عبرت آموزی
انسان به طور فطری خواهان سلامت زندگی این جهان و نیز نیک بختی سرای آخرت است. در این میان، عبرت آموزی از ابزارهای مهم و مناسب برای تأمین این هدف شمرده می شود. آری سلامت و سعادت جز در پرتو بصیرت و معرفت به دست نمی آید و عبرت گرفتن، راهی نیکو برای کسب معرفت و آگاهی است. قرآن مجید هم در موارد بسیاری، از مسلمانان می خواهد از حوادث تاریخی، شگفتی ها، اتفاقات هستی و سرگذشت ظالمان عبرت بگیرند. امیرمؤمنان علیه السلام در این باره می فرماید: «هر که عبرت گرفت، بینا گردید و آنکه بینا شد، فهمید و آنکه فهمید، دانش آموخته است».
پندپذیری
موعظه، قلب را نرم و عواطف را تحریک می کند و سبب می شود انسان از پلیدی ها دست کشد و به راستی و خوبی دل بندد. موعظه در انسان حالت بازدارندگی از بدی ها و تمایل به خوبی ها به وجود می آورد و سختی و مقاومت دل را در برابر حق و عمل به حق از بین می برد. مؤمنان، همواره موعظه ها را با گوش جان می شنوند و در زندگی خود به کار می بندند تا روحیه ایمان و تقوا در زندگی شان زنده بماند و از غفلت زدگی دور شوند. بر این اساس امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرماید: «دلت را به موعظه زنده دار».
کرامت
کرامت، دوری از پستی و فرومایگی و برخورداری از والایی روحی است. انسان با کرامت، همواره از هر چه آدمی را به پستی می کشاند، دوری می گزیند وخویشتن را به پاکی و پاک دامنی نزدیک تر می سازد. او در سختی ها آرامش خود را از دست نمی دهد و در بحران ها شکیباست. با مخالفان و دشمنان خود بزرگوارانه رفتار می کند و دست ستم به دیگران نمی گشاید. کرامت، انسان را از هوا و هوس های شیطانی وتمایلات شهوانی دور می کند و به او عزت و سربلندی می بخشد. امیرمؤمنان علیه السلام در این باره می فرماید: «هر که خود را بزرگوار و صاحب کرامت دید، شهوت ها و تمایلات نفسانی در دیده اش کوچک و بی مقدار می شود».
میانه روی
میانه روی در همه زمینه ها ساختاری را فراهم می کند که فرد و جامعه به رفتاری مناسب و شایسته برسند. در مقابل، انحراف از میانه روی، انحراف از حق و پشیمانی را در پی دارد. ساختار دین، ساختاری معتدل است که هر گونه افراط و تفریط در آن محکوم می شود. امیر مؤمنان علی علیه السلام در این باره می فرماید: «آگاه باشید که آبشخورهای دین یکی است و راه های آن همه معتدل و مستقیم و نزدیک است که هر که بدان چنگ زند، به کاروان حق پیوندد و بهره مند شود و هر که از آن باز ایستد، گمراه و پشیمان گردد». آن حضرت در نامه ای به عبدالله بن عباس، استاندار بصره چنین سفارش کرد: «میانه رو باش و از زیاده روی بپرهیز». نیز فرمودند: «هر که میانه روی را ترک کند، از راه حق منحرف شود».
تدبر
تدبر در امور، انسان را از بسیاری از لغزش ها و انحراف ها باز می دارد و نقش به سزایی در تکامل و نیک بختی او ایفا می کند. انسانی که بدون تدبر دست به انجام کاری می زند، خود را در معرض گرفتاری و پشیمانی قرار می دهد. حتی ممکن است این گرفتاری، نیک بختی او را در دو جهان به مخاطره بیندازد. تدبر، به آدمی فهمی راهبر و درکی هدایتگر می دهد و او را از ظاهربینی و کج اندیشی باز می دارد.
امیر مؤمنان علی علیه السلام در این باره می فرماید: «سپاس خدا را که... فهمی برای آنکه تعقل ورزید و خِردی برای آنکه تدبر نموده قرار داد». نیز ایشان در جای دیگری چنین به تدبر سفارش می فرماید: «پیش از آنکه تصمیم بگیری فکر کن، و پیش از آنکه وارد [کاری [شوی تدبر نما».
توکل
«توکل» یعنی اینکه انسان قلبا به خدا اعتماد و همه کارهایش را به او واگذار کند. در این صورت، از غیر خدا به کلّی روی گردان می شود و محکم و استوار بر این باور است که فاعلی توانا جز خداوند نیست و اوست که بر کار بندگانش آگاه است و در انجام هر کار تواناست. امیر مؤمنان علی علیه السلام در نامه ای به فرزند گرامی شان امام حسن علیه السلام درباره توکل چنین می نویسد: «در همه کارها خود را به خدا بسپار؛ زیرا به پناهگاه مطمئن و نیرومندی رسیده ای که تو را از آسیب نجات می دهد». خداوند نیز در قرآن مجید می فرماید: «و هر کس به خدا توکل کند، او را کفایت می کند».
احساس مسئولیت
جامعه ای زنده و پویاست که احساس مسئولیت میان افراد آن زنده باشد. چنین جامعه ای همواره رو به رشد است و در برابر دشمنان هیچ ضعفی از خود نشان نمی دهد.
آموزه های دینی، هر شخص را در برابر خود، خانواده و جامعه اش مسئول می داند و وظایفی در این باره برای او مشخص کرده است. از این رو، احساس مسئولیت یکی از شاخصه های انسان با ایمان است که سبب می شود از کنار هر حادثه و رویدادی به آسانی نگذرد و مسئولیت خود را به خوبی انجام دهد. امیر مؤمنان علی علیه السلام در این باره می فرماید: «خوشا به حال کسی که مسئولیت های واجب خود را در پیشگاه خداوند انجام دهد و در راه او هرگونه تلخی و سختی را تحمل کند». ایشان در سخنی دیگر درباره اهمیت مسئولیت انسان و محدوده آن می فرماید: «از خداوند در مورد بندگان و سرزمین های او بترسید؛ زیرا شما حتی در خصوص خانه ها و حیوانات هم مسئول اید».
مراقبه و محاسبه
آدمی پیوسته در معرض اشتباه، گناه، تباهی و پلیدی است. از این رو، باید از حریم خویشتن مراقبت کند و همیشه به حساب اعمال خود برسد و تا حد امکان از فرو لغزیدن جلوگیری کند یا اگر پایش لغزید، به سرعت در صدد جبران آن برآید. مراقبت از نفس و محاسبه اعمال، یکی از ویژگی های برجسته انسان هایی است که پارسایی پیشه کرده اند و در مسیر رسیدن به کوی دوست قرار دارند. امیر مؤمنان علیه السلام می فرماید: «ای بندگان خدا! [کردار و گفتار [خود را بسنجید، پیش از آنکه آن را بسنجند، و خود به محاسبه خویشتن بپردازید، پیش از آنکه به حسابتان برسند. ... بدانید آن کس که نتواند خود را پند دهد تا از گناه باز دارد، دیگری را نیابد تا این کار را برای او به جای آورد».
شکیبایی
شکیبایی و پایداری در مشکلات و ناملایمات زندگی، یکی از ویژگی های مؤمن است که با به کارگیری آن، سختی ها را برای خود آسان می کند. امیرمؤمنان علی علیه السلام می فرماید: «بر شما باد به صبر و استقامت؛ زیرا صبر نسبت به ایمان، همچون سر به بدن است». پیامبر خدا صلی الله علیه و آله هم می فرماید: «صبر، گنجی از گنج های بهشت است».
پایداری، افزون بر ثواب اخروی و جلب رضایت خداوند، منشأ نجات انسان از نابودی و وسیله پیروزی او بر دشواری ها و مشکلات است. امیر مؤمنان در نامه ای به امام حسن علیه السلام چنین می نویسد: «خودت را به صبر و استقامت در برابر مشکلات عادت ده، که صبر و شکیبایی، خویی پسندیده است».
ذکر و یاد خد
ذکر، پرده های خودخواهی را کنار می زند و انسان را از خواب غفلت بیدار می کند. یاد خدا همانند قطرات حیات بخش باران است که بر سرزمینِ روح و قلب انسان می بارد و انواع بذرهای فضیلت و خوبی را شکوفا و بارور می سازد. در قرآن مجید نیز به یاد خدا بسیار سفارش شده و در آیه ای چنین آمده است: «ای اهل ایمان! خدا را بسیار یاد کنید».
امیرمؤمنان علیه السلام هم در مورد ذکر می فرماید: «بدان آن کس که گنجینه های آسمان ها و زمین در قدرت اوست، تو را اجازه درخواست و دعا داده و خود نیز پذیرش آن را ضمانت کرده است. او به تو فرمان داده از او درخواست کنی تا به تو ببخشد و از وی رحمت و آمرزش بطلبی، تا به تو رحم کند».
امر به معروف و نهی از منکر
جامعه ای که در آن مردم به خوبی ها سفارش و از بدی ها بازداشته می شوند، معنویت و اخلاق بهتر و کامل تر نمود می یابد و فساد و بزهکاری کم رنگ می شود. قرآن مجید می فرماید: «باید از میان شما گروهی باشد [که مردم را [به خیر و نیکی فرا خوانند و به کار شایسته امر کنند و از زشتی باز دارند و آنان همان رستگاران اند».
امیرمؤمنان علیه السلام هم در سفارشی کامل می فرماید: «به کار نیک امر کن و خود در شمار نیکوکاران درآی، با دست و زبانت بدی ها را انکار کن و بکوش از بدکاران دور باشی».
شادابی و خوشرویی
یکی از سفارش های اسلام در برخوردهای اجتماعی، خوشرویی است. اسلام از مؤمنان می خواهد که نشاط و شادابی را به جامعه خویش تقدیم کنند. امیرمؤمنان علیه السلام هم در این باره می فرماید: «شادی و نشاط مؤمن در چهره اش آشکار و حزن و اندوهش در قلبش مخفی است». نیز از ایشان است که: «خوشرویی از راه های مهم دوست یابی است».
حفظ زبان
کنترل زبان، سهم به سزایی در رشد معنوی انسان و بهداشت روانی او دارد. از این رو، در آموزه های دینی سفارش ویژه ای بدان شده است. امیرمؤمنان علیه السلام در این باره می فرماید: «زبان و دل را هماهنگ کنید. انسان باید زبانش را حفظ کند؛ زیرا همانا این زبان سرکش، صاحب خود را به هلاکت می اندازد. به خدا سوگند، پرهیزکاری را ندیده ام که تقوا برای او سودمند باشد، مگر آنکه زبان خویش را حفظ کند. همانا زبان مؤمن در پسِ قلب او، و قلب منافق از پس زبان اوست؛ زیرا مؤمن هرگاه بخواهد سخنی بگوید، نخست می اندیشد. اگر نیک بود اظهار می دارد و چنانچه ناپسند بود پنهانش می کند؛ در حالی که منافق آنچه بر زبانش آمد می گوید و نمی داند چه سخنی به سود او و چه حرفی بر ضرر اوست. رسول خدا صلی الله علیه و آله هم می فرمود: ایمان بنده ای استوار نگردد تا دل او استوار شود، و دل استوار نشود تا زبان او استوار گردد».
سکوت
زبان، یکی از نعمت های بزرگ الهی است و نقش به سزایی در نیک بختی یا بدبختی آدمی بازی می کند. این عضو کوچک، می تواند سرچشمه گناهان بی شماری گردد و خرمن سعادت انسان را به آتش بکشد. از این رو، باید به این فکر باشیم که چگونه از آن استفاده کنیم تا از خطر بزرگ آن در امان بمانیم. با اندیشیدن پیش از سخن گفتن، بسیاری از لغزش های زبانی انسان برطرف می شود. بر این اساس، ساکت بودن و سخن نگفتن، بهتر از هرزه گویی و سخنان نادرست است. امیرمؤمنان علیه السلام هم می فرماید: «تحمل آنچه با سکوت از دست می دهی، آسان تر از آن است که با سخن از دست می رود؛ زیرا نگهداری محتوای مشک، با محکم بستن دهانه آن امکان پذیر است».
دوری از خودپسندی
خودپسندی، نشان دهنده کمبود و نقص است که مسیر سقوط و انحطاط آدمی را هموار می سازد. امیرمؤمنان علیه السلام در این باره می فرماید: «اگر خدا به کسی اجازه خودپسندی می داد، ابتدا به بندگان مخصوص خود، یعنی پیامبران و امامان دستور می فرمود؛ در صورتی که خدای سبحان خودپسندی را در مورد آنان ناپسند دانست و فروتنی را برای آنان پسندید. آنها چهره بر زمین می گذارند، صورت بر خاک می مالند، در برابر مؤمنان فروتنی می کنند و خود از قشر مستضعف جامعه هستند. خدا آنها را با گرسنگی آزمود و به سختی و بلا گرفتارشان کرد».
ریشه فروتنی
فروتنی، یکی از ویژگی های پسندیده مؤمنان است. آنها هیچ گاه خود را بالاتر از دیگران نمی دانند و همواره در رفتار و گفتارشان به دیگران احترام می گذارند.
امیر مؤمنان علیه السلام ریشه فروتنی را در اعتقاد به بزرگی خداوند می داند. اگر شخص این بزرگی را درک کند، نمی تواند خود را در برابر عظمت خداوند متعالی بزرگ ببیند و به دیگران فخر بفروشد؛ چرا که انسان هر قدر هم بزرگ باشد، در برابر بزرگی خداوند هیچ و بی مقدار است. از این رو، حضرت علی علیه السلام می فرماید: «سزاوار نیست کسی که بزرگی خداوند را درک کرده، فخر فروشی کند».
قرض الحسنه
قرض دهی و کمک مالی به مؤمنان نیازمند، سبب حفظ عزت آنان شده و برای قرض دهنده هم دل بریدن از تعلقات دنیوی را به همراه دارد. امیرمؤمنان علیه السلام می فرماید: «در بخشش، بُخل نورزید که خدای سبحان فرمود: اگر خدا را یاری کنید، شما را پیروز می گرداند و قدم های شما را استوار می دارد و فرمود: کیست که به خدا قرض نیکو دهد تا خداوند چند برابر عطا فرماید و برای او پاداش بی عیب و نقصی قرار دهد؟ درخواست یاری از شما به دلیل ناتوانی، و قرض گرفتن از شما برای کمبود نیست. او در حالی از شما یاری خواسته که لشکرهای آسمان و زمین در اختیار اوست و خدا نیرومند و حکیم است و در حالی از شما طلب وام دارد که گنج های آسمان و زمین از آنِ اوست و خدا بی نیاز و حمید است؛ بلکه می خواهد شما را بیازماید که کدام یک نیکوکارترید».
نیکوکاری
نیکوکاری، یکی از فضیلت های اخلاقی است که در آموزه های اسلامی بسیار به آن سفارش و تأکید شده؛ به طوری که امکان ندارد انسان، مؤمن باشد، ولی نیکوکار نباشد و در کارهای خوب پیش قدم نگردد.
فرد مؤمن با نیکوکاری گرفتاری ستمدیدگان و مستمندان را برطرف می کند و لبخند و شادی را به خانه فقیران و یتیمان می آورد. در نتیجه، باران رحمت الهی بر بندگان و به ویژه نیکوکاران فرو فرستاده می شود. امیرمؤمنان علیه السلام در این باره می فرماید: «خدمت به ستمدیدگان و گشایش از کار انسان های گرفتار، از مواردی است که سبب می شود خداوند، گناهان بزرگ انسان را ببخشد». ایشان در سخنی دیگر، نیکوکاری را رمز تداوم نعمت های الهی می داند و می فرماید: «هر کس از نعمت های خداوند بیشتر بهره مند باشد، نیازهای مردم هم بیشتر به او رو می کند. پس کسی که در مورد آن نیازها، به وظیفه خود عمل کند، نعمت هایش دوام می یابد و هر کس به وظیفه خود عمل نکند، نعمت هایش به سوی نابودی می رود».
بخشش و انفاق
ثروت و دارایی، خوب و مسئولیت آفرین است. انسان دارا، باید به کمک فقیران و مستمندان بشتابد، قرض بدهکاران را بپردازد، گرفتاری رنجدیدگان را برطرف کند و همواره بداند که با بخشش و انفاق می تواند ثروت خویش را در راه سعادت دنیوی و اخروی خویش به کار گیرد. امیر مؤمنان علیه السلام در این باره می فرماید: «کسی که خدا مالی به او بخشید، باید به خویشاوندان خود بخشش کند، سفره مهمانی بگستراند، اسیر آزاد کند، رنجدیده را بنوازد، مستمند را بهره مند سازد، قرض وامدار را بپردازد و برای درک ثواب الهی، در برابر پرداخت حقوق دیگران و مشکلاتی که در این راه به او می رسد شکیبا باشد، به درستی که انجام این امور، موجب شرافت و بزرگی دنیا و درک فضیلت های سرای آخرت است».
ساده زیستی
ساده زیستی، یکی از ویژگی های نیکوست که اگر انسان به آن عادت کند، نه تنها از بسیاری از گناهان مثل اسراف، تجمل گرایی و... محفوظ می ماند، بلکه در زندگی همواره از آسایش و آرامش خاصی برخوردار می شود. امیرمؤمنان علیه السلام که بهترین الگوی ساده زیستی است، همواره به این ویژگی سفارش می کرد. ایشان در نامه ای به عثمان بن حنیف انصاری، فرماندار بصره چنین نوشت: «آگاه باش! هر پیروی را امامی است که از او پیروی می کند و از نور دانشش روشنی می گیرد. آگاه باش! امام شما از دنیای خود به دو جامه فرسوده و دو قرص نان رضایت داده است. بدانید که شما توانایی چنین کاری را ندارید، ولی با پرهیزکاری و تلاش فراوان و پاک دامنی و راستی مرا یاری کنید. پس سوگند به خدا! من از دنیای شما طلا و نقره ای نیندوختم، از غنیمت های آن چیزی ذخیره نکرده ام، بر دو جامه کهنه ام جامه ای نیفزودم، از زمین دنیا حتی یک وجب در اختیار نگرفتم و دنیای شما در چشم من از دانه تلخ درخت بلوط ناچیزتر است».