پیش ازآنکه به بحث و اظهار نظر در مورد سؤالات سه گانه مطرح شده در طرح «اقتراح» بپردازم از آنجا که هر سه سؤال به مسئله زبان مربوط می شود، شایسته است که مقدمه بحث را با پرداختن به زبان آغاز کنم.
زبان پدیده ای است انتزاعی و ذهنی که طی فرآیندهای پیچیده ای در طول سالیان در ذهن انسان شکل گرفته و پس از تحولات لازم تکامل می یابد. پس از طی شدن زمان مورد نیاز برای شکل گیری و تکامل، آنچه که در زبان پیوسته در حال تحول و گسترش باقی می ماند واژگان و ساخت و بافت های وابسته است.
زبان دستگاهی است بسیار پیچیده که همانند هر دستگاه دیگر درون خود دارای دستگاه های دیگری است. در مجموع چهار نظام آوایی، صرفی، معنایی و نحوی، دستگاه زبان را کامل می کند.
این پدیده پیچیده دارای تظاهرات دوگانه صوری است که به اعتبار جوهره ماهوی خود عبارتند از: گفتار و نوشتار به عبارت دیگر گفتار و نوشتار از یک سو و نسبت به یکدیگر کاملاً مستقل از هم، از سوی دیگر و نسبت به پدیده کلی زبان کاملاً وابسته به یکدیگر و مرتبط با آنند.
بحث در مورد برتری گفتار برنوشتار و یا بر عکس بحث تازه ای نیست، از دیرباز پرداختن به این امر که کدامیک از دو جنبه زبان بر دیگری تفوق و اصالت دارد، رواج داشته است و متأسفانه نتیجه آن چیزی جز تن در دادن بر دور و تسلسلی باطل نبوده است.
از دیدگاهی منطقی تر این نتیجه حاصل می شود که هر یک از تظاهرات دوگانه زبان در جای خود و به منظور رسیدن به امری خاص اهمیت می یابد. به عبارت دیگر در مطالعات همزمانی زبان، گفتار و در مطالعات در زمانی زبان، قطعا نوشتار دارای اهمیت و اصالت غالب است و نیز پیوسته باید به این مسئله توجه داشت که پژوهشگر زبان در هر سطحی از دانش زبانی نمی تواند به یک سو پرداخته و به سوی دیگر بی توجه باقی بماند که متأسفانه جدایی این دو جنبه مطالعات زبانی و نیز بی ارتباط کردن هر یک با دیگری نتیجه ای جز تهی نمودن تحقیقات زبانی ندارد. جهت اطلاع باید گفت که نگارنده در میان زبانشناسان اروپایی و غیره از دیرباز تاکنون حتی به نمونه ای برنخورده است که تنها در یکی از دو جنبه مطالعاتی یعنی زبانشناسی همزمانی و یا زبانشناسی در زمانی تخصص داشته و از آن جنبه دیگر به کلی و مطلقا!! بی اطلاع باشد.
بدین ترتیب در مطالعات در زمانی زبان، به معنای عام کلمه پرداختن و توجه داشتن به متون کهن امری اجتناب ناپذیر و نیز ضرورت بهره گیری از آن متون برای یافتن مبانی ساختاری زبان در گذشته و رابطه آن با زمان حال و نیز از آن میان دست یافتن به گنجینه غنی دستگاه صرفی و واژگان، تعابیر زیبا و شیوا و معادل های درست و کارآمد ضرورتی روشن و آشکار است.
در میان ساخت های زبانی، واژگان زبان، تحول پذیرترین، آسیب پذیرترین و نیز منعطف ترین ساخت است. به عبارت دیگر باید گفت که عوامل مؤثر در تحول، دگرگونی و یا آسیب پذیری این ساخت عموما عوامل برون زبانی هستند، و چون این عوامل از جمله تحولات سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، هنری، تکنولوژیکی و غیره پیوسته در تغییر و تحول است از این روی واژگان زبان نیز بالطبع نشان دهنده این تحولات خواهد بود.
در جهان امروز سرعت این تحولات بسیار زیاد است و از سوی دیگر نیاز اهل زبان به واژه های مناسب امری وقفه ناپذیر، این عدم توازن برای اهل زبانهایی که خود پدید آورنده تمام یا بخشی از این تحولات نیستند راهی بجز وامگیری واژه های بیگانه و بهره گیری از آنها در زبان خود نمی گذارد. در این میان یکی از راه حل ها این است که پس از ورود یک پدیده بیگانه و یا در آستانه ورود آن ابتدا واژه دالّ بر آن ساخته شود و پس آنگاه مورد استفاده قرار گیرد. با توجه به سرعت تحولات و افزایش پدیده های حاصل از آنها و بطور کلی روند کند اینگونه واژه سازی، در هر زبانی، این امر در عمل نتیجه قابل توجهی نخواهد داشت، مضافا بر اینکه در این میان نکته بسیار مهم دیگری وجود دارد که بی توجهی به آن در جای خود عامل دیگری برای عقیم کردن فرآیند واژه سازی خواهد بود. این نکته مهم این است که «واژه سازی باید نخست معلول نیاز اهل زبان باشد؛ دیگر اینکه با تمام موازین و مبانی و در مجموع با شمّ زبانی و فرهنگ اهل زبان همخوانی داشته باشد» تا مورد استفاده و کاربرد عام قرار گیرد؛ چه در غیر این صورت واژه مذکور همانند خانه بر ساخته ای خواهد شد که کسی در آن سکونت نخواهد کرد.
با توجه به تحولات گوناگون امروزی و سرعت روزافزون آنها شایسته نیست در امر واژه گزینی تنها به متون کهن و بهره گیری از آنها اکتفاء کرد، مشروط بر اینکه انتظار ما از آنها تنها استفاده از واژه های کهن در معانی جدید و نه برگرفتن شیوه های لازم در واژه سازی باشد. به عبارت دیگر با توجه و بررسی در متون کهن به دو ویژگی بسیار مهم در این طریق برمی خوریم: نخست نحوه واژه سازی و پویایی فرآیند اشتقاق که پیوسته امر واژه سازی را غنی تر می ساخت؛ و دیگر نبود بسیاری از قید و بندهای ذهنی عارض بر زبان. بی تردید رعایت این دو امر می تواند در هر زمان مشکلات واژگان زبان را برطرف نماید.
در حال حاضر عوامل فوق هر لحظه فشار خود را بر زبان فارسی بیشتر می کند و چنانچه برای کاهش و از میان بردن آنها اندیشه ای نشود به بن بست کشاندن این زبان امری اجتناب ناپذیر خواهد بود.
مسئله ترجمه و رابطه آن با واژه سازی خود موضوع بسیار مهم و گسترده ای است که بررسی آن نیاز به وقت و فرصتی مستقل دارد. اما به طور اجمال باید گفت کمبود واژه و محدودیت واژگانی معمولاً در ارتباطات گفتاری و حتی نوشتاری روزمره و عادی و نیز در تألیف آثار پژوهشی خود را نشان نمی دهد. این دشواری زمانی تظاهر نموده و ما را با مشکل روبرو می سازد که در صدد برگردان اندیشه ای از فرهنگی بیگانه به زبان مادری برآئیم. به عبارت دیگر مهم ترین و آشکارترین عرصه خودنمایی کمبود واژه و محدودیت واژگانی هنگام ترجمه است. علت این امر روشن است. به طور کلی هر زبانی در جامعه زبانی خود و در شبکه ارتباطی مربوطه کاملاً بی عیب و نقص و کامل است و محدودیت های آن هنگامی به نظر می رسد که بخواهد ترجمان اندیشه زبان و فرهنگ دیگری شود. البته این ویژگی در تمام زبانها کم و بیش دیده می شود. هم از این روست که مترجمان از دورترین زمان تاکنون پیوسته نقش سازنده ای در واژه سازی داشته اند و تجربه نشان داده است که ماناترین و ماندگارترین واژه های برساخته واژه هایی هستند که در فرآیند ترجمه ها شکل گرفته اند.
نتیجه اینکه: واژه سازی نیاز مبرم اهل زبان است و چنانچه این فرایند به درستی و دقت از سوی برنامه ریزان زبانی مورد نظارت و تیزبینی قرار نگیرد، اهل زبان از راه های خود یافته به این امر مبادرت خواهند نمود.
نقش متون کهن در این امر بسیار مهم است و می توان با توجه به بررسی در آنها، به شیوه ها و راه های واژه سازی درست و مناسب دست یافت، به ویژه در زبانی همانند فارسی که از دیرباز تاکنون پیوسته به زندگی خود ادامه داده است. ضمن اینکه گنجینه واژه های نهفته در آنها نیز می تواند امکانات فراوانی را فرا روی ما قرار دهد.
در فرهنگ پژوهش باید برای ترجمه بهای بیشتری قایل شد، چه از این طریق است که دانش عمومی جامعه به روز درمی آید؛ تبادل اندیشه صورت می گیرد و از این راه واژه های جدید ساخته می شوند.
به هر حال بر برنامه ریزان کلان زبانی است که پیوسته بر نظام پژوهشهای زبانی نظارت داشته و امر واژه سازی را پیوسته در قالب توانمندی های طبیعی زبان سهل گردانند.
*. عضو هیئت علمی و رئیس پژوهشکده زبانشناسی سازمان میراث فرهنگی.