCR را درباره جنگ علیه تروریسم به طور کامل اجرا کند و همکاری اش را در این زمینه در آینده نیز ادامه دهد.
اتحادیه اروپا ایران را تشویق به جلوگیری از هر اقدامی که احتمال برگشت روند سیاسی در مسایل خاورمیانه را مخدوش می کندمی نماید و اتحادیده اروپا از ایران می خواهد که به اجماع نظر بین المللی برای لزوم دستیابی به تشکیل دو کشور اسراییل و فلسطین بپیوندد.
... اتحادیه اروپا به دنبال گسترش سطح همکاری هایش با یاران در تمامی زمینه ها می باشد و امیدوار است روابط عمیق اقتصادی و تجاری بین اتحادیه اروپا و ایران همپایه با سایر روابط ایران و اتحادیه اروپا از جمله در چهار زمینه برشمرده در بالا پیش رود.
... همچنین قرار شد که ایران از بازرسان حقوق بشر سازمان ملل دعوت کند تا در پاییز سال جاری از ایران دیدار کنند.
فریس آرنه پترسون، نماینده اتحادیه اروپا در این مذاکرات و علی آهنی، معاون وزیر خارجه ایران، ریاست هیات ایرانی را به عهده خواهند داشت.
آمریکا کمک به تقویت تصویر بن لادن کرده است
نیویورک تایمز در شماره 30 اکتبر 2002 خود مواضع ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران در مورد سیاستهای اشتباه آمریکا در قبال بن لادن را منعکس ساخته است. از جمله اینکه:
رییس جمهور ایران واشنگتن را متهم کرد که مبارزه نادرست آن باعث تقویت حمایت ها از اسامه بن لادن در جهان اسلام شده است.
آقای خاتمی در کنفرانس مشترک خبری با خوزه ماریا اسنار در مدت دیدار سه روزه خود از اسپانیا، سوال کرد:
«آیا سیاست های غلط آمریکا باعث شده که بن لادن از قبل محبوب تر یا در بعضی از بخش های اسلامی منفورتر شود؟ آیا سیاست های غلط آمریکا باعث تضعیف گرایش اسلامی ای که طرفدار خرد و مردم سالاری است نشده است؟ آمریکا با سلطه خود باعث تقویت بن لادن شده است؛ بنابراین، باید این کشور را به شکلی برای حمایت از تروریسم محکوم کنیم؟»
آقای خاتمی حتی منطق آقای بن لادن را با منطق رییس جمهور بوش مرتبط ساخت. آقای خاتمی گفت: «من یک بحث را از زبان دو نفر می شنوم. یکی، سخنانی است که از افغانستان به وسیله بن لادن بلند می شود که می گوید، هر کس با ما نیست باید نابود شود؛ دیگری، سخنی است از آمریکا که می گوید، هر کس با ما نیست علیه ماست.» او اضافه کرد: «این منطقی است که یک طرف را به سوی وحشیانه ترین شکل تروریسم سوق می دهد و در طرف دیگر به بهانه مقابله با تروریسم بدترین اقدام به جنگ را ایجاد می کند.»
«گزارش ویژه از آتن»
علامه جعفری و یونانی ها
25 آبان، مصادف است با چهارمین سالگشت، درگذشت حکیم و اندیشمند عالیمقام، علامه، استاد محمدتقی جعفری «قدس سره» به این مناسبت، «دی اوتیما» از مجلات مطالعات فلسفی یونان، اخیراً مطلبی درباره استاد نام آور فلسفه معاصر ایران مرحوم علامه محمد تقی جعفری به چاپ رسانده که توسط رایزنی فرهنگی ایران در آتن ترجمه و ارسال شده که تقدیم علاقمندان می گردد.
مدیر مسئول این نشریه، آقای پروفسور موچوپولوس عضو آکادمی آتن رییس انجمن ایران و یونان است. وی به مدت هشت سال رییس دانشگاه آتن بوده و عضو انجمن طرفداران اسقف اعظم یونان می باشد. ایشان استاد فلسفه دانشکده فلسفه دانشگاه آتن است و تاکنون ده ها جلد کتاب و صدها مقاله، پیرامون مباحث فلسفی نگاشته است.
وی در اخرین شماره این مجله، مقاله ای به شرح ذیل در مورد علامه محمدتقی جعفری به چاپ رسانده است:
علامه محمدتقی جعفری (1998 1925)
من مایل هستم شهادت دهم که یک متفکر بزرگ و وارسته، با مرگ زود هنگامش موجب خلاء بزرگی در جامعه جهانی فیلسوفان شد. وی فردی با شخصیت، با اخلاق و صاحب فکری صلح آمیز بود. من هیچگاه او را ناراحت، نگران و مضطرب ندیدم و همیشه با لبخند ملیحی که بر لبش بود، دیگران را شاد می کرد.
او به سطحی عالی از موضوعات و مقولات فلسفی رسیده بود و به فکر آینده بشریت بود.
ایشان به عنوان یک متفکر بزرگ فلسفی، دارای تجربیات وسیعی در مورد مشکلات جوامع عصر امروز بود و به طور خستگی ناپذیر به فکر ارائه راه حل مشکلات بود. در خلال مباحثه طولانی که با یکدیگر داشتیم، در مورد اثرات سوء تکنولوژی بر روی جوامع بشری صحبت کرد و عقیده اش بر این بود که این عامل پیشرفت و توسعه، در عین حال نیرویی مخرب و شیطانی برای فرهنگ و تمدن جهان به حساب می آید. من به عنوان نقض گفتار وی، گفتم: اتفاقاً کشورهای صاحب فرهنگ و تمدن با استفاده از تکنولوژی، به توسعه دست یافته اند. او در پاسخ گفت: تکنولوژی یک عامل مؤثر در توسعه جهانی است، مشروط بر این که درخدمت فرهنگ و تمدن انسانی باشد و در غیر این صورت عامل مخرب خواهد بود و ما نباید اجازه دهیم که تکنولوژی بر زندگی فکری و روحی انسان ها حاکمیت پیدا کند. این جملات، تنها گوشه ای از مباحثی بود که ما با یکدیگر به بحث در مورد آن ها پرداختیم. من، در اینجا اقرار می کنم که افکار فلسفی من همیشه تحت تأثیر دانش و معنویت او بوده است.
ما در گفتگوی خود در مورد غزالی، حافظ و دیگران بحث کردیم، علم و دانش او درمورد این اشخاص را به حدی به خاطر می آورم. هنگامی که او را به دانشجویانم معرفی کردم و گفتم که ایشان علامه و فیلسوفی است که قرار است برای ما سخن بگوید، اضطرابی بر من مستولی شده بود که مبادا در اثر سهل انگاری در ترجمه، سخنانش و یا این که چون فردی خارجی با لباس روحانی است، موجب تشویش و نگرانی بین دانشجویان فراهم شود. اما مشاهده کردم که همه یکپارچه گوش شده و در سکوت کامل و عمیق به سخنان وی گوش سپرده اند و پس از سخنرانی اذعان داشتند که این سخنان، بهترین درسی بود که تاکنون تجربه کرده اند. همه دانشجویان تأکید داشتند، روشنفکری وی و نحوه ارائه مطالب فلسفی توسط ایشان، به گونه ای بود که همگی را تحت تأثیر خود قرار داد.
تمامی اساتید و همکارانم در دانشگاه از خونگرمی، صفا و خلوص وی در جلسه پذیرایی که به افتخار ایشان بر پا شده بود، تعریف می کردند و همگی تأکید می کردند که وی یک محقق و مسلمانی است که نمونه عملی دستورات قرآن، کتاب آسمانی مسلمان ها است و جمع کننده بین ارزش های قدیم و جدید می باشد.
او نویسنده و روشنفکری بود که دیدگاه خود را به صاحبان اندیشه در عصر حاضر و آیندگان ارائه کرد. امیدوارم غربی ها با ترجمه حداقل یک کتاب از وی، به عمق وجودی او پی ببرند.
لازم به ذکر است: مجله «دی اوتیما» هر شش ماه یکبار به زبان انگلیسی و فرانسوی، توسط شرکت انتشاراتی انجمن مطالعات فلسفی، منتشر می شود. موضوع اصلی این مجله، مطالعات و تحقیقات فلسفی است و با چاپ مقالات فیلسوفان مختلف جهان، فرصتی برای طرح عقاید ایشان فراهم می نماید.
شانزدهمین کنفرانس بین المللی وحدت اسلامی
اردیبهشت ماه سال 1382 شاهد برگزاری شانزدهمین کنفرانس بین المللی وحدت اسلامی خواهد بود. مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی از عموم پژوهشگران و اندیشمندان داخلی و خارجی که علاقمند به موضوعات مربوط به وحدت اسلامی و تقریب مذاهب هستند جهت ارسال مقاله و شرکت در این کنفرانس که همزمان با ولادت با سعادت پیامبر عظیم الشأن اسلام حضرت محمد (ص) و امام جعفر صادق (ع) در هفته وحدت برگزار می شود دعوت به مشارکت نموده است. موضع کلی این کنفرانس «جهان شمولی اسلام و جهانی سازی» است.
طریق جاوید
چهارمین جشنواره سراسر فرهنگی، هنری و پژوهشی «طریق جاوید» پیرامون شخصیت و اندیشه های حضرت امام خمینی (ره) و انقلاب کبیر اسلامی در اسفندماه امسال توسط مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام (ره) و جهاد دانشگاهی برگزار می شود.
در این جشنواره کتب، پایانه نامه ها و مقالات برتر معرفی و مورد قدردانی قرار خواهند گرفت.
همایش حقوق بشر
دومین همایش بین المللی حقوق بشر در محورهای فلسفه حقوق بشر، حقوق بشر و دین، حقوق بشر، جهان شمولی و تنوع فرهنگها در تاریخ 27 و 28 اردیبهشت ماه سال آینده در دانشگاه مفید برگزار می شود. اولین دوره این نمایش در سال 1380 با همکاری دفتر سازمان ملل در ایران و مرکز بین المللی گفت وگوی تمدنها جهت کاوش و نیل به استواری نظری و کارائی عمل در حقوق بشر برگزار گردید.
بزرگداشت حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه السلام)
آستان مقدس حضرت عبدالعظیم (ع) و مؤسسه فرهنگی دارالحدیث قم جهت تحقیق و پژوهش و معرفی شخصیت علمی دینی حضرت عبدالعظیم (ع)، و نیز وقایع تاریخی و علما و دانشمندان ری، اهتمام به برپایی کنگره بزرگداشت ایشان می نماید. این کنگره در ابعاد پژوهشی، ادبی و هنری در بهار سال 1382 برگزار خواهد شد.
اسلام و علوم اجتماعی
مؤسسه جهانی اندیشه اسلامی (III T) به همراه سازمان اسلامی تربیت و علوم و فرهنگ (ایسسکو) و با همکاری دانشگاه لبنان در چهاردهم و پانزدهم دسامبر 2002) (23 و 24 آذر 1381) اقدام به برگزاری کنفرانسی تحت عنوان کنفرانس منطقه ای در حوزه «علوم اجتماعی و انسانی از دیدگاهی اسلامی» خواهد نمود که از اساتید و صاحبنظران دعوت به مشارکت نموده است. دفتر مرکزی (III T) در آمریکا است و در تهران نیز دارای شعبه می باشد.