ماهان شبکه ایرانیان

حرم همسران و دختران رسول خدا ـ ص ـ

یکی از حرمها و گنبد و بارگاههایی که در داخل بقیع به وسیله وهابیان تخریب گردیده، حرمی است منتسب به همسران رسول خدا ـ ص ـ گرچه متأسفانه جزئیات چندانی از کیفیت این حـرم دردست نیست ولـی تاریـخ بنای آن معلوم و مشخص است؛ زیرا سمهودی (متوفای ۹۱۱) پس از این که از مطری (متوفای ۷۴۱) نقل می کند که این حرم در زمان وی دارای ساختمان نبوده بلکه محوطه ای بوده که ...

حرم همسران رسول خدا ـ ص ـ

یکی از حرمها و گنبد و بارگاههایی که در داخل بقیع به وسیله وهابیان تخریب گردیده، حرمی است منتسب به همسران رسول خدا ـ ص ـ گرچه متأسفانه جزئیات چندانی از کیفیت این حـرم دردست نیست ولـی تاریـخ بنای آن معلوم و مشخص است؛ زیرا سمهودی (متوفای 911) پس از این که از مطری (متوفای 741) نقل می کند که این حرم در زمان وی دارای ساختمان نبوده بلکه محوطه ای بوده که با دیواری از قطعات سنگ، از سایر بقاع مشخص می گردیده است، تاریخ بنای این گنبد و بارگاه را معین و بانی آن را نیز معرفی می نماید. و می گوید: «وکان حظیرا مبنیا بالحجارة کما ذکره المطری فابتنی علیه قبة الأمیر بردیبک المعمار سنة ثلاث و خمسین و ثمانمأة.»(1)

بنابراین، حرم همسران رسول خدا از سال 8530 دارای ساختمان، گنبد و بارگاه بوده است و بنـابـر نقل بعضی از نویسندگان، این حرم علاوه بر ساختمان و گنبد و بارگاه در قرنهای اخیر، دارای ضریح هم بوده است از جمله: مرحوم فرهاد میرزا می نویسد:

«... از آنجا به زیارت زوجات حضرت رسول ـ علیه السلام ـ رفتم. هشت نفر در یک ضریح است و اسامی هر یک را بالای قبرشان به تخته نوشته، گذاشته اند.»(2)

 

تعداد مدفونین در این حرم

 

دیار بکری (متوفای 982) از مناسک کرمانی (متوفای 786)(3) نقل می کند که در این حرم، چهار تن از همسران رسول خدا دفن شده اند.(4)

ابن نجار (متوفای 643) که یکی از مورد اعتمادترین مدینه شناسان بشمار می آید، در مورد قبر همسران پیامبر چنین می گوید:

«و قبور ازواج النبی و هُنَّ أربعة قبور ظاهرة و لا یعلم تحقیق ما فیها منهنّ.»(5)

«و از قبور معروف در بقیع قبور همسران پیامبر است که تنها چهار قبر از آنها بچشم می خورد ولی تحقیقا معلوم نیست که این قبور چهارگانه به کدام یک از همسران آن حضرت متعلّق است و کدام یک از این بانوان در آنها مدفون می باشند.»

گفتار ابن نجار صریح است در این که در زمان وی و در اوائل قرن هفتم، تنها چهار قبر در این محل وجود داشته است و اگر احیانا مطلب خاص دیگری غیر از این بود، مسلما از نظر وی مخفی نمی ماند و بدون تصریح و یا اشاره به آن وارد بحث دیگری نمی گردید.

ولی از گفتار سمهودی معلوم می شود که در زمان او؛ یعنی در اوائل قرن دهم با این که این حرم دارای سقف و گنبد بوده و بعنوان مدفن همسران پیامبر شناخته می شده، اما آثار این قبور بطور کلی محو و در این محل از آن چهار قبری که ابن نجار یاد می کند، خبری نبوده است؛ زیرا وی پس از آن که گفتار قبلی ابن نجار را که آوردیم نقل می کند، چنین می گوید:

«قلت باطن هذا المشهد کلّه أرض مستویة لیس فیها علامة قبور.»(6)

«داخل این حرم مسطّح است و در آن هیچ علامت از قبوری که ابن نجار به آنها اشاره نموده است، به چشم نمی خورد.»

 

گفتاری از ابن شبه قدیمی ترین مدینه شناس

 

ابن شبه (متوفای 262) در مورد قبر امّ سلمه و امّ حبیبه دو تن از همسران رسول خدا ـ ص ـ مطلبی نقل می کند که نشانگر جدا بودن آنان از همدیگر و همچنین دفن شدن این دو تن در خارج از محلی است که بعنوان مدفن و حرم زوجات رسول خدا معروف گردیده است و در نهایت مؤید گفتار ابن نجار است که همه همسران پیامبر که در مدینه بودند، الزاما در محوّطه حرم منسوب به آنان و در زیر گنبد و بارگاهی که بعنوان «قبة الزوجات» بنا شده است به خاک سپرده نشده اند.

ابن شبه در مورد قبر امّ سلمه از محمد بن یحیی نقل می کند که محمد بن زید بن علی خواست در کنار موضع فاطمه (بیت الاحزان) برای خود قبری مهیّا کند، از زیر خاک، قطعه سنگ شکسته ای پیدا شد که در آن این جمله به چشم می خورد: «امّ سلمة زوج النبی» و معلوم شد آن محل قبر امّ سلمه است و لذا وصیت نمود پیکر او را در محل دیگری به خاک بسپارند.(7) و در مورد امّ حبیبه از یزید بن سائب و او از جدش چنین نقل نموده است که: عقیل ابن ابیطالب در محوطه خانه اش حلقه چاهی حفر می کرد که قطعه سنگی بدست آمد و در آن این جمله حک شده بود: «قبر امّ حبیبة بنت صخر بن حرب.» عقیل با دیدن این علامت دستور داد چاه را پرکنند و بر روی آن سقفی بعنوان «مدفن امّ حبیبه» ایجاد نمایند. یزید بن سائب اضافه می کند: «من گاهی به این مدفن وارد می شدم و آن قبر را می دیدم.»(8)

 

نظر نویسندگان اخیر مبتنی بر اشتهار عرفی است

 

از مجموع آنچه تا حال در مورد حرم همسران رسول خدا ـ ص ـ از منابع اصلی و مآخذ معتبر نقل نمودیم، چنین بدست آمد که: اصل این حرم و مدفنی که بعنوان «قبة الزوجات» در داخل بقیع معرفی شده است، دارای اصالت و قدمت تاریخی است که در قرنهای اول به وسیله دیواری که در اطراف آن ایجاد شده بود مشخص می گردید. و در نیمه دوم قرن نهم، که فن معماری گسترش یافته بود، برای این حرم نیز گنبد و بارگاه ساخته شده است. و اما تعداد همسران پیامبر که در این محل به خاک سپرده شده اند، دقیقا مشخص نیست. بعضی از مورّخان و محدّثان پیشین؛ مانند کرمانی و ابن نجار، نظرشان این است که چهارتن در این محل دفن شده اند و تعداد چهار قبر هم ارائه شده است. بنابراین آنچه در قرنهای اخیر از سوی بعضی از نویسندگان ارائه شده و این حرم بعنوان مدفن همه هشت تن همسران پیامبر ـ ص ـ که در مدینه با آن حضرت زندگی نموده اند، معرفی شده و علائمی که بیانگر این تعداد باشد در این حرم نصب گردیده، دلیلی بر تأیید آن در دست نیست بلکه همه این معرفیها مبتنی بر اشتهار عرفی و نقل اقوال می باشد که معمولاً در این نوع حقایق، که مورد توجه عامه و دارای جنبه قداست و معنویت می باشد، در طول سالیان متمادی و با مرور زمان طولانی به وجود آمده است و به این اعتبار که: رسول خدا در مدینه با هشت بانو ازدواج کرده بود و لابد همه آنان در یکجا و در این محل دفن شده اند، پدیدار گردیده است.

 

و اینک نمونه هایی از این نظریه ها

 

1ـ بطوری که در گفتار فرهاد میرزا ملاحظه گردید، او می گوید:

«قبر همه همسران هشتگانه پیامبر در یک ضریح قرار دارند و نام تک تک آنها هم در روی همان ضریح نصب شده است.»

2ـ نایب الصدر شیرازی یکی دیگر از نویسندگان ایرانی در سفرنامه اش می گوید:

«زوجات آن حضرت هم آنچه در مدینه وفات یافته اند در یک بقعه می باشند.»(9)

3ـ علی حافظ، زنده در سال 1405 ه با این که خود از اهالی مدینه منوره است و طبق معمول باید بیش از سایر نویسندگان و سیاحان توجه به جزئیات تاریخی این شهر داشته باشد، ولی بر همین مبنی و بر اساس همین اشتهار عرفی، در کتاب خود که در سالهای اخیر و پس از تخریب آثار بقیع تألیف نموده است، در مورد مدفونین در این بقعه چنین می نگارد:

«و در پنـج متـری قبـر عقیـل بـه طـرف جنـوب، در سمـت چپ رهگذر، قبور همسران پیامبر ـ ص ـ قرار گرفته است و آنها عبارتند از: 1ـ بانو عایشه 2ـ بانو سوده 3ـ بانو حفصـه 4ـ بانو زینب 5ـ بانو امّ سلمه 6ـ بانو جویریة 7ـ بانو ام حبیبه 8ـ بانو صفیه.»

وی سپس می گوید:

«و اما بانو خدیجه دختر خویلد، در مکه و بانو میمونه در سَرِف(10) دفن گردیده اند.(11)

این بود گفتار این نویسندگان در مورد تعداد همسران رسول خدا ـ ص ـ که در بقعه یاد شده به خاک سپرده شده اند. لیکن بطوری که ملاحظه فرمودید، شواهد و قرائن تاریخی، این نظریه را نفی و حداقل مورد تردید قرار می دهد.

 

حرم دختران رسول خدا ـ ص ـ

 

یکی دیگر از حرمهای تخریب شده، حرم و گنبد و بارگاهی است منتسب به دختران رسول خدا ـ ص ـ یعنی زینب، رقیه، و امّ کلثوم.

آنچه از منابع اصلی به دست می آید این است که قبر همه دختران سه گانه رسول خدا ـ ص ـ بجز حضرت زهرا ـ سلام اللّه علیها ـ در بقیع واقع شده است؛ زیرا گذشته از این که پس از رسمیت یافتن بقیع بعنوان «مدفن عمومی مدینه» به وسیله رسول خدا ـ ص ـ همه اقوام و عشیره آن حضرت که در حال حیات او، از دنیا رفتند، در بقیع دفن شدند. روایات و نصوص تاریخی نیز مبیّن این حقیقت، بخصوص در مورد این بانوان می باشد.

بیهقی نقل می کند که یکی از دختران رسول خدا از دنیا رفت، آن حضرت فرمود: «الحقی بفرطنا عثمان بن مظعون .»(12)

ابن شبه مشابه همین حدیث را در مورد رقیه دختر آن حضرت نقل می کند که «لمّا ماتت رقیة بنت رسول اللّه ـ ص ـ قال رسول اللّه ـ ص ـ الحقی بسلفنا الخیر عثمان بن مظعون.»(13)

و از گفتار نویسندگان در قرنهای اخیر، معلوم می شود: «علاوه بر این که این سه تن از دختران پیامبر ـ ص ـ در کنار بقیع دفن شده اند، همه آنان هم در یک محل و در زیر یک سقف و در داخل گنبد و بارگاهی قرار داشته اند و قبر هر سه تن در داخل یک ضریح واقع شده بود.»

سید اسماعیل مرندی که در آخر سال 1255 ه. حرمین را زیارت کرده است، در مورد گنبد و بارگاههای موجود در آن تاریخ می گوید:

«و دیگر قبه بنات حضرت رسول خدا ـ ص ـ است که همه در یک ضریحند؛ بقول اهل سنت، رقیه، ام کلثوم و زینب، دختران رسول است.(14)

فرهاد میرزا می نویسد:

«خلاصه، در برگشتن، بنات رسول اللّه ـ ص ـ رقیه، ام کلثوم و زینب را زیارت کردم که در یک بُقعه است.»(15)

ابراهیم رفعت پاشا از وضع موجود بقیع در زمان خویش و قبل از تخریب آثار آن، عکسی را از بقیع ارائه می دهد که تعدادی از قبه ها در این عکس مشاهده می شود و آنها را بدین ترتیب معرفی می کند:

«گنبدی که در سمت راست بیننده واقع شده، گنبد حرم ابراهیم، دومی قبه عقیل، قبه سوّم متعلق به همسران پیامبر و چهارمین قبّه متعلق به دختـران آن حضـرت؛ رقیه، ام کلثوم، و زینب می باشد.»(16)

علی حافظ که از نویسندگان متأخر است، محلّ این حرم و قبور دختران پیامبر ـ ص ـ را چنین معرفی می کند:

«به فاصله ده متر و در سمت غرب،قبور همسران پیامبر و در کنار راه باریکه سیمانی قبور دختران پیامبر را مشاهده می کنید و آنها عبارتند از ام کلثوم، رقیه و زینب.»(17)

 

تاریخ بنای این حرم

 

از آنچه ملاحظـه فرمودید، بطور اجمـال بـه دست آمـد که ایـن سه تـن دختران پیامبر ـ ص ـ در بقیع و در یک محل و در کنار هم دفن گردیده و هر سه دارای یک قبه و یک ضریح بوده اند. و اما این که این قبه در چه تاریخی بنا شده و بانی ساختمان این حرم و ضریح کیست؟ در این زمینه تا حال مطلبی بدست نیامده و در منابعی که در اختیار ماست، سخنی در این مورد گفته نشده است و بعید نیست همانند مطالب تاریخی فراوان در طول قرون متمادی، بدون اهمیت تلقی گردیده و در بوته ابهام و فراموشی قرار گرفته باشد.

 

بیوگرافی دختران رسول خدا ـ ص ـ

 

در اینجا به مناسبت سخن از حرم دختران رسول خدا ـ ص ـ نگاهی داریم بر تاریخ زندگانی آنان؛ زیرا برای هر فرد مسلمان همانگونه که آشنایی با تاریخ زندگی پیامبر بزرگ اسلام ـ ص ـ زیبا، لذت بخش و دارای اهمیت است، آشنایی با تاریخ فرزندان آن حضرت هم شیرین و دلپذیر خواهد بود؛ خصوصا برای زائرین حرمین شریفین و حجاج و معتمرین:

همـه فرزنـدان رسول خدا ـ ص ـ اعم از پسر و دختر بجز جناب ابـراهیـم، از خدیجـه ـ علیها سلام ـ متولّد شده اند و آن حضرت دارای چهار فرزند دختر بوده و نام آنها به ترتیب سن:(18) 1ـ زینب 2ـ رقیه 3ـ ام کلثوم 4ـ فاطمه ـ سلام اللّه علیها ـ می باشند.

حضرت فاطمه ـ ع ـ گرچه از لحاظ سن کوچکترین دختر رسول خدا است ولی از لحاظ فضیلت و شخصیت برتریـن آنهاست؛ زیرا گذشته از این که نسل پیامبر ـ ص ـ از طریق فاطمه ـ ع ـ در پهنه گیتی باقی مانده است، در فضیلت و کرامت این بانوی بزرگ اسلام آیات متعددی نازل گردیده و در تجلیل و تکریم وی احادیث فراوانی نقل شده است که هیچیک از دختران پیامبر ـ ص ـ با احترام فوق العاده ای که به مناسبت انتسابشان به رسول خدا، از آن برخوردارند و مورد لطف و محبت آن حضرت بوده اند، دارای چنین فضیلت و مکرمت نیستند و در این زمینه نگاهی اجمالی به منابع تفسیری و حدیثی از شیعه و اهل سنت خواننده را مستغنی و او را با اقیانوس عظیم فضائل این یگانه یادگار رسول خدا آشنا می سازد.

 

نظری مختصر و گذرا در مورد سایر دختران پیامبر ـ ص ـ

1ـ زینب

 

این بانوی بزرگوار بزرگترین فرزند رسول خدا ـ ص ـ یا بزرگترین آنها پس از برادرش قاسم می باشد. مورّخان ولادت زینب را در سی سالگی پیامبر و پنج سال پس از ازدواج آن حضرت با خدیجه ـ علیها سلام ـ دانسته اند.(19)

مضمون حدیثی که از رسول خدا ـ ص ـ نقل شده، گویای عظمت آن بزرگوار است که فرمود: «معاشر الناس ألا اخبرکم بخیرالناس خالاً و خالةً؟ قالوا: بلی یا رسول اللّه . قال: الحسن و الحسین خالهما القاسم و خالتهما زینب بنت رسول اللّه ـ ص ـ .»(20)

 

ازدواج زینب

 

رسول خدا ـ ص ـ زینب را به همسری ابوالعاص بن ربیع درآورد. نام وی «لقیط» و مادرش «هاله» خواهر حضرت خدیجه کبری است. او از معدود تجار و ثروتمندان و افراد مورد اعتماد در میان مردم مکه بود.(21)

پس از بعثت پیامبر ـ ص ـ ابوالعاص بر خلاف زینب ـ که مانند حضرت خدیجه به آیین اسلام روی آورد ـ حاضر به قبول اسلام نگردید و در شرک خود باقی ماند ولی با این حال به همسرش زینب نیز وفادار بود و به پیشنهاد قریش که او را به جدایی از زینب تشویق می نمودند، توجه ننمود و علی رغم خواسته آنان، به زندگی خود با زینب ادامه داد. گرچه اسلام عملاً در میان این زن و شوهر جدایی انداخته بود ولی چون رسول خدا ـ ص ـ در آن شرایط سخت، قادر بر اجرای این حکم نبود، اسلام زینب ـ علیها سلام ـ هم نتوانست موجب جدایی او با ابوالعاص شود.

 

اسارت ابوالعاص و آزادی زینب

 

پس از هجرت رسول خدا ـ ص ـ به مدینه و با شروع جنگ بدر، ابوالعاص به همراه مشرکین مکه، در این جنگ شرکت نمود و با گروهی از سپاهیان مکه که تعداد آنها را هفتاد نفر نوشته اند، به اسارت مسلمانان درآمده و به مدینه گسیل گردیدند. زینب برای آزادی ابوالعاص به وسیله هیأتی که جهت گفتگو درباره اسرای جنگی عازم مدینه بود. چند قطعه زیورآلات خدمت رسول خدا ـ ص ـ فرستاد و از آن حضرت درخواست نمود که در مقابل آنها، همسر وی آزاد شود. در میان این زیورآلات، گردن بند یادگاری خدیجه ـ علیها سلام ـ نیز به چشم می خورد که پیامبر خدا ـ ص ـ با دیدن آن، از خدیجه یاد نمود و در حق وی دعا کرد و تأثر و رقّت شدید در قیافه اش مشاهده گردید. آنگاه با اصحاب خویش مشاوره و به آنان پیشنهاد نمود که اگر صلاح بدانید اسیر دخترم زینب را آزاد کرده و آنچه از مال دنیا به عنوان عوض فرستاده است، به او برگردانید. صحابه از این پیشنهاد استقبال و اظهار مسرّت نمودند و بدینگونه ابوالعاص پس از مدتی اسارت در دست مسلمانان، آزاد و به سوی مکه رهسپار گردید و گردن بند یادگاری خدیجه را به زینب بازپس داد. ولی رسول خدا ـ ص ـ بهنگام آزادی ابوالعاص با وی شرط نمود که از این پس زینب را در هجرت به مدینه آزاد بگذارد و او هم بر تعهّد خود عمل نمود و با رسیدن به مکه زینب را به همراهی برادرش کنانة بن ربیع راهی مدینه ساخت.

 

حمله مشرکان به کجاوه زینب

 

زینب پس از تحمّل رنج فراوان و لطمه شدید از سوی مشرکان، بهنگام خروج و مراجعت به مکه، برای دوّمین بار به سوی مدینه هجرت و به پدر بزرگوارش ملحق گردید. مورخان از این رنج و ناراحتی زینب و مراجعت او، یاد نموده اند؛ از جمله محمد بن اسحاق مورخ و سیره نویس معروف می گوید:

کنانة بن ربیع بنا به درخواست برادرش ابوالعاص، زینب را در کجاوه ای نشاند و به سوی مدینه حرکت نمود، عده ای از قریشیان که از این موضوع مطلع شدند او را تعقیب کرده و در بیرون مکه در محلی بنام «ذی طوی» بدو رسیدند و از اولین کسانی که به کجاوه زینب حمله نمودند «هبار بن اسود» و «نافع بن عبدالقیس فهری» بودند که هبار با نیزه به کجاوه زینب فشار آورد و او، در حالی که حامله بود، از بالای شتر به روی تخته سنگی افتاد و در اثر فشار جسمی و رعب و ترسی که بر وی وارد گردید، سقط جنین نمود و به عارضه خونریزی دچار شد که تا آخر عمرش ادامه داشت. ابن اسحاق اضافه می کند: به خاطر این جنایت و قساوت قلب (هبار) بود که رسول خدا ـ ص ـ بهنگام فتح مکه مسلمانان را در کشتن وی آزاد گذاشت.(22)

ابن ابی الحدید می گوید:

«از کسانی که در حمله به کجاوه زینب و در جلوگیری از سفر او به مدینه شرکت داشت، عمرو بن عاص بود و چون خبر این جنایت به پیامبر رسید، به شدّت متأثر گردید و بر این افراد لعن و نفرین نمود.»(23)

واقدی می گوید:

«کنانه با دیدن منظره حمله به کجاوه زینب، آماده تیراندازی و دفاع از وی گردید و قریشیها به شهر بازگشتند.»(24)

واقدی اضافه می کند: ابوسفیان که جزء شرکت کنندگان در این جریان بود، خطاب به کنانه چنین گفت:

«تو در این اقدام خود اشتباه کرده و تصمیم نابجایی گرفته ای که دختر محمد را در روز روشن و در مقابل چشم اهل مکه از این شهر بیرون کرده ای، مگر نمی دانی از سوی پدرش چه فشاری بر ما وارد شده و چگونه ما را تحقیر و خدایان ما را اهانت نموده است! آیا این عمل تو تحقیر و اهانت مجدد بر ما نیست؟! به خدا سوگند جلوگیری از سفر این زن دردی را دوا نمی کند و ما کوچکترین اعتنایی بر او نداریم ولی هیچ عمل تحقیرآمیز را هم تحمل نمی کنیم او را به مکه برگردان و می توانی مخفیانه و بدور از چشم مردم راهی مدینه کنی.»

و بدینگونه کنانه زینب را به مکه بازگرداند و پس از مدتی شبانه مجددا به مدینه حرکت داد و به رسول خدا ـ ص ـ لاحق گردید.(25) بلاذری نقل می کند: «هبار» بهنگام فتح مکه، از ترس جانش فرار نمود و بعدها در مدینه به حضور رسول خدا رسید و شهادتین را بر زبان جاری و اسلام خود را اعلان نمود. رسول خدا ـ ص ـ فرمود: دیگر کسی متعرض «هبار» نشود، حتی سلمی کنیز آن حضرت هبار را نکوهش کرد و به وی گفت: «لا اَنعَمَ اللّه بِکَ عَلَینا»؛ «قدمت مبارک مباد.» پیامبر پاسخ داد: «مهلاً فَقَدْ مَحا اَلإسلامُ ما قَبْلَه»؛ «آرام باش، اسلام گذشته ها را به فراموشی سپرده است.»

 

ورود شبانه ابوالعاص به مدینه

 

ابوالعاص در اوائل سال هشتم هجرت و قبل از فتح مکه، به همراه عده ای از تجار مکه، با سرمایه خود و اموال قریش به سوی شام حرکت نمود. این قافله تجارتی بهنگام مراجعت، در نزدیکیهای مدینه با گروهی از مسلمانان مواجه و از ترس جانشان مال التجاره را رها و خود فرار نمودند ولی ابوالعاص برای بازپس گرفتن اموال خود، شبانه و مخفیانه وارد مدینه شد و به نزد زینب رفت و از وی پناه خواست تا مورد تعرض مسلمانان واقع نشود. زینب هم به وی پناه داد و روز بعد در حالی که رسول خدا ـ ص ـ و مسلمانان مشغول نماز صبح بودند، از میان صفوف بانوان آنان را بدینگونه مورد خطاب قرار داد: «اَیُها النّاسُ اِنّی زَینَبُ بِنْتُ رَسولِ اللّه ، آجَرتُ اَباالعاصِ بنِ رَبیع»؛ «ای مردم! من دختر پیامبرم و ابوالعاص را پناه داده ام.»

رسول خدا ـ ص ـ پس از اتمام نماز فرمود: مردم! آنچه من از زینب شنیدم شما هم شنیدید؟ گفتند: بلی، فرمود: به خدا سوگند من از ورود ابوالعاص خبر نداشتم تا این که از زبان زینب شنیدم همانگونه که شما شنیدید. آنگاه فرمود: «یجیر علی المسلمین أدناهم»؛ «کمترین مسلمانان، حق پناه دادن بر مشرکین را دارد و بر همه مسلمانان لازم است این حق را مراعات و بر تعهد وی عمل کنند.»(26)

سپس به خانه زینب رفت و بر وی توصیه فرمود که احترام ابوالعاص را حفظ کن ولی چون او مشرک و بر تو حرام است با او خلوت نکن. آنگاه دستور داد مسلمانان تمام اموال او را بدو برگردانند و در غیر این صورت پیمان شکنی خواهد بود.

 

اسلام ابوالعاص

 

ابوالعاص راهی مکه گردید و پس از تحویل دادن اموال و امانتهای مردم، اسلام را پذیرفت و مجددا به سوی مدینه حرکت نمود. رسول خدا به زینب دستور داد که به خانه ابوالعاص برگردد و مانند گذشته برای او همسری وفادار باشد و بدینگونه، این زوج پس از شش سال مفارقت در پرتو اسلام، به زندگی مشترک خود دست یافتند و در صف سایر مهاجرین قرار گرفتند.

 

تاریخ و علت وفات زینب

 

بنابر مشهور، زندگی مجدد زینب و ابوالعاص کوتاه و بیش از چند ماه نبود؛ زیرا در اواخر سال هشتم هجرت بدرود حیات گفت و با حضور و شرکت رسول خدا تشییع و در بقیع به خاک سپرده شد و ابوالعاص در سال دوازده و به فاصله چهار سال از وفات همسرش، از دنیا رفت.

از نظر مورّخان، وفات زینب در اثر همان عارضه خونریزی که قبلاً نقل نمودیم بوقوع پیوسته است، که بهنگام خروج از مکه مورد تهاجم مشرکان قرار گرفت و در اثر سقوط به روی تخته سنگ و سقط جنین و در اثر رعب و ترس، این عارضه در وی بوجود آمد و تا آخر عمر ادامه داشت تا از دنیا رفت.

 

فرزندان زینب

 

زینب از ابوالعاص دارای دو فرزند بود؛ یکی پسر بنام «علی» که در اوائل جوانی از دنیا رفت و دیگری دختر بنام «امامه» که طبق وصیت حضرت زهرا ـ سلام اللّه علیها ـ امیر مؤمنان ـ علیه السلام ـ با وی ازدواج نمود.(27)

 

2 ـ رقیه

 

دومین دختر پیامبر ـ از نظر سن ـ رقیه است. رقیه در مکه با یکی از فرزندان ابولهب بنام عتبه ازدواج کرده بود، همانگونه که خواهرش ام کلثوم به همسری فرزند دیگر ابولهب بنام عتیبه درآمده بود و چون سوره مبارکه: «تبّت یَدا أبی لهب» در نکوهش ابولهب نازل گردید. او فرزندان خویش را مجبور کرد تا با دختران پیامبر متارکه کنند و به خیال خود در مقابل نکوهش قرآن که از وی به عمل آورده است، او هم با این عمل خویش رسول خدا را در فشار روحی قرار دهد.(28) پس از متارکه در میان دختران رسول خدا پسران ابولهب، رقیه به همسری عثمان درآمد و چون عده ای از مسلمانان در اثر فشار مشرکان مکه، مجبور شدند به حبشه هجرت کنند، رقیه هم به همراه عثمان به حبشه هجرت نمود و پس از مراجعت به مکه راهی مدینه شد و جزء مهاجرین این شهر گردید.

در بعضی از منابع نقل شده است که رقیه از عثمان دارای فرزندی شد بنام عبداللّه و در ماه جمادی الأولی سال چهارم هجرت، در شش سالگی در اثر عارضه ای که در چشم او بوجود آمد، از دنیا رفت و بعضی می گویند: در دوران شیرخوارگی از دنیا رفت، ولی قتاده اصل موضوع را تکذیب نموده و می گوید: همانگونه که ام کلثوم از عثمان دارای فرزند نشد، رقیه هم از وی فرزندی به دنیا نیاورده است.(29)

به هر حال، بطوری که اشاره نمودیم، رقیه پس از مراجعت از حبشه، به همراهی عثمان وارد مدینه گردید و بنا به نقل محب الدین طبری، از ابن قیتبه پس از یکسال و ده ماه و بیست روز از ورود رسول خدا ـ ص ـ به مدینه، با مرض حصبه از دنیا رفت و در بقیع به خاک سپرده شد.

 

3ـ ام کلثوم

 

سومین دختر رسول خدا ـ ص ـ ام کلثوم است. او با همین کنیه معروف شد و هیچیک از مورّخان نام او را ذکر نکرده اند.

 

داستان شیر زرقا

 

بطوری که در شرح حال رقیه اشاره گردید، این دو تن از دختران رسول خدا ـ ص ـ با دو تن از فرزندان ابولهب بنام عتبه و عتیبه ازدواج کرده بودند ولی پس از نکوهش ابولهب از زبان وحی، او به فرزندانش دستور داد از دختران پیامبر جدا شوند و آنها دستور پدرشان را اجرا کرده و از دختران پیامبر جدا شدند.

ولی مورخان و محدثان درباره عتیبه مطلب و حادثه جالبی نقل نموده اند که می توان آن را بعنوان یکی از معجزات رسول خدا ـ ص ـ در اختیار خوانندگان ارجمند قرار داد و آن حادثه این است: با آن که عتیبه حاضر به زندگی با ام کلثوم نگردید، باز هم شعله کینه و عداوتش نسبت به رسول خدا خاموش نشد و تصمیم گرفت عناد و لجاجت خویش را به طریق دیگری اعمال کند. او در حالی که برای تجارت با عده ای عازم سفر به شام بود نزد رسول خدا ـ ص ـ رفت و خطاب به آن حضرت گفت: «کفرت بدینک و فارقت ابنتک لاتحبنی و لا احبّک»؛ «دیدی چگونه آیین تو را نپذیرفتم و دخترت را طلاق گفتم؟! من با تو دشمنم همانگونه که تو با من دشمنی.» آنگاه جسارت و بی ادبی را به آنجا رساند که از لباس پیامبر گرفت و با شدت به سوی خود کشید؛ بطوری که یقه آن حضرت پاره گردید. رسول خدا در پاسخ این جسارت و بی ادبی عتیبه، چنین فرمود: «اما انّی اسئل اللّه ان یسلّط علیک کلبة»؛ «من هم از خدا می خواهم سگی را بر تو مسلط کند.»

عتیبه پس از این جریان مکه را به سوی شام ترک نمود تا این که شبی در گوشه ای از بیابان شامات، بنام «زرقا» در حالی که به استراحت پرداخته بودند، مورد حمله شیری قرار گرفت و بدن او در زیر پنجه های قوی او تکه تکه گردید و نفرین رسول خدا ـ ص ـ در مورد او به اجابت رسید.(30)

 

مرگ ام کلثوم

 

بـه هـر حـال، امّ کلثـوم در سـال نهـم هجـرت در مـدینـه بـدرود حیـات گفت و رسول خدا ـ ص ـ در تشییع دخترش شرکت کرد و بر پیکر او نماز خواند.

در کتب تاریخ و رجال اهل سنت، نقل شده است که رسول خدا ـ ص ـ به هنگام دفن امّ کلثوم فرمود: «فیکم أحدکم بقارف اللیلة»(31) یا «من لم یقارف اللیلة فلیدخل»(32)

از میان جمع حاضر که عثمان نیز جزء آنها بود، سه تن اعلام آمادگی نموده و داخل قبر شدند: امیر مؤمنان ـ ع ـ ، فضل بن عباس و اسامة بن زید و بدینگونه مراسم خاکسپاری پیکر امّ کلثوم انجام پذیرفت. این موضوع در منابع حدیثی اهل سنت در طی حدیثهای متعدد و با مختصـر تفاوت در متن آن، نقل گردیـده است. در متن بعضـی از این احادیـث به جای «امّ کلثوم»، «رقیه» آمده است و در بعضی از آنها بدون ذکر نام و «ابنة لرسول اللّه » عنوان شده است(33)ولی همزمـان بودن فـوت رقیه با جنـگ بدر و دفن پیکـر او قبل از مراجعت رسول خدا ـ ص ـ صحت نظر علمای تراجم است و وقوع این جریان به هنگام دفن ام کلثوم را تأیید می کند.

 

دختران یا ربیبه های رسول خدا ـ ص ـ

 

از بیوگرافی این سه تن از دختران رسول خدا ـ ص ـ خلاصه آنچه در منابع معروف نقل شده است، در اختیار خواننده عزیز قرار دادیم و گفتنی های فراوانی را که جنبه تحقیق و نیاز به بررسی عمیق علمی و تاریخی دارد و از محدوده یک مقاله خارج است، به محل دیگر موکول می کنیم و یکی از آنها گفتار و نظریه ابوالقاسم علوی کوفی(34) است که او می گوید: «زینب و رقیه که قبل از اسلام با ابوالعاص و عثمان بن عفان ازدواج کرده بودند، نه دختران رسول خدا بلکه ربیبه های آن حضرت بودند و بر این نظریه خویش، دلائلی آورده و مطالبی عنوان نموده است(35) و اخیرا یکی از علمای معاصر(36) در همین زمینه کتابی تألیف نموده وگفتار ابوالقاسم علوی را مبنای بحث و مورد تأیید قرار داده و نکات جالبی را بر آن افزوده است. ولی مرحوم مامقانی این نظریه را بی اساس دانسته و با ذکر دلائلی به ردّ آن پرداخته است.(37) و الکلام ذو شجون.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان