اگر ادعا شود که انقلاب اسلامی ایران و نظام سیاسی مولود آن در بیست و پنجمین سال حیات خود با بزرگترین و دشوارترین آزمون تاریخ خود مواجه خواهد بود، سخنی به گزاف گفته نشده است. این آزمونی است که نه تنها سرنوشت ایران و ایرانی را رقم خواهد زد، بلکه بر آینده جهان اسلام و بشریت نیز تاثیری عمیق بر جای خواهد نهاد. انقلابی شگرف که در زمان وقوع خود، به تعبیر روزنامه کریستین ساینس مانیتور، «جهان را مبهوت کرد» و به عنوان یکی از سه انقلاب بزرگ تاریخ معاصر جهان «از نظر سمبولیک در ردیف انقلاب های فرانسه و روسیه» انگاشته شد، انقلابی که 24 سال پیش امواج آن مرزهای جغرافیایی ایران زمین را درنوردید و پژواک آن در سراسر جهان اسلام موجی از بیداری اسلامی پدید آورد؛ انقلابی که تلقی کلاسیک اندیشمندان سیاسی و اجتماعی را نسبت به پدیده «دین» دگرگون کرد؛ انقلابی که تا پیش از آن، سیر حرکت جامعه بشری را به سمت کاهش دین باوری و افول نقش دین در حیات اجتماعی و سیاسی می انگاشتند، اینک وارد پرمخاطره ترین و قطعی ترین چالش خود با عوامل و عناصری می شود که از آغاز، انهدام و انحلال آن را نشانه گرفته بودند.
توطئه برای انهدام انقلاب اسلامی از همان بدو پیروزی انقلاب آغاز شد و سیاهه ای طویل از تلاش های ناموفق را رقم زد که در راس آن کودتای نافرجام نوژه، ایجاد آشوب های مسلحانه در مناطق مختلف ایران، تحمیل جنگ هشت ساله و تروریسم لجام گسیخته جای دارد.
این، چهره خشن و نظامی توطئه بود که هر چند در برانداختن نظام نوپای جمهوری اسلامی ناموفق ماند، ولی توانست بخش مهمی از توانمندی های بیکران انقلاب را به خود مشغول و مستهلک کند. توطئه علیه انقلاب اسلامی، چهره های غیرنظامی و پنهان نیز داشت: ایجاد یک شبکه مافیایی مقتدر برای توزیع مواد مخدر در ایران در مقیاسی بی سابقه، ایجاد یک شبکه رسانه ای و تبلیغاتی گسترده برای جنگ روانی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران، تمهیدات پیچیده برای از میان بردن پایگاه مردمی انقلاب و سلب حمایت مردم از مدیران سیاسی نظام، القای طرح های مخرب کارشناسی به منظور تخریب اقتصاد و مالیه کشور، اشاعه فساد مالی در دیوان سالاری ایران و تلاش برای نفوذ در ساختار سیاسی و فرهنگی و نظامی و اطلاعاتی امنیتی جمهوری اسلامی، چهره های دیگری از این مقابله همه جانبه کانون های سلطه گر جهانی با انقلاب اسلامی ایران است.
امروزه، به دلیل گذشت زمان و افشای اسناد فراوان، در انتساب این اقدامات به کانون های سلطه جهانی و سازمان های اصلی جاسوسی و خرابکاری ایشان آژانس مرکزی اطلاعات امریکا (سیا)، اینتلیجنس سرویس بریتانیا و سازمان اطلاعاتی اسرائیل (موساد) کمترین تردیدی نیست.
امروزه تاکید بر نقش سازمان های جاسوسی و خرابکاری غرب در حوادث فوق، مثلا در ایجاد سازمان مسلحی به نام آرا (ارتش آزادیبخش ایران) در نواحی مرزی ترکیه و ایران یا در سازماندهی کودتای نافرجام نوژه، تنها ادعای جمهوری اسلامی ایران تلقی نمی شود، بلکه مورد تایید پژوهشگران دنیای غرب نیز هست. مارک گازیوروسکی، استاد دانشگاه لوئیزیانا، در پژوهش اخیر خود درباره کودتای نوژه از نقش شبکه موساد در خارج کردن مخفیانه شاپور بختیار، آخرین نخست وزیر حکومت پهلوی، از ایران سخن می گوید و به نقل از افسر رابط سیا با شاپور بختیار می نویسد:
«پس از شکست مفتضحانه کودتای نوژه، امریکا عملا از هرگونه اقدام نظامی توسط اپوزیسیون خارج از کشور قطع امید کرد.»
ماجرای موسوم به «رسوائی کمپانی ماتریکس چرچیل» در سال 1992 نیز از نقش بزرگ سرویس های اطلاعاتی انگلیس و امریکا در تجهیز نظامی حکومت عراق علیه ایران پرده برداشت و روشن کرد در تمامی دوران جنگ تحمیلی، دولت های ایالات متحده و بریتانیا به شدت سرگرم تجهیز و تسلیح حکومت صدام حسین بودند.
به نوشته استفان دوریل در کتاب توطئه خاموش، در تمامی دوران جنگ، سازمان سیا اطلاعاتی را که از طریق ماهواره درباره مواضع نیروهای نظامی ایران به دست می آورد، در اختیار دولت عراق قرار می داد.
اینتلیجنس سرویس بریتانیا و سازمان استخبارات عراق نیز رابطه نزدیک داشتند و انگلیسی ها اطلاعات خود را درباره ایران به رئیس استخبارات عراق بارزان ابراهیم التکریتی تحویل می دادند و حتی نیروهای ویژه عراقی در پایگاه های سازمان امنیت انگلیس (ام.آی.5) آموزش می دیدند. در همان زمان، الن کلارک وزیر بازرگانی بریتانیا رسما اعلام کرد: «تهدیدی که برای منطقه [خاورمیانه [وجود دارد از سوی بنیادگرایی اسلامی است و صدام حسین، ضدکمونیستی است که می تواند با ایران اسلامی افراطی مقابله کند.»
این سیاست از سوی ایالات متحده امریکا نیز دنبال می شد. یک سند از طبقه بندی خارج شده شورای امنیت ملی ایالات متحده (مورخ اکتبر 1989) نشان می دهد که رئیس جمهور بوش (پدر) اعطای پول و تکنولوژی به عراق را واجد اولویت بالا ارزیابی می کرد؛ زیرا صدام را «پلیس غرب در منطقه» می دانست.
حکومت صدام، به کمک سیا و اینتلیجنس سرویس بریتانیا، از طریق شعبه بانک لاورو در آتلانتا نیازهای تسلیحاتی خود را تامین می کرد. در آن سال ها، بخش مهمی از نیازهای تسلیحاتی حکومت صدام علیه ایران را دکتر جرالد بال فراهم می آورد که در تماس منظم با بخش فروش نظامی روچیلد بانک و میدلند بانک بود.
پس از پایان جنگ، این رویه ادامه یافت و در آوریل 1989 گردانندگان بزرگترین کمپانی های تسلیحاتی بریتانیا (از جمله رولزرویس و جنرال الکتریک مارکونی) در بغداد گرد آمدند و قراردادهای مهم تسلیحاتی با رژیم صدام منعقد کردند.
به رغم این دسیسه های سهمگین، که شاید تنها یکی از آنها برای ساقط کردن هر حکومتی در جهان کفایت می کرد، انقلاب اسلامی در طول دو دهه به دستاوردهای عظیمی در عرصه بازسازی ایران دست یافت و چهره سرزمین و جامعه ما را به کلی دگرگون کرد. فقط برای نمونه متذکر می شویم که طی این دوران، جمعیت باسواد کشور از 1/47 درصد در سال 1355 به 51/79 درصد در سال 1375 رسید، شمار دانشجویان از حدد 200 هزار نفر در سال 1355 به یک میلیون و 600 هزار نفر در سال 1377 افزایش یافت، و انتشار کتاب از 1689 عنوان در سال 1355 به 12897 عنوان در سال 1375 رسید. بدینسان، جامعه ایرانی از یک جامعه نیمه بی سواد به جامعه ای باسواد و فرهیخته بدل شد. در این دوران بیست ساله جمعیت شهرنشین کشور از 16 میلیون نفر به 37 میلیون نفر افزایش یافت و تمامی روستاهای کشور از امکانات زندگی شهری برخوردار شدند.
در کنار این تحولات مثبت، فرآیندی منفی نیز آغاز شد و رشد کرد. این فرایند به طور عمده در استحاله نخبگان سیاسی برخاسته از متن انقلاب و مردم، به یک طبقه جدید ممتاز و بیگانه با مردم و دورشدن آنان از آرمان ها و ارزش های اولیه و اصیل انقلاب، و اسلامی که امام خمینی(ره) تبلور آن بود، تجلی می یابد. با شناخت همین ابعاد منفی است که امروزه دشمن، جری تر از گذشته، به انهدام انقلاب و انحلال نظام برخاسته از آن امید بسته است.
امروزه، انقلاب اسلامی در فضایی به بیست و پنجمین سال تولد خود وارد می شود که کانون های سلطه گر جهانی، به تصور تهی شدن جانمایه انقلاب و تشتت و ضعف و ناتوانی مدیران سیاسی آن، کیان جمهوری اسلامی و حتی تمامیت ارضی و استقلال سرزمین ایران را نشانه گرفته اند. بار دیگر فرارسیدن ابرهای سیاه توطئه، ابرهایی تیره تر از گذشته، را می توان در افق های نزدیک دید. جیمز وولزی رئیس پیشین سیا و مشاور کنونی دولت جرج بوش به صراحت از «انقلاب قریب الوقوع در ایران» سخن می گوید و ایران امروز را با فرانسه سال 1788 (یک سال پیش از وقوع انقلاب فرانسه) و شوروی سال 1988 (اندکی پیش از انحلال رسمی اتحاد شوروی) مقایسه می کند. او در مجله وال استریت ژورنال (29 ژوئیه 2002) می نویسد: «این بسیار مهم و حیاتی است که مردم ایران بدانند ما در مبارزه با حکومت دین سالار در کنار ایشان هستیم.» از دید وولزی ظاهرا یکی دو سال بیشتر به بروز یک شورش گسترده در ایران نمانده است. او در مصاحبه اخیر خود با مجله اشپیگل (18 ژانویه 2003)، بار دیگر از سقوط قریب الوقوع ایران سخن می گوید و «اسلام شیعی» را، که در نظام سیاسی ایران تبلور یافته، به عنوان بزرگترین دشمن ایالات متحده امریکا می خواند و مدعی می شود که «ایدئولوژی انقلاب اسلامی به پایان رسیده است.»
مارتین دیلون پژوهشگر مسائل اطلاعاتی نیز در مقاله ای با عنوان «سیا طرح سرّی خود را برای تقویت مخالفان سیاسی در ایران گسترش می دهد» از نقشه های تخریبی شبکه های اطلاعاتی و خرابکاری امریکا در ایران سخن می گوید. دیلون می نویسد: «همزمان با آغاز اقدامات برای براندازی نظامی دولت عراق، جرج بوش مجوز فعالیت مخفی سیا برای سرنگونی حکومت جمهوری اسلامی در ایران را نیز صادر کرد.» دیلون به همکاری سیا و موساد (سازمان جاسوسی و خرابکاری اسرائیل) در امور ایران اشاره می کند و می نویسد که سیا با دقت مسائل ایران را زیر نظر دارد، مخفیانه می کوشد تا تعداد بیشتری از ایرانیان مقیم داخل و خارج از کشور را جذب کند و برای فعالیت علیه حکومت ایران به کار گیرد. دیلون می افزاید: فعالیت سیا علیه ایران از طریق تکنیک های جنگ روانی، مانند نشر اطلاعات غلط و جعلیات، پخش جزوه ها و تبلیغات رسانه ای و استفاده از ناراضیان ساکن داخل ایران صورت می گیرد.
انقلاب 24 ساله اسلامی، تاریخی بس پندآموز دارد و سرشار از صحنه هایی است که توانمندی معجزگون آن را در یافتن راهکارهای نو برای مقابله با توطئه های خارجی و کاستی ها و بحران های داخلی نشان می دهد. این توانمندی هم بر حمایت مردم مبتنی است و هم بر سلامت مدیران سیاسی. و این دو تنها زمانی همچون گذشته به طور کامل تامین می شود که عزم و اراده ای راستین و قوی برای بازگشت به اصالت های انقلاب و دورشدن از انحراف ها و ریشه کن کردن فسادها شکل گیرد و تحقق یابد. انقلابی که آزمون های سهمگین گذشته را به پیروزی از سرگذرانید و در هر مقطع، پیش بینی های کودکانه امثال جیمز وولزی را به سراب تبدیل کرد، در آزمونی که فرا روی ماست به یقین پیروز خواهد بود.
تحریریه