ماهان شبکه ایرانیان

کتاب نما ؛ ویژه آثار تازه انتشار فقهی و حقوقی

فقهای وارسته شیعه، که در عصر غیبت رهبری جامعه را بر عهده دارند، کتابهای متنوعی نگاشته اند

عروة الوثقی

فقهای وارسته شیعه، که در عصر غیبت رهبری جامعه را بر عهده دارند، کتابهای متنوعی نگاشته اند. بیشتر نوشته های فقهی بزرگان ما فنی و استدلالی، برای پرورش طلاب حوزه ها و آشنایی آنها با روش استدلال و استنباط احکام شرعی است، ولی از آنجا که پرچم رهبری جامعه بر دوش اینان است، مردم خود را موظف می دانند با تقلید و پیروی از آنها، که اصطلاحاً مرجع تقلید نامیده می شوند، به وظیفه دینی خویش عمل کنند. برای آشنایی با فتوای مرجع تقلید نیاز به رساله های عملیه است که معمولاً ساده و دور از استدلالهای فنی نگاشته می شود یکی از بهترین و جامعترین کتابهایی که برای دستیابی به فتاوای مراجع، تدوین شده، عروة الوثقی تالیف مرحوم آیة الله العظمی حاج سیدمحمد کاظم طباطبایی یزدی است. این فقیه فرزانه، که در فقه و اصول مهارت بسیار داشت، یکی از استوانه های مهم مرجعیت در صدر قرن چهاردهم محسوب می شود.

مرحوم سید، قدس سره با تشویق پدرش، درس را در مدرسه «دومنار» یزد شروع کرد; ادبیات و مقدمات را نزد مرحوم ملامحمد ابراهیم اردکانی و آخوند زین العابدین عقدائی خواند و سطوح عالی را در همان شهر نزد آخوند ملاهادی گذراند. پس از آن به مشهد مقدس مشرف شد و علم هیئت و ریاضیات و ... را فرا گرفته، رهسپار اصفهان شد. او در اصفهان از محضر آیة الله شیخ محمدباقر نجفی، فرزند شیخ محمدتقی صاحب هدایة المسترشدین، مرحوم آیة الله سیدمحمد باقر موسوی خوانساری صاحب روضات الجنات، برادرش آیة الله حاج میرزا هاشم چهارسوقی صاحب مبانی الاصول و مرحوم شیخ محمد جعفرآبادی بهره های فراوان برد و برای گذراندن مراحل عالی استنباط و اجتهاد راهی نجف اشرف شد. هنگامی که او به نجف گام نهاد، استاد بزرگ آن حوزه مبارک شیخ اعظم انصاری از دنیا رفت. آن بزرگوار از محفل آیة الله العظمی میرزای شیرازی و دیگر مراجع نجف استفاده کرد. پس از هجرت میرزای شیرازی به سامرا بر کرسی تدریس خارج فقه و اصول تکیه زد و بزودی محفلش از مفیدترین حوزه های درسی آن دیار شد.

آیة الله العظمی سیدمحمد کاظم یزدی و عالمان بسیار پرورش داد و آثاری همچون: حاشیه مکاسب، رساله حکم ظن مربوط به نماز، رساله تعادل و تراجیح، صحیفه کاظمیه، رساله منجزات مریض، رسالة سؤال و جواب فقهی، رساله اجتماع امر و نهی و ملحقات عروه را به رشته تحریر درآورد. عروة الوثقی، معروفترین اثر آن مرحوم است که به یاری جمعی از شاگردانش تالیف شده و بسیار جامع، حساب شده و پخته است، گرچه قبل از سید «شرائع الاسلام » محقق حلی، رضوان الله علیه، محور فتوا، اظهار نظر، نقد و بررسی فقها به شمار می آمد و در شرح، تبیین و مستدل کردن مسائلش کتابهای فراوانی سامان یافت، ولی تاکنون هیچ کتابی یافت نشده است که چون عروة الوثقی هم رساله عملیه و مرجع مبلغان اسلامی باشد و هم محور فتوا و تعلیقه فقیهان. در قرن اخیر، هر مجتهدی که دست به قلم برده و فتوا داده، بر عروة الوثقی حاشیه نوشته است. مرحوم حاج شیخ عباس قمی این کتاب شریف را به فارسی ترجمه کرد و با نام غایة القصوی در اختیار مؤمنان فارسی زبان قرار داد.

اینک دفتر انتشارات اسلامی این اثر را، همراه با پانزده حاشیه از مراجع بزرگ جهان تشیع، منتشر کرده است. جلد اول این مجموعه نفیس فقهی به مسائل تقلید و طهارت اختصاص دارد. عظمت شخصیتهایی که از میان مجتهدانِ صاحب حاشیه بر عروة گزینش شده اند بر ارزش اثر افزوده، و تحصیل آن را بر هر محصل، مبلغ و حتی مستنبط احکام ضروری کرده است.

نام و شهرت آیات عظامی که در این مجموعه از دیدگاهشان یاد شده، چنین است: 1. شیخ علی بن شیخ باقر بن شیخ محمدحسن جواهری (م 1340 ق) 2. سید محمد بن سید محمد باقر فیروزآبادی (م 1345 ق) 3. میراز حسین نائینی (م 1355 ق) 4. حاج شیخ عبدالکریم حائری (م 1355 ق) 5. شیخ آقا ضیاء الدین عراقی (م 1361 ق) 6. سیدابوالحسن موسوی اصفهانی (م 1365 ق) 7. شیخ محمدحسین کاشف الغطا (م 1373 ق) 8. حاج آقاحسین بروجردی (م 1380 ق) 9. سیدعبدالهادی حسینی شیرازی (م 1382 ق) 10. سیدمحسن طباطبایی حکیم (م 1391 ق) 11. شیخ محمدرضا آل یاسین (م 1370 ق) 12. حاج سیداحمد خوانساری (م 1405 ق) 13. حاج سیدروح الله موسوی خمینی (م 1409 ق) 14. حاج سیدابوالقاسم خویی (م 1413 ق) 15. حاج سیدمحمدرضا گلپایگانی (م 1414 ق)

العناوین

العناوین، سید میر عبدالفتاح حسینی مراغی (م 1250ق)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1417/1375، ج 1/584. کتاب العناوین، یا طبق نام درست آن «عناوین الاصول و قوانین الفصول »صفط تالیف فقیه محقق و اصولی مدقق مرحوم سیدؤلف در مقدمه گوید: «و بعد فهذه عناوین الاصول المتلقاة التی امرنا ان نفرع علیها، و قوانین الفصول التی ینبغی ان یستند الیها»; شیخ آقا بزرگ تهرانی، نیز نام کتاب را «عناوین الاصول » ذکر کرده است. میر عبدالفتاح حسینی مراغه ای است شیخ آقا بزرگ تهرانی از او چنین یاد کرده است: «فقیهی بزرگ و عالمی بزرگوار، و از اعلام جلیل القدر و آیات عظام بود علاوه بر عناوین الاصول، فواید دیگری در چند مجلد دارد، که بخشی از آن در مباحث الفاظ از علم اصول و بخش دیگر در فقه و حاشیه شرایع الاسلام است، باحث خیارات، اجاره، غصب و غیر اینها، از کتاب شرایع، بخش سوم را تشکیل می دهد و محور بعضی از باحث سودمندش، لمعه و شرح آن است، در فصل پایانی آخرین کتابش - که به خط مؤلف موجود است - مشیخه تهذیب الاحکام و رساله ای درباره موثقین، نگاشته که نزدیک به پنجاه نفر از روات موثق را - که طبق عقیده خودش به وثوق آنها یقین داشته - با فواید رجالی دیگری، آورده است، او رساله ای هم در بکارگیری، دائره هندسیه در اهداف هیوی و تعیین اوقات شرعی، نوشته است، و از مجموع این آثار به دست می آید، مؤلف از شخصیتهای استخوان دار و پخته علمی، بوده است.»

شیخ موسی و شیخ علی دو فرزند فقیه و دانشمند کاشف الغطاء، قدس الله اسرارهم، از اساتید شناخته شده مؤلف هستند که بیشتر ارباب تراجم این را یادآور شده اند و مولف نیز در اواسط عنوان سوم می گوید: «عند قراءتنا علی جناب شیخنا و امامنا الاجل الاوقر و النحریر الاکبر جناب الشیخ موسی ابن الشیخ جعفر قدس الله سره » چنانکه از اوائل عنوان 35 به دست می آید از محضر فقیه بزرگ صاحب مناهل، سیدمحمد مجاهد نیز استفاده می کرده است، نویسنده از عوائد مرحوم نراقی هم بهره برده است و تاثیرپذیری این اثر از عوائد، با نگاهی به فهرست هر دو به دست می آید. چند جا از آن نام می برد مثل صفحه 181 و صفحه 252. در مقدمه مصحح این چاپ هفت اثر از مؤلف معرفی شده است: 1. اخبار امامة الباقر علیه السلام. 2. کتاب البیع. 3. التقریرات. 4. الحیاض المترعة. 5. رسالة فی عمل الدائرة الهندیة. 6. رسالة فی الموثقین. 7. عناوین، همین کتاب حاضر.

یکی از بهترین کتابهای مرحوم مراغی «عناوین الاصول » است که مجلد اولش، دارای 568 صفحه است فهرست تفصیلی مباحث در پایان جلد دوم، منتشر می شود ولی در پایان جلد اول فهرست اجمالی هر دو جلد که شامل 94 عنوان است منتشر شده است، از همین فهرست، به دست می آید، موضوعات جلد اول، مبسوط و گسترده تر از عناوین جلد دوم، است زیرا جلد اول شامل 26 و جلد دوم شامل 68 عنوان است، گاهی هر عنوان دربردارنده، تنبیه، فایده یا فوایدی مستقل، یا چند قاعده است، مثلا عنوان 41، عبارت است از: «فی تحقیق الضابط فی متعلقات العقود و الایقاعات » ولی شامل فواید و قواعد دیگری هم از این قبیل است: قاعدة: فی ان الاوصاف هل تقابل بالاعواض ام لا، او یفرق بین وصف الصحة و غیرها، و البحث فی کون الارش علی القاعدة ام لا. قاعدة: فی ان الصلح هل یجوز فی الاعیان و المنافع و الحقوق مطلقا، او یعتبر فیه کونها قابلة للمعاوضة و الاسقاط بابراء و نحوه؟ قاعدة: فی تنقیح المنفعة التی هی مورد عقود المنافع، والاشارة الی ما خرج عن القاعدة ظاهرا، کالاسترضاع و ما شاکله. قاعدة: فی ان الاصل جواز التوکیل الا فیما خرج، او الاصل عدم جوازه الا فیما ثبت. همچنین عنوان 80، شامل شش قاعده است:

چنین سبک تالیف، فواید فراوانی دارد: 1. بهترین مباحث کلیدی فقه و اصول به صورت یکجا و منظم و مختصر عرضه شده و برای طلاب فقه استدلالی، خیلی آموزنده تر است از درسهای خارج رایج. 2. بسیاری از جزئیاتی که سراسر کتب فقه پراکنده هست، در این گونه تالیفات، یکجا جمع آوری شده است مثلا عنوان 92، در ضبط مواردی است که «عدالت » در آنها شرط شده و سر شرط نبودن عدالت وکیل، و مشروط بودن عدالت نایب. 86، در ضبط مواردی است که عقل در آن شرط است و مواردی که در آن عقل شرط نشده است. 73، اشاره اجمالی به اولیاء، مولی علیهم، در جان و مال، و بیان مراتب ولایت آنان. از 63 تا 75 در بررسی اسباب ضمان. 3. برخی مطالب، جای معین و مشخصی که دستیابی به آن آسان باشد، در کتب فقهی رایج ندارند و در چنین تالیفاتی یکجا با عنوانی مستقل بررسی می شود مثلا عنوان 25، عبارت است از اثبات حرمت اهانت به شعائر و رجحان تعظیم شعائر; ذیل عنوان 6، چهار ضابطه، ذکر شده که سومین آن عبارت است از «حکم آنچه از طرف شرع، درباره اش تحدیدی نرسیده و تنقیح «عرف » و «عادت » و ....»; عنوان 11، درباره «قاعده قرعه » است و مباحث ارزشمندی در زمینه دلیل قرعه، مورد، کیفیت و ثمره آن، مطرح شده است.

محتوای این اثر از چنان اتقان و عمقی برخوردار است که تبحر و تعمق استاد مؤلف را نمایانده است، مرحوم تنکابنی درباره او می نویسد: «... و چون شیخ موسی جفرزند کاشف الغطاء ره ج عالم فانی را وداع نمود پسر دوم که شیخ علی باشد به جای پدر نشست و تدریس و تلامذه بسیار در حوزه آن بزرگوار به تحصیل اشتغال داشتند و او را محقق ثالث نامیدند و آن جناب در تاسیس قواعد کلیه و استحکام آنها معدوم النظیر و در تفریع فروع مانند پدر بزرگوار، وحید اعصار بود، چنانکه شاهد بر این مدعا کتاب «عناوین » است که از تالیفات «سید فتاح بن علی مراغی » است و او از شاگردان شیخ موسی و شیخ علی است، و کتابش مقصور بر تاسیس قواعد کلیه فقهیه است و تسجیل آنها را به ادله و مواقع جریان آنها و تفریع فروع، و آن کتاب بهتر از قواعد شهید است، چه قواعد شهید دارای قواعد کلیه و تفریع است، لیکن قواعد را به ادله اثبات نکرده بلکه به حکم و مصالح انجام داده. و کتاب عوائد حاجی ملااحمد نراقی اگر چه دارای قواعد کلیه است، اما چند منقصت دارد: اول اینکه تفریع فروع آن کتاب کم است و چندان فروع ندارد. دوم اینکه جمیع قواعد را متعرض نشده بلکه گویا دارای نصف قواعد کتاب عناوین است. سوم اینکه بسیار دقایق فلسفیه کرده و اکثر قواعد معروفه مسلمه را که موروثه از اسلاف اشراف فقهاء است به تدقیقات فلسفیه دلالت انداخته و از مذاق فقاهت و فهم عرفی دور افتاده، چنانکه بعضی از اصولیین در اصل برائت و استصحاب و حجیت ظن، ترقیقات فلسفیه بسیار کرده و از مذاق فهم عرف بدور افتاده اند و در قواعد فقهیه نیز چنین رفتار کرده اند. مجملا کتاب عناوین در این باب امتیاز از کتب اتراب دارد، چه قاعده بسیار ذکر کرده و استحکام آن قواعد به ادله بسیار نموده، و تفریع فروع بی شمار ذکر کرده و استحکام آن قواعد به ادله بسیارنموده، و تفریع فروع بی شمار کرده، و از مذاق فقاهت و فهم عرف در ادله لفظیه بدور نیفتاده و اکثر تحقیقات آن کتاب از مرحوم شیخ علی است و برخی از شیخ موسی است چنانکه صاحب عناوین بهمین مضمون اقرار دارد.

این اثر قبلا دو بار چاپ سنگی شده، و در چاپ جدید مورد بحث علاوه بر آن دو چاپ از نسخ خطی هم استفاده شده است. مصحح محترم، همراه با شرح حال مؤلف در آغاز، فهرستی اجمالی از هر دو جلد در انسجام کتاب آورده ظاهرا انواع فهرست ها را طبق معمول، برای پایان جلد دوم نهاده است، و از توضیح و تعلیقه در پاورقی خودداری فرموده و بیشتر به ذکر برخی اختلاف نسخه ها و تخریج مصادر اقوال، بسنده نموده است. البته ذکر اختلاف نسخه ها هم در مواردی چندان مهم یا مفید نیست. مانند: - ص 76 متن: «ارضاع الطفل باجرة » در پاورقی آورده: «و فی «ن » بالاجرة ». - متن «و یعتبر» در پاورقی: «و فی «ن » فیعتبر». - متن «ان قولهما لاحداهما: انت طالق ». - فی هامش «م » قوله، خ. و هذا هو الصواب. ملاحظه می شود که این سه پاورقی ص 76، هیچ فایده ای برای خواننده ندارد. و مورد سوم لازم بوده در متن اصلاح شود و ذکر تعلیقه، لزومی نداشت. ثبت بسیاری از اختلاف نسخه ها در پاورقی، بیش از آنکه فایده چندانی داشته باشد، مایه سرگردانی و حواس پرتی، خواننده است زیرا اگر در تقویم نص و تصحیح کتاب، مصحح که سطح اطلاعات و فرصتش خیلی بیش از خوانندگان است به نتیجه ای نرسد از خواننده چه انتظاری می توان داشت؟

«کنز الفوائد فی حل مشکلات القواعد»

«کنز الفوائد فی حل مشکلات القواعد» تالیف: سیدعمید الدین عبدالمطلب بن محمد اعرج (681-754ق)، تحقیق: مؤسسة النشر الاسلامی، قم، 1416ق، سه جلد، جلد اول: 736 صفحه، شامل مباحث طهارة، صلاة، زکاة، صوم، حج، جهاد، متاجر، دین، امانات، ودیعه، لقطة، جعاله، غصب، شفعه و احیای موات. جلد دوم: 711 صفحه، شامل اجاره، مزارعه، مساقات، شرکت، قراض، وکاله، سبق، رمایه، وقوف، عطایا، سکنی، صدقه، هبه، وصایا، نکاح و فراق. جلد سوم: 855 صفحه، دربرگیرنده موضوعات عتق، صید، ذباحه، فرائض، قضا، شهادات، حدود و جنایات. پیش از پرداختن به معرفی کنز الفوائد و نیم نگاهی به مؤلف گرانقدرش، نخست نظری کوتاه می کنیم به قواعذ الاحکام; کتابی که این شرح و دهها شرح دیگر را برانگیخته است، روشن است با شناخت جایگاه قواعد، در میان کتب فقهی و موقعیت علمی آن، ضرورت نگاشتن شرحهای متعدد بر آن تا حدودی روشن خواهد شد.

قواعد و شروح آن

قواعد الاحکام فی معرفة الحلال و الحرام از تالیفات گرانسنگ علامه علی الاطلاق، ابومنصور جمال الدین حسن بن یوسف بن علی بن مطهر حلی است که به سال 699 ه.ق. تالیف شده است و دربردارنده همه ابواب فقهی است و به تصرع مصنف بزرگوار آن، شامل لب فتاوی خاصه است همراه با گزیده گزینی و روانی عبارات. مؤلف، این کتاب را به درخواست فرزند ارجمندش، فخرالمحققین، نگاشته است. محقق ثانی که خود از شارحان قواعد است در مدح آن، می نویسد: کتاب لم یسمح الدهر بمثاله، و لم ینسج ناسج علی منواله، قد احتوی من الفروع الفقهیة، علی ما یوجد فی مصنف، و لم یتکفل ببیانه مؤلف... و شیخ آقا بزرگ تهرانی (ره) قواعد را با عنوان «اجل با کتب فی الفقه الجعفری » ستوده است. و صاحب روضات با تعبیر «الذی هو احسن ما کتب فی الفقه » از آن یاد کرده است. نظر به مکانت علمی قواعد تاکنون شرحها و حاشیه های فراوانی بر آن نگاشته اند که مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی در ذریعه سی شرح آن را فهرست کرده است که برخی از مهمترین آن شرحها چنین اند: 1- ایضاح الفوائد، تالیف فخرالمحققین فرزند علامه حلی. 2- جامع الفواذد ،تالیف مولی عبدالله تستری. 3- جامع المقاصد، از محقق کرکی. 4- حاشیة القواعد، شهید اول. 5- فوائد القواعد، شهید ثانی. 6- کشف اللثام، فاضل هندی. 7- کنز الفوائد، سید عمیدالدین خواهرزاده علامه حلی. 8- مفتاح الکرامة، از سید جواد عاملی قدس الله اسرارهم. کنز الفوائد، سیدعمید الدین خواهرزاده علامه حلی که در این مقال به معرفی آن می پردازیم.

مؤلف کنز الفوائد

نام وی سیدعمید الدین عبدالمطلب است و نسب شریفش به سیدالساجدین، امام زین العابدین فرزند سیدالشهداء حسین بن علی بن ابیطالب ، علیهم افضل صلوات المصلین، می رسد. در شب نیمه شعبان سال 681 ه.ق. در شهر حله عراق دیده به این جهان گشود. پدرش مجدالدین ابوالفوارس محمد بن ابی الحسن علی، عالمی جلیل القدر بود که صاحب تحفة الازهار او را به نیکی ستوده و گفته است که نامش در حائر حسین، علیه السلام، و مساجد حله رقم خورده و فرزندانش را«بنوالفوارس » گویند. مادرش دختر شیخ سدید الدین پدر ارجمند علامه حلی(ره) است و برادرش سیدضیاء الدین عالمی بزرگ و فقیهی سترگ، بوده است; صاحب ریاض العلماء در وصف او گوید: هو الفقیه الجلیل الاعظم الاکمل الاعلم الافضل الفاضل العالم الکامل المعروف بالسید ضیاءالدین الاعرج الحسینی اخو السید عمیدالدین الفقیه المشهور. صاحب ریاض جد اعلای او سید ابوالحسن علی بن عبیدالله جد را این گونه ستوده است: انه کان سیدا جلیل القدر کبیرا فی الغایة، و کانت الیه رئاسة العراق، و کان مستجاب الدعوة. و قد کان هذا مذکورا فی کتب الرجال و مدحوه کثیرا فیها، و لهذا الجد اختصاص تام بالکاظم و الرضا علیهما السلام. نویسنده دارای القابی چند است: فخرالدین، عمیدالدین، عمید، عمیدی و عبیدی که مقصود از لقب اخیر، انتساب اوست به جدش عبیدالله اعرج. او در شب دوشنبه، دهم شعبان سال 754 ه.ق. به سن هفتاد و سه سالگی در حله وفات کرد. جسم شریفش را به نجف اشرف حمل و در جوار مدفن مطهر، حضرت وصی، سلام الله علیه، به خاک سپردند.

مکانت وی در گفتار برخی بزرگان

صاحب تحفة الازهار درباره او می نویسد: کان سیدا جلیل القدر، رفیع المنزلة، عظیم الشان، حسن الشمائل، جم الفضائل، عالی الهمة، وافر الحرمة، کریم الاخلاق، زکی الاعراق، عمدة السادة الاشراف بالعراق، عالما عاملا فاضلا کاملا، فقیها، محدثا، مدرسا بتحقیق و تدقیق، فصیحا بلیغا،ادیبا مهذبا. دایی گرامیش علامه حلی (قدس سره) در تقریظی که بر رساله فی مناسخات المیراث او را به عظمت ستوده و کتابش را بزرگ داشته است. علامه مجلسی قدس سره در بحارالانوار درباره او می نویسد: السید عمید الدین من مشاهیر العلماء، و اثنی علیه ارباب الاجازات و کتبه معروفة متداولة...» محدث کبیر شیخ یوسف بحرانی، اعلی الله مقامه، در لؤلؤة البحرین درباره او و برادرش سید ضیاء الدین گوید: «فهما فاضلان فقیهان قد اثنی علیهما مشائخنا فی اجازاتهم ».

شاگردان او

او را شاگردانی بسیار بود از جمله می توان فرزند او علامه سیدجمال الدین ابی طالب محمد، سیدتاج الدین ابن معیه دیباجی، حسن بن ایوب عاملی، شیخ عبدالحمید نیلی و شهید اول را نام برد.

نوشته های او

1- شرح انوار الملکوت فی شرح الیاقوت. شرحی است بر شرح علامه حلی بر کتاب کلامی ابن نوبخت. 2- تبصرة الطالبین فی شرح نهج المسترشدین. 3- رسالة فی مناسخات المیراث، این رساله را مؤلف در تکمیل مساله مناسخاتی که خواجه نصیرالدین طوسی علیه الرحمه در رسالة الفرائضش آورده به سال 731 قمری در بغداد نوشته است. 4- کنز الفوائد فی حل مشکلات القواعد (اثر حاضر که در این مقال به معرفی آن پرداخته ایم). 5- منیة اللبیب فی شرح التهذی در علم اصول که به سال 740 قمری از تالیف آن فراغت یافته است. 6- نهایة البادی ء فی شرح المبادی، شرحی است بر مبادی ء الاصول علامه حلی (قدس سره).

شیوه تحقیق

چنانکه در مقدمه کنز الفوائد آمده است این اثر بر اساس هفت نسخه مقابله و تصحیح شده است: 1- نسخه عکس شماره 14435 کتابخانه مجلس شورای اسلامی. 2- نسخه شماره 63228 و 66693 کتابخانه مجلس شورای اسلامی که نسخه کاملی است و در دو جلد تدوین یافته و به سال 758 یعنی چهار سال پس از وفات مؤلف تحریر شده است. 3- نسخه شماره 62622/3204 کتابخانه مجلس شورای اسلامی که تاریخ فراغت از کتابت آن هفدهم صفر 782 قمری است. 4- نسخه عکسی کتابخانه مدرسه آخوند همدانی در همدان. 5- نسخه مسجد گوهرشاد به شماره 194 که حدود سال 822 استنساخ شده است. 6- نسخه شماره 7698 کتابخانه آیت الله العظمی مرعشی نجفی که در سال 1318 قمری در اصفهان تحریر یافته. 7- نسخه خطی مرحوم علامه شیخ علی بن محمد قاسم خوانساری که خودش کتابت کرده و با دو نسخه خطی مقابله نموده و اغلاط آن را تصحیح کرده است و تاریخ فراغت تحریر آن بیست و پنجم ماه مبارک رمضان 1256 در اصفهان بوده است. قابل ذکر است; آیات و روایات تخریج شده و شرح از متن متمایز است و در پایان هر جلد، فهرست آیات، روایات و موضوعات آمده است.

انگیزه تالیف

سیدعمید الدین، در انگیزه نگارش کنز الفوائد می نویسد: جماعتی از طلاب فقه، هنگامی که به کتاب کم نظیر قواعد الاحکام علامه حلی(ره) - که نظرات فقهی اش در میان کتب فقهی در مکانتی والا دارد است - دست یافتند و در زمره مصنفات دینی کتابی هم طراز، همسان و متناسب با آن ندیدند [تا با کمک آن بر مشکلات قواعد فائق آیند] و از طرفی کتاب قواعد را دارای مسائل، مشکلات و معضلاتی یافتند که درکش نیاز به بحث و تدقیق و شرح و تحقیق و توضیح داشت به من مراجعه کرده و مکرر درخواست کردند تا کتابی در شرح مشکلات و کشف معضلان آن تالیف کنم ولی مشغولیتها و گرفتاریهای روزگار که بیشتر آن به کم انصافی مردم این زمان باز می گشت از تالیف آن بازداشت تا سرانجام بر نوشتن این کتاب به کنزالفوائد فی حل مشکلات القواعد، عزم کردم و در آن تنها به شرح مواضع اشکال بسنده نکردم بلکه به یاری خداوند و حسن توفیق او هر مساله ای که مصنف، با تعبیر «فیه اشکال » «فیه نظر» بیان کرده وجه آن را آوردم یا روایاتی که اشاره کرده مستند آن را ذکر کردم. خلاف و یا احتمالی را که متذکر شده و یا مساله دقیقی که نیاز به بحث و بیان داشته روشن کردم. و اشکال آن را چنان بسترم که هر کس اندک بصیرتی داشته باشد مطلب برایش روشن گردد... مفتاح الکرامه که خود یکی از شرحهای قواعد است از کنز الفوائد بسیار نقل می کند. شهید ثانی(ره) نیز در مواضعی از فوائد القواعد از آن نام برده است با تعابیری همچون «... الذی فهمه الشارح السید» (دفتر سوم، ص 243)، «... هذا هو الذی صرح به السید الشارح » (دفتر ششم دستنوشت، ص 571)، «... الذی شرح علیه السید عمیدالدین » (همان، ص 505). شارح بزرگوار همانگونه که در مقدمه کتاب قول مساعد داده به عهد خویش وفا کرده و در اینجا به شماری اندک از بسیاری نمونه ها اشارت می کنیم:

1- تبیین وجه اشکال

قوله رحمه الله: «اللبن اذا کان ماؤه نجسا او نجاسة طهر بالطبخ علی اشکال ». اقول: وجه الاشکال من حیث زوال تلد الرطوبات بالنار التی هی اعظم تجفیفا من الشمس المطهرة للارض من النجاسة و لروایة... و من ان النار... (ج 1/49). موارد مشابه در سر تا سر کتاب فراوان است; از باب نمونه نگاه کنید به صفحات: 49، 85، 87، 93، 95 و...

2- توجیه وجه نظر

قوله رحمه الله: «وفی صحة الصلاة علی بعیر معقول او ارجوحة معلقة بالحبال نظر». اقول: منشاة من مشابهتهما للراحلة المنهی عنها، و انه فی معرض حرکة البعیر او الارجوحة التی قد توجب عدم التمکن من بعض الافعال الواجبة... (ج 1/94) چند مورد دیگر: ص 48، 67، 108 و...

3- تخریج اقوال و روایات

قوله رحمه الله: «وقیل: یجب اجتناب موضع الفضة ». اقول: القائل بذلک هو الشیخ فی المبسوط، لروایة الحلبی، عن الصادق علیه السلام قال: لاتاکل فی آنیة من فضة، ولافی آینة مفضضة. (ج 1/50) قوله رحمه الله: «ولو نسی غسل الجنابة حتی مضی علیه الشهر او بعضه قضی الصلاة والصوم علی روایة ». اقول: الروایة المشار الیها هی مارواه الصدوق ابوجعفر محمد بن بابویه، عن ابراهیم بن میمون، عن الصادق علیه السلام قال: سالته عن الرجل یجنب باللیل فی شهر رمضان ثم نسی ان یغتسل حتی یمضی لذلک جمعة او یخرج شهر رمضان، قال: علیه قضاء الصلاة والصوم... (ج 1/226-227)

4- بیان وجه احتمال

قوله رحمه الله: «وهل الاربع للظهر او العصر؟ فیه احتمال ». اقول: وجه احتمال کون الاربع للظهر ان الشارع فرض علیه الایتان بالظهر فی ذلک القدر من الزمان علی وجه التضییق، ولانعنی بوقت الفریضة الا الوقت الذی فرضه لتلد الفریضة عینا دون غیره و من ان... (ج 1/92)

5- توضیح وجه قرب

قوله رحمه الله: «و هل له العدول الی النفل؟ الاقرب ذلک ». اقول: وجه القرب ان غرض الشارع تعلق بایقاع الصلاة بالطهارة المائیة مع الامکان، و عدم جواز التیمم الا عند تعذرها و هو قادر علی تحصیلها... (ج 1/85)

6- تعیین وجه قوت

قوله رحمه الله: «صلاة الخوف مقصورة سفرا و حضرا ان صلیت جماعة و فرادی علی اقوی القولین ». اقول: ما قواه المصنف من القولین هو مذهب ابن الجنید، و ابن البراج، و ابی الصلاح... و وجه قوة ما قواه المصنف عموم قوله تعالی: «و اذا ضربتم فی الارض فلیس علیکم جناح ان تقصروا من الصلاة ان خفتم ان یفتنکم الذین کفروا». و وجه الاستدال... (ج 1/153 -154). احیای این اثر ارجمند فقهی را به همه دست اندرکاران عرصه فقاهت تبریک می گوییم و تلاش محققان محترم دفتر انتشارات اسلامی را سپاس. کوششی که شارح بزرگوار، مرحوم سیدعمید الدین، در آماده سازی این کتاب بویژه در تخریخ اقوال و مصادر روایات نموده است، برای تحقیق قواعد الاحکام علامه حلی، بسیار رهگشا و سودمند است. البته این سطور در جهت معرفی کتاب است نه کاستیهای چاپی آن ولی اشارت به چند مورد از خطاهای چاپی آن خالی از فایده نیست: 1- علائم نقطه گذاری در پانوشتها، استاندارد نیست و بین جلد، باب، صفحه و روایت با هیچ علامتی تفکیک، نشدهاست: (سراسر کتاب). 2- «کتاب الخمس » از کتاب الزکاة، تفکیک نشده (ج 1/99); به خلاف روشی که در سر تا سر کتاب اتخاذ و اعمال شده و هر کتابی با یک عنوان در سمت چپ، از کتاب دیگر متمایز شده است.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان