Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
گذری بر زندگی پربار حضرت علی علیه السلام در دوران جوانی
سیره
درخشان امیرالمؤمنین علی علیه السلام در طول همه اعصار و قرون به عنوان بهترین
الگو برای طالبان هدایت می باشد .
در اینجا
مروری کوتاه بر زندگی آن حضرت در جوانی و نقاط برجسته ای از زندگی ایشان در این
دوران، خواهیم داشت .
دوران کودکی
در زمانی
که بشر در قهقرای هولناک گمراهی و ظلمت به سر می برد، در شبه جزیره عربستان،
اقوامی عرب می زیستند که در زندگی خویش دائما در جنگ و کشمکش های قومی و ستیز با
یکدیگر بودند . خورشید تابناک اسلام با هدایت و رهبری پیامبر خدا حضرت محمد صلی
الله علیه و آله طلوع کرد . اولین حامی و یار این مکتب، شاگرد نوجوانی بود که
توانست با حمایت های بی دریغ خود پشتیبانی قوی برای این آیین گردد و با
موضع گیری های صحیح و اصولی، موقعیت خود را تثبیت و آینده خویش را که مسلم در گرو
جوانی بود، ترسیم کند .
تربیت
واقعی علی علیه السلام که در سن نوجوانی به عنوان وصی و برادر پیامبر اسلام لقب
گرفت، از اوایل کودکی به ست بنیانگذار این مکتب، شکل گرفت . در ابتدای کودکی، حضرت
علی علیه السلام مورد توجه و عنایت پیامبر بوده است چنانکه در منابع تاریخی آمده
است، پس از قحطی و خشکسالی که مکه را فراگرفت، حضرت محمد صلی الله علیه و آله به
دو عموی خویش حمزه و عباس فرمودند: «خوب است در این گرفتاری، هزینه سنگین ابوطالب
را در داشتن فرزندان زیاد، متحمل گردیم . پس آنان نزد ابوطالب رفتند و از او
خواستند تا فرزندانش را به آنها بسپارد تا متکفل امورشان گردند . ابوطالب گفت عقیل
را برای من بگذارید و هر کدام را که می خواهید ببرید . عباس، طالب را انتخاب کرد .
حمزه، جعفر را و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله علی را برگزید . بنابراین از سن
شش سالگی، علی علیه السلام تحت تربیت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و در دامن وی
پرورش یافت و پس از بعثت آن حضرت نیز این تربیت ادامه یافت و این مطلب با گفتار
حضرت علی علیه السلام مطابق است که فرمود:
«من
هفت سال پیش از آنکه کسی از این امت، خدا را بپرستد خدا را پرستیده ام » .
و در
گفتار دیگر گفته است:
«من آوای
وحی را شنیدم و پرتو آن را دیدم » .
بنابراین
اگر حضرت علی علیه السلام به هنگام بعثت، 13 ساله بوده است و در شش سالگی به
پیامبر صلی الله علیه و آله سپرده شده باشد درست است که هفت سال پیش از مردم، خدا
را پرستیده است (1) .
علی علیه
السلام نهالی بود که به دست پیامبر، رشد و نمو کرد و پیامبر صلی الله علیه و آله
نهالی بود که ادب را از خدا آموخت . چنانکه خود فرمود: «ادبنی ربی فاحسن تادیبی »
. علاقه خاص پیامبر به این نوگل شکفته چنان بارز و واضح بود که حضرت علی علیه
السلام می فرماید: «شما قدر و منزلت مرا نزد رسول خدا به سبب خوشاوندی نزدیک و
موقعیت ویژه ام می دانید که در کودکی ام او مرا در دامن خود میپرورانید و به سینه
می چسباند و در بسترش به آغوش می کشید (2) » . این سخن ما را با دوران
خردسالی حضرت که در مهد تعلیم و تربیت پسرعمش، رسول خدا درس آموخته، آشنا می کند .
علاقه شدید علی علیه السلام به پیامبر هم به قدری زیاد بود که جبیر بن مطعم
می گوید: «وقتی ما کودکانی چند در مکه بسر می بردیم، پدرم مطعم بن عری به ما
می گفت: آیا نمی بینید این کودک (علی) تا چه اندازه محمد را دوست دارد که پیرویش
را به پدرش ترجیح می دهد؟ سوگند به بتهای لات و عزی، دوست دارم همه جوانان
بنی نوفل را می دادم و تنها علی را به فرزندی می گرفتم (3) » .
حضرت علی
علیه السلام درباره آموزش مستمر خود از پیامبر می فرماید: «همواره به دنبال او
(پیامبر) می رفتم و از او جدا نمی شدم مانند همراهی شتر با مادرش (4) »
.
پذیرش اسلام در نوجوانی
درباره
اینکه حضرت علی علیه السلام در چه سنی اسلام آورده است اختلاف است . کلینی در کتاب
کافی، سن او را بین ده و سیزده و بعضی دیگر سن او را چهارده سالگی بیان می کنند .
از مجموعه اظهارنظرها در مورد سن او به هنگام اسلام آوردن می توان به این نتیجه
رسید که در آن زمان، حضرت علی علیه السلام تازه به سن نوجوانی، قدم گذارده بود .
مسلما علی علیه السلام در آن زمان لیاقت پذیرش اسلام را داشته است و اگر پیامبر به
درجه بلوغ فکری و توان ذهنی علی علیه السلام واقف نبود، اسلام را بر او عرضه
نمی کرد . گرچه علی علیه السلام در سنین پایین، اسلام آورد اما او در آن زمان چون
کودکان، کورکورانه، تقلید نکرد . او به تبعیت از پیامبر، موحد بود و مثل بعضی از
اسلام آورندگان بعد از خود، به شرک، آلوده نشد .
از
عبدالله بن مسعود چنین نقل شده است که: «... اولین چیزی که درباره رسول خدا دانستم
این بود که روزی به اتفاق عموهایم وارد مکه شدم، نزد عباس بن عبدالمطلب راهنمایی
شدم . وقتی به او رسیدیم کنار زمزم نشسته بود . ما نیز پیش او نشستیم در این هنگام
مردی سفیدگون که چهره اش به سرخی می زد و موهای مجعد بلندی داشت که به روی گوشهایش
کشیده شده بود با بینی عقابی و دندانهایی چون مروارید و چشمانی درشت و سیاه و ریشی
انبوه و گونه ای کشیده و دست و پایی ستبر که پیراهن سپید بر تن همچون ماه
چهارده شبه داشت، وارد مسجدالحرام شد . در سمت راستش نوجوانی خوش سیما و پشت سرش
زنی پوشیده روی از راه رسیدند . او به سوی کعبه رفت . نوجوان و آن زن، حجرالاسود
را بوسیدند و به اتفاق او به دور کعبه، طواف کردند . گفتیم این کار چیست که تاکنون
سابقه نداشته مگر اتفاقی افتاده است؟ گفت: این برادرزاده من محمد بن عبدالله است و
نوجوانی که با اوست علی بن ابیطالب و آن زن همسر او خدیجه; بنت خویلد است و به خدا
سوگند که ما بر روی زمین جز این سه تن کسی را نمی شناسیم که خدای را بدین آیین
بپرستند (5) » .
علی علیه السلام و تعلیم از پیامبر صلی الله علیه و آله
یادگیری
علوم از پیامبر در سنین نوجوانی و جوانی، روح تشنه علی را سیراب کرد و چیزهایی را
می دید و درک می کرد که کسی جز او لیاقت دریافت آن را نداشت . پیامبر در این مورد
چنین می فرماید: «یا علی خدا به من امر فرموده تو را به خود نزدیک کنم و » .
«تعیها اذن واعیة (7) »: «حفظ می کند آنها را گوشهای فراگیرنده » . در
همان سالهای جوانی بود که علی یگانه رازدار پیامبر شد به طوری که هیچ کس چون او
نمی توانست با حضرت، خلوت کند . ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه می گوید: «از
میان اصحاب، تنها علی بود که با رسول خدا خلوت می کرد و هیچکس از مردم، آگاه نبود
که چه مطالب و مسایلی میان آن دو رد و بدل می شد . علی علیه السلام در باب معانی و
مفاهیم قرآن از پیامبر سؤالهایی می کرد و اگر او سؤال نمی نمود خود پیامبر به
تعلیم و افاضه می پرداخت . هیچ یک از یاران پیامبر صلی الله علیه و آله چنین
موقعیت و مقامی را نداشت » . مسلم است جوانی که لحظات برجسته زندگی خود را با
یگانه شخصیت ممتاز جهان آفرینش به شاگردی و تعلیم و تعلم می گذراند در آینده به چه
درجاتی دست می یابد .
سخن آخر
در این بخش، کلام گهربار پیامبر صلی الله علیه و آله در خصوص علی علیه السلام است
آنجا که فرمود:
«انا
مدینة العلم و علی بابها»: «من شهر علمم و علی در آن است » .
یعنی
اینکه اگر مرا می خواهید باید با شناخت و معرفت علی، وارد شوید .
مقام جانشینی و وصایت
از
افتخارات سالهای جوانی علی علیه السلام، مقام جانشینی اوست که نخستین بار پیامبر
در جلسه دعوتی که از نزدیکان و خویشان به عمل آورده بود، اعلام کرد .
در آن
مجلس، پیامبر به نزدیکان و خویشان خود فرمود:
«هیچ
انسانی در میان قبایل عرب نمی شناسم که بهتر از آنچه من برای شما آورده ام برای
خویشانش آورده باشد . من برای شما خیر دنیا و آخرت را آورده ام و پروردگارم فرمان
داده که شما را به اسلام دعوت کنم » .
آنگاه از
اسلام برایشان گفت و فرمود:
«چه کسی
مرا در این کار یاری می کند» ؟ همه ساکت شدند .
علی علیه
السلام که از لحاظ سنی کوچکتر و دارای چشمانی کوچکتر و پاهایی باریکتر بود، برخاست
و گفت: من، یا رسول الله . پیامبر سخنش را سه بار تکرار کرد و هر سه بار جز علی
علیه السلام کسی پاسخ او را نداد .
پس از آن
پیامبر به علی اشاره کرد و فرمود: این برادر و وصی من در میان شماست . حرفش را گوش
کنید و فرمانش را ببرید . آنها خنده کنان برخاستند و به ابوطالب گفتند: محمد به تو
دستور می دهد که از پسرت فرمان ببری (8) .
قلب پاک
علی علیه السلام و عنایت ویژه خداوند به او بود که در سنین بسیار پایین به او این
توفیق را داد که در جمعی از سران و بزرگان قریش، نشان جانشینی پیامبر را کسب کند .
پیامبر در جلسات و گردهمایی های دیگر بطور مستقیم و غیرمستقیم، جانشینی علی را
یادآور می شد که آخرین و رسمی ترین آن پس از سفر حجة الوداع در غدیر خم بود که از
طرف پروردگار مامور ابلاغ رسالت شد و گزینش علی علیه السلام را به عنوان خلیفه و
جانشین خود به انجام رسانید .
لیلة المبیت یا شب پر خطر تاریخی
آن هنگام
که قریش دریافتند، وجود محمد برای آنها خطرناک است و تلاشها و نیرنگ هایشان در
فریب و یا تطمیع پیامبر، جوابگو نیست در دارالندوة گرد هم آمدند و تصمیم گرفتند به
صورت دسته جمعی پیامبر را بکشند تا اینکه گناه قتل، بر دوش یک نفر نیفتد در نتیجه
بنی هاشم قدرت انتقام گیری نداشته باشد . خداوند به وسیله وحی خروج از مکه را به
پیامبر ابلاغ کرد . پیامبر علی جوان را طرف شور و مشورت خود قرار داد و جریان
توطئه قریش و هم پیمانان آنها را برایش بیان نمود . علی علیه السلام ناراحت شد و
به گریه افتاد . آنگاه حضرت محمد به او پیشنهاد کرد در آن شب به جایش در بستر او
بخوابد تا قریش گمان کنند خود اوست که مثل هرشب در بسترش خوابیده و او در این فرصت
از مکه خارج شود . علی از این کار استقبال کرد و گفت: «در این صورت در امان خواهی
ماند» ؟ پیامبر فرمود: آری خداوند چنین وعده داده است . بعد از آن علی با اطمینان
و عزمی راسخ در بستر خوابید . این گونه فداکاری و جانبازی را تاریخ از هیچ قهرمانی
سراغ ندارد و شاید بتوان گفت: بالاترین اطاعت علی علیه السلام از پیامبر، شب
«لیلة المبیت » است . با آنکه می دانست امکان هرگونه خطر و اتفاقی وجود دارد به
امر پیامبر، روپوش آن حضرت را به سر کشید و در بسترش خوابید و هر حادثه ای را به
جان خرید به طوری که آیه «و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله (9) »
در شان او نازل گشت و این سبب فخر علی علیه السلام است که جبرئیل به او گفت:
«آفرین بر تو که خداوند در برابر فرشتگانش به تو افتخار و مباهات می کند (10)
» .
پی نوشت:
1) شرح
ابن ابی الحدید، ج 1، ص 9
2)
نهج البلاغة، خطبه قاصعه
3)
امیرالمؤمنین در عهد پیامبر، محمدصادق صدر، ص 64
4)
نهج البلاغه، خطبه قاصعه .
5)
الائمة الاثنی عشر، هاشم هروف الحسنی، ج 1، ص 157
6)
امیرالمومنین در عهد پیامبر، ص 65
7)
الحاقة، 12
8)
الائمة الاثنی عشر، ج 1، ص 164
9) انفال،
30
10)
ارشادالقلوب دیلمی، ص 74