ماهان شبکه ایرانیان

حقوق فراموش شده

حق آن است که سخن را با مأنوس ترین و شامل ترین کلام، یعنی حق آغاز کنیم، همان حقیقتی که همواره اصلی ترین محور ارتباطات انسانی و عمود حرکتهای انسان مدارانه بوده است و از حامیان حقیقی انسانیت چون انبیاء صدیق الهی گرفته تا شیاطین و فریب کاران مردم ستیز، پیوسته در تأمین اهداف خود، از این پای افزار همیشه نوین، بیشترین بهره را گرفته اند و چهره زندگی بشر ر ...

حق آن است که سخن را با مأنوس ترین و شامل ترین کلام، یعنی حق آغاز کنیم، همان حقیقتی که همواره اصلی ترین محور ارتباطات انسانی و عمود حرکتهای انسان مدارانه بوده است و از حامیان حقیقی انسانیت چون انبیاء صدیق الهی گرفته تا شیاطین و فریب کاران مردم ستیز، پیوسته در تأمین اهداف خود، از این پای افزار همیشه نوین، بیشترین بهره را گرفته اند و چهره زندگی بشر را در گونه های مادی و معنوی آن از طریق عنایت و گرایش او به حق تغییر داده اند، چنانچه شکل گیری امتها، تشکیل دولتها، به سامان کشیدن جماعتها و ایجاد سازمانها و .... همه و همه در پی اعطاء یا استیفای حقوق انسانها به ثبت رسیده است.

وسعت دایره حق که «اوسع الاشیاء» و دقت و شمول آن که «اضیق الاشیاء» است و همه زوایای حیات بشر را می پوشاند، تعیین مرزهای حقوقی و حدود فردی و اجتماعی آن را بس دشوار کرده است؛ این دشواری، بازاری آشفته را دامن زده که به راحتی حق از باطل و مدعیان راستین از دروغین، بازشناخته نمی شوند و متأسفانه غالبا صاحبان حق، ورشکستگان این بازارند.

در پی این واقعیت بود که انبیاء الهی و اوصیاء عظام در ایفای تام رسالت و اکمال دین، یعنی هدایت همه جانبه مردم و برقراری حکومت عدل الهی عموما ناکام مانده اند، همچنین مرشدین و مصلحین تاریخ نیز در تحقق اهداف بشردوستانه خود غالبا مأیوس گشته اند. اما در این معرکه، فرصت طلبان و سودجویان، عرصه تاریخ را به جولانگاه کامیابی ها و ارضاء غرایز خود کشانده اند.

از جمله جماعاتی که پیوسته قربانی درگیری میان حق و باطل بوده اند، زنان می باشند. این قشر که مظلومیت تاریخیشان بر هیچ کس پوشیده نیست، در هر زمان بنا به شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دوران به نوعی وسیله بهره مندی و عیاشی سلطه جویان و سودمداران بوده اند و جز در فرازهایی کوتاه از حکومت های الهی کمتر به حقوق خود دست یافته اند و اسف بارتر آنکه پس از عصر رنسانس، با بروز برخی بیداریهای بشری، هر از گاه داعیه داران دفاع از حقوق زنان، بدون شناخت کامل از نیازها و مصالح همه جانبه، با نظر به بخشی از حقوق مادی زن، آنهم با دانش محدود و نگاه منفعت جویانه، وعده های خوش نجات به زنان داده اند. چنانچه در سه دهه اخیر، اوج شعارهای زن گرایانه و مبارزه با تبعیض علیه زنان را شاهد بوده ایم.

با خوش بینانه ترین نگاه به این تلاشها - برپایی کنفرانس ها، صدور بیانیه ها و اعلامیه های جهانی - در جهت یکی کردن افکار و ابزار به منظور تحقق کنوانسیون ها و سیاستهای جهانی و به رغم همه افراطها و تفریطها برای شناخت و ایفای حقوق زنان که به قیمت درهم ریختن همه سنتها و روشهای گذشته و ویرانی بسیاری از آبادیها صورت می گیرد، آنچه از حقوق زنان در دیار غفلت محبوس مانده، بیش از آن چیزی است که تاکنون در فریادها به گوش رسیده است.

آری امروزه زنان در پی مطالبه بسیاری از حقوق فراموش شده خود و نسلهای گذشته،

1- به برنامه ریزان، متولیان و مسئولین صاحب رأی دنیا معترضند که چرا در تخصیص پستهای اجتماعی و رشته های تخصصی، تقسیم موقعیتهای اقتصادی و تسهیم سهام فردی و اجتماعی، مراعات وضعیت زنان را ننموده و بی توجه به خواستهای فطری، نیازهای درونی، تکالیف الهی، وظایف انسانی و ساختار جسمانی آنان، سعی دارند زنان را هنوز تحت عناوین تساوی، آزادی، رفع تبعیض و ... در خوابی خوش و بی تعبیر نگه دارند و هنوز عواقب دهشتناک اقدامات گذشته، آنها را از طی مسیر غلط باز نداشته است.

2 به ساختار اجتماعی و اقتصادی جهان معترضند که بگونه ای صورت پذیرفته که به جای برخورداری از بهره اقتصادی و یافتن فرصت لازم برای تربیت فرزندان و تأمین دیگر حقوق خود مجبورند به وظیفه اقتصادی بپردازند و در نتیجه این اشتغالات وظیفه شده، فرزندان از آغوش کرامت و محبت مادران محروم و در مهدهای کودک به دست مربیانی بی تجربه و بی احساس سپرده شوند تا با تقسیم بی مهری میان آنان، فرزندانی خیابانی و بی عاطفه تحویل دهند. و یا به جای حضور آرام و با نشاط در کنار همسر و خانواده باید همپای مردان در محیط پرفشار و شکننده خارج از منزل کار کنند، تا نصیبی اندک باز یابند.

3 به بی تناسبی بافتهای اجتماعی و خارج ساختن یا دور داشتن آنان از بافت های سنتی و حمایت ها و هدایت های سازنده خانوادگی و قومی خود اعتراض دارند.

4 به همه جنجالهای کور عده ای فریبکار که خود را متولی ابناء بشر دانسته و سعی در یکی کردن فرهنگ ها داشته و فساد و ابتذال را که جز درماندگی و اسارت حاصلی ندارد به همه اقشار، بالاخص زنان تحمیل می کنند، معترضند و حق خود می دانند که نسبت به این خیانتها و بی مهری ها و خارج کردن آنان از مسیر فطرت و اهانت به مطهرات و تعالی وجودی شان بیانیه صادر کنند و از مجامع بین المللی تقاضای حق نمایند تا جو سیاسی و فرهنگی اجتماع را تطهیر کنند و مسیر رشد و بلوغ انسانی را فراهم آورند.

5 به سردمداران و سیاست بازان دنیا که چرخه جنگ و صلح عالم را در دست گرفته و با ادعای برقراری نظم جهانی هر روزه با برپایی فتنه و آشوبی و برافروختن صحنه جنگ و آتشی آنان و فرزندانشان را به قربانگاه مطامع جهانخواری خود می برند، و از آسیبهای فزون طلبی و جنگ افروزی نظام های استکباری بی نصیب نمی گذارند، اعتراض دارند.

6 به بی قوارگی معماری ها و شهرسازی ها، همچنین نقشه های نامناسب ساختمان ها که خود در توسعه بی عفتی مؤثر است و آنان را در حفظ بسیاری از ارزش ها ناتوان و عاجز ساخته است، سخت معترضند.

6- از دلسوزیهای جاهلانه برخی محافل ساده اندیش، ناخرسندند که به بهانه همطراز کردن خوراک و پوشاک و دیگر حقوق ظاهری زنان با مردان از هیچ تلاش و فریادی فروگذار نیستند اما کمترین توجه و عنایتی به اساسی ترین حقوق آنان یعنی حق ایمان و توحید حق هدایت و رشد حق شناخت و انتخاب صراط مستقیم، حق سلامت و امنیت روانی، حق رسیدن به موهبات معنوی و درک الهامات غیبی، حق دوری از رذایل و حفظ طهارت خویش و در یک کلام حق منزلت و شأن انسانی او ندارند و سخن گفتن پیرامون، آن را واپس گرائی و کهنه نگری قلمداد می کنند.

7 از برخی رسانه های مکتوب و غیر مکتوب، همچنین بعضی از دست اندرکاران فرهنگ جوامع شاکی اند که چرا تاکنون رسالت خود را تماما در جهت حفظ فرهنگ اصیل خودی که به فرموده مقام معظم رهبری (دام ظله العالی) با سه رکن علم، ایمان و بصیرت ممکن می گردد، ایفا نکرده اند و در معرکه شوم تحجر و مدرنیسم، به تصویر صحیح مرز اعتدال، نپرداخته اند، و با افتادن در مسایل ابتدایی و حاشیه ای از طرح حقیقت و فرهنگ اصیل بازمانده و در جهت تضعیف و تحقیر زنان نجیب طی طریق نموده اند.

8 به فیلمسازان و دست اندرکاران رسانه های تصویری شدیدا معترضند که تاکنون نه تنها به معرفی الگوی مناسبی از شخصیت زن بالنده و ایده آل همت کافی نگماشته اند؛ بلکه زنان را همواره به عنوان عناصری لازم اما طفیلی در کنار خود به کار گرفته اند و او را در دو قالب تفریطی و افراطی، گاه ضعیف و تسلیم و گاه هتاک و سلطه جو که هر دو ناشی از عدم پیروی از عقل سلیم و منطق حق است، معرفی نموده اند.

9 از مجامع و گروههای انسانی می پرسند در جهانی که درختان برای حفظ حیاتشان و حیوانات جنگلی برای بقاء و حفاظ نسلشان، سازمانهای عریض و طویل محیط زیست و مرکز بهداشت دارند، و قواره و ترکیب ساختمانها و خیابانها و اماکن شهر با ده ها اداره و مرکز، اصلاح و تنظیم می گردد، رفت و آمد خودروها و ایاب و ذهاب مردم، متولی دقیق و منظمی دارد، و برای رعایت هر یک از موارد فوق، دهها آئین نامه و شرح وظایف صادر شده است و تخلف از آن، جرم سنگینی محسوب می شود؛ کدام نهاد و بنیاد، مسئولیت حفظ و پاکسازی محیط فرهنگی و ایجاد فضایی پاک و مطمئن برای حضور زنان در عرصه های مختلف و نظارت بر شرایط زیستی آنان در منزل و اجتماع را بر عهده دارد؟ که متأسفانه در اکثر نقاط جهان نه تنها هیچ اقدام مصلحانه ای در این خصوص صورت نمی گیرد بلکه روز به روز این فضا نامناسب تر و ناامن تر می گردد. به طوری که هم اکنون در بسیاری از کشورها، بی عفتی و عدم پای بندی به ارزشها، خود وسیله ای برای کسب اعتبارات اجتماعی و شغلی زنان به حساب می آید!

10- و بالاخره می پرسند چرا حقوق آنان، پیوسته از نگاه جاه و مقام و پست های سازمانی، مدارک دانشگاهی، میزان حقوق، اعتبارات و افتخارات ظاهری و مادی سنجش می شود و در مقایسه آماری با پائین دیدن او در جدول محاسبات اعتراض می شود؟ گرچه این پائینی نیز تابلویی از بی عدالتی است اما سؤال این است که چرا هیچگاه مدعی دلسوز و متولی بصیری در جستجوی عدد و رقم زنان در جداول ارزشها، کرامت ها، رشادتها، نبوغها و شهادتها نیست، تا اگر از نگاه و قلم دور مانده اند آنان را به حساب آورند و اگر حضورشان در این وادی کم است چاره جبران بیندیشند.

چرا وقتی با مرور تاریخ علم، حکمت، فلسفه، عرفان، شهادت،... در کنار صدراها، حافظ ها، مولوی ها، طباطبائی ها، مطهریها، جعفری ها، چمرانها، آوینی ها و... نام زنی دیده نمی شود، آه حرمان و داد هجران بر نمی آید، سمینار و همایش راه نمی افتد و کنوانسیون رفع تبعیض تشکیل نمی شود؟!

چرا زمانی که در مقایسه زنان و مردان در صحنه های فساد و ابتذال، فریب خوردگی و خودباختن، رنگین شدن و هرزگی، سکوی تهاجم فرهنگی شدن و وسیله تحقق اهداف دشمن قرار گرفتن، زنان را کمی بالاتر از مردان می بینیم و هر روز شاهد از دست رفتن فوج فوج دختران معصوم و ناآگاه خود هستیم، انجمن دفاع، سازمان احیاء، جمعیت حمایت و مرکز مطالعات و تحقیقات به راه نمی افتد و رسانه ها و تریبونها به برنامه سازی نمی پردازند و نشریات دلسوز زنان به سراغ عکس و مقاله و گزارش و داستان نمی روند و در پی یافتن چاره به دنبال متخصصین داخلی و خارجی نمی گردند؟!

چرا باید همواره شرایط مادی و نه معنوی به ایده ها، چشم اندازها، رفتارها و حتی نحوه تفکر افراد در جامعه شکل دهد و اجازه انتخاب صحیح و اراده حتمی را از انسان بگیرد و اندیشه را از وادی کمال و حقیقت باز دارد و این فاجعه درخصوص زنان بگونه ای مضاعف و شدیدتر اعمال شود؟

چرا برخی مطبوعات و رسانه های فرهنگ ساز جوامع، به جای اطلاع رسانی صحیح و دادن بینش واقعی و تعلیمات اصولی به زنان؛ پیرامون ماهیت ازدواج، حقوق و وظایف همسران، آداب و سلوک پسندیده با خانواده، تربیت صحیح فرزندان و خلاصه چگونگی اداره یک خانواده ایده آل و زندگی سالم، سعی بر ایجاد انحراف در نگرش به خانواده را دارند، تجرد و رهایی از تقیدات خانواده را مطلوب و برتر جلوه می دهند و تعیش همگانی و کامیابی های منفی را آزادی و عدالت قلمداد می کنند، ولی تشکیل خانواده و همسری را اسارت و ظلم معرفی می نمایند. و به آثار مخرب و مهلک آن که دامن بسیاری از ملل را فراگرفته بی توجهند.

چرا روز به روز بازار فیلمها و نمایشنامه ها و کتابهای زنانه، به بهانه معرفی و نمایش توانمندیها و قابلیتهای زنان و بی لیاقتی و بی عرضگی برخی مردان داغ تر می شود و به تحریک زنان و برآوردن بغض و کینه آنان نسبت به مردان و حساس نمودن آنها به رفتارها و ویژگیهای همسران خود، پرداخته و خانواده ها را متأثر و آمار شکایات و طلاق را در کشور بالا می برند؟

اینها و دیگر حقوق معطل مانده زنان است که یک نهضت حق جویانه و الهی را می طلبد تا با یک حرکت جمعی و اصلاح عمومی، زنان در جایگاه انسانی و فطری خود قرار گیرند و به ایفای رسالت و تکلیف اساسی خود نایل آیند.

این اساسی ترین حرکت در حوزه زنان است که جز در سایه تمسک به مکتب راستین و تسلیم در برابر احکام الهی اسلام میسر نمی گردد. زیرا تنها این آئین هدفمند است که با نگاهی نظام وار و متعالی بر افقی عظیم از حیات، زنان را در جایگاهی بس رفیع در این واحد متکامل می بیند، لذا باید زنان موحد و آزادیخواه با التجاء به مکتب مریم عذرا و فاطمه زهرا علیهماالسلام با برپایی یک نهضت عظیم «مریمی و فاطمی» مسیر شناخت و تحقق آیین آن دو بانوی بزرگ را برای زنان آزاده جهان هموار نمایند و زمینه را برای احقاق حقوق فطری و اساسی آنان چون حق عفاف و کرامت، حق مادری و همسری و سایر حقوق انسانی فراهم آورند.

اکرم حسینی

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان