فشار خون؛ یا قاتل بی سر و صدا (۴)

در شماره پیش، یادآور شدیم که قلب و عروق، تحت تأثیر اعصاب خودکار (سمپاتیک و پاراسمپاتیک) هستند که آنها باعث تندی و کندی تپش قلب و گردش خون می شوند. اینک دنباله مطلب.

در شماره پیش، یادآور شدیم که قلب و عروق، تحت تأثیر اعصاب خودکار (سمپاتیک و پاراسمپاتیک) هستند که آنها باعث تندی و کندی تپش قلب و گردش خون می شوند. اینک دنباله مطلب.

تنظیم دمای بدن

مرکز تنظیم حرارت بدن نیز در «هیپوتالاموس(1)» است که دمای خون را در حد متعارف نگاه می دارد. وقتی که شما ورزش می کنید، انقباض ماهیچه ها، گرما تولید می کند که باعث افزایش دمای بدن می شود. وقتی که دمای بدن بالا رفت «هیپوتالاموس» پیام هایی به اعصاب سمپاتیک می فرستد که باعث افزایش گردش خون در پوست و سپس تعریق می گردد و بدین وسیله، حرارت زیادی از بدن، خارج و وارد محیط اطراف می شود.

اعصاب پاراسمپاتیک

اعصاب پاراسیمپاتیک با رساندن پیام هایی به همه اعضای بدن، در اعمال پاراسمپاتیک تعادل برقرار می کند تا بدن و تپش قلب پس از ورزش آرام بگیرد. بدین ترتیب که اعصاب پاراسمپاتیک به گره سینوسی قلب (پیس میکر(2)) پیام می فرستد تا سرعت تپش قلب، آرام شود.

وقتی که ورزش از نو آغاز گردد، علائم پاراسمپاتیک که موقع استراحت فروکش می کنند، اعصاب سمپاتیک و اپی نفرین پیغام می دهند که قلب با سرعت و شدت پمپ بزند.

اعصاب حیاتی دیگر

اعصاب پاراسمپاتیک، انقباض ماهیچه های دیواره معده و روده ها را افزایش می دهند در صورتی که اعصاب سمپاتیک، تمایل به جلوگیری از چنین انقباض ماهیچه ای دارند.

همکاری اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک با هم

اینها با تحریک ماهیچه های دیواره مثانه و روده کمک می کنند که ادرار از مثانه و مدفوع از روده خارج گردد. در چشم نیز به غده های اشکی، یاری می رسانند که اشک تشکیل شود.

اگر بخواهیم به گونه ای ساده تر، اعمال اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک را نشان دهیم، می توانیم آنها را به دو اسب خودرأی درشکه تشبیه نماییم که یکی می خواهد تند برود و دیگری کند. هیپوتالاموس در مغز هم به منزله راننده درشکه است که حرکت این دو اسب خودرأی را تنظیم و متعادل می کند.

اثر عوامل دیگر بر گردش خون

چندین هورمون نیز به سبب افزایش مقدار خون در اعضای بدن و مقاومت سرخ رگهای ریز، مؤثرند. فشار خون معمولاً در عرض روز بر اثر مقدار استرس و یا حرکات بدنی، تغییر می یابد، کم و زیاد می شود. برای این است که پزشکان گاهی فشار خون را چندبار اندازه می گیرند تا میانگین فشار خون را به دست آورند.

برخی افراد در مطب پزشک و یا درمانگاه، دچار اضطراب می شوند و فشار خونشان بالا می رود. در چنین مواردی، دشوار بتوان، به گونه ای دقیق، فشار خون را تعیین کرد. بهتر است چنین افرادی، فشار خون خود را در خانه اندازه بگیرند و به پزشک گزارش نمایند. بنابراین با یکبار اندازه گیری فشار خون در مطب و درمانگاه و بیمارستان نمی توان به درمان آن اقدام کرد مگر اینکه واقعا فشار خون، مرز خطر را نشان بدهد یعنی به گونه ای خطرناک بالا باشد.

فشار خون اساسی یا اوّلیّه

در اکثر موارد (95% موارد) علت فشار خون معلوم نمی شود. این گونه فشار خون را فشار خون اولیه یا اساسی و ذاتی می نامند.

پرفشار خونی ممکن است در هر سنی آغاز شود اما معمولاً در میانسالی اتفاق می افتد. پژوهش های گسترده انجام می دهند تا علت فشار خون اولیه را دریابند و بتوانند راه های نو، برای درمان آن پیدا کنند. فشار خون اولیه ممکن است خانوادگی باشد. همچنانکه نژاد هم بی تأثیر نیست، به طوری که آمریکائیان آفریقایی تبار، زودتر از آمریکائیان سفیدپوست، دچار پرفشار خونی می شوند.

اما تعدادی از فشار خون ها، علت ناشناخته دارند که در زمینه ناراحتی های ویژه ای بروز می کنند. این چنین پرفشار خونی ها را ثانوی می نامند. وقتی پزشک دانست که شما دچار پرفشار خونی هستید، پرسش هایی از شما می کند. معاینه ها و آزمایش های آزمایشگاهی انجام می دهد تا دریابد که فشار خون شما ثانوی است یعنی اینکه آیا بیماری ویژه ای باعث پرفشارخونی است یا نه؟

علل پرفشارخونی ثانوی

هم چنانکه یادآوری شد، پرفشارخونی ثانوی در زمینه بیماری دیگری به وجود می آید. عمده ترین آنها عبارتند از:

1. بیماری کلیه:

کلیه ها در تنظیم فشارخون نقش مؤثری دارند. بسیاری از بیماری های گوناگون که بر کلیه ها اثر دارند، می توانند باعث پرفشار خونی شوند. از آن جمله است دیابت (بیماری قند) و تورم کلیه ها (نفریت(3)) و تنگ شدن رگ های بزرگ کلیه، خود فشار خون نیز می تواند باعث آزار کلیه ها شود.

2. داروها:

برخی از داروها می توانند باعث فشار خون ثانوی شوند. قرص های جلوگیری کننده از بارداری، هورمون استروژن(4)، قرص های هورمون تیروئید، داروهای کورتیکو استروئید، آمفتامین ها(5)، کوکائین(6)، افشانه ها و قطره های رفع کننده پرخونی بینی، کافئین و نیز مشروبات الکلی باعث پرفشار خونی می شوند.

3. فئوکروموسیتوم(7)

گونه ای تومور نادر است که معمولاً باعش می شود غده فوق کلیوی بیش از حد عادی نوراپی نفرین(8) و هورمون هایی مانند آن تولید کند که باعث افزایش فشار خون می شود.

4. سندرم «کوشینگ(9)»

این وضع در اثر تولید بیش از اندازه هورمون های «کورتیکو استروئید» است. منشأ این هورمون ها معمولاً از غده های فوق کلیوی است که فشار خون را بالا می برند.

5.تنگی سرخ رگ آئورت

در این حالت، آئورت کمی پس از آنکه قلب بیرون می آید، دچار تنگی شده است. در این صورت، قلب ناچار باید با فشار بیشتری خون را به جلو براند تا به این تنگی فائق آید و بتواند خون را از آن بگذراند.

6. سندرم «کان(10)»

نوعی افزایش اولیه «آلدسترون» خون است که با پرفشاری خون، کاهش پتاسیم خون، افزایش ادرار و کاهش «رنین» پلاسما، بروز می کند و در اکثر مبتلایان، ضایعات تومورال در غده فوق کلیوی وجود دارد.

چگونه پرفشارخونی باعث آزار بدن می شود؟

1. ضایعه قلبی: پرفشارخونی از چند راه باعث بیماری قلب و رگها می شود. وقتی که فشار خون بالاست قلب باید شدیدتر کار کند و باید در برابر فشاری که پیش رو دارد، بیش از حد عادی پمپاژ کند.

همن گونه که شما مدتی وزنه برداری می کنید، ماهیچه های بازوی شما حجیم می شوند. ماهیچه های قلب به ویژه بطن چپ در اثر پمپاژ با تلمبه زدن شدید، حجیم می شوند. برخلاف ماهیچه های بازو، ماهیچه های حجیم قلب لزوما قوی نمی شوند. در واقع از آنجایی که مقدار خون که به ماهیچه حجیم قلب می رسد، به همان نسبت نیست که به ماهیچه های حجیم بازو می رسد. در نتیجه پس از سال ها پرفشارخونی، قلب ناتوان می گردد و در نهایت به نارسایی آن منجر می شود. در این صورت قلب، توان پمپاژ کافی برای رسانیدن خون به همه اندام های بدن را نخواهد داشت تا نیاز بدن رفع شود. اگر این ناراحتی به خوبی درمان نشود، عارضه ای خواهد بود وخیم، به ویژه پس از شصت و پنج سالگی.

در نارسایی قلب، همان گونه که یادآوری شد، بطن چپ وگاهی بطن راست قلب، نمی تواند خوب پمپاژ کند. کار بطن چپ این است که خون اکسیژن دار را به همه بدن، (باستثنای) ریه ها، برساند و کار بطن راست نیز این است که خون کم اکسیژن را به ریه ها پمپاژ کند تا خون در آنجا اکسیژن بگیرد. نارسایی پمپاژ قلب به عوارض گوناگون منجر می شود.

البته غیر از پرفشارخونی، عوامل دیگری نیز در ماهیچه های قلب اثر می گذارند که مهم ترین آنها بیماری «کرونر» قلب و بیماری دریچه های قلب است. غالبا این عوارض با درمان بهبود می یابند.

نشانه های نارسایی قلب کدامند؟

از آنجایی که در نارسایی قلب، بطن چپ به خوبی نمی تواند تلمبه بزند تا خون و مواد غذایی لازم را به اعضای بدن برساند، بسیاری از اعضا، کار خود را به درستی انجام نمی دهند. گردش ناکافی خون مثلاً به مغز، کلیه ها و ماهیچه ها باعث ناتوانی و خستگی می شود و نیز نارسایی و ناتوانی بطن چپ باعث می شود خونی که از رگها به طرف بطن چپ می رود، پس بزند؛ ابتدا به ریه ها و سپس به بطن راست. اگر بطن راست نیز نارسا شود، باعث می گردد که خون به سیاه رگهای بدن که خون را به بطن راست، خالی می کنند، پس بزند.

وقتی که خون به ریه ها پس زده شود، تنفس دشوار می شود. به طوری که در بدترین حالت، بیمار موقع استراحت نیز دچار تنگی نفس می شود. وقتی که خون به سیاه رگها پس بزند، مایع خون از وریدها به بافت های بدن تراوش می کند که در برخی اندام ها مانند ساق پاها باعث تورم یا خیز می شود. نیز ممکن است مایع خون در جاهای دیگر مانند «پلورها» یعنی دور ریه ها جمع شود. دور ریه ها را دو لایه غشایی نازک (پلور) پوشانیده است. در حالت طبیعی مقدار جزیی مایع بین این دو لایه وجود دارد و اگر این مایع زیاد شود باعث ذات الجنب(پلورزی) می گردد. مایع خون وریدی ممکن است به کبد و شکم نیز تراوش کند. وقتی که مایع در بافت های بدن جمع شود، وزن بیمار نیز زیاد می گردد.

علائم نارسایی قلب ممکن است خفیف و یا شدید باشند. به تدریج و یا ناگهان بروز کنند. این امر منوط به این است که آیا قلب ناگهان و یا به تدریج بیمار شده است و این بیماری در چه حدی است. چگونگی اثر نارسایی قلب بر دیگر اعضا نیز در کیفیت این نارسایی، مؤثر است. به طور مثال کمی گردش خون در کلیه ها باعث جمع شدن نمک و آب در بدن می گردد و این خود نیز باعث سنگینی کار قلب، افزایش ورم و وزن بدن می شود.

 


1. Hypothalamus

2. Pace maker

3. Nephritis

4. Estrogene

5. Amphetamines

6. Cocaine

7. Pheocromocitom

8. Norepiephrin

9. Cushing

10. Conn

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان