کاربردهای واژه نفس
در آیات قرآن و روایت اهل بیت(ع) و همین طور در کتاب های عرفان و حکمت و اخلاق واژه نفس در معانی مختلفی به کار رفته است. گاهی از اصل روح انسان و گاهی از قلب و باطن آن و در مواردی هم از نوع خاصی از فعالیت های روح و همچنان از خواهش های نفسانی آدمی به عنوان نفس یاد شده است. علی(ع) در روایت های بسیاری چیستی نفس و اوصاف آن سخن به میان آورده اند. از جمله یک جا از آن به عنوان گوهر ارزشمندی در نهاد انسان یاد کرده می فرمایند: نفس گوهر گران بهایی است که هرکس آن را از گناه و آلودگی های معنوی در امان نگه دارد، او را به منزلت والا و کمال برتر می رساند؛ ولی هرکه آن را به حال خود رها سازد و به آن رسیدگی نکند، او را خوار و زمین گیر می سازد.
مدارا با نفس
در روایتی با هدف معرفی بیشتر نفس چنین آمده است: «حقیقت آن است که نفس تو مرکب سواری توست؛ اگر زیاد بر او سخت گیری و آن را در فشار قرار دهی، زمینه نابودی آن را فراهم ساخته ای؛ اما اگر با آن مدارا کنی، به بقا و سلامت آن کمک کرده ای».
مراتب نفس انسان
برای نفس آدمی با توجه به عملکردهای آن اوصاف و تعابیر مختلفی وجود دارد. البته این بدان معنی نیست که در وجود انسان چندین نفس مستقل قرار داده شده و هرکدام او را به سویی سوق می دهند؛ بلکه مراد آن است که پیش روی نفس آدمی راه ها و مراحل متعددی قرار دارد که انتخاب آن با آدمی است. از نفس در قرآن با صفات مختلفی چون اماره، لوّامه، مطمئنه، راضیه و مرضیه یاد شده که هرکدام به مرتبه خاصی از آن دلالت دارند. در روایات نیز نفس دارای مراحل گوناگون است؛ از جمله نقل شده است روزی کمیل بن زیاد به علی(ع) عرض کرد: یا امیرالمؤمنین نفسم را برایم تعریف کن تا آن را بهتر بشناسم. حضرت فرمودند: «چهار نفس برای انسان هست. نفس نامیه نباتی که منشأ رشد و نمو است و نفس حیوانی که منشأ درک و احساس است و نفس ناطقه قدسی و نفس ملکوتی الهی که خاص انبیا و اولیاست».
علی(ع) با توجه به نقش بسیار مهمی که شناخت نفس در سعادت دنیا و آخرت انسان دارد به این حقیقت این گونه اشاره می کنند: «کسی که به معرفت نفس موفق شود به امتیاز بسیار بزرگی دست یافته است».
برترین حکمت
اگر این حقیقت را بپذیریم که انسان در طول حیات دنیوی خود هیچ مسئولیتی بزرگتر از خودسازی ندارد، این نکته را نیز باید بپذیریم که برترین کارهای انسان مجموعه فعالیت هایی است که با هدف شناخت نفس انجام می گیرد؛ چون بدون این کار هرگز خودسازی و کمال واقعی تحقق پیدا نخواهد کرد. حضرت علی بن ابی طالب(ع) می فرمایند: «برترین و بافضیلت ترین شناخت [و در تعبیر دیگر والاترین حکمت] شناخت نفس و رعایت قدر و اندازه آن است.»
قیمت نفس آدمی
ارزش هر چیزی با توجه به مقدار تأثیری که در سرنوشت و سعادت آدمی دارد سنجیده می شود و از آن جا که هدف از آفرینش انسان رسیدن به کمال واقعی و دست یافتن به سعادت ابدی است، خرج کردن سرمایه وجود در غیر این مسیر از دست دادن بهترین و ارزشمندترین سرمایه محسوب می شود. در قرآن کریم و رهنمودهای اولیای الهی هشدارهای فراوان در این باره به چشم می خورد که مبادا بر اثر غفلت و مشغول شدن به لذت های زودگذر دنیوی، حقیقت وجود خود را ارزان از دست بدهید؛ چرا که در این صورت دچار خسران جبران ناپذیری خواهید شد. حضرت علی(ع) می فرمایند: «آگاه باشید جز بهشت قیمت دیگری برای نفس شما نیست؛ پس مواظب باشید که آن را به چیز دیگری نفروشید».
آثار معرفت نفس
یکی آثار ارزشمند خودشناسی شناخت سایر انسان هاست و فایده این کار آن است که وقتی انسان از استعدادها و توانمندی های وجودی دیگران آگاه شد، در برخورد با آنها و انتظاراتی که از آنها دارد واقع بینانه عمل می کند و در تنظیم روابط اجتماعی و فکری و فرهنگی از اتخاذ تصمیم های غیرمنطقی ـ که اغلب به تنش و بروز نابسامانی منجر می شود ـ خودداری می کند و از این طریق زمینه ایجاد نظم اجتماعی مناسب فراهم می شود. علی(ع) می فرماید: «هرکس بتواند خود را بشناسد حتما در شناخت سایر انسان ها موفق خواهد بود».
خودشناسی مقدمه خداشناسی
گرچه برای شناخت خالق جهان راه های مختلفی وجود، هرکس با توجه به ذوق و توانمندی هایی که دارد، از هر یک از این راه ها می تواند در راستای تحکیم مبانی اعتقادی و به ویژه خداشناسی استفاده کند. یکی از راه های مهم خداشناسی معرفت نفس است که علی(ع) با تعابیر مختلف این موضوع را گوشزد کرده اند؛ از جمله در روایتی می فرمایند: «هر که نفس خود را بشناسد پروردگارش را خواهد شناخت».
علامت معرفت نفس
یکی از راه های بسیار مهم تشخیص وجود صفتی در فرد، بررسی نشانه های آن صفت در او است. خودشناسی نیز همانند سایر کمالات معنوی از نشانه های مشخصی برخوردار است. با آنها به کم و کیف وجود این صفت می توان پی برد و معمولاً نوع این علامت ها در رفتار و عملکرد انسان متجلی می شود. علی(ع) از جمله علایم معرفت نفس را داشتن دغدغه حفظ سلامت آن و تلاش برای پاکسازی آن از آلودگی ها و مبارزه مستمر با خواست های نامناسب نفسانی می دانند و تصریح می فرمایند: «هر که تقوای الهی را بیشتر رعایت کند و در قبال ارتکاب گناه بیش از دیگران بیمناک باشد، بیشتر از سایر افراد به معرفت نفس دست یافته است».
زیانبارترین جهل
همان گونه که در روایات ارزشمندترین دانش ها خودشناسی معرفی شده، در میان سایر ناآگاهی ها، بدترین و زیان بارترین آنها، جهل به نفس معرفی شده است. چرا که انسان بر اثر ناآشنایی با ویژگی های نفس قادر به تشخیص خیر و صلاح آن نخواهد بود و چه بسا با رفتار ناآگاهانه خود زمینه های نیل به کمالات واقعی خود را از بین ببرد. امام علی بن ابی طالب(ع) با توجه به آثار زیانبار جهل به نفس در سرنوشت و سعادت انسان، از این نقیصه این گونه تعبیر می کنند: «بزرگ ترین جهل آدمی آگاهی نداشتن به خصوصیات نفس است».
نتیجه جهل به نفس
هر که از نعمت معرفت نفس محروم باشد، نه تنها از دستیابی به مراتب والای کمال و رشد معنوی بی نصیب خواهد شد، حتی در تشخیص شیوه های درست زندگی راحت و سالم با مشکلات زیادی مواجه خواهد شد؛ زیرا به سبب نشناختن استعدادهای نفس خود، از به کارگیری صحیح آنها ناتوان خواهد بود. افزون بر این در مواردی به علت عدم شناخت مقتضیات نفس، از تشخیص مصالح واقعی آن عاجز شده، به بیراهه خواهد رفت. امیرالمؤمنین علی(ع) می فرمایند: «کسی که از نعمت معرفت نفس بی نصیب باشد، از راه نجات دور شده، به ورطه گمراهی خواهد غلطید».
نفس امّاره
گاهی در نتیجه غفلت انسان، نفس از حالت اعتدال خارج می شود؛ یعنی بر اثر غرق شدن در لذایذ حیوانی و خواست های نفسانی بازدهی خود را به طور کلی از دست می دهد و از جایگاه واقعی اش سقوط می کند و منشأ بدی و کارهای ناشایست می شود. از این مرحله نفس با تعبیر «اماره بالسوء» یاد می شود. می توان گفت در طول تاریخ مهم ترین هدف انبیا و اولیای الهی آن بوده که نفس آدمی را از دچار شدن به این وضع باز دارند. علی(ع) در توصیف این مرحله از نفس می فرمایند: «نفس همواره به بدی ها و زشتی ها فرمان می دهد. هرکس به آن اعتماد کند به او خیانت کرده... و هرکس از آن راضی باشد و به خواست هایش پاسخ مثبت دهد، او را به بدترین کارها آلوده است.
ویژگی های نفس امّاره
در هر کاری شناخت و آگاهی از آن کار، مقدمه انجام دادن صحیح آن است. در هرکاری بدون شناخت اقدام کردن نتیجه خوبی در پی نخواهد داشت. در زمینه چگونگی برخورد با نفس اماره نیز قبل از هر اقدامی باید تلاش شود تا ویژگی های آن به طور کامل معلوم شود؛ آن گاه با در نظر گرفتن واقعیت ها شیوه شایسته ای برای مقابله با آن اتخاذ شود. علی(ع) نفس اماره را این گونه معرفی می کنند: «نفس اماره فریبکار همانند چاپلوسی منافق تملق می کند و خود را در لباس دوست موافق نشان می دهد. وقتی که با فریب دادن به هدف خود دست یافت، همانند دشمن سرسختی بر تمام وجود انسان چیره می شود و از روی تکبّر و با زور به حکمرانی می پردازد؛ تا بدان جا که صاحبش را به جاهای بد و ناشایست می کشاند.»
خطرناک ترین دشمن انسان
از آن جا که هدف اصلی انبیا و اولیای الهی راهنمایی انسان به صراط مستقیم است، آن بزرگواران از هر فرصتی استفاده کرده اند تا تمام عوامل مخالف و موافق با کمال واقعی را به او بشناسانند. علی بن ابی طالب(ع) اوّلین امام شیعیان در موارد زیادی تلاش کرده اند تا به مردم بفهمانند که هیچ دشمنی همانند نفس اماره، سعادت و سلامت آنها را تهدید نمی کند. در این باره هم از امام سجاد(ع) و هم از امام باقر(ع) روایت شده است که وقتی زمان شهادت امیرالمؤمنین علی(ع) فرا رسید، آن حضرت در ضمن وصیّتی که به فرزندان خود و جمیع شیعیان بیان داشتند فرمودند: «برای خدا جهاد با نفس را ترک نکنید. نفس دشمن ترین دشمنان شماست؛ همان گونه که خداوند تبارک و تعالی می فرماید: نفس اماره همیشه به بدی ها فرمان می دهد. به راستی سرلوحه همه گناهان تصدیق نفس و تسلیم شدن در برابر خواهش های نفسانی است.»
نتیجه تسلط نفس اماره بر انسان
اگر انسان در نتیجه غفلت یا غرق شدن در خواهش های نفسانی، زمام امور خود را به دست نفس اماره بسپارد، از تمام کمالات واقعی که زمینه ساز سعادت ابدی انسانند محروم می شود. به این موضوع در رهنمودهای ائمه اطهار(ع) به صورتهای گوناگونی تصریح شده است؛ امیرالمؤمنین علی(ع) در این باره چنین می فرمایند: «به تحقیق اگر تو زمام امور خود را به دست نفْست بسپاری، او آخرت تو را تباه ساخته، به گرفتاری هایی که پایان پذیر نیستند و به شقاوتی که تمام شدنی نیست گرفتار کند».
آثار گرایش به هوای نفس
پیروی از خواهش های نفسانی آثار سوء بسیاری به دنبال دارد که در روایات با تعابیر مختلفی از آن یاد شده است؛ امیرالمؤمنین علی(ع) می فرمایند: «هرگز دین و خرد با هوای نفس در یک جا جمع نمی شود. هرکس که از هوای نفس پیروی کند، این کار او را از دیدن و شنیدن حقایق محروم ساخته، ذلیل و گمراهش می کند».
واضح است که هر که از تشخیص حق ناتوان شد، از صراط مستقیم منحرف می شود و کسی که از صراط مستقیم خارج شد، خوار می شود.